eitaa logo
دولت قوی
586 دنبال‌کننده
85 عکس
21 ویدیو
3 فایل
بستری برای اندیشیدن پیرامون «دولت قوی». تدبیر و خردمندی، مقاومت، هویت دینی و ملی، پیشرفت، عدالت اجتماعی ارتباط با بنده: 🇮🇷 👤Eitaa.com/ahs_tafreshi کانال دیگر: @feqholsiasat
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️فروپاشی راهبردی یا تجربه‌ای برای رشد: بازنگری در تدابیر میدانی ایران با یک شکست میدانی در شام مواجه است، نه یک فروپاشی راهبردی یا حتی شکست راهبردی؛ بنابراین، بررسی عوامل و رخدادهایی که منجر به وقوع این شکست شده‌اند، کلید پاسخ به چالش کنونی است. شکست، پایان راه نیست و باطل‌بودن اهداف را نمی‌رساند، اما باید به دگرگونی روش‌ها اندیشید. شکست یک تجربه است. شرط بهره‌برداری از آن این است که اولاً شکست را بپذیریم و به دور از هیجانات و با پرهیز از مواجهه عاطفی، پیرامون علل و اسباب آن بیندیشیم. تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهند که حتی شکست‌های سهمگین می‌توانند زمینه‌ساز دست‌آورد‌ها و موفقیت‌های بزرگ شوند. در مقابل، برخی ممکن است منکر وقوع شکست شوند و از آن روایت ظفرمندانه‌ای ارائه دهند. در پاسخ می‌گویم: اکتفا به تحلیل‌های فلسفی، الهیاتی و عرفانی در برابر حوادث میدانی -که این‌بار جنگ وجودی است- خطاست. گفتن «یقیناً کله خیر» و «در هر صورتی ما پیروز شدیم» افیونی است که دردهای روحی را تسکین می‌دهد و شکست‌های ظاهری را التیام می‌بخشد، اما از آن راه‌حل‌هایی برای رفع مشکلات و جبران شکست‌ به دست نمی‌آید. اساساً امر اداره و راهبری میدان، غیر از نگرش عرفانی محض است. ما در واقعیت شکست می‌خوریم (ولو به ظاهر) اما در نحوه برخورد با شکست، از آن عبرت گرفته و تجربه کسب می‌کنیم. هرگز نباید یک اشتباه را دوبار تکرار کرد (بماند که برخی دولت‌مردان چه غربگرا و چه خودی بناست یک اشتباه را صدبار تکرار کنند و هیچ‌عبرتی هم از آن‌ها نگیرند) اما اشتباهی که بیش از یک بار تکرار بشود دیگر اشتباه نیست، بلکه یا یک تصمیم است یا حماقت. این‌گونه تحلیل‌ها و مواجهه‌های تخدیر‌ی، از روح آموزه‌های دینی که محرک و مسئولیت‌آفرین‌اند، دور است. البته کسانی که شکست را می‌پذیرند، نباید تنها به محاسبات مادی اکتفا کنند و نباید نصرت خدا و امید به وعده‌های الهی را نادیده بگیرند. اما همان‌گونه که نادیده‌گرفتن سنت‌های الهی، امیدزدا است، اکتفا به آن‌سنت‌ها و عدم برقراری توازن بین آن سنت‌ها نیز، فاعلیت و اقدام را از بین می‌برد. تحلیل‌های فلسفی، الهیاتی و عرفانی نباید موجب غفلت از شکست‌ها و مانع عبرت‌گیری از آن‌ها شوند. پرواضح است که نصرت الهی، پس از تلاش و تدبیر و اقدام ما به امداد می‌آید. اساساً زمانی الهیات مقاومت است که بعد از تبیین گزاره‌های اعتماد به وعده‌های الهی و نصرت خدا، به بینجامد و به بهینه‌سازی در دستگاه محاسباتی و تدبیری منتهی گردد. نباید با اکتفا به لایه‌های بنیادی، ورود در لایه‌های راهبردی و کاربردی (عملیاتی و نیز میدانی) را شوخی گرفت. این اکتفا، موجب انحراف «جبرگرایی» (برداشت منفی از قضا و قدر) و مانع از اقدامات مدبرانه و عملی می‌شود. نقل است فقیه بزرگی (از آوردن اسم معذورم) به فرزندش گفت: «بابا این میخِ بلندِ کنار درِ خانه را بکوب یا بیرون بیاور تا خدای نکرده موجب آسیب‌زدن به عبا یا چادر کسی نشود.» آقازاده قبول کرد که انجام دهد، اما نداد. آن مجتهد مرحوم رو کرد به فرزند و گفت: «مگر نگفتم این میخ را در بیاور؟!» آقازاده جواب داد: «آقاجان! اگر خدا نخواهد عبا یا چادر کسی گیر نمی‌کند!» آن مرحوم فرمودند: «از کی تا حالا، تنبلی موحدت کرده؟» (البته واژه‌ دیگری در اصل بیان شده است که ما از آن عبور کرده‌ایم.) خلاصه، این‌گونه مدیریت‌های آخرالزمانی، اهمال در اتخاذ تصمیمات تعیین‌کننده و حساس و سرنوشت‌ساز را در پی‌ دارد. این بینش‌ها، ضعف در است. نباید به محض وقوع اتفاقی گفت: «یقیناً کله خیر!» پس تدبیر کجاست؟ مگر معصومین در جنگ‌ها تدبیر نظامی نکردند! برخی اسم تنبلی را، توحید عملی گذاشته‌اند! با این روش اداره که غیرحرفه‌ای و غیر‌فنی است، وضعیت موجود و نتیجه‌ی میدان تغییر نخواهد کرد. این سبک مدیریت، تکرار دوباره‌ی شکست را به‌دنبال دارد. باید از تاریخ درس گرفت. با سپردن همه‌چیز به دست تقدیر، سقوط حتمی است. مدیران چه بهره‌ای از عقل اداره و راهبردی برده‌اند؟ چه مقدار در حیطه‌ی تخصصی خود اهل مطالعه و به‌روزرسانی اطلاعات و اهل تعمق در دانش هستند؟ عقل اداره و عقلانیت دولت‌داری و حکم‌روایی را دریابید. 🆔@dolat_qavi
⭕️آفات راهبردی: محاسبات مادی و نادیده‌گرفتن وعده‌های الهی آفت جبهه انقلاب به اکتفا در بینش فلسفه‌ی تاریخی ختم نمی‌شود. برخی دیگر هوش راهبردی و کاربردی خوبی دارند و به مباحث تدبیری به‌طور دقیق اندیشیده‌اند. آن‌ها با محاسبات دقیق و مطالعات گسترده و به‌روز، هوشمندانه می‌اندیشند و تصمیم می‌گیرند. آن‌ها سایرین را متهم به ساده‌انگاری می‌کنند، اما آفت‌شان این است که را صرفاً به محاسبات مادی تقلیل می‌دهند. چشم‌شان را به سختی‌های طاقت‌فرسای تجربه‌شده در چهاردهه‌ی گذشته بسته‌اند. برای ما که بارها شرایطی به مراتب دشوارتر از امروز را دیده‌ایم، مأیوس‌شدن چه معنایی دارد؟ پس معیت خدای متعال (إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِين) چه می‌شود؟ و حالا هم با وجود شرایط دشوار کنونی، باید به وَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُه باور و امید داشت. نباید مقاومت را با محاسبات صرفاً مادی و یأس‌آفرین و تصویرسازی سیاه و امیدزدا به شکست کشاند. اختلال در دستگاه محاسباتی یعنی همین. نباید وعده‌های الهی را نادیده گرفت یا به آن‌ها سوءظن داشت که این سوءظن، صفت ناپسند کفار است؛ الظّانّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم. 🆔@dolat_qavi
⭕️منطق آیت‌الله خامنه‌ای در مدیریت بحران‌: وحدت داخلی برای مقابله با تهدیدات خارجی ♦️درک بنده از منطق بینش و کنش سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای چنین است که ایشان در شرایط بحرانی به‌جای دقت در زهد فردی و تمرکز بر جزئیات داخلی و اختلافات درونی، از سخت‌گیری نسبت به عناصر خودی پرهیز می‌کنند. چرا که این امر باعث درگیری‌های داخلی می‌شود و فضا برای تحریکات خارجی را ایجاد می‌کند. در این شرایط، دعوا دیگر به کارهای جزئی محدود می‌شود که آورده‌ای جز تشتت و ازهم‌گسیختگی در جامعه و تحلیل نیرو‌ها و عدم وحدت در برابر دشمن مشترک ندارد. ♦️اما ایشان با تحریک علیه دشمن اصلی و مشترک و ترسیم وضعیت استکبار در عالم و چگونگی اعمال استکبار آن، انزجار از ظلم را که امری فطری است، به‌وجود می‌آورد و همین عامل باعث هماهنگ‌شدن و هم‌دل‌شدن داخل می‌شود. با این روش، کسانی که فکرش را هم نمی‌کردیم و تا دیروز با تندروی تندروها به دلایلی از جبهه‌ مقاومت حذف شده بودند، با این روش جذب جبهه مقاومت و درگیر با نظام سلطه و استکبار می‌شوند. ♦️آیت‌الله خامنه‌ای بر ضرورت تمرکز بر دشمن اصلی (آمریکا و رژیم صهیونیستی) در تحلیل حوادث سوریه تأکید کردند تا منابع داخلی به سمت مقابله با تهدیدات اصلی بسیج شود. رهبر انقلاب اسلامی همچنین تأکید دارند که جبهه مقاومت باید از منطقه، آمریکا و نیروهای وابسته را اخراج کند و امیدوارانه پیش‌بینی می‌کنند که به مدد این جبهه، ایالات متحده از منطقه خارج خواهد شد. ان‌شاءالله. ♦️مدیریت بحران ایشان در شرایط حساس، از جمله تحولات سوریه، نشان می‌دهد که باید در جهت هماهنگی و هم‌دلی داخلی حرکت کرد و از برجسته‌سازی درگیری‌های جزئی و اختلافات درون‌گروهی پرهیز نمود. این امر باعث تقویت مقاومت و مقابله با تهدیدات خارجی شود. 🔗پی‌نوشت: حجاب حکم خداست و کسی منکر ارزش‌بودن آن در جامعه نیست، اما سخن در مورد منطق مواجهه با بحران‌ها و اولویت‌بندی میان آن‌ها است. این یادداشت بر اهمیت مقاومت در برابر تهدیدات خارجی از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی تأکید دارد. ضمن این‌که در مواجهه با مسائل فرهنگی از جمله حجاب، باید فضای تقابل و تخاصم با رقیب در نظر گرفته شود. در مسأله حجاب و فتنه ز. ز. آ این طرح نور و گشت ارشاد و اقناع نبود که قائله را تا حدی خواباند بلکه موشک‌های عملیات طوفان‌الاقصی بود. اگر چه هم نیاز به اقناع و هم زور و قدرت است اما شایان تذکر است که تمام مسائل فرهنگی و حتی اقتصادی، تابع «قدرت» هستند؛ قدرت هم تنها در عرصه سیاسی محدود نمی‌شود، امروزه قدرت در همه عرصه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی و... تعیین‌کننده است. این مطلب، دور نیست. یعنی حل مشکلات ریز تابع قدرت سیاسی در میدان است‌؛ با طوفان‌الاقصی قیمت دلار و غائله ز. ز. آ خوابید و گرچه مسأله، مدیریت بعد از آن و حفظ اوضاع و فرصت بوجودآمده بود. 🆔@dolat_qavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از نظر روشنفکران ایرانی، در رشته‌های دیگر بدون تخصص نمی‌توان وارد شد. اما همان روشنفکران در عمل و واقعیت، بدون محابا و دقت، درباره «دین» نظر اجتهادی می‌دهند. فی‌المثل این کلیپ را که پیرامون «ولایت و نظریه سیاسی شیعه» است، تماشا کنید. آقای حاتم قادری (صاحب دکترا در حوزه اندیشه سیاسی در اسلام) مدعی است که «انتخاب جانشین پیامبر امری الهی نبوده است». دلیل ایشان نیز این است که «در هیچ‌جای نهج‌البلاغه اشاره‌ای از علی‌بن‌ ابی‌طالب به این مطلب نقل نشده است.» اما دکتر حسن انصاری در پاسخ به آقای قادری درک سطحی‌ و غلط ایشان را به مخاطب منتقل می‌کنند و چنین می‌گویند: «اساسا دین بستری تاریخی دارد. با تکیه بر تاریخی بودن دین، نمی‌توانیم غیرالهی بودن آن را نتیجه بگیریم. در منابع قرن دوم و سوم سخنان امیرالمومنین مبنی بر تاکید پیامبر به جانشینی ایشان آمده است، اما از آنجا که انتخاب امام علی به‌عنوان خلیفه چهارم در نهایت بر اساس مسئله بیعت و سامانه خلافت آن زمان بود، در سخنانشان بیشتر بر همان قواعد تکیه کردند.» در مجموع، با رجوع به سایر نظرات روشفکران درباره دین و آموزه‌های دینی خواهید دید که سطح درک‌شان در این‌باره، غالباً کاملاً ابتدایی است. برای تأیید، حتماً مناظره آیت‌الله علیدوست با دکتر سروش را نیز ببینید. خواهشاً یک دین و اجتهاد را بگذارید برای اهلش باشد! و کم‌سوادی و قشری‌نگری (دربرابر عمق‌نگری) و ساده‌انگاری‌تان (در برابر پیچیده‌نگری) را بیش از این به نمایش نگذارید. 🆔@dolat_qavi
⭕️تفکر «مصاف» در مصاف با عقلانیت انقلابی؛ مانع‌ رشد تفکر «تحلیلی و انتقادی» در ایران ♦️یک مشکل دیگر در ایران امروز، نه افرادی مانند رائفی‌پور، بلکه تفکری است که همه‌چیز را به مقوله‌ی «نفوذ» ربط می‌دهد و عملاً مانع از شکل‌گیری تفکر تحلیلی و انتقادی در جامعه می‌شود. این تفکر مانع از آگاهی نسبت به ضعف‌ها و نیازهای درونی‌مان می‌شود. ♦️ایران امروز با چالش‌های متعدد روبه‌روست: از بحران محیط زیست تا مشکلات اقتصادی، شکاف‌های نسلی، انحرافات جنسی در مدارس و مسألهٔ کارگری و... که همگی به راه‌حل‌های علمی و جامع نیاز دارند که کار چندان ساده‌ای نیست و در صورت عدم پاسخگویی و نادیده‌گرفتن آن‌ها یا پاسخگویی نادرست، در آینده می‌توانند به نقاط انفجار اجتماعی تبدیل شوند. تفکر مصاف [با عقلانیت انقلابی] به جای تمرکز بر حل مسائل عینی و ضروری میدان، ما را به تئوری‌های ولو تا حدی واقعی اما ساده و در مجموع کودکانه‌ای مانند «نفوذی‌بودن افراد» سوق می‌دهد. این تفکر به جای حل مشکلات، مانع از اندیشه‌ورزی و به‌روزرسانی سیاست‌ها می‌شود. ♦️در حوزه اقتصاد، این تفکر ما را از درک روابط پیچیده اقتصادی جهانی و سلطه مالی آمریکا دور می‌کند و به تحلیل‌های سطحی مانند «بانک‌ها را یهودی‌ها و صهیونیست‌ها اداره می‌کنند» می‌پردازد. گویی که هیچ‌چیزی به‌نام «سرمایه‌داری» وجود ندارد. این دیدگاه به جای اینکه واقعیت‌های اقتصادی را برای ما روشن کند، تنها ما را از درک علل چندوجهی و پیچیده‌ی بحران‌های اقتصادی باز می‌دارد. بانک‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها ممکن است به دست افرادی مذهبی (شیعه دوازده‌امامی) اداره شود اما در نهایت، این بانک‌ها روابط اقتصادی خاص خود را تولید می‌کنند. یعنی تنها دیدن سویه‌های الهیاتی کافی نیست و با دیدن سویه‌های اجتماعی متوجه می‌شویم که در امر اداره با مولفه‌ی پیچیدگی مواجه هستیم. ♦️برای حل این مسائل، نیازمند فرآیند‌های تاریخی و زمان‌بر و حضور متخصصان در حوزه‌های مختلف از جمله جامعه‌شناسی، سیاست، سیاست‌گذاری، محیط زیست و اقتصاد گرفته تا روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی اصیل و غیروابسته به بیگانگان هستیم. غرب توانسته است با صورت‌بندی مسائل و اندیشه‌ورزی پیرامون آن‌ها، به پیشرفت‌های قابل توجه خود دست یابد. چینی‌ها نیز در حال حاضر توانسته‌اند با و درک نسبتاً عمیق از نظام سرمایه‌داری غربی، از تله بدهی‌ و تحریم‌ها بدون فرار کنند و به پیشرفت‌های قابل توجه خود دست یابند. ♦️تفکر مصاف ‌[بخوانید تفکری که در مصاف با است] همه‌چیز را با رازآلود‌کردن، به نفوذ، فراماسون و دنیای جادویی ربط می‌دهد، و در سایه‌ این مفاهیم، مانع از شکل‌گیری تفکر تحلیلی و انتقادی در مسائل کشور و اصلاح و پیشرفت می‌شود. این تفکر به جای کمک به یافتن راه‌حل‌های اصولی و علمی، توجه جامعه را از مسائل واقعی و ضروری کشور منحرف می‌کند. نتیجه‌ی این تفکر این است که مشکلات ایران بدون پاسخ‌های علمی و جامع باقی می‌مانند. ♦️این دیدگاه به‌طور کلی، در کنار جریان غرب‌گرا و غرب‌زده دو روی یک سکه هستند: یک سوی آن، افراطی به نفوذ دشمنان و توطئه‌های بیرونی (با بیان بافته‌ها یا حرف‌های غیرقابل اثبات و بدون برجسته‌کردن آسیب‌های درونی) می‌پردازد، و سوی دیگر، غرب‌زدگی که بدون نقد جدی به غرب، به پیروی از آن می‌پردازد. در هر دو صورت، این تفکر مانع از شناخت غرب و اندیشیدن عمیق و علمی به مشکلات کشور و جستجوی راه‌حل‌های مناسب می‌شود. 🔻نتیجه ♦️برای غلبه بر مشکلات پیچیده و بحران‌های کنونی ایران، باید از تئوری‌های سطحی و ساده‌انگارانه مانند «نفوذ» فاصله گرفت و به تفکر تحلیلی، علمی و انتقادی روی آورد. جامعه ایران به اندیشه‌ورزی علمی و حضور متخصصان در حوزه‌های مختلف نیاز دارد تا بتواند به راه‌حل‌های پایدار و واقع‌بینانه دست یابد و از تله بحران‌ها رهایی یابد. 🔗نفوذ به قرائت این جریان را عرض کردم و الا در بیانات بزرگان مانند رهبر معظم انقلاب به‌طور معقولانه‌ای بیان شده که حتماً قابل قبول است. 🆔@dolat_qavi
دولت قوی
⭕️تفکر «مصاف» در مصاف با عقلانیت انقلابی؛ مانع‌ رشد تفکر «تحلیلی و انتقادی» در ایران ♦️یک مشکل دیگر
در کنار زبان رمزگشایانه از علامت‌ها در این تفکر، آفت دیگر، موعودگرایی غیرفقیهانه و افراطی و تطبیق‌های جاهلانه و شتابانه است که قبلاً تقدیم شده است. برای غلبه بر مشکلات پیچیده و بحران‌های کنونی ایران، باید از تئوری‌های سطحی و ساده‌انگارانه مانند «نفوذ» فاصله گرفت و به تفکر تحلیلی، علمی و انتقادی روی آورد. جامعه ایران به اندیشه‌ورزی علمی و حضور متخصصان در حوزه‌های مختلف نیاز دارد تا بتواند به راه‌حل‌های پایدار و واقع‌بینانه دست یابد و از تله بحران‌ها رهایی یابد. ❌بهتر است برای پشتیبانی و چهره‌کردن، از بین دست به گزینش بزنند. 🆔@dolat_qavi
از آن‌جا که بحث‌های فقهی گسترده‌ و زیادی وجود دارد و از طرف دیگر طرح آن‌ها موجب آشفتگی و کشکول‌‌شدن کانال می‌شود که برای برخی مخاطبان طاقت‌فرسا است؛ از این پس مطالب حوزوی و فقهی را در کانال https://eitaa.com/feqholsiasat دنبال بفرمایید. بحث‌های سیاسی کماکان در همین کانال «دولت قوی» تقدیم خواهد شد. یاعلی.
⭕️پیوند نظر و میدان عمل: چالش‌ها و راهکارهای «تفکر انضمامی» در مقابل انتزاعی‌نگری ♦️امیرالمؤمنین علی (ع) فرد ذهنیت‌گرا و اهل اصالت‌دادن به مسائل انتزاعی و ذهنی نبود. ایشان اهل بی‌مناسبت با دردهای مردم و دور از واقعیت‌های عینی جامعه حرف‌زدن نبود. یکی از نهج‌البلاغه‌شناسان گفته است: «هنر علی‌ابن‌ابیطالب (ع) این است که تمام سخنانش درباره‌ی یک اتفاق حقیقی، عینی، خارجی و جزئی بوده است.» سخن او عینیت‌گرا بود و ناظر به تغییر و عمل، و در شنونده جنبش ایجاد می‌کرد. ♦️اما علی (ع) در عین حال عینیت‌زده نبود؛ یعنی سخنانش آنقدر درگیر زمان خاصی نبود که در زمان‌های دیگر قابل فهم نباشد. به همین دلیل، سخن علی (ع) برای همه‌ی زمان‌ها و نسل‌هاست. 🔻انتزاعی‌نگری در برابر اندیشه «انضمامی» ♦️باید به این نکته توجه کرد که در «تفکر انضمامی»، تنها انتزاعی‌نگری کافی نیست. «تفکر انضمامی» باید در لایه‌‌های «توحیدی»، «بنیادی»، «راهبردی» و «کاربردی» (عملیاتی و نیز میدانی) بیندیشد. شامل آینده‌نگری، تدبیر، و برنامه‌ریزی باشد، دارای قدرت تحلیل و انتقاد باشد. اندیشه‌ای که تنها به توصیف و تبیین اکتفا نکند و وارد تجویز و ارائه نسخه و الگو و مکانیسم گردد. دارای قدرت پیش‌بینی، کنترل و هدایت باشد؛ نه صرفاً تاریخ‌زدگی و تکرار قصه‌ی گذشته‌ها. باید بتوان تأثيرات و مناسبات بین «عرصه نظر» و «میدان عمل» را درک کرد و از آن‌ها برای پیشبرد اهداف اجتماعی استفاده نمود. اگر چنین باشد، باید با این نسبت و تناسب اندیشید و نمی‌توانیم حوادث میدانی و تأثیر آن‌ها بر عرصه‌های اجتماعی و نظری را نادیده بگیریم. 🔻فقدان بینش انضمامی؛ بینش متوازن در لایه‌های توحیدی، بنیادی، راهبردی و کاربردی ♦️نهج‌البلاغه نشان می‌دهد که حضرت علی (ع) انضمامی و راهبردی می‌اندیشند و نه انتزاعی محض. اما اندیشکده‌ها و ذهن‌های ما چگونه‌ می‌اندیشند؟ آیا دغدغه‌ی حل «مسائل عینی» جامعه و میدان را دارند یا تنها مشغول حل نامسئله‌های خود هستند؟ آیا مسائل نظری‌شان مرتبط با عینیت است یا انتزاعی محض؟ نامسئله‌هایی که تنها دغدغه‌ای برای آن‌هاست و هیچ نسبتی با زندگی مردم و شرایط کنونی میدان ندارد. مسائل اولویت‌دار در میدان بر زمین مانده‌اند و این اندیشمندان گرفتار بیماری تفلسف در دنیای فانتزی، کلیشه‌ای یا قدیمی و خیالیِ خود هستند. آن‌ها تفاوت کاغذ با «میدان» را نفهمیده‌اند. ❓سؤال اصلی و نکته مهم ♦️در این‌جا سؤال اصلی مطرح می‌شود: آیا ما باید عرصه‌ی نظر را انتخاب کنیم یا میدان عمل را؟ یا این‌که باید توازنی بین دو ساحت در لایه‌های مذکور ایجاد کنیم؟ با حفظ احترام، اساساً بسیاری از بزرگان ما و جامعه‌ی نخبگانی از یک فقدان بزرگ رنج می‌برند؛ آن‌ها در دنیای انتزاعی و بی‌مناسبت با مسائل عینی میدان و دردهای واقعی مردم غرق شده‌اند. نکته قابل توجه این‌جاست که با نادیده‌گرفتن تحولات میدانی، میدان متوقف نخواهد شد بلکه شما را از کنشگری فعال حذف کرده و به عناصر منفعل و بی‌خاصیت تبدیل خواهد کرد. 🆔@dolat_qavi
⭕️بیژن عبدالکریمی: شاهد رشد و نیرومندی جوانان گفتمان انقلاب در دفاع از ارزش‌های انقلاب و جبهه مقاومت 📝به گزارش پایگاه‌ خبری مجال اندیشه، بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه در یادداشتی نوشت: ▪️روزهای پنجشنبه و جمعه 1 و 2 آذرماه 1403 به عنوان کارشناس و استاد داور برای شرکت در یک برنامۀ تلویزیونی با عنوان «جهت» که موضوع آن تبیین ارزش‌ها و راه و روش شهید قاسم سلیمانی بود دعوت بودم. در این برنامه که قرار است طی یازده قسمت بر روی آنتن صدا و سیما رود، یازده تن از پژوهشگران علوم انسانی و اجتماعی، که جملگی مدافعان جوان گفتمان انقلاب و جبهۀ مقاومت بودند، به طرح و ارائۀ فهم و تفسیر خود از شخصیت حاج قاسم سلیمانی طی ده الی پانزده دقیقه پرداختند و هر یک از این ارائه‌ها توسط این‌جانب و برخی دیگر از اساتید مدعو مورد نقد و بررسی قرار گرفت. ▪️تجربه این برنامه برایم بسیار شورانگیز بود. در این برنامه با چشمان خود دیدم و با تمام وجودم حس کردم که نیروهای جوان انقلاب چه‌سان رشد کرده و چه نیرومند برای دفاع از گفتمان انقلاب و جبهه مقاومت به کوشش‌های سترگ نظری و خلق نظریه می‌پردازند. آن‌ها در ارائه‌های‌شان به نقد غرب‌پرستی و غرب‌سالاری و عبور از تفکر اروپامحور (یوروپ سنتریسم)، مقابله با هژمونی آمریکا و دفاع از ایدۀ ظهور امپراتوری بزرگ ایران، بازگشت به خرد ایرانی و دفاع از فرهنگ پهلوانی و فتوت ما ایرانیان در چارچوب‌های گوناگون مطالعات جامعه‌شناختی، اسطوره‌شناختی، زبان‌شناختی، مطالعات ژئوپلیتیک، مطالعات رسانه و... پرداختند و با ادبی بسیار زیبا و ستودنی کوشیدند به انتقادات بسیار تند و رادیکال بنده پاسخ داده یا با آنها صادقانه همدلی و همراهی نشان دهند. ▪️این تجربه بار دیگر مؤید همان نگرش پیشین و مناقشه‌برانگیز من بود که براستی «اصیل‌ترین و حقیقی‌ترین نیروی تاریخی ما در دهه‌های کنونی نیروهای اصیل گفتمان انقلاب هستند» و «تنها با آنها می‌توان از این سرزمین پاس داشت و بر مشکلات و بحران‌های سترگ آن فائق آمد». مقایسه این رستن و رشدیافتگی و بالیدن نیروهای جوان گفتمان انقلاب با لمپنیسم و بی‌فرهنگی و ابتذال بخشی از نیروهای اپوزیسیون و تکرارگویی و روزمرگی‌ بخش دیگری از فعالان و کنشگران سیاسی و اجتماعی ما، حتی در حد شناخته‌شده‌ترین و سلبیریتی‌ترین آن‌ها، برایم بسیار تأمل‌برانگیز بود و فاصلۀ عظیمی را میان این جوانان با رقبای سیاسی و فکری‌شان نشان می‌دهد. ▪️یقین دارم بیان این تجربه باز هم خشم کسانی را برخواهد انگیخت و مرا باز هم به ترس از حکومت، فرصت‌طلبی، وسط‌بازی و غیره متهم خواهند کرد (که این خود نشانه دیگری از همین ابتذال یا ماندن در سطح و ساحت روزمرگی این دسته از افراد بدگو و افترازن است). لذا از همه عزیزانی که عمیقاً و دردمندانه درباره تقدیر این کشور و سرنوشت مردم آن می‌اندیشند و راه نجاتی برای فائق‌آمدن بر مشکلات و بحران‌های آن جستجو می‌کنند صمیمانه می‌خواهم قبل از هر گونه ارزیابی درباره این تجربۀ اینجانب، برنامه «جهت» را ببینند و آنگاه قضاوت بنده را در خصوص نیروهای جوان گفتمان انقلاب ارزیابی نمایند. برنامه جهت در روزهای سوم الی سیزدهم دی ماه از شبکه افق و (اگر فرقه‌گرایی‌ها و جناح‌گرایی‌ها و کوچک‌بینی‌ها چشم مسئولان را در مواجهه با این برنامه کور نکند) شاید در شبکه یک صدا و سیما پخش شود. 🌐 به نقل از پایگاه‌خبری مجال اندیشه؛ @MajaleAndisheh ‌🆔@dolat_qavi
دولت قوی
⭕️بیژن عبدالکریمی: شاهد رشد و نیرومندی جوانان گفتمان انقلاب در دفاع از ارزش‌های انقلاب و جبهه مقاومت
سخنان قابل‌تأمل دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه، که از منتقدان برخی سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی است، اما معاند نبوده و روحیه‌ای آزاداندیش دارد. موضع‌گیری‌های اخیر آقای دکتر بیژن عبدالکریمی را به طور کلی مثبت ارزیابی می‌کنم. ایشان مرز خود را از جریان‌های برانداز و روشنفکرانی که هیچ درک درستی از انقلاب اسلامی ندارند، جدا کرده‌اند. این تغییر در موضع‌گیری به نظر بنده ناشی از روش حکیمانه و روشنگرانۀ رهبر معظم انقلاب درباره‌ی تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده می‌باشد است. کسانی که در میدان تفکر قرار دارند، نمی‌توانند موضع‌گیری‌های مانند برخی از روشنفکران را داشته باشند و باید از جریاناتی که در تضاد با انقلاب اسلامی هستند، فاصله بگیرند. ما نیز مانند آقای عبدالکریمی نسبت به برخی از افکار و جریان‌های داخلی نقد و انتقاد داریم، اما در عین حال از شخصیت‌هایی که تفکر و تعمق در مسائل را مد نظر دارند، نباید بی‌توجه گذشت. به عبارت دیگر، موضع انتقادی آقای عبدالکریمی به معنای این نیست که تمامی انتقادهای ایشان با سایر جریانات مشابه است، بلکه ایشان در راستای درک درست از انقلاب و وفاداری به گفتمان آن اشکالات خود را بیان می‌کنند. برخی از اهل علم و اندیشه که تا دیروز بی‌طرف، خنثی و ساکت یا معاند بودند، امروزه از گفتمان انقلاب اسلامی دفاع و حمایت می‌کنند. بالاتر از آن، آن‌ها به نظام استکبار که در رأس آن آمریکا است و نیز جریان‌های برانداز نظام حمله می‌کنند. علت این تغییر موضع را می‌توان در تأثیر سخنان و آموزه‌های رهبر انقلاب و همچنین درک عمیق‌تر امثال آقای عبدالکریمی از انقلاب اسلامی دانست. تذکر این نکته ضروری است که بنده به مجموعه‌ی بینش استاد عبدالکریمی نسبت به انقلاب اسلامی نقد اساسی دارم و ظاهراً ایشان نتوانستند به ماهیت ضد‌توسعه‌بودن انقلاب (توسعه‌ به‌معنای غربی آن) پی ببرند اما عرض کردم که در عین مواجه انتقادی، نباید از شخصیت‌هایی که تفکر و تعمق در مسائل را مد نظر دارند، بی‌توجه گذشت. ضمناً موضع انتقادی آقای عبدالکریمی، تخاصمی و غرض‌ورزانه نیست، بلکه ایشان یاریگرانه و در راستای وفاداری به گفتمان انقلاب انتقادات خود را مطرح می‌کنند. 🆔@dolat_qavi
⭕️جمهوری اسلامی؛ وجودی برای نظم جهانی مدرن 🔰حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حفظه‌الله ♦️وقتی تفکر اسلامی و پایه‌ی اسلامی به مرحله‌ی عمل رسید و بنا شد نظام حکومتی تشکیل دهد، این با خط‌کشی‌ها و محاسبات رایج نظم مادی جهان ناسازگاری خواهد داشت؛ این چیز قهری و طبیعی است. هر قدر هم ما ظواهر سیاسی را درست کنیم و تنش‌زدایی و امثال آن را مطرح کنیم، مشکل اساسی آن‌ها را از بین نمی‌برد. این را هم می‌دانند که این نظم نوین اسلامی منحصر به یک کشور نخواهد ماند؛ چون جامعه‌ی اسلامی یک جامعه‌ی بزرگ است. الآن تقریباً یک و نیم میلیارد نفر جمعیت مسلمانان است و ده‌ها کشور اسلامی وجود دارد؛ همه‌ی اینها در اصول و مبانی با جمهوری اسلامی مشترکند. اهواء و عواطف ملتها طرفدار جمهوری اسلامی است - اینها را میدانند - و میدانند که اگر این نظام توانست خود را از زیر بار مشکلات خلاص کند و سر بکشد و صدای خودش را به دنیا برساند، آن‌وقت این الگو در نقاط دیگری از جهان هم - که برای آنها بسیار مهم است - تأثیراتی برخلاف میل آنها خواهد گذاشت. 📕بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 1383/12/27 🔗پی‌نوشت: تحقق تفکر اسلامی در قالب نظام حکومتی اسلامی به معنای ایجاد نظم جدیدی است که با نظم مدرن و مادی جهان مغایرت دارد. این نظم جدید که دعوتی جهانی‌ دارد و بر اساس اصول اسلامی ساخته شده، وجودی برای نظم مدرن و قدرت موجود است. «اگر این نظام توانست خود را از زیر بار مشکلات خلاص کند و صدای خودش را به دنیا برساند، آن‌وقت این الگو در نقاط دیگری از جهان تأثیراتی برخلاف میل آنها خواهد گذاشت»، منظور این است که اگر جمهوری اسلامی بتواند برای سایر کشورهای مسلمان و حتی سایر جوامع ارائه دهد، این امر برای نظم موجود جهانی (که بیشتر بر اساس اصول مادی و دنیوی بنا شده) به شمار می‌رود. آن‌گاه جمهوری اسلامی می‌تواند فراتر از مرزهای یک کشور خاص بر روندهای جهانی تاثير بگذارد. بنابراین، استفاده از اصطلاحات سیاست تنش‌زدایی و تله تنش و... برای سیاست‌های جمهوری اسلامی اگر به عنوان یک ابزار تاکتیکی برای کاهش تنش‌ها و رسیدن به اهداف خاص (مانند مذاکرات هسته‌ای یا بهبود روابط با برخی کشورها) باشد موقتاً مفید است. اما در سطح استراتژیک و بلندمدت، این سیاست‌ها با رویکرد کلی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در تناقض هستند و به‌طور کلی پارادوکسیکال (تناقض‌آمیز) است. وجود دو عنصر که در کنار هم نمی‌توانند وجود داشته باشند. «تنش‌‌زدایی» و «جمهوری اسلامی» که به‌دنبال ایجاد نظم عادلانه است و با نظم مدرن در تنش است در تناقض است. استراتژی بلندمدت جمهوری اسلامی بر ایجاد تغییرات بنیادین در نظم جهانی غربی و ترویج اصول اسلامی استوار است. برخی مسئولین ما چه شناختی از انقلاب اسلامی و آرمان‌های آن دارند که همیشه از اصطلاح تنش‌زدایی استفاده می‌کنند؟ به‌گونه‌ای که از آن یک تاکتیک موقت را نمی‌فهمیم بلکه گویا اساسا استراتژی بلند‌مدت‌شان می‌باشد. 🆔@dolat_qavi