۶۱.#غايتحركتجوهرى،#تجردازماده است.
۶۲.وجود #سكون در جهان وجود #نسبى است.
۶۳.حركت به دو معنى است #قطعيه و #توسطيه و هر دو معنى موجودند.
۶۴.#زمان #مقدارحركت مىباشد.
۶۵.به عدد حركات موجوده جهان مىتوان #زمان فرض كرد.
۶۶.#زمان،#ساخته وجود #جهانطبيعت است و پيش از آن و پس از آن محال است تحقق داشته باشد.
۶۷.در ميان#اجزاءزمان يك نوع تقدم و تاخر ثابت است.
۶۸.يكى از اسباب #سنجشسرعت و #بطوء حركت، #زمان است.
۶۹.#زمان از #سنخ خود #اول و #آخر ندارد.
۷۰.#حركت شش چيز لازم دارد.
۷۱.#جهش در #حركت به معنى حقيقى محال است
۷۲.#حركت، تقسيمى نيز ازناحيه #علتفاعلى خود به #حركتنفسانى و#حركتطبيعى و#حركتقسرى دارد
۷۳.هر #حادثهزمانى نيازمند بعلت مىباشد و با تعبير عمومىتر هر #ممكن #محتاج #بعلت است.
۷۴.چنانكه#وجودعلت #علتوجود#معلول است#عدمعلت نيز#علت #عدممعلول است.
۷۵.#وجودمعلول با علت خود رابطهاى دارد كه با هيچ چيز غير او ندارد
۷۶.#علتى كه نسبتش با دو چيز#متساوى بوده باشد نمىتواند يكى از آن دو تا را #تخصيص بوجود دهد و همچنين يكى از آن دو تا نيز نمىتواند با چنين علتى بوجود#اختصاص يابد.
۷۷.#اختيار بمعناى #ايجادگزافى تحقق ندارد.
۷۸.#علت دو قسم است#علتتامه و #علتناقصه
۷۹.#احتياجمعلول #بعلت ازجهت #امكان اوست نه از جهت#حدوث و #سابقهعدم.
۸۰.#عليت و #معلوليت #دورى محال است.
۸۱.وجود #علتتامه ازوجود #معلول خود #قويتر است.
۸۲.#علت بر #معلول خود #متقدم است و#معلول از وى #متاخر.
۸۳.#استقلال و #تماميتوجودى #معلول همان استقلال و تماميتوجودى #علت است.
۸۴.سلسله #علتتامهمعلولى نمىتواند تا #لانهايت برود.
۸۵.دو #علتمستقله، #يكمعلول را نمىشود #ايجاد كنند چنانكه #يكعلت دو #معلولمستقل را
۸۶.#علت به چهار قسم منقسم مىشود#علتفاعلى#علتغائى#علتمادى #علتصورى
۸۷.هيچ #معلولى بى #علتفاعلى نخواهد بود
۸۸.هر #معلولمادى #علتمادى مىخواهد
۸۹.ماده ديگرى #بسيطتر از#مادهجسمانى بايد اثبات كرد
۹۰.هر #معلولمادى#علتصورى مىخواهد
۹۱.هيچ #معلولى بى #علتغائى نخواهد بود
۹۲.#اتفاق و #بخت وجودندارد
۹۳.در ميان #واقعيتهاىخارجى نسبتى بنام #نسبتضرورت داريم كه در مقابل نسبت ديگرى بنام #نسبتامكان واقع است.
۹۴.هر#پديدهخارجى تا#ضرورت پيدا نكند #موجود نخواهد شد
۹۵.هر#موجودخارجى #درحالوجود #متصف به#ضرورت مىباشد
۹۶.#ضرورتوجود هر #معلول از ضرورتوجود #علتش #ترشح مىكند
۹۷.هر#ضرورتبالغير يعنى بواسطه علت منتهى به #ضرورتبالذات مىباشد يعنى #ضرورت بر دو قسم است #بالذات و#بالغير
۹۸.هر سلسله از #ضرورتهاىمترتبه،بالاخره #متناهى است
۹۹.ضرورت ديگرى بنام #ضرورتبالقياس داريم كه از #نسبتدادن #معلول #بعلت پيدا مىشود و در امكان نيزامكانى بنام #امكانبالقياس داريم
۱۰۰.بحث از#خداىجهان #فطرى #انسان است
۱۰۱.#جهانآفرينش #آفريدگارى دارد
۱۰۲.#خدا يكى است
۱۰۳.#خداىهستى،همه #كمالاتهستى را دارد
۱۰۴.صفاتى كه با #تحليل #بسوى#وجود بر مىگردند براى #خدا #ثابتاند
۱۰۵.صفاتى كه به #عدمتحليل مىشوند از #خدا#منفى هستند
۱۰۶.#صفاتثبوتى #عينذات ند
۱۰۷.نوعى ديگر از #صفات هستند كه از #ذات خارج هستند و آنها #صفاتنسبيه مىباشند
۱۰۸.#آفرينش #جهان از #خدا است
۱۰۹.هر#موجودممكن اگر چه #متغير نبوده باشد نيازمند #بعلتوجود مىباشد
۱۱۰.براى#جهانهستى #علتوجودى بيرون از خودش هست
۱۱۱.#جهانآفرينش #مركب است از سه مرتبه #ماده #مثال #عقل كه به ترتيب روي هم چيده شدهاند
۱۱۲.پديدههاى هر يك از اين سه مرتبه #معلول هم #سنخ خود مىباشند
۱۱۳.مجموعه هر يك از اين مراتب #معلول #مافوق خود مىباشند
۱۱۴.مجموعه همه اين مراتب #معلولخدا و نسبت #عللجزء به وى نسبت #وسائط مىباشد
۱۱۵.#فعليت #نظامآفرينش و #فعليت هر جزء وى به روى #قضا استوار است و #شر به قضا، منسوب نيست
۱۱۶.#حوادث جهان ارتباط به#قدر نيز دارند و آن #اندازهدهنده حوادث است
۱۱۷.#عالم #پايانى دارد
۱۱۸.#جهانآفرينش #مركب از سه مرتبه است كه به ترتيب از بالا به پائين روى هم چيده شده #جهانعقل #جهانمثال #جهانماده
۱۱۹.پديدههاى هر يك ازاين #سهجهان معلول عللى هستند كه از #سنخ خودشان مىباشند #حادثمادى معلول #عللماديه و#موجودمثالى معلول موجود مثالى و#موجودعقلى معلول موجودى از سنخ خود
۱۲۰.#مجموعهرعالمى معلول #مافوق خودش مىباشد
۱۲۱.#مجموعجهانآفرينش معلول #خداىآفريدگار بوده و نسبت هر #علتجزء به وى نسبت دست را دارد به نويسنده نامه و نسبت زبان را دارد به گوينده سخن
۱۲۲.#عالم را به سه قسمت مىتوان تقسيم كرده و طبقهبندى نمود۱ #وجودمادى ۲#وجودمثالى ۳#وجودعقلى والبته وجود مادى كه #مساوق با #حركت بوده و #امكان و #فعليت در وى آغشته بهم مىباشدپستتر از #وجودمجرد مىباشد كه #ثبات داشته و فعليت
#مبانی
#مبانیعلمشناسانه
خانه > دانشنامه > مبانی > مبنای علم شناسانه
دانشنامه, مبانی
مبنای علم شناسانه
3 دقیقه خواندن
114
مبنای علم شناسانه
مبنای علم شناسانه دانشنامه #عبدالحمیدواسطی
♻️موضوع بحث:
« مبانی علمشناسانه» در پارادایم شبکهای
♻️مساله بحث:
یک #دستگاهعلمی موجّه و کارآمد چگونه بهوجود میآید؟
♻️پیش فرض ها:
🔻فرضیه بحث:
◀️۱.#علم= تک گزاره یا مجموعه گزارههاییکه #توصیف یا #تبیین موجّة از واقعیت را ارائه میکنند.
◀️۲.#علومتجربی= #توصیف و #تبیین پدیدههای محسوس برای دستیابی به قدرت #کنترل آنها
◀️۳.#علومانسانی= #توصیف و #تبیین ابعادمختلف #رفتارانسانی برای دست یابی به #پیشبینی و #کنترل آنها
◀️۴.#علمدینی= گزارش روشمند و نظاممنداز #توصیف و #تبیین #دین نسبت به پدیدههای #هستی و #انسانی
◀️۵.#علومانسانی، #عینی و #ناظر به واقع هستند.
◀️۶.#قواعدنظریهپردازی در کلیه #رشتههایعلمی دارای #مبانی و #روش #زیرساختی مشترک است.
♻️تبیین بحث:
در تعریف «#علم» تعابیر زیر ارائه شده است:
(از #کتاب #درآمدیبرفلسفهعلم، #رضاحبیبی، ص۳۳)
#اعتقادیقینی – مجموعهای از قضایای تنظیم شده حول محور واحد – قضایای کلی در مورد یک موضوع – قضایای کلی حاصل از کاوش تجربی.
✳️#تعریفمختار بدینگونه پیشنهاد میگردد:
مجموعه قضایای کلی مبتنی بر اصول موضوعه مشخص که با روش مشخص میتوانند با یکدیگر ترکیب شوند و قضیه جدیدی را تولید کنند. (#دستگاهعلمی)
در #کتاب ارزشمند «#پارادایماجتهاددانشدینی» در مورد #مبانیعام دانش چنین آمده است: (ص۵۳ و ۹۱)
#دانش، ممکن است یعنی سفسطه و شکِّ فراگیر درست نیست.
دانش با در نظر داشتن همه محدودیتها، در صورت کامیابی در #اکتشاف واقع، مطلق است و #نسبیتگرایی عام را برنمیتابد.
#معرفت عبارتست از #باورصادقموجّه.
#آدمی #موجودیمحدود و #خطاپذیر است و #دانشاکتسابی او به تدریج حاصل میشود.
#آدمیان دارای روشهای عام و مشترک برای #تحصیلمعرفت هستند.
تمامی موارد فوق مبتنی بر دیدگاه #معرفتشناسانه «#مبناگرا» است که #سنگبنای #معرفتبشری را «#بدیهیات» میداند یعنی معرفتهای عام مشترک بشری که مستقل از #متغیرهای #زمانی و #مکانی و #شخصی هستند.
مراد از «#دستگاهعلمی» بهمعنی یک «#دانش» که دارای #مبانی، #مسائل و #قواعد است = #مجموعهگزارههایی که درباره یک موضوع به #توصیف، #تعریف، #تفسیر، #تحلیل و #تبیین میپردازند و براساس مبانی و قواعد آن میتوان گزارههای علمی جدید تولید کرد. (انتقال به بحث #نظریهپردازیوتولیدعلم)
هدف از #تحقیقاتعلمی، #کشفموجّهواقعیت است بهطوری که بتوان براساس آن #پیشبینی و #کنترل ایجاد کرد.
و از آنجایی که هم #پدیدههایطبیعی و هم #پدیدههایانسانی فردی و اجتماعی، مبتنی بر ساختارهای از #پیشتعیینشده #خلقت هستند لذا چه در #تحقیقاتتجربی و چه در #تحقیقاتدرعلومانسانی، هدف، دستیابی به #واقعیتثابت و #قابلتعمیم است.
♻️نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
#تولیدعلم براساس روش #تجربه و #برهان و #شهود انجامپذیر است. (منابع معتبر #معرفت و روش #اثبات گزارههای علمی)
به دلیل #چندبُعدی، #چندزاویهای و #چندلایهای بودن #واقعیتها، #تحقیقاتعلمی، برای رسیدن به #حداکثرکشف از پدیدهها، باید به سمت روشهای #کلگرایانه و #سیستمی حرکت کنند.
در #پارادایماجتهاددینی، #تحقیقعلمی به منظور #کشفواقع و رسیدن به #باورهایصادقموجه براساس #منابع و #متون #دینی انجام میشود؛ #رویکرداجتهادی، #رویکرداکتشافی است و در پی #کشفواقعیمرادجدیمتکلم است. (از #کتاب #پارادایماجتهاددینی، ص۱۱۰)
#علمدینی، #متنمحور است و براساس #روشبرهانی شدهٔ «#اصولفقه» قابل دستیابی است و با تعبیر «#گزارهعلمیدینی» قابل ارائه است و معنی آن این است که:
براساس #روشمعتبر، #کشف شد که #نظرخداوند در مورد موضوع X چیست؟ چه #توصیفی از آن ارائه کرده است و چه #توصیهای در مورد آن بهکار برده است.
✳️مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
پارادایم شبکهای ، علمشناسی ، فلسفه علم ، نظریات علمی ، دستگاه علمی ، رشته علمی ، موجه سازی
برچسب #پارادایم شبکهای #دانش #دستگاه علمی #رشته علمی #علم #علمشناسی #فلسفه علم #معرفت #موجهسازی #نظریات علمی
دانشنامه, مبانی
چگونه می توان نیاز های آموزشی زندگی را کشف کرد ؟
چگونه می توان نیاز های آموزشی آینده زندگی را بدست آورد ؟
آموزش ها چگونه باعث ایجاد افق دید جدید در زندگی می شوند ؟
چگونه می توان تحقق برنامه ریزی آموزشی در زندگی را ارزیابی کرد ؟
چگونه می توان عدم تحقق برنامه ریزی آموزشی در زندگی را علت یابی کرد ؟
چگونه می توان نیاز های آموزشی را اولویت گذاری کرد ؟
اولویت در نیازهای آموزشی ، چگونه و با چه ملاک هایی باید تعیین شود ؟
چگونه می توان انسان را متوجه نیاز های آموزشی اش کرد ؟
چگونه می توان نیاز های آموزشی را به عنوان یک نیاز حیاتی به بشر معرفی کرد ؟
فرآیند آموزش مطلوب ( اثر بخش ) در نیازمندی های آموزشی انسان چگونه است ؟
چگونه می توان در یک نظام آموزشی استعداد های انسانی را ( با وجود اختلاف در استعداد ها ) شکوفا کرد ؟
اقسام روش های آموزشی بر اساس چه نوع نیاز هایی بوجود آمده اند ؟
چگونه می توان آموزش را مهارت محور کرد ؟
چگونه می توان در آموزش ، لایه فهم کاربردی مخاطب را فعال کرد ؟
چگونه فرآیند آموزش را آسیب شناسی کنیم ؟
چگونه فرآیند آموزش مهارت محور را ارزیابی کنیم ؟
برای دستیابی حداکثری به شبکه نیازهای انسان، موارد زیر بررسی شد:
براساس بررسیهای مفهومی و میدانیِ فوق، شبکه زیر برای نیازهای انسان بهدست آمد:
و براساس شبکه فوق، نقشه تمدنی زیر پیشنهاد گردید:
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
علم دینی، تمدن اسلامی ، الگوی پیشرفت و توسعه ، شبکه نیازها ، مدل نیازها
انتقال به انجمن بحثوگفتگو در مورد این موضوع
برچسب #الگوی پیشرفت و توسعه #تحلیل مفهوم #تمدن اسلامی #شبکه نیاز #شبکه نیازها #علم دینی #مدل نیازها
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
نگرش، قانون و فرهنگ دین
دانشنامه, مفاهیم کلیدی
الگوریتم
۵.جملاتي كه بيانگر توصيهها و نتايج مؤلف است.
در هر يك از محورهاي پنجگانة فوق، سه گونه جمله وجود دارد : (دقت شود)
أ-جملاتي كه بيانگر ادعاهاي مؤلف است.
ب-جملاتي كه بيانگر استدلالهاي مؤلف است.
ج-جملاتي كه بيانگر نقدها و ارزيابيهاي مؤلف است.
مدل تحليل سهبُعدي :
سه محور اصلي در تحليل محتوا عبارتنداز :
كشف قوانين و معادلاتي كه در پسِپردة مطالب نهفته است به طوري كه منطقي بودن يا نبودنِ مطلب، احساس شود.
استخراج نفع مطلب و ضرر مطلع نبودناز آن، به طوري كه اهميّت مطلب در زندگي ملموس شود.
نقد و بررسي مطالب و نظريات مشابه،بهطوريكه موقعيت مطلب نسبت به موارد مشابه به دست آيد.
هر متني مجموعهاي از مطالب است،امّا نه مطالبي پراكنده بلكه مجموعهاي كه هدفي را دنبال ميكند. جملات با يكديگرتركيب ميشوند و نتايج جديدي را توليد ميكنند. يك كتاب منطقي و منسجم در مجموع،يك جمله بيشتر نيست. جملهاي كه بيانگر هدف اصلي و اولويت اول مؤلف است. مؤلف سؤال و نيازي را احساس كرده و با تلاش علميو عملي، پاسخي را براي آن يافته و درصددانتقال پاسخ به مخاطبين خود است. طبيعي است كه ارائه يكباره پاسخ يا ممكن نيست يامفيد نخواهد بود. مخاطبين بايد پيش نيازهاي فهمِ پاسخ را داشته باشند و زمينههاي لازم براي ادراك ذهنيت مؤلف را بهدست آورند. بنابراين مؤلف از نقطهاي آغاز ميكندكه به نظر او ميتواند زمينههاي لازم براي رسيدن به هدف را ايجاد كند.
مؤلف بايد ذهن و روح مخاطب را حركت دهد و ازنقطه آغاز به نقطه هدف برساند. حركت ذهن از يك نقطه براي رسيدن به نقطه ديگر، درحقيقت روند يك تفكّر منطقي است. ذهن در صورتي به يك نتيجه جديد ميرسد كه بتواند معلومات قبلي خود را تركيب كند يا در زمينه يك تجربه جديد قرار گيرد. مؤلف درصورتي ميتواند مخاطبين خود را حركت بدهد كه از گزارههاي آشنا شروع كند و با يك تركيب شفّاف و آگاهانه به نتايج بعدي برسد و با تركيب نتايج قبلي به نتايج جديدتريدست يابد و به همين ترتيب تا اينكه به نتيجه نهايي و جمله هدف برسد.
امّا چون مولفين معمولاً از ذهن منطقيِ شكل يافته استفاده نميكنند و مطالب را بهصورت صُغري و كُبري تنظيم نمينمايند بلكه از قابليّت منطقي ناخودآگاه خود استفاده ميكنند، لذا معادلات منطقي و تركيبهاي موجود بين جملات ويا مقدمات منطقي يك جمله، معمولاً نهفته ميماند. محقق بايد اين حلقههاي رابط راتشخيص دهد و بيرون بكشد.
مهارت در تبديل جملات روزمره به قضيههاي منطقي(موضوع و محمول) و تبديل گفتارها به قياسهاي منطقي (صُغري و كُبري و نتيجه)براي يك محقق از ضروريات است.
سه نمونه قالب تحلیل محتوا: (روی عبارت هر کدام کلیک کنید.)
۱. جدول شاخصهای ارزیابی یک نظریه
۲. جدول شاخصهای ارزیابی یک مقاله علمی
۳. قالب چکیدهنویسی تفصیلی
نقطه اصلي تحقيق و نقطه اتصال به زندگي، نقطه تبديل اطلاعات به عمل است؛ نشان دادن كاربرد يك مطلب يعني نشان دادن منافع آن در زندگي؛ آنچه بيشترين انگيزه و حركت را ايجاد ميكند تا انسان چيزي راپيگيري كند كاربرد آن در زندگي است. آنچه بيشترين دقّت و موشكافي را براي كشف علوم ايجاد كرد تأثير اطلاعات در زندگي بود.
مجموعة اين سه مرحله از آية ۱۲۵ سوره نحل استخراج شده است: «اُدْعُ اِلي سَبيِلِ ربِِّك بِالحكْمَهِْْ والمَوعظَهِْْ الحَسَنَهِْْ و جَادِلـهُم بِالَّتِي هِي اَحْسَن»
نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
اگرميخواهيد ذهن خود را بر اساس نگرش اسلام به هستي طبقهبندي كنيد بايد كل هستي رادر برابر خود قرار داده، جايگاه تمام موجودات را در هِرم هستي مشخص كنيد و ارتباطات آنها را با خدا و با يكديگر تعيين كنيد و موقعيت انسان را در اين هستي معلوم كنيد و لايهها و جوانب مختلف زندگي او را در نظر بگيريد و براي هر يك ازآنها يك برنامه و الگوي كاربردي ارائه دهيد.
يك محقق حوزوي بايد بتواند تمدني راكه اسلام براي بشريت به ارمغان آورده است شناسايي كند (تمدني با تمام زوايا وجوانب آن) و راه و روش تحقق آن را از منابع اسلام بهدست آورد.
استفاده از ابزار «نمایه بر متن» کمک زیادی برای کشف نقشه ذهنی موجود در منبع اطلاعاتی میکند.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
روش تحقیق ، کشف اطلاعات ، ملاک اعتبار منابع، طبقهبندی ذهن ، نقشه تمدنی
برچسب #اطلاعات #اطلاعات شناسی #تحلیل #تحلیل محتوا #روش تحقیق #طبقهبندی ذهن #کشف اطلاعات #ملاک اعتبار منابع #نقشه تمدنی
دانشنامه, روش شناسی
روش تالیف منابع درسی
دانشنامه, روش شناسی
الگوریتم اجتهاد و تولید علم دینی
پنج نكته در باب كارآمدی دولت، اركان كارآمدی قوه قضاييه، انتقادپذيری مديران و ناكارآمدی سازمانها، برای كارآمدی كشاورزی چه كردهايم؟ بحران كارآمدي، بنيادهای كارآمدی در فرهنگ اسلام و غرب، تحليل كارآمدی ابزارهای بانكي، چرا شوراها كارآمدی ندارند؟، حكومت دينی از مشروعيت تا كارآمدي، دلايل ناكارآمدی اقتصاد، رابطه كارآمدی و عدم گسست، ريشه ناكارآمدی بودجه دولتي، عوامل ناكارآمدی آموزش، كارآمدی پارادايم دهه هشتاد، كارآمدی دين، كارآمدی و فقرزدايي، ناكارآمدی تبديل مجازات زندان، ناكارآمدی بانك جهانی و …؛ نشريه انديشه حوزه، مرداد و شهريور ۱۳۸۰ نيز ويژهنامهای با عنوان “كارآمدی فرهنگ اسلامي” منتشر كرده است.
[3] . توصيف اين سهشاخصه را در كتاب “هنر كشف آينده”، تاليف جوئلآرتور باركر، ترجمه نغمه خادمباشي، نشر انسيتو ايز ايران ۱۳۸۰ ملاحظه فرماييد. نكته: “تنزل هزينه دستيابي” در هر حيطهای به حسب خود آن است، در فضای علم و فكر، عبارتست از: سهولت فهم و قابليت انتقال سريع و نافذ.
