eitaa logo
دوتا کافی نیست
44.4هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
29 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۶۳ من در سال ۹۶ تونستم بورسیه تحصیلی دانشگاه آلمان رو برای مقطع ارشد بگیرم. در حال انتخاب خوابگاه و ... بودم که همسرم به خواستگاری من اومدن و دقیقا همون خصوصیاتی رو داشتن که همیشه دوست داشتم همسر آیندم داشته باشه. بین دوراهی سختی قرار گرفتم. و در نهایت به این نتیجه رسیدم که بعدا میتونم برای تحصیل دوباره اقدام کنم اما شاید در آینده دوباره فردی که انقد به دلم بشینه سر راهم قرار نگیره ( شرایط پذیرش من طوری بود که نمی تونستم با همسرم برم.) همون اول زندگی با همسرم صحبت کردم تا پس انداز ایشون و پول جهیزیه من رو روی هم بذاریم و یک خونه کوچیک بخریم به جای اینکه کلی وسیله بخریم و توی خونه اجاره ای زندگی کنیم. خوشبختانه خانواده خودم و همسرم از تصمیم ما حمایت کردن و ما چند سال اول زندگیمون رو در زیرزمین خانه مادرشوهرم که ۴۰ متر بیشتر نبود زندگی کردیم و از یخچال و فرش و تلویزیون و .. دست دوم اونها استفاده کردیم. منم دوست داشتم جهاز کاملی ببرم، اما راحتی آینده رو به خوشی چند روزه ترجیح دادم و الان خیلی خوشحالم که وسوسه نشدم و حرف بعضی از دوستامو گوش نکردم که میگفتن آدم فقط یک بار عروس میشه و فلان و بهمان. مراسم عروسی ما خیلی ساده برگزار شد و از ریخت و پاش های الکی صرف نظر کردم. بعدها همون دوستام بهم گفتن خوش بحالت که انقد عاقلانه تصمیم گرفتی و کاش ما هم یکم بیشتر روی تصمیماتمون فکر میکردیم. ۶ ماه خونه دار بودم که تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم چون آدم هرچی جوونتر باشه، بیشتر حوصله بچه رو داره و دوران بارداری و زایمان راحت تری هم داره. در دوران بارداری برای کنکور ارشد درس خوندم و وقتی پسرم به دنیا اومد از پا قدمش و تلاشهای خودم رتبه ۴ کشوری رو در رشته خودم آوردم. دوباره وارد دانشگاه شدم و با حمایتهای همسرم درسم تموم شد همزمان اقساط خونه ای که خریده بودیم هم به کمک اجاره ای که می گرفتیم، تمام شد و به خونه خودمون رفتیم. موندنم تو ایران باعث شد حمایت خانواده ها به ویژه مادرم رو داشته باشم کلاسهای ارشد ۲ روز در هفته از صبح تا عصر بود. پسرم هنوز غذا نمیخورد بخاطر همین از چند روز قبل شیر خودمو فریز میکردم و بچه رو پیش مامانم میذاشتم. البته صبحها تا وقتی که خواب بود همسرم هم پیشش بود بعد که بیدار میشد همسرم بچه رو میبرد پیش مادرم. زمانیکه پسرم حالش خوب نبود یا واکسن داشت از غیبت هام استفاده میکردم و نمیرفتم کلاس. اساتیدم بخاطر اینکه نوزاد داشتم خیلی خیلی باهام راه میومدن، همه تشویقم میکردن حتی مسئولین آموزش و بخش اداری وقتی میفهمیدن خیلی تحسین میکردن و من با انگیزه بیشتری درس میخوندم. ۳ روز در هفته هم سرکار میرفتم و برای درس خوندن شبها بیشتر بیدار میموندم. زمانیکه پسر خواب بود همزمان با شام درست کردن کارهای ناهار فردام رو هم میکردم و برای اینکه به کارها برسم سرعتمو بیشتر کرده بودم و بازدهی کارم بیشتر شده بود. زیاد نمیرسیدم خونه رو مرتب کنم یا مثل قبل برای غذا درست کردن وقت بذارم ولی همسرم خیلی همراهی میکردن، در کل مشوق من بودن و توی کارها کمک میکردن. کم کم داریم به آوردن بچه دوم فکر می کنیم تا هم پسرمون همبازی داشته باشه و با هم بزرگ بشن و هم فرصت داشته باشیم بچه های بیشتری بیاریم. همیشه تلاش کردیم حرف مردم روی تصمیماتمون تاثیر نذاره و الان خدا رو شاکرم که طی این مدت کوتاه، هم ازدواج کردم، هم خونه دار شدم، هم یه پسر ناز دارم و هم ارشد گرفتم در حالیکه اگر رفته بودم الان احتمالا فقط یک مدرک ارشد داشتم. خواهش میکنم رسم و رسوم غلط رو کنار بذاریم همه چیزو ساده بگیریم و طبق صلاحمون عمل کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
⁉️ یا ادامه علامه طباطبایی پاسخ می دهند... ✅ درباره دخترها، ایشان معتقد بودند که ازدواج، در بالاترین درجه اهمیت قرار دارد و پس از ازدواج، امکان ادامه تحصیل هست. 📚دختر علامه،یادها و یادگار ها،ص ۵٠ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسر مرحوم ماهچهره خلیلی: ✅ وقتی تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم، یکی از چیزهایی که در موردش حرف زدیم این بود که بچه مون حتما باید تو به دنیا بیاد و شناسنامه ایرانی داشته باشه. 👈 مرحوم ماهچهره خلیلی بازیگر نقش جاریه(خواهر مختار) در سریال مختارنامه، ۱۷ مرداد ماه بر اثر سرطان کبد، دار فانی را وداع گفت. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ خدا رحمت کند تو را، که پرفایده و کم هزینه بودی... گاهی اوقات، ۳ راننده برای حاج قاسم عوض می‌کردیم. راننده‌ها خسته می‌شدند، اما او همچنان می‌دوید و کار می‌کرد. خودش می‌گفت: "از ابتدای صبح که هنوز هوا تاریک است، از خانه بیرون می‌آیم و شب، وقتی به خانه برمی‌گردم که بچه‌هایم خوابند و نمی‌توانم آن‌ها را ببینم." آخرین بار، ۳ روز قبل از شهادتش به کرمان آمد. سه‌شنبه، کرمان بود. چهارشنبه رفت تهران. پنجشنبه در لبنان و سوریه بود و سحرگاه جمعه، در عراق به شهادت رسید. ببینید! اینقدر پرکار بود. یکی از دوستان به سردار گفته بود: اینقدر ندو. اینقدر خودت را خسته و اذیت نکن. حاج قاسم در جوابش گفته‌بود: "من اگر ندوم، نیروهایم راه نمی‌روند. من باید بدوم تا نیروهایم راه بروند"... می‌گفتند در آخرین جلسه‌ای که پنجشنبه در سوریه برگزار کرد، از ساعت ۸ صبح شروع کرده بود و به غیر از زمان محدود نماز و ناهار، تا ساعت ۳ بعدازظهر برایشان صحبت کرده ‌بود. تاکید کرده ‌بود: "همه بنویسند. هرچه می‌گویم، بنویسید. منشور ۵ سال آینده را دارم برایتان می‌گویم." حاج قاسم گفت و نیرو‌ها نوشتند؛ از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج سال بعد، از شیوه تعامل با همدیگر و... بعد از جلسه سوریه، برای دیدار با سید حسن نصرالله به لبنان رفت و بعد از آن هم، پرواز به سمت عراق و ترور و شهادت... آخرین دست‌نوشته حاج قاسم، همانی بود که در آن نوشته‌بود: "خداوندا مرا پاکیزه بپذیر. خداوندا عاشق دیدارتم... " نیروهایش در سوریه بعد از شنیدن خبر شهادتش، آن دست‌نوشته را جلوی آینه محل استراحت سردار در مقرشان در سوریه پیدا کردند. تاریخ آن دست‌نوشته، ۱۲ دی‌ماه، یعنی همان چند ساعت قبل از پرواز به سمت عراق بود.» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌 به زوج های جوانی هم که خونه پدرشون یارانه نداشتن، یارانه تعلق نگرفته ... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۶۴ تو یه دوره ای ازدواج کردیم که هنوز فرزند بیشتر باب نبود و رهبری امر به فرزندآوری بیشتر نکرده بودند. فضای دانشجویی و فرهنگ خانوادگی هم مزید بر علت شده بود. البته اینها فقط ۳ سال تصمیم برای بارداری رو عقب انداخت. ۴ سالم ناباروری، خلاصه با عنایت امام حسین علیه السلام بعد از برگشت از پیاده روی اربعین فهمیدم باردارم. علی رغم اینکه یه سقط داشتم اینبار با اینکه کوله به دوش کل مسیر نجف تا کربلا رو هم پیاده رفته بودم، چیزی نشده بود. خلاصه مرداد سال ۹۵ گل پسرمون به دنیا اومد اما علی رقم میل باطنی به خاطر وضعیت بریچ سزارین شد. بلافاصله بچه بعدی رو از امام حسین علیه السلام میخواستیم. و اینبار همین که از سفر کربلا برگشتم باردار شدم و مرداد سال ۹۷ هم با عمل سزارین دخترم متولد شد. و ما همچنان منتظر نعمت دیگری از جانب امام حسین علیه السلام، الحمدلله بازم پیاده روی اربعین با بچه ها روزیمون شد. اون سال که دخترم ۲ ماهه بود نه ولی سال بعدش بازم از امام حسین علیه السلام روزی خواستم وقتی تو حرم فکر میکردم الان بهترین دعا چیه داشته باشم چیزی به ذهنم نرسید به جز باردار شدنم، الحمدلله امام حسین علیه السلام اینبار هم عنایت کردن و من بعد از بازگشت از سفر آزمایش دادم و با نتیجه مثبت مواجه شدم. ولی وقتی برگه آزمایش رو به یه دکتر زنان و زایمان نشون دادم شروع کرد به توپ و تشر که با خودت چیکار کردی چسبندگی رحم میگیری و رحمتو در میارن و ...😒 مگه شوخیه دوتا سزارین پشت سر هم منم تصمیم گرفتم یه دکتر خوب انتخاب کنم. خلاصه با پرس و جو متوجه شدم خانم دکتر مرضیه شریفی تخصص دارن تو بحث وی بک (یعنی زایمان طبیعی بعد سزارین ) با لطف و محبت ایشون و تشویق هایی که داشتن مصمم شده بودم برا زایمان طبیعی و الحمدلله اینبار وضعیت جنین هم خوب بود اما مشکلی که وجود داشت شروع دردها بود که باید بدون هیچ آمپول و قرصی خودش بوجود میومد و پیاده روی های سنگین یکی، دوساعته هم کاری رو پیش نبرده بود ۴۰ هفته ام داشت پر میشد که با اصرار به دکتر یه هفته دیگه رو هم مهلت گرفتم. یعنی فقط یک هفته فرصت داشتم برای اینکه یه بار دیگه سزارین نشم. تو درمانگاه یه خانومی گفتن تو شرایط من بودن، رفتن پیش مامای خصوصی و با ورزش کردن دردهاشون شروع شده بود، خلاصه رفتم پیش ماما و تو یه جلسه کلی ورزش یاد گرفتم و از فردا صبح و شب انجام میدادم. الحمدلله دردام شروع شد، از صبح نم نم درد داشتم تا بازم ورزش و پیاده روی ،شب شدید تر شد، خواهر همسرم اومده بودن پیش بچه ها بمونن و ما بریم بیمارستان ،با اصرار ایشون شب رو خونه موندم تا دردها قابل تحمل بشه، فکر خیلی خوبی بود ساعت ۶ گذشته بود که راه افتادیم توی ترافیک صبحگاهی خودمون رو بیمارستان برسونیم، دردها همچنان ادامه داشت وقتی بیمارستان ویزیت شدم ساعت ۹ بود، ساعت ۱۱ هم گل دخترم به دنیا اومد، یه نوزاد۴ کیلویی (میخوام بگم صرف وزن زیاد نوزاد به بخیه ها فشار نمیاره ) دکترم میگفت چه نذری و نیازی کردی که انقدر سریع روند زایمان طی شد، اونجا یاد این افتادم که وقتی خاطره یکی از عزیزان رو تو کانال خوندم برا زایمان راحت گفته بودن چله زیارت عاشورا گرفتن با صد لعن و صد سلام ،منم انجام دادم و اونجا بود که متوجه شدم همه زندگیم مدیون امام حسینم و اینبار دخترم تیر امسال با زایمان طبیعی بعد از دوبار سزارین متولد شد. اینم بگم که همه کادر بیمارستان از خدمه تا پرستار و دکتر همه متعجب بودن از اتفاقی که افتاده بود، میگفتن ما زایمان طبیعی بعد یه سزارین دیده بودیم ولی این مدلی رو ندیده بودیم به گفته دکترم یک سال و نیم بعد از سزارین میشه زایمان طبیعی داشت و مشکلی نیست اما این واقعیتم یکی از همون چیزهایی هست که متاسفانه وزارت بهداشت درموردش سکوت کرده خواستم به عزیزانی که تو امر جهاد فرزند آوری میخوان قدم بذارن و سابقه سزارین داشتن بگم حتما زایمان طبیعی رو هم تجربه کنن و به راحتی زیر بار زایمان سزارین نرن. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ نگاه آینده‌نگرانه در مسئلۀ جمعیت در بارۀ بحث جمعیت، باید یک نگاه آینده‌نگرانه داشت. آینده‌ای که در بارۀ آن حرف می‌زنیم، چندان دور نیست. آینده‌ای است که بسیاری از جوانان و حتّی میان‌سالان امروز ما آن را خواهند دید. 📌ما اگر به مشکلاتی که در اثر کم شدن جمعیت به سراغمان خواهد آمد، فکر کنیم، متوجّه خواهیم شد که نباید با نگاه به مشکلات امروز برای آینده تصمیم‌ بگیریم؛ زیرا با این نگاه، آینده‌مان را خراب خواهیم کرد. ❌ما قبول داریم که مردم در حال حاضر با مشکلات اقتصادی فراوانی دست و پنجه نرم می‌کنند. برای برخی از مردم این مشکلات اقتصادی بسیار طاقت‌فرساست؛ امّا این دور از ‌انصاف است که ما به جهت وجود مشکلات اقتصادی که در بسیاری از کشورهای پیشرفته هم وجود دارد، به طور کلّی، پیشرفت‌هایِ چند دهۀ بعد از انقلاب را فراموش کنیم. ✳️ ما در این سی و اندی سال، ثابت کرده‌ایم که می‌توانیم کشورمان را بسازیم و در آینده هم چنین خواهد بود. 📚ایران، جوان بمان ص ۳۷ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️وقتی ، برای سالمندان غم انگیزتر از ابتلا به کروناست! ✅ «فرزند امروز، تکیه گاه فردا» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
📌همه چیز وابسته به خانواده است. خانواده اساسِ فرهنگ و تمدن و تعالی است. وقتی خانواده نابود و متلاشی و ناکارآمد شود، تبعات متعددی دارد که در کوتاه مدت خودش را نشان نمی دهد. این مساله، تمدن ها را از بین می برد. جوامع غربی خودشان هم این را میگویند. معتقد بودند که این فیلمهای هالیوودی دارد اساس خانواده را از بین می برد و راه علاج را مراجعه به رمانهای خانوادگی میدانستند. - در بین مسائل خانواده سه چهار مسئله خیلی مهم است. ✅ یک مساله و جلوگیری از متلاشی شدن خانواده است. راه هایی را باید پیدا کنیم. این خیلی مهم است. خانواده را از متلاشی شدن باید نجات داد. 🔹مسئله مهم دیگر، است. باید فضای داخل خانواده سالم باشد. جنبه غالب زن است اما گاهی به مردها هم ظلم میشود. هنجارهای درست اسلامی باید تنظیم شود و ضوابط و مقرراتی گذاشته شود که این حاکم شود. 🚨مسئله بعدی در خانواده مسئله است که خیلی مسئله مهمی است. چند سال است ما گفتیم خیلی از خانم های جوان قبول کردند و عمل کردند، لکن در محیط های عمومی جامعه نخیر، نیست. الان آمارهای ما به قدر جانشینی هم نیست. عدد مرکز آمار خودمان ١/٨ است. در حالیکه حداقل در کشور باید ٢/۵ باشد. یعنی ما تا ٣٠ سال دیگر یک جامعه پیر داشته باشیم که خطر بزرگی است. . 📌وانکحوا الایامی منکم... باید آدم واقعا دعا کند. یکی از دعاهایی که من دائم میکنم برای دختران و پسرانی است که موقعیت ندارند. بعضی دخترهایی که طالب ازدواج هستند، گاهی نامه می نویسند. فکر کنید ببینید چه کار باید کرد که سن ازدواج بالا رفته، میل به ازدواج کم شده. بله علتش همینهاست که ذکر شد. منتها علاج دارد. ✅ یکی از کارهای بسیار اساسی در این زمینه است. با کارهای خوب می شود. اشاره کردند به سریال ها. این اشکال کاملا درست است. ترویج ازدواج به صورت هنری انجام نمیگیرد. فیلم، سریال، پویانمایی. گاهی پویانمایی مؤثرتر است. یک ساده از حرف های من حتی مؤثرتر است در تشویق به فرزندآوری... 📌مساله فرهنگ سازی خیلی مهم است. یک زمانی ۴ فرزند و ۵ فرزند داشتن عادی بود. در رژیم طاغوت بنا کردند به کم کردن فرزند. تبلیغ کردند. تو کوچه ها خیابان ها می نوشتند. فرزند کمتر... زندگی بهتر... 🔻الان استدلالهای غلطی هم می شود. حرفهای بی ربط و بی منطقی است. خانواده ای که اهل تربیت کردن است ١ فرزند با ۵ فرزند فرقی ندارد. محیط خانواده خوب باشد، تعداد فرزندها تاثیری نمیگذارد. 📌بعد از انقلاب حرکت موثری صورت گرفت. ولی بعد از صحبت هایی شد که این جمعیت مشکل ایجاد میکند. بنده خودم در این مساله مسئولیت دارم، در آن سهیم بودیم. اوایل شاید درست هم بود.(تا ٣/۵ و ۴ درصد) لکن ادامه اش غلط بود. . ✅باید فرهنگ سازی شود. بروید افکار عمومی را درست کنید. درست و باید کار از دست مردم گرفته نشود. گرچه دستگاهها و نهادها مسئولیت دارند. لکن این پویش مردمی و حرکت اساسی مردمی نباید متوقف شود. «بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از فعالان حوزه خانواده و جمعیت، در ۲۴ مرداد ماه سال گذشته» کانال«دوتا کافی نیست @dotakafinist1
👌«همدم امروز، یاور فردا» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۶۵ ۱۶ سالم بود که با پسر عموم ازدواج کردم. پیش دانشگاهی عروسی کردیم و رفتیم سر خونه زندگیمون و من زمانی که کنکور می دادم، دو ماهه باردار بودم... حقوق بین الملل دانشگاه شیراز قبول شدم اما از اون جایی که رفت و آمد برام سخت بود انصراف دادم. هدی ساداتم به دنیا اومد و زندگی ما رنگ و بوی دیگه ای گرفت... دوباره کنکور شرکت کردم و توی شهر خودمون دانشگاه پیام نور رشته علوم تربیتی قبول شدم. همزمان بعنوان خبرنگار فعالیت می کردم و گاه گداری اجرای صحنه هم می رفتم. اساتیدمون خیلی بهمون امیدواری میدادن که می تونید با این رشته وارد آموزش و پرورش بشید و من این رو بیشتر شبیه خواب و خیال می دیدم. آخه چجوری؟با چه امیدی؟ خلاصه که بعد از سه سال در حالیکه هنوز داشتم درس می خوندم با همسرم تصمیم گرفتیم که دوباره یه فرشته وارد زندگیمون کنیم و خدای مهربون هم اجابت کرد و زهرا سادات ِ شیرین زبون به جمع ما پیوست. سال ۹۷ آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم و به مدد الهی قبول شدم. بعد از یه مدت اجراهام توی صفحه ی اینستاگرامم دیده شد و از طرف صدا و سیمای استانمون دعوت به کار شدم. تازه داشتم جا باز می کردم توی این دو حوزه که به شدت عاشق هر دوش بودم ... اما احساس کردم داره دیر می شه و لازمه که به فکر فرزند سوم باشیم. ولی کارم چی؟؟؟ اگه از دستش بدم چی؟؟؟ خیلی این فکرا توی ذهنم می چرخید اما توکل به خدا کردم و دلم رو زدم به دریا و امروز در حالیکه ضحی سادات سومین دخترم هنوز یک ماهش هم نشده دارم براتون پیام میدم. خدا رو صد هزار مرتبه شاکرم که فرزندان صالح و سالم به من و همسرم عطا کرده و ازش می خوام که دامن همه ی مادرایی که چشم انتظار فرزندن رو سبز کنه... امروز الحمدلله رب العالمین وضعیت ما از هر زمانی بهتره... با همین شرایط دو بار رفتم پیاده روی اربعین و فعالیت های اجتماعی و روزمره خودم رو هم دارم. گاهی کم میارم، گاهی درجا می زنم ولی شیرینی های زیادی رو هم چشیدم و از خدا ممنونم بخاطر همه ی نعمت هاش که هر چقدر شکر کنم باز هم کمه... توکل خیلی مهمه... یادمون نره رازق اصلی خداست و اگه کار رو به دست اون بسپاریم حواسش بهمون هست. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
💥در مقابل برنامه دشمن علیه خانواده بایستید... 📌در این برهه به‌خصوص روی مسئله تأکید کنید. دشمن بشریت تصمیم گرفته خانواده را از بین ببرد. از صد سال پیش تصمیم گرفتند خانواده را از بین ببرند؛ این ازدواج‌های سخت و دیرهنگام و فرزندآوری کم، این ازدواج به تعبیر زشتشان سفید که سیاه و غلط است و از بین بردن حیا و عفت از برنامه‌های دشمن است. ✅ شما مقابله با این‌ها را وظیفه خود قرار دهید. به ترویج طهارت و پاکیزگی کشور همت بگمارید که از بهترین کارها برای حفظ انقلاب و نظام اسلامی است. «دیدار با مداحان، ۹۷/۱۲/۷ » کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم» کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
17.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ نکات اساسی در مورد بارداری کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
سلام خدمت همه خانم ها و آقایون کانال😍 من اسمم مریمه، پدرم طلبس و نظامیه خودم دوست دارم با طلبه و سید ازدواج کنم 💍💍💑 مجردم الان🙍🏻‍♀️ من ۱۷ سالمه تا پارسال خواستگارام تلفنی بودن و مامانم رد میکردن و من ناراحت بودم. چون دوس دارم از این سن ازدواج کنم تا بتونم بچه های زیادی بیارم🤱🏻 امسال توی خرداد ماه وسط امتحانات من یه خواستگار داشتم سید بود و طلبه و حافظ قرآن خلاصه همه چیز تمام🙎🏼‍♂️ما ۳ جلسه باهم صحبت کردیم و قرار بود جلسه بعدش بریم برا آزمایشو، کارای عقد و... فردای شب خواستگاریم رفتم مدرسه و به مشاورمون گفتم خانم، من دارم شوهر میکنم و اینا... کمکم کن چیکار کنم؟ برگشت گفت مریم جدی میگی؟!!😳😳گفتم بعله خانم، دارم ازدواج میکنم برگشت گفت خاک تو سرت ازدواج نکنیااااااااا😡😡 گفتم چرا خانم مگه چیه سنت پیامبره... گفت خیلی میخوای به حرف پیامبر گوش بدی پیامبر گفته «ز گهواره تا گور دانش بجوی» نه اینکه شوهر کن، بعدشم من الان ازدواج کردم، از مدرسه میرم خونه، خسته کوفته غذا درست کن، خونه مرتب کن و به بچه ها برس و اینا... گفتم خانم زندگی همه شیرینیاش به اینه گفت بد بخت بگو نیاز دارم😱😱😱 گفتم خانم این چه حرفیه گفت اگر بفهمم به این آقا جواب مثبت دادی دیگه تو هیچ مدرسه ای راه نمیدمتو به مدیر اونا میگم. گفت درس بخون و آیندتو بساز باید مستقل باشی نه اینکه جلو شوهرت دست دراز کنی، هر چند پولدار باشه خلاصه کلی صحبت کرد باهام. منم خر شدم و ردش کردم الان واقعا پشیمونم که چرا ازدواج نکردم باهاش😞😞 تازه کلی از دخترای مدرسه مونم رو از ازدواج منع کردن برای مثال دختر داییم نامزد کرد عکس شوهرشو آورد نشون داد، اخطار گرفت اما بچه های دیگه عکس دوست پسراشونو میارن نشون میدن چیزی نمیگن 😒😒 هر چند سنم کمه و وقت دارم اما انشالله مورد مناسب بعدی رو رد نمیکنم و آیندمو میسازم و برای حمایت از حرف رهبرم کلی بچه میارم با تربیت درست. خیلی ممنون حرفامو گوش کردین و پای درد و دلم نشستین، مریم هستم، ۱۷ ساله از شهر مقدس قم راستی کانالتونم عالیه... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
⚠️فقط یک دهه فرصت داریم. 📌 دکتر مریم اردبیلی، آینده‌پژوه و کارشناس حوزه جمعیت میگه از دهه ۸۰ پنجره جمعیتی کشور باز شده و حدود ۲۰ سال از آن سپری شده؛ در حالت خوشبینانه فقط یک دهه فرصت داریم و سیاست‌ها و فرهنگ‌سازی‌های جمعیتی باید در این یک دهه اتفاق بیفتند. 📌نسل‌های بعد (دهه ۷۰ و ۸۰) نسبت به دهه شصتی‌ها جمعیت کمتری دارند و باید نرخ باروری آنها برای رسیدن به نرخ جایگزینی بیش از ۳ فرزند باشد. 👈 خانم دکتر اردبیلی، مادر پنج فرزند هستند. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۶۶ در مورد نیاز سالمندان به محبت فرزندان شون تجربه ای داشتم که میخواستم اینجا مطرح بشه ... وقتی حرف از فرزند زیاد زده میشه خیلی ها موضوع مالی، تربیت، کنایه اطرافیان، فرهنگ، مسائل جسمی و خیلی چیزهای دیگه رو مطرح میکنند ... اما متاسفانه هیچکس حواسش نیست که دنیا همین یکی دو روز حال نیست و ان شاءالله قرار ۶۰ ،۷۰ سال زندگی کنیم ... تک فرزند هر چقدر هم خوب باشه بالاخره اندازه یک نفر میتونه کار انجام بده و گاهی خیلی سخت میشه .. من خودم سه تا خواهر و برادر هستیم. یه دختر دوتا پسر، دوتا مون ازدواج کردیم و یک برادرم هم مجرد هستند .. خودم هم سه تا بچه دارم .. متاسفانه مادرم در اثر ترس از کرونا و بالا رفتن سن دچار مشکلاتی شدند. حالشون خیییئلی بد شد و اوایل که همه قرنطینه بودن بیماریشون سریع به بدترین حالت ممکن تغییر کرد. من دیدم اگر کرونا مادرم رو نکشه خدای نکرده این ترس و اضطراب و تنهایی حتما یه بلایی سرش میاره. این شد که با تمام ریسکی که داشت چمدان بستم و رفتم خونه شون، بعدا به قول خودشون مثل فرشته نجاتی بودم که در چارچوب در ظاهر شدم.... بهشون آرامش دادم و از لحاظ غذایی کلی بهشون رسیدم. گفتیم و خندیدیم ... بادکش انداختم براشون و هر کاری از دستم بر میومد انجام دادم ...البته پسر کوچکم رو هم بردم چون حضور بچه در هر خانه ای نشاط آور هست و ناخودآگاه تقاضا هایی که از مادر بزرگ میکنن و مادر بزرگ از روی دلسوزی مجبور به انجام دادن میشه، معجزه میکنه ..چون هم باعث میشه حرکتی بکنن هم اینکه احساس کفایت بهشون دست میده و حرف ها و حرکات با نمک بچه ها همیشه پدربزرگ و مادربزرگ ها رو به خنده وا میداره.... الحمدلله مادرم حالشون رو به بهبودی رفت... اما من خودم بخاطر اینکه بچه ها رو گذاشته بودم خونه کلی عذاب وجدان و دل مشغولی داشتم ... الحمدلله برادرم از لحاظ خرید و ... کلی کمک بود ولی خب مردها هیچوقت مثل خانم ها و مخصوصا دختر ها نمیتونن ابراز محبت کنن ... البته برادرم چند بار خواستند تا مادرم ببرن خونه شون ولی خب مادرم راحت نبودند... عروسمون خیلی خوبن ولی بچه کوچیک دارن ... این شد که به زور مادرم برداشتم بردم خونه خودم ... چند روز هم خونمون بودند .. اما خب من باید حواسم به همه چیز می بود، درس خودم، درس بچه ها، امتحانات، جسم و روح مادرم، پخت و پز .... واقعا شرایط سختی بود. اما همش یه جمله در ذهنم تکرار میشد، کاش تنها نبودم ... کاش یه خواهر داشتم ... حتی یک سری زنگ زدم برادرم اومدند و تو ماشین کلی پیشش گریه کردم ... الحمدلله حال مادرم بهتر شد ... اما من دلم برای خودمون و بچه هامون می سوزه که چطور میخوان تنهایی ۴ تا پدر و مادر خودشون و همسر شان رو نگهداری کنند؟! آیا ما واقعا به فکر خوشبختی فرزندانمان هستیم که بچه کم میاریم؟آیا آینده ای نیست ؟ پیری نیست؟مریضی نیست؟ همه جنبه های زندگی رو باید با هم دید ... شاید حتی ده تا بچه هم به فکر ما نباشند ولی واقعا چقدر احتمال داره کسی که این همه فک و فامیل داره تنها بمونه؟ یه کم واقع بین باشیم و نذاریم این تفکرات غلط و مسخره جلو لذت های عمیق زندگی و فرزندآوری رو از ما بگیره برای همه بیماران دعا کنید... کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
من پارسال تو کانال شما این دعا رو دیدم، خوندم و باردار شدم و الان پسرم حسین سه ماهه😍 است. بی زحمت دوباره تو کانال بذارین تا اول محرم هرکی بچه نداره اینو بخونه، من و یکی از دوستام واقعا جواب گرفتیم. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
✅ فرصتی بی نظیر و کم نظیر جهت فرزندار شدن زوج های نابارور ✨بنا به روایتی معتبر و صحیح از امام رضا علیه السلام که ایشان فرمودند: «روز ، روزی است که حضرت زکریا دعا کردند که خدواند به او فرزندانی عنایت فرماید، خدواند نیز به او یحیی را بشارت داد.» بعد حضرت فرمودند: «پس هر کس این روز را روزه بگیرد و سپس دعا کند، خداوند همان طور که دعاى زکریّا را مستجاب کرد، دعاى او را نیز مستجاب خواهد کرد.» 📚کتاب امالی و کتاب من لا يحضره الفقيه ؛ شیخ صدوق ج۲ ؛ ص۹۱ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
⚠️ایران، سالخورده ترین کشور منطقه و کشوری پیرتر از روسیه و آمریکا در سال ۲۰۵۰ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
⚠️دهشتناک 📌 در زمینه‌ی مسائل خانواده به معنای واقعی کلمه باید تحول ایجاد کنیم. امروز خبرها و گزارش های متقن به ما می‌گوید که ‏ما، کشورمان به سرعت به سمت دارد پیش می‌رود. 📌 این خیلی خبر دهشتناکی است. خبر بدی است. از جمله‌ی چیزهایی ‏است که آثار آن وقتی ظاهر خواهد شد که هیییچ گونه علاجی برایش متصوَّر نیست.‏ 🌐 سخنرانی به مناسبت سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه الله) - ۱۳۹۹/۰۳/۱۴‎ کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨آیا ایران نیز به سرنوشت ژاپن دچار خواهد شد؟! 👈 فقط یک دهه فرصت داریم تا ایران را از سالخوردگی جمعیت نجات دهیم. در غیر اینصورت شرایطی به مراتب بدتر از ژاپن در انتظار ما خواهد بود. چون ژاپن بعد از توسعه یافتگی با سالخوردگی جمعیت مواجه شد اما ما توسعه نیافته به کشوری سالخورده تبدیل خواهیم شد. از طرفی کشور ما دشمنانی دارد که در صورت سالخورده شدن جمعیت، همچون کفتار به ما هجوم خواهند آورد. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۶۷ چند وقتی هست که با کانال دو تا کافی نیست آشنا شدم به نظر من که سه تا دارم سه تا هم کافی نیست اما ... ۳۷ ساله ام، دو پسر دارم و یک دختر و همسری که مهربانه، ۲۶ ساله بودم که به عقد همسرم دراومدم و بعد از ۶ ماه ازدواج کردیم، سال ۹۰ پسر بزرگم به دنیا آمد. درد زایمان رو تحمل کردم و آخر سر سزارین شدم ، ۹۴ دخترم به دنیا آمد و ۹۵ پسر دومم به قول معروف به طور ناخواسته. با اینکه بچه سوم ام ناخواسته بود اما من هیچ حس بدی نداشتم و اصلاً هم به فکر سقط و این کارهایی که این روزها خیلی باب شده نیفتادم، ولی کلی سوژه شدم؛ سوژه همکارانم، سوژه خانواده ام، سوژه در و همسایه، سوژه هر رهگذری که خانواده ی ما رو میدید و بگذریم که هر کسی در حد و اندازه خودش اظهار نظر می کرد در مورد تعداد فرزندان دیگران که به نظر من جزء خصوصی ترین مسائل یه خانواده هست و کسی نباید دخالتی و حتی اظهار نظری بکنه. مرخصی زایمان بچه اولم، شش ماه بود و بعد بچه رو میبردم خونه مادرشوهرم میذاشتم و میرفتم سر کار و بعد از کار دوباره میرفتم و تحویل میگرفتم، کمی که بزرگتر می شد، می گفت مامان نرو سر کار و هر روز با گریه ازم جدا می شد. بچه ای که مفهوم زمان رو نمی فهمه هر روز با صحنه خداحافظی مادرش روبرو میشه انگار که هر روز مادرش میمیره و اون چند ساعت غصه میخوره و بعد مادر بر میگرده و فردا دوباره همان قصه تکرار میشه و خدا می دونه چه صدمات جبران ناپذیر عاطفی می بینه ... کمترینش انگشت مکیدنش بود. مادرشوهرم خیلی مهربونه و هم در حق من و هم در حق نوه ش مادری کرده و وجود اون دلگرمیه زیادی برای من و بچه م هست. سر زایمان دخترم به لطف دولت احمدی نژاد ۹ ماه تو مرخصی بودم و بالتبع خیلی بهتر بود، دخترم که چهار ماهه بود فهمیدم بچه سومم رو باردارم هفت الی هشت ماه به دخترم شیر دادم و بعد هم شیر خشک. تقریبا چهار ماه بعد از اتمام مرخصی زایمان دوم، دوباره به مرخصی زایمان رفتم، سزارین سوم ، کودک یک ساله ، مادر و خواهری که ازت دور هستن و مشکلات خودشونو دارن ، تنهایی ، شوهری که خسته از کار به خونه پناه میاره و ... بیشتر وقتا کم میاوردم. مرخصی سوم که تموم شد سه تا بچه رو نمیتونستم با هم ببرم پیش عزیزشون ، شوهرم اون روزا صبح زود و بدون ماشین میرفت سر کار اما من باید سه تا بچه ی ۵ و ۲ و ۱ ساله رو هر روز از خواب بیدار می کردم از طبقه چهارم میاوردم تو پارکینگ و سوار ماشین می کردمشون تا ببرم تحویل عزیزشون بدم و برم سر کار... سرما و گرما، خواب ،گریه، شرایط رو سخت میکرد. با مادرشوهرم (که بهش میگیم عزیز) صحبت کردیم و آپارتمان خودمونو اجاره دادیم و خودمون رفتیم پیش عزیز، خونه ویلایی نقلی دو طبقه، طبقه بالا برادرشوهرم و خانمش بودن و طبقه پایین خانواده ۵ نفری ما با عزیز و مادربزرگ همسرم. اون روزا صبحا با خیال راحت میرفتم سر کار و بچه ها تا ساعت نه ونیم ده می خوابیدن و وقتی هم بیدار میشدن عزیز پناهشون بود. چهار ـ پنج ساعت بعدش منم میرسیدم و خوشحالی شون دو چندان میشد. ناهارم همیشه آماده بود و بعد از ناهار ظرفا رو میشستم و استراحت می کردم.... عزیز مهربونتر از مادرم بود. یکسال هم اینطوری سپری شد و بچه ها بزرگتر شدن، روا نبود عزیز مهربون رو بیشتر از این اذیت کنیم، دنبال آپارتمان طبقه اول نزدیک خونه ی عزیز بودیم و میتونم بگم شش ماه تمام، مشاورین املاک محل، سایت دیوار و ... رو گشتیم تا بالاخره با دوتا کوچه فاصله یه آپارتمان ۸۵ متری پیدا کردیم. اصرار بر طبقه اول هم به خاطر این بود که قبلا که تو آپارتمان خودمون در طبقه ۴ بودیم همسایه پایینی خیلی از دستمون شکار بود، تقی به توقی می خورد، سریع میومد بالا که بچه ها تون سرو صدا می کنن، نمیدونم واقعاً انتظار داشتن من با بچه های سه چهار ساله با چه ادبیاتی حرف بزنم که مثلا شلوغ نکنن، سر وصدا نکنن... به نظر من که خودم در یک خانواده ۸ نفره و فقیر بزرگ شدم، وضعیت روحی و عاطفی پدر و مادر خیلی خیلی تأثیر گذارتر از وضعیت مالی خانواده در تربیت و روحیه فرزندان هست. خود من به شخصه هیچ گله و شکایتی از پدر و مادرم به لحاظ کمی امکانات مالی شون ندارم ــ من تا کلاس چهارم دبستان کیف مدرسه نداشتم، کتابام و لوازم التحریرم رو که تو یه مداد و یه پاک کن خلاصه می شد که اغلب هم گمشون می کردم. تو یه کیسه پلاستیکی میذاشتم و میرفتم مدرسه ، پول تو جیبی نداشتم، دفتر نقاشی نداشتم، گاهی وقتا که کفشم پاره میشد مثل شخصیت های داستان فیلم بچه های آسمان مجید مجیدی، با خواهرم به صورت مشترک می پوشیدیم تا وقتی که پدر بتونه کفش جدید بخره ــ اما منکر این هم که فقر چهره تلخی داره ، نیستم. کما اینکه گاهی وقتها این که " کادَ الفقرُ ان یکونَ کفراَ " رو به صورت ملموس حس کردم. 👈 ادامه در پست بعدی کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1
۳۶۷ وضعیت مالی فعلی ما، خدا رو شکر بدک نیست و میشه گفت متوسط هست. تو این دوران نابسامان اقتصادی یه آپارتمان ۱۱۰ متری داریم (که متاسفانه به خاطر اینکه همسایه ها اذیت نشن توش نمیشینیم ). یه ماشین داریم و حقوقی که خدا رو شکر از پس هزینه هامون بر میام. ما آدمای پرهزینه ای نیستیم، لباسهای پسر بزرگم رو نگه میدارم برا پسر کوچیکم، لباسای برادرزاده هام و خواهر زاده هام رو استفاده می کنم و برعکس. هزینه های پوشک و شیر خشک رو حس کردیم که چه طوریه، بچه هامو آتلیه نبردم تا حالا ـ ما خیلی رستوران نمیریم ـ فست فود زیاد نمیخوریم و بیشتر خودمون درست می کنیم، بچه هامون هر چی بخوان در اختیارشون قرار نمیدیم. بعضی وقتا واقعا نمیتونیم حتی اگه بخوایم ... خیلیا شماتتم می کنن و میگن تو که شاغلی میخواستی چیکار سه تا بچه رو؟ اصلا وقت می کنی به خودت برسی؟ وقت می کنی مسافرت بری؟ از زندگی چه لذتی می بری؟ گاهی میگن خب معلومه چون مادرشوهرش بچه هاشو نگه میداره خیالش راحته ... خودش که کاری نمیکنه ... بعضی وقتا نمی فهممشون، لبخندی میزنم و میگم آره همینطوره، به نظرم ارزش بحث کردن نداره چون از همون اول هم محکومم پس سر خودمو با حرفهای ـ صد تا یه غازشون ـ درد نیارم ... بله که لذت میبرم از زندگی، سرکار میرم، خسته بر می گردم، ناهار نداشته باشم باید به فکرش باشم، بعضی وقتا به بچه ها التماس میکنم سروصدا نکنن تا یه کم بخوابم، که اغلب نمیذارن. مثل همه ی خانوما با مسأله مهم و اساسی " چی بپزم؟" در گیرم، تو فضای مجازی هستم ـ ۲۴ ساعته نه ولی همیشه باید مواظب باشم تا مسحور این جادوگر نشم ـ برای مسافرت چون خانواده پدریم در شهرستان هستن سالی دو یا سه بار میرم پیششون، شمال، مشهد میریم و ... پارسال با سه تا بچه رفتیم کربلا، سختی هم داشت خب مگه چیه؟ فقط تو نجف یه کم به خاطر کم آبی اذیت شدم همین ... اینا میگذره. هر روز جدیدی که میاد خدا فرصت دوباره برای لذت بردن از نعمت حیات و هم چنین جبران اشتباهاتمون بهمون میده و هیچ وقت دیر نیست. با اینکه آگاهانه به این فکر کرده بودم که به ۳ تا بچه اکتفا نکنم اما مدتی بود که بیخیال این موضوع شده بودم شاید تذکرات منفی اطرافیان داشت کم کم اثرشو میذاشت با خودم می گفتم ولش کن نهایتا اگه بازم بخوام بعد از بازنشستگی اقدام می کنم و ... تا اینکه با این کانال آشنا شدم و با خوندن تجربه های خانم های پرانرژی و امیدوار به این فکر افتادم که اولاً بازم بچه دار بشم دوماً فاصله زیاد نندازم بین بچه ها، اما... راستش می ترسم، مرخصی زایمان زنان شاغل، شامل سه فرزند میشه ـ از هر کی میپرسم که قانون جدیدی، ماده ای ، تبصره ای، آئین نامه ای نیست آیا که مشکل منو حل کنه ؟ یا نمیدونن یا مثل همیشه میگن واقعاً میخوای بازم بچه بیاری؟ من دلم نمیاد اگه بچه چهارم رو بیارم از همون نوزادی تنهاش بذارم و برم سرکار . بچه های زنان شاغل مثل بچه یتیم بزرگ میشن ولی من دلم میسوزه نوزادم رو تنها بذارم ... گاهی به فکر بازنشستگی زود هنگام میافتم اما می بینم شرایطشو ندارم، گاهی با خودم میگم خب خودت نرو سرکار ولی دلم نمیاد هفده سال زحمتم رو بی سرانجام رها کنم... گاهی کلاً خسته و داغونم از این جابجا شدن نقشم در زندگی ... من مادرم ... چرا به جای اینکه صبحها نوزادم رو نوازش و بو کنم و لذت ببرم باید سر کار برم، چرا به جای اینکه برای بچه هام صبحانه و ناهار درست کنم باید با کلی ارباب رجوع همیشه نالان و شاکی سروکله بزنم، چرا باید به جای اینکه تو خونه بمونم و خودم رو برای شوهرم آرایش و پیرایش کنم باید سرکار باشم و رفتار مردانه از خود بروز دهم که محیط کاری ام سالم بماند و خیلی چراهای دیگر ... بگذریم درد دل زیاده ولی به قول حضرت علی : یا باید راهی پیدا کنم و با توکل پیش برم یا اگه راهی نبود رهاش کنم و بسپرمش به خدا و جزع و فزع نکنم . من از تجارب دوستان یاد گرفتم که خدا روزی همه رو خودش میده و فراتر از آن به این رسیدم که اگه بچه ی دیگه ای بیارم علاوه بر روزی ، خداوند خودش از جایی که فکر ناقص من بهش راهی نداره مشکلات رو هموار میکنه پس چرا من غصه ی این مسائل رو بخورم میسپرم به خودش و هم ضرورت ازدیاد نسل رو فدای مسائل کم اهمیت نمیکنم و هم اینکه ببینم چطور از پس این امتحان برمیام.... بالاخره وقتی ادعای شیعه بودن برای امام زمان رو دارم ؛ خوش بود گر محک تجربه آید به میان / تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. " شک نکنید" که دعای خیرتان برام برکات زیادی میاره ، التماس دعا. کانال«دوتا کافی نیست» @dotakafinist1