eitaa logo
دستیار محقق
187 دنبال‌کننده
79 عکس
4 ویدیو
125 فایل
برگرفته شده از مجموعه اثار و دوره های استاد شیخ عبدالحمید #واسطی #مبانی #نگرش‌سیستمی #شبکه‌هستی #روش‌تحقیق #نقشه‌راه #شبکه‌مسائل #شبکه‌نیاز #پارادایم #الگوریتم‌اجتهاد #نفوذ‌به‌موضوع #تدریس_اثربخش @salam_1001
مشاهده در ایتا
دانلود
آنچه انسان با تشخیصِ خود، بالخصوص پس از مقایسه و تطبیق با موارد مشابه، انتخاب نماید، ظرفیت تغییر رفتارِ پایدار را ایجاد می‌کند. پس: با قرار دادن تصمیم‌گیرنده‌ در بررسی تطبیقی، می‌توان تغییر فكری و رفتاری مطلوب را در او به ‌وجود آورد. برنامه عملیاتی: فهرست كردن افكار كلیدی و رفتارهای اصلی مبتلابه در بین مخاطبین (مثلا: تفكرِ كامجویی حداكثری از زندگی، و رفتارِ پوشش حداقلی در عموم) جستجوی نظرات و مدل‌های دیگر در این موضوع و توصیف آنها دست‌یابی به نظر و مدل دین در این موضوع و توصیف آن ایجاد جدول تطبیقی برای مقایسه نظرات با هم به ‌كارگیری ابزارها و مهارت‌های تصمیم‌گیری عقلانی برای ارزیابی گزینه‌ها «اُدْعُ اِلی سَبیلِ ربِّك بِالحِكْمَهْ والمَوعِظَهْ الحَسَنَهْ وجَادِلـْهُم بِالَّتِی هِی اَحْسَن ُ» [2] «بااستفاده از سه ابزار زیر نفوس را به سوی حقیقت دعوت نما: ۱. ارائه منطق موجود در موضوع، به طوری كه هماهنگ بودن موضوع با كل هستی احساس شود؛ ۲. تشخیص نفع و ضررها، به طوری كه درست و غلط و مفید و مضرّ احساس شود؛ ۳. نقد و بررسی مطالب و نظریات، به طوری كه برتری موضوع مورد نظر بر دیگر موارد احساس شود.» پایه معادلات مهندسی فرهنگی: عناصر، لایه‌ها و ابعادی که یک فرهنگ را شکل می‌دهند ده عنصر هستند که در شکل زیر روابط آنها مشاهده می‌شود: اصل اولیه و حالت عادی این است که برای تحقق یک فرهنگ باید سطوح هرم فوق به ترتیب طی شوند، اما به واسطه خصوصیات انسان‌هایی که هدف مهندسی فرهنگی قرار گرفت ه­اند و تفاوت‌هایی که در سطح ادراکی، احساسی و محیطی و ارتباطی دارند،‌ برای ایجاد تغییر در آنها، باید نقطه نفوذ، از میان این سطوح ده گانه تشخیص داده شود. در هر تغییری فرمول اولیه تغییر به ‌صورت زیر است: ( فرمول تغییر ) تغییر در …………. از …………. به …………. با ابزار …………. برای …………. (در چه زمانی، در چه مکانی،‌ با چه کمیتی،‌ با چه کیفیتی،‌ با چه ارتباطاتی، توسط چه عاملی؟) در مواردی باید تغییر از محصولات و ابزارهای مصرفی شروع شود و به نمادها برسد و سپس در رفتار نخبگانی ورود شود تا بر اساس تغییرات در محصولات و نمادها، رفتار آنها ناخودآگاه تغییر کند و سپس به هنجار برسد و بعد لایه باورها تغییر کند؛ در مورد دیگری مثلا باید از قوانین شروع شود به فضاها برسد و سپس در باورها تغییری ایجاد شود و به محصولات برسد. (انواع ترکیب بین این ده لایه، بسته به وضعیت مخاطبین قابل بررسی است.) نقطه شروع مهندسی فرهنگی: تصویر زیر نقطه شروع در فرآیندهای مهندسی فرهنگی را نشان می‌دهد: « گفتار » فرآیندی است که تلاش برای تغییر سبک آن نیاز به تغییرات در چندین لایه از لایه‌های فرهنگ دارد؛ سبک گفتاری فرد، نشان‌دهنده تعلق او به گروهی در جامعه، با هنجارهایی خاص،‌ با باورهایی خاص و… است. نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث برای ارتقاء یا اصلاح فرهنگی باید از ارتقاء و اصلاح الگوهای گفتاری شروع کرد و به نقطه مرکزی که اصلاح و ارتقاء طرز محاسبه نفع و ضرر در تصمیم‌گیری‌هاست رسید و برای کل حرکت، باید از تغییر در عناصر ده‌گانه فرهنگ استفاده کرد. (هر موردی، معادله خاصی از ترکیب این عناصر را می‌طلبد.) انتقال به نمونه‌ای از شبکه مسائل فرهنگ انتقال به کارگاه آموزشی مدیریت فرهنگی مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث تمدن سازی،‌ علم دینی، مهندسی فرهنگی،‌ مدیریت فرهنگی، مهندسی اجتماعی، معادلات تغییر اجتماعی [1] . مقصود صريح از عقل‌محوری، ادراك نفع و ضرر تصميم با ملاحظه پنج مؤلفه زير است: مطلوبیت جسمي مطلوبیت فكری مطلوبیت دروني و روحی مطلوبیت جمعی (خانواده، سازمان،شهر، كشور، بشريت) مطلوبیت پایدار [2] . سوره نحل آيه ۱۲۵ برچسب سازی دینی فرهنگی تغییر اجتماعی اجتماعی فرهنگی فهنگی دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
خانه > دانشنامه > نقشه راه > دستورالعملهای تحصیلی حوزه علمیه دانشنامه, نقشه راه دستورالعملهای تحصیلی حوزه علمیه 1 دقیقه خواندن 227 دستورالعملهای تحصیلی حوزه علمیه دستورالعمل های تحصیلی حوزه علمیه دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث « راهکارها و پیشنهادات تحصیلی در علوم مختلف حوزوی » مسأله بحث چگونه می‌توان تحصیل در علوم مختلف حوزوی را از حافظه‌ای به کاربردی و مهارتی ارتقاء بخشید؟ چه اطلاعات پیرامونی در هر یک از علوم حوزوی لازم است تا دید شبکه‌ای و سیستمیِ مرتبط با موضوعات و مسائل زندگی را ایجاد کند؟ پیش فرض­ ها (کلیک می‌شوند) 1. هویت حوزه و حوزه تمدن‌ساز 2. هویت فهم و سطوح فهم و ادراک 3. هویت تحصیل و راهبردهای تحصیل اثربخش 4. شبکه علوم حوزوی 5. راهبردهای تحول در حوزه 6. دوره تربیت مدرس و محقق حوزوی 7. حوزه و آینده پیشنهادهای تحصیلی در علمِ ….: (روی عناوین کلیک کنید) 1. لغت و صرف 2. نحو 3. بلاغت 4. منطق 5. اصول‌فقه 6. فقه 7. فلسفه 8. کلام موارد تکمیلی: 1. نمونه تحلیل محتوای متن 2. پیشنهاد شیوه تحصیلی درس خارج 3. نمونه موضوع‌شناسی فقهی مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث دین‌شناسی، حوزه علمیه، آموزش تفکرمحور، آموزش مهارت‌محور، نگرش سیستمی به دین، حوزه تمدن‌ساز برچسب تفکرمحور مهارت‌محور تحصیلی در حوزه تمدن‌ساز علمیه سیستمی به دین دانشنامه, نقشه راه
خانه > دانشنامه > نقشه راه > سبک زندگی دانشنامه, نقشه راه سبک زندگی 4 دقیقه خواندن 146 سبک زندگی سبک زندگی دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث « سبک زندگی » چیست؟ چرا؟ چگونه؟ (انتقال به فایل صوتی + دریافت قالب برنامه‌ریزی راهبردی برای زندگی) مسأله بحث یک زندگی استاندارد و بهینه چگونه است؟ چگونه می‌توان وضعیت موجود زندگی‌ها را به وضعیت مطلوب تغییر داد؟ پیش فرض ها فرضیه بحث ۱. سبک زندگی = طرز رفتارهای افراد و خانواده‌ها در یک جامعه؛ «سبک زندگی» یک سیستم رفتاری است که تابعی از نگرش‌ها و احساس و امیال افراد است. ۲. نقطه شروع اصلاح سبک زندگی = دست‌یابی به شاخص‌های «انسان استاندارد» و « ISO انسانی» ۳. مرکز ثقل در سبک زندگی = «ISO خانواده» تبیین بحث در مراحل تمدن‌سازی، پس از دوران استقرار اولیه ساختارها، نیاز به اصلاح و بهینه‌سازی فرآیندها وجود دارد تا تحقق اصلی تمدن و توسعه تمدنی اتفاق افتد. فضای عمومی تمدنی، در فرهنگ و طرز زندگی افراد جامعه متمرکز است؛ لذا حرکت به سوی اصلاح و بهبود فرآیندهای زندگی عموم مردم، گام اصلی در تحقق و توسعه تمدنی تلقی می‌شود. تمدن، زندگی جمعی در ساختارهای سه‌گانه به هم‌پیوسته معرفتی، قانونی و فرهنگی است به‌ طوری که منجر به ارتقاء مستمر معرفتی وفرهنگی شود. تمدن، در جهت پاسخگویی به لایه‌های فوقانی هرم نیازهای انسان شکل می‌گیرد. از آنجایی که صحنه زندگی، محل بروزآگاهی‌ها و تمایلات افراد و خانواده‌هاست و برآیند «باورها و امیالِ» افراد در طرز رفتار آنها ظهور می‌کند و طرز رفتارها سبب شکل‌گیری «سبک زندگی» می‌شود، سبک زندگی، طرز رفتارهای افراد وخانواده‌ها در یک جامعه است؛ سبک یا اسلوب یا فرهنگ فردی و خانوادگی، از نوع رفتارها انتزاع می‌شود. سیستم‌های به هم‌پیوسته سه‌گانه معرفتی قانونی فرهنگی،‌ به اصلاح و ارتقاء دستگاه «باور- میل» می‌پردازند و با بهینه‌سازی فرآیندهای جاری در این ساختارها (نظریه ساختار- فرآیند) سبب اصلاح و ارتقاء سبک زندگی افراد و در نتیجه ارتقاء کلان اجتماعی می‌شود. نقطه مرکزی در «سبک زندگی» این است که: شاخص‌های کیفیت و فرآیند بهینه برای تحقق آن شاخص‌ها، برای خانواده تعریف شود (ISO خانواده) و براساس آن امتیازاتی به خانواده‌های دارای این استاندارد داده شود. اگر این شاخص‌ها از اسلام استخراج نشوند، شاخص‌های زندگی مدرن به‌ جای آنها خواهد نشست و سبک زندگی اسلامی با شتاب بیشتری به سمت سبک زندگی غربی حرکت خواهد کرد. مراحل عملیاتی کردن سبک زندگی مرحله یک) استخراج شاخص‌های تمدن متعالی و یک زندگی استاندارد و با کیفیت، هم از نظر عقل و هم از نظر تجربه و هم ازنظر دین مرحله دو) اخذ نقاط مشترک و تلاش برای حداکثرسازی نقاط مشترک (به ‌علت وجود باورها و فرهنگ‌های مختلف در یک جامعه) مرحله سه) کشف فرآیندهایی که سبب تحقق این شاخص‌ها می‌شود مرحله چهار) تدوین شیوه ارزیابی این شاخص‌ها در صحنه عملی زندگی مرحله پنج) تدوین فرآیند امتیازدهی و جلب توجه عمومی جامعه برای انتخاب آزادانه و آگاهانه این استاندارد. اصلی‌ترین گنجینه استراتژیک برای تولید و تدوین شاخص‌ها و فرآیندهای تمدنی و سبک زندگی اسلامی،‌ «مستحبات و مکروهات»، «گزاره‌های ارشادی» و «گزاره‌های اخلاقی» موجود در دین است. مستحبات و مکروهات، الزامات قانونی نیستند ولی الزامات فرهنگی هستند و به ‌عبارت دیگر «فرهنگ‌ساز» هستند و می‌توانند در عین حال که افراد در انتخاب نحوه زندگی خود مختارند، زندگی‌ها را به سمت بهینه‌سازی حرکت دهند. اصلی‌ترین آسیب در این بحث، تغییر رابطه میان «باورها و امیال» است یعنی به ‌جای این که باورها امیال را مدیریت کنند، به ‌نظر می‌رسد در سطح وسیع و عمیقی، امیال افراد باورهایشان را مدیریت می‌کنند. به‌ نظرمی‌رسد «هوش حقوقی» از «هوش اخلاقی» ضعیف‌تر است. به‌ عبارت دیگر «سواد قانون‌دانی و قانون‌فهمی و شیوه قانون‌محوری» فراگیر و فعال نیست. به ‌نظرمی‌رسد اکثر اغلب افراد جامعه، دارای برنامه راهبردی برای زندگی خود و خانواده نیستند و به تأملات و مشاوره‌ها و تصمیم‌های مقطعی کلی ذهنی بسنده می‌شود. این سه آسیب، هم سطوح عمومی و هم سطوح مدیریتی جامعه، را درگیر کرده است که راهبردهای زیر برای اصلاح آنها پیشنهاد می‌گردد: راهبردها در تحقق «سبک زندگی بهینه»:
۱. آموزش عملی برای فعال ‌کردن «هوش حقوقی» (مقصود از هوش حقوقی، توانایی تشخیص و عملی کردنِ وظایف از سویی، و توانایی تشخیص و مطالبه بدون تنشِ حق خود در کلیه حیطه‌های زندگی از سوی دیگر است.) ۲. آموزش عملی برای فعال کردن «هوش اخلاقی» (مقصود از هوش اخلاقی، توانایی تشخیص و عملی کردن کُدهای اخلاقی است.) ۳. آموزش عملی مهارت تصمیم‌گیریِ برآیندی (برآیند مطلوبیت جسمی، فکری، روحی، جمعی، محیطی، پایدار، الهی) = مهارت تصمیم‌گیری براساس عدل شبکه‌ای نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث تلاش برای فرهنگ‌سازی رسانه‌ای و آموزش مستمر عملی فراگیرِ «مهارت مدیریت احساس» (انتقال به بحث از مدیریت احساس) تلاش برای فرهنگ‌سازی رسانه‌ای و آموزش مستمر عملی فراگیرِ «برنامه‌ریزی استراتژیک خانوادگی» (دریافت قالب برنامه‌ریزی راهبردی برای زندگی) «انتقال به بحث تفصیلی در مورد حیات طیبه» انتقال به انجمن بحث و گفتگو مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث تمدن الهی،‌ علم دینی، الگوی پیشرفت، سبک زندگی، مهندسی فرهنگی برچسب پیشرفت الهی زندگی دینی استایل فرهنگی دانشنامه, نقشه راه
خانه > دانشنامه > نقشه راه > برنامه های پیشرفت و توسعه دانشنامه, نقشه راه برنامه های پیشرفت و توسعه 6 دقیقه خواندن 117 برنامه های پیشرفت و توسعه برنامه های پیشرفت و توسعه دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث « پیشرفت و توسعه » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ (دریافت مقاله + اسلاید بحث) مسأله بحث چگونه می‌توان جامعه را طوری به ‌پیش برد (ساختارسازی و فرآیندسازی کرد) که به پاسخ‌گویی بهینه به کلیه سطوح نیازهای بشر برسد؟ راهبرد مرکزی برای این حرکت چیست؟ نقطه شروع آن کدام است؟ مراحل حرکت کدامند؟ اصلی‌ترین عامل بهینه‌سازی چیست؟ نقاط بحران کدامند؟ محورهای این حرکت و نقشه آن چگونه است؟ راهبردهای حاکم بر هر محور کدامند؟ پیش فرض ها فرضیه بحث توسعه و پیشرفت = فرآیند تغییر مثبت در نگرش، احساس و مهارت‌های جمعی افراد جامعه برای ایجاد کیفیت برتر پایدار در زندگی. در تعبیر دیگری توسعه = ساختارسازی برای توليد رفتارهای شبکه‌ای منجر به ارتقاء کيفيت زندگی. ساختار برنامه توسعه در چهار محور کلان تنظیم شود: ارتباط با خود (بدن _ فكر _ روح و احساس_ رفتار و عمل) ارتباط با همنوع (خانواده _ محيط كار _ جامعه_ بين الملل) ارتباط با محيط زيست ارتباط با خدا (لمس و احساس ماوراء و شبکه هستی) ۳. مدل توسعه و پیشرفت = مدل مهارت‌محور (مدل توسعه انسانی، با خصوصيت شبکه‌ای آينده‌نگار، با چتر استراتژيك توليد مهارت) ۴. نقطه شروع فرآیند توسعه = سيستم آموزشی (در توسعه از پايين به بالا) و سيستم تصميم‌گيری (در توسعه از بالا به پايين) که همزمان بايد فعال شوند و مرکز تلاقی آنها عبارتست از: تربیت مدیران دارای مهارت تصمیم‌گیری شبکه‌ای و کنترل سیستم‌های هوشمند اجتماعی. تبیین بحث مقصود از کلمات به ‌کار رفته در تعریف توسعه و پیشرفت: «ساختارسازی» = تعیین فرآیند ناوابسته به مصادیق و اشخاص، و وابسته به شاخص‌های کمّی و کیفی. «شبکه‌ای» = معادله مطلوبيتی که برآيند پنج مؤلفه زيراست: مطلوبيت جسمي مطلوبيت فكری و روانی مطلوبيت محيطي مطلوبيت جمعی (امنيت پنج‌بُعدی ‌‌خانواده، سازمان، شهر، كشور، بين‌الملل) مطلوبيت پايدار(با ميل به سوی بی‌نهايت= ابديت) «ارتقاء» = افزايش رضايتمندی. «کیفیت زندگی» = قرار گرفتن در موقعیتی که دارای شاخص‌های زير باشد: (هم در سطح خُرد و هم در سطح کلان) ۱.آگاهی۲.امنيت۳.سلامتی ۴. درآمد مناسب ۵. ارتباطات مؤثر ۶. آرامش روحی مهم‌ترين مفهوم در اين قسمت مفهوم «شبکه» است و درمفهوم «شبکه»، مرکز ثقل بر مفهوم «ابديت» است. تمايز اصلی تفکر اسلام با تفکرات ديگر در مباحث توسعه، مدرنيته، تغيير و تحول، پايداری، بهينه‌سازی، رشد، معنای زندگی، آرامش، کيفيت زندگی، اسلوب زندگی، منفعت، خوب و بد، بايد و نبايدهای حقوقی و اخلاقی، بر مفهوم شبکه‌ای بودن زندگی با شاخصه «ابديت» متمرکز است. اين مفهوم، خود را در مدل توسعه پيشنهادی در شاخص «احساس حضور خدا»، نشان خواهد داد. يعنی سيستم‌ها به ‌گونه‌ای طراحی شده‌اند كه علاوه بر اثر خاصِ مورد انتظار از آنها (مانند ايجاد سلامت در سيستم بهداشتی، ايجاد درآمد كافی درسيستم اقتصادی)، احساس حضور خداوند در هستی و زندگی را برای افرادی كه با اين سيستم‌ها مواجه می‌شوند تقويت كند. در توسعه، براساس نوع تغییر و مرکز ثقل آن و نوع و ضریب شاخص‌های کیفیت زندگی، مدل‌های مختلفی به ‌وجود می‌آیند مانند:
توسعه اقتصادی، توسعه مبتنی بر بازار آزاد، توسعه تکنولوژیک، توسعه سیاسی، توسعه انسانی، توسعه دانش بنیان، توسعه مهارت محور، مدل توسعه صنعتی، مدل توسعه کشاورزی، مدل توسعه اجتماعی، مدل توسعه فرهنگی، مدل توسعه روستايی، توسعه درونزا، توسعه برون‌زا، توسعه پايدار، نظم يکپارچه جهانی، توسعه مشارکتی، توسعه اخلاق محور، توسعه مديريت محور، توسعه آب و غذا محور، توسعه سرمايه محور، توسعه توليد محور، توسعه صادرات محور، توسعه نفت محور، توسعه دانايی محور، توسعه خانواده محور، توسعه هويت محور، توسعه قدرت محور، توسعه قناعت محور، توسعه تقاضامحور، توسعه سلامت محور، توسعه خصوصی محور، توسعه دانشگاه محور، توسعه حمل و نقل محور، توسعه ناحيه محور –منطقه محور، توسعه آزادی محور، توسعه نخبه محور، توسعه رشد محور، توسعه زن محور، توسعه فرآيند محور، توسعه مردم محور، توسعه کشاورزی محور، توسعه شهر محور –جامعه محور، توسعه عدالت محور، توسعه آموزش محور، توسعه تعالی محور برنامه توسعه پاسخ‌گوی سؤالات زير است: (چگونگی‌ها) چگونه به هدف زندگی برسيم؟ چگونه روح سالم داشته باشيم؟ چگونه فكر و ذهن فعال و خلاق داشته باشيم؟ چگونه بدن سالم و قوی داشته باشيم؟ چگونه ارتباط مطلوب با ديگر انسان‌ها داشته باشيم؟ چگونه محيط زندگی سالم داشته باشيم؟ چگونه نيازهای خود را به راحتی برطرف كنيم؟ یعنی در صورتی توسعه محقق مي‌گردد که: ساختارها و سيستم‌ها در کشوربراساس شاخص‌های مهارتی تعريف و توسط انسان‌های ماهر مديريت شوند. پس: چتر راهبردی حاکم بر برنامه توسعه، ايجاد توانايی توليد و تغيير رفتارها است. یعنی در صورتی توسعه محقق می‌گردد که: اغلب اکثر افراد جامعه توانايی دست‌يابی به اطلاعات صحيح و مفيد را داشته و بتوانند از اين اطلاعات در عمل استفاده کنند و رفتارهای نافع از خود بروز دهند و از بروز رفتارهای مضرّ جلوگيری کنند و براساس نگرش اسلام، احساس آنها از حضور خداوند و موقعيت او در زندگی­شان، بطور مستمر افزايش يابد. (تغيير رفتارهای علمی و آموزشی، تغيير رفتارهای اقتصادی، تغيير رفتارهای خانوادگی، تغيير رفتارهای کلامی، تغييررفتارهای فرهنگی، تغيير رفتارهای عبادی، تغيير رفتارهای قدرتی، تغيير رفتارهای صنعتی، تغيير رفتارهای مصرفی، تغيير رفتارهای رسانه‌ای، تغيير رفتارهای بين‌المللي) اين توانايی برای مديريت رفتارها در صورتی در جامعه عمومی مي‌شود که طراحی سيستم‌ها و ساختارهايی که گردش افراد جامعه در آنها جريان دارد، به هدف ايجاد مهارتِ «تغيير رفتار» صورت گرفته باشد.[1] [۱] نقطه شروع برنامه توسعه، سيستم آموزشي (در توسعه ازپايين به بالا) و سيستم تصميم‌گيری (در توسعه ازبالا به پايين) است. که همزمان بايد فعال شوند. فعال‌کننده و فعال‌نگاه‌دارنده حرکت سيستم توسعه، تيم مديريتی ماهر است. بنابراين منطقه هم‌پوشانی اين سه عامل، نقطه شروع برنامه توسعه خواهد بود: يعنی در صورتی توسعه کشوری محقق خواهد شد که: هرم پيشنهادی تصميم‌گيری در محورسياست و تصميم‌گيری برنامه آموزشی پيشنهادی در محور آموزش را برای توليد مديران و مجريان آموزشی فعال کند و اين فضا در کليه ساختارها و سيستم‌های کشوری جريان يابد. (توليد نيروی انسانی دارای مهارت‌های شبکه‌ای‌) و سيستم کنترل کيفيت ملی (امربه معروف و نهي ‌ازمنکر)، بر کيفيت مهارت‌ها نظارت داشته باشد. راهبردهای پیشنهادی برای برخی از محورهای توسعه و پیشرفت: راهبرد هرم دانايی‌محور در سيستم مشارکت عمومی در تصميم‌گيری راهبرد آموزش پنج بُعدی در سيستم آموزشی راهبرد تحقيقات محصول‌محور در سيستم پژوهشي راهبرد توليد مديران برای سيستم‌های هوشمند در سيستم‌های اداری راهبرد مهارت مديريت احساس در سلامت روانی راهبرد حداکثرسازی نفع بيمار درتوسعه به داشت و درمان راهبرد نهادينه کردن فرهنگ قراردادنويسی در توسعه قضايي راهبرد خانواده ماهر در سيستم اجتماعي راهبرد چهارراه جهانی تبادل کالا وعلم در سيستم تجاری راهبرد شهرهای واسطه‌ای در آمايش سرزمين نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث ۱. بازتعریف هویت «پیشرفت و توسعه» با رویکرد ساختارگرایانه و با مدل مهارت‌محور (فرآيند دانش‌بنیانی که منجر به تولید مهارت شود) و با نقطه شروع تربیت مدیران سیستم‌ساز، از نتایج این بحث است. ۲. در هر یک از موارد فوق و در محورهای توسعه و نقشه پیشرفت، گزاره‌های دین اسلام، توصیفات و توصیه‌های راهبردی برای شکل‌گیری و بهینه‌سازی فرآیندها ارائه کرده است. انتقال به سفارش کارگاه و ثبت‌نام در کارگاه «نگرش سیستمی به دین با رویکرد الگوی پیشرفت و توسعه» مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث علم دینی، تمدن اسلامی‌، الگوی اسلامی پیشرفت و توسعه، توسعه مهارت‌محور، عدل شبکه‌ای پی نوشت:
[1]. اين مسأله و مسأله شبکه‌ای بودنِ مدل، سبب می‌شود تا اشکالات و نواقص مکتب رفتارگرايی در تعليم و تربيت بر اين نظريه وارد نشود و مکانيزم سه‌جانبه شناختی، ساختاری و رفتاری به صورت برآيندی، عمليات رشد و تعالی را مديريت کنند. برچسب اسلامی پیشرفت و توسعه های پیشرفت اسلامی مهارت‌محور شبکه‌ای دینی دانشنامه, نقشه راه
خانه > دانشنامه > نقشه راه > حوزه علمیه تمدن ساز دانشنامه, نقشه راه حوزه علمیه تمدن ساز 21 دقیقه خواندن 159 حوزه علمیه تمدن ساز حوزه تمدن ساز دانشنامه عبدالحمید واسطی فهرست مطالب موضوع بحث مسأله بحث پیش فرض ها فرضیه بحث تبیین بحث نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث موضوع بحث « حوزه علمیه تمدن‌ساز » چیست؟ چرا؟ و چگونه؟ مسأله بحث حوزه‌ای که بتواند در حال و آینده، در رقابت تمدن‌ها، برای تمدن اسلام زمینه‌سازی کند چه شاخص‌ها و فرآیندهایی دارد؟ و چگونه محققَّ می‌شود؟ پیش فرض ها ۱. دین = برنامه خداوند برای زندگی انسان در دنیا، در شبكه هستی، به ‌هدف عبور و اتصال به ابدیت است. دین، علم ابراز شده خداوند به بشریت،‌ برای تنظیم زندگی‌اش در حرکت به ‌سوی ابدیت است. (انتقال به بحث تفصیلی در مورد دین‌) ۲. حوزه علمیه = سازمانی که متکفل فهم دین،‌ نشر دین، دفاع از دین و زمینه‌سازی برای اقامه دین است و متصدی آموزش و تحقیق در رشته اسلام‌شناسی با گرایش شیعه اثنی‌عشری است. (رشته اسلام‌شناسی با تمام زیررشته‌هایش: نظام معرفتی اسلام، نظام قانونی اسلام، نظام فرهنگی اخلاقی اسلام، منابع اسلام، تاریخ اسلام، روش‌شناسی فهم اسلام، اسلام‌شناسی تطبیقی و …) ۳. تمدن = شبکه پایدار ساختارها و سیستم‌های معرفتی، قانونی وفرهنگی، در مقیاس جمعی، که به ‌دنبال پاسخ‌گویی به کل هرم نیازهای انسان‌ها است. (انتقال به بحث تفصیلی در مورد تمدن) فرضیه بحث ۱. حوزه علمیه تمدن‌ساز = حوزه‌ای که اسلام‌شناس ربّانی با قابلیت تفکر در مقیاس‌های کلان، و با مهارت طراحی سیستم و مدل‌سازی براساس دیدگاه اسلام، پرورش می‌دهد. ۲. رشته اسلام شناسی = برنامه آموزشی تحقیقاتی که متکفل توانمندسازی علمی و مهارتی برای کشف نظر اسلام در کلیه موضوعات و مسائل زندگی است. ۳. برنامه آموزشی و تحقیقاتی حوزه‌ علمیه تمدن‌ساز، روش‌شناسانه، موضوع‌شناسانه، میان‌رشته‌ای و مهارت‌محور است. تبیین بحث اگر دین، برنامه خداوند برای زندگی انسان است و اگر زندگی انسان دارای سطوح فردی و جمعی،‌ ظاهری و باطنی، موقت و ابدی است و اگر حركت به سمت هدفِ دین نیازمند تنظیم كلیه این سطوح است، آن گاه بدون مهارت برای فهم و ارائه دین به ‌صورتی كه توانایی ایجاد این تنظیم را به انسان‌ها بدهد، نمی‌توان براساس دین زندگی كرد. و از آنجایی ‌كه زندگی متوقف نمی‌شود و نیازها انسان‌ها را وادار به تلاش برای رفع نیاز می‌كنند و از آنجایی‌ كه تلاش انسان‌ها در ساختار خلقت انجام می‌پذیرد و ساختار خلقت به هم‌پیوسته، شبكه‌ای و قاعده‌مند است، پس تلاش انسان‌ها ضرورتاً در قالب برنامه و قاعده‌مندی‌ای صورت می‌پذیرد؛ به ‌همین سبب، اگر دین به ‌صورتی عرضه نشود كه توانایی مدیریت زندگی را برای انسان ایجاد كند، انسان به برنامه‌ها و مدیریت‌های رقیب كشیده خواهد شد. و از آنجایی ‌كه تجربیات بشری در طول قرون اخیر، برنامه‌ها و مدیریت‌های نسبتاً مؤثری را تولید كرده و آثار تمدنی گسترده‌ای را به ‌جای گذاشته است؛ و معارف دینی در طول این قرون، به ‌واسطه عوامل برون‌دینی، انتزاعی‌تر و فردی‌ترشده، از حیطه‌های برنامه‌ریزی و مدیریتی فاصله بیشتر گرفته‌اند، رقابت طرح وبرنامه‌ها، تجربه و فرهنگ بشری با معارف دینی گسترده‌تر و عمیق‌تر شده است. انسان‌هایی كه مخاطب دین و معارف دینی و حوزه‌های علمیه هستند نیز در طول دهه‌های اخیر، به واسطه زندگی رسانه‌ای، از موقعیت‌های رقیب حسّ ‌بیشتری پیدا كرده و سطح دانایی آنها نیز نسبت به پدیده‌ها و وقایع افزایش یافته است. پرسش‌گری،‌ تحلیل‌گری،‌ نقادی،‌ جرأت و جسارت مخالفت، نیز از شاخص‌های كسانی است كه امروزه مخاطب حوزه‌ها هستند. این، توصیفِ وضعیتی است كه حوزه‌های علمیه با آن روبروهستند، وضعیتی كه هر چه زمان رو به جلو می‌رود تشدید می‌شود. ۱. وضعیت عمومی موجود در حوزه‌های علمیه: طلاب،‌ كتاب های زیادی را می‌خوانند،‌ مباحثه می‌كنند و امتحان می‌دهند ولی كمتر اثربخشی این مطالب در رفع معضلات، مشكلات و نواقصِ زندگی خودشان و دیگران دیده می‌شود. تحقیقاتی كه در فضای عمومی حوزه در جریان است براساس تولیدی است كه صاحب‌نظران و متخصصین فن قبلا انجام داده‌اند،‌ و حال دوباره بازسازی و عرضه می‌شوند. این تحقیقات در قالب‌ برنامه‌ كاربردی نبوده به ‌صورت مسائلی فردی یا تئوریك ارائه می‌شوند. تلاش عمده در مجالس و محافل تبلیغی بر ایجاد وجد و شور معنوی در مخاطب است.
مدیریت كلان حوزه با تمام تلاشی كه برای ارتقاء حوزه‌ها انجام می‌دهد خروجی عملی آن حفظ وضعیت موجود و نظم‌دهی بیشتر به امور برای نظارت جامع و صحیح بر آن است. عموم طلاب،‌ خود را مبلغینی می‌بینند كه موظف به انتقال پیام دین به مردم هستند و در مقایسه با دیگر اقشار جامعه،‌ دست خود را از امكانات حداقلی عموم نیز كوتاه می‌بینند. عموم طلاب،‌ سبك و اسلوب زندگی‌ای به ‌مانند فرهنگ حاكم بر جامعه دارند،‌ حكومت رسانه بر خانه،‌ ساعات خواب و بیداری،‌ نوع خوراك و تحركِ آنها مشابه فضای عمومی است. عموم مردم، طلاب را به ‌دلیل تعلق به دین و دینی بودن حكومت، توجیه‌كننده رفتارها و تصمیمات حكومت می‌دانند كه از امكانات دولتی و زندگی برتراز متوسط برخوردار هستند. ۲. ترسیم وضعیت مطلوب حوزه‌های علمیه: حوزه، مرکز اسلام‌شناسی است. یک طلبه ، دانش‌پژوه در رشته اسلام‌شناسی است و خروجی تخصصی حوزه، یک اسلام‌شناس است. حوزه پاسخگوی نیازِ «دست‌یابی به طرح و برنامه خداوند برای زندگی و چگونگی اجرا كردن این برنامه» است. حوزه‌ برای فهم و عمل به قرآن تأسیس شده است. محتوای آموزشی و تربیتی حوزه، «قرآن» است و كلام و سیره پیامبر و ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین تجلّی و تبیین قرآن است، فهم گفتار و رفتار آنها برای فهم قرآن است. اسلام‌شناس کسی است که نظرات اسلام را در سه محور: نگرش‌ها (هست و نیست‌ها)، قوانین (باید و نبایدها) و فرهنگ‌ها (خوب و بدها) می‌داند و می‌تواند آنها را با استناد به قرآن و روایات تبیین کند، عقلانیت آنها را اثبات نماید و در برابر نظرات رقیب، برتری آنها را مستدل سازد. زندگی یک طلبه، زندگی علمی است (نَه زندگی اجرایی یا مالی) و براین اساس فعالیت و کار یک طلبه در محورهای علمیِ «تحقیق»،«تدریس»، «تالیف»، «تبلیغ» و «مشاوره» متمرکز می‌گردد. جدول زیر وضعیت مطلوب را در محورهای هفت‌گانه فوق‌الذكر ارائه كرده است: ردیف محور توصیف وضعیت مطلوب ۱. آموزش طلابِ دارای مهارت‌های كِیفی (توانایی استفاده از اطلاعات در عمل برای ارتقاء كیفیت زندگی) ۲. تحقیقات تولید سیستم‌ها و مدل‌های دینی قابل رقابت با سیستم‌های بشری ۳. تبلیغ طلابِ دارای مهارت فعال‌سازی تفكر برای افزایش مدیریت احساس در مخاطب ۴. مدیریت برنامه‌ریزی و اجراء برای تولید كیفیت (كیفیت‌سازی) ۵. فضای عمومی طلاب گسترده‌ بودن احساس عبودیت و هویت آموزشی و مشاوره‌ای و تبلیغی ۶. فضای عمومی جامعه شناخته ‌شدن حوزه به عنوان مشاور برتر برای ارتقاء زندگی در سطح خُرد و كلان ۷. فرهنگ حاكم بر زندگی طلاب فرهنگ زندگی علمی در حوزه مطلوب، طلاب نَه فقط می‌دانند بلكه می‌توانند. می‌توانند از اطلاعاتِ خود در عمل برای حل ‌مسائل و نواقص زندگی استفاده كنند. تحقیقات در این حوزه، صِرفاً اموری انتزاعی نیستند بلكه در جهت شكل‌دهی به جریان زندگی فردی و جمعی، بر اساس نگرش اسلام طراحی می‌شوند. در این حوزه، طلاب تلاش دارند هنگام تبلیغ، فضایی آموزشی ایجاد كنند تا مخاطبین نَه فقط بدانند كه تفكر، گرایش و رفتار برتر چیست بلكه برنامه قدم ‌به ‌قدم برای عملیاتی كردن آن را هم در دست داشته باشند. مدیریتِ حوزه مطلوب، به ‌طور مستمر به ‌دنبال بهبود كیفیت و ایجاد تأثیر عمیق‌تر و پایدارتر است. فضای این حوزه به ‌گونه‌ای است كه عموم طلاب، سال ‌به ‌سال روحیه عبودیت و بندگی را در خود قوی‌تر می‌یابند و موقعیت و نقش خود را در اجتماع، نقشی آموزشی، مشاوره‌ای و در نهایت تبلیغی می‌یابند و مهارت آموزش و مشاوره را از خود بروز می‌دهند. و به ‌همین ترتیب فضای عمومی جامعه، با لمس فعالیت‌ها و قابلیت‌های مهارتی طلاب، آنها رامشاورانی برتر برای بهبود كیفیت زندگی و رفع مشكلات خود می‌یابند؛ سازمان‌ها ودستگاه‌های كلان،‌ نَه فقط برای اقامه نماز یا مدیریت امور عقیدتی و مناسبت‌ها، بلكه برای بهبود كیفیت سازمان و رفتارهای سازمانی، خود را به ‌مشاوره طلاب نیازمند می‌بینند. هنگامی كه ناظر بیرونی به زندگی طلابِ حوزه مطلوب نگاه می‌كند، زندگی مالی یا اجرایی یا بازنشستگی را در آنها نمی‌بیند بلكه نشاط یك زندگی علمی را می‌بیند كه از صبح تا شب در تلاش برای آگاهی كاربردی بیشتر است. راهبرد كلان از آن جایی‌ كه دانایی‌محوری به تنهایی تحول‌آفرین نیست به استناد «العلم یرشِدُك و العمل یبلُغُ بك الغایه»[1] ،آن چه می‌تواند وضعیت موجود را به ‌سوی وضعیت مطلوب حركت دهد مهارت‌محوری است كه عنصر اصلی تحول‌آفرینی قرار گرفته است.
یعنی برای حركت به سمت وضعیت مطلوب باید اهداف آموزشی، تحقیقاتی،‌ فرهنگی، از محور نگرشی و دانشی صِرف، ارتقاء یافته به محور مهارتی برسند و در محور نگرشی و دانشی، اهداف از سطح فهم حافظه‌ای ارتقاء یافته و به سطح فهم كاربردی تعالی پیدا كنند و در محور مهارتی و رفتاری، اهداف از سطح توانایی به سطح مهارت در جراءبرسند.[2] (انتقال به بحث تفصیلی سطوح فهم و ادراک) چنین حوزه‌ای، مهارت‌محور است و تلاش اساتید و شاگردان برای تولید اطلاعات لازم برای ‌كارگیری در عمل است. طلاب چنین حوزه‌ای را فقط در حال شنیدن سخنرانی استاد در كلاس و سپس شنیدن تكرار این سخنرانی توسط هم‌بحث مشاهده نخواهید كرد؛ بلكه طلاب را بیشتر در حال تفكر و حل تمرین و همفكری و گفتگوهای علمی و نوشتن خواهید یافت. این طلاب در مواجهه با مردم، از بی سواد گرفته تا متخصصین رشته‌های علمی و تجربی، می‌توانند به سؤالِ «نظر اسلام در مورد…..چیست؟» پاسخ بگویند و در برابر درخواست منطقِ چنین نظری، استدلال كنند و نسبت به نقد و شبهات وارده به این نظر، دفاع علمی نمایند.[3] این طلاب وقتی جایی از قرآن یا نهج‌البلاغه باز می‌شود می‌توانند محتوای متن رابرای مخاطب به ‌گونه‌ای بیان كنند كه گویا الان مورد خطاب خداوند است و مقصود و منظور او را حسّ می‌كند؛ اخلاقِ یك عالم دینی در این طلاب نهادینه شده است[4] و به زندگی علمی[5] علاقه وافر دارند. ایجاد مهارت‌های كیفی + ترویج فرهنگ «زندگی علمی» «مهارت‌های‌ كِیفی» را براساس نیازهای زندگی و محورهایی كه علوم و معارف اسلام متكفل آنها هستند می‌توان با ده شاخص توصیف كرد: مهارت ترجمه بلاغی گزاره‌های دین (یعنی توانایی انتقال حسِّ موجود در عبارات به مخاطب) مهارت كشف مغالطات در گفتارهای روزمره و در گفتارهای علمی مهارت ارائه استدلال‌ها به صورت قالبه ای منطقی پایه مهارت تبیینِ نگرش، قانون و فرهنگ اسلام به صورت سیستم‌های ملموس در زندگی مهارت تنظیم قراردادهای مورد نیاز مردم براساس موازین شرعی و قانونی مهارت مشاوره برای حل ‌وفصل اختلافات رایج حقوقی مهارت اثبات انسجام و معقولیت و كارآمدی سیستم‌های دینی مهارت اثبات برتری سیستم‌های دینی نسبت به سیستم‌های مشابه مهارت مشاوره فرهنگی و رفتاری برای حل مشكلات زندگی مهارت عبودیت مهارت در دو سطح شفاهی و مكتوب و در چهار حوزه داخلی، بین‌المذاهب،‌ بین‌الادیان و بین‌الملل راهبردهای خاص در جوانب مختلف فعالیت‌های حوزه، جدول زیر مصادیق راهبردهای حركت ازوضعیت موجود به وضعیت مطلوب را ارائه كرده است. ردیف محورها نمایه وضع موجود استراتژی وضعیت مطلوب ۱. كتابهای درسی حركت به سوی ساده‌سازی برای حفظ حركت به سوی كاربردی‌سازی برای عمل ۲. شیوه تدریس انتقال مطالب كتاب به علم‌آموزان تولید مطالب كتاب توسط علم‌آموزان ۳. شیوه امتحانات و ارزیابی‌ها ارزیابی حافظه در انتهای هر سال ارزیابی كارآمدی و كارآیی در انتهای هر علم ۴. اساتید سخنرانان علمی راهنمایان تحقیقات علمی ۵. مدارك و مدارج علمی معیار پرداخت در استخدام معیارِ كیفیت علمی ۶. مدارس علمیه محل خدمات آموزشی و خوابگاهی مركز مطالعات و تحقیقات علوم و معارف اسلام ۷. تحقیقات علم‌محوری تولید مدل و سیستم ۸. پایان‌نامه‌ها ابزار اخذ مدرك حلال مشكلات زندگی فردی و جهانی ۹. تبلیغ سخنرانی اخلاقی فعال‌سازی تفكر ۱۰. تألیف ارائه كلیات و مبانی تولید مدل‌های اجرایی مستند به مبانی ۱۱. نخبگان انتخاب با معیارهای كمّی و حافظه‌ای انتخاب براساس معیارهای كیفی و تحلیلی ۱۲. مدیریت روزمره و مسأله‌محور آینده‌ساز و شاخص‌‌محور ۱۳. خدمات مراجعه‌ای شهرك‌های علمی یا خدمات متحرك ۱۴. امور مالی و شهریه پرداخت چهره ‌به ‌چهره و یكسان واریز به حساب و متفاوت براساس تولیدات علمی و فعالیت‌های مرتبط ۱۵. فرهنگ عمومی طلاب تلاش برای تبلیغ و اصلاح مردم تلاش برای تولید مدل‌های زندگی اسلامی از آنجایی ‌كه مركز و محور عمده در حوزه فعالیت‌های آموزشی است، براساس راهبرد كلانِ «مهارت‌محوری» برای ایجاد تحول در حوزه‌های علمیه، راهبردهای تحول‌ در نظام آموزشی حوزه با تطبیق بر مصادیق، در دنباله ارائه می‌گردد: مقطع‌بندی تحصیلات بر اساس شاخص‌های سه‌گانه سطوح فهم و ادراك، سطوح احساس و گرایش، سطوح عمل و مهارت به شرح زیر پیشنهاد می‌گردد:
مقطع عمومی: بداند، علاقه به زندگی علمی را ابراز كند، بتواند تبیین كند و به ‌گونه‌ای توضیح دهد كه مخاطب از عهده تصور مطلب بربیاید. برتری مطالب مورد نظر را بر موارد مشابه احساس كند، بتواند در برابر چرا‌ها استدلال منطقی ارائه كند و در برابر نقدها از منطق خود دفاع كند. مقطع تخصصی: تحلیل كند، مدل بدهد، بتواند برای عملیاتی شدن یك نظر برنامه بدهد، در برابر متخصصین دیگر از ادعای خود دفاع كند و ادعای آنان را نقد نماید. مقطع فوق تخصصی یا نظریه‌پردازی: نظریه بدهد،‌ خلاقیت را در مسیر فعالیت خود احساس كند، بتواند دستگاه فكری منسجمی را در كرسی‌های نقد و نظر به اثبات برساند. و از آنجایی ‌كه هویت حوزه از جهت علمی، رشته اسلام‌شناسی است،‌ پیشنهاد می‌گردد عنوان مقاطع به ‌صورت زیر عنوان‌بندی شود: مقطع اسلام‌شناسی عمومی = اسلام‌شناس عمومی (با عموم مردم[6] روبروست) مقطع اسلام‌شناسی تخصصی= اسلام‌شناس تخصصی (با نخبگان و اهل تخصص[7] در علوم انسانی، تصمیم‌گیران و برنامه‌ریزان روبروست) مقطع اسلام‌شناسی فوق ‌تخصصی (نظریه‌پردازی) = اسلام‌شناس نظریه‌پرداز (با متخصصینِ اسلام‌شناس روبروست) تعریف مقطع اسلام‌شناسی عمومی در حوزه علمیه: از آنجایی ‌كه برنامه‌ریزی‌ها براساس نیازها و اهداف صورت می‌گیرد در تعریف مقطع عمومی نیز ابتدا باید نیاز موجود به علوم و معارف اسلام در سطح عمومی بررسی شود: نیاز موجود جامعه معاصر و آینده نیاز به كسی دارد كه نگرش، قانون و فرهنگ اسلام رابداند و بتواند به آن عمل كند و به ‌گونه‌ای منتقل كند كه عموم مردم كه سطح اطلاعات گسترده دارند و پرسش‌گر و مقایسه‌گر و نقاد هستند، به آن عمل كنند. [8] یعنی از عموم طلاب كه در دیروز انتظار می‌رفت بتوانند صِرفا انتقال دانش داشته باشند و بگویند تا مخاطب بشنود و بپذیرد، امروزه و فردا انتظار می‌رود بتوانند با مخاطبی با خصوصیات پرسش‌گری و مقایسه‌گری و نقادی طوری رفتار كنند كه با علاقه به اسلام عمل كند پس: اسلام‌شناس عمومی كسی است كه دارای شاخص‌های زیر است: [9] نگرش، قانون و فرهنگ اسلام را در امور مختلف زندگی می‌داند و می‌تواند دانش خود را به ‌گونه‌ای ارائه دهد (هم شفاهی و هم مكتوب) كه: مخاطب بتواند مفاهیم و مطالب را تصور كند. ‌منطقی‌بودن آن را احساس كند. ‌برتری آن بر موارد مشابه را لمس نماید. ‌طلبه حوزه بتواند چرایی مطلب را ارائه كند. ‌بتواند در برابر نقدها پاسخ‌گوباشد. ‌و بتواند به سؤالِ «براساس چه دلیل و مدركی این مطلب را به اسلام نسبت می‌دهید؟» با استناد به منابع دست ‌دوم كه باید مقبولیت نسبی عمومی آنها را اثبات كند، پاسخ بگوید. بتواند متون دست ‌اول اسلام را برای مخاطب عصر خود، به ‌گونه‌ای ترجمه كند كه مخاطب احساس كند در فضای متن قرار گرفته است و بتواند مقصود و مراد گوینده را با استناد به منابع تخصصی توضیح دهد. اخلاق حرفه‌ای مربوط به عالم دینی را می‌شناسد و رعایت می‌كند. پیش‌نیازهای علمی و مهارتی لازم برای ورود به مقطع تخصصی را احراز كرده است. براساس نیاز و شاخص‌های فوق علوم لازم و اهداف مهارتی در آنها به شرح زیر پیشنهاد می‌شود: [10] (این اهداف در سه گونه واحد آموزشی توزیع می‌شوند:[11] اهداف واحدهای آموزشی زبان‌دانی اهداف واحدهای آموزشی روش‌شناسی اهداف واحدهای آموزشی دین‌شناسی اهداف واحدهای آموزشی دست‌یابی به كلیت و منابع دین ‌اهداف واحدهای آموزشی دست‌یابی به نگرش و عقائد دین ‌اهداف واحدهای آموزشی دست‌یابی به قانون دین ‌اهداف واحدهای آموزشی دست‌یابی به فرهنگ دین[12]) علوم لازم برای اسلام‌شناس عمومی در حوزه تمدن‌ساز و اهداف مهارتی در هر یک: حداقل لازم در روش تحصیل: بتواند یادگیری خود را از سطح فهم حافظه‌ای و فهم اولیه به فهم كاربردی ارتقاء‌ دهد. حداقل لازم در منطق: بتواند گفتارها را به قالبهای منطقی تبدیل كند و برهان یا مغالطه را استخراج نماید. حداقل لازم در روش تحقیق: بتواند مقاله‌ای علمی براساس ضوابط یك تحقیق معیار بنویسید. حداقل لازم در ادبیات: بتواند كلام خداوند را ترجمه كند به ‌گونه‌ای كه مخاطب علاوه بر تصور معانی، حسّ موجود درعبارات را لمس كند. حداقل لازم در دین‌شناسی: بتواند دین را به ‌گونه‌ای معرفی كند كه مخاطب علاقمند به زندگی براساس نظرات دین شود. حداقل لازم در تفسیر: بتواند وقتی موضوعی مطرح می‌شود، آیات راجع به آن موضوع را به ‌سرعت بازیابی كند و پیام خداوند در آن آیات را به ‌گونه‌ای توضیح دهد كه مخاطب بتواند در زندگی به ‌كار ببرد. حداقل لازم در حدیث: بتواند احادیث معتبربرای انتقال نظر دین به مخاطب ارائه كند به ‌گونه‌ای كه مخاطب بتواند در زندگی به ‌كار ببرد. حداقل لازم در تاریخ: بتواند حقایق تاریخی را به ‌گونه‌ای كشف كند كه برای ایجاد تغییر در آینده بهره‌برداری شود.
حداقل لازم در فقه: بتواند قوانین خاص در هر موضوعی را از منابع فتوایی استخراج نماید و برتری و كارآمدی این قوانین را بر قوانین رقیب، عقلاً اثبات كند. حداقل لازم در فلسفه: بتواند شبكه هستی ونگرش دین به هستی را با استناد به برهان ترسیم كند. حداقل لازم در كلام: بتواند نگرش دین نسبت به هستی را با استناد به گزاره‌های دین ترسیم كند و برتری این نگرش برموارد رقیب را با استدلال عقلی ارائه نماید. حداقل لازم در عرفان: بتواند امكان رسیدن به شهود خداوند، كیفیت این شهود و مراحل آن را تبیین كند. حداقل لازم در اخلاق: بتواند فرهنگ اسلام را در موضوعات و جوانب مختلف زندگی با فرهنگ‌های رقیب مقایسه كند. (انتقال به تفصیل اهداف در هر یک از علوم فوق + انتقال به دستورالعمل‌های تحصیلی در علوم مختلف حوزوی) نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث چشم‌انداز فراگیرانی كه در انتهای مقطع اسلام‌شناسی عمومی این مهارت‌ها را یافته‌اند این‌گونه است: (ناظر بیرونی به وضعیت عمومی طلاب، آنها را این‌گونه توصیف خواهد كرد): ما با افرادی روبرو شدیم كه هر كدام دارای كتابخانه‌‌ای كوچك ولی علمی بودند، منابع دست‌اول، منابع مرجع اعم از كتاب، مقاله، لوح‌فشرده، نوار صوتی در یك طبقه‌بندی منظم كه به ‌سرعت برای بیننده قابل تشخیص بود قرار داشتند، در هر زمینه علمی مرتبط با رشته اسلام‌شناسی، منبعی قابل توجه وجود داشت. هر كدام از این افراد رایانه‌ای داشتند كه به ‌جای موسیقی و بازی و عكس و فیلم،‌ حاوی یادداشت‌ها و اطلاعات الكترونیكی دیگر بود كه دقیق اسم‌گذاری شده و دقیق آدرس‌دهی شده بودند. هر كلیدواژه مرتبط با علوم و معارف اسلام و علوم انسانی را كه در قسمت جستجو وارد می‌كردید، نتیجه‌ای بازیابی می‌شد. اطلاعات صِرفا به خاطر جالب بودن گردآوری نشده بودند بلكه برای هر یك كاربردی ملاحظه شده بود. هر یك از طلاب، هنگام مواجه با سؤال و مسأله‌ای، بلافاصله به سراغ منابع و كتاب ها نمی‌رود بلكه كاغذی به دست گرفته و شروع به تفكری مرحله‌ به ‌مرحله برای حل ‌مسأله می‌نماید و سعی می‌كند تا پاسخی اولیه را برای مطلب تولید كند. سپس برای بررسی و ارزیابی پاسخ تولید شده، به سراغ منابع می‌رود، ولی نه به ‌صورت كور و بدون برنامه، بلكه با تعریف كلیدواژ‌ه های تركیبی برای جستجو، در كمترین زمان بیشترین نتایج مرتبط را هم در میان كتابها هم مقالات و هم منابع الكترونیكی، منابع دیداری و شنیداری، منابع خطی، شخصیت‌های علمی مرتبط، مراكز علمی مرتبط، و در میان كتاب ها و یادداشت‌ها و فایل‌های شخصی خودش بازیابی می‌كند، اعتبارسنجی كرده، دسته‌بندی می‌كند و در یك ساختار منطقی علمی و تألیفی به ‌صورت یك نوشته یا سخنرانی ارائه می‌نماید. ما طلابی را دیدیم كه حوصله و اشتیاق مطالعه داشتند و با خواندن چند صفحه از یك كتاب خسته و بی‌حوصله نمی‌شدند و گاه ساعت‌ها مطالعه می‌كردند، فكر می‌كردند، یادداشت‌ برمی‌داشتند، كتاب ها را با هم مقایسه می‌كردند و سرانجام می‌توانستند نتیجه مطالعات خود را به دقت توضیح دهند. هنگامی كه طلاب در یك درس یا سخنرانی علمی شركت می‌كردند، دقیقا می‌دانستند كه این درس یا سخنرانی، چه اثر و كاربردی دارد و چگونه باید از آن در زندگی استفاده كرد. طلاب در درس‌ها فقط شنونده نبودند بلكه فعالیت اصلی درس را كه یافتن پاسخ مسأله و حل مشكلی بود با هدایت استاد به ‌عهده داشتند. تمام طلاب دارای برنامه‌ریزی درازمدت بودند و افق‌های ۲۰، ۳۰ و ۵۰ ساله برای خود داشتند و مرحله‌ به ‌مرحله نشاط و انگیزه ادامه راه در آنها بیشتر دیده می‌شد. گفتگوی علمی با این طلاب واقعا مهیج بود، مطالب تو را به دقت گوش می‌دادند، سپس به زبان قالب های منطقی در می‌آوردند اشكال و حفره موجود در تفكرات را با قاعد هو مثال‌های ملموس نشان می‌دادند. و هنگامی كه خود استدلال می‌كردند برهان و دلیل را قدم ‌به ‌قدم به ‌گونه‌ای شفاف بیان می‌كردند كه جای هیچ گفتگوی دیگری باقی نمی‌ماند. در هر موضوعی كه درخواست تحقیق می‌شد، طرح‌نامه تحقیقی منسجم و كاربردی‌ای را تنظیم می‌كردند و بر اساس برنامه همان طرح، نتایج را ارائه می‌نمودند. واقعا جالب بود كه در هر گفتگویی،‌ وقتی نظر اسلام را راجع به موضوعی قدیمی یا جدید می‌پرسیدیم، آیه‌ای از قرآن را می‌خواندند و آن را از روی قرآنی كه در جیب داشتند نشان می‌دادند و مقصود آیه و تطبیق آن بر موضوع را با استناد به تفاسیر توضیح می‌دادند. همین كار را با احادیث نیز انجام می‌دادند و چنان آیات و احادیث را ترجمه می‌كردند كه گویا آیات و روایات همین امروز نازل شده است و ما مستقیما مخاطب خداوند و پیامبر هستیم.