eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
766 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ فرار از زندان (۵) سرش را به علامت رضايت تكان داد و گفت: «قبلاً مي‌خواهم تعداد كساني كه حاضرند با ما در اين برنامه، تا پاي مرگ همكاري كنند، بدانم و بعد به شرح قضيه بپردازم. برادران! از حالا تا ۵ دقيقه فرصت داريد كمي فكر كنيد و پس از آن، آناني كه حاضر به همكاري هستند، با اشاره من، دستشان را بالا ببرند؛ زيرا قصد من اين است كه طرح بقيه عمليات رهايي را با نظر همكاران خودم بريزم.» بدين طريق، از حدود ۳٠ نفر زندانيان حاضر، تعداد ۱۸ نفر آماده همكاري براي اين فرار دسته جمعي شد. پس از اظهار آمادگي داوطلبان از جان گذشته،‌ به مشورت نشستيم و طرح و پيشنهادهاي مختلفي را مورد بررسي قرار داديم. سرانجام همگي در مورد يك طرح ارائه شده توسط برادر پاسدارمان، كه در حقيقت سرپرستي اجراي اين طرح و اداره آن را هم به عهده داشت، به توافق رسيديم. موضوع بدين قرار بود؛ تعويض نگهبان زندان ما، معمولاً در ساعت ۱۲ هر شب انجام مي‌شد. تعداد نگهبانان سرپرست ما جمعاً بالغ بر ۴ نفر مي‌شد؛ ۲ نفر در كنار ديوار مقابل در زندان و ۲ نفر ديگر هم در بالاي برجك بلند چوبي، واقع در روي پشت‌بام، به نگهباني مي‌پرداختند توضيح اين كه بدليل كوهستاني و دور افتاده بودن منطقه، خيال آنان از اين كه ما تصميم فرار داشته باشيم، از هر لحاظ راحت بود. در نتيجه، براي توالت رفتن - هرچند بار در روز - سختگيري نمي‌كردند. بدين لحاظ، به ما اجازه داده بودند كه براي قضاي حاجت، تحت نظر نگهبانان مقابل درب بزرگ خارج شويم و به تنها توالت مشترك كه براي ما و نگهبانان، در خارج از زندان ساخته بودند، برويم و بازگرديم. به خصوص در روزهاي جمعه كه روز هواخوري ما محسوب مي‌شد، اين آزادي عمل، بيشتر از مواقع ديگر بود. از طرفي، در اين روز، از تعداد نگهبانان دور زندان، به علت مرخصي رفتن تعدادي از آنان، كاسته مي‌شد و به حداقل مي‌رسيد. تصميم گرفتيم به منظور اجراي طرح فرار ۳نفر با تظاهر به بيرون رفتن براي قضاي حاجت، در اواخر روز در همان اطراف يا در پشت تنه درخت‌هاي كهن حوالي توالت خارج از زندان خود را در گوشه‌اي پنهان كنيم و به اصطلاح براي اجراي برنامه كمين كنيم. سه نفر ديگر (يا گروه دوم) با احتياط تمام،‌ كمي ‌آنطرف‌تر در فاصله‌اي نزديك‌تر به عنوان گروه پشتيباني كننده از گروه اول به طريقي در گوشه و كنار كمين كنند و مواظب موقعيت و اجراي صحيح برنامه باشند. گروه اول يا عبارت از من و ۲ نفر ديگر بوديم كه فعلا نام آنان را به خاطر ندارم. گروه دوم برادر پاسدار و ۲ نفر ديگر از برادران داوطلب بودند. تصميم گرفتيم عمليات حمله خود را شب هنگام موقع تعويض نگهباني، پيش از اين كه ۲ نفر نگهبان مخصوص برجك‌ها (هر نفر بالاي يك برجك قرار مي‌گرفت) فرصت كنند از دوستان نگهبان خود جدا شوند و از پله‌هاي برجك بالا بروند، انجام دهيم يعني در همان لحظه‌هاي اوليه تعويض نگهباني و تحويل گرفتن پست‌ها از نگهبانان قبلي و در لحظه‌هايي كه طبق معمول، مشغول گلنگدن زدن و آزمايش اسلحه هستند درست در يك لحظه با اشاره به دست برادر كريمي- رهبر گروه فرار و همزمان با جهش او به طرف نگهباني، و در حال پا گذاشتن روي پله اول برجك، بر سر آنان بپريم و به هر طريقي كه شده آنان را كنيم يا به كلي از پاي درآوريم. تنها اسلحه يا وسيله ما در اين برنامه (چفيه) بود كه آن را چند دور تاب داده كشيده و همچون طنابي ضخيم آماده انداختن به زير گلو و دور گردن نگهبان كرده‌ بوديم تا اين جا همه چيز طبق برنامه به جا و به موقع انجام گرفته بود زمان حمله رسيد و نگهبانان تعويض شدند. نگهبانان جديد سلاح‌ها را از نگهبانان قبلي تحويل گرفتند و مشغول آزمايش و آماده كردن آنها براي رفتن به سر پست‌هاي خود شدند. نگهبانان قبلي كه از سرما يخ زده بودند معطلی را جايز ندانستند و به سرعت مشغول به طرف محل زيست يا پاسدارخانه كه صدها متر آن طرف پشت و پايين تپه بود شدند. در اين موقع ما خودمان را پشت تنه ضخيم درخت‌هاي نزديك به ديوار و توالت زندان پنهان كرده و آماده اشاره برادر كريمي بوديم. نگهبانان برجك، از نگهبانان مقابل در زندان جدا شدند و به طرف منتهي به برجك راه افتادند. نفر اول هنوز فرصت نكرده بود كه روي پله اول پا بگذارد كه پاسدار شجاع ارتش صاحب‌الزمان، همچون عقابي تيزچنگ به رويش پريد و به سرعت بلند را به او انداخت و بدون اينكه كمترين فرصتي به او بدهد را در ميان _قوي خود فشرد و به واصلش كرد. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
┈••✾•🔅 /قسمت ۸۴ 🔅•✾••┈ ☀️ 📍امتناع از پذیرش خلافت 🔸خدا می‌داند که علاقه‌ای به حکومت نداشتم بعد از ، تنها نام من بود که برای خلافت مطرح می‌شد؛ ولی!!!! خداوند سبحان می‌داند که من [از روی تمایل شخصی] علاقه‌ای به زمامداری و حکومت در میان نداشتم؛ زیرا از آن بزرگوار شنیده بودم که می‌فرمود: "هر بعد از من کار امت مرا بر عهده گیرد، روز قیامت را بر می‌بندند و در مقابل دیدگان مردم برای حساب می‌کنند. سپس نامه عمل او باز می‌شود. اگر با عدالت حکومت کرده باشد، نجات می‌یابد و اگر ستم روا داشته باشد، هلاک می‌شود." ☀️افق‌های تاریک و فتنه‌های پیش رو 🔸در مقابل درخواست مردم برای پذیرش خلافت به آن‌ها گوشزد کردم: مرا واگذارید و سراغ فرد دیگری بروید؛ زیرا ما به استقبال حوادثی می‌رویم که رنگارنگ و فتنه‌آمیز است و چهره‌های گوناگون دارد. دل‌ها بر این بیعت ثابت نمی‌ماند و عقل‌ها بر این پیمان، استواری نشان نمی‌دهد! کران تا کران را ابرهای فتنه پوشانده و چهره افق را ابرهای تیره فساد گرفته و راه مستقیم حق ناشناخته مانده است. آگاه باشید! اگر درخواست شما را بپذیرم، براساس آنچه می‌دانم با شما رفتار می‌کنم و به گفتار این و آن و سرزنش ملامت‌کنندگان گوش فرا نمی‌دهم. اما اگر مرا رها کنید، همچون یکی از شما هستم که شاید شنواتر و مطیع‌تر از شما باشم در برابر کسی که کار خود را به او می‌سپرید. در هر حال، من وزیر شما باشم، بهتر است تا امیر و رهبر شما به شمار آیم. ☀️من به امیر شدن نیازی ندارم اصرار مردم زیاد شده بود. و ، و نزد من آمدند و درخواست کردند خلافت را بپذیرم. 🔸به آن ها گفتم: من به امیر شدن نیازی ندارم. ببینید چه کسی را برای این کار انتخاب می‌کنید، من هم با شما همراهی خواهم کرد. شما به دنبال امیر شدن من نباشید. دراین وضع، وزیر شما باشم، بهتر است تا امیر شما شوم. من به شما نیازی ندارم و درعین حال همراه شما هستم. هرکس را که شما برای خلافت بپسندید، من نیز به او رضایت خواهم داد. شما به سراغ فرد مدنظر خویش بروید. ☀️اصرار بیش از حد مردم در مقابل پاسخ منفی من، مردم اصرار می‌کنند و اگر به یاد داشته باشید : شما مردم به من می‌گفتید بیعت با او را قبول کن و من می‌گفتم نمی‌پذیرم. شما می‌گفتید چاره‌ای جز این نیست و من زیر بار نمی‌رفتم. من دست خود را بسته بودم و شما آن را باز می‌کردید. دستم را عقب می‌کشیدم و شما با اصرار، دستانم را می‌گرفتید و می‌گفتید: ما به کسی غیر از تو راضی نمی‌شویم و جر تو بر کسی اتفاق نظر و اجماع نداریم. چنان پای بیعت هجوم آوردید که گویی شتران تشنه به آب رسیده باشند و بر همدیگر فشار آوردند تا زودتر از آن آب بنوشند! دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist