دانشگاه امام صادق علیه السلام - مرکز رشد - هسته افکار عمومی و تغییرات اجتماعی.mp3
39.58M
چالش های نظری و مسائل افکار عمومی-جلسه دوم
حجتالاسلام والمسلمین قنبریان
ارائه و بحث با هسته افکار عمومی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)/ مهر۱۴۰۳
چالش های جلسه دوم:
⁉️5.هنگام تعارض نظر و خواست مردم با احکام الهی وظیفه حاکم اسلامی چیست؟
⁉️6.اگر تفسیر مردم از یک حکم دینی با تفسیر حاکم متعارض بود وظیفه چیست؟
⁉️7.هدف و غایت دین از اتکا به نظر مردم چیست؟
⁉️8.حدود و ثغور آزادی های سیاسی اجتماعی مردم تا کجاست؟
⁉️9.پذیرش تکثر اجتماعی به چه معنا و چه حدودی دارد ؟
⁉️10.آیا رسانه و تریبون های رسمی باید سلیقه ها و عقائد گروه های متکثر را پوشش دهد؟
⁉️11.باید ها و نباید های روشی برای همراه کردن مردم با سیاست های گوناگون کدام است؟
⁉️12. روش شناسی دینی فهم نظرات و یا تمایلات قلبی مردم برای تصویب یا تغییر قوانین وسیاست گذاری ها چیست ؟
#مردم_سالاری
#مردم_شناسی
☑️ @doros_ghanbarian
جلسه چهارم مبانی فقهی حکمی قانون اساسی.mp3
29.66M
📚 مبانی فقهی و حکمی مشروح مذاکرات قانون اساسی
سال دوم - جلسه چهارم / 2 آبان ۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان
مرکز تخصصی حوزه علمیه مشکوة (علی ابن موسی الرضا علیه السلام)
🔘 جلسه اول بررسی اصل 28
▪️ صورت بندی اصل و بیان قیود و مطالب مهم در متن قانون و مشروح مذاکرات
اصل مشتمل بر: بیان حقوق انسان ها و تکلیف دولت / مطالب مهم: عدم مخالفت مشاغل با اسلام و مصالح عمومی - عدم تجاوز به حقوق دیگران - حق و تکلیف بودن کار - لحاظ نیاز جامعه از سوی دولت - تفاوت میان شرایط مساوی و مناسب - حق افراد و انحصار
▪️بیان مبنای اصالت فرد و جامعه مرتبط با اصل 28
مبنای مورد قبول در این بحث از سوی اندیشمندان انقلاب اسلامی: اصالت فرد و جامعه توأمان
▪️بیان مبنای ضرورت فراهم آوردن شرایط عادلانه برای تحقق تمایلات انسان ها مرتبط با اصل 28
استناد به آیه 32 سوره مبارکه زخرف / رجوع شود به مباحث شرح نهج البلاغه استاد ذیل جلسات طبقات اجتماعی
▪️اشاره ای کوتاه به نسبت قاعده لاضرر با این اصل
#قانون_اساسی
#حقوق_اساسی
#فقه_سیاسی
☑️ @doros_ghanbarian
استاد قنبریان ۲۹ مهر.mp3
21.8M
🔺اندیشه اقتصادی متفکرین معاصر - جلسه چهاردهم - یکشنبه 29/07/1403
🗂 ادامه مباحث جلسه سیزدهم، مربوط به نظریه اقتصادی شهید بهشتی.
#اندیشه_اقتصادی_معاصر
#اندیشه_اقتصادی_معاصر
☑️ @doros_ghanbarian
ترابط الهیات و نظام ارزش با فقه و حقوق.mp3
41.04M
🔸 حجتالاسلام والمسلمین استاد قنبریان
🔸 موضوع: ترابط الهیات و نظام ارزش با فقه و حقوق
🔸 دوشنبه، 28 آبان
🔸 مدرسه فقهی امام رضا (علیه السلام)
🔸 مقدمه
• ساحات سه گانه( یا دوگانه) اسلام و علوم آن
• ارتباط و پیوستگی این سه با هم؛ مهمترین مشاهده امام و علامه
• لحاظ این پیوستگی در مقام کشف و استنباط( سخن شهید بهشتی)
🔸 اثر الهیات برفقه
• بر روش و مکاتب فقهی
• بر مساله های فقه /۳ مثال:
1️⃣ قاعده لاضرر در تقریر امام خمینی
2️⃣ تفاوت رای ذیل اصل ۲۷ قانون اساسی
3️⃣ حرمت یا حلیت سود سرمایه در گردش
🔸 اثر فقه بر الهیات
• اشاره به روش شهید صدر
✔️ نتایج:
1️⃣ ترابط نه تداخل / ترتیب علوم: کلام، مبانی کلامی اجتهاد، اصول، فقه
2️⃣ مساله یابی دقیق تر
مشکل روایت واقعیت و اثر علوم انسانی
3️⃣ باز شدن راه علوم انسانی اسلامی
☑️ @doros_ghanbarian
جزوه مقاومت برای زندگی - استاد قنبریان.pdf
2.9M
📚 وقتی از "تبلیغِ انقلابی" می گوییم؛ چه مرادی داریم؟!
• همانطور که "اجتهاد انقلابی" غیر از مجتهد انقلابی است؛ "تبلیغ انقلابی" هم غیر مبلغ انقلابی است!...
• تبلیغ انقلابی، فقط حرف تند زدن و زیاد بحث سیاسی کردن و فتنه یابی و... نیست...
🔸 در این جزوه بعد از درآمدی بر این مهم و توجه به دستگاه واژگانی اسلام، نقشه ژنومی ای بیان میشود که تبلیغ انقلابی در آن صورت بندی می شود...
گام های کلی یافتن موضوع و صورت بندی درست تبلیغی به مبلغین یادآوری می شود؛
مثال هایی در ضمن بحث بیان و به فاطمیه و مقاومت و... تطبیق هایی داده می شود!
🔅 این جزوه مجموعه ای از چند ارائه و درس از حجت الاسلام محسن #قنبریان است که به همت #موسسه_نقطه_زن و #مدرسه_شمع تدوین شده است.
* اگر پسندیدید به فعالان فرهنگی و به خصوص مبلغین پیشنهاد دهید!
https://eitaa.com/M_Noghtezan
☑️ @m_ghanbarian
13 آبان استاد قنبریان.mp3
28.66M
🔺اندیشه اقتصادی متفکرین معاصر - جلسه پانزدهم 13 آبان 1403
🗂 ادامه مباحث جلسه چهاردهم، مربوط به نظریه اقتصادی شهید بهشتی.
#اندیشه_اقتصادی_معاصر
☑️ @doros_ghanbarian
قنبریان ۲۷ آبان.mp3
62.2M
🔺اندیشه اقتصادی متفکرین معاصر - جلسه شانزدهم 27 آبان 1403
🗂 ادامه مباحث جلسه پانزدهم، مربوط به نظریه اقتصادی شهید بهشتی.
#اندیشه_اقتصادی_معاصر
☑️ @doros_ghanbarian
استاد قنبریان 19 آذر .mp3
34.44M
🔺اندیشه اقتصادی متفکرین معاصر - جلسه هفدهم(پایانی) 19 آذر 1403
🗂 ادامه مباحث جلسه شانزدهم، مربوط به نظریه اقتصادی شهید بهشتی.
#اندیشه_اقتصادی_معاصر
☑️ @doros_ghanbarian
۱- شرح خطبه۲۱۶.mp3
15.06M
📖 درسهای نهج البلاغه
▫️ شرح خطبه ۲۱۶
جلسه اول / ۲آذر۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان
• نمای کلی خطبه
• خطبه ۵ بخش اصلی دارد
۱. حق و فلسفه آن
۲. بزرگترین این حقوق
۳. حالت خروج از اعتدال در روابط میان والی و مردم
۴. توصیه ها
۵. مواجهه با مدح والی
❗️ گلایه از جبهه انقلاب
#خطبه_۲۱۶
#فقه_سیاسی
☑️ @doros_ghanbarian
📖 درسهای نهج البلاغه
▫️ شرح خطبه ۲۱۶
جلسه اول / ۲آذر۱۴۰۳
نمای کلی خطبه
حجت الاسلام قنبریان
• این خطبه مکمل نامه مالک اشتر (مربوط به کارگزاران) و به روابط متقابل حاکم و مردم می پردازد.
در کافی ج۸ ص۳۶۲ تا ۳۶۰ هم آمده
که ۲نفر توثیق ندارد.
🔸 خطبه پنج بخش اصلی دارد
1⃣ حق و فلسفه آن
نسبت من له الخق و من علیه الحق
و رابطه حق و تکلیف:
لاَ يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلاَّ جَرَى عَلَيْهِ وَ لاَ يَجْرِي عَلَيْهِ إِلاَّ جَرَى لَهُ
حق در ذات خودش نوعی مساوات دارد.
2⃣ بزرگترین این حقوق:
حق متقابل مردم و والی
البته در فقه ما سهم چندانی ندارد
در حالی که باید همواره خوب، موشکافی و بهروزرسانی شود.
وَ أَعْظَمُ مَا اِفْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْكَ اَلْحُقُوقِ حَقُّ اَلْوَالِي عَلَى اَلرَّعِيَّةِ وَ حَقُّ اَلرَّعِيَّةِ عَلَى اَلْوَالِي
فَرِيضَةٌ فَرَضَهَا اَللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكُلٍّ عَلَى كُلٍّ فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِينِهِمْ
فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ اَلرَّعِيَّةُ إِلاَّ بِصَلاَحِ اَلْوُلاَةِ
وَ لاَ تَصْلُحُ اَلْوُلاَةُ إِلاَّ بِاسْتِقَامَةِ اَلرَّعِيَّةِ
قدرت در آن نه از بالاست نه از پایین؛
بلکه رابطه کاملا متقابل است.
حتی کلمه "قدرت" خیلی گویا نیست
و ادبیات خاصی را میطلبد.
وقتی از فرض و واجب خدا میگوید،
چرا از آثار و کارکردش هم سخن میگوید؟
با اینکه در خطبه قاصعه میفرماید خدا عمدا فلسفه احکامش را معلوم نکرده تا بنده را از غیر بنده مشخص کند.
ایمان اسلامی: علم قطعی پیشین + ابهام پسین در متعلقات.
ایمان مسیحی: از اول ابهام است. عقل پذیر نیست چنانچه نزد ایمان گرایانی مثل کی یررکگارد اخلاق پذیر هم نیست!
ایمانش عقلستیز و علمستیز نیست.
حالا کسی که استاد آموزش بندگی است،
اینجا کارکردهای این حکم مهم اجتماعی سیاسی را بیان میکند.
3⃣ حالت خروج از اعتدال در روابط میان والی و مردم
عهدنامه بیشتر زبان توصیه و هنجاری است
اما اینجا بیشتر توصیف، که نشاندهندهی اهمیت روایت در تشخیص مسئله از نامسئله است.
4⃣ توصیهها:
فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ اَلتَّعَاوُنِ عَلَيْهِ فَلَيْسَ أَحَدٌ وَ إِنِ اِشْتَدَّ عَلَى رِضَا اَللَّهِ حِرْصُهُ وَ طَالَ فِي اَلْعَمَلِ اِجْتِهَادُهُ بِبَالِغٍ حَقِيقَةَ مَا اَللَّهُ سُبْحَانَهُ أَهْلُهُ مِنَ اَلطَّاعَةِ لَهُ
قلب رآکتور اینجاست؛ که از تحلیلهای قبلی گرفته و در جای خود توضیح خواهم داد.
5⃣ مواجهه با مدح والی:
اینجا کسی مفصل حضرت را مدح میکند:
فَأَجَابَهُ عليهالسلام رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ بِكَلاَمٍ طَوِيلٍ يُكْثِرُ فِيهِ اَلثَّنَاءَ عَلَيْهِ وَ يَذْكُرُ سَمْعَهُ وَ طَاعَتَهُ لَهُ
و حضرت مدح والی را دردی میداند که درمانش میکند:
فَلاَ تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ اَلْجَبَابِرَةُ وَ لاَ تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ اَلْبَادِرَةِ وَ لاَ تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ ...
فَلاَ تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ ...
در این موارد شکسته نفسی، اغراء به جهل مخاطب است؛ حضرت علیرغم عصمت دارد سبک حکمرانی بیان می کند.
🔹 گلایه از جبهه انقلاب
موقف هیچ یک از بزرگان این جبهه با حضرت آقا، موقف خود آیت الله خامنه ای با امام نیست!
امام با آنها می اندیشید و اینها فهم و درک خود را به تفکر امام عرضه می کردند، تصحیح و رشد می کردند.
وقتی شدیم فقط شارحان لفظی، شارحان خوبی هم نمی شویم!
لذا هرکس کنجی از حرف را می گیرد و فصل الخطاب بودنش را از دست می دهد و از قضا محل اختلاف ها می شود!
🔹 روضه
نامه 28 - جواب نامه معاويه
وَ قُلْتَ إِنِّي كُنْتُ أُقَادُ كَمَا يُقَادُ اَلْجَمَلُ اَلْمَخْشُوشُ حَتَّى أُبَايِعَ وَ لَعَمْرُ اَللَّهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ وَ أَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ
و گفتهاى كه مرا چونان شتر مهار كرده به سوى بيعت مىكشاندند. سوگند به خدا! خواستى نكوهش كنى، امّا ستودى، خواستى رسوا سازى كه خود را رسوا كردهاى
وَ مَا عَلَى اَلْمُسْلِمِ مِنْ غَضَاضَةٍ فِي أَنْ يَكُونَ مَظْلُوماً مَا لَمْ يَكُنْ شَاكّاً فِي دِينِهِ وَ لاَ مُرْتَاباً بِيَقِينِهِ وَ هَذِهِ حُجَّتِي إِلَى غَيْرِكَ قَصْدُهَا وَ لَكِنِّي أَطْلَقْتُ لَكَ مِنْهَا بِقَدْرِ مَا سَنَحَ مِنْ ذِكْرِهَا
مسلمان را چه باك كه مظلوم واقع شود، ما دام كه در دين خود ترديد نداشته، و در يقين خود شك نكند، اين دليل را آوردهام حتّى براى غير تو كه پند گيرند، و آن را كوتاه آوردم به مقدارى كه از خاطرم گذشت.
#فقه_سیاسی
☑️ @doros_ghanbarian
۲-شرح خطبه۲۱۶.mp3
21.56M
📖 درسهای نهج البلاغه
▫️ شرح خطبه ۲۱۶
جلسه دوم / ۹آذر۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان
▫️فراز اول: فقد جعل الله لی علیکم حقاً بولایة امرکم و لکم علیّ من الحق مثل الذی لی علیکم
🔸 ۴ مقدمه:
۱. موافقین و مخالفین وجود حق!
۲.حق، جعل و اعتبار متکی به تکوین
۳. حق/ حکم/ تکلیف؛ چه تفاوتی می کند چیزی را حق یا حکم بدانیم؟!
۴. دو مقام حق: جعل حق (اهلیت تمتع) / اجراء و استیفاء حق (اهلیت استیفاء)
🔸 شرح فراز:
۱. جعل الله... حقاً ؛ جعل و اعتبار الهیِ حق
۲. "لی علیکم" و "لکم علیّ" ؛ حق مصطلح است یا حکم است؟!
۳. "مثل الذی لی علیکم" ؛ حق متقابل
- حق متقابل غیر از تقابل حق_تکلیف است!
- حق متقابل متکافوء بین حاکم و مردم!
- سخن محمد عبده اول این خطبه
۴. "مثل الذی"؛ در حق بودن(نه متعلق)
- در اهلیت تمتع و اهلیت استیفاء؟!
#خطبه_۲۱۶
#فقه_سیاسی
☑️ @doros_ghanbarian
📖 درسهای نهج البلاغه
▫️ شرح خطبه ۲۱۶
چکیده جلسه دوم / ۹آذر۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان
#بخش_اول
🔸 ۴مقدمه:
1⃣ وجود یا انکار حق!
• منکرین وجود حق، آنچه حق می خوانیم را بازتاب اجرای قواعد و تکالیف درباره مردم می دانند. حق نزد اینان انعکاس موقعیت هر شخص در جامعه است. قرار دادن هرچیز جای خود، لازمه اش این است که بدون آن جایگاه، حق مستقل و فطری و بشری وجود ندارد!
برخی از اهل مذهب هم حق را زاده حکم شرع می دانند نه چیزی غیر آن.
سوسیالیست های افراطی هم حق را از آن جامعه و فرد را مکلف می دانند.
• قائل به وجود حق نوعی حق مستقل منهای جایگاه و موقعیت اجتماعی برای انسان قائل اند؛ که خود طیف هستند.
در بزرگان ما "حقاً للمخلوق" شیخ انصاری، حق فطری یا طبیعی شهید مطهری(مجموعه آثار ج۱۹ص۱۵۸) و... احتمالا در این قسم قرار گیرند.
2⃣ حق، جعل و اعتبار است ولو متکی به تکوین.
حق، از مقولات ماهوی و اعراض نیست اعتباری عقلایی است.
اعتبار، حد و تعریف چیزی را به چیز دیگر دادن است ادعائاً؛ مثل شیر خواندن انسان شجاع.
در تکوین، "حق" یعنی "هست" ، "ثابت"؛ انَّ الجنه و النار حق و... از این قسم است؛ حال در عالم اعتبار اگر چیزی را حق کسی می دانیم، انشاء و ایجاد آن را برایش کمال وجودی می دانیم.
حق علف برای گوسفند و حق فکر و انتخاب برای انسان در بیان شهید مطهری از این قبیل است (ر.ک: همان)
3⃣ تفاوت حق/ حکم/ تکلیف؟
• اقوال معروف درباره حق: سلطنت اعتباریِ ضعیف تر از مِلک(مشهور)/ منتزع از احکام تکلیفی و وضعی/ نفس جواز تکلیفی یا وضعی(منکر حق مستقل)
• حکم دست شارع و قانون گذار است و غیر قابل اسقاط و انتقال؛ اما حق نوعی سلطه و اختیار است دست خود فرد لذا معمولا نشانه اش قابلیت اسقاط و انتقال است.
• تکلیف مقابل هست و قابل جمع با حق در همان مورد و همان جهت نیست. هر حقی البته تکلیف برای مقابلش ثابت می کند.
انتخاب هم حق و هم تکلیف است؛ از یک جهت نیست از جهت حق جامعه، تکلیف فرد و از جهت فرد، حق است.قابل اسقاط نیست مثل حق حضانت در بیان شیخ که مصلحت دیگری در آن است و لذا غیر قابل نقل و اسقاط است.
❓چه فرقی می کند چیزی را حق بدانیم یا حکم؟!
مثلا قوامیت مرد در خانواده را اگر حق مستقل بدانیم؛ اختیاری است که بر پایه نفع شخصی هرچه خواست بکند؛ الا آن چیزی که دلیل خاص منع کند(مثل کشتن یا...)!
اما اگر حکم باشد یا از مجموع تکالیف و احکام انتزاع شده باشد؛ بر پایه رعایت مصالح خانواده باید اعمال شود.لذا مثلا برای رسیدن زن به حقوق مصرح اش (کسب و بیعت و...) باید زمینه سازی کند نه اینکه همه را به نفع خود تاویل ببرد!(دقت کنید)
• مامقانی در نهایه المقال در حاشیه مکاسب (بحث خیار فسخ) بر تعریف حق( سلطنت اعتباری) چیزی افزوده: "حق" امتیازی است که به شخص تعلق گرفته؛ "حکم" قاعده ای که به رابطه مربوط است، قطع نظر از اینکه چه کسی طرف رابطه است. در حق، قطع رابطه با شخص همیشه ممکن نیست برخی موارد بخاطر شدت ربط و علاقه قابل اسقاط و انتقال نیست مثل حضانت و ولایت.
4⃣ دو مقام حق: اهلیت تمتع/ اهلیت استیفاء
• ممکن است کسی صلاحیت و استحقاق حق داشته باشد، اما خود او مجاز به استیفاء و اجراء نباشد! مثل صغیر و مهجور که واجد حق است اما اهلیت استیفاء ندارد
• چالش ها در حقوق سیاسی -محل بحث خطبه۲۱۶ و...- است که مثلا حق هم داشته باشند مثل مهجورین اند که باید قیّم یا ولیّ برایشان استیفاء کند یا خود حق استیفاء هم دارند؟! اینها به غایت در فقه سیاسی موثر و مکتب ساز است.
ادامه در بخش دوم
☑️ @m_ghanbarian
📖 درسهای نهج البلاغه
▫️ شرح خطبه ۲۱۶
چکیده جلسه دوم / ۹آذر۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان
#بخش_دوم
🔸 فراز اول: فقد جعل الله لی علیکم حقاً بولایة امرکم و لکم علیّ من الحق مثل الذی لی علیکم
1⃣ جعل الله[...] حقاً
جعل و اعتبار الهی حق مورد بحث در خطبه را بیان می کند؛ جعلی در اعتبارات عقلایی.
2⃣ "لی علیکم" و "لکم علیَّ" می فرماید "الحق".
❓آیا حق مصطلح است یا بیان دیگر از حکم است؟!
چند احتمال:
- حق مستقل و اعتبار خاص
- منتزع از حکم شرعی اما باز حق
- منظور همان حکم که در لسان حق بیان شده است
❗️ثمرات مهم:
اگر واقعا حق باشد، قابل الزام و اجبار نیست اما اگر حکم باشد قابل الزام است.
اگر حکم باشد، حتی قابل تفصیل است که در یک جانب(مثلا حاکم) مطلق باشد و در جانب دیگر(مثلا مردم) مقید باشد! در اختلاف بین مردم و حاکم این ثمرات بسیار جدی و موثر است.
3⃣ "مثل الذی لی علیکم" ؛ حق متقابل است.
• یک وقت تقابل حق-تکلیف داریم؛ هرکس محق شد، مقابلش کسی مکلف می شود.
• یک وقت تقابل حق-حق است؛ مقابل حق، برای دیگری هم حقی جعل شده است.
⬅️ اینجا دومی را می فرماید.
در فراز های بعد شاهد قوی وجود دارد:
فَجَعَلَها تَتَکافَئُ فِی وُجُهِها: در ابعاد گوناگون با یکدیگر برابرند!
ملاصالح مازندرانی در شرح کافی(ج۱۲ص۴۷۷) ذیل آن آورده: المراد المماثله فی جنس الحق و ان کان الحقان متغایرین.
⬅️ نکته مهم؛ در مکتب علوی بین حاکم و مردم، حق متقابلِ متکافئ برقرار است.
محمد عبده در شرح نهج البلاغه اش در صدر این خطبه آورده: شیخ رشیدرضا صاحب المنار در ص۹۵۵ از جزء۱۲ از مجلد۱۲ آورده: معاویه شکل حکومت اسلامی را به حکومت شخصی استبداد تغییر داد، مصالح امت را مثلی مالی که نزدیکان از هم ارث می برند قرار داد ولو همه امت هم نپسندند! پس این ریشه همه مصائب امت اسلامی شد.
متفکر فلسطینی دکتور ولید قمحاوی در مجله العربی می گوید: معاویه وطن عربی را ملکی کرد که فرزندان و نوه ها مثل اقطاع بزرگ زمین ارثش می برند؛ مردم کشور هم مثل گله برندگان شدند!
4⃣ "مثل الذی" از حیث حق بودن نه متعلق.
• چه حق مستقل چه منتزع از حکم، برای هردو طرف مثل هم است.
• یکی حق، یکی حکم یا حتی یکی حق مستقل، یکی منتزع از احکام شود؛ در غیر معصوم بسا سر از استبداد در آورد !
• "مثل الذی"، هم در اهلیت تمتع و هم در اهلیت استیفاء است.
یعنی چنانچه حاکم، حق استیفای حقش را دارد، مردم هم حق استیفاء دارند نه اینکه مثل مهجوران، صاحب حق باشند اما استیفای حق شان بر عهده حاکم باشد!
حضرت امیر(ع) اینرا در حکمت۱۶۴ در جمله ای طلایی و فوق العاده بیان کرده است:
مَنْ قَضَى حَقَّ مَنْ لَا يَقْضِي حَقَّهُ، فَقَدْ عَبَدَهُ [عَبَّدَهُ]. هر كه حق كسى را ادا كند كه او حقش را ادا نكرده، خود را بنده او ساخته.
⬅️ یعنی پذیرش دوگانگی در مقام استیفاء -که یکی حق استیفاء داشته و دیگری فقط اصل حق را داشته باشد- سر از ملکیت و اربابیت می انجامد که خلاف توحید و پرستش خداست.
• در همین خطبه باز این مهم را توجه می دهد: یُوجِبُ بَعضُها بَعضاً و لایُستَوجَبُ بَعضُها الا بِبَعض: بعضی از این حقوق، بعضی دیگر را وجب می کند و بعضی از آنها واجب نمی شود مگر با انجام حقی که در مقابلش هست.
نامه۵۰ معما را روشن می کند بعد از سه حق مردم را شمرد می فرماید:
فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ. وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ: چون چنين كردم، بر خداست كه نعمت خود بر شما عنايت كند و بر شماست كه از من فرمان ببريد.
⬅️ این مکتب علوی است که با استیفاء حق مردم، تازه حق حاکم لازم الاستیفاء میشود!
این مکتب آن جور که باید در محافل مذهبی و حوزوی ما هم شناخته شده نیست!
☑️ @m_ghanbarian