#مبانی
#معرفت_شناسی
گزارش درس معرفتشناسی حجةالاسلام حسینزاده
گزارش معرفتشناسی
فهرست مطالب:
- مقدمه
- چکیده
- موضوع بحث
- اهمیت بحث
- معرفتشناسی بر اساس آموزههای اسلامی
- گونههای معرفتشناسی
- مبانی معرفتشناختی علوم انسانی در اندیشه اسلامی و سایر رویکردها
- اصول هفتگانه معرفتشناسی
- نقد دیدگاه کانت
- مسائل اساسی در حوزه معرفتشناسی
- شیوه ارائه نظریههای اسلامی در فضای بینالمللی
- مقدمه
این نوشته، گزارشی از چهار نشست تخصصی پیرامون مبانی معرفتشناسی علوم انسانی است که توسط استاد حسینزاده در مؤسسه مطالعات راهبردی برگزار شد و اکنون در قالب مقاله ارائه میگردد.
چکیده
در این جلسات، مبانی معرفتشناسی اسلامی با تمرکز بر نقد سوبژکتیویسم بهویژه قرائت کانت بررسی شد. هدف اصلی، تبیین اصولی مانند عقلانیت معرفت**، **امکان دستیابی به حقیقت و بطلان نسبیتگرایی بود.
موضوع بحث
بررسی مبانی معرفتشناختی علوم انسانی با رویکرد اسلامی و مقایسه آن با دیگر مکاتب فکری.
اهمیت بحث
رویکردهای معرفتشناختی تأثیر مستقیمی بر علوم انسانی دارند. برای مثال، پوزیتیویسم یا نسبیتگرایی به شکلگیری نظریههای اجتماعی متفاوت میانجامند.
معرفتشناسی بر اساس آموزههای اسلامی
سه محور اصلی:
۱. معرفتشناسی عام (مطلق)
۲. معرفتشناسی مقید (دینی)
۳. اصول گفتمان عقلایی
گونههای معرفتشناسی
- معرفتشناسی مطلق: بررسی اصول کلی شناخت در تمام حوزهها.
- معرفتشناسی مقید: تمرکز بر حوزههای خاص (مانند دین یا اخلاق).
مبانی معرفتشناختی علوم انسانی در اندیشه اسلامی
اصول هفتگانه:
۱. عقلانیت معرفت
۲. امکان دستیابی به حقیقت
۳. وجود معرفتهای یقینی (بدیهیات منطق و فلسفه)
۴. گسترشپذیری معرفتهای یقینی
۵. تعهد به حقیقت و رهایی از گرایشها
۶. ثبات حقیقت و دگرگونی معلوم
۷. بطلان سوبژکتیویسم
نقد دیدگاه کانت
سوبژکتیویسم کانت با تأکید بر نقش فعال ذهن در شکلگیری معرفت، حقیقت را «مطابقت ذهن با عین» میداند. این دیدگاه به نسبیتگرایی و انکار واقعیت عینی میانجامد.
ایرادات اصلی:
۱. خودمتناقضبودن: ادعای کانت مبتنی بر پیشفرضهای نادرست درباره ساختار ذهن است.
۲. انسداد درک واقعیت: انکار امکان شناخت عینی جهان خارج.
۳. نسبیتگرایی مطلق: ناتوانی در توجیه یقین در معرفت.
پاسخهای اسلامی:
- علم حضوری: دسترسی مستقیم به واقعیت بدون واسطه ذهن (مبتنی بر اندیشه ابن سینا و علامه طباطبایی).
- طبقهبندی مفاهیم: تمایز بین مفاهیم حقیقی و اعتباری (نقد خلط مفاهیم در فلسفه کانت).
مسائل اساسی در حوزه معرفتشناسی
۱. تعریف معرفت
۲. نقش علم حضوری و حصولی
۳. معیار صدق گزارهها
۴. عوامل و موانع معرفت
۵. نسبیتگرایی و شکاکیت
شیوه ارائه نظریههای اسلامی در فضای بینالمللی
- نیاز به مخاطبشناسی و استفاده از روشهای عقلی و تجربی.
- پرهیز از تقلید کورکورانه از پارادایمهای غربی (مانند پوزیتیویسم).
#معرفتشناسی #سوبژکتیویسم #کانت #علم_حضوری #عقلانیت #حقیقت #پارادایم #فلسفه_اسلامی #نسبیت_گرایی #پوزیتیویسم #ابن_سینا #علامه_طباطبایی #معرفت_یقینی #هرمنوتیک #واقعیت_عینی
🔸 کانال دستیار محقق
[eitaa.com/dastyaar]
نی فکری ( #پارادایم) تحقیق قرار دارد؛ مثلا در پارادایم #اثباتگرایی ( #پوزیتیویسم و #نگاتیویسم) وقتی حقیقتی جز #ظاهرمحسوس مادی پدیدهها پذیرفته نشود، رویکردی غیر از رویکرد تجربی اتخاذ نمیشود.
یکی از مُخرّبترین خطاهای علمی، مغالطه « #کُنهووَجه» است؛ یعنی کل موضوع و تمام واقعیت یک پدیده، فقط همان جنبهای که فعلا محسوس و مورد مشاهده است پنداشته شود. این خطا دامنگیر روش اثباتگراها در علوم تجربی بوده و هست؛ برای جلوگیری از این خطا، #پارادایمتفسیری با ابزار #پدیدارشناختی، عرضه گردید که مقصود از آن، عدم اکتفا به ظاهر محسوس پدیده و تلاش برای کشف آثار آن در #اذهان و #نفوسی که با آن پدیده مرتبط شدهاند میباشد.
پارادایم تفسیری، به علت وابستگی به اذهان و نفوس ( #نسبیّتمُزمن)، قدرت ایجاد تعمیم برای پیشبینی و کنترل پدیدهها را نداشت؛ لذا فیلسوفان علم و روششناسان، برای خروج از احتمال بالای ابتلاء به مغالطه «کنه و وجه»، راه حل « #ترکیبرشتههایعلمی» را که هر کدام به بررسی جنبهای از پدیدهها میپردازند، پیشنهاد کردند.
این ترکیب، بهصورتهای مختلفی به وقوع پیوست:
♦️1. رویکرد #چندرشتگی: بررسی پدیده بهصورت جدا جدا توسط هر کدام از رشتههای علمی؛ مثلا: پدیده گروههای نوجوانان یا پدیده طلاق پا پدیده ربا یا غیبت، یکبار از منظر جامعهشناسی بررسی شود سپس از منظر روانشناسی، سپس از منظر مدیریت، سپس از منظر فرهنگ اجتماعی، سپس از منظر قومشناسی، و …و مجموعه نتایج کنار هم قرار داده شود تا برنامه راهبردی برای کنترل پدیده تدوین گردد.
♦️2. رویکرد #فرارشتهای: بررسی پدیده، با قواعد و قوانینی که بر کلیه رشتههای مورد نظر (مثلا علوم انسانی) جاری و حاکم هستند مثلا بررسی پدیده گروههای نوجوانان، با مبانی انسانشناسانه که در تمام رشتههای علوم انسانی، زیرساخت و پایه مشترک است؛ یا با مبانی هستیشناسانه یا معرفتشناسانه یا روششناسانه. (این تعریف، با برخی تعاریف از فرارشتهای در کتابهای مرتبط با این بحث، متفاوت است و بهجای تعاریف ذکر شده در آنها، پیشنهاد میگردد.)
♦️3. رویکرد #میانرشتهای: بررسی پدیده با ترکیب میان ابزارها،روشها، نظریات مطرح در علوم مختلف، بهطوری که برآیند این ترکیبها، ابزاری جدید یا روشی جدید یا نظریهای جدید را تولید کند که تعلق به یکی از علوم ترکیب شده نداشته باشد. مثلا بررسی پدیده گروههای نوجوانان از دید «اقتصاد فرهنگ» (یعنی بررسی تاثیراتی که تغییرات اقتصادی بر مقوله فرهنگ ایجاد میکند و تاثیرات فرهنگی که مقوله فرهنگ بر اقتصاد میگذارد و بررسی تاثیراتی که شکلگیری انواع گروههای اجتماعی نوجوانان بر محصولات و نیازهای فرهنگی که سبب ایجاد بازار میشود میگذارد).
♻️نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
دین، پدیدهای چندبُعدی و دارای زوایا و لایههای متعدد است و برای شناخت دین و دستیابی به #نظراتخداوند از طریق منابع دین، باید رویکرد « #میانرشتهای» اتخاذ شود هم در تحصیل علوم دینی و هم در تحقیقات دینی.
@dastyaar