eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
355 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای سفره بسمِ اللّه اَلرَّحمنِ اَلرَحیم   اََلحَمدُ لِّلهِ اَلَّذی یَخلُقُ وَ لا یُخلَق ؛ وَ َیَرزُقُ وَ لا یُرزَق ؛ یُطعِمُ وَ لا یُطعَم ؛ زادَ اَللّهُ النَعَم َ؛ دَفَعَ اَللّه النَقَمَ ؛ بِحَقِّ سَیِّدِ العَرَبِ وَ اَلعَجَم ؛ هَنیأً لِلا کِلینِ ؛ وَ بَرَکةً لِلباذِلینِ ؛ صِحََّةً لِلجالِسین ؛ و َشَفاءً لِمَرضَی اَلمُومِنینَ وَ اَلمومِنات ؛ و َسَلا مَةً لِسَفَرِ اَلمُسافِرینِ ؛ وَ مَغفِرَةً لِاَمواتِ اَلحاضِرینِ ؛ سیِّما اَمواتِ صاحِبِ اَلاطعِمَة وَ اَلاشرِبة اَللّهُمَّ طَیِّب تُرابَهُم وَ یَسِّر حِسابَهُم وَ اَحشُر هُم مَعَ اَلائِمَّة َ اَلمَعصومین عَلَیهِمُ الَسَّلام ؛ اَللّهُمَّ اَجعَل قَبرَهُم رَوضَةَ مِن رِیاضِ اَلجَنَّة وَ لا تَجعَل قَبرَهُم حُفرَةِ مِن حُفَرِ النِیرانِ ؛ بِحَقِّ القُرانِ وَ بِحَقِّ سورَةِ المُبارَکَةِ الفاتَحةَ وَ الاِخلاصِ وَ اَلصَّلَوات [[ آمینَ یا ربَّ اَلعالَمین ]]    
داره نماز شب می‌خونه یه مرتبه دید از دیوار خونه ریختند داخل خانه چقدر زن و بچه ی آقا ترسیدند... اصلاً انگار توی این مدینه اجازه گرفتن رسم نیست.... در زدن و اذن دخول گرفتن رسم نیست اون روز بدون اجازه وارد خانه مادرش شدند هرچه مادر سعی کرد ، مانع ورود مهاجمین بشه ... یُدخَلُ عَلیِ حَریمِها بِغَیرِ إذنٍ ثُمَّ یَمَسُّها .... اینو دیگه ترجمه نمی‌کنم ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ... و تُضرَبُ و هِیَ حامِلٌ مادر مادر بی بی جان ای کاش ما بین در و دیوار بودیم... همین قدر بگم با این مادر کاری کردند که فرزندش امام صادق علیه السلام حال مادرش رو این گونه بیان می‌کنه نَحَلَ جِسْمُهَا ذَابَ لَحْمُهَا باکِیَةَ العَین یُغشیٰ عَلیها ساعَةً بَعدَ ساعَة حَتّیٰ صَارَتْ‏ كَالْخَيَال یعنی از مادر ما فقط یه شبحی باقی مانده بود علی چی رو کفن کرد ؟! نمی‌دونم... بگذریم مشغول نماز شب بود بی اجازه وارد خانه شدند حتی اجازه ندادند عبا به دوش بیندازه... عمامه به سر ببنده ... آقا رو با این کیفیت از خونه بردند بیرون... ابن ربیع ملعون سواره و آقا امام صادق پیاده دنبال مرکب داره میره اگه یه جوونی رو دنبال مرکب بکشونند توانایی جوانیش اقتضا می‌کنه تحمل کنه اما اگه یه پیرمردی مثل امام صادق رو دنبال مرکب بدوانند... یا طفل سه چهار ساله ای رو... اینجا دیگه ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.. لذا وقتی رسید به مجلس منصور، دیدند آقا خیس عرقه داره نفس نفس می‌زنه پیرترین ائمه ی ماست دیگه نفسی باقی نمانده سه مرتبه شمشیر کشید از قبل به حاجبانش گفته بود جعفر رو که آوردید،‌ احضار کردید ، گردنش رو می‌زنم... همه دارند می‌بینند سه مرتبه شمشیر کشید بلافاصله غلاف کرد بعد از آقا عذرخواهی کرد آقا رو با احترام به منزل برگردوندند از منصور دوانیقی پرسیدند امیر ، چرا پشیمون شدی گفت هر باری که شمشیر می‌کشیدم ، پیغمبر رو دیدم... به من فرمود منصور اگه آسیبی به فرزندم برسه نابودت می‌کنم آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله حسین.... من می‌خوام بگم یا رسول الله یه شمشیر برهنه بالا سر فرزندت نتونستی ببینی پس کجا بودی آن ساعتی که فِرقَةٌ بِالسُّیوف فِرقَةٌ بِالرّماح فِرقَةٌ بِالحِجارة و الخَشَبِ و العصاء.... حسین.... ====================
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن روضه 2 🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی 🔸گشت وارد بر زمین کربلا (فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ (لهوف ص 116) تا رسیدند به کربلا... ابی عبدالله فرمود: این سرزمین چه نام داره؟ گفتند آقا به اینجا کربلا میگن... تا گفتند کربلا... حضرت فرمودند: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ 🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست 🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست 🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست 🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست ابی عبدالله صدا زد... خیمه ها رو بر پا کنید... اینجا وعده گاه ماست... یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند... حالا میخواد عقیله بنی هاشم... زینب کبری از محمل پایین بیاد... تصور کن ... جوون های بنی هاشم اومدند... دور محمل زینب رو گرفتند... مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند... من ميگم ... شاید عباس علمدار اومده... زانوها رو خم کرده... علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته قاسم عنان مرکب رو گرفته... ابی عبدالله مواظب خواهره... 🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد 🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد با چه عزت و احترامی... خانم رو از محمل پیاده کردند... حقشم همینه... آخه خانم زینب... ناموس خداست... دختر علی هست... احترام داره... آماده ای بگم یا نه؟ 🔻گریز آی جوون های بنی هاشم... نبودید روز یازدهم... عمه جانتون زینب... همه زن و بچه ها رو سوار کرد... دید تنهای تنها مونده... دور تا دورش رو نامحرما گرفتند... یک نگاه انداخت به سمت شط فرات... صدا زد... آی ابالفضل... آی غیرتی... پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست... یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه... صدا زد... حسین جان... ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند... هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین... 🔸به سوی شام و کوفه ام 🔸چه ظالمانه می برند 🔸نمی روم ولی مرا 🔸به تازیانه میبرند (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
متن روضه 1 🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم 🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه... مثل فردایی... روز دوم محرم... وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود... نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا... به این سرزمین قاضریه میگن... آقا فرمود آیا این سرزمین... نام دیگه ای هم داره یا نه؟... بله آقا جان... به این سرزمین نینوا هم میگن... یکی یکی اسم ها رو گفتند... اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده... حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟... آقا... به این سرزمین... کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید... صدا زد... اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مى‏برم از اندوه‏ و بلا) اینجا همون سرزمینیه که... جدم رسول خدا بهم خبر داده بود... انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا (لهوف ص 116) اینجا محل دفن ماست 🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب 🔸میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه... دستهای عباسم رو قطع میکنند... اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند... 🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ‏ 🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادر صدا زد حسین جان... نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم... دنیایی از غم به دلم نشسته... برادر جان حسین... اینجا چه سرزمینیه؟... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست 🔸این زمین غصه و درد و بلاست 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند 🔸در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... 🔸می برن اینجا گلو و حنجرم 🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر... جلوی من حرف از مردن میزنی... مگه نمیدونی... زینب بدون تو میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد... 