هدف از خلقت محيط:
موجودات چگونه بر يكديگر تاثير دارند؟
سرانجام اين هستي چه ميشود؟
🔴عنوان کلی:#خالق
🔻عنوان جزئی:#منشاخلقعالم
ربط خالق و مخلوق ، کیفیت تدبیر عالم ،کیفیت خلق موجودات:
مساله:منشا عالم کیست؟ ربط خالق به مخلوق چگونه است ؟ آیا بین خالق و مخلوق سنخیتی هست ؟ کیفیت تدبیر عالم چگونه است؟ کیفیت خلق موجودات چگونه است؟
🔴عنوانکلی:#سرنوشت
🔻عنوانجزئی:#جبرواختیار #قضاءوقدر
چگونه می توان در زندگی به هدف از خلقت رسید ؟
چگونه می توان زندگی را از احساس پوچی بیرون آورد ؟
چگونه می توان به زندگی معنی بخشید ؟
چگونه می توان از صحت نحوه حرکت در هستی اطمینان حاصل کرد ؟
ایا وجود در #عوالمقبلی باعث اعتقاد به جبر در زندگی می شود ؟
🔻عنوان جزئی:چگونگی وضعیت #قبلازتولد#سرانجامعالم
چگونه می توان هدف از خلق شدن را در زندگی لمس کرد ؟ چگونه می توان زندگی را بر اساس #قضاءالهی تنظیم و هماهنگ کرد ؟ چگونه می توان در برابر #مقدراتالهی (بخصوص #مصائب) برای زندگی از #پوچی در زندگی جلوگیری کرد ؟ چگونه می توان مقدرات الهی را پذیرفت ؟ چگونه می توان بر اساس قضاء و قدر الهی زندگی هدفمند و معنی دار داشت ؟ یک زندگی هدفمند و معنی دار در برابر قضاء و قدر الهی چه عکس العملی نشان می دهد ؟ چگونه می توان به آرامش و اطمینان در زندگی رسید ؟ چگونه می توان با اعتقاد صحیح به قضاء و قدر مشکلات روحی افراد را درمان کرد ؟
فهرست #نظریههایفلسفی در قسمت هستیشناسی (استخراج شده از اصولفلسفه،علامه طباطبایی رحمهاللهعلیه)
۱.ما واقعيت هستى را به همه اشياء به يك معنى اثبات مىكنيم.
۲.معنى #واقعيت غير ازمفهوم هر يك از موجودات واقعيتدار مىباشد
۳.ما از واقعيتهاىخارجى دو مفهوم مختلف انتزاع مىكنيم #وجود و #ماهيت
۴.#اصالت در خارج از آنِ هستى بوده و #ماهيات پندارى و اعتبارى هستند
۵.#واقعيتهستى بالذات معلوم است
۶.وجود يك #حقيقتتشكيكى است
۷.خواص #ذهنى ماهيات در وجود جارى نيست
۸.خواص #خارجى ماهيات ازآن وجود است ولى در وى به شكل ديگرى در مىآيد
۹.موجود هيچگاه #معدوم نمىشود
۱۰.#تحققعدم در خارج #نسبى است
۱۱.#مطلقهستى قابل #زوال و #انعدام نيست
۱۲.ما در خارج #مهيات زيادى داريم
۱۳.در مهيات نيز تركيب پيدا مىشود
۱۴.تركيب مهيات به واسطه #جنس و #فصل است
۱۵.#اجناس نهايتا به #اجناسعالى منتهى مىشوند
۱۶.اجناس عالى به واسطه #فصولى #نوعيت پيدا مىكنند
۱۷.ماهيت با انضمام #فصلاخير تمام مىشود
۱۸.#جنسبىفصل و #فصلبىجنس نمىشود
۱۹.ماهيت منقسم مىشودبه #جوهر و #عرض و هر دو قسم در خارج موجودند
۲۰.#جوهر چهار نوع كلى دارد
۲۱.#عرض به سه قسم كلى منقسم مىشود
۲۲.دو #صفتعمومى به نام #وحدت و #كثرت در خارج داريم
۲۳.#وحدت و #كثرت منقسم مىشوند به #شخصى و #كلى
۲۴.وحدت و كثرت منقسماندبه #بسيط و #مركب
۲۵.#حقيقتحمل، وحدتى است كه بر كثرت استوار مىباشد
۲۶.يكى از خواص #كثرت #غيريت است
۲۷.هر #فعليتى فعليتهاى ديگر را از خود مىراند
۲۸.#وحدتكثير محال است
۲۹.#غيريت منقسم است به ذاتى #تقابل و #عرضى
۳۰.صفاتى خارجى به نام #تقدم و #تاخر و #معيت داريم
۳۱.هر تقدم و تاخرى،مشتمل بر #ملاكى است
۳۲.هر تقدم و تاخرى،ازجنس خود معيت ندارند
۳۳.هر متاخرى در مرتبه متقدم خود معدوم است
۳۴.#حدوث و #قدم يك نوع تقدم و تاخر مىباشد
۳۵.حدوث و قدم مانندتقدم و تاخر اقسامى دارد كه از آن جمله #حدوثوقدمعلى و #حدوثوقدمزمانى است
۳۶.جهان طبيعت #حادثعلّى است
۳۷.جهان طبيعت #حادثزمانى است
۳۸.ما نسبتى به نام #امكان داريم
۳۹.امكان نيازمند به فعليتى است كه آنرا نگه دارد
۴۰.هر فعليتى فعليت ديگر را از خود مىراند
۴۱.در هر واحد خارجى به جز يك فعليت فعليتهاى ديگر جزء ماده هستند
۴۲.حامل امكان شىء ماده آن است نه صورتش
۴۳.با پيدايش #فعليت #امكان آن از ميان مىرود
۴۴.#مادهجسمانى امكان #صورغيرمتناهى را دارا است
۴۵.ماده به واسطه امكان به دورى و نزديكى متصف مىشود
۴۶.نسبت و رابطه ميان #موجود و #معدوم محال است
۴۷.ميان امكان و فعليت شىء فاصله نيست
۴۸.#حركتمكانى اين است كه نسبت مكانى جسم #تبدل و #سيلان پيدا كند
۴۹.امكان و فعليت وجود وعدم تدريجى در حركت بهم آميخته هستند
۵۰.هر #تغیيرتدريجى ،دريكى از #صفاتجسم،#حركت است
۵۱.جهان #طبيعت مساوى #حركت است
۵۲.حركت مستلزم #تكامل است
۵۳.حركت #بىغايت نمىشود
۵۴.حركت #مطلوببالذات نمىشود
۵۵. #متحرك با حركت خود#تكامل مىپذيرد
۵۶.#قانونعمومىجهانطبيعت #تحول و#تكامل است
۵۷.#جوهر #انواعطبيعيه،#متحرك است
۵۸.#اعراضجوهر نيز به تبع آن متحركند
۵۹.هر#پديدهجوهرى،قطعه حركتى است كه از قطعههاى قبلى و بعدى خود منفصل نيست
۶۰.حركتهاى ديگر محسوس را #حركتدرحركت بايد دانست
۶۱.#غايتحركتجوهرى،#تجردازماده است.
۶۲.وجود #سكون در جهان وجود #نسبى است.
۶۳.حركت به دو معنى است #قطعيه و #توسطيه و هر دو معنى موجودند.
۶۴.#زمان #مقدارحركت مىباشد.
۶۵.به عدد حركات موجوده جهان مىتوان #زمان فرض كرد.
۶۶.#زمان،#ساخته وجود #جهانطبيعت است و پيش از آن و پس از آن محال است تحقق داشته باشد.
۶۷.در ميان#اجزاءزمان يك نوع تقدم و تاخر ثابت است.
۶۸.يكى از اسباب #سنجشسرعت و #بطوء حركت، #زمان است.
۶۹.#زمان از #سنخ خود #اول و #آخر ندارد.
۷۰.#حركت شش چيز لازم دارد.
۷۱.#جهش در #حركت به معنى حقيقى محال است
۷۲.#حركت، تقسيمى نيز ازناحيه #علتفاعلى خود به #حركتنفسانى و#حركتطبيعى و#حركتقسرى دارد
۷۳.هر #حادثهزمانى نيازمند بعلت مىباشد و با تعبير عمومىتر هر #ممكن #محتاج #بعلت است.
۷۴.چنانكه#وجودعلت #علتوجود#معلول است#عدمعلت نيز#علت #عدممعلول است.
۷۵.#وجودمعلول با علت خود رابطهاى دارد كه با هيچ چيز غير او ندارد
۷۶.#علتى كه نسبتش با دو چيز#متساوى بوده باشد نمىتواند يكى از آن دو تا را #تخصيص بوجود دهد و همچنين يكى از آن دو تا نيز نمىتواند با چنين علتى بوجود#اختصاص يابد.
۷۷.#اختيار بمعناى #ايجادگزافى تحقق ندارد.
۷۸.#علت دو قسم است#علتتامه و #علتناقصه
۷۹.#احتياجمعلول #بعلت ازجهت #امكان اوست نه از جهت#حدوث و #سابقهعدم.
۸۰.#عليت و #معلوليت #دورى محال است.
۸۱.وجود #علتتامه ازوجود #معلول خود #قويتر است.
۸۲.#علت بر #معلول خود #متقدم است و#معلول از وى #متاخر.
۸۳.#استقلال و #تماميتوجودى #معلول همان استقلال و تماميتوجودى #علت است.
۸۴.سلسله #علتتامهمعلولى نمىتواند تا #لانهايت برود.
۸۵.دو #علتمستقله، #يكمعلول را نمىشود #ايجاد كنند چنانكه #يكعلت دو #معلولمستقل را
۸۶.#علت به چهار قسم منقسم مىشود#علتفاعلى#علتغائى#علتمادى #علتصورى
۸۷.هيچ #معلولى بى #علتفاعلى نخواهد بود
۸۸.هر #معلولمادى #علتمادى مىخواهد
۸۹.ماده ديگرى #بسيطتر از#مادهجسمانى بايد اثبات كرد
۹۰.هر #معلولمادى#علتصورى مىخواهد
۹۱.هيچ #معلولى بى #علتغائى نخواهد بود
۹۲.#اتفاق و #بخت وجودندارد
۹۳.در ميان #واقعيتهاىخارجى نسبتى بنام #نسبتضرورت داريم كه در مقابل نسبت ديگرى بنام #نسبتامكان واقع است.
۹۴.هر#پديدهخارجى تا#ضرورت پيدا نكند #موجود نخواهد شد
۹۵.هر#موجودخارجى #درحالوجود #متصف به#ضرورت مىباشد
۹۶.#ضرورتوجود هر #معلول از ضرورتوجود #علتش #ترشح مىكند
۹۷.هر#ضرورتبالغير يعنى بواسطه علت منتهى به #ضرورتبالذات مىباشد يعنى #ضرورت بر دو قسم است #بالذات و#بالغير
۹۸.هر سلسله از #ضرورتهاىمترتبه،بالاخره #متناهى است
۹۹.ضرورت ديگرى بنام #ضرورتبالقياس داريم كه از #نسبتدادن #معلول #بعلت پيدا مىشود و در امكان نيزامكانى بنام #امكانبالقياس داريم
۱۰۰.بحث از#خداىجهان #فطرى #انسان است
۱۰۱.#جهانآفرينش #آفريدگارى دارد
۱۰۲.#خدا يكى است
۱۰۳.#خداىهستى،همه #كمالاتهستى را دارد
۱۰۴.صفاتى كه با #تحليل #بسوى#وجود بر مىگردند براى #خدا #ثابتاند
۱۰۵.صفاتى كه به #عدمتحليل مىشوند از #خدا#منفى هستند
۱۰۶.#صفاتثبوتى #عينذات ند
۱۰۷.نوعى ديگر از #صفات هستند كه از #ذات خارج هستند و آنها #صفاتنسبيه مىباشند
۱۰۸.#آفرينش #جهان از #خدا است
۱۰۹.هر#موجودممكن اگر چه #متغير نبوده باشد نيازمند #بعلتوجود مىباشد
۱۱۰.براى#جهانهستى #علتوجودى بيرون از خودش هست
۱۱۱.#جهانآفرينش #مركب است از سه مرتبه #ماده #مثال #عقل كه به ترتيب روي هم چيده شدهاند
۱۱۲.پديدههاى هر يك از اين سه مرتبه #معلول هم #سنخ خود مىباشند
۱۱۳.مجموعه هر يك از اين مراتب #معلول #مافوق خود مىباشند
۱۱۴.مجموعه همه اين مراتب #معلولخدا و نسبت #عللجزء به وى نسبت #وسائط مىباشد
۱۱۵.#فعليت #نظامآفرينش و #فعليت هر جزء وى به روى #قضا استوار است و #شر به قضا، منسوب نيست
۱۱۶.#حوادث جهان ارتباط به#قدر نيز دارند و آن #اندازهدهنده حوادث است
۱۱۷.#عالم #پايانى دارد
۱۱۸.#جهانآفرينش #مركب از سه مرتبه است كه به ترتيب از بالا به پائين روى هم چيده شده #جهانعقل #جهانمثال #جهانماده
۱۱۹.پديدههاى هر يك ازاين #سهجهان معلول عللى هستند كه از #سنخ خودشان مىباشند #حادثمادى معلول #عللماديه و#موجودمثالى معلول موجود مثالى و#موجودعقلى معلول موجودى از سنخ خود
۱۲۰.#مجموعهرعالمى معلول #مافوق خودش مىباشد
۱۲۱.#مجموعجهانآفرينش معلول #خداىآفريدگار بوده و نسبت هر #علتجزء به وى نسبت دست را دارد به نويسنده نامه و نسبت زبان را دارد به گوينده سخن
۱۲۲.#عالم را به سه قسمت مىتوان تقسيم كرده و طبقهبندى نمود۱ #وجودمادى ۲#وجودمثالى ۳#وجودعقلى والبته وجود مادى كه #مساوق با #حركت بوده و #امكان و #فعليت در وى آغشته بهم مىباشدپستتر از #وجودمجرد مىباشد كه #ثبات داشته و فعليت