معتقدين به اين دو گروه، در عصر حاضر بسيار اندکاند و کسي را نميتوان يافت که اصل دوم رانپذيردو لذا اصول بعدي، خصوصا اصل سوم، از اهميت بيشتري در مباحث معرفتشناسي برخوردارند. [۷]
#رويکردمعاصر نيز که بسيار گسترده مورد توجه قرار گرفته، به رويکرد #فيلسوفانتحليلي اطلاق ميشودکه روش خاصي در معرفتشناسي دارند و تبيين آنها در فصل اول #کتاب «#پژوهشيتطبيقيدرمعرفتشناسيمعاصر»، آمده است.
⏪اصلچهارم#گسترشپذيريمعرفتهاييقيني
⏪اصل پنجم: لزوم تعهد به حقيقت و رهايي ازگرايشها
⏪اصل ششم: #ثباتحقيقت و #دگرگونيمعلوم
⏪ اصل هفتم: بطلان #سوبژکتيويسم (#ذهنگرایی)
براي کلمه «#سوژه»، ترجمههاي مختلفي در فارسي مانند: فاعل، موضوع وانفسي ارايه شده و حتی برخی از واژه فرانسوی سوژه به معنی موضوع برای آن استفاده مینمایند در مقابل #سوبژه، #اوبژه قرار دارد که به معني #عين و#آفاق ترجمه شده است.#subjectivismعبارت است از اعتقاد به اين که #تجربهذهني، اساس همه معيارها و قوانين است. هر شخص از ذهنيت خاص خويش برخوردار است و ذهنيت هر شخص بر اساس #علايق و#سلايقفردي متمايز از ذهنيت اشخاص ديگر است. در اين تلقي، احکام و گزارهها نهايتاً به #رهيافتها،علايق و سلايق ذهني فرد باز ميگردد.#سوبژکتيويسم در مقابل #عينيتگرايي(#ابژکتيويسم) و #واقعگرايي قرار ميگيرد
آشنایی با #سوبژکتیویسم(#نسبیتگراییپنهان)این مفهوم که در معرفتشناسي و #فلسفهغرب راه پيدا کرده،متاسفانه به اندازه بايسته، مورد توجه قرار نگرفته در حالي که يکي از کليديترين مسايل و مباحث مطرح در معرفتشناسي بوده و عمده انحرافاتي که امروزه در #مکاتبسياسياجتماعي وجود دارد، از همين امر ناشي شده است نقطه شروع اين حرکت،#کانت[۱] بود که به اعتراف خودش، #تفسيرجديدي از حقيقت ارايه نموده و #انقلابيکوپرنيکي در معرفتشناسي به راه انداخت. وي اصل اول بحث ما، يعني حقيقت را تغيير داد و آنرا عبارت از #مطابقتعين با #صورتذهني دانست. به اعتقاد #کانت، معناي حقيقت بايد #وارونه و انساني شود. البته برخي اين ديدگاه را به #دکارت هم نسبت دادهاند که اونيز طبق نظر برخي از شارحان، اولين به وجود آورنده این انحراف در معناي حقيقت بود.البته اين امر خيلي اهميت ندارد و آنچه مورد اهميت است، اين است که بسياري از#فلسفههايغربي، امروزه گرفتار اين #نسبيتگراييپنهان هستند.
#کییرکگور [۲] نيز #ضدعقل است و براي توجيه معرفتشناسي ديني خود، به همين امر متمسک شده است.#ويتگنشتاين[۳] نيز که در فلسفه امروزه غرب و #فيلسوفانغربي، تاثير بسيار زيادي گذاشته، همينگونه است.
