#نکات_تکمیلی #شرایط_استعمال_أیّ_موصوله (#موصولات#مشترک)
«أىّ» از موصولات مشترک و از #مبهماتی است که در کتب درسیِ ما به نحو شایسته ای به آن نپرداخته است ، اگر چه در #قواعد_الأساسیة ، به نحو مختصر بیان شده ، ولی باز هم طلاب ، درباره این موصول چیزی نمی دانند ، چون عده کمی به این کتاب نیم نگاهی دارند ؛ لذا در اینجا با اختصار درباره« أىّ »سخن می گوئیم:
1- هرگز #مبتدا واقع نمی شود ، و به تبعِ این نکته ، إسم هیچ یک از #نواسخ نیز واقع نمی شود.
2- «أیّ»موصوله به #معرفه إضافه می شود.ابن مالک در باب إضافه می گوید:
وَ أخصُصَن بِالمَعرِفَةِ مَوصُولَةً«أیّاً»و بالعَکسِ الصِّفَةِ
3- به نظر #کوفیین و #ابن_هشام ، باید #عاملِ «أیُّ» از نظر #زمانی ، #مُستَقبِل باشد .
4- و به نظر همین جماعت ، باید #عاملِ «أیّ» ، #مقدّم باشد ، و #تأخیرِ آن از «أیّ» جایز نیست ؛ اگر چه ابن مالک و بصریین هر دو نکته(3و4)را إدعای بی دلیل می دانند ، ولی دلیلِ این جماعت این است که : مثالی که فاقدِ دو نکته فوق باشد ، از عرب شنیده نشده است ؛ بنابر این سخن کوفیین خالی از وجه نیست.
#موصولات #موصولات_مشترک #أیّ #شرایط_أیّ
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #مبتدا_و_خبر:
1- #سیوطی در ابتدای باب با ذکر این نکته که چرا ابن مالک ابتدا از #مبتدا_و_خبر صحبت کرده و سپس بعد از تکمیل بحث #نواسخ_مبتدا_و_خبر به سراغ باب #فاعل رفته است به یک بحث معروف در علم نحو اشاره کرده که با این عنوان مطرح می شود: «إذا دار الأمر بين كون المحذوف فعلا و الباقى فاعلا و كونه مبتدأ و الباقى خبرا» یعنی: اگر امر دائر شد بین اینکه اسم مرفوع را فاعل برای فعل مقدر بدانیم یا مبتدایی که خبرش در تقدیر است، چه کنیم؟ کدام ترکیب درست است؟
مثلا در آیه (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ) نقش «الله» چیست؟ آیا تقدیر آیه این است؟«اللّهُ خَلَقَهُم»، یا «خَلَقَهُمُ اللّهُ»؟
پاسخ این سؤال در گروه حل این مسأله است که اصل در مرفوعات چیست؟ فاعل یا مبتدا؟
#شرح_ابن_عقیل از ذکر این نکته خالی است.
برای مطالعات تکمیلی در این بحث می توانید به بابپنجم مغنی ذیل همین عنوان مراجعه نمایید: إذا دار الأمر بين كون المحذوف فعلا و الباقى فاعلا و كونه مبتدأ و الباقى خبرا؛ فالثانى أولى
2- #شرح_ابن_عقیل در بحث #مبتدای_وصفی به ترکیب #لیس_قائمٌ الزیدان به عنوان #مبتدای_وصفی پرداخته و آن را شرح می دهد؛ در حالی که #سیوطی به بررسی این ترکیب و امثال آن نپرداخته است.
نیز مثال «أ قائمٌ أبواه زیدٌ» را بررسی می کند که آیا مبتدای وصفی هست یا نیست، به طور کلی شرح و توضیح و بررسی تطبیقی مبتدای وصفی بر مثال ها، در #شرح_ابن_عقیل کاربردی تر و جزئی تر است.
3- در #شرح_ابن_عقیل به علت #اختلاف_ادباء در #ترکیب #آیه (أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يا إِبْراهِيمُ) پرداخته است ولی #سیوطی مثال #قرآنی برای #مبتدای_وصفی ذکر نکرده است.
4- در بحث #خبر_جامد و اینکه آیا #متحمل_ضمیر هست یا نه؟ عبارات #سیوطی سخت تر است و عبارات #ابن_عقیل شیوا تر و جامع تر است.
5- شرح بیت « و أبرزنه مطلقا حيث تلا ما ليس معناه له محصّلا» در #شرح_ابن_عقیل، مفصل تر و گویاتر است.
اگر چه هم #ابن_عقیل و هم #سیوطی در این بیت دچار کم گویی اند و تکمیل مطلب را باید در #شرح_اشمونی_بجویید.
6- ذیل بیت « و أخبروا بظرف أو بحرف جر ناوين معنى «كائن» أو «استقر». » #ابن_عقیل به مذاهب مطرح در تقسیم خبر به سه قسم: مفرد؛ جمله؛ و ظرف و جار و مجرور اشاره کرده و استدلال آنها را بیان می کند ولی #سیوطی وارد این بحث نشده است.
7- #ابن_عقیل به حدی درباره #متعلق جار و مجرور دقیق سخن گفته که به #غلی مشهور #طلاب هم به طور غیر مستقیم اشاره دارد و می گوید «#مُستَقِرّ» به صیغه #اسم_فاعل است. پس تقدیر «مُستَقَرّ» به صیغه اسم مفعول، غلط است.
8- اگر چه #ابن_عقیل در شرح بیت: « و لا يكون اسم زمان خبرا عن جثّة و إن يفد فأخبرا» مثال های بیشتری دارد ولی #سیوطی در بیان قاعده های مطرح در ذیل این بیت، دقیق تر و کامل تر است.
9- #مسوغات_ابتدا_به_نکره در #شرح_ابن_عقیل کامل تر از #سیوطی است.
بررسی مثالهایی نظیر «إن ذهب عير فعير فى الرّباط» و «شرّ أهرّ ذا ناب»، و «شىء جاء بك» و #ترکیب_اسم _مرفوع بعد از #کَم و ... که در #شرح_ابن_عقیل بررسی شده است، طلبه را برای فهم دقیق تر مثل های عربی و عبارات #مغنی آماده تر و مأنوس می کند.
10- #شرح_ابن_عقیل بسیار دقیق تر کامل تر به شرح بیت « و الأصل في الأخبار أن تؤخّرا و جوّزوا التّقديم إذ لا ضررا» پرداخته است ولی #سیوطی حق مطلب را ادا نکرده است.
#ابن_عقیل در این بحث، به #ابن_شجری و نظر علمای مدرسه #بصره و #کوفه هم اشاره دارد.
طلبه ای که #شرح_ابن_عقیل بخواند می داند که در #ترکیب ««زيد قائم»، و «زيد قام أبوه»،و «زيد أبوه منطلق» #اختلاف است نه اینکه دو وجه صحیح باشد. در حالی که از #سیوطی این مطالب به دست نمی آید.
11- مصرع «كذا إذا ما الفعلُ كانَ خبراً» در #شرح_سیوطی دقیق تر توضیح داده شده و #سیوطی در اینجا #حق_استاد_و_پدر را به جا آورده و منشأ شرح خود را که #حاشیه پدرش بر #الفیه است، معرفی می کند.
12- #شرح_ابن_عقیل بر بیت «كذا إذا عاد عليه مضمر ممّا به عنه مبينا يخبر» دقیق تر و بهتر و کامل تر از #شرح #سیوطی است و به #اختلاف_بین_نحویین در #ترکیب «ضَرَبَ غُلامُهُ زيداً» و #فرق آن به «صاحبها فى الدّار» نیز اشاره می کند. که چرا نحویین مثال دوم را ممتنع می دانند ولی در صحت مثال اولی اختلاف نموده اند؟
ادامه دارد
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
May 11
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #مبتدا_و_خبر:
...ادامه:
13- #شرح_ابن_عقیل می گوید: گاهی هم مبتدا محذوف است و هم خبر (خذف هر دو رکن)، و مثال قرآنی هم می آورد؛ ولی #سیوطی این مطلب را ندارد.
14- #شرح_ابن_عقیل در توضیح #حذف_خبر_بعد_از_لولا، دقیق تر و کامل است، ضمن اینکه اقوال این مسأله را بدون پیچیدگی بیان کرده است در حالی که در #سیوطی این مطلب نیامده است.
15- #سیوطی #حذف_خبر بعد از «لوما» را در ضمن یک جمله بیان کرده است ولی #ابن_عقیل نگفته.
16- #شرح_ابن_عقیل در باره «#نص_یمین» (مبتدایی که #صریح_در_قسم باشد) بسیار کامل تر و دقیق تر و متنوع تر از #سیوطی است.
17- درباره #حذف_خبر بعد از #واو_معیّت چندین نظریه است که #ابن_عقیل به دو مورد آن اشاره کرده است و منبع هم معرفی کرده ولی #سیوطی چیزی نگفته است . نسبت به #ابن_عقیل کم گویی نموده است.
18- شرح « و قبل حال لا يكون خبرا عن الّذي خبره قد أضمرا» و بیت بعدش:
#ابن_عقیل ضمن ترکیب این مثال ها و شرح قاعده، توضیح داده است که در چه مواردی «إذا...» در تقدیر است و در چه مواردی «إذ...» در حالی که #سیوطی متعرض این نکته نشده و در شرح عبارت هم ، دچار پیچیده گویی شده است.
19- در مواضع #حذف_مبتدا هم #ابن_عقیل ، مطالبی را گفته که اصلا در سیوطی نیامده است مثل اینکه مرجع ضمیر مبتدای مقدر قبل از مخصوص، چیست؟ و به چه معناست؟ و مثل اینکه #فی_ذمتی_لأفعلنَّ را چه کسی نقل کرده و ترکیبش چیست؟
20- #ابن_عقیل ضمن طرح اقوال درباره امکان #تعدد_خبر و بیان #شرایط_تعدد_خبر که در برخی از آراء نحوی گفته شده، به بررسی #قرآنی این مسأله هم پرداخته است در حالی که #سیوطی هیچ کدام از این مطالب را بیان نکرده و صرفا ظاهر الفیه را شرح داده است.
21- تعداد #شواهد #قرآنی و #ضرب_المثل ها و #اشعار مطرح در این باب، در #شرح_ابن_عقیل بیشتر از کتاب #سیوطی است.
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
هدایت شده از محمد یاسین ملائی
سلام آیا در تمام انواع مفعول مطلق
تاکید وجود دارد؟
#مفعول_مطلق
#أقسام و #معنای_مفعول_مطلق
به طور کلی تمام انواع مفعول مطلق، عامل خویش را #تأکید می کنند، زیرا یکی از #اسباب_تأکید، #تکرار است که در مفعول مطلق نیز ریشۀ عامل، تکرار می شود.
#أقسام_مفعول_مطلق:
به طور کلی می توان مفعول مطلق را به دو قسم، تقسیم نمود:
1- مفعول مطلق تأکیدی صِرف که فقط و فقط برای تأکید عامل خویش می آید (و البته درباره مؤکَّد در این باب، لطایفی هست که ان شاء الله خواهیم گفت. )
2- مفعول مطلقی که علاوه بر تأکید عامل خویش، #مُبَیِّن معنایی خاص، نسبت به عامل خویش است، مثلا نوع یا عدد آن را بیان می کند.
نتیجه: تسیم فوق از جهت #تأکیدی و #تأسیسی بودن مفعول مطلق است. (تأسیس= معنای جدید یا اضافه داشتن)
أما #أقسام_مفعول_مطلق_مبیِّن
که برای تأسیس و بیان معنای جدیدی می آید، منحصر در دو قسمِ «نوعی» و «عددی» نیست،
بلکه حداقل باید دو گونه دیگر نیز بر آن بیافزاییم.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#مفعول_مطلق
#أقسام و #معنای_مفعول_مطلق
با توجه به اینکه، نحویین مفعول مطلق را منحصر در سه قسم (#نوعی و #تأکیدی و #عددی) می دانند،
و #حذف_عامل_مفعول_مطلق_تأکیدی هم #جایز نیست.
مثال های ذیل، از کدام نوع مفعول مطلق اند؟
إما مَنّاً بعدُ و إما فِداءاً
إنّما أنتَ سیراً سیراً
سقیاً
...
پاسخ: ....
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#مفعول_مطلق
#أقسام و #معنای_مفعول_مطلق
قبلا گفتیم مفعول مطلق یا #تأکیدی است و یا #تأسیسی که به آن #مُبَیِّن هم می گویند. و مفعول مطلق #مبیّن دو گونه است: مبیِّن نوع و مبیّن عدد.
اکنون باید حداقل دو نوع دیگر هم اضافه کنیم:
1- مفعول مطلق #نائب_فعل همانند: #سقیا که به معنای (سقاک الله) است.
2- مفعول مطلق #توضیحی همانند: نَفَقَ نُفُوقاً که می فهماند ماده نفق در این مثال به معنای ماتت (مردن) است، و نَفَقَ نِفَاقا که می فهماند ماده نفق در این مثال به معنای (تغییر چهره دادن و دورویی ورزیدن) است؛ و نَفِقَتِ نَفَقاً که می فهماند ماده نفق به معنای تمام شدن است.
نتیجه: مفعول مطلق حداقل 5 نوع دارد: #تأکیدی، #نوعی، #عددی، #نائب_فعل، #توضیحی
و اما اینکه معنای مصدر نائب فعل، چیست؟ در فرصت بعدی ان شاء الله.
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
هدایت شده از دروس آیتالله ربانی بیرجندی
990907_SheikhMofid_L.mp3
10.84M
🔸 شخصیت شناسی و مکتب شناسی فقهی شیخ مفید
🔰 جلسه اول
💢 استاد معظم ربانی بیرجندی
#استاد_ربانی_بیرجندی
#مکتب_شناسی_فقهی
#شیخ_مفید
#مدرسه_عالی_سطح_چهار
#قرارگاه_فقاهت_و_مجتهدپروری
🆔eitaa.com/rabbanibirjandi/
#أقسام و #معنای_مفعول_مطلق
#مفعول_مطلق #نائب_فعل
#مفعول_مطلق #نائب_فعل در #قرآن:
مفصل ترین کتابی که برای طلاب پایه 2 مناسب باشد، و مراد از این اصطلاح را در ضمن مثال ها و اشعار عربی بیان کرده باشد، کتاب #شرح_ابن_عقیل است.
بنا به نظر او #مفعول_مطلق #نائب_فعل، هم در معنا و هم در تلفظ و هم در عمل، نائب و جایگزین فعل است.
یعنی:
همین #مصدر، به خاطر #نیابت از #فعلی که در آن عمل کرده و آن را #نصب داده است، اسم بعد از خودش را نصب یا رفع می دهد و در مقام ترجمه هم باید #فعل ترجمه شود نه به صورت #مصدر.
نمونه هایی از #مفعول_مطلق #نائب_فعل در #قرآن:
1- فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ (4)/محمد
ترجمه :
مشکینی : «پس چون با كافران (در جنگ) برخورد كرديد بايد گردنهايشان را بزنيد (نخست كشتن نفوس است) تا آن گاه كه آنها را سخت بكشتيد و از پاى درآورديد...»
2- وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ (240)/بقرة
خسروی : «و كسانيكه از شما مشرف بموت ميشوند و زنانى بجا مىگذارند بر آنان است كه در باره زنانشان براى مدّت يك سال بهره و نصيبى مستمر وصيت كنند (تا اينكه ورثه متوفّى من باب ادب و مراعات حقوق آنزن آنحق را تا آنمدت باو بدهند) و تا يك سال او را از منزل و مسكنى كه در حيات شوهر داشته است بيرون نكنند» دقیق ترین معنا ، زیرا «غیر اخراج» را نیز طلبی معنا نموده است .
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#استثناء #مفرّغ
#شرط #استثنای_مفرّغ در کلام عرب:
#مقایسه_نظریه #شیخ_بهایی و #ابن_عقیل و #سیوطی :
#تعارض بین #کتب_درسی و #استعمال_قرآنی :
#ابن_عقیل و #سیوطی همانند جمهور نحویین معتقداند که #مستثنای #مفرغ در #کلام_موجب قرار نمی گیرد.
عبارت:
#شرح_ابن_عقیل : الاستثناء المفرّغ، و لا يقع فى كلام موجب؛ فلا تقول «ضربت إلا زيدا».
#النهجة_المرضیة : و ذلك لا يقع إلّا بعد نفي أو شبهه ك: «لا تزر إلّا فتى» ؛ «لا يتّبع إلّا الهدى» و «هل زكى إلّا الورع؟»
اما #شیخ_بهایی معتقد است #استثنای_مفرغ در #کلام_موجب هم می آید، اگر چه استعمالش کمتر است.
الفوائد الصمدیة: ... و سمّي مفرّغا. و الكلام معه #غير_موجب #غالبا.
