╭─┅🌿◇🌺◇◇🌺◇🌿┅─╮
🍂 روزشمار سالهای دفاع مقدس
دوشنبــــــــــــــــــه
۱۳۶۱ خــــــرداد ۱۸
۱۴۰۲ شعبــــــان ۱۵
1982 ژوئــــــن 8
┄❅✾❅┄
در چنین روزی 👇
🔸 ارتش عراق ضمن تلاش براى تحکیم و تثبیت خطوط دفاعى خود مواضع رزمندگان ایران را در برخى جبههها هدف بمباران هوایى و حملات توپخانهاى قرار داد. گزارشهاى رسیده از جبهههاى جنوب حکایت ازدآن دارددکه در وضعیت کلى مواضع ارتش عراق در این جبههها تغییرى ایجاد نشده است و نیروهاى عراقى همچنان درحال مستحکم کردن مواضع دفاعى خود مىباشند. دراین میان، تبادل آتش بهصورت پراکنده و متناوب با برترى دشمن ادامه دارد. در گزارشهاى مربوط به جبهههاى غرب کشور نیز آمده است امروز مواضع خودى در ارتفاعات میمک زیر آتش شدید نظامیانعراقى قرار گرفت که با سلاحهاى مختلف به آتش آنها پاسخ داده شد. در این تبادل آتش ۲ تن از نیروهاى خودى در تپه رحمان زخمى شدند. همچنین، در منطقه سومار علاوه بر بمباران اطراف مقرهاى خودى در کوهسیاه و گلبسر در ساعت ۱۱ صبح، بهوسیله دو هواپیمــاى عراقى، مواضع دفاعى نیروهاى ایران در این منطقه زیر آتش توپخانه دشــمن قرار گرفت. این حملات تلفاتى در بر نداشت و فقط یکى از سنگرهاى رزمندگان منهدم شد.
🔸 درپى اطلاعیه روز گذشــته سپاه پاسداران و ارتش جمهورى اسلامى در خصوص اعزام نیروبه لبنان، امروز واحد بسیج ستاد مرکزى سپاه پاسداران از واحدهاى بسیج تمامى مناطق سپاه
خواست تا از داوطلبان اعزام به لبنان ثبتنام کنند.
واحد بســیج ستاد مرکزى سپاه در پیامى به واحدهاى بســیج مناطق دهگانه کشورى سپاه از آنان خواست تا از داوطلبان اعزام به لبنان براى مقابله با متجاوزان رژیم صهیونیستى و حمایت از
مردم لبنان و فلسطین ثبتنام و آمار آن را در هر دوره پنجروزه اعلام کنند. در پایان این پیام نیز شرایط لازم براى داوطلبان چنین ذکر شده است:
۱. حداقل سن ۱۸ سال تمام و حداکثر ۳۵ سال، با توجه به وضعیت جسمانى.
۲. حضور حداقل در یکى از عملیاتها.
۳. تعهد حداقل ۴ ماه مأموریت خارج از کشور.
۴. دارابودن تخصصهاى نظامى و غیرنظامى.
۵. آشنایى با زبانهاى عربى و انگلیسى
🔸 رئیسجمهور در دیدار فرستاده رئیس امارات عربى متحده گفت ما صلح تحمیلى را هم مثل جنگ تحمیلى ناگوار و غیرقابل تحمل مىدانیم و اگر متجاوز مجازات نشود، ریشــه تجاوز در منطقه برچیده نخواهد شد. در همین حال، رادیو کویت گفت رئیس امارات عربى متحده فرستادهاىدیگر نیز راهى کشورهاى عضو شوراى همکارى خلیج فارس کرده است.
#روزشمار
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
╰─┅🍂◇•🌺•◇•🌺◇🍂┅─╯
🍂
🔻 مردی که خواب نمیدید/ ۴۳
خاطرات مهندس اسداله خالدی
نوشته داود بختیاری
┄┅┅┅┅❀🧿❀┅┅┅┅┄
نوشتن رساله مهندسی کار بسیار سختی بود. آن هم با زبانی روان و قابل فهم. روزهای اول جان کندم تا توانستم چند خطی از آن را بنویسم. ادامه اش برایم غیر ممکن بود. هی مینوشتم و کاغذها را جر میدادم و گلوله میکردم و تو سطل آشغال می انداختم. مثل نویسنده ای که از شروع آخرین رمانش راضی نباشد، کلافه شده بودم. با سر و صدای زیاد تو آپارتمان قدم میزدم. باید از یک آلمانی تحصیلکرده کمک میگرفتم. تمام فکرم به دوستان مذهبیام در کلیسا بود. اما هیچ کدام از آنها نتوانستند کمکی بکنند. گیج و سر درگم مانده بودم. در طول تحصیل آن قدر سختی نکشیده بودم. همه دوره های دانشگاه یک طرف و دوره آخر و نوشتن رساله طرف دیگر. احساس میکردم تمام نیرویم در هم شکسته، چشمه سوادم خشکیده است. چهار چنگولی چسبیدم به خدا. دیگر از او کمک میخواستم. میدانستم او تنها کسی است که میتواند یک نفر را سر راهم بگذارد. به تنها کسی که فکر نمیکردم سر راهم سبز شد. خانم معلم هیدرون همسایه طبقه پایین. دانشجویی که تمام وقتش پر بود. طوری که حتی وقت باز کردن پیشبند رستوران را هم نداشت. مانده بودم چه طور مسأله ام را با او در میان بگذارم. من که تا آن روز یک کلمه هم با او حرف نزده بودم. حتی سری هم تکان نداده بودم. تو رستوران هم به صورتش نگاه نکرده بودم. فکر میکردم شاید از دیدنم خجالت بکشد. یک روز کامل را کشیک کشیدم. ساعت ورود و خروج اش را نمی دانستم، گوش تیز کرده بودم به صدای قدمهایش رو پله ها و کلید و قفل در. غروب بود که به خانه آمد. از کشیده شدن کف کفش هایش رو زمین و پله ها فهمیدم خسته تر از آن است که بتواند با من حرف بزند. اما چارهای نداشتم. کم رویی و دست دست کردن کارم را به عقب میانداخت. از همان بالا صدایش کردم
- سلام خانم ..
- سلام آقا! استیش هستم. هیدرون استیش می توانید هیدورن صدایم کنید. چه کاری میتوانم برایتان بکنم؟
- ببخشید مزاحم شدم ... من همسایه بالایی شما ... اسد الله خالدی هستم... تقاضایی از شما داشتم ... اگر اشکالی ندارد.
- آه . .... نه، نه خوشحال میشوم ... اما چی هست؟
- اگر تشریف بیاورید بالا برایتان میگویم ... قهوه آماده هم دارم ...
- با کمال میل ...
یک دقیقه دستپاچه بودم. از هال به اتاق خواب و بعد به آشپزخانه میرفتم. نگاهی به قهوه جوش میانداختم. تندی بر میگشتم تو هال و جلو در ورودی می ایستادم سیخ و آماده باش. مثل سربازی که منتظر رسیدن فرمانده باشد.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#مردی_که_خواب_نمیدید
کانال حماسه جنوب/ ایتا
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 سمفونی زیبای
"حماسه خرمشهر"
اثر ماندگار استاد مجید انتظامی
•••••
🔸 مجید انتظامی معتقد است که ملودیهایی که برای حماسههای رزمندگان کشورمان در هشت سال دفاع مقدس ساخته، از او نیست، بلکه متعلق به خودِ رزمندگان است. او میگوید:
"من با شخصیتِ فیلمها زندگی میکنم. با سعید در فیلمِ «از کرخه تا راین» زندگی کردم. با آن شخصیت شیمیایی شدم، با او تیر میخورم، کور میشوم و... باید اعتقاد داشته باشید که این مرد رفته است و جانش را برای دفاع از مملکت و پَس گرفتنِ قطعهای از این کشور به خطر انداخته است. این دیگر نه شوخی و نه تبلیغات است.
عدهای جانشان را دادند تا خرمشهر را پَس بگیرند. درست در همان زمانی که همه دنیا داشت به صدام کمک میکرد؛ این مردان رفتند و خرمشهر را پَس گرفتند. به این از خودگذشتگی و فدا کردنِ جانشان که ارزشمندترین داشته هر انسان است، باید اعتقاد داشت.
من همیشه فکر میکنم که به این افراد مدیون هستم "
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 در جبهه دشمن چه میگذرد
مریم سنجابی ۲)
عضو رها شده سازمان منافقین
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🔸 وقتی شما به عراق رفتید که هموطنانتان با این کشور در جنگ بودند. خانواده و دوستان شما زیر آتش دولت صدام بودند. این برای شما سخت نبود که پناهنده به چنین کشوری شوید؟
سن من و تجربهام به اندازهای نبود که بتوانم درست تحلیل و تصمیمگیری کنم. واقعا تشخیص نمیدادم که ما داریم به کشوری پناهنده میشویم که با هموطنان ما در حال جنگ است و نباید این کار را انجام دهیم. بعدها وقتی دافعه مردم را در این موضوع میدیدم به خودم آمدم. همه به این موضوع اذعان میکردند که اگر کسی چنین کاری انجام دهد یعنی ستون پنجم است.
🔸 به نظر شما چرا مسعود رجوی از بین این همه کشور عراق را برای اقامت انتخاب کرد؟
یکی از علتهای اصلی اینکه رجوی به عراق رفت، به خاطر جنگی بود که صدام با ایران داشت. او میخواست از این موضوع علیه ایران استفاده کند. ارتش آزادیبخش اصلا بر همین پایهها بنا شد. خرداد ۶۷ بود که مسعود اعلام کرد ارتش آزادیبخش را تاسیس کرده.
🔸 قبل از عملیات مرصاد حملاتی توسط سازمان انجام شد، شما در این حملات هم حضور داشتید؟
خیر. حملههایی را که این ارتش انجام میداد به این صورت بود که به پایگاههای مرزی ایران حمله میکردند و مثلا در یک پایگاه ۱۰-۱۵ سرباز را میکشتند. سربازهایی که مشغول گذراندن دوران خدمتشان بودند. همانجا بود که سازمان خیلی ریزش داشت. یادم هست ما تازه رفته بودیم که از ۱۰۰ نفر که با برگههای حنیف آمده بودند ۴۰ نفر در همان جلسه گفتند: ما با سربازهای ایران وارد جنگ نمیشویم و رفتند.
سازمان با این حملات کوچک و کشتن سربازان شروع کرد و عملیاتهای «مهران» و «چلچراغ» را انجام داد تا اینکه رسید به عملیات «فروغ جاویدان» یا همان «مرصاد».
🔸 چرا رجوی این همه شتابزدگی داشت برای اینکه زودتر به ایران حمله کند؟
مسعود رجوی خیلی عجله داشت ارتش آزادیبخش را به جایی برساند و اعلام قدرتنمایی بکند. وقتی در ۲۶ تیرماه قطع نامه پذیرفته شد، رجوی عجلهاش برای حمله به ایران بیشتر شد چون فکر میکرد اگر عراق هم آتش بس را بپذیرد ممکن است این راه برای حمله سازمان بسته شود. مسعود میخواست از امکان جنگ برای شکست رزمندگان ایران استفاده کند.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد..
#دشمن_شناسی
#منافقین
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 آیا می دانید :
اعضای جداشده از سازمان منافقین در دهه ۸۰ یا ابتدای ۹۰ در مصاحبهها یا نقل خاطرات خود در مورد اولین تجربه لمس تلفن همراه، اولین تجربه مشاهده بسیاری از لوازم تفریحی عادی بچهها در ایران یا حتی اولین تجربه استفاده از صابون مایع صحبت کردهاند!
در خاطرات بسیاری از این اعضا این گونه نقل شده که تصویر یک بیابان بزرگ، خانههای ساخته شده از حلب و گِل، مردم آواره و بدبخت را از ایران در ذهن داشتهاند و تصور میکردند که در خیابانهای ایران فقط ماشینهای نظامی و ارتشی برای کنترل مردم تردد میکنند!
#آیا_میدانید
#دشمن_شناسی
#منافقین
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 اسماعیل سروری، معروف به عیدی برادری داشت به نام ابراهیم. یک روز او را در حالی که از قسمت سینه زخمی شده بود آوردند. زخم سینهاش مانند یک گوجه که از وسط به چهار قسمت تقسیم کنند سوراخ شده بود.
زن ابراهیم قبلاً دوست خواهرم لیلا بود. من با این که او را می شناختم ولی نمیدانستم که همسر برادر عیدی است. وقتی که ابراهیم زخمی شد او را به بیمارستان رساندیم. خانمش هشت ماهه باردار بود. وقتی او را در راه دیدم گفتم، بنده خدا برادر عیدی زخمی شده و او را به بیمارستان بردیم. خانمش با دست بر سرش زد. من از او پرسیدم: مگر ابراهیم را میشناسی؟ گفت: شوهرم است و من به خاطر اینکه اتفاقی برای او نیفتد گفتم: چیزی نیست، دستش زخمی شده و الان خرمشهر است.
اما او به شهادت رسیده بود.
▪︎ سیده زهرا حسینی
از کتاب "شهرم در امان نیست"
•┈••✾○✾••┈•
#خواهران_رزمنده
#گزیده_کتاب
#اهواز #دزفول #آبادان #خرمشهر
کانال حماسه جنوب/ ایتا
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
سید خودش بچۀ کف خیابان بود. توی همین محلهها بزرگ شد. توی همین کوچههای خاکی کشتی گرفت و فوتبال بازی کرد. بچههای خیابان را میفهمید؛ برای همین اغلب دنبال بچههای نمازخوان انقلابی نمیرفت. دلش میخواست بچههای خیابان را متحول کند. میگفت: «گلچین نکنین. همۀ بچهها رو دوست داشته باشین. بینشون فرق نذارین. همونهایی رو بیارین مسجد که فکر میکنین اصلاً توی فضا نیستن. من دنبال همین بچههام. با اینها دوست و رفیقم.»
🔹 روایت زندگی سیدجبار موسوی
فرمانده لشکر قدس
(متشکل از نوجوانان خوزستان)
#پیک_سحر
#گزیده_کتاب
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 مردی که خواب نمیدید/ ۴۴
خاطرات مهندس اسداله خالدی
نوشته داود بختیاری
┄┅┅┅┅❀🧿❀┅┅┅┅┄
نمیدانستم چه مرگم شده. تا آن روز پیش نیامده بود با یک خانم غریبه در خانه تنها باشم. در ایران و در اسلام این کار خلاف شرع بود، فقط میتوانستیم با محارم تنها باشیم.
- از کی تا حالا خجالتی شدی؟ کاش فخری و صدیقه بودند و میدیدندت آن وقت بود که حسابی دستت می انداختند ... ولی باور خانم خانما نمیشد. داش اسدالله و خجالت ... عجیب است. به خدا خیس عرق شده بودم. قلبم مثل طبل گنده سرباز خانه ها می کوبید. چند تا نفس بلند کشیدم بلکه آرام شوم. کاری نبود. دانه های عرق درشت تر شده بود. در همان حال تو چارچوب در ایستاد بی حرف صندلیای را نشانش دادم. قهوه را تو فنجان ریختم و رو میز گذاشتم.
بوی خوش قهوه جان تازه ای را تو وجودم ریخت. هیدرون زل زده بود به قهوه داخل فنجان. انگار چهره در هم ریخته من را در آن میدید.
- شما ایرانی هستید؟
- بله ...
- فکر میکردم ... ایرانیها محجوب هستند. چرا ایستاده اید؟
- یادم رفته بود بنشینم.
نشستم و فنجان قهوه را هل دادم به طرف هیدرون
- شما نمی خورید؟
- نه خیر ... قبل از آمدن شما چند تا خوردم ... فکر میکنم برای امروز بس باشد.
خندید و گفت:
- آه ... چند تا ؟ ... زیاد خوردی « اسی خالدی» ...
با شنیدن اسم نصف شده ام هول سر بلند کردم. تا آن روز زنی آن قدر خودمانی صدایم نزده بود. نیشام را تا بناگوش باز کردم و از جا کنده شدم. وقتی برگشتم پوشه ای که برای رساله مهندسی ام درست کرده بودم تو دستم بود. به طرفش گرفتم، نگاه کرد به نوشته رو پوشه، سری تکان داد و لبخند زد. درست مثل خانم معلمی که از کاردستی شاگردش راضی باشد.
- تویش مانده ام ... کمکم میکنید؟
آه بلندی کشید و چند دقیقه ای بی جواب همان طور سیخ روصندلی ماند. از نگاهش چیزی خوانده نمیشد. خداخدا میکردم جواب رد ندهد. برای آن که از انتظار خارج شوم فنجان خالی قهوه را
از روبه رویش برداشتم.
- یکی دیگر بریزم؟
جوابم را نداد. فنجان را پر کردم از قهوه. میدانستم هیچ آلمانیای دست رد به سینه قهوه نمیزند. چند برش کیک شکلاتی از روز گذشته مانده بود. همراه فنجان گذاشتم رو میز. همچنان به پوشه نگاه میکرد.
- وقت زیادی میبرد....وقت من خیلی محدود است.... روزی چند ساعت فکر میکنید کافی باشد؟
- آره ... کافی است ... وقت را جوری تنظیم میکنیم که به کار شما لطمه وارد نشود. چه طور است؟ موافقید؟
- بله.... بد نیست.... از تنهایی در می آیم... شما هم همینطور... درست میگویم؟
- آه ... بله ... بله ... برای من هم خوب است. زیادی تنها هستم.
•┈••✾○✾••┈•
ادامه دارد
#مردی_که_خواب_نمیدید
کانال حماسه جنوب/ ایتا
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 حال و هوای مناطق مسکونی ایران بعداز حملات دشمن به روایت خبرنگار فرانسوی
خرداد ۱۱۳۶۴ آغاز مرحله دوم جنگ شهرها توسط صدام بود.
🔹 درطی این هجوم وحشیانه ۲۷ شهر و چندین روستا ۱۵۰ بار مورد اصابت قرار گرفت که علاوه بر وارد آوردن خسارت های مادی فراوان، ۵۷۰ شهید و ۱۳۳۲ زخمی برجای گذاشت.
عراق با هواپیماها و موشک های اهدایی از ابرقدت های شرق وغرب (شوروی آن زمان - آمریکا و اروپا) به قتل عام شهروندان بی گناه ما میپرداخت. از همان زمان مردم شعار "موشک جواب موشک" را فریاد می کشیدند و از این رو
سردارانی مانند حسن طهرانی مقدم مجدانه پیگیر تهیه موشک (از لیبی) و بدنبال آن ساخت موشک شدند و حاصل سختکوشی و تلاش شبانه روزی متخصصان ایرانی پس از ده ها سال ایران اسلامی را به جایی رسانده که اکنون جزء معدود کشورهای صاحب این صنعت پیچیده است.
حال اظهار نظر صاحب نظران منطقه را ببینید 👇
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #زیر_خاکی
#نماهنگ
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 واکنش جالب رسانه های بین المللی به رونمایی ایران از موشک مافوق صوت هایپرسونیک فتاح!
🔹 اعتراف بازوهای رسانه ای کشورهای منطقه به اقتدار دفاعی و نظامی ایران!
🔹 تلویزیون قطر: موشک مافوق صوت ایران نقطه عطفی در صنعت نظامی و دفاعی این کشور است!
🔹 تلویزیون امارات: باید واقع بین بود، موشک مافوق صوت ایران معادلات را در خاورمیانه به نفع این کشور تغییر داده است؛ آن ها می خواهند تبدیل به بزرگترین بازیگر منطقه شوند!
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
هر شب با یک کلیپ دیدنی
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂
🍂 در جبهه دشمن چه میگذرد
مریم سنجابی ۳)
عضو رها شده سازمان منافقین
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🔸 به عقیده شما نفوذ دولت عراق در سازمان چقدر بود؟
سازمان تبلیغات زیادی میکرد برای آنکه نشان دهد ارتشش مستقل است اما باید بگویم ۱۸۰ درجه خلاف این بود. سلاحهای این سازمان توسط دولت عراق تامین شده بود، مسعود بدون اطلاع دادن به استخبارات عراق حتی یک عملیات کوچک هم انجام نمیداد و اجازه هم نداشت انجام دهد.
البته رجوی رسما نمیگفت ما مطیع دولت عراق هستیم. مثلا میآمد میگفت با صاحب خانهمان (این لقبی بود که رجوی صدام را با آن صدا میکرد) صحبت کردیم و گفتیم میخواهیم چنین کاری انجام دهیم و مثلا او موافق است یا نه.
🔸 چطور متوجه شدید که قرار است به ایران حمله کنید؟
قبل از عملیات مرصاد مسعود جلسه توجیهی برای اعضا گرفت. او در آن جلسه میگفت ما چه پیروز شویم و چه نشویم باید این عملیات را انجام دهیم. یک نظرخواهی هم از حضار صورت گرفت که همه گفتند ما موافقیم، فقط یک نفر دستش را بالا برد که من مخالفم و او هم در جمع تحقیر شد. همانطور که اشاره کردم در جلسات ما هیچ کس تحت هیچ شرایطی حق غایب شدن نداشت و حتی در آن جلسه تخت زده بودند و بیماران بستری شده را هم میآوردند.
🔸 شما هم در عملیات مرصاد وارد معرکه شدید؟
خیر. مدت کمی از پیوستنم به سازمان میگذشت که عملیات «مرصاد» آغاز شد. موقع انجام عملیات من در قرارگاهی که برای تدارکات بود رفتم. همه حتی مریضها را بردند لب مرز ایران و عراق. عدهای از جمله خود من پشت مرز آماده بودیم تا مرحله حمله ما فرا رسد که روز سوم جلوی ما سد شد و اینقدر از هم گسیخته شده بودیم که نتوانستند ما را سازمان دهی کنند.
ما مثل رزمندههای پیاده نظام بودیم. قرارگاه ما بسیار آشفته بود. حیاطی هم داشت مانند قلعه، مهمات و سلاح وسط این حیاط ریخته بود و کسی نمیتوانست آنها را ببرد برای نیروها. همان زمان فرماندهان حدود ۲۰۰ خودرو دو کابین از دولت عراق تحویل گرفته بودند و آنجا ریخته بود. کسی هم نمیتوانست سوار شود و آن را به جایی برساند.
🔸 بعد از شکست در عملیات همچنان اعتقاد داشتید که حمله باید صورت میگرفت؟
ما آن زمان همهمان اعتقاد ایدئولوژیک داشتیم و همانطور که گفتم در جلسه توجیهی آخر همه موافقت خودشان را مبنی بر انجام عملیات اعلام کردند. ولی بعد از این عملیات وقتی برگشتیم به مقرمان، من گزارش این عملیات را که ۱۶ ساعت بود نوشتم و دادم به مسئولم. شاید خیلی نمیتوانستم دقیق تحلیل کنم اما میگفتم چطور سازمان توانست با این تعداد نیرویی که داشت چنین تصمیمی بگیرد؟ آن هم با استعداد مثلا صد تانک چرخدار که فقط میتوانست در آسفالت برود و ۴۰ نفربر که از دولت عراق گرفته بودند و خیلی هم جدید بود.
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ادامه دارد..
#دشمن_شناسی
#منافقین
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 آیا می دانید :
یکی از برنامههای ثابت پادگان اشرف در رابطه با اعضاء در بعد از ظهرهای هر دوشنبه به صورت اجباری شامل پخش یک فیلم بود که از مناطق فقیرنشین، معتادین، دادگاهها و طلاقها، خودکشی، مناسبات فحشایی، دختران ولگرد، کارتن خوابها و امثال آن فیلمبرداری میشد و تحت این عنوان پخش میگردید. به آنها القاء میشد که این همه آن چیزی است که در ایران وجود دارد و به عنوان زندگی روزمره مردم میگذرد! و اینگونه تبلیغ میشد که الان همه ایران چشم به راه اردوگاه اشرف هستند و منتظر این هستند که ارتش آزادی بخش بیاید و آنها را نجات بدهد!»
#آیا_میدانید
#دشمن_شناسی
#منافقین
@defae_moghadas 👈لینک عضویت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
🍂 با چند مجروح دیگر آورده بودندش.
پاهایش قطع شده بود.
هر چه گفتیم:"داداش وضعیتت اورژانسیه، خون ازت رفته" گوش نمیکرد.
ما را حواله مجروحی دیگر میکرد.
مجبور بودم گوش بدهم.
•••
بالای سرش رفتم.
خودم را سرزنش میکردم که چرا چند دقیقه دیر آمده ام و به حرفش گوش کردهام .
•┈••✾○✾••┈•
#اهواز #دزفول #آبادان #خرمشهر
کانال حماسه جنوب/ ایتا
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
╭─┅🌿◇🌺◇◇🌺◇🌿┅─╮
🍂 روزشمار سالهای دفاع مقدس
دوشنبــــــــــــــــــه
۱۳۶۱ خــــــرداد ۲۰
۱۴۰۲ شعبــــــان ۱۷
1982 ژوئــــــن 10
┄❅✾❅┄
در چنین روزی 👇
🔸 شوراى فرماندهى انقلاب عراق با انتشــار بیانیهاى اعلام کرد به درخواست کمیته صلح اسلامى آماده اســت ضمن اجراى آتشبس فورى و پایان دادن بــه هرگونه درگیرى با ایران در مدت دو هفته همه نیروهایش را از خاك این کشور خارج کند. ارتش عراق نیز در اطلاعیه نظامى امروز خود اعلام کرد که فعالیتهاى نظامىاش را متوقف کرده است.
🔸 باوجـود اعلام آتشبس یکجانبه ازسوى عراق، امروز ارتش این کشور علاوه بر ادامه تلاش براى مستحکم کردن مواضع پدافندى خود به حریم هوایى ایران تجاوز کرد و آبادان را نیز هدف حملات توپخانهاى قرار داد.
🔸 مرکز فرماندهى سپاه پاسداران نیز در ساعت ۰۶:۱۷ ،با اشاره به بیانیه عراق چنین پاسخ داد: «فریب این سخنان یاوه را نخواهیم خورد و همچنان درجهت تجهیز و تقویت هرچه بیشتر نیروهاى خودى جهت واردآوردن آخرین ضربات بر پیکر رو به مرگ عراق عمل خواهیم نمود.»
🔸 غلامعلى رشید از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران که دراین هیئت حضور داشت، نیز گفت: «در سوریه ملاقاتهایى با آقاى حافظ اسد، رئیس ستاد مشترك ارتش و وزیر دفاع آنهاداشتیم که واقعا از هیئت استقبال خوبى بهعمل آوردند. در بحثهایى که در آنجا صورت گرفت تا آنجا پیش رفتیم که یک خط دفاعى مشترك در خاك لبنان و روى ارتفاعات مشرف به بیروت تا معبر ورودى مرز سوریه با لبنان درست کنیم. قرار شد ما با استعداد یک لشکر در وسط باشیم و سوریه هم در سمت چپ ما قرار بگیرد [و فلسطینىها و لبنانىهادر سمت راست].»
🔸 هاشمى رفسنجانى سپس با اشاره به بررسى موضوع ادامه جنگ در این جلسه ضمن توضیح نظر امام خمینى دراین خصوص، تصمیم گیرى ایشان براساس نظر نظامیان را مورد تأکید قرارداده و افزوده است: «راجع به مسائل جنگ تصمیم گرفتیم ... امام در مورد ادامه جنگ قاطعاند و اجازه نمىدهند حتى بهگونهاى بحث شود که کوچکترین تردیدى درجامعه و نیروها بروز کند و اهداف جنگ را بهگونهاى اعلام مىکنند کههمگى خودشان را براى مدت طولانى آمادهکنند و ضمنا توافقى براى ورود به خاك عراق هم نداشتند.... فرماندهان نظامى در حضور ما با امام بحث کردند و کارشناسانه ثابت کردند که ادامه جنگ با منع ورود به خاك عراق سازگار نیست. دشمن در جاهاى زیادى در خاك ما است و اگر مطمئن بشودکه نظام ما به خاك او وارد نمىشود یا ورود جزئى خواهد داشت، نه امتیازى خواهد داد و نه از نقاط حساس بیرون خواهد رفت و هر وقت آمادگى پیدا کرد، در خاك ما پیشروى مىکند؛ و با این استدلال امامرا قانع کردند که با ورود به خاك عراق در جاهایى که مردم نیستند یا کم هستند و آسیب نمىبینند، موافقت کنند.»
🔸 غلامعلى رشید یکى از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و از اعضاى هیئت اعزامى به سوریه، که در این جلسه حضور داشت نیز چنین گفته است: «در بازگشت از سوریه مستقیما خدمت حضرت امام رفتیم. به نظرم مىرسد که جلسه شوراىعالى دفاع هم برقرار بود. حضرت آیتاالله خامنهاى و آقاى هاشمى هم حضور داشتند. اوایل مغرب بود و قرار بود که در اتاق حضرت امام جلسه شروع شود که دیدیم حضرت امام دارند براى نماز آماده مىشوند. دیگران هم با شوق نماز را به جماعت به جاى آوردند. بعد از اتمام نماز، حضرت امام روى همان سجاده بهطرف جمع برگشته و گفتند همینجا بحث کنیم. جمع ما در یک نیمدایره بر گرد حضرت امام حلقه زدیم و توسط برادر [محسن] رضایى گزارش مفصلى از سفر داده شد. سپس، امام با ذکر مثالى توصیه کردند اینطور نباشد که شما بین زمین و آسمان در لبنان رها شده و پشتیبانى و عقبه نداشته باشید. کمک کردن درســت، اما از راهش. راه شما زمینى است که باید از سه، چهار کشور عبور کنید. شما که بهلحاظ جغرافیایى به لبنان وصل نیستید و مشکل ارتباط زمینى دارید. اگر بخواهید بجنگید، کار آسانى نمىباشد؛ زیرا در تداوم پشتیبانى گرفتار خواهید بود.»
#روزشمار
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
╰─┅🍂◇•🌺•◇•🌺◇🍂┅─╯