eitaa logo
دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
946 دنبال‌کننده
426 عکس
62 ویدیو
17 فایل
ما به دوران جدیدی از عالم وارد شده‌ایم. به‌تدریج آثار این آغاز، محسوس‌تر می‌شود و تاثیر خود را در تغییر چهره زندگی بشر آشکار می‌کند. در این کانال، این دوران جدید را از سه زاویه مورد تامل قرار می‌دهیم: #روش، #دولت و #استعمار. Admin: @yas_aa
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ یوتوپیااندیشی برای تحول در سیاست یعنی تحول در نظم حاکم بر جامعه؛ یعنی آهنگ خروج از نظم مألوف به هوای نظم مطلوب؛ نظمی که لاجرم در ، خودش را متجسد می‌کند و هرگونه زیست‌گاهی، تجسد رویایی از است. انقلاب اجتماعی یعنی سیاست‌ورزی‌ای تازه و ناگزیر، یعنی برآوردن و پردازش زیست‌گاهی بدیع. تبعا چنین نگاهی را می‌توان با برچسب رادیکال به حاشیه راند یا آن را یک فانتزی آرمان‌گرایانه نامید؛ اما سخن من در این مجال، از جنس تقلا برای طراحی آرمان‌شهر و ترسیم یک خیال و است. قصد ندارم نخی از دامن اندیشه‌ام را به سیاست عملی گره بزنم. در قامت یک اتوپیست می‌خواهم در افق رویاهایی که در تاریخ ساخته‌اند به پرواز درآیم و خیال جدیدی بسازم که همگی با هم به‌واسطه آن خیال به هم گره بخوریم. در یوتوپیاسازی می‌خواهیم مرزهای تفکر سیاسی بشر را توسعه دهیم، بدون آن‌که متنعم از خوانی باشیم یا وجیزه‌گوی سلطانی. بگذریم... مطلوب یک انقلاب اجتماعی، به‌صرف تعویض و جایگزین‌شدن حاکمان و کارگزاران به‌دست نمی‌آید. این را در انقلاب اجتماعی خودمان، یعنی می‌توانیم شاهدش باشیم. بقا و دوام دوگانه‌های پرمخاطره‌ای هم‌چون: «تعهد یا تخصص»، «انقلابی یا محافظه‌کار»، «عمل‌گرایی یا نظرزدگی»، «اسلام یا مدرنیته» و ... همگی نشان می‌دهند که هنوز با گذشت بیش از چهار دهه از انقلاب سیاسی اسلامی، بستر حرکت برای تحول اجتماعی و معماری جامعه‌ی جدید ایرانی-اسلامی همچنان نامساعد است و آگاهی مناسب و افق روشنی در رگ و جان این حرکت هنوز نضج نگرفته است. انقلاب اجتماعی یعنی تحول در الگوی زیست جمعی؛ یعنی برانداختن آسودگی ناخوشایند و دل‌سپردن به تقلایی برای ساختن یک خیال سیاسی. یعنی تغییر صورت شهر یعنی ساختن یک یوتوپیا. هم‌چنان‌که را نمی‌توان دانست، پولیس هم «کامیونیتی» نیست؛ کامیونیتی هم غیر از «بورگ» است و بورگ غیر از «سیویتاس» و سیویتاس غیر از «مدینه»؛ زیست‌گاهی که می‌خواهیم غیر از همه این‌هاست. زیست‌گاه ما چیست؟ زیست‌گاه ما چه تمایزی با این صورت‌های تجربه‌شده‌ی تاریخی دارد؟ آیا می‌توان در سیویتاس زیست و از تمدنی نو سخن گفت؟ غرب جدید به پولیس اندیشید، اما سیویتاس را ساخت؛ امروز که ما به و می‌اندیشیم، چه‌چیزی را می‌خواهیم بسازیم؟ https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri
دو تا مطلب برای یوتوپیااندیشی در زمانه حاضر:
برای مطالعه بیشتر در مورد سیویتاس، می تونین به سایتشون سر بزنین https://civitas.ir/
⭕️ سیاست: سوفیا یا فرونسیس در طبقه‌بندی ارسطو از علم، مجموعه‌ی دانش‌های بشر به دو بخش عمده تقسیم شده‌اند: سوفیا و فرونسیس. سوفیا به آن دسته از علوم اطلاق می‌شود که اراده‌ی انسان در آن دخیل نیست و صرفا با هست‌ها و نیست‌ها سروکار داریم، حال آن‌که در ساحت فرونسیس، اراده‌ی انسان دخیل است و قدرت نفوذ و تدبیر دارد. مابه‌ازای سوفیا عبارتند از: الهیات، طبیعیات و ریاضیات؛ مابه‌ازای فرونسیس هم «اخلاق»، «تدبیر منزل» و «سیاست مدن» است. نخستین مترجمان مسلمان وقتی متون ارسطو را به عربی ترجمه کردند، سوفیا را به حکمت نظری، و فرونسیس را به حکمت عملی ترجمه نمودند و این مغلطه را ایجاد کردند که شاهد دوگانه‌ی نظر-عمل باشیم؛ این دوگانه به‌نوبه‌ی خود یکی از بسترهایی است که سکولاریسم روی آن بنا می‌شود. عجیب‌تر آن‌که در ترجمه علوم اسلامی به لاتین، همین خطای مترجمان عرب وارد جهان اروپایی نیز شد و دوگانه‌ی نظر-عمل در این دوره‌ی تاریخی نیز تکرار گردید. در طبقه‌بندی علم ما سیاست در کجا قرار دارد؟ با کدام روش‌ها و دیسیپلین‌ها می‌توان سیاست را مطالعه کرد؟ آیا می‌توان از اندیشه‌ی سیاسی سخن گفت؟ آیا فقه و کلام و عرفان و اخلاق نیز می‌توانند روشی برای مطالعه‌ی امر سیاسی باشند؟ چگونه؟ https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri
⭕️ جست‌وجوی راهی تاریخی برای وحدت و یکپارچگی وضع تاریخی و دشواره‌های ما، نسبتی مستقیم و ناگسستنی با نحوه‌ی اندیشیدن ما به سیاست و میدان آن دارند. نشانه‌ها و دلایت‌های یک وضع تاریخی را می‌توان با نحوه‌ی ارتباطی که اندیشمندان سیاسی یک ملت با ساحت سیاست روزگارشان برقرار می‌کنند، مشاهده کرد. این مواجهه می‌تواند صورت‌های مختلفی داشته باشد: مواجهه‌ی متغلبانه یا منفعلانه، مواجهه‌ی مستحدَثه‌ای یا مستحدِثه‌ای، مواجهه‌ی مساله‌سازانه یا پرسش‌گرانه، مواجهه‌ی خلاقانه یا مقلدانه و ... . با این مختصات می‌توانیم نسبت به وضعیت تاریخی خودمان به‌عنوان یک ایرانی مسلمان ارزیابی و سنجش کنیم. نمونه‌ی یک مواجهه‌ی فعال با را می‌توان در نسبت هگل با اندیشه‌ی سیاسی زمانه‌اش مشاهده کرد؛ تامل در این مواجهه برای امروز ما نیز می‌تواند الهام‌بخش باشد. هگل رساله‌ای تحت‌عنوان «درباره‌ی نظام رایش» دارد که محل تاملات او پیرامون بازسازی یک شکوه سیاسی تاریخی است. رایش که در آلمانی Reich خوانده می‌شود، به‌معنای قلمروی متحد دارای و است. نخستین رایشی که در اروپا بنا شده، مربوط به است؛ دومین رایش را امپراتوری Deutsches Reich یا در این قاره تشکیل داده و سومین و آخرین با نام هیتلر گره خورده است. آن‌چه در مرکز مفهوم رایش قرار دارد، ایجاد اتحاد در میان یک تاریخی است که الزاما یک‌پارچگی سرزمینی را نیز با خود به‌همراه دارد و به بازتولید یک قدرت قاهره‌ی فراگیر و موثر در حرکت تاریخ می‌انجامد که امروزه با مفهوم قید خورده است. تاملات هگل و جست‌وجوی راهی برای بازیابی قدرت ، برای اندیشیدن به بصیرت‌زاست. وی در این اندیشه تاثیرات جدی از سنت فکری ، و در نهایت گرفته است. تاثیر تفکر ماکیاوولی بر آن‌چنان جدی است که فردریش مایِنکه او را آلمان نامیده است. هگل در اشاره به اندیشه ماکیاوولی می‌نویسد: «اگر کسی فکر کند ماکیاوللی - شهریار را- در تائید استبداد نوشته است، دچار بدفهمی بزرگی شده است. این [کتاب] صرفاً برآمده از احساس عمیق روحی بزرگ است دربارۀ نگون‌بختی و فلاکت سرزمین پدری‌اش. باید تاریخ ایتالیا تا زمانۀ ماکیاوللی را خواند، تا بتوان پی برد، چرا او اثر خود را چنین نوشته است». (هگل، درس‌های فلسفه‌ی حق، ۲۰-۱۸۱۹) این نوشته ادامه خواهد داشت... https://www.instagram.com/mh.taheri1980/ https://virgool.io/@mhtaheri