eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🌿﷽🌿 سر جايم ميخكوب شده بودم. نگاهي متعجب با خواهر بزرگترم رد و بدل كردم. اين ديگر چه جور نفريني بود؟ اين :كه خودش يك جور دعا بود! پدرم مي فهميد كه در مغز ما چه مي گذرد. گفت توي دلت مي گويي اين دعا كه شر نيست. خيلي هم خير است. ولي من دعا مي كنم كه صد سال عمر كني و هر .روز بگويي عجب غلطي كردم تا عبرت ديگران بشوي. حالا برو ** :نزديك در رسيده بودم كه دوباره پدرم صدايم زد. اين كه اسمم را ببرد، نه. فقط گفت .صبر كن دختر - .بله آقا جان - .تا روزي كه زن اين جوان هستي، نه اسم مرا مي بري، نه قدم به اين خانه مي گذاري - :فقط گفتم .خداحافظ - .به سلامت - خجسته و نزهت مرا بوسيدند. برخلاف رسوم متداول آن زمان كه دخترها هنگام ترك خانه پدر گريه مي كردند، .هيچ يك از ما گريه نكرديم. گريه مال عروس هايي بود كه در آن دل همه خون نباشد سوار كالسكه پدرم شديم. كروك كالسكه را كشيده بودند. يا به علت شرمندگي پدرم يا به دليل خنكي هواي اول پاييز. دايه مقداري شيريني و قند و يك قابلمه بزرگ غذا در كالسكه گذاشت و خودش هم سوار شد. وقتي مادر :رحيم خواست سوار شود، رحيم خم شد و گفت .نه ننه، جا نيست. برو خانه - :مادرش گفت .آخر امشب شب عروسي توست .باز همان لبخند تمسخرآميز بر لبان رحيم نشست !براي همين مي گويم برو خانه ات ديگر - .باز خاري در دلم خليد. خوشم نيامد در برابر چشم دايه مثل دو مجسمه، مودب و دست به زانو نشستيم. به دستور دايه كالسكه از چند خيابان و يكي دو .كوچه گذشت و در محله نسبتا شلوغي مقابل يك خانه كوچك ايستاد دايه كليدي از جيب بيرون كشيد و در چوبي سبز رنگ كوچكي را گشود. وارد دالان باريكي شديم. سمت راست دالان مستراح بود. وقتي دالان به انتها مي رسيد، با يك پله به حياط مربوط مي شدند. هيزم اندكي در گوشه انبار قرار داده بودند. دست راست، در كمركش حياط، دهنه تاريك معبري بود كه سقف ضربي از آجر داشت. اين دهنه باريك با چند پله به مطبخ كوچك دودزده اي مي رسيد. ميان حياط حوض كوچكي با آب سبز رنگ لجن بسته قرار داشت. رو به روي در ورودي پلكاني از گوشه حياط بالا مي رفت و به ايوان كوچكي منتهي مي شد با دو اتاق. يكي بزرگ تر كه اتاق اصلي بود و به اصطلاح اتاق پذيرايي محسوب مي شد و با دري به ايوان باز مي شد و از درون به اتاق كوچك تري راه داشت كه اتاق خواب و صندوقخانه ما شد. اين اتاق پنجره اي رو به ايوان داشت. ولي براي .رفت و آمد به آن بايد از اتاق اصلي كه من به آن تالار مي گفتم، عبور كرد. چه تالاري! چهار متر و نيم در پنج متر كف اتاق ها را دايه با قالي خرسك من فرش كرده و مخده ها را كنار ديوار اتاق بزرگتر جا داده بود. پرده گلدار .نسبتا زيبا ولي ارزان قيمتي آويزان كرده بود. در اتاق كوچك تر جنب تالار فرو رفتگي اي در ديوار وجود داشت مثل اين كه جاي گنجه اي بود كه هرگز نصب نشده بود. دايه جلوي آن را نيز پرده آويخته و صندوق لباس ها و وسايل مرا در پشت آن قرار داده بود. روي طاقچه پيش بخاري انداخته و آن را با سليقه از وسط جمع كرده و سنجاق زيبايي به آن زده بود به طوري كه شكل پروانه به خود گرفته بود. روي آن، بالاي طاقچه، يك چراغ الله و يك آيينه كوچك و شانه گذاشته بود. من عروسي بودم كه حتي آيينه و شمعدان نداشت. الله ديگر در اتاق بزرگ تر يا به قول من حسرت زده در تالار بود. در اين اتاق پذيرايي نيز دو پنجره رو به ايوان در دو طرف در ورودي قرار داشت. يك باغچه كوچك، دو متر در يك متر در كنار حوض بود. خشك مثل كوير. تمام وسعت آن خانه به صد و پنجاه متر نيز .نمي رسيد دايه خانم اثاث را از كالسكه پياده مي كرد و در آشپزخانه يا اتاق پذيرايي مي گذاشت. من پا به حياط گذاشتم و مات و مبهوت به در و ديوار خيره شدم. تمام اين خانه به اندازه حياط خلوت خانه پدري ام نيز نمي شد. آن عروسي فقيرانه و اين خانه محقر و آن روز سخت و دردناك كه روز ازدواج من بود، مرا از پا افكنده بود. آب انبار كوچكي درست زير اتاق بزرگ قرار داشت و من مي ترسيدم كه سقف آب انبار كه كف اتاق بود فرو بريزد و ما را در كام خود بكشد. خسته در كنار ديوار ايستاده بودم و به كف آجري و در و ديوار حياط كه در سايه روشن اول غروب غريب و غمبار مي نمود چشم دوخته بودم. بره آهويي بودم كه در دشتي خشك و غريب تنها و سرگردان مانده و در پشت سرش شكارچي و مقابلش سرزميني مرموز و ناشناخته گسترده بود. تنها و دل شكسته بودم. گله مند از پدرم، .از مادرم و از دنيا 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
سلام بر تو ای یگانه دوران و ای همنشین ‌تنهایی! سلام بر تو و بر روزی که جهان با قدومت آباد خواهد شد. السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الفَرِیدُ... @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
مداحی_آنلاین_ماجرای_برخورد_خادم_استاد_فاطمی_نیا.mp3
947K
♨️ماجرای برخورد خادم با زائر حرم امام حسین(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @delneveshte_hadis110
Meysam Motiei - Kenare Ghadamhaye Jaber (128).mp3
8.47M
مداحی های ویژه پیاده روی کنارِ قدم های جابـــر؛ سویِ نینوا رهسپـاریـم 🎙حاج میثم مطیعی @hedye110
کنار قدم های جابر سوی نینوا رهسپاریم ستون های این جاده را ما به شوق حرم می شماریم شبیه رباب و سکینه برای حرم بیقراریم ازین سردی و سختی راه به شوق تو باکی نداریم قسمت همه عشاق زمزمه این شعر در مسیر جاده عشق💚 eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق (ع) فرمودند: هر كس دوست دارد روز قيامت، بر سر سفره‏‌هاى نور بنشيند بايد از زائران امام حسين عليه السلام باشد.✨ eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا آغازی که تو صاحبش نباشی چه امیدیست به پایانش؟ پس با نام تو آغاز می کنم روزم را الهی به امید تو💚 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 @hedye110
زمان میرود ... کجای این زمان میشود پیدایت کرد یا صاحب الزمان 💚 همه میگویند به تعجیل ظهورش صلوات کاش این هفته بگویند به تبریک ظهورش صلوات 😍 @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110