بايد دقت شود که حتي واژههايي مثل #پارادايم (به معناي#ساختار و نه به معناي #الگو) نيز، ناشي از بهکارگيري #نظريهويتگنشتايناول، درحوزه فلسفه علم است. او معتقد بود که علم بهدنبال #کشفساختارهایذهنی است نه مطابقت با واقع؛ و نسل بعداز او، تمام علوم را اينگونه دانستهاند و نهايتا منجر به #ديدگاهپارادايمها شد(انتقال به فایل درس)
♻️نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
#بررسیتطبیقی #مبانیمعرفتشناسانه #علومانسانیمدرن و #علومانسانیاسلامی در یک نگاه:
ردیف(1,2,3,4,5,6,7,8,9)
مبنای معرفت شناسانۀ موجود در علوم انسانیِ رایج(⏮)
مبنای معرفت شناسانۀ مبتنی بر نگرش اسلام(✅)
دلیل تغییر دادن مبنای موجود(🔷)
منبع(🔶)
1)⏮#امکانمعرفت =#شکاکیتعام
✅اثبات اصل واقعیت (#رئالیسم)
🔹وجدان واقعیت
🔸اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقاله دوم؛ و درآمدی بر معرفتشناسی، ص۶۷
2)⏮#تعریفمعرفت=#باورصادقموجّه
✅#معرفت=#مطلقادراکوآگاهی
تقسیم معرفت به:
#یقینبالمعنیالاخص
#یقینبالمعنیالخاص
#یقینبالمعنیالاعم
#اعتقادراجح
🔹۱. معرِّف باید از معرَّف اعرف باشد
۲. تعریف دوری است (معنای باور)
۳. باور دخالتی در معرفت ندارد
۴. تردید بین صدق ثبوتی و اثباتی
۵. ابهام قید موجه
🔸پژوهشی تطبیقی در معرفت شناسی معاصر، فصل دوم و سوم
3)⏮#حقیتصدق:
#عملگرایان: سودمندی و کارآیی و رضایتبخشی در مقام عمل
#انسجامگرایان: هماهنگی گزاره با دیگر گزارهها
#کاهشگرایان: صدق مفهومی غیرواقعی است
✅#صدقمطابقتگزارهباواقع است
🔹نظریه مطابقت هیچ محذوری ندارد. شبهات مخالفین جواب داده شده است.
#عملگرائی مستلزم #نسبیتگرائی،#تسلسل، مصادره به مطلوب و#خودشکن است.
#انسجامگرائی ابهام دارد و مستلزم #تسلسل و حقیقت بودن #افسانهها است.
در دیدگاه #کاهشگرائی بین #مباحثزبانی و #فلسفی خلط شده است.
🔸همان، فصل چهارم
4)⏮#معیارصدق (#موجّهسازی):
#تجربهگرائی و #عقلانیتنسبی
#اثباتگرایان: با #تجربةحسی قابل اثبات باشد (تحقیقپذیر باشد)
دادههای حسی و قضایای تحلیلی، پایه و بدیهیاند.
#انسجامگرایان: سازواری و انسجام با شبکهای از گزارهها و باورها
همهٔ باورها موجهاند.
باورهای پایه و بدیهی وجود ندارد.
✅#مبناگرائی #عقلگرایانه
#معیارصدق #گزارههاینظری صحت ارجاع آنها به #بدیهیات است.
#معیارصدق #بدیهیات ارجاع آنها به #علومحضوری است.
🔹دیدگاه #پوزیتیویستها خود متناقض است. (خود این معیار با حس درک نمیشود)
#حسیات بدیهی و خطاناپذیر نیستند (معیار صدق آنها بازگشت آنها به #حکمعقل، به همراه آزمایش و تکرار است.
دیدگاه #انسجامگرایان موارد نقض بسیاری دارد مانند افسانهها و نظریههای باطلی که با معارف عصر خود سازگارند.
معنای#انسجام مبهم است.
🔸همان، فصل ۶ و ۷ و ۸ و ۹؛ و درآمدی بر معرفتشناسی، ص۶۷ و ۶۸؛ و گامی به سوی علم دینی،ص۳۲
5)⏮#هدفمعرفت در علوم تجربی انسانی:
#واقعگرائی: #شناختواقعیتها
#ابزارانگاری: یافتن #ابزارهای مناسب برای برآوردن #نیازها
✅هدف اولیه: #شناختواقعیت
هدف ثانوی: تسلط و #اصلاحفرد و جامعه و #حلّمشکلات زندگی و تقویت #نگرشتوحیدی
🔹بر اساس #رئالیسم، شناخت واقعیت به هدف #اصلاحعمل صورت میگیرد.
🔸گامی به سوی علم دینی،ص۶۷
6)⏮#انواعشناخت:
#توصیف، #تبیین و #پیشبینی
✅توصیف و تبیین و پیشبینی در سطح تجربی وجود دارد (#علّی،#تفسیری و #کارکردی)
در سطح #فراتجربی هم تبیین علّی وجود دارد لذا پیشبینی و کنترل قابل تصور است.
🔹جنبههای منطقی و فلسفی #انواعشناخت در علوم انسانی اسلامی، نشاندهنده وجود روابط علّی معلولی میان مفاهیم و پدیدههای #غیرتجربی است.
🔸گامی به سوی علم دینی،ص۶۹ و ص۱۵۳
7)⏮#اصلعینیتدرشناخت:
#مطابقتباواقع، #بیطرفیارزشی و #آزمونپذیریهمگانی
✅مطابقت با واقع در تمام موارد.
#بیطرفیارزشی و #آزمونپذیریهمگانی در #سطحتجربی
🔹#بیطرفیارزشی اگر امکان داشته باشد در سطح تجربی باید رعایت شود، ولی برای #توصیفوضعموجود و ارائة راهکار، از ارزشها میتوان استفاده نمود.
لزوم آزمونپذیری همگانی در تمام علوم محل تردید است
🔸گامی به سوی علم دینی،ص۷۸ و ص۱۵۷ و ۱۵۸
8)⏮#روشدستیابیبهمعرفت:
#اثباتگرائی:#تجربی
#تفسیری: #هرمنوتیکی و #تفسیری
#انتقادی: #پدیدارشناسی + #تحلیلعقلی
✅#روشترکیبی
🔹از تمام #روشهایعام و مشترک میتوان برای #تحصیلمعرفت استفاده نمود.
🔸پارادایم اجتهادی دانش دینی، ص ۵۳ و ص۱۱۲
9)⏮#منابعمعرفت:
#اثباتگرائی: #حس و #تجربه
#تفسیری: #متن
#انتقادی: #لایههایواقعیات
✅#شهود (#علمحضوری)
#عقل
#حسظاهری و #باطنی
#متوندینی (#کتاب و #سنت)
🔹از تمام #منابعمعرفت که خداوند در وجود انسان قرار داده میتوان استفاده نمود.
🔸منابع معرفت، ص۱۶؛ پارادایم اجتهادی دانش دینی، ص ۱۱۳
♻️ پاسخ به برخی #اشکالات #معرفتشناسانه به #امکانتحققعلمدینی را میتوان از نتایج این بحث برشمرد:
ردیف(1,2,3,4,5,6)
⏮#اشکال معرفت شناسانه به #امکانتحققعلمدینی
🔹حوزه اشکال
✅پاسخ
1)⏮گزاره های دینی در #مقامداوری- در#حوزهتجربیات – #ابطالپذیر نیستند، پس علمی نیستند (#واقعنمایی آنها قابل #احراز نیست)
🔹#اصلعلمِدینی
✅تنها معیار #علمیبودن، #ابطالپذیری نیست. بلکه بر اساس #بنیادهایعاممعرفتی این مطلب قابل اثبات است که: گزاره های حاصل از #کشفروشمند از #منابعدینی نیز، قابلیت #احراز #واقعنمایی دارند.
✅وانگهی، خود #علمیبودن بر اساس معیار #ابطالپذیری، مورد اتفاق نیست، و حداقل دو #پارادایم دیگر (#تفسیری و #انتقادی) دیدگاه متفاوتی دارند.
2)⏮#ارزشمعرفتی #گزاره هایدینی در ناحیه #قلمرو: #قلمروگزارههایدین #حداقلی است. یعنی به لحاظ معرفتی دامنه محدودی از حقایق را به ما نشان میدهند. و در نتیجه نباید به با تلقی حداکثری، وارد فهم گزاره های دین شد.
🔹#معرفتدینی
✅کارکرد مورد توافق همگانیِ «#دین» #هدایت به #آخرتبهینه است، #هدایت، صفتی است که به حالت #فکری #روانی #رفتاری جهتداده شده بهسوی عدالت و جلب رضایت خداوند اطلاق میشود (شکلگیری #شخصیتفرد)، #امورزندگانی دنیایی افراد، تاثیر معنیدار در شکلگیری شخصیت آنها دارد بنابراین اگر دین بخواهد عهدهدار هدایت باشد باید نسبت به امور زندگانی دنیایی موضع مناسب اتخاذ کند و #دستورالعمل مناسب ارائه نماید.
3)⏮#تحولعمومیمعرفتدینی
🔹#معرفتدینی
✅نقدهای وارد بر دیدگاه #قبضوبسط. و مهمترین آن: #فقداندلیلبرتعمیم.
4)⏮بر اساس #تمایزپدیده از #پدیدار، شناخت امور #متافیزیکی مانند #وجودخدا، ممکن نیست.
🔹#مبانیعلمِدینی
✅نقدهای وارد بر #دیدگاهکانت، پاسخ این اشکال است. از جمله: چگونگی کشف اصل دیدگاه #کانت، خارج از حوزه پدیدارها؟
و در نتیجه #قابلتعمیمنبودن اصل #نظریهکانت یا به بیان دیگر #نسبیبودن.
5)⏮#فهمازدین باید خود را با #تجربه و #عقلانیتتجربی هماهنگ کند.
🔹#منابععلمِدینی
✅#فهمازدین، در چهارچوب #عقلانیتپایه و #تجربهقطعی قرار میگیرد و #تابعی از #برهان است لذا #فرضیاتتجربی #غیرقطعی و لو با شواهد زیاد، نمیتوانند تعیینکننده صحت یا سقم فهم دینی باشند.