#معیارصدق #گزارههاینظری صحت ارجاع آنها به #بدیهیات است.
#معیارصدق #بدیهیات ارجاع آنها به #علومحضوری است.
🔹دیدگاه #پوزیتیویستها خود متناقض است. (خود این معیار با حس درک نمیشود)
#حسیات بدیهی و خطاناپذیر نیستند (معیار صدق آنها بازگشت آنها به #حکمعقل، به همراه آزمایش و تکرار است.
دیدگاه #انسجامگرایان موارد نقض بسیاری دارد مانند افسانهها و نظریههای باطلی که با معارف عصر خود سازگارند.
معنای#انسجام مبهم است.
🔸همان، فصل ۶ و ۷ و ۸ و ۹؛ و درآمدی بر معرفتشناسی، ص۶۷ و ۶۸؛ و گامی به سوی علم دینی،ص۳۲
5)⏮#هدفمعرفت در علوم تجربی انسانی:
#واقعگرائی: #شناختواقعیتها
#ابزارانگاری: یافتن #ابزارهای مناسب برای برآوردن #نیازها
✅هدف اولیه: #شناختواقعیت
هدف ثانوی: تسلط و #اصلاحفرد و جامعه و #حلّمشکلات زندگی و تقویت #نگرشتوحیدی
🔹بر اساس #رئالیسم، شناخت واقعیت به هدف #اصلاحعمل صورت میگیرد.
🔸گامی به سوی علم دینی،ص۶۷
6)⏮#انواعشناخت:
#توصیف، #تبیین و #پیشبینی
✅توصیف و تبیین و پیشبینی در سطح تجربی وجود دارد (#علّی،#تفسیری و #کارکردی)
در سطح #فراتجربی هم تبیین علّی وجود دارد لذا پیشبینی و کنترل قابل تصور است.
🔹جنبههای منطقی و فلسفی #انواعشناخت در علوم انسانی اسلامی، نشاندهنده وجود روابط علّی معلولی میان مفاهیم و پدیدههای #غیرتجربی است.
🔸گامی به سوی علم دینی،ص۶۹ و ص۱۵۳
7)⏮#اصلعینیتدرشناخت:
#مطابقتباواقع، #بیطرفیارزشی و #آزمونپذیریهمگانی
✅مطابقت با واقع در تمام موارد.
#بیطرفیارزشی و #آزمونپذیریهمگانی در #سطحتجربی
🔹#بیطرفیارزشی اگر امکان داشته باشد در سطح تجربی باید رعایت شود، ولی برای #توصیفوضعموجود و ارائة راهکار، از ارزشها میتوان استفاده نمود.
لزوم آزمونپذیری همگانی در تمام علوم محل تردید است
🔸گامی به سوی علم دینی،ص۷۸ و ص۱۵۷ و ۱۵۸
8)⏮#روشدستیابیبهمعرفت:
#اثباتگرائی:#تجربی
#تفسیری: #هرمنوتیکی و #تفسیری
#انتقادی: #پدیدارشناسی + #تحلیلعقلی
✅#روشترکیبی
🔹از تمام #روشهایعام و مشترک میتوان برای #تحصیلمعرفت استفاده نمود.
🔸پارادایم اجتهادی دانش دینی، ص ۵۳ و ص۱۱۲
9)⏮#منابعمعرفت:
#اثباتگرائی: #حس و #تجربه
#تفسیری: #متن
#انتقادی: #لایههایواقعیات
✅#شهود (#علمحضوری)
#عقل
#حسظاهری و #باطنی
#متوندینی (#کتاب و #سنت)
🔹از تمام #منابعمعرفت که خداوند در وجود انسان قرار داده میتوان استفاده نمود.
🔸منابع معرفت، ص۱۶؛ پارادایم اجتهادی دانش دینی، ص ۱۱۳
♻️ پاسخ به برخی #اشکالات #معرفتشناسانه به #امکانتحققعلمدینی را میتوان از نتایج این بحث برشمرد:
ردیف(1,2,3,4,5,6)
⏮#اشکال معرفت شناسانه به #امکانتحققعلمدینی
🔹حوزه اشکال
✅پاسخ
1)⏮گزاره های دینی در #مقامداوری- در#حوزهتجربیات – #ابطالپذیر نیستند، پس علمی نیستند (#واقعنمایی آنها قابل #احراز نیست)
🔹#اصلعلمِدینی
✅تنها معیار #علمیبودن، #ابطالپذیری نیست. بلکه بر اساس #بنیادهایعاممعرفتی این مطلب قابل اثبات است که: گزاره های حاصل از #کشفروشمند از #منابعدینی نیز، قابلیت #احراز #واقعنمایی دارند.
✅وانگهی، خود #علمیبودن بر اساس معیار #ابطالپذیری، مورد اتفاق نیست، و حداقل دو #پارادایم دیگر (#تفسیری و #انتقادی) دیدگاه متفاوتی دارند.
2)⏮#ارزشمعرفتی #گزاره هایدینی در ناحیه #قلمرو: #قلمروگزارههایدین #حداقلی است. یعنی به لحاظ معرفتی دامنه محدودی از حقایق را به ما نشان میدهند. و در نتیجه نباید به با تلقی حداکثری، وارد فهم گزاره های دین شد.
🔹#معرفتدینی
✅کارکرد مورد توافق همگانیِ «#دین» #هدایت به #آخرتبهینه است، #هدایت، صفتی است که به حالت #فکری #روانی #رفتاری جهتداده شده بهسوی عدالت و جلب رضایت خداوند اطلاق میشود (شکلگیری #شخصیتفرد)، #امورزندگانی دنیایی افراد، تاثیر معنیدار در شکلگیری شخصیت آنها دارد بنابراین اگر دین بخواهد عهدهدار هدایت باشد باید نسبت به امور زندگانی دنیایی موضع مناسب اتخاذ کند و #دستورالعمل مناسب ارائه نماید.
3)⏮#تحولعمومیمعرفتدینی
🔹#معرفتدینی
✅نقدهای وارد بر دیدگاه #قبضوبسط. و مهمترین آن: #فقداندلیلبرتعمیم.
4)⏮بر اساس #تمایزپدیده از #پدیدار، شناخت امور #متافیزیکی مانند #وجودخدا، ممکن نیست.
🔹#مبانیعلمِدینی
✅نقدهای وارد بر #دیدگاهکانت، پاسخ این اشکال است. از جمله: چگونگی کشف اصل دیدگاه #کانت، خارج از حوزه پدیدارها؟
و در نتیجه #قابلتعمیمنبودن اصل #نظریهکانت یا به بیان دیگر #نسبیبودن.
5)⏮#فهمازدین باید خود را با #تجربه و #عقلانیتتجربی هماهنگ کند.
🔹#منابععلمِدینی
✅#فهمازدین، در چهارچوب #عقلانیتپایه و #تجربهقطعی قرار میگیرد و #تابعی از #برهان است لذا #فرضیاتتجربی #غیرقطعی و لو با شواهد زیاد، نمیتوانند تعیینکننده صحت یا سقم فهم دینی باشند.
♻️تبیین بحث:
«#روششناسی» یکی از شاخههای «#فلسفهعلم» از #فلسفههایمضاف است که به بررسی «#پدیده» از بیرون میپردازند (از #معرفتهایدرجهدوم است). در #روششناسی، #فرآیندکشفواقعیت و رسیدن به #حقیقت بررسی میشود بهطوری که مبتنی بر #عقلانیتپایه و #منسجم با آن باشد (#موجّهسازی)
«#روش» در علوم، #توصیفمنابع، #مراحل، #ابزارها و#ضوابط یک #تلاشفکری برای #تولید«معرفت» است. (#باورصادقموجّه) پشتصحنه «#روش» در علوم، #قانونمندیهستی و #ضابطهدار بودن #وجود و #عدم پدیدهها و #حرکت و #تغییر پدیدههاست؛ چرا که فقط در این صورت میتوان با بررسی چندین تجربه #حضوری یا #حصولی، حکم به «#تعمیم» داد
از سوی دیگر «#تنوعروشها» با #طیفدار بودن هستی (#فازیبودن) و #مراتب داشتن، وجود و عدم پدیدهها و حرکت و تغییر در پدیدههاست (تعابیری مانند #ابعاد، #لایهها، #زوایا، #سطوح، و…بیانگر همان «#مراتب» داشتن است.) «#روششناسی» با #خطادرشناخت، #مغالطات و در نتیجه با #صدق و #کذب در نتایج تحقیقات گره خورده است؛ بروز #خطادرشناخت، نشان داده است که پدیدهها همیشه همانطور که به نظر میرسد نیستند؛ پدیدهها میتوانند #شرور باشند (#غیرازآنچههستندبهنظربیایند) و اینطور نیست که با اولین #تماسفکری با پدیده، #شناختقطعیجامع از آن حاصل میشود
#مکتبهایروششناسانه #تابعی از #پارادایمهای سهگانه رایج در علوم هستند: #پارادایماثباتگرایی ،#پارادایمتفسیری و #پارادایمانتقادی (نکته: در فضای #پُستمدرن، #پارادایمگفتمانی و#پارادایمهرمنوتیکفلسفی، ویرایشی از #پارادایمتفسیری هستند.) و مبنای #روششناسانه موسسه نیز تابعی از #پارادایمشبکهای است.(انتقال به تفصیل بحث پارادایمها)
✅براساس #پارادایمشبکهای:
۱.#تجربه، از #منابعمعرفت است و#روشتجربی که مبتنی بر #استقراء است با ضوابطش، #معرفتزا است و کاشف از ساختار یا معادلهای در خلقت است.
۲.#عقل، از #منابعمعرفت است و #روشعقلانی که مبتنی بر #برهانمنطقی و #قیاس است با ضوابطش، #معرفتزا است. لذا روش «#تحلیلمفهومی» برای کشف برخی از ابعاد یک پدیده باید بهکار برود.
۳.#وحی یا #شهودقلبی، از #منابعمعرفت است و #روشوحیانی که مبتنی بر #شهود و #علمحضوری است با ضوابطش، #معرفتزا است.
۴.«#کمیّت» نماد #حدّ و #مرز و #کثرت و #تمایز در #هستی است لذا #کَمّیتجویی، از #روشهایمعرفتزاست و روشهای مبتنی بر #کمّیت، #کاشفبُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
۵. «#کیفیت» نماد #تشکیکی بودن وجود و #مراتب در هستی است، لذا #کیفیتجویی، از #روشهایمعرفتزاست و روشهای مبتنی بر کیفیت، #کاشفبُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
۶.#ظاهر و #بُعدمحسوس پدیدهها، فارغ از #متغیرهایزمانی و #مکانی و #ارتباطی، بخشی از #وجودواقعی آنهاست لذا #روشتجربی با ضوابطش #معرفتزاست.
۷.#باطن و #بُعدنامحسوس پدیدهها (#منشاءهایدرونی #بروز و #ظهورات هر پدیده) بخشی از وجود واقعی آنهاست و میتواند براساس «بستر و زمینه و #متغیرهایزمانی و#مکانی و#ارتباطی»تغییر کند. لذا روشهای#تفسیری وابسته به#زمینه یا#فاعلشناسا با ضوابطش میتواند#معرفتزا باشد. نکته بسیار مهم: #امکانتغییر در پدیده براساس تاثیرات زمینهای، نامحدود نیست و به#طیف اصلی وجودی پدیده محدود میشود.
۸. بر این اساس (یعنی محور هفتم)روش «#هرمنوتیکی» مبتنی بر#مبناگرویمعرفتشناسانه، قابل استفاده است و برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها و گزارهها باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۹.بر همین اساس روش«#پدیدارشناسانه» نیز برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها باید مورد استفاده قرار بگیرد
۱۰.بر همین اساس، روش «#تحلیلتاریخی» نیز که بستری برای مشاهده عینی#رفتارهایپدیدهها و#کشفمعادلاتنهفته در آنهاست، باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۱۱. بر همین اساس، روش «#عرفکاوی» که از روشهای وابسته به#زمینه و#بسترپدیده یا#متن است نیز باید مورد استفاده قرار بگیرد. از نتایج این اصل، ضرورت استفاده از«#تحلیلهایزبانی» در کشف واقعیتهاست
۱۲.#علوممختلف،#بررسیپدیدههایخلقتاززوایایمختلف هستند و از آنجاییکه پدیدهها#تکبُعدی نیستند و#شبکهای هستند، برای#کشفتمامجوانب و#زوایای یک پدیده به هدف#پیشبینی و#کنترل، باید از روشهای«#میانرشتهای» استفاده کرد
مجموعه این#اصولدوازدهگانه را میتوان در«#الگوریتمتحقیقموضوعمحور» بهصورت زیر تجمیع کرد:
✅در#روشتحقیق، برای#کشفواقعیتها، از#رویکردتلفیقیتطبیقی استفاده میکنیم
#تلفیق و#تطبیق شش رویکرد زیر:[۱]
#رویکرد#تحلیلزبانی،#تحلیلمفهومی،#پدیدارشناسی و#تجربی[۲]،#تحلیلوجودی[۳]،#تاریخی[۴]،#میانرشتهای
که به ترتیب ذکر شده، مورد استفاده قرار میگیرند:[۵]
(انتقال به توضیحوتفصیل هر یک از مراحل، در بحث«#روشتحقیقدرعلومانسانی»)