eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
785 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾•🔅 /قسمت پانزدهم🔅•✾••┈ ☀️از جسارت دشمن در تعجب بودم من در جنگ بدر، از جرات و جسارت دشمن در تعجب و حیرت بودم. آنان شاهد بودند که چگونه را در میدان جنگ به هلاکت رساندم و حمزه نیز را به قتل رساند و من و حمزه با همکاری یکدیگر، را از پای در آوردیم. دیدم ، فرزند ابوسفیان، به سوی من حمله‌ور شد. او با جسارتی بیشتر، برای کشتن من وارد میدان شده و بی‌محابا به من حمله‌ور شد. اما همین که به من نزدیک شد، چنان ضربتی با شمشیر بر او نواختم که در یک لحظه چشمانش از حدقه بیرون آمد و جسم بی‌جانش نقش زمین شد! ☀️خاطراتی از پس از شکست اهل مکه در بدر ؛ یادگار جنگ اٌحد اهل مکه با تمام قوا و امکانات به سوی ما حرکت کردند و تمام قبیله‌های تحت نفوذ خود را با خود همراه ساختند تا انتقام کشته شدگان‌شان در جنگ بدر را از ما بگیرند. جبرئیل به رسول خدا اطلاع داد که قریش از مکه به سوی مدینه حرکت کرده است. آن حضرت با یاران‌شان از مدینه خارج شده و در کنار کوه اٌحد اردوگاه زدند و آماده رویارویی با دشمن شدند. مشرکان پیش آمدند و یک باره بر ما یورش آوردند و ما را زیر ضربات شدید حملات خود قرار دادند، تا اینکه بسیاری از مسلمانان به شهادت رسیدند و باقی گریختند. من در کنار رسول خدا باقی ماندم و استقامت ورزیدم؛ ولی و بسوی خانه‌های خود در مدینه بازگشتند و می‌گفتند: «پیامبر و یارانش همگی کشته شدند.» اما خداوند متعال مارا یاری کرد و مانع پیروزی قطعی مشرکان بر ما شد. در این جنگ و در دفاع از رسول خدا(ص) هفتادواندی زخم بر تنم نشست که جای چند زخم کاری هنوز نمایان است. در اینجا لباس خود را کنار زدم و زخم‌هایی را که یادگار اٌحد بود، نشان داد و گفتم : «در آن روز، کاری انجام دادم که پاداش آن فقط با خداست!» دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۷۱ 🔅•✾••┈ ☀️اصرار برای اجرای حدود الهی ▪️درخواست اجرای حکم قصاص برای عبیدالله بن عمر ، فرزند خلیفه دوم، پس از کشته شدن پدرش، اقدام به کرده بود، بی‌آنکه جرمی برای هرمزان ثابت شده باشد. از آن طرف، به دلیل رعایت ، از جاری کردن حد قصاص بر عبیدالله کرده و زمینه را برای وی آماده می‌کرد. 🔸به عثمان تذکر دادم: این را به مجازات برسان. او مرتکب شده و را به قتل رسانده است. و حقی را که به بندگان خدا مربوط است ، مگر اینکه حق . نیز نمی‌تواند باشد و تو وی را . اگر می‌خواهی با توجیهاتی حد قصاص را از او ساقط کنی، باید را به مسلمانان که صاحبان حق هرمزان هستند یا به تا هنگام تقسیم به برسد. 🔸هنگامی که سستی و بی ارادگی عثمان را در اجرای حّد مشاهده کردم، به وی گفتم: تو در روز قیامت که مردم برای حساب حاضر خواهند شد، باید باشی و این خون از تو طلب خواهد شد. 🔸و اما من! به خدا سوگند، اگر به فرزند عمر بیفتد، را از وی ؛ ولو اینکه . 🔸و به خود عبیدالله گفتم: ، اگر روزی دستم به تو برسد، مطمئن باش که در به . ☀️درخواست اجرای بر مردم کوفه از ولیدبن‌عقبه به عثمان کردند و دادند که او و در حال ، است؛ ولی عثمان به جای تنبیه ولید، داد را کردند. آنها نزد من آمدند و از این رفتار عثمان شکایت کردند. من نزد عثمان رفتم. او با دیدن من پرسید:اتفاقی افتاده است ؟ 🔸گفتم: آری، حادثهء بزرگی اتفاق افتاده است! 🔹عثمان گفت: چه اتفاقی بزرگی؟ 🔸گفتم: را که و کسانی را که علیه برادر تو شهادت داده‌اند، و را _داده‌ای! مگر عمر به تو سفارش نکرده بود که و به خصوص را بر امور مردم و بر گرده مردم سوار مساز؟ 🔹عثمان گفت: نظر تو چیست؟ 🔸گفتم: نظر من این است که را از کوفه و هیچکاری از امور مسلمانان را به وی وانگذاری. درباره شاهدان نیز بررسی کن، اگر اهل خیانت و دروغ گویی نبودند و با ولید نیز دشمنی خاصی نداشتند، حد الهی را بر رفیقت جاری کن. 🔹عثمان پاسخ روشنی نداد و فقط گفت: فکر می‌کنم. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۷۶ 🔅•✾••┈ ☀️اطرافیان مسلط بر عثمان درباره چندین بار به تذکر دادم. 🔹روزی عثمان در پاسخ من گفت: تو به من ایراد می‌گیری که از معاویه برای اداره منطقه شام استفاده کرده‌ام؛ با اینکه می‌دانی قبل از من، او را به برگزیده بود. 🔸به او گفتم: تو رابه خدا سوگند، آیا نمی‌دانی که چه اطاعتی از می‌کرد؟ او از که غلام عمر بود، در برابر وی و بود. سیاست عمر چنین بود که وقتی کسی را به استانداری محلی می‌فرستاد، بر وی سخت می‌گرفت و گوشش را می‌کشید؛ اما رفتار تو چنان است که اطرافیان بر تو سوار می‌شوند و خواست خویش را بر تو تحمیل کرده و بی‌توجه به تو و گفت‌هایت، حکومت می‌کنند. ☀️برداشت نادرست عثمان از اعتراضات مردم ▪️تلاش عثمان برای فرافکنی! عثمان با مشکلات متعددی روبه رو شده بود. روزی به دیدار من آمد و گفت: ، نمی‌دانم که زنده بودن تو برای من بهتر است یا مرگ تو! اگر بمیری، دوست ندارم بعد از تو زنده باشم و اگر زنده باشی، مخالفان و منتقدان من همواره تو را تکیه‌گاه خود قرار می‌دهند و به تو پناه می‌آورند. اصلا نمیدانم با تو و مخالفان چه کنم! تو همانند فرزند ناخلفی هستی که اگر بمیرد، مصیبتی برای پدرش خواهد  بود و اگر زنده بماند، از دست او در عذاب است. یا تسلیم باش که ماهم با مسالمت با تو برخورد کنیم یا جنگ کن تا ما هم با تو بجنگیم. فقط مرا بین زمین و آسمان متحیر رها مکن. به خدا سوگند، اگر مرا به قتل برسانی، بعد از من روی خوش نخواهی دید و اگر من هم تو را بکشم، بعد از تو راحت نخواهم شد و فتنه‌گر نمی‌تواند زمام امر این است را در دست بگیرد. 🔸در پاسخ وی گفتم: چه شده است که مخالفان و منتقدان به من تکیه کرده‌اند؟! این تصور تو که مرا پناهگاه مخالفان و منتقدان و سرزنش کنندگان خود می‌پنداری، از بدگمانی و سوء ظنی که به من داری سرچشمه می‌گیرد و موجب می‌شود در دل خود اینگونه قضاوت کنی. اگر از من نگران هستی، من به تو اطمینان میدهم که از طرف من آسیبی به تو نخواهد رسید و عهد و پیمان خدایی با تو می‌بندم که "تا وقتی دریا پشم را خیس می‌کند"، از ناحیه من مشکلی تو را تهدید نخواهد کرد و به یقین مراعات حال تو را خواهم کرد. اما چه کنم که کارهای من در نظر تو ارزش چندانی ندارد و برای تو سودی نمی‌بخشد. اما اینکه گفتی مرگ و فقدان من تو را درهم می‌شکند، هرگزچنین نیست. تا هنگامی که و را داری، از فقدان من درهم شکسته نخواهی شد. ☀️عثمان؛ گرفتار تحلیل غلط از اوضاع جامعه عثمان خیال می‌کرد که من مردم را علیه وی می‌شورانم. روزی به من گفت: تو را به خدا سوگند می‌دهم که مبادا باب تفرقه را بگشایی. من به یاد دارم که تو با ابوبکر و عمر از در سازگاری وارد شدی، گویی از رسول خدا(ص) اطاعت می‌کردی. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist