♻️تبیین بحث:
«#روششناسی» یکی از شاخههای «#فلسفهعلم» از #فلسفههایمضاف است که به بررسی «#پدیده» از بیرون میپردازند (از #معرفتهایدرجهدوم است). در #روششناسی، #فرآیندکشفواقعیت و رسیدن به #حقیقت بررسی میشود بهطوری که مبتنی بر #عقلانیتپایه و #منسجم با آن باشد (#موجّهسازی)
«#روش» در علوم، #توصیفمنابع، #مراحل، #ابزارها و#ضوابط یک #تلاشفکری برای #تولید«معرفت» است. (#باورصادقموجّه) پشتصحنه «#روش» در علوم، #قانونمندیهستی و #ضابطهدار بودن #وجود و #عدم پدیدهها و #حرکت و #تغییر پدیدههاست؛ چرا که فقط در این صورت میتوان با بررسی چندین تجربه #حضوری یا #حصولی، حکم به «#تعمیم» داد
از سوی دیگر «#تنوعروشها» با #طیفدار بودن هستی (#فازیبودن) و #مراتب داشتن، وجود و عدم پدیدهها و حرکت و تغییر در پدیدههاست (تعابیری مانند #ابعاد، #لایهها، #زوایا، #سطوح، و…بیانگر همان «#مراتب» داشتن است.) «#روششناسی» با #خطادرشناخت، #مغالطات و در نتیجه با #صدق و #کذب در نتایج تحقیقات گره خورده است؛ بروز #خطادرشناخت، نشان داده است که پدیدهها همیشه همانطور که به نظر میرسد نیستند؛ پدیدهها میتوانند #شرور باشند (#غیرازآنچههستندبهنظربیایند) و اینطور نیست که با اولین #تماسفکری با پدیده، #شناختقطعیجامع از آن حاصل میشود
#مکتبهایروششناسانه #تابعی از #پارادایمهای سهگانه رایج در علوم هستند: #پارادایماثباتگرایی ،#پارادایمتفسیری و #پارادایمانتقادی (نکته: در فضای #پُستمدرن، #پارادایمگفتمانی و#پارادایمهرمنوتیکفلسفی، ویرایشی از #پارادایمتفسیری هستند.) و مبنای #روششناسانه موسسه نیز تابعی از #پارادایمشبکهای است.(انتقال به تفصیل بحث پارادایمها)
✅براساس #پارادایمشبکهای:
۱.#تجربه، از #منابعمعرفت است و#روشتجربی که مبتنی بر #استقراء است با ضوابطش، #معرفتزا است و کاشف از ساختار یا معادلهای در خلقت است.
۲.#عقل، از #منابعمعرفت است و #روشعقلانی که مبتنی بر #برهانمنطقی و #قیاس است با ضوابطش، #معرفتزا است. لذا روش «#تحلیلمفهومی» برای کشف برخی از ابعاد یک پدیده باید بهکار برود.
۳.#وحی یا #شهودقلبی، از #منابعمعرفت است و #روشوحیانی که مبتنی بر #شهود و #علمحضوری است با ضوابطش، #معرفتزا است.
۴.«#کمیّت» نماد #حدّ و #مرز و #کثرت و #تمایز در #هستی است لذا #کَمّیتجویی، از #روشهایمعرفتزاست و روشهای مبتنی بر #کمّیت، #کاشفبُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
۵. «#کیفیت» نماد #تشکیکی بودن وجود و #مراتب در هستی است، لذا #کیفیتجویی، از #روشهایمعرفتزاست و روشهای مبتنی بر کیفیت، #کاشفبُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
۶.#ظاهر و #بُعدمحسوس پدیدهها، فارغ از #متغیرهایزمانی و #مکانی و #ارتباطی، بخشی از #وجودواقعی آنهاست لذا #روشتجربی با ضوابطش #معرفتزاست.
۷.#باطن و #بُعدنامحسوس پدیدهها (#منشاءهایدرونی #بروز و #ظهورات هر پدیده) بخشی از وجود واقعی آنهاست و میتواند براساس «بستر و زمینه و #متغیرهایزمانی و#مکانی و#ارتباطی»تغییر کند. لذا روشهای#تفسیری وابسته به#زمینه یا#فاعلشناسا با ضوابطش میتواند#معرفتزا باشد. نکته بسیار مهم: #امکانتغییر در پدیده براساس تاثیرات زمینهای، نامحدود نیست و به#طیف اصلی وجودی پدیده محدود میشود.
۸. بر این اساس (یعنی محور هفتم)روش «#هرمنوتیکی» مبتنی بر#مبناگرویمعرفتشناسانه، قابل استفاده است و برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها و گزارهها باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۹.بر همین اساس روش«#پدیدارشناسانه» نیز برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها باید مورد استفاده قرار بگیرد
۱۰.بر همین اساس، روش «#تحلیلتاریخی» نیز که بستری برای مشاهده عینی#رفتارهایپدیدهها و#کشفمعادلاتنهفته در آنهاست، باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۱۱. بر همین اساس، روش «#عرفکاوی» که از روشهای وابسته به#زمینه و#بسترپدیده یا#متن است نیز باید مورد استفاده قرار بگیرد. از نتایج این اصل، ضرورت استفاده از«#تحلیلهایزبانی» در کشف واقعیتهاست
۱۲.#علوممختلف،#بررسیپدیدههایخلقتاززوایایمختلف هستند و از آنجاییکه پدیدهها#تکبُعدی نیستند و#شبکهای هستند، برای#کشفتمامجوانب و#زوایای یک پدیده به هدف#پیشبینی و#کنترل، باید از روشهای«#میانرشتهای» استفاده کرد
مجموعه این#اصولدوازدهگانه را میتوان در«#الگوریتمتحقیقموضوعمحور» بهصورت زیر تجمیع کرد:
✅در#روشتحقیق، برای#کشفواقعیتها، از#رویکردتلفیقیتطبیقی استفاده میکنیم
#تلفیق و#تطبیق شش رویکرد زیر:[۱]
#رویکرد#تحلیلزبانی،#تحلیلمفهومی،#پدیدارشناسی و#تجربی[۲]،#تحلیلوجودی[۳]،#تاریخی[۴]،#میانرشتهای
که به ترتیب ذکر شده، مورد استفاده قرار میگیرند:[۵]
(انتقال به توضیحوتفصیل هر یک از مراحل، در بحث«#روشتحقیقدرعلومانسانی»)
کلیدواژه: #کانونتفکر #اتاقفکر
چگونه میتوان تصمیمات تصمیمگیران #اجرایی را از تصمیمگیری براساس #تجربیاتفردی یا سازمانی، به #تصمیمگیریدانشبنیان ارتقاء بخشید و ریسک تصمیمات را به حداقل کاهش داد و ضریب تاثیر تصمیمات در روندهای آینده را حداکثر کرد؟
♻️تعاریف
✳️۱. #کانونتفکر = مجموعهای از #صاحباناندیشه و #صاحبانتجربهمیدانی از رشتههای مختلف، که موضوعات و مسائل را بهصورت #میانرشتهای و #آیندهنگرانه، بررسی میکنند و تمام احتمالات ممکن و احتمالات مُرجَّح را تشخیص میدهند و آنها را برای #تصمیمگیر #شبیهسازی میکنند. (تفصیل بحث در #آیندهپژوهی)
✳️۲. تفاوت #کانونتفکر با #جلساتمشورتی ( #بارشفکری)، در #روشمندی کانون تفکر و تمرکز آن بر #شبیهسازی گزینههای تصمیم است.
✳️۳. مدل تصمیمسازی #بهینه، مدل شبیهساز پنج مرحلهای است.
♻️تبیین بحث:
کاهش ضریب خطای تصمیمگیریها بالخصوص در تصمیمگیریهای کلان، از اولویتهای بشری است؛ #مدیرانِتصمیمگیر معمولا براساس تجربیاتی که کسب کردهاند، گزینههای مختلف را تولید و ارزیابی میکنند در حالیکه پدیدهها همیشه #چندبُعدی و #چندزاویهای و #چندلایه هستند و جز با روش #تحقیقشبکهای و #رویکردسیستمی و #میانرشتهای نمیتوان بیشترین اطلاعات واقعی را از پدیدهها بهدست آورد.
این امر سبب رویآوردن تصمیمگیران به #مشاوره با متخصصین شده است اما جلسات مشاوره گرچه شفافیتی را در موضوع ایجاد میکند ولی معمولا زاویای پنهان دیگری را آشکار میکند که تصمیمگیر را به نگرانی میرساند و از سوی دیگر به علت #روشمندنبودن عموم مشاوران و مشورت دادنها و #تعارضنظر مشاوران مختلف، تصمیمگیر به ریسک #واگذاریتصمیم به نظر مشاور مبتلا میشود؛ این فضا سبب شده است که هویتی به نام #کانونتفکر شکل پیدا کند تا این مشکل برطرف شود.
در کانون تفکر، #تصمیمسازیروشمند صورت میپذیرد؛ تصميمسازی، مدلسازی ( #شبيهسازیروشمند) از انواع تصميمات ممكن در موضوع است تا اثرات هر يك از تصميمها #ارزيابی و #كنترل شوند و در نهايت بهترين مدل ارائه شود و مجموعه فرآيندِ انجام شده در اختيارتصميمگيرنده قرار داده شود.
#تصميمساز هميشه #يكگام جلوتر از #تصميمگيرنده است زيرا از قبل تصميمات احتمالی او را پيشبينی كرده و آثار اجرائی آنها را نيز محاسبه كرده است.
@dastyaar
نی فکری ( #پارادایم) تحقیق قرار دارد؛ مثلا در پارادایم #اثباتگرایی ( #پوزیتیویسم و #نگاتیویسم) وقتی حقیقتی جز #ظاهرمحسوس مادی پدیدهها پذیرفته نشود، رویکردی غیر از رویکرد تجربی اتخاذ نمیشود.
یکی از مُخرّبترین خطاهای علمی، مغالطه « #کُنهووَجه» است؛ یعنی کل موضوع و تمام واقعیت یک پدیده، فقط همان جنبهای که فعلا محسوس و مورد مشاهده است پنداشته شود. این خطا دامنگیر روش اثباتگراها در علوم تجربی بوده و هست؛ برای جلوگیری از این خطا، #پارادایمتفسیری با ابزار #پدیدارشناختی، عرضه گردید که مقصود از آن، عدم اکتفا به ظاهر محسوس پدیده و تلاش برای کشف آثار آن در #اذهان و #نفوسی که با آن پدیده مرتبط شدهاند میباشد.
پارادایم تفسیری، به علت وابستگی به اذهان و نفوس ( #نسبیّتمُزمن)، قدرت ایجاد تعمیم برای پیشبینی و کنترل پدیدهها را نداشت؛ لذا فیلسوفان علم و روششناسان، برای خروج از احتمال بالای ابتلاء به مغالطه «کنه و وجه»، راه حل « #ترکیبرشتههایعلمی» را که هر کدام به بررسی جنبهای از پدیدهها میپردازند، پیشنهاد کردند.
این ترکیب، بهصورتهای مختلفی به وقوع پیوست:
♦️1. رویکرد #چندرشتگی: بررسی پدیده بهصورت جدا جدا توسط هر کدام از رشتههای علمی؛ مثلا: پدیده گروههای نوجوانان یا پدیده طلاق پا پدیده ربا یا غیبت، یکبار از منظر جامعهشناسی بررسی شود سپس از منظر روانشناسی، سپس از منظر مدیریت، سپس از منظر فرهنگ اجتماعی، سپس از منظر قومشناسی، و …و مجموعه نتایج کنار هم قرار داده شود تا برنامه راهبردی برای کنترل پدیده تدوین گردد.
♦️2. رویکرد #فرارشتهای: بررسی پدیده، با قواعد و قوانینی که بر کلیه رشتههای مورد نظر (مثلا علوم انسانی) جاری و حاکم هستند مثلا بررسی پدیده گروههای نوجوانان، با مبانی انسانشناسانه که در تمام رشتههای علوم انسانی، زیرساخت و پایه مشترک است؛ یا با مبانی هستیشناسانه یا معرفتشناسانه یا روششناسانه. (این تعریف، با برخی تعاریف از فرارشتهای در کتابهای مرتبط با این بحث، متفاوت است و بهجای تعاریف ذکر شده در آنها، پیشنهاد میگردد.)
♦️3. رویکرد #میانرشتهای: بررسی پدیده با ترکیب میان ابزارها،روشها، نظریات مطرح در علوم مختلف، بهطوری که برآیند این ترکیبها، ابزاری جدید یا روشی جدید یا نظریهای جدید را تولید کند که تعلق به یکی از علوم ترکیب شده نداشته باشد. مثلا بررسی پدیده گروههای نوجوانان از دید «اقتصاد فرهنگ» (یعنی بررسی تاثیراتی که تغییرات اقتصادی بر مقوله فرهنگ ایجاد میکند و تاثیرات فرهنگی که مقوله فرهنگ بر اقتصاد میگذارد و بررسی تاثیراتی که شکلگیری انواع گروههای اجتماعی نوجوانان بر محصولات و نیازهای فرهنگی که سبب ایجاد بازار میشود میگذارد).
♻️نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
دین، پدیدهای چندبُعدی و دارای زوایا و لایههای متعدد است و برای شناخت دین و دستیابی به #نظراتخداوند از طریق منابع دین، باید رویکرد « #میانرشتهای» اتخاذ شود هم در تحصیل علوم دینی و هم در تحقیقات دینی.
@dastyaar