eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
404 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
260 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
📜واژگان کلمات مازندرانی : 👇 ،سِلیک،زِلیک= قی چشم ، سِماع= رقص ،سِمبار= سَماوَر، این کلمه روسی هستش مثل استکان و سِمِشکه = جداگانه،جدا هِکاردِن=جدا کردن ،تقسیم کردن = سَبُک،کم،بی وزن کالِش=سیاه سرفه = میمون بِه ،غول بِه=میوه بِه جنگلی ، شِد= فاسد و خراب(شِد مِرغانه، شِت آغوز) 👇 = ساده لوح ،جاهل و بی عقل ، دیوانه ، خُل ، = گردوی درشت و بزرگ و خوشدستی  برای هدف گیری و برنده شدن در آغوزبازی بِز= بُز کوهی شَکی= آدم شکاک و وسواسی،  پُر شک  و تردید = شلخته،ضعیف ناتوان،رقیق و آبکی، کسی که در انجام کاری نسبت به بقیه ضعیف تره و عقب می افتد = باران درشت ِ تند و شدید = شلغَم غاز= کنایه از بسیار ناچیز و اند گَر= آدم شوخ طبع با مزه ، شوخی کننده  ( اُ)= شهرت ،افتخار 👇 ( اُ)= شانه یِ سر ( او)= میرود خانه= خانه یِ شوهر ، خانه بخت = خیس تَر مرطوب ،   شیر ( حیوان)، شیر ( غذای مایع خوردنی) (اُ)= شیطان ، کنایه از آدم پر سرو صدا ، پر جنب جوش ، بی توجه ، حقّه باز ، چند چهره = صحرا،مزرعه علفزار  دشت و دمن  مرتع مرد=آدم فهمیده و عاقل کسی که سرد و گرم روزگارُ چشیده گَردِش=عیددیدنی، دید و بازدید عید =مزدگیر،کارگر پیمانی =گودی و قسمت عمیق رودخانه ، غرقاب 👇 =نوعی جبرانِ همکاری و تعاون برای انجام کار مشکل که معمولا بین کشاورزان مازندران رایج بود ، مثلاً  آشنایان و همسایگان یک‌یا چند روز برای انجام کار کشاورزی و دامداری  به مزرعه قنبر میروند  بعد از اتمام کار ، قنبر هم به همراه دیگران، جهت جبران همکاری به کمک و یاریشان میپردازد.این رسم در میان روستاییان ایران " یاوری"خوانده میشود . = قِسمَت ، سهم ، سرنوشت، نصیب ، قضا و قدر ، قَبِر=قبر ، قبرِستُون=آرامستان ، قبرستان ،گورستان =کاروان سَرا ،توقف گاه کاروانیان ،کلوش=کَفش =زمینی چند سال کشت نشده ،استفاده نشده، و علف های هرز در آن روییده است ، کِتا=کوتاه = بُلند =هیزم کلفت ،کنایه از بی حس و کرختی پا 👇 =دام پرورشی، دامدار ،کوه ، کوهستان =از انواع ترانه های کوهستانی مازندران =یک بغل علف یا کاه ،از چند کَسو تشکیل شده است ، دوازده تا کَر ، یک خروار است خرمن =خرمنکوبی = یک دسته شالی یا گندم =پهلو ، جواب،  کنار ، دو طرف شکم ، دفعه و بار ، بغل آغوش( کَش یا کَشه بَیتِن   بغل گرفتن بچه ) =ادرار ، شاش ، نجاست انسان (خوردِ کِش ) ، (گَتِ کِش = مدفوع ) ماریم=نیلوفر وحشی با گلهای شیپوری سفید ، گیاه پیچک روی پرچین =نارِس ، نپخته ، نرسیده ، واحد شمارش گردو و تخم مرغ( آغوز کال ، مِرغانه کال)، لَنگ یا پای ناقص و معیوب ،کَلیز=پیمانه شیر و ماست ، کاسه چوبی ِ دسته دار 👇 له پِه=کنار اجاق هیزمی روستایی کشی=حمل کاه از خرمن به خانه یا روستا ،کیمه=کلبه و خانه کوچک که در باغ و کشتزار و علفزار صحرا  از چوب و شاخه درختان و نی و کاه درست میکنند محلّ استراحت چوپان وکشاورز و انباری موقت می باشد لَم=ساقه های رَوَنده دراز و طویل بوته کدو (هندوانه لم ،خربزه لم ،خیار لم،تمشک لم،انگور لم ) =جوی آب یا رود کوچک ،جَر = پیمانه و ظرف چوبیِ استوانه ای شکل برای وزن و تقسیم کردن گندم جو برنج انگور=نوعی گیاه دارویی =انسانهای دامدار جنگل نشیِن هزارجریب ،دامدارِ گاوچران و گاوبان یا  گَلّه دارِ گاو جنگل نشین ، گَتی=بزرگ ،رئیس، عاقل و باشعور، نیا ( گَت بِرا=برادر بزرگتر ، گت پیئِر= پدر بزرگ ) 👇 =ابزاری شبیه بیل با سر فلزیِ راست وکلفت ونوک تیز جهت کندنِ زمین های خیلی سخت و سفت =آویز یا وسیله ای آویختنی از سقف اتاق های روستایی شبیه زنبیل آویزان که از ریسمان و علف های هرز خشک درست میشود مواد غذایی را داخل آن قرار میدهند تا از رطوبت و دسترسی گربه و بچه های کوچک دور بماند. جینگا=آبخانه، جو، گهره جو=ظرف ذخیره ادرار کودک در گهواره =آب دهان و بزاقِ کِشدارِ کودک که همیشه از گوشه لبو دهانش آویزان و جاری است گوئی ،گِل گُوگی=مخلوطی از گِل مخصوص زرد رنگ با پِهِن گاو ( پوش) جهت رنگ آمیزی کردنِ ( بِندُستِن) قسمت پایین دیوار خانه های روستایی =خطی راست و مستقیم و مرز بین  قسمت رنگ آمیزی شده قهوه ای و سفید دیوار گادِر=وقت و زمان دوشیدن گاو  صبح یا غروب =طویله گاو =گوساله شیرخوار ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand http://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
1_8404867602.ogg
2.66M
🎙حتما گوش کنید اینقدر قشنگه که مطمئنم...🕊👆 نرگس زهرای اطهر✨️👉 ꧁꧂🌼꧁꧂🌼꧁꧂ 🟢: ((اگر رهبر نبودم، مسئول فضای مجازی کشور میشدم.)) 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ 💥 @edmolavand @sayedhmirmaryam 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ﷽ن و القلم و ما یسطرون 📩 ۱۴۰۳۱۱۰۹۰۰۶ 𖣫〚༆]🌿꙰ ♥️𖥓 ⸙჻ᭂ࿐ 🪶 🪶 ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ 🖊‌‌‌‌‌ "قلــــــــــــم" مثــــل باران است هر بار که می نویسد سیراب می شود دفترم. میان قلم و قلبم فاصله ای نیست جز حرف بــــــــــــ بــــــــــــ برایت ✍ بـرایـت نوشتم با واژه گان امشب عیــــــــــــد است بیا آواز ِ نمی رسد به گوشم اما هم اکنون تصور میکنم که پرهای ریخته بر زمین نوید زندگی، شور و نشاط است چونان حس قدیم برای باهم بودن دسته دسته نذر و ثواب است. ⏰با من باش ای خاطرات حضورت چیـزی شبیـه ِسوردار اسـت دوردست اما اُستوار اندک اما با قِدمت که نکاهد هرگز قیمت!! ♥️قـدری بخنـد که خنـده هـایـت جـانِ است بنویــــــــــــس عید است بخوان شاد است تقدیر در نگارت سرنوشت پایش است. 🔲هر چند سکــــــــــــوت پس از رویـــــــــــت حُکم و صبر در پس اطمینان لطفی بی حد و چون است اما زمین خسته است از چرخش و تــــــــــــاب از مرگ و التـــــــــــهاب از نبرد رستم و سهراب از فتنه و جنگ و عذاب از ظریفی که مانده در خواب از که مانند حُباب خون به شیشه کرده این عقاب اَی خبیــــــــــــث! 😡 وَی ! 🐶 هوی !🦊 مسلک پَرست! خو!🦟 بَپـــــــــــیسِّ چو! بی ریشه و اصل و نسب! بی قرار مواجهه هیکل میّتی ات را نوید میدهد! به حُــــــــــــکم به عــــــــــــدل به تفیهم اتهامی انبوه از ناگفته ها. از گسترش ظلم هایت از نفوذ وارت از پشم و یالـــــــــــت از خشم و قالـــــــــــت چه گویم از پرسش ها؟! از وحشت و دهشت ها از کینه ها و زخم دلها قاتل! جـــــــــــعده خواه عبدالرحمان پیـــــــــــشه بن عمرو خویـــــــــــشه ملجم مرادی ریـــــــــــشه در بیان شجره ی تو صف به صف گشته معمّاه این درازِ وِنیِ عُمر الهی کِتاه👺 🔴خیلی زود می رسد🪳 به جمع و !🦟 با گروهی از !🐀 و جمعیتی از !🪰 شرم نکردن از 🕸 که دشمن را فریب داد و به خدمت آمد آن حیوان چو سگ اصحاب کهف تدبیر کرد اما اینان نان خور ابوجهل مونا نام دار بِزا🐷 چه خواب و بیداری در فکر آشوبند به هر راهی افسوس که به حُکم طبیـــــــــــب چند نورچشمی است! 🪳گوزنـــــــــــگو به طمعه از بیرون آمد به قتل شاه دین خلعِ جامه ستان می تازد با شـــــــــــاهِ پور گهی می نالد به زخم ٪۷۰مولِ خـــــــــــی، هزار رقم ادعا! دل در شهوت و چشم به ماست دارد همیانش به زر، دستی در داس دارد این کفتالِ سگ است گهی در سجده، مجالی بی رگ است. صحبت است! یا حرف از دیانت ؟! نمی دانم از این خصم پر تکرار که را ندانند را نفهمند شِکوِه به می برم تا انتظارِ فرج حاصل شود همان لحظه ای که به قیام در جهت قبله تکبیر بلند شود عدل گستر می رسد به امید و تدبیـــر همه جوان و پیر در یک صف و به یک امـــــــــــیر می شود عید مبعث و عید غدیر میخواند مظلوم همی جوشن کبیر به حج باشیم، پایان رسد این تـــــــیر که محمد ص در رسالت پایدار است پایان شبِ تار، موســـــــمِ بهـــــــــــار است. ♥️𖥓⸙჻ᭂ࿐ ‌𖣫〚۱۴۰۳/۱۱/۰۹༆]🌿꙰ ✅تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است. توجه نمائید که چاپ و نشر مطالب فقط با ذکر منبع الزامی است. https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/4042 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─