برچسب #تحلیل مفهوم کارآمدی #تمدن سازی #دین اقوم #علم دینی #کارآمدی #کاربردی
دانشنامه, نقشه مسائل
کلیدواژه: #تکنیکنیازسنجی #الگونیازسنجی
عليرغم تنوع زياد الگوها و تكنيك هاي نيازسنجي ، هيچكدام بر ديگري ارجحيت ندارد و انتخاب و طراحي الگوها و مدلها بستگي به پروژههاي آموزشي خواهد داشت. الگوها و فنون نيازسنجي را مي توان در شش طبقه مورد نقد و بررسي قرار داد كه عبارتند از:
✅الگوهاي #هدفمحور:
شالوده اساسي اين طبقه ، فرايند تعيين فاصله بين وضعيت موجود و وضعيت مطلوب و سپس تعيين اولويتها براي عمل است. الگوها و تكنيكهاي متنوعي در اين طبقه قرار مي گيرند. مثل الگوي قياسي استقرايي #كافمن ، پيشنهادي #كلاين ، تحليل سازماني #استوت و … و فنوني نظير #ماتريسمهارت، #تجزيهوتحليل شغل، #تحليل وظيفه، #تحليلعملكرد و نيز فنون پيمايشي نظير #پرسشنامه( فتحي ، ۱۳۷۵).
✅تكنيك هاي #توافقسنج:
شالوده اساسي اين طبقه فرآيند بررسي و جمع آوري نظرات افراد درباره نيازها و ايجاد توافق ميان عقايد مختلف است. از جمله تكنيك هاي اين طبقه، تكنيك #كافمن و #هرمن ، فن #دلفي ، #تلاستار ، مدل سه بعدي #سويگرت و… است (فتحي ، ۱۳۸۱).
✅تكنيكهاي #مسئلهمحور:
شالوده اساسي اين طبقه، فرآيند تعيين عملكردهاي منفي يا شناسايي مشكلات موجود در عملكرد افراد و پيشنهادات اقدامات اصلاحي جهت رفع معايب مي باشد. از جمله تكنيك هاي اين طبقه ، تكنيك #رويدادحساس ، #درختخطا ، #آزمونوظايفكليدي و الگوي #سازماني و الگوي #تحليلعملكردوظيفه پيشنهادي را مي توان نام برد (عباس زادگان و ترك زاده ، ۱۳۷۹)
✅الگوي #تركيبي:
اساس اين طبقه فرآيند مشخص كردن فاصله بين وضعيت موجود و مطلوب ، تعيين نقاط ضعف و بررسي نظرات و نگرش ها براي رسيدن به توافق نسبي مي باشد. از جمله الگوهاي اين طبقه الگوي نيازسنجي در سطح #موسسه ، درسطح #منطقهآموزشي ، طرح جامع #نيازسنجي ، الگوي تحليل swot# تحليل #وظيفه ، تحليل #نيازهاييادگيري، #ديكوكری، #پروچاسكا و …. را مي توان نام برد (يارمحمديان و بهرامي ۱۳۸۳)
✅تكنيك هاي #كيفي:
اساس اين طبقه ، توجه دقيق به ديدگاهها و نظرات افراد و صاحبنظران جهت توصيف و تشريح شرايط محيطي پديده ها ميباشد. تا بدين لحاظ به روابط ميان متغيرها و عمق ساختار آنها پي برده شود از اين روقبل از هر اقدامي بايد نيازسنج ، شناخت دقيقي نسبت به مخاطبان يا شركت كنندگان در پروژه نيازسنجي داشته باشد و اطمينان پيدا كند كه افراد مذكور صلاحيت و توانايي لازم را براي شركت در نيازسنجي كيفي را خواهند داشت. از جمله تكنيك هايي كه در اين طبقه قرار مي گيرند عبارتند از: #مشاهده ، #مصاحبه ، تكنيك #مشاورانكليدي ، #طوفانمغزي، #بررسياسنادومدارك ، طرح #شاغلشايسته و تكنيك #اقناعي است (يارمحمديان و بهرامي ، ۱۳۸۳).
🔶تكنيك #فيشباول ( #Fishbowl ) اين تكنيك نيازسنجي در گروه تكنيك هاي توافقمحور دسته بندي مي شود. اين تكنيك زماني مورد استفاده قرار مي گيرد كه تعداد افرادي انتخاب شده براي جمع آوري اطلاعات نيازسنجي, محدود باشند و امكان تجمع آنها در يك كارگاه آموزشي نيز وجود داشته باشد. در اين تكنيك, افرادي را كه براي كسب اطلاعات و سنجش نياز جمع شده اند، مشابه آنچه در كارگاه هاي آموزشي معمول است, به گروه هاي كوچك تقسيم مي كنند و هر گروه با تبادل نظر, فهرستي از نيازها را تهيه ميكند تا در جلسه عمومي با حضور همه شركت كنندگان, گزارش كار گروه ها عرضه شود و پس از بحث و تبادل نظر, فهرست نيازهاي مورد توافق و اولويت بندي آنها انجام مي گردد. بديهي است براي استفاده از اين تكنيك، مجريان نيازسنجي بايد نسبت به نحوه برگزاري كارگاه و شيوه انجام كار گروهي, واقف و مسلط بوده و شركت كنندگان را نيز در موردنحوه انجام كار گروهي توجيه كنند. اين روش نيازسنجي از روش هايي است كه در مدت زمان محدود مي تواند اطلاعات مناسبي را فراهم نمايد و براي سازمانهايي كه درمحدوده جغرافيايي كوچكي فعاليت مي كنند، روش مناسبي مي باشد.
🔶تكنيك #تلاستار ( #Telstar ) اين تكنيك نيازسنجي نيز در گروه تكنيك هاي توافقمحور قرار مي گيرد. اين تكنيك بسيار شبيه تكنيك فيش باول است. اين تكنيك زماني مورد استفاده قرار مي گيرد كه تعداد افرادي كه بايد از آنها كسب اطلاعات شود, زياد است. در اين حالت, افراد در مناطق مختلف گرد هم مي آيند و از طريق تكنيك فيش باول به تعيين نيازهاي آموزشي مي پردازند
@dastyaar
هدایت شده از دستیار محقق
کلیدواژه: #تکنیکنیازسنجی #الگونیازسنجی
عليرغم تنوع زياد الگوها و تكنيك هاي نيازسنجي ، هيچكدام بر ديگري ارجحيت ندارد و انتخاب و طراحي الگوها و مدلها بستگي به پروژههاي آموزشي خواهد داشت. الگوها و فنون نيازسنجي را مي توان در شش طبقه مورد نقد و بررسي قرار داد كه عبارتند از:
✅الگوهاي #هدفمحور:
شالوده اساسي اين طبقه ، فرايند تعيين فاصله بين وضعيت موجود و وضعيت مطلوب و سپس تعيين اولويتها براي عمل است. الگوها و تكنيكهاي متنوعي در اين طبقه قرار مي گيرند. مثل الگوي قياسي استقرايي #كافمن ، پيشنهادي #كلاين ، تحليل سازماني #استوت و … و فنوني نظير #ماتريسمهارت، #تجزيهوتحليل شغل، #تحليل وظيفه، #تحليلعملكرد و نيز فنون پيمايشي نظير #پرسشنامه( فتحي ، ۱۳۷۵).
✅تكنيك هاي #توافقسنج:
شالوده اساسي اين طبقه فرآيند بررسي و جمع آوري نظرات افراد درباره نيازها و ايجاد توافق ميان عقايد مختلف است. از جمله تكنيك هاي اين طبقه، تكنيك #كافمن و #هرمن ، فن #دلفي ، #تلاستار ، مدل سه بعدي #سويگرت و… است (فتحي ، ۱۳۸۱).
✅تكنيكهاي #مسئلهمحور:
شالوده اساسي اين طبقه، فرآيند تعيين عملكردهاي منفي يا شناسايي مشكلات موجود در عملكرد افراد و پيشنهادات اقدامات اصلاحي جهت رفع معايب مي باشد. از جمله تكنيك هاي اين طبقه ، تكنيك #رويدادحساس ، #درختخطا ، #آزمونوظايفكليدي و الگوي #سازماني و الگوي #تحليلعملكردوظيفه پيشنهادي را مي توان نام برد (عباس زادگان و ترك زاده ، ۱۳۷۹)
✅الگوي #تركيبي:
اساس اين طبقه فرآيند مشخص كردن فاصله بين وضعيت موجود و مطلوب ، تعيين نقاط ضعف و بررسي نظرات و نگرش ها براي رسيدن به توافق نسبي مي باشد. از جمله الگوهاي اين طبقه الگوي نيازسنجي در سطح #موسسه ، درسطح #منطقهآموزشي ، طرح جامع #نيازسنجي ، الگوي تحليل swot# تحليل #وظيفه ، تحليل #نيازهاييادگيري، #ديكوكری، #پروچاسكا و …. را مي توان نام برد (يارمحمديان و بهرامي ۱۳۸۳)
✅تكنيك هاي #كيفي:
اساس اين طبقه ، توجه دقيق به ديدگاهها و نظرات افراد و صاحبنظران جهت توصيف و تشريح شرايط محيطي پديده ها ميباشد. تا بدين لحاظ به روابط ميان متغيرها و عمق ساختار آنها پي برده شود از اين روقبل از هر اقدامي بايد نيازسنج ، شناخت دقيقي نسبت به مخاطبان يا شركت كنندگان در پروژه نيازسنجي داشته باشد و اطمينان پيدا كند كه افراد مذكور صلاحيت و توانايي لازم را براي شركت در نيازسنجي كيفي را خواهند داشت. از جمله تكنيك هايي كه در اين طبقه قرار مي گيرند عبارتند از: #مشاهده ، #مصاحبه ، تكنيك #مشاورانكليدي ، #طوفانمغزي، #بررسياسنادومدارك ، طرح #شاغلشايسته و تكنيك #اقناعي است (يارمحمديان و بهرامي ، ۱۳۸۳).
🔶تكنيك #فيشباول ( #Fishbowl ) اين تكنيك نيازسنجي در گروه تكنيك هاي توافقمحور دسته بندي مي شود. اين تكنيك زماني مورد استفاده قرار مي گيرد كه تعداد افرادي انتخاب شده براي جمع آوري اطلاعات نيازسنجي, محدود باشند و امكان تجمع آنها در يك كارگاه آموزشي نيز وجود داشته باشد. در اين تكنيك, افرادي را كه براي كسب اطلاعات و سنجش نياز جمع شده اند، مشابه آنچه در كارگاه هاي آموزشي معمول است, به گروه هاي كوچك تقسيم مي كنند و هر گروه با تبادل نظر, فهرستي از نيازها را تهيه ميكند تا در جلسه عمومي با حضور همه شركت كنندگان, گزارش كار گروه ها عرضه شود و پس از بحث و تبادل نظر, فهرست نيازهاي مورد توافق و اولويت بندي آنها انجام مي گردد. بديهي است براي استفاده از اين تكنيك، مجريان نيازسنجي بايد نسبت به نحوه برگزاري كارگاه و شيوه انجام كار گروهي, واقف و مسلط بوده و شركت كنندگان را نيز در موردنحوه انجام كار گروهي توجيه كنند. اين روش نيازسنجي از روش هايي است كه در مدت زمان محدود مي تواند اطلاعات مناسبي را فراهم نمايد و براي سازمانهايي كه درمحدوده جغرافيايي كوچكي فعاليت مي كنند، روش مناسبي مي باشد.
🔶تكنيك #تلاستار ( #Telstar ) اين تكنيك نيازسنجي نيز در گروه تكنيك هاي توافقمحور قرار مي گيرد. اين تكنيك بسيار شبيه تكنيك فيش باول است. اين تكنيك زماني مورد استفاده قرار مي گيرد كه تعداد افرادي كه بايد از آنها كسب اطلاعات شود, زياد است. در اين حالت, افراد در مناطق مختلف گرد هم مي آيند و از طريق تكنيك فيش باول به تعيين نيازهاي آموزشي مي پردازند
@dastyaar
مرحله دوم: اثبات یا نقد #بهینه_بودن_تصمیم
10)
این مرحله با عناصر و اجزاء #بیرونی مدلی که بر اساس آن تصمیمگیری شده است سروکاردارد.
در قسمت “#تحلیل و ترکیب”، مراحلی را برای مدل سازی طی کردیم.
مراحل نهایی در مدل سازی عبارت بودند از:
تشخیص عناصر #خارج از سیستم و موثر بر سیستم
تعیین #ارتباطات بین عناصر داخلی و خارجی ورابطه آنها با هدف
تعیین کلیه ارتباطات ممکن و محتمل برای رسیدن به هدف
انتخاب #کوتاهترین راه و #مفیدترین ارتباط.
مشکلات و نقدهایی که در این مرحله احتمال دارد به وجود بیاید عبارتند از:
اشتباه در تشخیص اجزاء و عناصر موثر بر سیستم
اشتباه در تشخیص ضریب اهمیت این عناصر
اشتباه در تشخیص نوع رابطه بین عناصر
اشتباه در تشخیص تمام رابطههای ممکن و محتمل
اشتباه در تشخیص بهترین و مناسبترین رابطه
کلیه مراحلی که در قسمت قبل مطرح شد در این قسمت نیز باید انجام شود.
در این قسمت یک مرحلهٔ دیگر نیز وجود دارد:
بررسی و مطالعهٔ تطبیقی
#بررسی_تطبیقی یعنی مقایسه مُدلها و سیستمهایی که مربوط به یک موضوع مشترک هستند ، ولی تصمیمات متفاوتی را تولید کردهاند و الگوهای مختلفی را برای رفع نیاز ارائه دادهاند و هر یک مدّعی #حلّ_مشکل هستند.
کوتاهترین مسیر برای کشف نقاط ضعف و قوت یک اندیشه یا رفتار، مقایسهٔ آن با اندیشهها و رفتارهای مشابه است.
در بررسیهای تطبیقی، به سرعت میتوان موارد اختلاف را تشخیص داد و به دنبال علت اختلاف گشت. اگر هر متن با متن مشابه از مؤلفی دیگر مقایسه شود میتوان براحتی به نقاط ضعف و قوت متون پی برد.
#تصمیمگیری
#تحلیل_اندیشه
#نگرش_سیستمی
🔸کانال دستیار محقق
@dastyaar