eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
❣آیت الله جاودان: 🔰یک بار آقای حق شناس(ره) مرا صدا کردند و به من گفتند: 🍃من جان ندارم که آنچنان کنم ولی سعی می‌کنم تا آن دو رکعت نمازی که می‌خوانم بماند! 👇👇 💠آدم اگر هر روز فقط بفرستد و آن را خراب نکند بالاخره طی 10سال می‌تواند یک بسازد؛ اما اگر هر روز بسازد ولی آن را کند در آخر چیزی نمی‌ماند.! 🚫گناه؛ عمل انسان را می‌کند! ‎‌‌‌ @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
هر‌گناهے‌یہ‌اثر‌خاص‌داره.. مثلا‌بعضی از‌گناهان.. نعمت‌هارو‌ازت‌میگیرن حال‌خوب‌رو‌ازت‌میگیرن.. اشك‌برا‌سید‌الشھدا‌‌رو‌ازت‌میگیرن.. آدم‌هاےِ‌خوب‌رو‌از‌ت‌میگیرن.. _رفیقای خوب... _جاهای خوب.. @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
🚩 سنگر خاطره... در آشپز خانه غرق حال و هوای خودم مشغول کار بودم که محمد رضا با صدای بلند گفت: مادر نگاه کردم و دیدم دم در ورودی ایستاده. آمد توی آشپزخانه و شروع کرد به چرخیدن دور من و میگفت مادر حلالم کن مادر حلالم کن. گفتم: آخه چیکار کردی که حلالت کنم؟! گفت: وقتی آمدم صداتون کردم متوجه نشدید، بعد با صدای بلند صداتون کردم. حلالم کنید اگه صدایم را روی شما بلند کردم... 📚منبع: کتاب همسفر تا بهشت ۱ص۹۴ 🕊🌹 🌹 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 ﷽ اشك در چشمان طَوْعه حلقه مى زند. آرى، او شنيده بود كه مسلم هجده هزار سرباز دارد، او هرگز احتمال نمى داد كه اين مردى كه تك و تنها سر به ديوار غريبى گذاشته است، مسلم باشد. براى همين از مسلم عذرخواهى مى كند و مى گويد: "اى مولاى من! مرا ببخش كه شما را نشناختم! بفرماييد، خيلى خوش آمديد، اينجا خانه خودتان است". و اين چنين است كه امشب طَوْعه افتخار همه زنان دنيا مى شود و نام خويش را براى هميشه جاودان مى كند. آرى، او به خوبى فهميد كه تمامِ حقيقت، امشب، در قامت مسلم جلوه نموده است و پناه دادن به او پناه دادن به همه حقيقت است. <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
❤️ آیت الله بهاءالدینی  می فرمودند: اگر زنان چادری می خواستند نشانشان می دادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب می ریزند، دانه دانه اش خورشید است. شما خورشید خدا هستید. و ایشان این روایت را از ثواب الاعمال نقل می کردند عرقی که زن زیر چادر می ریزد سه جا برای او نور می شود: - در درون قبر - در برزخ - در قیامت و اگر زنان بی حجاب از من می خواستند همین الان نشانشان می دادم که این موی سر که به نامحرم نشان می دهند آتش است. آنها در آرایش زیبایی نیستند، بلکه در آرایش آتش هستند. منبع : وبگاه گزارش مشرق @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨خدایا شکرت✨ واسه شبای که فکر نمیکردیم صبح بشه... واسه عزیزانمون که هر روز سلامتیشونو میبینیم... واسه رفیقامون که تو دنیای هزار رنگ اونا یه رنگه نابن... واسه آبی آسمون؛ واسه هوای خوب... واسه دیدن دوباره ی عاشق شدن درختا... واسه فرصتایی که میدی تا اشتباهاتمونو جبران کنیم... سختیایی که میتونست از این سخت تر باشه... زمین خوردنا و واسه دوباره بلند شدنا... واسه بودنت بهترینم... خدایا واسه بودنت کنارم شکر... 🌟شبتون آروووم🌟 @delneveshte_hadis110
یه کانالی کاملا هیچ مطلبی جز مطلب گذاشته نمیشه عاشق عليه السّلام هستی عضو شو اینم 👇👇👇 عاشقانه امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
┄┅─✵💝✵─┅┄ صبح را آغاز میکنیم با نام خدایی که همین نزدیکیهاست خدایی که در تارو پود ماست خدایی که عشق را به ما هديه داد، و عاشقی را درسفره دل ما جای داد الهی به امید تو💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @emame_mehraban
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @delneveshte_hadis110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @delneveshte_hadis110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🦋 يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، يَا حُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الشَّهِيدُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @delneveshte_hadis110
👩‍⚖   🌷 ﷽ لحظه ها همچنان به كندي ميگذشت. آيدا بيدار شده بود و با وحشت به ما خيره نگاه ميكرد. اشك چشمش چكيد و گفت: - چي شده؟ جلوي خاله زانو زد و با بغض به خاله خيره شد. - مامان بهت ميگم چي شده؟ چرا داري گريه ميكني؟ خاله سرش رو بوسيد و گفت: چيزي نيست عزيزم. برو اميد رو بيدار كن بفرستش مهد. مصمم گفت: - تا نگي چي شده از جام تكون نميخورم. كلمه اي از دهن خاله بيرون نمياومد و به ناچار به من متوسل شد. - آبجي مبينا تو بگو. - چيزي نيست عزيزم. از داداش احسان خبري نيست. خاله يه كم نگران شده. صداي نفسش رو با فوت بيرون داد و گفت: - آخه مادر من! مگه تو احسان رو نميشناسي؟ اون هميشه اينجوري بوده. يه دفعه غيبش ميزنه، بعد خودش پيداش ميشه. زير لب غرولندكنان به سمت اتاق اميد رفت. - اول صبحي وحشتزده‌ام كردين. گفتم حالا چي شده. آيدا اميد رو براي رفتن به مهدكودك آماده كرد و همراه همديگه از خونه بيرون رفتن. ساعت روي ديوار بيش از پيش نگرانم ميكرد و هر بار دستم سمت گوشي تلفن ميرفت تا خبري از عمو بگيرم؛ اما با خودم ميگفتم يه كم راحتش بذارم، اون خودش به اندازه كافي درد روي دوشش سنگيني ميكنه؛ پس بهتره از زبون خودش بشنوم. عقربه‌ي ساعت روي ده مونده بود كه صداي چرخش كليد توي قفل در اومد و مثل صاعقه‌زده‌ها از روي مبل بلند شديم و با چشمهايي ملتمس خودمون رو به عمو رسونديم. عمو نفس عميقي كشيد و لبش براي حرفزدن تكون خورد؛ اما نتونست چيزي بگه و دستمالي جلوي دهنش گرفت و به سمت دستشويي هجوم برد. خدا ميدونه كه ديدن اون همه جسد براي پيداكردن فرزندت چقدر ميتونه عذابآور باشه براي پدري كه بزرگ شدنش رو به چشم ديده، با خوشي هاش خنديده و با غم و غصه هاش اشك ريخته. خاله مضطرب دستم رو گرفت و گفت: - مبينا! دارم ميميرم از نگراني. - توكلت به خدا خاله جون. چند دقيقه بعد عمو با رنگي زرد و چشمهايي گودرفته و تارهاي سفيدي كه انگار از شب قبل بيشتر شده بودن ظاهر شد. خاله به سمتش رفت و روي مبل نشوندش. - داري سكته‌ام ميدي. بگو تو رو خدا. همچنان به زمين خيره بود و لبهاي ترك خورده‌اش رو با لبش تر ميكرد. - عمو! احسان بينشون بود؟ لبخند تلخي روي لبش آورد و قطره اشكي از گوشه ي چشمهاش پايين اومد. - نميدونم بگم خدا رو شكر كه نبود يا بگم خدايا چرا نبود؟ گيج و مبهوت بهش زل زدم. - يعني چي؟! - احسان بينشون نبود اما... دستم روي قلبم نشست و خدا رو شكر كردم. اشك شوق از گوشه ي چشمم پايين اومد؛ ولي جمله ي نيمه تموم عمو خوشي چندثانيه ايم رو نابود كرد. - اما چي؟! - ميگن امكان نداره توي اون كشتي بوده باشه و زنده مونده باشه. خاله چنگي به صورتش زد و صداي ضجه و ناله‌اش به هوا رفت. دستهاش رو گرفتم و سعي كردم آرومش كنم؛ اما حتي خودم رو هم نميتونستم دلداري بدم. - چرا نميتونه؟ چرا نميتونه زنده باشه؟ - احتمال ميدن كه خودش رو زودتر از بقيه از كشتي پرت كرده و غرق شده. براي همين جنازه ي بچه‌ام بينشون نيست. شونه هاي لرزون عمو و اشكهاي بي امونش تموم اميدم رو به باد داد. تموم خوشبختي زندگيم به لحظه اي جلوي چشمهام دود شد و دستم رو شكمم نشست و سرم به دوران افتاد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
خداوندا تو میدانی انچه را که من نمیدانم در دانستن تو ارامشیست و در ندانستن من تلاطمهاست تو خود با ارامشت تلاطمم را ارام ساز   @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
بی ارزشترین نوعِ افتخار، افتخار به داشتن ویژگی هایی است که خود انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد مثلِ چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگی و خیلی چیزهای دیگر. از چیزایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید.. مثل:انسانیت، مهربانی، گذشت، صداقت و.. آدمی را آدمیت لازم است عود را گر بو نباشد هیزم است… 🦋🌹🌷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله فاطمی‌نیا: ؟ سید رضی جامع نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت: "بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟" دست مادر که بالا می‌رود بلاها از شما دور می‌شود. حیف نیست سر یک چیز جزئی مادر را می‌رنجانید؟ از مجلس روضه برگشته مادر را می‌رنجاند؛ قبول باشد! @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
🌳 🌳 چهار هزار رزمنده به سوى مرزهاى شام حركت مى كنند . من خيلى خوشحال هستم كه سرانجام مردم كوفه سر عقل آمدند و به يارى امام خويش شتافتند . همسفر خوبم ! آيا موافقى ما نيز همراه اين لشكر به سوى مرزهاى شام حركت كنيم ؟ راه زيادى در پيش رو داريم پس بايد عجله كنيم و هر چه سريع تر خود را به منطقه انبار برسانيم و مانع ورود سپاه شام به عراق بشويم . روزها مى گذرد و ما به پيش مى رويم، خدا را شكر كه ما به موقع به منطقه انبار رسيديم، هنوز دشمن به اينجا نرسيده است . https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
🌴 🌴 🌴 شب عرفه، عجب صفايى دارد! همه مشغول دعا و مناجات هستند. مسلم نيز در خانه طَوْعه به عبادت مشغول است; امّا بى وفايى كوفيان، دل او را سخت آزرده كرده است. او به اين فكر مى كند كه فردا چه خواهد شد، آيا خواهد توانست از كوفه جان سالم به در ببرد و خود را به امام حسين(ع) برساند و او را از سفر به كوفه باز دارد؟ آيا خواهد توانست يك نفر را پيدا كند تا پيامش را به امام حسين(ع)برساند؟ از آن طرف سربازان ابن زياد به هر خانه اى كه فكر مى كردند، مسلم آنجا باشد، سركشى كرده اند; امّا هيچ نتيجه اى نگرفته اند. در شهر، حكومت نظامى برقرار مى شود و هيچ كس حق ندارد رفت و آمدى داشته باشد. بلال، پسر طَوْعه به خانه مى آيد. او مى بيند كه رفتار مادر با شب هاى ديگر فرق مى كند. او رفتار مادر را زير نظر مى گيرد، چرا مادر ظرف آب و غذا را به آن اتاق مى برد؟ ــ مادر! چه شده اينگونه شادمانى؟ گويى در آسمان ها سير مى كنى! ــ پسرم، چقدر دير كردى؟ نگرانت بودم. ــ مادر! مثل اينكه ما امشب مهمان داريم. ــ فرزندم، اين يك راز است و تو بايد به من قول بدهى به هيچ كس نگويى. ــ باشد، من قول مى دهم. ــ سعادتى بزرگ نصيب ما شده است، امشب مسلم نماينده امام حسين(ع)مهمان ماست. تا نام مسلم به گوش بلال مى خورد، جايزه بزرگ و سكّه هاى طلا به ذهنش خطور مى كند. جايزه اى كه ابن زياد براى پيدا نمودن مسلم قرار داده است، هر كسى را وسوسه مى كند. امشب، سه نفر در اين خانه هستند و هيچ كدام از آنها خواب به چشم ندارند: مسلم; او مى داند شب آخر عمر اوست; امشب شب عرفه است، همه حاجى ها آماده مى شوند تا مراسم حج خود را به جاى آورند و قربانى خود را در راه خدا قربان كنند و او فردا خود را در راه مولايش قربانى خواهد نمود. طَوْعه; مادر مهربانى كه دلش آرام نمى گيرد; گويا او هم از حالت مسلم فهميده است كه به زودى مهمان او خواهد رفت. آرى، او مى داند غريب ترين مرد تاريخ در خانه اش مهمان است. او مى خواهد بهترين پذيرايى را از او نموده باشد. رحمت خدا بر تو اى طَوْعه كه به تنهايى يك دنيا مردانگى آفريدى! و بلال، پسر طَوْعه، به فكر جايزه است. اين شيطان است كه به او مى گويد: "جايزه بزرگى در راه است كه با آن مى توانى چه كارها بكنى، تا كى بايد كارگرى كنى؟ تا كى بايد سختى بكشى؟ تو مى توانى با گرفتن اين جايزه به همه آرزوهاى خود برسى، ازدواج كنى، خانه اى براى خود خريدارى كنى و اسب زيبايى براى خود بخرى". <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
🍁راز هایت را به دو نفر بگو... 🍂"خودت و خدایت " 🍁در تنگنا به دو چیز تکیه کن.. 🍂"صبر و دعا" 🍁در دنیا مراقب دو چیز باش... 🍂"پدر و مادر" 🍁از دو چیز نترس 🍂که به دست خداست... 🍁"روزی و مرگ" 🍁به یک چیز 🍂هیچ وقت خیانت نکن... 🍁"رفاقت" 🍂تا وقتی "نگاه خدا" 🍁به سوی توست 🍂از روی گرداندن 🍁دیگران غمگین مباش... 🍁🍂