eitaa logo
دیمزن
1.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
422 ویدیو
17 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
متنی خواندم از دوستی که قراره توی کانال خط روایت https://eitaa.com/khatterevayat منتشر بشه. کانالی که این روزها روایت های اربعینی رو بازنشر می ده. به نظرم خیلی درست و دقیق بود. گفتم برا شما هم بذارم.👇👇👇👇
به هر قیمتی که هست، باید برسیم به امام. هیچ چیز جلودارمان نیست. خستگی، گرما ،بی خوابی، شلوغی،بیماری. اگر گرسنه شویم کمی غذا در حال رفتن، می‌خوریم و باز تندتر می‌رویم. با بغض و یاد عطشش آبی می‌نوشیم و قدم می‌زنیم. همه را زائر و عیال امام می‌بینیم. بی‌دریغ همه چیزمان را به یکدیگر می‌بخشیم و در خدمت به هم مسابقه می‌گذاریم. آخر ما امت امام حسینیم. همه یکی هستیم. من، او و دیگری معنا ندارد. همه دست یکدیگر را می‌گیریم تا برسیم به امام. امام است که امت را معنا می‌‌بخشد. عشق دیدار امام و زیارتش همه چیز را ممکن کرده است. شیرخوار و خردسال و کودکمان را به دندان می‌کشیم و با خود می‌بریم. چرا؟ تا به حال با خود فکر کردید چرا هیچ چیز برایمان مهم نیست جز رفتن و رسیدن و یاری کردن. چون امام داریم. چون امت هستیم. چون همه ملک امام حسینیم و غیر از امام، هیچ چیز معنا ندارد. اربعین که تمام می‌شود. متفرق می‌‌شویم. دیگر امت نیستیم. امام هم نداریم. من می‌شویم. جانِ من، خانواده‌ی من، بچه‌های من، آسایشِ من، پولِ من، زندگیِ من. مهربان نیستیم. دیگری می‌شود، اویی که من نیست. محور نداریم. مقصد نداریم. رغبت نداریم. آقا جان سی شب در بهترین شبهای سال، دروغ می‌گوییم که "انا نرغب فی دوله کریمه". اگر رغبت به دولت شماست، اگر شما امام مایی، اگر ما امت حضرت حجتیم، پس چرا در اربعین تمام می‌شویم؟ ادامه دار نیستیم؟ چرا خسته می شویم؟ چرا نمی‌دویم تا برسیم؟ چرا دست یکدیگر را نمی‌گیریم؟ چرا از همه چیزمان نمی‌گذریم؟ ۱۱۹۰ سال است امام منتظر است تا ما امت شویم و برویم و برسیم. ولی باز ما، من می‌شویم. از هم می‌پاشیم. کاش اربعین بماند برایمان.کاش امت بمانیم و به امام عصرمان برسیم. ✍️هاله مفیدی
*یکم* : از اعمال واجبمان این بود که برویم و به خانواده های شهدا سر بزنیم. قبل از وارد شدن به هر خانه بابا می گفت: "دخترم می ریم پیش اینا یه وقت منو بابا صدا نکنی ها!" خواسته زیادی بود از دخترکی بابایی که بابایش را کم به کم می دید. اما من سرتکان می دادم به رضایت. به اندازه خودم تجربه داشتم. سنگینی لحظه ای را یادم می آمد که وقتی که توی راهرو مجتمع مان دختری وسط دعوا سر جای پارک سه چرخه هایمان بابایش را صدا زده بود برای قدرت نمایی و بابای من نبود که صدایش بزنم. *دوم* : می گفت با مرد موکب دار عراقی و دو پسر رشیدش راهی حرم شدیم برای زیارت. به نزدیکی بین الحرمین که رسیدیم پسرها خداحافظی کردند و از ما جدا شدند. از پدرشان پرسیدم: چرا رفتند؟ گفت: ما عادت نداریم همراه پسرهای جوانمان به زیارت امام حسین برویم. *سوم* شهید نوید بین مزار شهدای گمنام می چرخد. رفیقش دوربین به دست همراهی اش می کند. شهید نوید می گوید: این شهدا خاصن. از همان ها که حضرت زهرا بالای سرشان می آید. دوستش آرزو می کند حضرت زهرا بالای سرآنها هم بیاید. شهید نوید اما هیچ توقعی از حضرت ندارد جز این که می گوید: خدا کنه که حضرت ما رو بخرن، شهید بشیم، شرمنده شون نشیم. *چهارم* : روز محشر است. حضرت زهرا و خانواده اش که همه شهیدند با همان بدن های زخمی و کبود رو به روی خلق ایستاده اند. من به بچه هایم اگر بدن های سالم داشته باشند می گویم: نزدیک من نایستید. خجالت می کشم. اگر بدن خودم هم سالم باشد که دلم می خواهد از شرمندگی آب شوم و داخل زمین محشر فرو روم. همان روز شهید نوید با بدنی که سه روز توی بیابان های سوریه زمین مانده، با سری که بریده شده و ندارد، خوشحال و سربلند از کنارمان رد می شود و سرش را بر دامن حضرتش می ساید. همان سری را که ندارد. دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این ویدیو را یکی از دوستان ایرانی یک روز مانده به اربعین امسال جلوی حرم امام حسین از یک دختر لبنانی گرفته است. احساسات عمیق و عشق و صداقت را در کلمات این دختر ببینید و لذت ببرید. فارغ از اینکه مخاطبش را دوست دارید یا نه.😊 ن_دارید؟ دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
این پست ها رو هم کانال انتشارات شهید کاظمی به مناسبت ایام رحلت رسول اکرم (ص) از کتاب شبیه گذاشته. به صورت موقت اینجا می گذارم.👇👇
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🤔 راستی ! تا حالا فکر کردید که زندگیمان چه‌قدر « شبیه » پیامبر و زندگی پیامبر است؟ 🔔 آیا می‌توانیم فرزند زمانه خود باشیم و در کنارش، زندگی‌ و شخصیت‌مان هم رنگ و بویی از زندگی و شخصیت پیامبر داشته باشد 📗 برایتان یک رمان آوردیم با موضوع پیامبر، زندگی پس از ظهور، جهانی که در کمتر رمانی شاهد آن هستیم و با تردید باید بگوییم تا حالا نبودیم. 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📜 برشی منتخب از کتاب شبیه ✏️ در این اثر، نویسنده شما را به مکان‌ها و زمان‌های متفاوت می‌برد، او همچنین در این رمان، شما را با شخصیت‌های فرعی عجیبی مانند پیامبر و حاج قاسم، آشنا می‌کند 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📚 « دهکده خاک بر سر » و « سر بر خاک دهکده » را خواندید؟ « یک محسن عزیز » چطور؟ « خط مقدم » را هم حتماً دارید؛ اما « شبیه » کتابی است که با همه آثار خانم نویسنده فرق می‌کند... یک رمان جذاب و متفاوت... ✈️ از خلیج فرشتگان نیس، تا بستنی فروشی‌های تجریش، از پیامبر اسلام تا سردار دل‌ها، از اتفاقات قبل ظهور تا پس از ظهور، حرف‌هایی که در قالب یک رمان با دو دانشجوی ایرانی، بیان می‌شوند 📖 شبیه ✍🏻 به قلم: فائضه غفار حدادی ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/373290/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 توصیه به خواندن کتاب شبیه 🔔 ما روایت و خاطره از ایرانی خارج از ایران داریم، اما داستان و رمان از زندگی یک ایرانی در خارج از کشور خیلی کم داریم 🔖 استاد جوان آراسته را کتابخوانان و اهالی فرهنگ و هنر خیلی خوب می‌شناسند هم یک کتابخوان حرفه ایست ، هم یک منقد ادبی و هم یک مدرس دوره‌های نویسندگی 👌 قطعا نظر و توصیه ایشون در خصوص یک کتاب با ریزبینی‌ها و ظرافت‌های خاص هست 💯 یکی از زمان‌هایی که میشه گفت وقت خوندن این کتابه ..، همین روزهاست 🖼️ تصویری تازه از یک ایرانی خارج از ایران و اتفاقات عجیب مسلمانان در فضای فرهنگ غربی ... 📖 شبیه ✍🏻 به قلم: فائضه غفار حدادی ✅ مشاهده و خرید کتاب https://manvaketab.com/book/373290/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🏴🏴🏴 در آیین عزاداری ترک ها بخشی وجود دارد به اسم "اوخشاما" اوخشاما آن سوز دل درونی است که عزادار زبان می گیرد و اغلب خطاب به خود کسی که از دست داده مویه می کند. لالایی می خواند یا درددل می کند. امروز حالم در عزای پیامبرم این قسمت از زیارت حضرت رسول است که خیلی شبیه اوخشاماهاست . اُصِبْنَا بِكَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِيبَهَ بِكَ حَيْثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْيُ وَ حَيْثُ فَقَدْنَاكَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ای محبوب دلهای ما ما به خاطر تو سوگواريم، و چه بزرگ است سوگواري بر تو از آن رو كه وحي از ما بريده و هم ازآن رو كه به فقدان تو دچار آمده ايم چه ما از خداييم و به سوي او باز مي گرديم 🏴🏴🏴😭😭😭😭 دو نکته در از دست دادن پیامبر هست: یکی قطع شدن اتصال زمین و آسمان که خسران خیلی بزرگی است😔😢🥺 و یکی هم صرف دور بودن و نداشتن آن عزیز مهربان و پدر دلسوز که هر جگری را می سوزاند.🥺😢 هر چند که می دانیم همه از خداییم و ناچار به آغوشش برمی گردیم اما... اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا😭😭😭😭 دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
دیروز با همت فامیل همسرجان یک سفره ساده برای امام حسن انداختیم. یکی سبزی خوردن آورد. یکی حلوا پخت. یکی قرار شد قورمه سبزی بپزد و یکی هم آش و دلمه هایش را با اسم امام حسن ارج و قرب داد. دورهم جمع شدیم و تنها طلبه فامیل را هم مجبور کردیم چند کلمه ای موعظه مان کند که خیلی سعی کرد از زیرش در برود ولی نشد!🤪 ولی خب به دلم ماند که متنی هم برای امام حسن بنویسم. الان متن دوستم فاطمه شایان پویا را که می خواندم احساس کردم چقدر آرزوی من است. و چقدر دوست داشتم من نوشته بودمش. حالا من و شایان هم نداریم😅 فرض کنیم اینجا هم مثل سفره امام حسن است که هر کس یک چیزش را می آورد. دوستم متنش را آورده، شما هم اشکش را بیاورید، دورهم آرزو بکنیم و آمین بگوییم.🥲 (ع) ! دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan