eitaa logo
دستیار محقق
187 دنبال‌کننده
79 عکس
4 ویدیو
125 فایل
برگرفته شده از مجموعه اثار و دوره های استاد شیخ عبدالحمید #واسطی #مبانی #نگرش‌سیستمی #شبکه‌هستی #روش‌تحقیق #نقشه‌راه #شبکه‌مسائل #شبکه‌نیاز #پارادایم #الگوریتم‌اجتهاد #نفوذ‌به‌موضوع #تدریس_اثربخش @salam_1001
مشاهده در ایتا
دانلود
هدف از خلقت محيط: موجودات چگونه بر يكديگر تاثير دارند؟ سرانجام اين هستي چه مي‌شود؟ 🔴عنوان کلی: 🔻عنوان جزئی: ربط خالق و مخلوق ، کیفیت تدبیر عالم ،کیفیت خلق موجودات: مساله:منشا عالم کیست؟ ربط خالق به مخلوق چگونه است ؟ آیا بین خالق و مخلوق سنخیتی هست ؟ کیفیت تدبیر عالم چگونه است؟ کیفیت خلق موجودات چگونه است؟ 🔴عنوان‌کلی: 🔻عنوان‌جزئی: چگونه می توان در زندگی به هدف از خلقت رسید ؟ چگونه می توان زندگی را از احساس پوچی بیرون آورد ؟ چگونه می توان به زندگی معنی بخشید ؟ چگونه می توان از صحت نحوه حرکت در هستی اطمینان حاصل کرد ؟ ایا وجود در باعث اعتقاد به جبر در زندگی می شود ؟ 🔻عنوان جزئی:چگونگی وضعیت #سرانجام‌عالم چگونه می توان هدف از خلق شدن را در زندگی لمس کرد ؟ چگونه می توان زندگی را بر اساس تنظیم و هماهنگ کرد ؟ چگونه می توان در برابر (بخصوص ) برای زندگی از در زندگی جلوگیری کرد ؟ چگونه می توان مقدرات الهی را پذیرفت ؟ چگونه می توان بر اساس قضاء و قدر الهی زندگی هدفمند و معنی دار داشت ؟ یک زندگی هدفمند و معنی دار در برابر قضاء و قدر الهی چه عکس العملی نشان می دهد ؟ چگونه می توان به آرامش و اطمینان در زندگی رسید ؟ چگونه می توان با اعتقاد صحیح به قضاء و قدر مشکلات روحی افراد را درمان کرد ؟ فهرست در قسمت هستی‌شناسی (استخراج شده از اصول‌فلسفه،‌علامه طباطبایی رحمه‌الله‌علیه) ۱.ما واقعيت هستى را به همه اشياء به يك معنى اثبات مى‏كنيم. ۲.معنى غير ازمفهوم هر يك از موجودات واقعيت‌‏دار مى‏باشد ۳.ما از واقعيت‌هاى‌خارجى دو مفهوم مختلف انتزاع مى‏كنيم و ۴. در خارج از آنِ هستى بوده و پندارى و اعتبارى هستند ۵. بالذات معلوم است ۶.وجود يك است ۷.خواص ماهيات در وجود جارى نيست ۸.خواص ماهيات ازآن وجود است ولى در وى به شكل ديگرى در مى‏آيد ۹.موجود هيچگاه نمى‏شود ۱۰. در خارج است ۱۱. قابل و نيست ۱۲.ما در خارج زيادى داريم ۱۳.در مهيات نيز تركيب پيدا مى‏شود ۱۴.تركيب مهيات به واسطه و است ۱۵. نهايتا به منتهى مى‏شوند ۱۶.اجناس عالى به واسطه پيدا مى‏كنند ۱۷.ماهيت با انضمام تمام مى‏شود ۱۸. و نمى‏شود ۱۹.ماهيت منقسم مى‏شودبه و و هر دو قسم در خارج موجودند ۲۰. چهار نوع كلى دارد ۲۱. به سه قسم كلى منقسم مى‏شود ۲۲.دو به نام و در خارج داريم ۲۳. و منقسم مى‏شوند به و ۲۴.وحدت و كثرت منقسم‌اندبه و ۲۵.، وحدتى است كه بر كثرت استوار مى‏باشد ۲۶.يكى از خواص است ۲۷.هر فعليتهاى ديگر را از خود مى‏راند ۲۸. محال است ۲۹. منقسم است به ذاتى و ۳۰.صفاتى خارجى به نام و و داريم ۳۱.هر تقدم و تاخرى،مشتمل بر است ۳۲.هر تقدم و تاخرى،ازجنس خود معيت ندارند ۳۳.هر متاخرى در مرتبه متقدم خود معدوم است ۳۴. و يك نوع تقدم و تاخر مى‏باشد ۳۵.حدوث و قدم مانندتقدم و تاخر اقسامى دارد كه از آن جمله و است ۳۶.جهان طبيعت است ۳۷.جهان طبيعت است ۳۸.ما نسبتى به نام داريم ۳۹.امكان نيازمند به فعليتى است كه آنرا نگه دارد ۴۰.هر فعليتى فعليت ديگر را از خود مى‏راند ۴۱.در هر واحد خارجى به جز يك فعليت فعليت‌هاى ديگر جزء ماده هستند ۴۲.حامل امكان شى‏ء ماده آن است نه صورتش ۴۳.با پيدايش آن از ميان مى‏رود ۴۴. امكان را دارا است ۴۵.ماده به واسطه امكان به دورى و نزديكى متصف مى‏شود ۴۶.نسبت و رابطه ميان و محال است ۴۷.ميان امكان و فعليت شى‏ء فاصله نيست ۴۸. اين است كه نسبت مكانى جسم و پيدا كند ۴۹.امكان و فعليت وجود وعدم تدريجى در حركت بهم آميخته هستند ۵۰.هر ،دريكى از ، است ۵۱.جهان مساوى است ۵۲.حركت مستلزم است ۵۳.حركت نمى‏شود ۵۴.حركت نمى‏شود ۵۵. با حركت خود مى‏پذيرد ۵۶. و است ۵۷. ، است ۵۸. نيز به تبع آن متحركند ۵۹.هر،قطعه حركتى است كه از قطعه‌‏هاى قبلى و بعدى خود منفصل نيست ۶۰.حركتهاى ديگر محسوس را بايد دانست
[1] . ر.ک. شواهدالربوبیه، صدرا، ص۷ [2] . توحيد صدوق، ص ۵۶ [3] . علت اتصاف محمول به موضوع كه امري غير از موضوع باشد، مثلا در جمله «آبگرم شد» علت گرما چيزي غير از آب است. حرارت آتش، حيث تعليلي اين جمله است. [4] . واسطه در اتصاف محمول به موضوع كه امري غير از موضوع باشد، مثلا در جمله «اين ميز سفيد است» علت سفيد بودن ميز بودن نيست بلكه بواسطه رنگ سفيد خارج ازميز، سفيد شده است. [5] . از رابطه ميان موضوع با چيز ديگري، مفهومي انتزاع مي‌شود كه آن مفهوم واسطه در عروض محمول بر موضوع مي‌شود. مثلا در جمله «پدر فرد خوبي است» مفهوم پدربودن از رابطه موضوع با من ايجاد مي‌شود و سپس محل براي عروض صفت خوبي مي‌شود. [6] . به حدود وجود موضوع، توجه مي‌شود و موضوع شأن خاصي به‌خود مي‌گيرد و اين شأن واسطه عروض محمول بر موضوع مي‌شود مثلا در جمله «درختي درخت متمايز از جسمبودن آن است»، حمل «درختي» بر درخت، بواسطه شأن ماهوي وجود درخت است. (ماهيت ازنفاد، حد و پايان شيء انتزاع مي‌شود) [7] . به حاق وجود موضوع (نه حدود عدمي آن) توجه مي‌شود و موضوع شأن خاص به‌خودمي‌گيرد و اين شان واسطه عروض محمول بر موضوع مي‌شود مثلا در جمله «عليّت از اصول فلسفه است» مفهوم »عليّت» از متن وجود موضوع و رابطه آن با موضوع ديگر انتزاع شده است و بواسطه اين شان جديد در معرض حمل محمول قرار گرفته است (مصاديق موضوع درخارج مندمج هستند) [8] . به حاق موضوع توجه مي‌شود از حيث داراي مراتبِ مختلف بودن و با اين توجه،موضوع شان خاصي به‌خود مي‌گيرد و اين شان واسطه عروض محمول بر موضوع مي‌شود مثلادر جمله «نفس انسان قابليت محض است»، از توجه به موضوع يعني «نفس» با لحاظ اينكه داراي مراتب و لايه‌هاي مختلف است، شاني از موضوع توليد مي‌شود كه به‌واسطه آن عروض محمول بر موضوع، موجه مي‌شود. [9] . علت يا واسطه‌اي در عروض محمول بر موضوع وجود ندارد بلكه ذات موضوع علت حمل است، مثلا در جمله «خدا وجود دارد» چيزي از بيرون خداوند علت يا واسطه در ثبوت وجود بر او نيست. [10] . به حاق موضوع توجه مي‌شود و به اينكه اين موضوع علت براي بروز يك حالت مي‌تواندباشد و سپس آن وضعيتِ توانايي براي صدور يك حالت، واسطه براي اتصاف محمول به موضوع مي‌شود در جمله «اراده من فعال است» نسبت دادن اراده به خود از باب حيث اشراقي است. برچسب پیشرفت متعالیه بین خالق و مخلوق هستی‌شناسانه در کثرت‌‌ شخصیه وجود وجود دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی
دین‌شناسی، مبانی هستی‌شناسانه، وحدت در کثرت، وحدت در کثرت، الگوی پیشرفت حکمت متعالیه پی­ نوشت­ ها: [1] . ر.ک. شواهد الربوبیه، صدرا، ص۷ [2]. توحيد صدوق ص ۵۶ [3] . علت اتصاف محمول به موضوع كه امری غير از موضوع باشد، مثلا در جمله «آبگرم شد» علت گرما چيزی غير از آب است. حرارت آتش، حيث تعليلی اين جمله است. [4] . واسطه در اتصاف محمول به موضوع كه امری غير از موضوع باشد، مثلا در جمله «اين ميز سفيد است» علت سفيد بودن ميز بودن نيست بلكه بواسطه رنگ سفيد خارج از ميز، سفيد شده است. [5] . از رابطه ميان موضوع با چيز ديگری، مفهومی انتزاع می‌شود كه آن مفهوم واسطه در عروض محمول بر موضوع می‌شود. مثلا در جمله «پدر فرد خوبی است» مفهوم پدر بودن از رابطه موضوع با من ايجاد می‌شود و سپس محل برای عروض صفت خوبی می‌شود. [6] . به حدود وجود موضوع، توجه می‌شود و موضوع شأن خاصی به‌خود می‌گيرد و اين شأن واسطه عروض محمول بر موضوع می‌شود مثلا در جمله «درختی درخت متمايز از جسم بودن آن است»، حمل «درختی» بر درخت، بواسطه شأن ماهوی وجود درخت است. (ماهيت از نفاد، حد و پايان شیء انتزاع می‌شود) [7] . به حاق وجود موضوع (نه حدود عدمی آن) توجه می‌شود و موضوع شأن خاص به‌ خود می‌گيرد و اين شان واسطه عروض محمول بر موضوع می‌شود مثلا در جمله «عليّت از اصول فلسفه است» مفهوم »عليّت» از متن وجود موضوع و رابطه آن با موضوع ديگر انتزاع شده است و بواسطه اين شان جديد در معرض حمل محمول قرار گرفته است (مصاديق موضوع در خارج مندمج هستند) [8] . به حاق موضوع توجه می‌شود از حيث دارای مراتبِ مختلف بودن و با اين توجه، موضوع شأن خاصی به‌ خود می‌گيرد و اين شأن واسطه عروض محمول بر موضوع می‌شود مثلا در جمله «نفس انسان قابليت محض است»، از توجه به موضوع يعنی «نفس» با لحاظ اينكه دارای مراتب و لايه‌های مختلف است، شأنی از موضوع توليد می شود كه به‌واسطه آن عروض محمول بر موضوع، موجه می‌شود. [9] . علت يا واسطه‌ای در عروض محمول بر موضوع وجود ندارد بلكه ذات موضوع علت حمل است، مثلا در جمله «خدا وجود دارد» چيزی از بيرون خداوند علت يا واسطه در ثبوت وجود بر او نيست. [10] . به حاق موضوع توجه می‌شود و به اينكه اين موضوع علت برای بروز يك حالت می‌تواند باشد و سپس آن وضعيتِ توانايی برای صدور يك حالت، واسطه برای اتصاف محمول به موضوع می‌شود در جمله «اراده من فعال است» نسبت دادن اراده به خود از باب حيث اشراقی است. برچسب پیشرفت متعالیه هستی‌شناسانه در کثرت‌‌ وجود دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی فقه تمدنی دانشنامه, کرسی های نظریه پردازی سطوح فهم و ادراک