#استعمالات #قرآنی #استثنای_مفرغ:
حداقل در 14 آیه از قرآن کریم، #مستثنای #مفرغ در #کلام_موجب قرار گرفته است،
البته کسانی که وقوع آن در #کلام_موجب را انکار می کنند، برخی از این آیات را با تکلّف، #تأویل_به_نفی برده اند
هر چند از #تأویل برخی از آنها عاجز شده اند و به طور غیر مستقیم، به وقوع آن در #کلام_موجب ، إعتراف نموده اند.
و اما آیات:
1- وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ (سوره بقره آیه 45)
2- وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ (سوره بقره آیه 143)
3- فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ (سوره بقره آیه 2237)
4- ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ (سوره آل عمران آیه 112)
5- وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا (سوره نساء آیه 92)
6- وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ (سوره أنفال آیه 16)
7- وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ (سوره أنفال آیه 72)
8- لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (سوره توبه آیه 110) (لا یزال معنای ایجاب دارد)
9- لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلَّا أَنْ يُحَاطَ بِكُمْ (سوره یوسف آیه 66)
10- إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي (سوره یوسف آیه 53)
11- يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ (سوره حج آیه 65
12- الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ (سوره مؤمنون آیات5و6)
13- أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا (سوره أحزاب آیه 6)
14- الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ؛ إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ (سوره معارج آیات29و30)
#ادیب_شیعی #نجم_الأئمة و فاضل الأمّة جناب #شیخ_رضی می فرماید:
و تأويل النفي في غير الألفاظ المذكورة نادر، كما جاء في الشواذ: «فشربوا منه إلا قليل منهم، أي لم يطيعوه إلا قليل منهم؛ و لا يجوز: مات الناس إلا زيد، أي لم يعش الناس إلا زيد، و كذا لا يجوز في الأمر و الشرط، الإبدال و التفريغ، نحو ليقم القوم إلا زيد، و إن قام أحد إلا زيد قمت،
یعنی: تأویل بردن جمله موجب به جمله منفی در غیر از (أبی ، قلَّ ، أقَلَّ) نادر است.
از امور #شگفت:
از عجایب این است که نحویین و حتی #نجم_الأئمة وقوع #استثنای_مفرغ بعد از «مازال» و مشتقات آن را ممتنع می دانند، زیرا تأویل آن به نفی ممکن نیست، در حالی که این سخن در #تعارض آشکار با #استعمال_قرآن است: لَا يَزَالُ بُنْيَانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ (سوره توبه آیه 110)
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#إضافه#معنویه
#اضافه_به_معرفه
#فایده_اضافه_معنوی
سؤال: آیا مضاف به معرفه، معرفه است؟ در مثال «غلامُ زیدٍ» اگر زید دارای 10 غلام باشد، این اضافه مفید #تخصیص است یا #تعریف؟
پاسخ:
برای دریافت پاسخ باید به مقدمه ذیل توجه نمایید:
#معارف دو گونه است:
1- #معرفه_لفظی_و_معنوی، یعنی: اسمائی که از نظر معنایی بر فرد جزئی و معیّنی دلالت می کنند و از نظر لفظی نیز احکام اسم معرفه بر آنها مترتب است. مانند: ضمایر و اسماء إشاره و اسم موصول و علم شخص
2- #معرفه_لفظی_و_نکره_معنایی، یعنی: اسمائی که از نظر لفظی معرفه شمرده شده و لذا برای مبتدا شدن نیازمند مسوّغ نیستند و صفت آنها هم معرفه می آید، ولی از نظر معنایی با اسم نکره فرقی ندارند و همانند اسم جنس می باشند، مثال این قسم عبارتست از: علم جنس و معرفه به أل جنس
ابن مالک درباره علم جنس می گوید:
وَ وَضَعُوا لِبَغضِ الأجناسِ عَلَم ** کَعَلَمِ الأشخَاصِ لَفظاً وَ هوَ عَمّ
اکنون درباره مضاف به معرفه، در صورتی که دارای افراد متعدد باشد، همانند «غلام زید» در جایی که 10 زید، غلام دارد، باعث تعریف لفظی خواهد بود ولی از نظر معنایی، غلام نکره مخصصه است نه معرفه.
شیخ بهایی رحمه الله در تعریف معرفه می فرماید: الإسم إن وضع لشیء بعینه معرفة
#تعریف_و_تخصیص در #اضافه_معنویه
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#إضافه#معنویه
#اضافه_به_معرفه
#فایده_اضافه_معنوی
#میرزا_ابوطالب_و_سبب_تعریف_مضاف_إلیه:
از دیدگاه #میرزا_أبوطالب در #حاشیه_البهجة_المرضیة، آنچه باعث می شود #مضاف، در زمان اضافه به معرفه، #معرفه بگردد، #معهود بودنِ آن است نه #إضافه شدنِ آن.
به عقیده وی، در صورتی که #مضاف، دارای #افراد متعدد باشد، #تعریفِ آن به جنس است، یعنی لفظا معرفه است و از لحاظ معنایی فقط تخصیص می خورد.
#عبارت_حاشیه_میرزا_ابوطالب:
اقول : « تعریفُ المضافِ بالعهدِ أو الجنسیةِ
المقارِنَینِ للإضافةِ کما قالوا ،
لا بالمضافِ الیه ؛
ضرورةَ أنَّ «غلام زید» لا یَصِیرُ مُعَرَّفاً بالمضافِ الیه ،
لجواز أن یکونَ لِزَیدٍ أَغلِمَةً مُتَعَدِّدَةً... .»
#تعریف_و_تخصیص در #اضافه_معنویه
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#تمرین_قرآنی #إضافه
فرق معنایی «#بأخیکم» و «#بأخٍ_لکم» و «بغلامِک» و «بغلامٍ لک»:
سؤال: چرا در آیه: «وَ لَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ قالَ ائْتُوني بِأَخٍ لَكُمْ مِنْ أَبيكُمْ » (سوره یوسف؛ آیه59) به جای #ترکیب #بأخیکم از ترکیب #بأخٍ_لکم استفاده نموده است؟
پاسخ:
نحویین در فرق: «مررت بغلامك»، و «بغلام لك»، گفته اند:
جمله اول در صورتی به کار می رود که مضاف بین متکلم و مخاطب، معهود باشد.
ولی جمله دوم به معنای این است که مضاف، برای متکلم معهود و شناخته شده نمی باشد. (الدر المصون)
در تفسیر کشف الأسرار؛ و دقائق التأویل و حقائق التنزیل؛ تفسیر أبی السعود و ...درباره علت عدول از #بأخیکم به #بأخٍ_لکم گفته اند:
با اینکه یوسف آنان را می شناخت و باید می گفت #بأخیکم ولی از ترکیب نکره استفاده کرد، چون هنوز نمی خواست خود را به آنان معرفی کند و اینکه آنان برادر دیگری دارند را از خودشان شنیده بود، پس گویا منظور آیه چنین است: «بأخٍ لكُم قَد سَمِعتُ بِهِ». يعنى نزد من آريد برادرى را كه وصف او شنيدم و شما برایم گفتید.
آنچه ذیل این آیه گفتیم، می تواند توضیح بر عبارت #حاشیه_میرزا_ابوطالب باشد که فرمود: تعریف مضاف، به «عهد» یا «جنس» است.
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
May 11
#تمرین_قرآنی :
#فرق_معنایی_و_لفظی اسماء دائم الإضافه ای که چهار حالت دارند.
غُلِبَتِ الرُّومُ (2) في أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ (3) في بِضْعِ سِنينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ(4) (سوره روم)
قراءات:
#قراء_سبعه: مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ
#فراء نقل نموده که برخی مِنْ قَبْلِ وَ مِنْ بَعْدِ (به کسر و بدون تنوین) خوانده اند.
#إبن_نحاس قرائت منقول توسط فراء را تخطئه نموده و گفته صحیح آن است که مِنْ قَبْلٍ وَ مِنْ بَعْدٍ (به کسره و با تنوین) بخوانند. و البته برخی هم آیه را اینچنین خوانده اند. (الدر المصون)
اکنون این سؤال مطرح است که #فرق بین «#مِن_قبلُ» و «#مِن_قبلِ» و «#مِن_قبلٍ» چیست؟
#پاسخ: بین این قراءات دو فرق است: یک #فرق_لفظی و یک #فرق_معنایی؛ و البته درک و نوشیدن #فرق_لفظی، بعد از درک #فرق_معنایی، میسّر خواهد بود.
#توضیح #فرق_لفظی:
«#مِن_قبلُ»: فقط معنای مضاف إلیه در نیت و تقدیر است.
«#مِن_قبلِ»: لفظ مضاف إلیه در تقدیر است (و معلوم است که وقتی لفظ در تقدیر باشد، معنایش هم مراد است.)
«#مِن_قبلٍ»: هیچ چیزی در تقدیر نیست و إصطلاحا می گویند مضاف الیه «نسیاً منسیّاً» است.
#توضیح #فرق_معنایی:
«#مِن_قبلُ» (مبنی بر ضم): وقتی می گوییم فقط معنای مضاف الیه در تقدیر است، یعنی: 1- مضاف إلیه، به خاطر وجود قرینه حذف شده است. 2- برای تعبیر از مضاف إلیه، لفظ خاصی منظور نیست. مثلا در همین آیه به قربنه «وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ» (آیه3)، مضاف إلیه «مِن قبلُ و مِن بعدُ» حذف شده و تقدیر آن می تواند هر یک از «من قبل غَلَبِهِم و من بعد غَلَبِهِم» یا «من قبله و من بعده» یا «من قبل ذلک و من بعد ذلک» باشد. (توضیح اینکه: گاهی خود لفظی که برای تعبیر به کار می رود در مقصود گوینده دخالت دارد همانند اینکه می گویند: «بفرمایید بنشینید» یا «بنشین» یا «بتمرگ»)
«#مِن_قبلِ»: متکلم لفظ مضاف إلیه را به خاطر رعایت اختصار حذف نموده در حالی که همان لفظی که قرینه می فهماند منظور است. مثلا در این آیه تقدیر چنین است: در تقدیر است «من قبل غَلَبِهِم و من بعد غَلَبِهِم» (در این حالت، جای این سؤال هست که علت ترجیح یک واژه بر واژگان دیگر چیست؟ چرا متکلم فقط این لفظ را اراده کرده است؟ این واژه چه معنایی را می فهماند که سایر واژگان از فهماندن آن قاصراند.)
«#مِن_قبلٍ» (با کسر و تنوین): در این حالت، هیچ چیز در تقدیر نیست و قبل و بعد، نکره محضه اند. نظیر اینکه در فارسی می گوییم: «قبلاً گفته ام» یا «بعداً خواهم گفت». می بینید که در زبان فارسی هم در زمانی از این واژه با تنوین استفاده می کنیم که می خواهیم به طور کاملا مبهم سخن بگوییم و قید خاصی منظورمان نمی باشد.
#تتمه:
این بحث اختصاصی به #قبل و #بعد ندارد و در #اسماء #دائم_الإضافه ذیل نیز مطرح است:
#جهات_ستّ، #غیر، #حسب، #أوّل، #دون، #عل، #أیّ
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مطالعات_تکمیلی
واژه #أوّل
کدام #أوّل #دائم_الإضافه بوده و #چهار_حالت دارد؟
*کلمه #أوّل به چهار #معنا إستعمال می شود:
1- اسم به معنی«#مبدأ»:ما له أوّلٌ و لا آخَر.
2- اسم به معنی«#سابق»:لقیتُهُ عاماً أوّلاً
3- إسم تفضیل به معنی«#أسبق» و غیر منصرف:هذا أوّلُ مِن هذینِ.(نکته:از لفظش فعلی یافت نشده است.)
4- #ظرف به معنی «#قبل» و #دائم_الإضافه و دارای #چهار_حالت در إضافه که در یک حالت آن #مبنی می شود،:رأیتُ الهِلالَ أوَّلَ النَّاسِ،أی:قبلهم
#حاشية_الصبان على شرح الأشمونى؛ ج2 ؛ ص417
*قوله: (#أول)
*يستعمل اسما بمعنى (مبدأ الشئ) نحو ما له أول و لا آخر،
*و بمعنى (السابق) نحو لقيته عاما أولا فيصرف. و قد تلحقه تاء التأنيث،
*و وصفا بمعنى (أسبق) فيمتنع الصرف للوصفية و وزن الفعل و تليه من فيقال: هذا أول من هذين فيكون أفعل تفضيل لا فعل له من لفظه أو جاريا مجراه على الخلاف،
*و (ظرفا) نحو: رأيت الهلال أول الناس أى قبلهم
*قال ابن هشام: و هذا هو الذى إذا قطع عن الإضافة بنى على الضم قاله يس و غيره.
*صبان، محمد بن على، حاشية الصبان على شرح الأشمونى على ألفية ابن مالك و معه شرح الشواهد للعيني، 4جلد، المكتبة العصرية - بيروت - لبنان، چاپ: 1.
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مطالعات_تکمیلی
واژه #دون
اسم #دائم_الإضافه
*واژه #دون به چه معناست؟
#معنای_وضعی #دون:
اسم برای #مکان_پایین_تر از #مکان_مضاف_إلیه: جلست دون زيد (مکان جلوس متکلم پایین تر از مکان زید بوده است.)
#معنای_مجازی_اول:
#مکانت و #منزلت پایین تر از #منزلت_مضاف_إلیه: زيد دون عمرو فضلا (در این استعمال که زیاد است، #دون از باب #إستعاره است، یعنی مکانت و منزلت که از امور معنوی و معقول است به مکان خارجی محسوس تشبیه شده و سپس از باب استعاره تصریحیه، «مشبّهٌ به» به معنای «مشبّه» به کار رفته است.)
#معنای_مجازی_دوم:
گاهی از معنای مجازی اول هم خارج شده و در معنای #تجاوز و گذشتن از یک شیء و إقبال به چیز دیگر است. «أكرمتُ زيداً دونَ عمروٍ». (در این مثال از إکرام عمرو (مضاف إلیه #دون) چشم پوشی شده و زید إکرام شده است) «فعلت بزيدٍ الإكرامَ دونَ الإهانةِ» (در این مثال نیز از توهین (مضاف إلیه #دون) گذشته و به إکرام زید روی آورده است.)
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
#مقایسه_ای_بین_سیوطی_و_شرح_ابن_عقیل در باب #أفعال_ناقصه:
#قسمت_اول:
1- #إبن_عقیل در شمارش #أفعال_ناقصه به #اختلاف مطرح در #اسمیّت و #حرفیّت «#لیس» اشاره کرده و قائلین به #حرف_بودن_لیس را نام برده است. ولی #سیوطی متذکر این نکته نشده است.
(#أدله و #نقد این قول را در #شرح_قطر_الندی ببینید.)
2- #إبن_عقیل در توضیح #أفعالی که به نحو #مشروط عمل می کنند می گوید: ممکن است بر #نفی یا #نهی_تقدیری تکیه کنند و برای توضیح به آیه «تالله تفتأ تذکر یوسف» مثال می زند که خود این آیه برای مبتدیان از آیات مشکل قرآنی است. ولی #سیوطی این نکته را بیان نمی کند.
3-#سیوطی به طور اجمالی به بررسی #صرفی #زال پرداخته و متذکر شده که #زال_یزال از #افعال_ناقصه است نه سایر ریشه ها، ولی #این_عقیل این نکته را بیان ننموده است. (#شرح_الأشمونی به طور دقیق تر و مفصل تری به بررسی ریشه ای و صرفی این افعال پرداخته است.)
4- #ابن_عقیل معنای #بات و #ظل و #أضحی و #أمسی و #أصبح و #لیس را دقیق تر بیان نموده است.
5- #صرف_أفعال_ناقصه در #شرح_إبن_عقیل به نحو مفصل تر و با بیان مثال های مستند بیشتری، شرح شده است.
6- شرح #توسط_خبر بین #فعل_ناقصه و #إسم آن در #شرح_إبن_عقیل بیشتر و کامل تر بیان شده است.
7- آیا #تقدیم_خبر بر #دام به تنهایی (لا أصحبك ما قائما دام زيد) جایز است؟ این بحث را #سیوطی مطرح نکرده است ولی #إبن عقیل توضیح داده است.
8- آیا #نقدیم_خبر بر خودِ #فعل_ناقصه، نه بر #ما نافیه، جایز است؟ «ما قائما زال زيد» و «ما قائما كان زيد»
این مسأله هم در #شرح_إبن_عقیل آمده است ولی در #البهجة_المرضیة_سیوطی نیامده است.
9- در بحث #تقدیم_خبر_لیس بر خودِ #لیس، مبنای استدلال به آیه «ألا یوم یأتیهم لیس مصروفا...» و کیفیت استدلال به این ایه، در #شرح_سیوطی نیامده است ولی در #شرح_إبن_عقیل بیان شده و #قاعده_نحوی « لا يتقدّم المعمول إلا حيث يتقدّم العامل» شرح داده شده است، خصوصا با #حاشیه_محمد_محیی_الدین_عبدالحمید.
با ذکر #آدرس #کپی شود.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB