۶۱.#غايتحركتجوهرى،#تجردازماده است.
۶۲.وجود #سكون در جهان وجود #نسبى است.
۶۳.حركت به دو معنى است #قطعيه و #توسطيه و هر دو معنى موجودند.
۶۴.#زمان #مقدارحركت مىباشد.
۶۵.به عدد حركات موجوده جهان مىتوان #زمان فرض كرد.
۶۶.#زمان،#ساخته وجود #جهانطبيعت است و پيش از آن و پس از آن محال است تحقق داشته باشد.
۶۷.در ميان#اجزاءزمان يك نوع تقدم و تاخر ثابت است.
۶۸.يكى از اسباب #سنجشسرعت و #بطوء حركت، #زمان است.
۶۹.#زمان از #سنخ خود #اول و #آخر ندارد.
۷۰.#حركت شش چيز لازم دارد.
۷۱.#جهش در #حركت به معنى حقيقى محال است
۷۲.#حركت، تقسيمى نيز ازناحيه #علتفاعلى خود به #حركتنفسانى و#حركتطبيعى و#حركتقسرى دارد
۷۳.هر #حادثهزمانى نيازمند بعلت مىباشد و با تعبير عمومىتر هر #ممكن #محتاج #بعلت است.
۷۴.چنانكه#وجودعلت #علتوجود#معلول است#عدمعلت نيز#علت #عدممعلول است.
۷۵.#وجودمعلول با علت خود رابطهاى دارد كه با هيچ چيز غير او ندارد
۷۶.#علتى كه نسبتش با دو چيز#متساوى بوده باشد نمىتواند يكى از آن دو تا را #تخصيص بوجود دهد و همچنين يكى از آن دو تا نيز نمىتواند با چنين علتى بوجود#اختصاص يابد.
۷۷.#اختيار بمعناى #ايجادگزافى تحقق ندارد.
۷۸.#علت دو قسم است#علتتامه و #علتناقصه
۷۹.#احتياجمعلول #بعلت ازجهت #امكان اوست نه از جهت#حدوث و #سابقهعدم.
۸۰.#عليت و #معلوليت #دورى محال است.
۸۱.وجود #علتتامه ازوجود #معلول خود #قويتر است.
۸۲.#علت بر #معلول خود #متقدم است و#معلول از وى #متاخر.
۸۳.#استقلال و #تماميتوجودى #معلول همان استقلال و تماميتوجودى #علت است.
۸۴.سلسله #علتتامهمعلولى نمىتواند تا #لانهايت برود.
۸۵.دو #علتمستقله، #يكمعلول را نمىشود #ايجاد كنند چنانكه #يكعلت دو #معلولمستقل را
۸۶.#علت به چهار قسم منقسم مىشود#علتفاعلى#علتغائى#علتمادى #علتصورى
۸۷.هيچ #معلولى بى #علتفاعلى نخواهد بود
۸۸.هر #معلولمادى #علتمادى مىخواهد
۸۹.ماده ديگرى #بسيطتر از#مادهجسمانى بايد اثبات كرد
۹۰.هر #معلولمادى#علتصورى مىخواهد
۹۱.هيچ #معلولى بى #علتغائى نخواهد بود
۹۲.#اتفاق و #بخت وجودندارد
۹۳.در ميان #واقعيتهاىخارجى نسبتى بنام #نسبتضرورت داريم كه در مقابل نسبت ديگرى بنام #نسبتامكان واقع است.
۹۴.هر#پديدهخارجى تا#ضرورت پيدا نكند #موجود نخواهد شد
۹۵.هر#موجودخارجى #درحالوجود #متصف به#ضرورت مىباشد
۹۶.#ضرورتوجود هر #معلول از ضرورتوجود #علتش #ترشح مىكند
۹۷.هر#ضرورتبالغير يعنى بواسطه علت منتهى به #ضرورتبالذات مىباشد يعنى #ضرورت بر دو قسم است #بالذات و#بالغير
۹۸.هر سلسله از #ضرورتهاىمترتبه،بالاخره #متناهى است
۹۹.ضرورت ديگرى بنام #ضرورتبالقياس داريم كه از #نسبتدادن #معلول #بعلت پيدا مىشود و در امكان نيزامكانى بنام #امكانبالقياس داريم
۱۰۰.بحث از#خداىجهان #فطرى #انسان است
۱۰۱.#جهانآفرينش #آفريدگارى دارد
۱۰۲.#خدا يكى است
۱۰۳.#خداىهستى،همه #كمالاتهستى را دارد
۱۰۴.صفاتى كه با #تحليل #بسوى#وجود بر مىگردند براى #خدا #ثابتاند
۱۰۵.صفاتى كه به #عدمتحليل مىشوند از #خدا#منفى هستند
۱۰۶.#صفاتثبوتى #عينذات ند
۱۰۷.نوعى ديگر از #صفات هستند كه از #ذات خارج هستند و آنها #صفاتنسبيه مىباشند
۱۰۸.#آفرينش #جهان از #خدا است
۱۰۹.هر#موجودممكن اگر چه #متغير نبوده باشد نيازمند #بعلتوجود مىباشد
۱۱۰.براى#جهانهستى #علتوجودى بيرون از خودش هست
۱۱۱.#جهانآفرينش #مركب است از سه مرتبه #ماده #مثال #عقل كه به ترتيب روي هم چيده شدهاند
۱۱۲.پديدههاى هر يك از اين سه مرتبه #معلول هم #سنخ خود مىباشند
۱۱۳.مجموعه هر يك از اين مراتب #معلول #مافوق خود مىباشند
۱۱۴.مجموعه همه اين مراتب #معلولخدا و نسبت #عللجزء به وى نسبت #وسائط مىباشد
۱۱۵.#فعليت #نظامآفرينش و #فعليت هر جزء وى به روى #قضا استوار است و #شر به قضا، منسوب نيست
۱۱۶.#حوادث جهان ارتباط به#قدر نيز دارند و آن #اندازهدهنده حوادث است
۱۱۷.#عالم #پايانى دارد
۱۱۸.#جهانآفرينش #مركب از سه مرتبه است كه به ترتيب از بالا به پائين روى هم چيده شده #جهانعقل #جهانمثال #جهانماده
۱۱۹.پديدههاى هر يك ازاين #سهجهان معلول عللى هستند كه از #سنخ خودشان مىباشند #حادثمادى معلول #عللماديه و#موجودمثالى معلول موجود مثالى و#موجودعقلى معلول موجودى از سنخ خود
۱۲۰.#مجموعهرعالمى معلول #مافوق خودش مىباشد
۱۲۱.#مجموعجهانآفرينش معلول #خداىآفريدگار بوده و نسبت هر #علتجزء به وى نسبت دست را دارد به نويسنده نامه و نسبت زبان را دارد به گوينده سخن
۱۲۲.#عالم را به سه قسمت مىتوان تقسيم كرده و طبقهبندى نمود۱ #وجودمادى ۲#وجودمثالى ۳#وجودعقلى والبته وجود مادى كه #مساوق با #حركت بوده و #امكان و #فعليت در وى آغشته بهم مىباشدپستتر از #وجودمجرد مىباشد كه #ثبات داشته و فعليت
در توضیح این بحث، میفرمایند: این روایت از روایات تابناکی است که با همه اختصارش بیانگر مطالب ذیل است: چگونگی حقیقت اسماء و وابستگی حقیقی آنها با یکدیگر ۲. نحوه تعدد آنها و تعدد اسماء جزیی بهواسطه نسبت با اسماء کلی ۳. نحوه نیاز خلق به آنها که همان نیاز ذاتی و وابستگی وجودی است ۴. اینکه این ترتیب و نزول، یک امر حقیقی است و اعتباری و توهمی نیست ۵. ظهوری که مختص ذات الهی باقی ماند ظهور «احدیت» است و سه ظهوری که خلقت به آنها نیاز داشت ظهور «الله و تبارک و سبحان» است که معادل هویت الهی و جمال الهی و جلال الهی است.
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
اگر هر کدام از اسماء الهی را یک نیاز خلقت ببینیم میتوان گفت که ساختار خلقت برای رسیدن به کمال خود نیازمند موارد زیر میباشند: (دقت شود که اینها نیازهای خداوند نیستند بلکه نیازهای خلقت برای کسب از خداوند هستند.) براساس هر یک از این اسماء، میتوان فرآیند یا فرآیندهایی را در زندگی بشر، معادلسازی کرد، برخی از این موارد در جدول زیر آمده است:
ردیف
اسم الله
معادل نیازی و فرآیندی هر یک از اسماء الله
۱
حق
نیاز به تشخیص واقعیتهای خودبنیاد و تکیه و تعلق به آنها
۲
احد واحد
(الاول و الاخر، الظاهر و الباطن)
احد= نیاز به خودیابی متمرکز
واحد= نیاز به یکپارچگی و انسجام در زندگی
نیاز به انسجام ظاهر و درون
۳
ذوالجلال و الاکرام
(حیّ، قیوم، قدوس)
نیاز به تسلط بر زندگی و مدیریت برای بقاء
۴
علیم
(محیط، شهید، خبیر، حکیم، عالمالغیب، سمیع، بصیر، حفیظ، لطیف)
نیاز به آگاهیهای معتبر (آگاهی از آثار موجودات و آگاهی از منشاء این آثار)
نیاز به پیشبینی و حدس روشمند در مورد وقایع احتمالی آینده و گذشته
۵
قادر، قدیر، ذوالقوه، مقتدر، متکبر، مهیمن
نیاز به نیروی پیشران برای رسیدن به اهداف
نیاز به برتری نسبت به رفباء
۶
خالق، باری
نیاز به خلاقیت و نوآوری
۷
رحیم، ، رحمان، ودود
نیاز به ایثار و همدردی و کمک و رفع نقصها
۸
حلیم، غفور، تواب، عفُوّ
نیاز به گذشت
۹
شاکر، ذوالفضل
نیاز به قدردانی و ابراز لطف
۱۰
متعال
نیاز به اشراف و احاطه بر کل
۱۱
قریب
نیاز به ارتباط مستقیم با منابع
۱۲
عظیم
نیاز به گستردگی
۱۳
مجید
نیاز به سروری و برتری حقایق
۱۴
ولیّ
نیاز به همراهی و یکرنگی
۱۵
رضیّ
نیاز به احساس آرامش در اثر رسیدن به مطلوب
۱۶
نور
نیاز به شفافسازی
۱۷
محیی
نیاز به حرکتسازی
۱۸
جبار
نیاز به متوقفسازی و تسلط بر حرکتها
۱۹
ملک
نیاز به مدیریت نیروها
۲۰
عزیز
نیاز به استقلال
۲۱
غنی
نیاز به عدم وابستگی و خوداتکایی
۲۲
حمید
نیاز به ستودگی
۲۳
واسع
نیاز به گسترش
۲۴
بدیع
نیاز به نوآوری
۲۵
رب
نیاز به پرورش دادن و پرورش یافتن
۲۶
مومن
نیاز به باورهای محکم
۲۷
سلام
نیاز به صلح و آرامش
۲۸
مصور
نیاز به بستهبندی و حد و اندازه تعیین کردن
۲۹
رزاق
نیاز به پشتیبانی کردن
۳۰
فتاح
نیاز به گشودن راهها و بنبستها
۳۱
قابض و باسط
نیاز به محدودسازی و نامحدودسازی
۳۲
معز و مذل
نیاز به محکومسازی و برتریسازی
۳۳
عدل
نیاز به توازن
۳۴
مقیت
نیاز به خشم
۳۵
جلیل
نیاز به بزرگواری
۳۶
رقیب
نیاز به همراهی مستمر
۳۷
شهید
نیاز به آگاهی مستقیم
۳۸
باعث
نیاز به فعالسازی
۳۹
وکیل
نیاز به نیابت و واگذاری
۴۰
محصی
نیاز به حساب و کتاب
۴۱
مقدم موخر
نیاز به تغییر
۴۲
جامع
نیاز به احاطه
۴۳
ضار و نافع
نیاز به از بین بردن و نیاز به رشد دادن
۴۴
وارث
نیاز به مدیریت اموال
۴۵
صبور
نیاز به تحمل
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
دینشناسی ، نقشه تمدنی ، نقشه هستی، الگوی اسلامی پیشرفت
برچسب #الگوی اسلامی پیشرفت #تجلی #خدا #دینشناسی #فنا #معادلات وجودی #نقشه تمدنی #نقشه هستی
دانشنامه, نقشه مسائل