«دین» بیانگر معادلات حرکت انسان در هستی برای اتصال به خداوند است. (انتقال به بحث تفصیلی از دینشناسی)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
دینشناسی، شبکه هستی، برآیند نیروها، معادلات حرکت
پی نوشت:
[1]. دانشنامه آزاد ویکیپدیا
برچسب #برآیند نیروها #دینشناسی #شبکه هستی #مبانی حرکت #معادلات حرکت
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
در توضیح این بحث، میفرمایند: این روایت از روایات تابناکی است که با همه اختصارش بیانگر مطالب ذیل است: چگونگی حقیقت اسماء و وابستگی حقیقی آنها با یکدیگر ۲. نحوه تعدد آنها و تعدد اسماء جزیی بهواسطه نسبت با اسماء کلی ۳. نحوه نیاز خلق به آنها که همان نیاز ذاتی و وابستگی وجودی است ۴. اینکه این ترتیب و نزول، یک امر حقیقی است و اعتباری و توهمی نیست ۵. ظهوری که مختص ذات الهی باقی ماند ظهور «احدیت» است و سه ظهوری که خلقت به آنها نیاز داشت ظهور «الله و تبارک و سبحان» است که معادل هویت الهی و جمال الهی و جلال الهی است.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
اگر هر کدام از اسماء الهی را یک نیاز خلقت ببینیم میتوان گفت که ساختار خلقت برای رسیدن به کمال خود نیازمند موارد زیر میباشند: (دقت شود که اینها نیازهای خداوند نیستند بلکه نیازهای خلقت برای کسب از خداوند هستند.) براساس هر یک از این اسماء، میتوان فرآیند یا فرآیندهایی را در زندگی بشر، معادلسازی کرد، برخی از این موارد در جدول زیر آمده است:
ردیف
اسم الله
معادل نیازی و فرآیندی هر یک از اسماء الله
۱
حق
نیاز به تشخیص واقعیتهای خودبنیاد و تکیه و تعلق به آنها
۲
احد واحد
(الاول و الاخر، الظاهر و الباطن)
احد= نیاز به خودیابی متمرکز
واحد= نیاز به یکپارچگی و انسجام در زندگی
نیاز به انسجام ظاهر و درون
۳
ذوالجلال و الاکرام
(حیّ، قیوم، قدوس)
نیاز به تسلط بر زندگی و مدیریت برای بقاء
۴
علیم
(محیط، شهید، خبیر، حکیم، عالمالغیب، سمیع، بصیر، حفیظ، لطیف)
نیاز به آگاهیهای معتبر (آگاهی از آثار موجودات و آگاهی از منشاء این آثار)
نیاز به پیشبینی و حدس روشمند در مورد وقایع احتمالی آینده و گذشته
۵
قادر، قدیر، ذوالقوه، مقتدر، متکبر، مهیمن
نیاز به نیروی پیشران برای رسیدن به اهداف
نیاز به برتری نسبت به رفباء
۶
خالق، باری
نیاز به خلاقیت و نوآوری
۷
رحیم، ، رحمان، ودود
نیاز به ایثار و همدردی و کمک و رفع نقصها
۸
حلیم، غفور، تواب، عفُوّ
نیاز به گذشت
۹
شاکر، ذوالفضل
نیاز به قدردانی و ابراز لطف
۱۰
متعال
نیاز به اشراف و احاطه بر کل
۱۱
قریب
نیاز به ارتباط مستقیم با منابع
۱۲
عظیم
نیاز به گستردگی
۱۳
مجید
نیاز به سروری و برتری حقایق
۱۴
ولیّ
نیاز به همراهی و یکرنگی
۱۵
رضیّ
نیاز به احساس آرامش در اثر رسیدن به مطلوب
۱۶
نور
نیاز به شفافسازی
۱۷
محیی
نیاز به حرکتسازی
۱۸
جبار
نیاز به متوقفسازی و تسلط بر حرکتها
۱۹
ملک
نیاز به مدیریت نیروها
۲۰
عزیز
نیاز به استقلال
۲۱
غنی
نیاز به عدم وابستگی و خوداتکایی
۲۲
حمید
نیاز به ستودگی
۲۳
واسع
نیاز به گسترش
۲۴
بدیع
نیاز به نوآوری
۲۵
رب
نیاز به پرورش دادن و پرورش یافتن
۲۶
مومن
نیاز به باورهای محکم
۲۷
سلام
نیاز به صلح و آرامش
۲۸
مصور
نیاز به بستهبندی و حد و اندازه تعیین کردن
۲۹
رزاق
نیاز به پشتیبانی کردن
۳۰
فتاح
نیاز به گشودن راهها و بنبستها
۳۱
قابض و باسط
نیاز به محدودسازی و نامحدودسازی
۳۲
معز و مذل
نیاز به محکومسازی و برتریسازی
۳۳
عدل
نیاز به توازن
۳۴
مقیت
نیاز به خشم
۳۵
جلیل
نیاز به بزرگواری
۳۶
رقیب
نیاز به همراهی مستمر
۳۷
شهید
نیاز به آگاهی مستقیم
۳۸
باعث
نیاز به فعالسازی
۳۹
وکیل
نیاز به نیابت و واگذاری
۴۰
محصی
نیاز به حساب و کتاب
۴۱
مقدم موخر
نیاز به تغییر
۴۲
جامع
نیاز به احاطه
۴۳
ضار و نافع
نیاز به از بین بردن و نیاز به رشد دادن
۴۴
وارث
نیاز به مدیریت اموال
۴۵
صبور
نیاز به تحمل
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
دینشناسی ، نقشه تمدنی ، نقشه هستی، الگوی اسلامی پیشرفت
برچسب #الگوی اسلامی پیشرفت #تجلی #خدا #دینشناسی #فنا #معادلات وجودی #نقشه تمدنی #نقشه هستی
دانشنامه, نقشه مسائل
آنچه انسان با تشخیصِ خود، بالخصوص پس از مقایسه و تطبیق با موارد مشابه، انتخاب نماید، ظرفیت تغییر رفتارِ پایدار را ایجاد میکند.
پس:
با قرار دادن تصمیمگیرنده در بررسی تطبیقی، میتوان تغییر فكری و رفتاری مطلوب را در او به وجود آورد.
برنامه عملیاتی:
فهرست كردن افكار كلیدی و رفتارهای اصلی مبتلابه در بین مخاطبین (مثلا: تفكرِ كامجویی حداكثری از زندگی، و رفتارِ پوشش حداقلی در عموم)
جستجوی نظرات و مدلهای دیگر در این موضوع و توصیف آنها
دستیابی به نظر و مدل دین در این موضوع و توصیف آن
ایجاد جدول تطبیقی برای مقایسه نظرات با هم
به كارگیری ابزارها و مهارتهای تصمیمگیری عقلانی برای ارزیابی گزینهها
«اُدْعُ اِلی سَبیلِ ربِّك بِالحِكْمَهْ والمَوعِظَهْ الحَسَنَهْ وجَادِلـْهُم بِالَّتِی هِی اَحْسَن ُ» [2]
«بااستفاده از سه ابزار زیر نفوس را به سوی حقیقت دعوت نما:
۱. ارائه منطق موجود در موضوع، به طوری كه هماهنگ بودن موضوع با كل هستی احساس شود؛
۲. تشخیص نفع و ضررها، به طوری كه درست و غلط و مفید و مضرّ احساس شود؛
۳. نقد و بررسی مطالب و نظریات، به طوری كه برتری موضوع مورد نظر بر دیگر موارد احساس شود.»
پایه معادلات مهندسی فرهنگی:
عناصر، لایهها و ابعادی که یک فرهنگ را شکل میدهند ده عنصر هستند که در شکل زیر روابط آنها مشاهده میشود:
اصل اولیه و حالت عادی این است که برای تحقق یک فرهنگ باید سطوح هرم فوق به ترتیب طی شوند، اما به واسطه خصوصیات انسانهایی که هدف مهندسی فرهنگی قرار گرفت هاند و تفاوتهایی که در سطح ادراکی، احساسی و محیطی و ارتباطی دارند، برای ایجاد تغییر در آنها، باید نقطه نفوذ، از میان این سطوح ده گانه تشخیص داده شود.
در هر تغییری فرمول اولیه تغییر به صورت زیر است: ( فرمول تغییر )
تغییر در …………. از …………. به …………. با ابزار …………. برای …………. (در چه زمانی، در چه مکانی، با چه کمیتی، با چه کیفیتی، با چه ارتباطاتی، توسط چه عاملی؟)
در مواردی باید تغییر از محصولات و ابزارهای مصرفی شروع شود و به نمادها برسد و سپس در رفتار نخبگانی ورود شود تا بر اساس تغییرات در محصولات و نمادها، رفتار آنها ناخودآگاه تغییر کند و سپس به هنجار برسد و بعد لایه باورها تغییر کند؛ در مورد دیگری مثلا باید از قوانین شروع شود به فضاها برسد و سپس در باورها تغییری ایجاد شود و به محصولات برسد. (انواع ترکیب بین این ده لایه، بسته به وضعیت مخاطبین قابل بررسی است.)
نقطه شروع مهندسی فرهنگی:
تصویر زیر نقطه شروع در فرآیندهای مهندسی فرهنگی را نشان میدهد:
« گفتار » فرآیندی است که تلاش برای تغییر سبک آن نیاز به تغییرات در چندین لایه از لایههای فرهنگ دارد؛ سبک گفتاری فرد، نشاندهنده تعلق او به گروهی در جامعه، با هنجارهایی خاص، با باورهایی خاص و… است.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث
برای ارتقاء یا اصلاح فرهنگی باید از ارتقاء و اصلاح الگوهای گفتاری شروع کرد و به نقطه مرکزی که اصلاح و ارتقاء طرز محاسبه نفع و ضرر در تصمیمگیریهاست رسید و برای کل حرکت، باید از تغییر در عناصر دهگانه فرهنگ استفاده کرد. (هر موردی، معادله خاصی از ترکیب این عناصر را میطلبد.)
انتقال به نمونهای از شبکه مسائل فرهنگ
انتقال به کارگاه آموزشی مدیریت فرهنگی
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث
تمدن سازی، علم دینی، مهندسی فرهنگی، مدیریت فرهنگی، مهندسی اجتماعی، معادلات تغییر اجتماعی
[1] . مقصود صريح از عقلمحوری، ادراك نفع و ضرر تصميم با ملاحظه پنج مؤلفه زير است:
مطلوبیت جسمي
مطلوبیت فكری
مطلوبیت دروني و روحی
مطلوبیت جمعی (خانواده، سازمان،شهر، كشور، بشريت)
مطلوبیت پایدار
[2] . سوره نحل آيه ۱۲۵
برچسب #تمدن سازی #علم دینی #فرهنگ #مدیریت فرهنگی #معادلات تغییر اجتماعی #مهندسی اجتماعی #مهندسی فرهنگی #مهندسی فهنگی
دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
جایگاه قوانین و معادلات هستی در حل مساله :
1)
#علم برای زندگی است، ما میآموزیم تا روح از محدودیتها خارج شود و به پهنه بیانتهای هستی متصل شود، ما میآموزیم تا به جهان های برتر و فراسوی دید مادی دست یابیم و #ابدیت خود را بسازیم. انسانها میخواهند به #کمال برسند پس باید نیازها و نواقص خود را برطرف کنند. امّا چگونه؟
جهانی که در آن زندگی میکنیم دارای #قوانین و #معادلات ثابتی است. موجودات آن هریک دارای خواص و آثار منحصر به خودهستند و با دیگر موجودات فعل و انفعالاتی ضابطهمند دارند. ما خود جزئی از این جهان به همپیوسته و قاعدهمند هستیم و با تمام اجزاء آن ارتباط داریم (اثر میپذیریم و اثر میگذاریم).
کسی که #قواعد و #قوانین_هستی رابشناسد میتواند با فراهم سازی زمینه به جریان افتادن آنها، نیروها و آثار موردنیاز خود را تولید کند و نقص خود را برطرف نماید.
شناخت معادلات هستی و روش فعالسازی آنها برای دستیابی به اثرشان، «#فهم_کاربردی» است.
#سبک_زندگی
#برنامه_حرکت
#شناخت_قوانین_هستی
#ابدیت
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar
مرحله اول: اثبات یا نقد درست بودن یک #تصمیم :
9)
این مرحله با عناصر و اجزاء #درونی مدلی که بر اساس آن تصمیم سازی شده است سروکار دارد.
مشکلات و نقدهایی که در این مرحله احتمال دارد به وجود بیاید عبارتند از:
اشتباه در تشخیص اجزاء و عناصر موثر در سیستم
اشتباه در تشخیص ضریب اهمیت این عناصر
اشتباه در تشخیص نوع رابطه بین عناصر
وقتی کسی به صحت تصمیم ما اعتراض میکند، عکس العمل منطقی ، این است که روندی را که در مرحلهٔ تحلیل و ترکیب طی کردهایم، بازگو کنیم و انسجام مدلِ تصمیمسازِ خود را توضیح دهیم ؛ و عکس العمل منطقی فرد مقابل این است که در یکی از سه محور فوق ، اشتباه ما را نشان بدهد.
در هر دو حالت کاری که باید انجام شود به صورت زیر است:
1) #تجزیهٔ “تصمیم” به عناصر تشکیل دهندهٔ آن +ارتباطات بین عناصر
2) #توصیف هر عنصر و هر رابطه با یک جمله گویا و شفّاف (دارای موضوع و محمول و نسبت بین آن دو)
3) #ارزیابی تکتک جملات و ارزیابی ارتباط بین جملات (یعنی آیا بین موضوع و محمول در هر یک از جملات رابطه ادعا شده برقرار است یانه؟ )
4) #ترکیب جملات ارزیابی شده با یکدیگر و رسیدن به مدلی که تصمیم بر اساس آن گرفته شده است.
فعالیت اصلی در محور سوم انجام مییابد و محورهای دیگر، زمینهساز یا نتیجهگیر هستند.
آنچه در این قسمت باید انجام شود ، مقایسه رابطه بین موضوع و محمول با #معادلات ثابت و کلّی #خلقت است ، معادلاتی که از آنها تعبیر به #بدیهیات میشود (بدیهیات اولیه و ثانویه) + مقایسه با قرائن موجود در جوانب مختلف داخلی و خارجی موضوع و محمول
محقق باید بتواند موارد زیر را تشخیص دهد و گزارههای بیان شده در یک گفتار یا نظریه را به صورت زیر تحلیل کند
(مهارتِ تحلیل محتوا):
جملات بیانگر #نیازی که این گفتار یا نظریه پاسخگوی آن است.
جملات بیانگر #هدف مؤلف یا گوینده
جملاتی که #زمینهساز است.
جملاتی که #بدنه مطلب است.
جملات بیانگر #توصیهها و نتایج مؤلف
در هر یک از محورهای پنجگانه فوق، سه گونه جمله میتواند وجود داشته باشد:
جملاتی که بیانگر #ادعاهای مؤلف است.
جملاتی که بیانگر #استدلالهای مؤلف است.
جملاتی که بیانگر #نقدها و #ارزیابیهای مؤلف است.
محقق باید نقشه مطلب را با توجّه به محورهای فوق ، تدوین کند و در هر نقطه ، جمله یا جملات مربوط به آن را بیابد و آنها را به صورت قالبهای سلسلهوار منطقی درآورد.در این صورت است که پیام متن را گرفته و میتواند از آن برای #زندگی استفاده کند.
کشف مفاهیمِ موجود در متن و رابطهٔ بین آنها ، فهم را ایجاد میکند. سطوح مختلف فهم، بستگی به عمقِ تجزیهٔ مفاهیم و کشف رابطهها دارد، هر چه رابطهها به بدیهیات و سرچشمهها و معادلات کلّی #خلقت نزدیکتر شوند، سطح فهم عمیقتر میشود و #کارآیی آن در زندگی بیشتر میگردد
#عیار_نقد
#تصمیم_صحیح
#نگرش_سیستمی
#تفکر_سیستمی
#سبک_زندگی
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar