eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦ سلیمان بن رزین سليمان فرزند رزين از مواليان امام حسين (ع) و بنابر نقلى امام حسن (ع) و از شهداى نهضت حسينى است. نامش سلمان و سليم نيز آمده است. از ظاهر كلام شيخ طوسى و برخى ديگر چنين برمى آيد كه سليمان در كربلا، همراه امام حسين (ع) به شهادت رسيده است. اما شمارى از ... ● پژوهشکده تحقیقات اسلامی، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
Maharat_Kalami_Shojaii_Shojaee_4_SoftGozar.com.mp3
11.09M
۴ قُل لِعبادی، یَقولُ الّتی هِیَ أحْسَن... مهم‌ترین عامل پیوند قلوب انسان‌ها، نه بکارگیری کلمات خوب؛ بلکه بکارگیری بهترین کلمات ممکن، و رعایت "ادب زبان" است! علّت تعداد کثیری از دعواها، طلاق‌ها، گسستگی‌ها و ... عدم رعایت ادب در مرتبه‌ی زبان است. @delneveshte_hadis110
مهارتهای کلامی_5.mp3
10.04M
۵ حق بر ما، این است که بوسیله‌ی آن؛ ـ هم به خودمان خیر برسانیم، ـ هم به دیگران! زبان تند، تیز، طعنه‌انگیز، بی‌ادب ... دائماً در میان دو آتش دست و پا میزند؛ ـ آتشی که بر صاحب خود میزند! ـ آتشی که بر اطرافیانش می‌زند! 🎤 @delneveshte_hadis110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه زمین و خونه وقف میکنند تو بیا و خودت رو وقف کن وقف خوبی، آرامش، زیبایی، آگاهی.... بعد نتیجه شو ببین eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
مداحی آنلاین - یا لَیتَنا کنّا مَعَک فَنَفوزَ فَوْزاً عَظیماً - استاد عالی.mp3
3.91M
🏴ویژه حسینی ♨️از دور می‌بینی و شوق عشق داری 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @hedye110
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام رضا علیه‌السلام فرمودند: اگر دوست داری در بهشت با پیامبر اکرم(ص) همراه باشی قاتلان امام حسین را لعنت کن. ✨ eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
┄┅─✵💝✵─┅┄ سلام به خدا که آغازگر هستی ست سلام برمنجی عالم که آغازگر حکومت الهی‌ست سلام به آفتاب که آغازگر روزست سلام به مهربانی که آغازگر دوستی‌ست سلام به شماکه آفتاب مهربانی هستید الهی به امید تو💚 @hedye110 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @delneveshte_hadis110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @delneveshte_hadis110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🦋 يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، يَا حُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الشَّهِيدُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @delneveshte_hadis110
🪴 🌿﷽🌿 سر جايم ميخكوب شده بودم. نگاهي متعجب با خواهر بزرگترم رد و بدل كردم. اين ديگر چه جور نفريني بود؟ اين :كه خودش يك جور دعا بود! پدرم مي فهميد كه در مغز ما چه مي گذرد. گفت توي دلت مي گويي اين دعا كه شر نيست. خيلي هم خير است. ولي من دعا مي كنم كه صد سال عمر كني و هر .روز بگويي عجب غلطي كردم تا عبرت ديگران بشوي. حالا برو ** :نزديك در رسيده بودم كه دوباره پدرم صدايم زد. اين كه اسمم را ببرد، نه. فقط گفت .صبر كن دختر - .بله آقا جان - .تا روزي كه زن اين جوان هستي، نه اسم مرا مي بري، نه قدم به اين خانه مي گذاري - :فقط گفتم .خداحافظ - .به سلامت - خجسته و نزهت مرا بوسيدند. برخلاف رسوم متداول آن زمان كه دخترها هنگام ترك خانه پدر گريه مي كردند، .هيچ يك از ما گريه نكرديم. گريه مال عروس هايي بود كه در آن دل همه خون نباشد سوار كالسكه پدرم شديم. كروك كالسكه را كشيده بودند. يا به علت شرمندگي پدرم يا به دليل خنكي هواي اول پاييز. دايه مقداري شيريني و قند و يك قابلمه بزرگ غذا در كالسكه گذاشت و خودش هم سوار شد. وقتي مادر :رحيم خواست سوار شود، رحيم خم شد و گفت .نه ننه، جا نيست. برو خانه - :مادرش گفت .آخر امشب شب عروسي توست .باز همان لبخند تمسخرآميز بر لبان رحيم نشست !براي همين مي گويم برو خانه ات ديگر - .باز خاري در دلم خليد. خوشم نيامد در برابر چشم دايه مثل دو مجسمه، مودب و دست به زانو نشستيم. به دستور دايه كالسكه از چند خيابان و يكي دو .كوچه گذشت و در محله نسبتا شلوغي مقابل يك خانه كوچك ايستاد دايه كليدي از جيب بيرون كشيد و در چوبي سبز رنگ كوچكي را گشود. وارد دالان باريكي شديم. سمت راست دالان مستراح بود. وقتي دالان به انتها مي رسيد، با يك پله به حياط مربوط مي شدند. هيزم اندكي در گوشه انبار قرار داده بودند. دست راست، در كمركش حياط، دهنه تاريك معبري بود كه سقف ضربي از آجر داشت. اين دهنه باريك با چند پله به مطبخ كوچك دودزده اي مي رسيد. ميان حياط حوض كوچكي با آب سبز رنگ لجن بسته قرار داشت. رو به روي در ورودي پلكاني از گوشه حياط بالا مي رفت و به ايوان كوچكي منتهي مي شد با دو اتاق. يكي بزرگ تر كه اتاق اصلي بود و به اصطلاح اتاق پذيرايي محسوب مي شد و با دري به ايوان باز مي شد و از درون به اتاق كوچك تري راه داشت كه اتاق خواب و صندوقخانه ما شد. اين اتاق پنجره اي رو به ايوان داشت. ولي براي .رفت و آمد به آن بايد از اتاق اصلي كه من به آن تالار مي گفتم، عبور كرد. چه تالاري! چهار متر و نيم در پنج متر كف اتاق ها را دايه با قالي خرسك من فرش كرده و مخده ها را كنار ديوار اتاق بزرگتر جا داده بود. پرده گلدار .نسبتا زيبا ولي ارزان قيمتي آويزان كرده بود. در اتاق كوچك تر جنب تالار فرو رفتگي اي در ديوار وجود داشت مثل اين كه جاي گنجه اي بود كه هرگز نصب نشده بود. دايه جلوي آن را نيز پرده آويخته و صندوق لباس ها و وسايل مرا در پشت آن قرار داده بود. روي طاقچه پيش بخاري انداخته و آن را با سليقه از وسط جمع كرده و سنجاق زيبايي به آن زده بود به طوري كه شكل پروانه به خود گرفته بود. روي آن، بالاي طاقچه، يك چراغ الله و يك آيينه كوچك و شانه گذاشته بود. من عروسي بودم كه حتي آيينه و شمعدان نداشت. الله ديگر در اتاق بزرگ تر يا به قول من حسرت زده در تالار بود. در اين اتاق پذيرايي نيز دو پنجره رو به ايوان در دو طرف در ورودي قرار داشت. يك باغچه كوچك، دو متر در يك متر در كنار حوض بود. خشك مثل كوير. تمام وسعت آن خانه به صد و پنجاه متر نيز .نمي رسيد دايه خانم اثاث را از كالسكه پياده مي كرد و در آشپزخانه يا اتاق پذيرايي مي گذاشت. من پا به حياط گذاشتم و مات و مبهوت به در و ديوار خيره شدم. تمام اين خانه به اندازه حياط خلوت خانه پدري ام نيز نمي شد. آن عروسي فقيرانه و اين خانه محقر و آن روز سخت و دردناك كه روز ازدواج من بود، مرا از پا افكنده بود. آب انبار كوچكي درست زير اتاق بزرگ قرار داشت و من مي ترسيدم كه سقف آب انبار كه كف اتاق بود فرو بريزد و ما را در كام خود بكشد. خسته در كنار ديوار ايستاده بودم و به كف آجري و در و ديوار حياط كه در سايه روشن اول غروب غريب و غمبار مي نمود چشم دوخته بودم. بره آهويي بودم كه در دشتي خشك و غريب تنها و سرگردان مانده و در پشت سرش شكارچي و مقابلش سرزميني مرموز و ناشناخته گسترده بود. تنها و دل شكسته بودم. گله مند از پدرم، .از مادرم و از دنيا 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
سلام بر تو ای یگانه دوران و ای همنشین ‌تنهایی! سلام بر تو و بر روزی که جهان با قدومت آباد خواهد شد. السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الفَرِیدُ... @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
مداحی_آنلاین_ماجرای_برخورد_خادم_استاد_فاطمی_نیا.mp3
947K
♨️ماجرای برخورد خادم با زائر حرم امام حسین(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @delneveshte_hadis110
Meysam Motiei - Kenare Ghadamhaye Jaber (128).mp3
8.47M
مداحی های ویژه پیاده روی کنارِ قدم های جابـــر؛ سویِ نینوا رهسپـاریـم 🎙حاج میثم مطیعی @hedye110
کنار قدم های جابر سوی نینوا رهسپاریم ستون های این جاده را ما به شوق حرم می شماریم شبیه رباب و سکینه برای حرم بیقراریم ازین سردی و سختی راه به شوق تو باکی نداریم قسمت همه عشاق زمزمه این شعر در مسیر جاده عشق💚 eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق (ع) فرمودند: هر كس دوست دارد روز قيامت، بر سر سفره‏‌هاى نور بنشيند بايد از زائران امام حسين عليه السلام باشد.✨ eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9 🏴🏴🏴🏴
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا آغازی که تو صاحبش نباشی چه امیدیست به پایانش؟ پس با نام تو آغاز می کنم روزم را الهی به امید تو💚 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 @hedye110
زمان میرود ... کجای این زمان میشود پیدایت کرد یا صاحب الزمان 💚 همه میگویند به تعجیل ظهورش صلوات کاش این هفته بگویند به تبریک ظهورش صلوات 😍 @hedye110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به امام سجاد علیه السلام و امام محمد باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🌹 يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
🪴 🌿﷽🌿 دلم مي خواست رحيم نيز كنار من باشد. ولي او درگير رفت و آمد و كمك به دايه جان بود. اين خانه كه براي او نيز تازه بود، ظاهرا در چشم او جلوه اي ديگر داشت. از اتاق خارج شد. متوجه من شد كه كز كرده بودم و هنوز در گوشه حياط به ديوار تكيه داده بودم. كنارم آمد و دست راست را بالاي سرم به ديوار تكيه داد و مرا در سايه وجود خودش قرار داد. اولين دفعه اي بود كه آن موهاي پريشان و آن لبخند شيطنت آميز را اين همه از نزديك مي ديدم. :پرسيد .چرا اين جا ايستاده اي؟ بفرماييد توي اتاق. شب را تشريف داشته باشيد - لبخند زد و دندان هاي سفيد و محكمش پديدار شدند و باز دل من ضعف رفت. انگار هر آنچه اندوهبار بود با جريان ملایم و زلالي از قلبم شسته شد. همچون مه در زير تابش نور خورشيد محو و نابود شد. چنان بر من و بر روح من استيال يافته بود كه با يك نگاهش، با يك لبخندش، با يك كلامش به زانو در مي آمدم. اگر لازم مي شد، يك بار ديگر مي جنگيدم. بار ديگر شكوه و جلال جشن هاي مجلل ازدواج را زير پا مي گذاشتم. در يك آلونك خانه مي كردم ولي فقط به شرط آن كه اين مرد اين گونه برابرم خيمه بزند و بر سرم سايه بيفكند. حالا تازه متوجه مي شدم كه او يك سر و گردن از من رشيدتر است. گرچه دايه سفره را گسترده و بر آن بساط شام را چيده بود، ديگر گرسنه نبودم. دلم نمي خواست شام بخورم. ديگر حتي حضور دايه را نيز نمي خواستم. فقط تنهايي را مي خواستم و فقط رحيم را مي خواستم. از شوخ طبعي او لذت مي بردم. حالا ديگر بوي چوب نمي داد ولي زلف هايش همچنان پريشان بود و چشمانش همان چشماني بود كه چنان برقي از آن ها ساطع مي شد كه وجود مرا تسخير مي كرد. تنها حضور او در كنار من به قلبم آرامش مي بخشيد و آلمم مرا تسكين مي داد. انگار خبر خوش و مژده شادي بخشي .شنيده باشم خوشحال مي شدم :رحيم دوباره پرسيد امشب سر ما منت مي گذاريد؟ - :سرم را به ديوار تكيه دادم و چشم هايم را بستم و گفتم .امشب و هر شب - سرش را به عقب انداخت و به قهقهه خنديد. شيفته تر شدم. دايه الله ها را روشن كرد و در طاقچه اتاق ها گذاشت و ما را براي خوردن شام صدا كرد. بعد از مدت ها توانستم يك شكم سير غذا بخورم. نمي دانم به خاطر آن بود كه فشار پدر و مادرم از سرم برداشته شده بود و از قفسي كه در آن تحت نظر بودم رها شده بودم و مسير زندگيم به اختيار خودم واگذار شده بود يا به دليل آن كه به آنچه مي خواستم رسيده بودم. حال پرنده ها را داشتم. آزاد، بدون .ترس و واهمه. سرخوش :دايه از جا برخاست و دل من فرو ريخت. گفت محبوب جان، من هم بايد بروم. مي داني كه منوچهر بهانه مرا مي گيرد. خانم گفتند زود برگردم و به او برسم. - .آخر خانم جانت خيلي خسته مادرم خسته بود؟ براي عروسي دخترش زحمت كشيده بود؟ چه كرده بود؟ چه گلي به سر من زده بود؟ حالا دايه را هم احضار كرده بود. آن هم در شب زفاف من. شبي كه خانواده عروس تا صبح در خانه او مي ماندند و او را تنها نمي گذاشتند. ولي در نظر پدر و مادر من رحيم شوهر من آن قدر ها ارزش نداشت. در نظر آن ها او بايد مرا به هر صورت كه بودم قبول مي كرد و روي سر خود مي گذاشت. حتي اگر معلوم مي شد دسته گل به آب داده ام و دو تا بچه هم دارم باز رحيم مرا با منت مي پذيرفت. مرا، اين تافته جدا بافته را. بنابراين حتي حضور دايه نيز غير ضروري .بود 🌹🌹🌹 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
🏴اعمال روز اربعین 1⃣ «زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین» در این روز زیارت امام حسین (ع) مستحب است و این زیارت‌، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (ع) روایت ‌شده که فرمود: " علامت مؤمن پنج چیز است، 1- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن 2- و زیارت اربعین کردن 3- و انگشتر بر دست راست کردن 4- و جَبین (پیشانی)را در سجده بر خاک گذاشتن 5- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است." 2⃣ «غسل اربعین و توبه» 3⃣بعد از نماز صبح 100 مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم) 4⃣ 70 مرتبه تسبیحات اربعه 5⃣ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس 70 مرتبه استغفار 6⃣ غروب اربعین 40 مرتبه لا اله الا الله 7⃣ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام 📚 وسائل الشیعه‌ ج10 ص373 @hedye110
چهل روز (2).mp3
5.69M
سفارش به خواندن زیارت اربعین در فردا که روز اربعین هست 🖤 سید و سالار شهیدان آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش تسلیت 🏴🚩🏴🚩🏴🚩🏴🚩