دل نخواهی
به نام خدا --------------- ؛🔻 نگاهی اجمالی به کارنامه محمدحسین انصاری نژاد در حوزه «مدیریت فرهنگی» ر
یادداشت محبت آمیزشاعر،پژوهشگرومنتقدارجمند،استادرضااسماعیلی
"یاهو"
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
چند روز پیش باخبر شدم که دوست شاعر و فرزانه، همنشین سالهای دور و نزدیک، حضرت حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین انصارینژاد، پس از سالها اقامت در شهر شعر و ادب و سومین حرم اهل بیت(ع)، شیراز جنتطراز، اقامت در جوار کریمهی اهل بیت(ع) را برگزیده و ضریحبوس آستان و نغمهسرای آسمان پرمهر خواهر حضرت شاهچراغ(ع) شده است.
برای من که قریب دودهه است با او بر زمین نشستهام و بالدربالش در افق شعر پر کشیدهام، این هجرت، هرچند افزونیبخش دلتنگی است؛ نویدبخش اتفاقهایی خوشایند در ادبیات حوزوی و تجربههایی معنوی در وادی فرزانگی برای آن عزیز دریادل است.
بیشک فارس تاریخی، همیشه شاهد بالیدن گرامیانی بوده که جلوههای گوناگون فرهنگ و دانش را در این وادی نمایندگی کردهاند و در هوای بهشتی این دیار زرخیز نفس کشیدهاند.
تلاش چندسالهی برادر عزیزم، محمدحسین در رشد ادبیات متعهد شیراز و رونق دادن فعالیت ادبیات پایداری در ادارهی حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس فارس، تجربهای درخشان برای ایشان و یادگاری نیکو برای پارسایان پارسی بود.
آفرینش و نگارش و انتشار دهها کتاب اثرگذار در حوزهی ادبیات انقلاب اسلامی و برگزاری جشنوارهها و فراخوانهای متعدد ادبی به همت و پشتکار ایشان، قطعا در خاطرهی دوستان میماند. هرچند دلتنگ ایشان و اشعارشان خواهیم بود؛ امید است دوری منزل در این سفر روحانی، مانع تجدید دیدار و شنیدن اشعار او نشود و بیش از آن آرزومندیم که خالیگاه حضور ایشان، به تلاش دیگر دوستان و با همراهی دعا و به مدد همدلیشان از راه دور، پُر شود.
محمد مرادی
ششم اردیبهشت ۱۴۰۳
https://eitaa.com/mmparvizan
دل نخواهی
"یاهو" روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد چند روز پیش باخبر شدم که دوست شاعر و
لطف شاعروپژوهشگرومنتقدگرانقدر،دکترمحمدمرادی
May 11
🌸حس حرم🌸
دلی بر داشتم سرشار از حس حرم با تو
دلی که سر در آورد از شب باغ ارم باتو
تفال میزدی بر حافظ و آهسته می خواندم
خوشا شیراز و باران در شکوه صبحدم با تو
به بازار وکیل آن گاه با حسی اساطیری
مرا هم بود چشمی بر خطوط جام جم با تو
برایم گفتی از هندوستان و شور مستانش
سماعی داشت بین جذبه در دستم قلم با تو
کجاازرنگ رنگ جلوه ی طاووس می گفتی
کجاپلکی زدم ازحیرتی رنگین به هم باتو؟
سیه چشمان کشمیری اگر بستند راه ما
در الله الصمد گم کردم آشوب صنم با تو
به قول بیدل آری "در عدم از عشق بویی هست"
که می دیدم گریبان چاک گل را در عدم با تو
مجسم کردی آن جا نینوا را در برهمن ها
به روی شانه بردم بین هندوها علم باتو
مصیبت نامه مارا برد ازکاشان به فرغانه
هوای"سیف"،بامن بود وشور محتشم با تو
چه اشباحی که دور از دست بود از محتسب پیدا
شراب خانگی خوش بود ، چای تازه دم با تو
درنگی داشتی اما عجب کوتاه مثل ابر
خوشا چشمم که اینجا _دست کم- برداشت نم باتو
شب شیرازهم دارد صدایت می کندبامن
بیاصدباردیگر راه می آید دلم باتو
مرا حس زلالی بود چون بوی گلاب انگار
دریغ اما که سهم من مجالی بود کم با تو
#محمد_حسین_انصاری_نژاد 🌸🌸
@delnakhahi🌼🌼
🌸بن بست🌸
درست می شنوی تخته است دکانت!
که ازنخست،کج افتاده بود میزانت
معلق آمده شاهین نا ترازو ها
شبیه نامه ی اعمال،پیش چشمانت
ببین حنای تو رنگی ندارد ازاین پس
ببین که روشده ناگاه،دست پنهانت
چه دیده دختر کولی به فال قهوه ی تو
کجا کشیده تو را خواب فیل وفنجانت؟!
تو را طناب رفیقی شبی به چاه انداخت
که مزّه کرد کبابش به زیر دندانت
گشوده شد در دیزی حیای گربه کجاست؟
ببین چه زود گلوگیر می شودنانت
نشسته اند سر سفره ی رقیب وخوشند
شکسته اند نمک خوردگان نمکدانت
چه راه ها که به بن بست برده اند تورا
نشسته ای به تماشای راهبندانت!
شنیده ای که به گنجشک گفت مور آن روز:
نشسته ای و ورق می خورد گلستانت
درآن بهار،تو را "جیک جیک مستان"بود
نبود فکر تهی دستی زمستانت!
دوباره خیره به فواره اند چندین مرد
که بنگرند فرودی هزار چندانت
#محمدحسین_انصاری_نژاد
بوشهر_۱۹ مرداد ۱۳۹۷
• غزل غروب شیراز •
به دکتر محمد مرادی و اندوه غزلهایش
.
.
به شوق همنفسی درغروب شیرازم
کسی که دل بسپاردبه زخم آوازم
به آبشار مجاور مگر مرا ببرد
که تا در آب روان نامه ای بیندازم
کجاست گستره ی آب های رکن آباد
کجاست زمزمه ی رود وزخمه ی سازم؟
به دوردست دکل هاچقدرخیره شوم؟
چنین به برجک ویران،کدام سربازم؟
شبیه مزرعه ی زعفران،افق هایند
چه خیره برشفق ونقشبند اعجازم
کلاغ های سراسیمه اند و افراها
وغرق حیرت ازآن ارتفاع پروازم
سه سال عمر،دراین شهر،مثل ابرگذشت
خوشم که غیرغزل نیست درپس اندازم!
دم توگرم که دستت به روی شانه ی من
در این تلاطم دلواپسی است دمسازم
گلایه ای است ازاین دوستان خنجرکیش
خوشا نوازش دستت به زخم آوازم
به حافظیه می آیم دراین غروب،مگر
"به مویه های غریبانه،قصه پردازم"
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• به دریا •
تقدیم به روح دریایی
استاد شهید مرتضی مطهری
.
.
چشمش به دریا بود و پهناور می اندیشید
از صبح ساحل هم صمیمی تر می اندیشید
هنگامه بی برگی پاییز را می دید
رد می شد از از باغ و بهار آور می اندیشید
هرشب قدم می زد به گلگشتی تماشایی
اوبرکجای باغ نیلوفرمی اندیشید؟
هرچند عقل سرخ مثل سهروردی داشت
گاهی ولی عین القضاتی تر می اندیشید
گل های سرخی را ازآن سوها به خاک آورد
آیینه رادر وسعتی دیگر می اندیشید
برشانه زخم بو لهب های مکرر داشت
بر وسعت اندوه پیغمبر می اندیشید
رد می شد از شعب ابی طالب سراسیمه
شور شریعت را از آن منظر می اندیشید
با « سیر در نهج البلاغه » تا سحر دیدم
آن خطبه خوانی را که بر منبرمی اندیشید
شرحش « تماشایی» است با خود گفتم انگاری
حافظ کنار او به این دفتر می اندیشید
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
سکه ی منسوخ
بر سر من بشکنید این کاسه ها و کوزه ها را
تا مبادا بشکنم نرخ شما دریوزه ها را
گنبد فیروزه ای را نقشبندانی ست هر سو
تا بچرخانند با تذهیب خون فیروزه ها را
با چهل سال مدام از چله ی مستی پیاپی
خون ما در شیشه بنگر قسمت چل روزه ها را
مرزها را بسته می بینم به روی سینه سرخان
گرگ ها بر نقشه آغشتند با خون پوزه ها را
باز در بحر رجز از غربت دریا بخوانید
تا به حلقوم وزغ ها بشکنید ارجوزه ها را
آه مظلومی اگر باشد به دنبال تو ای شیخ
یک قیامت شعله می بلعد نماز و روزه ها را
کو صلاح الدین زرکوبی در این آشفته بازار
تا بشوید جمله با ضرب سماع آموزهها را
صیرفی ها جمله ضرب عشق را از یاد بردند
در هوای سکه ای منسوخ گشتم موزه ها را
از کبود طبع ما کی می تراود شعر تازه
از "تهی سرشار" می بینم تمام کوزه ها را
1399/03/25
شیراز
#محمدحسین_انصاری_نژاد
@delnakhahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دور از تو دل میسپارم چون ابر نمنم به دریا
این جادهها میرسانند روزی مرا هم به دریا
#محمدحسین_انصارینژاد
کانال استاد انصارینژاد را در ایتا به آدرس «دلنخواهی» دنبال کنید.
🟢@yahyaei_m
دل نخواهی
دور از تو دل میسپارم چون ابر نمنم به دریا این جادهها میرسانند روزی مرا هم به دریا #محمدحسین_انص
ممنون ازمحبت شاعرونویسنده ی خوش ذوق ودغدغه مند،مصعب یحیایی