⭕️ از «روش» تا «فلسفهی روش»
تطورات تاریخی در ساخت روش و تکامل صورتهای پارادایمی آن
اگر روش یا method را حاصل گذار از «اصالت استراتژی قیاسی» به «استراتژی استقرایی» در تحقیق و پژوهش بدانیم، سیطرهی روش به این معناست که هیچ فهمی بر بنیان «ذات» (essence) استوار نیست. طبیعتا این سیطره به #نسبی_گرایی خواهد انجامید و فلسفههای #ذات_گرا را به حاشیه خواهد راند. در این گذار، زوجیت «فلسفه-منطق» به زوجیت «علم-روش» تبدیل خواهد شد.
اصالت «استقرا» و «روش» در فضای علم، بهمعنای کثرتگرایی روشی در «دیسیپلین»های مختلف علم است. این دیسیپلینها در قالب پارادایمهای روش طبقهبندی شدهاند. معروفترین طبقهبندی روشهای مختلف را در سه پارادایم: #اثبات_گرایی، #تفسیری و #انتقادی قرار داده است. برخی طبقهبندیها از پارادایم #پست_مدرن و #فمنیسم نیز صحبت میکنند.
مطرحشدن روشهای مختلف و متکثر در یک دیسیپلین باعث شده است که محققان در پی فهم تفاوتهای هر کدام از روشها برآیند. #روش_شناسی یا methodology این وظیفه و رسالت را دنبال میکند. ازاینرو روششناسی عبارت است از نگاه درجه دو به روشهای مختلفی که در یک حوزه از علم به کار گرفته میشوند. روششناسی به بحث و فحص دربارهی این مسالهها میپردازد که: کاربست روش در یک علم چگونه به تولید علم جهت میدهد و به #جهت_داری_علم منتهی میشود؟ این روش از چه تبار و دیرینهای گذار کرده و چگونه در یک موقعیت خاص تاریخی پدیدار شده است؟ روشهای مختلف چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ این روشها چرا و چگونه از یکدیگر منشعب شدهاند؟ کاربست یک روش چه تواناییها و امکانهایی را در اختیار محقق قرار میدهد؟ کاربست یک روش چه محدودیتهایی را برای محقق ایجاد میکند؟
بهاینترتیب، بهرهمندی از دانش #روششناسی باعث میشود که یک محقق بتواند یک موضوع علمی را از زوایای مختلف نگاه کند. همچنین برخورداری از دانش روششناسی این توان را به یک محقق میبخشد که از آکسیومها و پیشفرضهایی که دانشمندان در پژوهشهای خود به کار گرفتهاند، آگاه شود و دربارهی نتایجی که بهدست آوردهاند، قضاوت و داوری عالمانهای داشته باشد.
ساماندهی به حوزهی معرفت، علاوهبر «روش» و «روششناسی»، به دانش درجه دو دیگری نیاز دارد که میتوان آن را #فلسفه_روش نامید. وظیفهی فلسفهی روش، توجه به تطورات و تحولات روش در بستر تاریخ است. اینکه روش در متن تحولات تاریخی چگونه ساخته شده و چگونه تحول و تکامل پیدا کرده است، از جملهی پرسشهایی است که میتوان به فلسفهی روش عرضه کرد. بنابراین، تامل در #ساخت_تاریخی_روش به حوزهی فلسفهی روش ارتباط دارد.
.
#ساخت_تاریخی_روش
#منطق
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
.
⭕️ روش: گذار از ابهام در پرسش
تعریف اکتشافی از «روش» و کاربست آن در «تحقیق»
هر انسانی با حضور در عالم، با ابهامهایی روبهرو میشود؛ هر ابهامی میتواند نقطهی تولد یک «پرسش» باشد. اگرچه تلقی عمومی ما این است که هر تحقیق و پژوهشی با تولد یک پرسش شروع میشود، اما ماهیت علم جدید نشان میدهد که این تلقی اشتباه است. این سخن بهمعنای نفی اهمیت پرسش در فرآیند تحقیق نیست؛ مساله اینجاست که هیچ پرسشی نمیتواند ضمانت کند که ما به صرف طرح سوال، به نتیجهی صحیحی خواهیم رسید و پردههای ابهام را برخواهیم چید. مسالهی اصلی اینجاست که چه چیزی دستیابی به نتیجهی مثمر ثمر را تضمین میکند و از پردههای ابهامی که بین ما و محیط پیرامونمان قرار گرفتهاند، میکاهد؟ بهبیاندیگر، آن چیست که موجب خرق حجب شناخت میشود و سطحی از معرفت را برای ما به ارمغان میآورد؟
پاسخ این قبیل پرسشها ما را به سمت #روش و #روش_شناسی خواهد برد. تحول و تطور و تکاملی که انسان در پرداختن به پرسشها و کاستن از ابهامهایش پشت سر گذاشته است نیز، نیازمتد ارجاع به #فلسفه_روش است.
#ساخت_تاریخی_روش
https://www.instagram.com/mh.taheri1980
https://virgool.io/@mhtaheri
.
با توجه به تفاوت «تعریف نظری و مفهومی» با «تعریف کارکردی و کاربردی»، همچنین عطف به نقش مهم فلسفه و منطق و #روش_شناسی در #تعریف یک امر، سوال مهم این است که «دولت چیست؟» و «دولتسازی چگونه محقق میشود؟» در بسیاری از مواقع، وقتی از #دولت و #دولتسازی صحبت میشود، این امر به #انتخابات، خصوصا انتخابات قوهی مجریه فرو کاسته میشود. ازاینرو وقتی از ضرورت دولتسازی در ایران صحبت میکنیم، بخش قابل توجهی از نیروهای سیاسی با تعجب میپرسند: #مگر_ما_دولت_نداریم؟!
یک معنای بسیار سطحی از #دولتسازی این است که رفتن شاه و آمدن امام خمینی به ایران و تشکیل نظام جمهوری اسلامی را معادل تشکیل #دولت_مطلوب_اسلامی بدانیم. این تلقی، جدیترین حجاب دولتسازی در جمهوری اسلامی ایران در قریب به پنج دههی گذشته بوده است. بسیاری با تعجب میپرسند:مگر با رفتن شاه و آمدن امام خمینی و تغییر نظام سیاسی، دولت جمهوری اسلامی تشکیل نشده است؟! این تعجب محصول #شناخت_ناصحیح_از_دولت_بهمعنای_جدید است. معنای جدید دولت در روزگار معاصر همان #استیت است؛ #استیت_مدرن.
واژهای که برای بازنمایی اتفاقی که در #امر_سیاسی_مدرن در جهان رخ داده و #نظم_اجتماعی_جدید را ایجاد کرده، دقیق وضع نشده است. تبعا در جایی که معنای نظری #دولت مبهم باشد، درک ما از ضرورت #دولت_سازی نیز متشتت خواهد بود و تفاهمی برای معماری پیچیده و سرنوشتساز #امر_ملی رقم نخواهد خورد. #انقلاب_اسلامی، نه صرفا یک #انقلاب_سیاسی، بلکه یک #انقلاب_اجتماعی است؛ لذا باید بتواند علاوهبر تغییر حاکمان و رژیم سیاسی، طرح جدیدی برای #جامعه_پردازی را نیز ترسیم کرده و پیاده نماید تا «نظم اجتماعی مطلوب»اش جایگزین «نظم اجتماعی موروث» گردد. لازمهی این امر #دولت_سازی است.
آیتالله خامنهای فرمودهاند:
ما #جامعه_اسلامی نداریم؛ ما #دولت_اسلامی هم نداریم! از آن مراحل چندگانهای که ما مطرح کردیم، هنوز در دولت اسلامیاش ماندهایم. بعدازاین، ایجاد یک دولت اسلامی است. یعنی ایجاد تشکیلات مدیریّتیِ اسلامی برای کشور. ما در این قضیه هنوز خیلی فاصله داریم تا به مقصود برسیم.
1396/06/06
#منطق
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri
https://virasty.com/Mhtaheri