🔻گریز یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... هی دور برادر میگرده... میگه حسین... میخواهی بری میدان... زینبت رو تنها بگذاری... تو یادگار مادرمی... من بدون تو میمیرم حسین... خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود... زینب کربلا جان میداد... صدا زد... خواهرم... انقده بی تابی نکن... من میرم میدان... اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام... مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر... خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه... صدای تکبیر برادر رو نشنید... بی تاب شده زینب... هی توی خیمه میشینه رو زمین... بلند ميشه... میگه حسین... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید... تا فهمید ذوالجناح برگشته... اما حسین نیومده... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... (حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...) از بالای بلندی یک نگاه کرد... دید دور بدن برادر رو گرفتند... یک نفر با سنگ میزنه... یک نفر با نیزه میزنه... جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند... یک نفر هم خنجر گرفته... داره میره به سمت حسین... من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه... اشاره کرده باشه... ارجعی... زینبم برگرد... نبینی خواهر... 🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⚫️ پانزدهم ماه رجب؛ سالروز شهادﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻳﻨﺐ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام... ▪️شهادت ﻣﻈﻠﻮﻣﺎﻧﻪ ﻭ ﻏﺮﻳﺒﺎﻧﻪ ﺍﻡّ ﺍﻟﻤﺼﺎﺋﺐ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺻُﻐﺮﻯ ﻋﻘﻴﻠﻪ ی ﺑﻨﻰ ﻫﺎﺷﻢ ﺯﻳﻨﺐ ﻛُﺒﺮﻯ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﺩﺭ ﺷﺐ ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ 15 ﺭﺟﺐ ﺳﺎﻝ 62 هـ ﺑﻪ ﻭﻗﻮﻉ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ. (3) ﺩﺭ ﻣﺪّﺕ یک ﺳﺎﻝ و چند ماه ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﻪ ی ﻛﺮﺑﻠﺎ، ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻰ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ اشک ﻭ ﺁﻩ ﻭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ إﺳﺎﺭﺕ ﻭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺳﭙﺮﻯ ﮔﺸﺖ. ﺩﺭ ﻋﻈﻤﺖ ﺁﻥ ﻣُﺨﺪّﺭﻩ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻧﻴﺎﺑﺖ ﺧﺎﺻّﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﻴﻤﺎﺭﻯ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻳﻦ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﻳﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺎﺑﺖ إﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ. (4) 🔰 ﻧﺎﻡ ﮔﺬﺍﺭﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : «ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ، ﺍﺳﻢ ﺍﻳﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺯﻳﻨﺐ ﺑﮕﺬﺍﺭ». ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﮔﺮﻳﺴﺖ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ : ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﭼﻴﺴﺖ ؟ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ : ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻳﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﻰ ﺗﺎ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﺮﺍﻯ ﻧﺎﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﺑﺎ ﺭﻧﺞ ﻭ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺑﻠﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺯﻳﺴﺖ. ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺷﻤﺎ ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ الله ﻣﺒﺘﻠﺎ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺩﺭ ﻣﺎﺗﻢ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺩﺭ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﭘﺪﺭ ﻭ ﮔﺎﻫﻰ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻓﺮﺍﻕ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺣﺴﻦ ﻣﺠﺘﺒﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﭼﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺎﻟﺎﺗﺮ ﺑﻪ ﻣﺼﺎﺋﺐ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﻭ ﻧﻮﺍﺋﺐ ﺩﺷﺖ ﻧﻴﻨﻮﺍ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ چنان که ﻣﻮﻳﺶ ﺳﻔﻴﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺘﺶ ﺧﻤﻴﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺭﺍ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺷﻨﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻫﻨﺎک ﻭ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﺷﺪﻧﺪ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻳﻨﺐ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﮔﺮﻳﺴﺖ. ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﻳﻘﻪ ﻃﺎﻫﺮﻩ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻳﺎ أﺑَﺘﺎ، ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﺑﺮﺍﻯ ﭼﻴﺴﺖ ؟ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﻳﺪﻩ ﻫﺎﻯ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﮕﺮﻳﺎﻧﺪ. ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺍﻯ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﻠﺎﻫﺎ ﻭ ﻣﺼﺎﺋﺒﻰ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﻳﻘﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭼﻪ ﺛﻮﺍﺏ ﺩﺍﺭﺩ ﺁﻥ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺯﻳﻨﺐ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﺪ ؟ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﺍﻯ ﭘﺎﺭﻩ ﺗﻨﻢ ﻭ ﺍﻯ ﻧﻮﺭ ﭼﺸﻤﻢ، ﺛﻮﺍﺏ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻭ ﺑﺮ ﻣﺼﺎﺋﺐ ﺍﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺛﻮﺍﺏ ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺑﺮﺍﺩﺭانش امام حسن و امام ﺣﺴﻴﻦ علیهما السلام ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﺪ». ﺳﭙﺲ ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ «ﺯﻳﻨﺐ» ﻧﻬﺎﺩ. (5) ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ یک ﺳﺎﻝ ﻭ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﻪ ی ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﻰ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﺯ ﻣﺼﺎﺋﺐ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺣﻠﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻓﻦ ﺷﺪﻧﺪ. ﺩﺭ شهادت ﺁﻥ ﻣُﺨﺪَّﺭﻩ ی ﻣﻈﻠﻮﻣﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﻯ ﺩﻫﻢ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ. (6) 📚 منابع : 3. ﺯﻳﻨﺐ ﺍﻟﻜﺒﺮﻯ ﻋﻠﻴﻬﺎ السلام (ﻧﻘﺪﻯ) : ﺹ 114. و ... . 4. کمال الدین : ص 501، 507. و ... . 5. الطراز المذهب : ص 22. و ... . 6. ﺍﻟﻮﻗﺎﻳﻊ ﻭ ﺍﻟﺤﻮﺍﺩﺙ : ﺝ 1، ﺹ 113. وقائع الشهور : ص 166. عاشقان امام حُسِین(ع)
. حالا که امام زمانت رو دعوت کردی... احترام کن... مودب بشین... دستات رو بگذار روی سینه... میخواهیم به خانم زینب کبری سلام بدیم... از همینجا دلها رو روانه کنیم حرم با صفاش... تصور کن الان ورودی حرم ایستادی... میدونم این آرزو رو به دل داری... میدونم یه همچین روزی رو از خدا میخواهی... آماده ای سلام بدیم... اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ فـاطِمَهَ وَ خَدیجَهَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ 🔸ای یادگار سه امام زینب 🔸بر قلب سوزانت سلام زینب سلام ما به اون خانمی که یه عمری مصیبت دید اما صبر کرد... بلاکش دوران بی بی زینب... چهار پنج سال بیشتر نداشت... داغ جدش رسول خدا رو دید... صبر کرد... هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود... پهلوی مادرش زهرا رو شکستند... جلو چشمانش به مادرش سیلی زدند... اما صبر کرد... داغ مادرش رو از یاد نبرده... فرق شکسته باباش امیرالمومنین رو دید صبرکرد... بمیرم برات بی بی جان زینب... یه روز هم تکه های جگر برادرش امام حسن رو دید... اما بازم صبر کرد... روز عاشورا در نصف روز... جلو چشمانش... تمام عزيزانش رو شهید کردند بازم صبر کرد... تمام دلخوشی زینب حسین بود... اما امان از اون لحظه ای که حسینش هم صدا زد... خواهرم... زینبم... منم میخوام برم میدان... زینب جان... خواهرم... خدانگهدار... زینب کبری طاقت دوری برادر رو نداره... عرضه داشت... حسینم برادرم... برا من که دیگه کسی نمونده... تو هم میخواهی بری... زینبت رو تنها بگذاری... ای یادگار مادرم حسین... اگه دست ولایت ابی عبدالله نبود... بی بی زینب در کربلا جان میداد... ابی عبدالله فرمود خواهرم... انقدر بی تابی نکن... تا صدای تکبیر من میاد... (بدان) بدون من هنوز زنده ام... ابی عبدالله رفت میدان... تصور کن... زینب کبری هم داخل خیمه... تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه... دلش آرام میگیره... اما امان از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید... حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله... داخل خیمه... هی بلند ميشه... میشینه زمین... میگه برادرم... حسینم... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... در همون حالت... یکدفه صدای ذوالجناح بلند شد... شاید خوشحال شده زینب... برادرم حسین برگشته... دوان دوان اومد بیرون... یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته... اما... یال اسب غرق خونه... زین اسب واژگونه... بی تاب شد زینب... همینجا بود... 🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند 🔸ولی سالار زینب را ندیدند یاصاحب الزمان منو ببخشید... عمه جانتون زینب دوان دوان... به سمت قتلگاه... 🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین 🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین خدا به داد دل بی بی زینب برسه... تا رسید بالای تل زینبیه... نگاه کرد دید... فِرقَةٌ بِالسُّیُوفِ ... وَ فِرقَةٌ بِالرِّمَاحِ ... وَ فِرقَةٌ بِالحِجَارَةِ ... شمشیر دارها با شمشیر میزنند... نیزه دارها با نیزه میزنند... یک عده ای هم که سلاح ندارند... با سنگ میزنند... خدا... چکار کنه زینب... بی تاب شده زینب... فقط دستاش رو گذاشت روی سر... هی صدا میزد... وامحمدا... واعلیا... روضه من تمام... فقط همینو بگم... چیزی نگذشت دیدند... 🔸سری به نیزه بلند است در برابر زینب 🔸خدا کند که نباشد سر برادر زینب تسلای دل بی بی زینب ناله بزن یاحسین... 🔸حسین آرام جانم 🔸حسین روح و روانم سلام_الله_علیها
4_5974107403438787240.mp3
4.38M
﷽ 🔳 🔳 ◾️ تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم تا رو به ساحل اومدی بغضی نشست توی گلوم همون دم بودغربت دنیاشد نصیبم رولب گل کرد ناله های امن یجیبم بلند شو بنگر که شمشیرا رو کشیدن آخه می دونن بدون تو من غریبم 🔳ابالفضل.. وقتی داره به فرق تو عمود آهن میخوره قبل چشای با وفات تیر به دل من میخوره صدای زخمیت برای من دلنشینه گرفتم دستای زیباتو روی سینه پاشو ببین مادرمون اومدعیادت گرفته کل شریعه بوی مدینه 🔳اباالفضل.. دشمن باداغ اکبرم آتیش زده برجیگرم حالا شکسته باغمت مثل سر تو کمرم روی قلبم دیگه این زخم غم میمونه کمرم دیگه مثل مادر خم میمونه میدونی چه فکری می سوزونه دلم رو تواین فکرم خواهرم بی محرم میمونه 🔳ابا الفضل.. پاشوببین توی حرم عزاخونه به پاشده تا آرزوی کوفیا باکشتنت روا شده بدون توتوی هرخیمه پامیذارن رد پاهاشونو توآتش جامیذارن دیگه زینب دستاشو روی سر می گیره پیش چشماش داغمو رودلها میذارن 🔳اباالفضل.. (شاعر: مرحوم امیرحسین مؤمنی) شاعر این نوحه جانسوز سال ۹۰ در سن ۳۲ سالگی براثر بیماری ازدنیا رفت… روحش شاد با ذکر صلوات✅🌷🍃 هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات) کانال نوحه یا زینب(سلام الله علیها
4_5965254432164677477.mp3
8.43M
🎤🏴 ای شه تشنه لب عمر ما فداته تموم غصه ی ما غم کربلاته ارباب کفن نداره الهی بمیرم خدایا قسمتم کن بی کفن بمیرم بهشت تو اون دنیا نیست ایوون طلاته تو سجده مُهر نماز خاک قتلگاته یکی برای ارباب یه کَـم آب بیاره حسین داره میمیره دیگه یار نداره حسین داره میمیره، زیر سُمِّ اسبا خدا کنه رقـیّـه باباشو نبینه مادرت از تو گودال خواهرت تو خیمه اومده توی گودال دخترت سکینه زینب داره میبینه سَرتو بُریدن شکر خدا آقاجون بچه هات ندیدن کمتر تو دست و پا زن جلو چشم زینب بچه ها بیقرارن امون زِ دل زینب سر تو روی نیزه عاشقی همینه چیکار کنه سکینه رقـیّـه نبینه داداش حسین نگاه کن خواهرو ببینی زینب و دختراتو میبرن اسیری هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)
4_5987539539994872756.opus
462.6K
شهادت حضرت مسلم ع شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان میا کوفه حسین جان(2) عمریست که من خادم درگاه حسینم همدوشم و همرزمم و همراه حسینم دارم ز نسب نام من از حیدر کرار فرزند عقیلم که رفتم به روی دآر این کوفه ی صد رنگ شده خواب و خیالم آبی نشود گرم ز کوفی ،جوابست به سئوالم این عهد شکن ها که به تو نامه نوشتند با کشتن تو در طلب راه بهشتند نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان میا کوفه حسین جان(2) من یکه و تنها در این شهر خرابم من نامه نوشتم بیا در اضطرابم جان علی اکبر و آن اصغر بی شیر دیدم به بازار فروشند همه شمشیر نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان میا کوفه حسین جان(2) قربان شده و ذبح عظیم تو شدم من من مست خداوند کریم تو شدم من قربانی تو من شده ام حج و منایم پس کوفه میا بشنو ازکوفه صدایم نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان میا کوفه حسین جان(2) این است سلامی به حضورت ز ره مور من با لب عطشان سلامت کنم از دور جانم به فدای تو در این عالم و عقبا دیدار من و تو به قیامت گل زهرا نظر کن تو به طفلان سفیرت شده بی جان شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
4_5935875893787364881.mp3
8.75M
‍ 📃 🖊 🖊 مراسم 🖊 (علیه‌السّلام) این روزا خیلے بیقرارم ثانیه ها رو میشمارم دل تو دلم نیست ڪه بیاد محرمت با رفیقام بیام به زیر پرچمت قربون هرڪس ڪه برات دلواپسه قربون اون علم ڪشاے علمت آقا نسیم پرچمت میاد آقا بوے محرمت میاد جانم جانم حسین جانم خیلے دلم شده هوایی براے اون گنبد طلایی خدا میدونه خیلے من زدم صدات هر شب تو روضه ها صدام گرفت برات از حرم تو میپرند به علقمه خوش به حال ڪبوتراے ڪربلات آقا تو رو به اشک این چشام آقا بزار بازم حرم بیام آقا نسیم پرچمت میاد آقا بوے محرمت بیاد اے وسعت محبت بے انتها حسین اے روضه‌ات وراے همه روضه‌ها حسین با گریه هاے خویش نظر ڪرده مادرت بر روے پرچمے ڪه نوشته‌است یا حسین عقبیٰ ما تویے همه دنیاے ما تویی اے از تمام خلق حسابت جدا حسین جایے ندیدم بجز خانه ے غمت اینقدر مفتخر به لباس گدا حسین ما را به عرش میبرد این روضه هاے تو از بس ڪه هست ذڪر خدایے ما حسین در روز حشر دور شما حلقه میزنیم اے آبروے ما همه پیش خدا حسین یوم الفرار روز قرار تمام ماست آنجا جواز هیئت ما هست یا حسین گودال قتلگاه پر از تیر و نیزه بود خیلے زدند بر بدنت بے هوا حسین خنجر نمیبرد سرت را و میزدے با هر نفس نفس زدنت دست و پا حسین.
10664.mp3
392.9K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مدینه محشر دیگرشده(۲) خون فشان ساقی کوثر شده ولوله افتاده در کائنات لالهٔ فاطمه پرپرشده (۲) واویلا واویلا یافاطمه (۳) امام ششمین رفت از جهان(۲) می سوزد از محبان جسم و جان ای زمین جسم او در بربگیر گر یه کن در فر اقش آسمان (۲) واویلا واویلا یا فاطمه (۳) چهره ام از خون چون شقایق است(۲) ماتم ناشرالحقایق است یم خون شد دل اهل ولا سوگوار امام صادق است (۲) واویلا واویلا یا فاطمه (۳) زهر کین گوهرجانش گرفت(۲) مولا را از عزیزانش گر فت از عطش افتاده در پیچ و تاب فاطمه سربه دامانش گرفت(۲) واویلا واویلا یا فاطمه (۳) تیر غم قلب مولا را درید(۲) نیمه شب از پی استر دوید یاد زینب بودو کوفه وشام از جگر بانگ یا زهرا کشید(۲) واویلا واویلا یا فاطمه (۳) سلام الله علیهم اجمعین مصطفی نظری طهرانی امام صادق (ع) نوحه
‍ . نوحه ( ای حسین عشق منی، حسین عشق منی، حسین عشق منی حسین عشق منی) 3 (صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین)2 (ارباب ما معلم عیسی بن مریم است)2 ای حسین عشق منی، حسین عشق منی، حسین عشق منی، حسین عشق منی...... (عیسی اگر در آخر عمرش به عرش رفت)2 (قنداقه ی حسین6) شرف عرش اعظم است)2 حسین عشق منی، حسین عشق منی، حسین عشق منی حسین عشق منی.... ( تا یوسفش مقایسه کردم نگار گفت)2 (کو شاه مصر باشد این شاه عالم است)2 حسین دین منی، حسین دین منی، حسین دین منی حسین دین منی، ای حسین عشق منی حسین عشق منی، حسین عشق منی، حسین عشق منی......... محمود ____________________ صد مرده زنده میشود اما به اذن تو با یا حسین توست که در صور میدمند عمرم تمام و مدح تو مانده ست ناتمام معنای عشق زینب کبری ست والسلام آنکه مرا برای غلامی خریده است از ما بقی خاک شما آفریده است بانو نگاه کن چقدر خوب دست حق عکس تو را به نگاهم کشیده است از لحظه ولادت تو شیر مادرت با طعم یاعلی به دهانت چکیده است با گریه تا محله سادات هاشمی امشب گدای شهر مدینه دویده است از خانه علی به همه کوچه های شهر بوی غذای نذری زهرا رسیده است امشب نگاه من به در خانه شماست روزی من به دست کریمانه شماست سخت است پا به عرصه دلبر گذاشتن سخت است واژه بر خط دفتر گذاشتن وقتی سری بریده شد امکان پذیر نیست آن را به روی دامن مادر گذاشتن در پیش چشم هرزه ي نامحرمان دشت سخت است بوسه بر رگ حنجر گذاشتن جسم تو رفت با سرش اما چه سخت بود جان را کنار جسم برادر گذاشتن تصویرهایی است که هرگز نمیشوند گاهی به جاش صحنه دیگر گذاشتن تصویر دست و پا زدن از خاطرت نرفت تصویر نیزه و دهن از خاطرت نرفت در پیش چشم هرزه ي نامحرمان دشت سخت است بوسه بر رگ حنجر گذاشتن جسم تو رفت با سرش اما چه سخت بود جان را کنار جسم برادر گذاشتن تصویرهایی است که هرگز نمیشوند گاهی به جاش صحنه دیگر گذاشتن ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین ارباب ما معلم عیسی بن مریم است من اسمه دوا و ذکر شفا حسین عیسی اگر در آخر عمرش به عرش رفت قنداقه ی حسین شرف عرش اعظم است من اسمه دوا و ذکر شفا حسین با یوسفش مقایسه کردند نگار گفت کین شاه مصر باشد و این شاه عالم است من اسمه دوا و ذکر شفا حسین .................... ...آری حسین ناجیِ موسی و آدم است هرچه بگویم از کرمش باز هم کَم است «صد مرده زنده می‌شود از ذکر یاحسین ارباب ما معلم عیسی بن مریم است» *استاد کلامی زنجانی ✍ . ................. . وقتی دلـی شکست، یقینأ بها گرفت در سر سرای عـرش معلا سرا گرفت قربان عاشقی که دلش بیقرار شد بعد از نماز شب ز خدا کـربلا گرفت یادم نمی رود که به اعجـاز تربتت وقت اذان صبح، مریضی شفا گرفت حال و هوای هیئتتان خوشتر از بهشت با چای روضه بود که دلـها جلا گرفت بال مگس کلید معمای چشم ماست چشمی که اعتبار ز آب بقا گرفت *صد مرده زنده میشود از ذکر یاحسین ارباب ما شِفای مسیح از خدا گرفت زهرا نوشت نامه، خدا هم قبول کرد باید وجود گریه کنان را طلا گرفت بال ملک به زیر قـدمـهـای زائرش اما خودش ز دار جهان بوریا گرفت
Mahali Shirazi 001.mp3
3.93M
سه پنج روزه که بوی گل نیومد..!! صدای چهچهِ بلبل نیومد...!!!
. نوحه شهادت امام صادق علیه السلام.. عالمی گشته سیه پوش کشته شد نور حقایق فاطمه گردیده بی تاب از غم جانکاه صادق نور ایمان، وجه قرآن، گشته پرپر تسلیت بر مهدی و زهرای اطهر تسلیت یا مهدی.. ناقِل جمع احادیث برترین استاد مذهب کشته شد با زهر دشمن شد دلش در تاب و در تب کاظمش دارد نوای وا مصیبت رفته صادق از جهان در اوج غربت تسلیت یا مهدی.. خانه اش آتش گرفته در مدینه مثل مولا کِی دگر گردیده پرپر همسر او مثل زهرا پا برهنه بی عبا با دستِ بسته می دود در پشت مرکب مرد خسته تسلیت یا مهدی.. شد کفن بر جسم پاکش شد تنش تشییع و تدفین کِی دگر بر پیکر او خورده شمشیر ملاعين نوحه خوان کربلا غرق بلا بود آخرین لحظه غمش رأس جدا بود تسلیت یا مهدی.. ما همه در راه صادق ما غلامان حسینیم چون امام صادق خود زار و گریان حسینیم ذکر و تسبیح حسین برروی لبهاست مقتدای ما حسین فرزند زهراست یا اباعبدالله.. می رسد مهدی و دنیا می شود در روشنایی بعد تسخیر مدینه می شویم ما کربلایی گنبد و صحن حسن دارد صفایی اربعین با مهدی می شیم کربلایی یا اباعبدالله..
. نوحه شهادت امام صادق علیه السلام مدینه دوباره رنگِ غم گرفته نوای غربت دَم گرفته زِ داغ صادق، دل هر عاشق تب و سوز ماتم گرفته صادقِ آل عبا میره روسوی خدا شده مسمومِ جفا واویلا واویلتا.. عجیبه توی شهر جدّش غریبه زِ داغ مادر بی شکیبه وصیه حیدر، شبیه حیدر زِ دست بسته غم نصیبه بی عبا و عمامه توی ملأ عامه غربتش ناتمامه واویلا واویلتا.. بمیرم که آتیش تو خونَش رها شد دوانْ آقا تو کوچه ها شد کشیدن سجا،ده از زیرِ پا که مولامون غرقِ بلا شد سينه ی آقا سوخته یادِ کربلا سوخته وقتی خیمه ها سوخته واویلا واویلتا.. یه عمره که روضه دارِ کربلا بود عزاداره رأس جدا بود رئیس مذهب، شبیه زینب حزینه جسم از قفا بود نوحوا علی الثارالله میخونه با اشک و آه با زهرا تو قتلگاه حسین غریب مادر..