#ادبیات #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#مشترک_لفظی
#أضداد
#قسمت_اول:
یکی از علل اختلاف فتوا، اختلاف در فهم و دلالت متون است.
و یکی از علت های اختلاف در فهم متون، «اشتراک لفظی» است.
نمونه هایی از اشتراك لفظى که سبب اختلاف در فتوا شده است:
1- اشتراک لفظی يك كلمه (اسم) بین دو معنای متضاد:
بقره، آيۀ 228: «وَ الْمُطَلَّقٰاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلٰاثَةَ قُرُوءٍ ...»؛ یعنی: زنان طلاق داده شده؛ (برای عدّه) باید سه «قرء» صبر كنند».
لفظ «قُرء» بين دو مفهوم متضاد «طهر» و «حيض»، مشترك است. و اختلاف در معنای مقصود آیه، سبب اختلاف در دو مسألة فقهی مالی و غیر مالی شده است:
مسألۀ اول:
اکثریت فقهای امامیه و برخى از عامه نظیر عايشه و عبد اللّٰه بن عمر و زيد بن ثابت و شافعى و مالك معتقدند، «قُرء» در این آیه به معنای دوران «طهر» است، و لذا گفته اند: «عده طلاق زن سه طُهر است».
امّا برخى مانند أبو بكر، عمر، عثمان، ابو حنيفه و ابن قدامه حنبلى و ... «قرء» را به معنای دوم گرفته و معتقدند «عدۀ طلاق عبارتست از: گذراندن سه دورۀ کامل حيض» در نتیجه زمان عده طولانی تر از زمانی است که قائلین نظریه اول می گویند.
مسألۀ دوم:
همين اختلاف نيز موجب مىشود كه دربارۀ ارث زن مطلقه، در زمان عدّه نيز، اختلاف به وجود آيد؛ زیرا:
اگر شوهرش در (دورۀ حيض سوم) بميرد، مطابق قول دوم آن زن در آن مدت، هنوز در عده بوده و همسر شرعى تلقى شده و ارث مىبرد، در حالی که بر طبق نظریۀ اول، عدۀ این زن تمام شده و همسر میت به شمار نمی آید و از ارث محروم خواهد بود.
ادامه دارد....
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#مشترک_لفظی
#حرف-مشترک
#قسمت_دوم:
دومین نمونه از اشتراك لفظى که سبب اختلاف در فتوا شده است، اشتراک لفظی يك كلمه (حرف) است مانند:
اختلاف در معنای «أوْ»:
این حرف مىتواند براى «تخيير» يا براى «تفصيل» بكار رود.
مثلا دربارۀ حدّ مُحارِب و مفسد فی الأرض اختلاف است زیرا خداوند می فرماید:
«إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلٰافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ...» (یعنی: كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمىخيزند و اقدام به فساد در روى زمين مىكنند، فقط اين است كه اعدام شوند، يا به دار آويخته شوند، يا دست (راست) و پاى (چپ) آنها به عكس يكديگر قطع گردد و يا از سرزمين خود تبعید گردند).
#برخى از فقيهان امامیه مانند: شيخ مفيد، سلّار، ابن ادريس، محقّق و علّامه حلی، و نيز برخی از عامیان مثل: حسن بصرى و سعيد بن مُسَيِّب و مُجاهِد، حرف «أوْ» را در اين آيه براى تخيير دانسته و قاضى را در اجراى هر كدام از اين مجازاتها نسبت به هر مفسد و محارب مخير دانستهاند،
امّا #برخى دیگر مانند: شيخ طوسى از اماميّه، و شافعى و اكثر علماى اهل سنّت «أوْ» را براى «تفصيل حكم» دانسته و گفتهاند: مقصود قرآن آن است كه براى مجازات هر مفسد و محاربى بايد نوع مجازات هماهنگ و متناسب با نوع جرمش توسّط قاضى انتخاب شود.
#مثال دیگر:
اختلاف در معنای حرف «باء»
در آيۀ وضو: « «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ»؛ سرهايتان را مسح كنيد»
#برخى فقيهان مانند اماميّه و شافعيّه و حنفيّه حرف «باء» را براى تبعيض يا الصاق گرفته اند، و لذا در وضو مسح مقدارى از سر را كافى دانستهاند.
امّا #فقهاى برخى مذاهب مانند مالكيّه و حنبليّه حرف «باء» را زائده دانسته و مسح كل سر را لازم دانستهاند.
ادامه دارد....
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #صرف #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#مشترک_لفظی
#صیغه_مشترک
#قسمت_سوم:
سومین نمونه از اشتراك لفظى که سبب اختلاف در فتوا شده است، اشتراک لفظی يك صيغۀ صرفى است، مانند:
سؤال: وظیفۀ زن و شوهر در ایام حیض زن چیست؟
قرآن می فرماید: (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ) (سوره بقره آیه: 222)
اکنون نقش علم #صرف و #مغنای-وزن را در تحلیل آیۀ فوق ببینید:
وزن #مَفعِل :
لفظ «محيض» بر وزن «مَفعِل» و مشترك بين سه صیغه است: مصدر میمی (حیض شدن)، اسم زمان (زمان حيض)، اسم مکان(محل حيض)؛ نیز برخی گفته اند واژۀ «محیض» اسم مصدر به معنای (حیض) است.
اکنون بر اساس احتمالات فوق، در حکم مسألۀ ذیل اختلاف شده است:
در زمان عادت ماهانه، چه چیزی حرام است و مرد باید از آن اجتناب کند؟ (الف- فقط استمتاع از محلی که خون حیض از آن بیرون می آید، حرام است. ب- هر گونه استمتاع و کامجویی از زن، حرام است.)
#آرای_فقهاء:
فقهای امامیه و نیز شافعى در یکی از اقوال خود و ثورى و محمّد بن حسن شيبانى و داوود و فخر رازى معتقدند:
با توجه به اینکه « #محیض » در آیۀ فوق #اسم_مکان است، پس فقط باید از دخول در قُبُل احتناب کند ولی سایر لذت جویی ها حلال است. اینان برای ترجیح این نظریه قرائن و ادله ای نیز ارائه کرده اند.
امّا برخى ديگر مانند: مالك، ابو حنيفه، اوزاعى و شافعی در قول دیگرش، #محیض را #اسم_زمان دانسته و گفته اند: در این ایام به طور کامل باید از زن دوری کرد و هرگونه استمتاعی حتی بوسیدنش هم حرام است.
ادامه دارد:......
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #بلاغت #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#تقیید_به_وصف
#الأقرب_یمنع_الأبعد
#قسمت_چهارم:
چهارمین نمونه از قواعد ادبی که سبب اختلاف در فتوا شده است، اشتراک لفظی يك صيغۀ صرفى است، مانند:
#اختلاف در تقييد دو موصوف توسّط يك صفت (اسم1+اسم2+صفت)
اگر يك صفت پس از دو اسم قرار گيرد و توصیف هر یک از این دو اسم به وسیلۀ این صفت، صحیح و ممکن باشد؛ غرض ذکر این صفت چیست؟
الف- باید هر دو اسم را مقيّد به اين صفت بدانیم.
ب- به خاطر قاعدۀ «الأقرب یمنع الأبعد»؛ این صفت، فقط برای مقیّد کردن اسم آخر، به کار رفته است و اسم اول بدون قید و صفت به کار رفته است.
اختلاف در اين مسأله ادبى، منشأ اختلاف فتواى برخى فقيهان در برخى مسائل فقهى گشته است.
مانند: «حكم ازدواج با مادر زن پس از طلاق همسرى كه با وى همبستر نشده است».
اصل حكم حرمت ازدواج با مادر زن در آيۀ شريفۀ 22 سورۀ نساء چنين آمده است: « «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهٰاتُكُمْ وَ بَنٰاتُكُمْ وَ أَخَوٰاتُكُمْ وَ عَمّٰاتُكُمْ وَ خٰالٰاتُكُمْ وَ بَنٰاتُ الْأَخِ وَ بَنٰاتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهٰاتُكُمُ اللّٰاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَوٰاتُكُمْ مِنَ الرَّضٰاعَةِ وَ أُمَّهٰاتُ نِسٰائِكُمْ وَ رَبٰائِبُكُمُ اللّٰاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسٰائِكُمُ اللّٰاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ ...»؛ حرام شد بر شما مادران و دخترانتان و ... مادران زنانتان و دختران زنانتان كه در دامن شما پرورش مىيابند، از آن همسرانى كه با آنان همبستر شدهايد».
#سؤال: عبارت ( #اللّٰاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ) #صفت چیست؟
الف- فقط صفت (رَبٰائِبُكُمُ اللّٰاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسٰائِكُمُ) است؟
ب- علاوه بر اینکه صفت (رَبٰائِبُكُمُ ... ) می باشد؛ صفت «نساء» در عبارت (أُمَّهٰاتُ نِسٰائِكُمْ) نیز می باشد؟
#اقوال فقهاء و محدثین:
#برخى از قدمای عامه مانند: ابن زبير و مجاهد، صفت «اللّاتي دخلتم بهنّ» را صفت و قيد براى «نسائكم» در «أمّهات نسائكم» نيز دانستهاند. و به تبع آن اجازه دادهاند كه مردى كه همسرش را قبل از همبستر شدن طلاق داده است، مىتواند با مادر آن زن ازدواج كند، چنانكه همين فتوا را از ابن مسعود نقل كردهاند.
امّا #فقهاى اماميّه و #مفسّران شيعه و نيز #فقهاى مذاهب اربعه اتفاق نظر دارند كه اين قيد فقط مختص اسم دوم «رَبٰائِبُكُمُ اللّٰاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسٰائِكُمُ» است و اسم اوّل «امهات نسائكم» به اطلاق خود باقى است و اگر كسى دخترى را عقد كند، گرچه قبل از دخول طلاق دهد، هيچگاه با مادر وى نمىتواند ازدواج كند.
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #بلاغت #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#حقیقت-شرعیه
#حقیقت_لغویه
#اصول-فقه
#قسمت_پنجم:
ترديد بين معناى لغوى و شرعى
یکی از ريشهها و اسباب اختلاف در فهم معناى آيات و روايات، و در نتیجه #اختلاف-فتوا عبارتست از:
ترديد و اختلاف در اراده #معناى-لغوى يا #شرعى از يك كلمه.
مانند: ترديد در معنای كلمۀ «نكاح» بين ازدواج شرعى (عقد زوجیت بین زن و مرد) و اعمّ از شرعى و لغوی (رابطۀ زناشویی مشروع یا نامشروع)
قرآن كريم در سورۀ نساء، آيۀ 22 فرموده است:
« «وَ لٰا تَنْكِحُوا مٰا نَكَحَ آبٰاؤُكُمْ مِنَ النِّسٰاءِ إِلّٰا مٰا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كٰانَ فٰاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ سٰاءَ سَبِيلًا»؛
یعنی: با زنانى كه پدرانتان با آنها #نكاح كردهاند، نکاح نكنيد، مگر آن كه پيش از (ابلاغ) اين (قانون) چنين كرده باشيد. زيرا اين كار عملى زشت و مورد خشم خداست و شيوهاى ناپسند است.
در اين آيۀ شريفه از #نكاح_پسران با #زن_پدر نهى شده و عملی #حرام اعلام شده است.
امّا آیا اين حكم شامل زنى كه پدر از راه نامشروع با وى نزديكى كرده نیز مىشود؟
يا تنها شامل نكاح مشروع است؟
#اقوال_فقهاء:
#شافعى و #مالك (در کتاب موطّأ) بر آنند كه این شامل صورت زنا هم مىشود. و ازدواج پسر با زنی که پدر با او زنا کرده می-شود.
اما #ابو حنيفه و #احمد_حنبل گفتهاند: این آیه شامل صورت زنا نيست، و لذا گفته اند: ففقط ازدواج با زنی که به صورت شرعی، زن پدر باشد، حرام است ولی در صورتی که مردى با زنى زنا كند، پسر آن مرد مىتواند با آن زن ازدواج نمايد.
ريشۀ اين اختلاف آن است كه واژۀ «نكاح» در لغت به معناى مطلق وطى و همبستر شدن است، خواه مشروع باشد و خواه نامشروع، در حالی که در اصطلاح فقهاء و شرع به معناى #عقد_نكاح_صحيح است، امّا معلوم نيست مراد خداوند از كلمۀ «نكاح» در «ما نكح آباؤكم» معناى لغوى يا شرعى آن است.
نظر #امامیه:
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#ادبیات #بلاغت #فقه #نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا #حقیقت-شرعیه #حقیقت_لغویه #اصول-فقه #قسمت_پنجم: تر
#استعمال_لفظ_در_دو_معنا
#اصول-فقه
ادامۀ #قسمت_پنجم از #نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
موضوع سخن در استدلال به آیه 22 از سوره نساء بود:
«وَ لٰا تَنْكِحُوا مٰا نَكَحَ آبٰاؤُكُمْ مِنَ النِّسٰاءِ إِلّٰا مٰا قَدْ سَلَفَ ...»
گفتیم دربارۀ معنای واژۀ «نکاح» در «ما نکح آیاؤکم» اختلاف است:
1- آیا معناى حقيقى نكاح همان «عقد» است؟ (حقیقت شرعیه).
2- آیا منظور از نکاح همان وطی و عمل زناشویی است؟ (حقیقت لغوی)
نظر علمای عامه را در #قسمت_پنجم ببیان کردیم.
و اما #امامیه:
مشهور علمای امامیه این واژه را در این آیه به معنای (حقیقت شرعیه) دانسته اند. (تمهيد القواعد الأصولية و العربية؛ ص: 101 نوشته شهید ثانی)
البته برخی بحث #امکان #استعمال_لفظ در #دو_معنا را مطرح کرده و گفته اند در اینجا هم معنای لغوی و هم معنای شرعی آن اراده شده است. (عدة الاصول اثر شیخ طوسی، 21.)
مرحوم شیخ در کتاب عدة الأصول، عقاید معتزلیان و ساییر متکلمین و اصولیان را دربارۀ استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا به خوبی مطرح کرده و ادلۀ آنها را توضیح داده است.
#ادبیات #بلاغت #فقه #اصول
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
البحث النحوي عند الأصوليين .pdf
حجم:
7.93M
#بررسی_های_تطبیقی
#ادبیات_عربی #نحو
#اصول_فقه
بررسی تطبیقی آرای #ادباء و #اصولیان در مباحث #مشترک بین #ادبیات و #اصول_فقه
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#کلام
#ادبیات
#میان_رشته_ای
#نقش_علم_کلام_در_ادبیات_عربی
#شرط_تغلیب در باب #تثنیه:
برای میزان تأثیر علم کلام و پیش فرض های عقیدتی بر آراء نحویان و ادباء، کافی است در عبارت زیر از صبان ، بیاندیشید:
حاشية الصبان على شرح الأشمونى على ألفية ابن مالك و معه شرح الشواهد للعيني، ج1، ص: 109
عبارت اشمونی برای کلماتی که از نظر اعرابی ملحق به مثنی هستند ولی تعریف مثنی بر آنها صدق نمی کند:
دربارۀ مفرد «عمرین» دو احتمال است:
1- عمرو و عمر
2- أبو بكر و عمر
عبارت صبان:
در احتمال اول، عبارت #عمرین را به دو گونه می توان قرائت کرد:
1- عُمَرَین (از باب تغلیب عُمَر بر عَمرو) یعنی از باب: تغلیب أعزّ و اشرف بر غیر أعزّ باشد.
2- عَمرَین (از باب تغلیب عَمرو بر عُمَر) یعنی از باب: تغلیب أخفّ بر غیر أخفّ باشد.
عبارت صبان چنین است:
يصح ضبطه بالفتح (یعنی: #عَمرَینِ ) فالإسكان تغليبا للأخف
و بالضم (یعنی: #عُمَرَینِ )
فالفتح إشارة إلى قوله صلّى اللّه عليه و سلّم: «اللهم أعز الإسلام بأحب العمرين إليك» يعنى عمر بن الخطاب و عمرو بن هشام الذى هو أبو جهل تغليبا للأشرف الذى سبقت له السعادة فيكون فى الحديث رمز إلى أنه الذى يسلم.
قال الدمامينى: يغلب الأخف لفظا ما لم يكن غير الأخف مذكرا.
أقول: أو اقتضى تغليبه سبب غير التذكير كما قررناه فى العمرين بالضم فالفتح. ( #صبان: گاهی ملاک تغلیب غیر از تذکیر است همان طور که در عُمَرَین توضیح دادیم)
و ما نقلناه عن الدمامينى نقله الشمنى عن التفتازانى.
ثم نقل الدمامينى عن ابن الحاجب أن شرط التغليب تغليب الأدنى على الأعلى و ضعفه، و عن غيره أن شرطه تغليب الأعلى على الأدنى و ضعفه.
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#لغة_القرآن
#صرف_القرآن
تحلیل لغوی و صرفی #رّبّیّ و #رَبّانّیّ
#آیات:
در قرآن تنها یک مرتبه واژۀ #ربّيّون جمع #ربّیّ به کار رفته است:
1. «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ» آل عمران: 146.
واژۀ #رَبّانیّ سه مرتبه در قرآن به کار رفته است:
1. «وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ» آل عمران: 79.
2. «إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذينَ أَسْلَمُوا لِلَّذينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ» مائده: 44.
3. «لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ » مائده: 63.
#ادبیات
دربارۀ معنای #رِبّیّ دو نظر است:
نظر اول: هم معنای ربّانی ؛ یعنی: كسى که غرق در خدا باشد و به غير خدا مشغول نشود.
نظر دوم: ربّيّون به معنى هزاران و #ربّى به معنى هزار است. (اقرب الموارد و قاموس اللغه).
دربارۀ واژۀ #ربّانیّ
نظر اول: #ربّان صفت مشبهه است مثل عطشان و سكران ؛ به معناى (تربيت كننده) {طبرسی و اقرب الموارد و قاموس اللغة}.
در نهج البلاغه حكم 147. فرموده
«النَّاسُ ثَلَاثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ».
از مقابله متعلم بدست ميايد كه ربّانى وصف و بمعنى مربى است. عبارت «فَاسْتَمِعُوهُ مِنْ رَبَّانِيِّكُمْ وَ أَحْضِرُوهُ قُلُوبَكُمْ». در خطبه 106 نهج البلاغه، مؤید این نظریه است.
نظر دوم: #ربّانى منسوب به رب# و الف و نون براى تفخيم و تكثير است نه براى صفت مشبهه بودن؛ مثل #لحيانى كه به معنى كثير اللحيه است و ربّانى كسى است كه مخصوص به خدا باشد و به غير او مشغول نشود. نظریه #الميزان و اقرب الموارد و مفردات راغب .
@DUROUS_ALSHABAB
اسم مصدر حاصل مصدر.PDF
حجم:
2.4M
#کتاب_شناسی
#ادبیات
#اسم_مصدر #حاصل_مصدر
کتاب حاضر که در سال 1332 توسط دکتر #معین به زبان فارسی نوشته شده است با استفاده از کتب چون المعجم فی معاییر اشعار العجم و تفسیر ابوالفتوح و نهج الأدب و صرف و نحو زبان فارسی و مثنوی و آثار نظامی و آثار زبان شناسانی که در حوزۀ زبان های #سامی تحقیق داشته اند نوشته شده است.
@DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات
#اصول #ادات_عموم
#فخر_رازی
#شهید_ثانی
تأثیر پذیری شهید ثانی از فخر رازی
دلالت #أیّ استفهامیه و #شرطیه:
از نظر فخر رازی «أی» از الفاظ عمومی است که شامل موجودات عاقل و غیر عاقل می شود. او می گوید:
1. صیغه هایی که شامل موجودات عاقل و غیر عاقل میشود و آن لفظ #أیّ است، به شرط این که به معنای استفهام، شرط و جزا بیاید. (المحصول/ فخر رازی/ ج2 ص311)
#شهید_ثانی نیز در این زمینه میگوید:
صیغه #أیّ در مورد موجودات عاقل و غیر عاقل به کار می رود. این مطلب را جمهور اصولیان از جمله فخر رازی و پیروانش ذکر کرده اند. (تمهید القواعد ص155)
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB