eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
312 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•هنوز علمدار حسین.. و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ موج نزن آب فرات، تو خیمه موج عطشه تشنگی بیداد میکنه، حرم تو اوج عطشه رسیده علمدار نیومدم آب بخورم، بذار بسوزه جگرم من به سکینه قول دادم، آب به خیمه ببرم رسیده علمدار رسیده تا موجای تو آهم فقط بمون تا خیمه همراهم دل نگرونه طفل شش ماهم *امشب شب دوتا باب الحوائجه...یکی بی دسته یکیم دستاش خیلی کوچیکه..اونایی که نتونستن شب هفتم خوب گریه کنین...* میدونی آبروی سقایی میبرمت به خیمه تنهایی به انتظارتن چه لب‌هایی *وارد شریعه شد.یه عمری خودشو آماده کرده بود بره میدان بجنگه مشق رزم کرده بود.اومد مقابل آقا " اَنَّ العبّاس لَمّا رَآی وَحدَتَه"وقتی دید برادر دیگه تنها شده دیگه کسی براش نمانده آمد مقابل مولا صدا زد :"هل مِن رُخصَة؟! "به من اجازه میدان میدی؟ امام حسین حرفی نزد اما یه کاری انجام داد...مجلسی نوشته:"فَبَکی الحسین، بکائاً شدیدا..."شروع کرد های های گریه کردن. آقا یه نگاهی به برادر انداخت."یا اخی انت صاحبُ لوائی"تو علمدار منی..."و اذا مضَیتَ تَفَرَّقَ عسکری"اگه تو بری لشکرم از هم می پاشه. کسی براش نمونده بوداما عباسش یه تنه امید خیمه هاش بود. سرشو پایین انداخت. فرمود:"قَدْ ضَاقَ صَدْرِي"سینه ام تنگی میکنه"وَ سَئِمتُ مِنَ الحیاة"دیگه از این زندگی خسته ام."وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ"میخوام برم از اینا انتقام بگیرم. "فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ..." شما میدون نرو، شما برو برای بچه ها آب بیار چشم!...هرچی تو بگی هرچی تو بخوای... قبل از اینکه آب بیاره اجازه خواست.رفت مقابل لشکر ایستاد."وَ وعَظَهُم وحَذّشرَهُم فَلَم يَنفَعَهم..."موعظه اشون کرد،از عذاب خدا برحذر داشت...اما فایده ای نداشت...(اونقدر شکم هاشون از حرام پر شده بود...)"فَرَجَعَ إلى أخيه"برگشت پیش برادر اینجا که اومد با آقا وداع کنه، مرحوم مجلسی نوشته:"فَسَمِعَ الأطفال يُنادون العطش العطش!"صدای بچه ها رو شنید که صدا میزدند..آب آب...عمو تشنگی ما رو کشت...امشب حرم آل علی آب ندارد... "فَرَكِبَ فَرسَه و أخذ رُمحَه و القِربَة "سوار اسب شد، مشک رو برداشت...فقط یه نیزه برداشت."وَ قَصَدَ نَحوَ الفُرات فأحاط بِه أربعة آلافٍ ممن كانوا موكلين بالفُرات"چهارهزار نفر احاطه ش کردند."وَ رَمَوهُ بِالنِّبال"بهش تیر میزدند. همه رو کنار زد.جنگ نمایانی کرد..."غیرمبال لذلک الجم"بدون توجه به این دشمنان خدا وارد شریعه شد..."فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء "آب رو بالا آورد.."ذَكَرَ عَطَشَ الحُسَين یادش افتاد آقاش تشنه است."فرمى الماء..."آب رو روی آب ریخت .مشک رو پر کرد...روی دوش انداخت...* میدونی آبروی سقایی میبرمت به خیمه تنهایی به انتظارتن چه لب‌هایی «سقای دشت کربلا عباس...» امید هیچ دلاوری، الهی نا امید نشه الهی هیچ پهلوونی، تو غریبی شهید نشه الهی، الهی... وقتی که مشکشو زدن خیلی دلش شکست عمو... *راوی میگه وقتی دست راست و چپش رو زدن، با هزار زحمت، مشک رو به دندان گرفت هنوز امید داره. عباس! چیزی نشده،دست نداری...آب که داری..."فَجائَه سَهمٌ "یه تیری آمد"فَأصاب القِربَة ..."تیر به مشک خورد"وَ أُريق ماؤها..."آب روی زمین ریخت. زمان از حرکت ایستاد نفس ها در سینه حبس شد."فَوَقَفَ العباس مُتَحَیِّراً"همینطور ایستاد...* (دست ها رو بلند کنید به سمت خدا... یا دلیل المتحیرین به حق این دست های بریده...الهی العفو‌‌‌...) وقتی که مشکشو زدن خیلی دلش شکست عمو... دیگه نمیخواس ببینه فقط چشاشو بست عمو... علمدار...علمدار... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
Shab09Moharram1402[01].mp3
64M
|⇦•هنوز علمدار حسین.... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
|⇦• کوچه ها بعد تو .. جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سایه ات از سر من رفت سرم درد گرفت جگرم بودی ورفتی جگرم درد گرفت تکیه گاهم شدی و تکیه به تومی کردم در نبودت سِپرمن، سِپرم درد گرفت قُوَّت قلب وخوشیِ دلِ دخترپدر است بی توای ریشه یِ من برگ وبَرَم دردگرفت پلک من سوخت کجایی که ببینی بابا آنقدر زار زدم چشمِ ترم درد گرفت حرمتی داشتی و حرمت من دست نخورد حرمتت نیست که اینگونه پرم درد گرفت کوچه ها بعد تو، جای گُذرِ زنها نیست صورتم در جریانِ گُذرم درد گرفت *بابا! اول قباله ام رو پاره کرد،اونی که تو دادی دستم...بعد طوری زد،نمی دونم چی شد، دو طرف صورتم وَرَم کرده...* باخبر هستی ازاین غم، که دو دستی خوردم گونه ام خورد به دیوار و سرم درد گرفت خبرش آمده که پیش حسنم افتادم مثل من صورت سُرخِ پسرم درد گرفت تا توبودی دَرِ این خانه به لگد باز نشد بی تو در باز شداما کمرم دردگرفت تَنِ من پشت درافتاد و دَر رویِ تنم کمترم سوخت ولی بیشترم درد گرفت ↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄•
Babolharam-rasool-Arzi.mp3
1.68M
|⇦• کوچه ها بعد تو .. جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
|⇦• برای تا خدا رفتن .. و توسل جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگرچه روز و شب هستیم دائم برسَرِ خوانت ببخش آقا که کم بودیم عُمری مرثیه خوانت *غیر از اینِ؟ عاشورا چقدر شلوغِ،اما برا پیغمبر اکرم اینجور نیست...حالا چه کسایی غریبند؟ سه تا غریب آخرِ ماهِ صفر، هر کدومشون از یکی دیگه غریب تر،هم حضرت رضا،هم حضرت مجتبی،و چه حضرت رسول الله...امشب وقتی گریه می کنی باید چشمات مثلِ چشمایِ حضرت زهرا باشه...کسی نیست که برا باباش گریه کنه...* پراز دردم ولی درد من اصلا جسم خاکی نیست بیا روح مرا درمان بکن قربان درمانت فقط یا رحمة لِلعالمین یک گوشه چشمی کُن کویرم خاکِ بی خیرم، من و اُمیدِ بارانت مرا همسفره ی یک وعده نانِ خشک خود گردان که طعنه میزند برهر ضیافت تکه ی نانت برای تا خدا رفتن بدستان تو محتاجم بِکَش دستی سرم شاید شدم یکروز سلمانت *اومده اجازه میگیره،دَقُ الباب میکنه،کی هستی داری در میزنی؟جوانی از راهِ دور اومدم،برا زیارت پیغمبر،گفت: بابام حالش خوب نیست برگرد...لحظاتی بعد دوباره در زدن،حضرت باز جوابش کرد..دفعه ی سوم،یه وقت پیغمبر چشماش رو باز کرد،دخترم کیه؟ بابا همین که در میزنه بدنم میلرزه...فرمود: این برادرم عزرائیلِ...دخترم فقط از خونه ی تو اجازه می گیره،از هیچ پیغمبری اجازه نگرفته...* گدایی را ندیدم از درت نومید برگردد به هرکس میرسد بی شک و شُبهه لطف و احسانت من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت گفت:سلمان!...جانم آقا!...گفت: این کوچه ای که رد می شدم هر روز بر سرم یه جوانی از بالا زباله می ریخت، دو سه روزِ نیستش،پیداش کن، برو ببین چی شده،اومد گفت: یارسول الله! مریض شده...گفت:سلمان! بریم عیادتش...آی رحمةالله!...به جوان خبر دادن پیغمبرِ اسلام داره میاد تو خونه ات وارد میشه...روپوشی که داشت کشید رو صورتش،گفت: من خجالت می کشم،چند وقتِ آشغال میریزم رو سرش...پیغمبر اومد گفت: چطوری،چرا مریض شدی؟ گفت: یا رسول الله باهات حرف نمیزنم،مگر اینکه شهادتینی که به همه گفتی به منم بگی،بعد روپوش از صورتم بر میدارم.... من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت *گفتم یهودی مسلمان شد...یاد یه جایِ دیگه هم افتادم...یهو وسط کوچه بنی هاشم یکی داد زد: " أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّه"و" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّه" یکی گفت: آی یهودی! این حرفا چیه میزنی؟ گفت: من این دست بسته رو می شناسم...یه روزی این آقا دَرِ خیبر رو از جا تنهایی در آوُرد، اما امروز...* چه اُنسی با حَسن داری که باهم سفره وا کردید میان عرش غوغا کرده آوای حسن جانت سید پوریا هاشمی ↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄•
Babolharam-rasool-Arzi.mp3
2.38M
|⇦• برای تا خدا رفتن .. و توسل جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•اومدیم پای پیاده.... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌میثم‌مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اومدیم پای پیاده آقا، از همون لحظه که خوندی مارو تا با گریه آب و جارو کنیم. جاده ی نجف به کربلا رو زنده مونده هنوز، شور هل من معین وعده ی عاشقاست، کربلا، اربعین سر ما فدای جوون رعنای تو می خونیم همقدم با حججی های تو: «کربلا کربلا ما داریم میاییم» کوله بار همه از غم پره، چه غمی؟ غمی که احیاگره اون غمی که راوی حماسه ست، خطبه های زینب مضظره جونمونو میدیم، واسه این قافله بپذیر یاحسین، خیلی ناقابله اومدیم به یاری ت نگو که دیر اومدیم از تو شرمنده ایم که سربه زیر اومدیم «کربلا کربلا ما داریم میاییم» قطره قطره تا به هم می رسیم، چه شکوهی داره دریای ما میل دنیا نداریم تا دنیاست، که حسینه همه دنیای ما رو سیاهیم ولی، حر میشیم باحسین تشنه ی بیعتیم، یا حسین یاحسین میگیم از کربلا با شهدا که گفتن حالا معنا شده حرف اونا که گفتن «کربلا کربلا ما داریم میاییم» هرکسی از طرف شهیدی، به نیابت اومده زیارت الهی نمونه هیچ زائری، به دلش آرزوی شهادت نه فقط دل که ما، سرمی دیم پای تو همقدم هم نفس، با شهیدای تو نصیری و قمی، ابوحامد، شوشتری صدرزاده، برونسی، جهان آرا، کشوری کاظمی و هادی، خرازی و وزوایی علیپور و سیاح، شاطری و بابایی فاتح و فهمیده، ابوترابی، چمران صیاد و شیرودی، اسکندری و دوران شهریاری رضایی احمدیّ روشن همه ی شهیدا همسفر ما شدن «کربلا کربلا ما داریم میاییم» به خدا بهشت ما حسینه، کِی بهشت، بهتره از کربلا راهی قدسیم و باور داریم، راه ما می گذره از کربلا دل ما با سلام، می زنه پل به تو فاتحیم یاحسین، با توسل به تو بعد عمری که از راهی شدن دم زدیم کربلا کربلا اومدیم اومدیم «کربلا کربلا ما داریم میاییم» يا حسينُ يا حسينُ إنِّي، لكَ مشتاقٌ ، فَوَفِّ ظَنِّي یا حسین، یا حسین، من مشتاق شما هستم. پس گمانم را محقق کن أنْ أَجِيءَ الأربعينَ هذا، حيث اَحْظَی بِرضاکَ عَنِّي تا در این اربعین بیایم و به رضایت شما نائل گردم  إنَّهُ الاربعینْ، مُلتقَی العاشِقِینْ اربعین اجتماع عاشقان است یا حبیبی حسین ، نورَ عینی حسین ای عزیز من حسین، نور چشم من حسین كربلا سَتبقَى على مدارِ العُصُور کربلا در همه روزگار باقی خواهد ماند أربعينُ الفِدا علامةٌ للظهورْ فداکاری ها در اربعین، علامت ظهور است کربلاء كربلاء، إليكِ قادمون کربلا کربلا ما داریم میاییم فارسی: میلاد عرفان پور عربی: احمد حسن الحجیری از بحرین ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
meysam_motiee_karbala_ma_darim_miaeim 128 (1).mp3
27.2M
|⇦•اومدیم پای پیاده... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم‌مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
|⇦•سرزمین بی حسین یعنی... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سرزمینِ بی حسین یعنی یه ویروونه هر جا بوی حرمو می‌ده یعنی خونه زنده می‌مونه ، زنده می‌مونه تو رو بارون خدا اشکمو باور کن این شبا تو بغلت حالمو بهتر کن نگاه به نوکر کن، نگاه به نوکر کن بغل وا کن که پناه خودمی بغل وا کن تکیه‌گاه خودمی معرفت یعنی خط به خط یعنی عظمت یعنی ابی عبدالله بی کران یعنی ضربان یعنی مهربان یعنی ابی عبدالله «ای حسین جانم، ابی عبدالله» باز می‌گم تو خونواده‌ی منی قطعاً من از این خونه و خونواده‌ام حتماً غبار خونت من، غبار خونت من باز می‌گم کهخاک سرده ولی تربت نه که ترانه ها می‌میرن ولی نوحت نه مَردمِ روضت نه، مَردمِ روضت نه بغل وا کن دیگه رو سفید بشم بغل وا کن که منم شهید بشم این پریشانی، مرثیه خوانی روضه گردانی آبروی ماست خیمه نورانی مادرت بانی خوان سلطانی آبروی ماست «ای حسین جانم، ابی عبدالله» اسمتو که می‌برن می‌گم جنون‌آمیز باز می‌گم فقط حسینِ باده‌ی لبریز شور رستاخیز، شور رستاخیز اسمتو که می‌برم باز می‌گم آقایه ابی عبدالله بزرگترین سرمایه ان شاءالله مشایه، ان شاءالله مشایه بغل وا کن که دلم تنگه برات بغل وا کن برسم کرب و بلات بغل وا کن پیش دلبرم باشم بغل وا کن اربعین حرم باشم ای جهان آرا مهربان یارا نعمتی ما را ابی عبدالله نفست مَحیا مُحی الموتی جانم ای آقا ابی عبدالله «ای حسین جانم، ابی عبدالله» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
حاج سید رضا نریمانی_روضه هفتگی - تک - سرزمین بی حسین یعنی یه ویرونه - سید رضا نریمانی-1675053535.mp3
16.05M
|⇦•سر زمین بی حسین یعنی... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اربعـیــــــــن،
🩸«بَعلَبک» و مصائب وارده از این شهر بر اسرای آل الله... | شهادت سیّده «خوله»، دختر سیدالشهداء علیه‌السلام در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که کاروان اسرا در نزدیکی دمشق به شهر بعلبك رسيدند،قاسم بن ربيع كه والى آن جا بود گفت تا شهر را آزین بستند و با چند هزار دف و نى و چنگ و طبل سر امام حسين عليه‌السّلام به شهر بردند. 📋 فأمر بالجواري و بأيديهم الدّفوف و نشرت الأعلام، و ضربت البوقات و أخذوا بالفرح و السّرور و مزيّنين و ملطّخين في رؤوسهم بالزّعفران، ▪️کنیزکان و غلامان ، دف ها را به دست گرفتند و پرچم ها بلند کرده و شروع به نواختن در بوق ها کردند. شادی و سرور از خود نشان می دادند و بر روی سرشان زعفران می مالیدند 📋 و استقبلوا القوم ستّة أميال، و سقوهم الماء، و الفقاع، و السّويق، و السّكّر، و هم يرقصون و يغنون و يصفقون ▪️هنوز دو فرسخ مانده بود به بعلبک، آنان به استقبال کاروان اسرا رفتند. آب و آب جو و شراب و شربت می‌خوردند و می رقصدیدند و دست می‌زدند. 🥀 حضرت ام كلثوم سلام‌الله‌علیها وقتی که این صحنه را مشاهده نمودند، پرسیدند: نام این شهر چیست: گفتند :بعلبک. حضرت فرمودند: 📋 أَبَادَ اللَّهُ کَثْرَتَکُمْ وَ سَلَّطَ عَلَیْکُمْ مَنْ یَقْتُلُکُمْ ▪️«خدا كثرت شما را براندازد و بر شما مسلط گرداند كسى را كه شما را به قتل برساند.» 📋 فعند ذلك بكى عليّ بن الحسين علیهماالسلام و هو يقول: ▪️ در این هنگام، حضرت علی بن الحسین امام سجاد علیهما السّلام گریان شد و این اشعار را خواند: 📋 وَ هُوَ الزَّمَانُ فَلَا تَفْنَی عَجَائِبُهُ / مِنَ الْکِرَامِ وَ مَا تُهْدَی مَصَائِبُهُ ▪️عجایب و غرایب روزگار فانی نخواهند شد، و دست از مردمان بزرگوار بر نخواهند داشت و به پایان نخواهند رسید 📋 فَلَیْتَ شَعْرِی إِلَی کَمْ ذَا تُجَاذِبُنَا / فُنُونُهُ وَ تَرَانَا لَمْ نُجَاذِبْهُ ▪️ای کاش می‌دانستم که مصائب روزگار، ما را تا چه موقع جذب خواهد کرد، و تو می‌بینی که ما آن مصائب را جذب نمی کنیم 📋 یُسْرَی بِنَا فَوْقَ أَقْتَابٍ بِلَا وِطَاءٍ//وَ سَابِقُ الْعِیسِ یَحْمِی عَنْهُ غَارِبُهُ ▪️ما را بر فراز شتران بی جهاز می‌گردانند و راننده شتران، از شتری که غایب می‌شود بی خبر است 📋 کَأَنَّنَا مِنْ أُسَارَی الرُّومِ بَیْنَهُمْ / کَأَنَّ مَا قَالَهُ الْمُخْتَارُ کَاذِبُهُ ▪️گویا ما از اسیران روم هستیم که در میان ایشان می‌باشیم؛ گویا آن توصیه‌هایی که احمد مختار صلّی اللَّه علیه و آله درباره ما کرده، دروغ باشد 📋 کَفَرْتُمُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَیْحَکُمْ / فَکُنْتُمْ مِثْلَ مَنْ ضَلَّتْ مَذَاهِبُهُ ▪️وای بر شما که به رسول خدا کافر شدید! شما نظیر کسی هستید که گمراه شده باشد. 🔖 برخی از مقاتل نوشته اند: 🥀 در همین جا یک دختر از امام حسین علیه‌السلام ، به نام "خوله" از شدت غم غصه به شهادت رسیدند. 🥀 امام سجاد علیه‌السلام آن بانوی مظلومه را در همین سرزمین به خاک سپردند و یک درخت در بالای قبر آن بانو، کاشتند تا علامتی برای آن قبر باشد. 🖇 هنوز که هنوز است آن درخت، در جای خود باقی است و اهالی آن منطقه قبر شریف آن بانوی مظلومه را زیارت می‌کنند و از آن درخت، تبرک می جویند و در همین سال های اخیر نیز، مشاهده شده که در روز عاشورا از شاخه های آن درخت، خون جاری شده است. برگرفته از: 📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۳ 📚ينابيع المودّة، ج۳ ص۸۹ 📚منتهى الآمال،ص۴۹۷ 📚ناسخ التواريخ سيدالشهدا عليه‌السّلام،ص۱۱۰ 📚جلاء العيون، ص۷۲۶ پس از حسین کز او خوب‌تر تراب ندیده چها گذشت به زن‌های آفتاب ندیده ...
🩸وقتی‌که نازدانهٔ سیدالشهداء علیه‌السلام از قافله جا می‌ماند و صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها، سر او را به دامن می‌گیرد... در نقل‌ها آمده است: 🥀 شبی از شب‌هایی که قافله در راه شام بود، حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها (در برخی نقل، حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها آمده) به یاد پدر و درد اسارت و غم های دلش، گریه زیادی کرد و صدای او به گریه بلند شد. 🥀 شتربان او وقتی که دید گریه‌اش تمامی ندارد، گفت: 📋 اُسكُتي يا جارِيَة! فقد أذَّيتِني بِبُكائِكِ ▪️ای کنیزک! ساکت شو! مرا با گریه‌ات آزار می‌دهی! 🥀 اما آن نازدانه، گریه‌اش تمام نشد، بلکه چنان ناله‌ای کشید که نزدیک بود روح از بدنش جدا شود. آن شتربان ملعون گفت: ای دختر خارجی! ساکت شو دیگر! 🥀 آن دختر مظلومه با شنیدن این جمله حالش دگرگون شد و با ناله گفت: ای وای من! آه ای پدرم! تو را از روی ظلم و جور کشتند و حالا تو را خارجی هم می‌خوانند!؟ 📋 فَغَضَبَ اللَّعينُ مِن قَولِها، و أخَذَ بِيَدِها، و جَذَبَها و رَمَىٰ بِها عَلىٰ الْأرضِ فَلَمَّا سَقَطَتْ غُشِيَ عَلَيْها. ▪️آن شتربان دیگر به غضب آمد و دست آن مخدّره را گرفت و از روی شتر کشید و آن بانوی مظلومه را محکم به زمین زد و حضرت سکینه عليها السّلام بيهوش شد. 🥀 وقتی که به هوش آمد، همه رفته بودند و اثری از قافله نبود. با پای برهنه در تاریکی شب راه افتاد. گاهی می‌نشست و گاهی بلند می‌شد و گاهی پدر و گاهی عمه‌اش را صدا می‌زد. ساعتی از شب را همین‌گونه سپری کرد و باز اثری از قافله ندید و بيهوش روی زمین افتاد. 🥀 در همين ساعت بود که ديدند نیزه‌ای که سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام بر آن بود، در زمین فرو رفت و هرچه حامل آن نیزه و لشکریان دیگر تلاش کردند تا آن رابیرون بیاورند، نتوانستند. 🥀 خبر به عمر سعد لعين رسيد و او گفت: از علي بن الحسین علیهماالسلام سؤال کنید؛ آنان سراغ امام سجاد علیه السلام رفتند و قضیه را بازگو کردند.  🥀 حضرت فرمودند: بروید به عمه جانم زينب کبری عليهاالسلام بگویید دنبال بچه‌ها بگردد؛ شاید کودکی در دل شب گمشده باشد. 🥀 خبر به زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها دادند و آن بانو تک تک اطفال را صدا زد اما تا آن نازدانه را صدا زد، جوابی نشنید. 📋 فَرَمَتْ زينبُ بِنَفسِها مِن ظَهرِ النَّاقَةِ، و جَعَلَتْ تُنادِي: وا غُربَتاهُ! واضَيعَتاهُ... في أيِّ أرضٍ طَرَحوكِ، و في أيِّ وادٍ ضَيَعوكِ! ▪️پس از همان بالای نافه، خودش را بر زمین انداخت و ناله سر میداد: وا غربتاه!!‌ … دخترم! در کدام وادی و بیابان تو را انداخته و رها کرده اند؟! 📋 فَرَجَعَتْ إلىٰ وَراءِ الْقافِلَةِ، و هِيَ تَعدو في الْبَراري حافِيَةً و الشَّوكُ تَدخُلُ في رِجلَيْها، و تَصرُخُ، و تُنادِي ▪️آن بانو با پای برهنه به عقب قافله رفت و خارهای بیابان در پای او می‌رفت و آن حضرت ناله سر می‌داد و سکینه خاتون را صدا می‌زد. 🥀 همین گونه در عقب قافله رفت تا اینکه یک سیاهی نمایان شد. زینب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و دیدند که یک بانویی روی ریگ و رمل بیابان نشسته و سر آن نازدانه را به دامن گرفته است و گریه می‌کند. 🥀 زينب کبری عليهاالسلام جلو آمدند و فرمودند: شما کیستید که بر یتیمان ما ترحم میکنید؟‌ آن بانو ، رو به زينب کبری عليهاالسلام کردند و فرمودند: 📋 بُنيَّةَ زينبُ! أنا اُمُّكِ فاطمةُ الزَّهراءِ أظَنَنتِ إنِّي أغفُلُ عَن أيتامِ وَلَدِي! ▪️دخترم زينب! منم مادرت فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها»؛ تو گمان میکنی من از حال یتیمان پسرم غافل میشوم!؟ 📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۳۶ ✍ قافله رفته بود و من بیهوش روی شن زارهای تفتیده ماه با هر ستاره ای می‌گفت‌: بی صدا باش ! تازه خوابیده قافله رفته بود و در خوابم عطر شهر مدینه پیچیده خواب دیدم پدر ز باغ فدك سیب سرخی برای من چیده قافله رفته بود و من بی جان پشت یك بوته خار خشكیده بر وجودم سیاهی صحرا بذر ترس و هراس پاشیده قافله رفته بود و من تنها مضطرب ، ناتوان ز فریادی ماه گفت : ای رقیه چیزی نیست خواب بودی ز ناقه افتادی قافله رفته بود و دلتنگی قلب من را دوباره رنجانده باد در گوش ماه دیدم گفت : طفلكی باز هم كه جامانده قافله رفته بود و تاول ها مانعی در دویدنم بودند خستگی ، تشنگی ، تب بالا سد راه رسیدنم بودند قافله رفته بود و می دیدم می رسد یك غریبه از آن دور دیدمش –سایه‌ای هلالی شكل– چهره اش محو هاله ای از نور از نفس های تند و بی وقفه وحشت و اضطراب حاكی بود دیدم او را زنی كه تنها بود چادرش مثل عمه خاكی بود بغض راه گلوی من را بست گفتمش من یتیم و تنهایم بغض زن زودتر شكست و گفت: دخترم ، مادر تو زهرایم
. شلوغه دروازه ساعات این شده اعظم مصیبات ای وای ای وای منتظرن یه عده الوات تا برسه عمه سادات ای وای ای وای ای وای ای وای امان از شام ، امان از شام ، امان از شام .............. دم ورود صدای ساز و سوت و کف هلهله اومد ای وای ای وای پونصد هزار نفر برای تماشای قافله اومد ای وای ای وای .............. خدا می‌دونه چی کشیدن چها که دیدن و شنیدن ای وای ای وای دروازه تا کاخ یزید و صبح اومدن غروب رسیدن ای وای ای وای .............. قافله رو عذاب میدادن رو نی سرا رو تاب میدادن ای وای ای وای جلو چش این زن و بچه به دست هم شراب میدادن ای وای ای وای .............. مسیر تنگ کوچه ها رو چجور آوردن اسرا رو ای وای ای وای خدا بخیر کنه عبور از محله یهودیا رو ای وای ای وای .............. پرده نشینای حرم رو تو معرض عموم آوردن ای وای ای وای ذراری نبی رو مثل اسیر ترک و روم آوردن ای وای ای وای .............. طعنه جای عرض سلامه ناسزا جای احترامه ای وای ای وای آتیش میریزن رو کسی که آتیش به پیکرش حرامه ای وای ای وای .............. به گریه ام مصائب شامی بی حیا می‌خنده ای وای ای وای سر بریده از خجالت چشماشو رو نیزه میبنده ای وای ای وای .............. درست چلو چشم سکینه سر یل ام بنینه ای وای ای وای خدا کنه رباب نبینه سر بچه ش روی زمینه ای وای ای وای .............. دختر زهرا پریشونه برا حسینش نگرونه ای وای ای وای پیرزن یهودی با سنگ گرفته رأسشو نشونه ای وای ای وای .............. " تنت زیر مرکبا افتاد لبت با سنگ از نوا افتاد ای وای ای وای راضی بودم رو نیزه باشی حالا سرت زیر پا افتاد ای وای ای وای " ✍ 👇
Nariman.Panahi-Man.Aslan.Omadam.Barat.Shahid.Besham(128).mp3
6.9M
من‌‌اصلا‌اومدم‌برات‌‌شهید‌بشم 🎤نریمان پناهی 👇👇🌸👇🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
مداحی نریمان پناهی من اصلا اومدم برات شهید بشم 📃 ⚜️▬▬▬⚜️۩❖❖۩⚜️▬▬▬⚜️ یه عالمه گریه به روضه بدهکارم 🌹🌸 تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم 🌹🌸 تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم 🌹🌸 بذار حالا حالا نوکر شما باشم بذار حالا حالا نوکر شما باشم لحظه‌ی مرگم تو خاک کربلا باشم🌹🌸 لحظه‌ی مرگم تو خاک کربلا باشم🌹🌸 بَده که پیش تو موی سرم سپید نشه🌹🌸 بَده که نوکرت بمیره و شهید نشه🌹🌸 من اصلا اومدم برات شهید بشم من اصلا اومدم برات شهید بشم تا تو قلب مادرت عزیز بشم🌹🌸 سردم نکنی .. طردم نکنی🌹🌸 سردم نکنی .. طردم نکنی🌹🌸 عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین🌹🌸 عزیزم عزیزم عزیزم حسین🌹🌸 یه عالمه گریه به روضه بدهکارم 🌹🌸 تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم بذار حالا حالا نوکر شما باشم 🌹🌸 بذار حالا حالا نوکر شما باشم 🌹🌸 لحظه‌ی مرگم تو خاک کربلا باشم🌹🌸 لحظه‌ی مرگم تو خاک کربلا باشم بَده که پیش تو موی سرم سپید نشه بَده که نوکرت بمیره و شهید نشه🌹🌸 من اصلا اومدم برات شهید بشم 🌹🌸 من اصلا اومدم برات شهید بشم 🌹🌸 تا تو قلب مادرت عزیز بشم سردم نکنی .. طردم نکنی سردم نکنی .. طردم نکنی🌹🌸 عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین🌹🌸 عزیزم عزیزم عزیزم حسین🌹🌸 عزیزم حسین عزیزم عزیزم عزیزم حسین🌹🌸 عزیزم عزیزم عزیزم حسین حسین حسین حسین حسین.
|⇦•کشتی به گل نشسته... وتوسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه کشتیِ به گِل نشسته؛ اومـده با حالِ خسته؛ اومـــده توبه شکسته، ولی… با دلِ شکستــه اومـده ای جـــانم! تویی راحت وُ روح وُ روانم تویی؛ کشتیِ امن وُ امانم تویی؛ علتِ هر ضربانم «مَن لی غَیــــرُکَ؛ حسین وای حسیـن! وای حسیــن! وای حسیـــن» با این که؛ خودم می دونم، که بدم راهم دادی؛ که اومدم آقا! درِ خونه ی تو، گدایی رو خوب بلدم ای شاهم! روی دوشمه؛ بارِ گناهم… خجالت می کشم… رو سیاهم… پناهم بده؛ که بی پناهم…
. |⇦•اومدیم پای پیاده.... حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── اومدیم پای پیاده آقا، از همون لحظه که خوندی مارو تا با گریه آب و جارو کنیم. جاده ی نجف به کربلا رو زنده مونده هنوز، شور هل من معین وعده ی عاشقاست، کربلا، اربعین سر ما فدای جوون رعنای تو می خونیم همقدم با حججی های تو: «کربلا کربلا ما داریم میاییم» کوله بار همه از غم پره، چه غمی؟ غمی که احیاگره اون غمی که راوی حماسه ست، خطبه های زینب مضظره جونمونو میدیم، واسه این قافله بپذیر یاحسین، خیلی ناقابله اومدیم به یاری ت نگو که دیر اومدیم از تو شرمنده ایم که سربه زیر اومدیم «کربلا کربلا ما داریم میاییم» قطره قطره تا به هم می رسیم، چه شکوهی داره دریای ما میل دنیا نداریم تا دنیاست، که حسینه همه دنیای ما رو سیاهیم ولی، حر میشیم باحسین تشنه ی بیعتیم، یا حسین یاحسین میگیم از کربلا با شهدا که گفتن حالا معنا شده حرف اونا که گفتن «کربلا کربلا ما داریم میاییم» هرکسی از طرف شهیدی، به نیابت اومده زیارت الهی نمونه هیچ زائری، به دلش آرزوی شهادت نه فقط دل که ما، سرمی دیم پای تو همقدم هم نفس، با شهیدای تو نصیری و قمی، ابوحامد، شوشتری صدرزاده، برونسی، جهان آرا، کشوری کاظمی و هادی، خرازی و وزوایی علیپور و سیاح، شاطری و بابایی فاتح و فهمیده، ابوترابی، چمران صیاد و شیرودی، اسکندری و دوران شهریاری رضایی احمدیّ روشن همه ی شهیدا همسفر ما شدن «کربلا کربلا ما داریم میاییم» به خدا بهشت ما حسینه، کِی بهشت، بهتره از کربلا راهی قدسیم و باور داریم، راه ما می گذره از کربلا دل ما با سلام، می زنه پل به تو فاتحیم یاحسین، با توسل به تو بعد عمری که از راهی شدن دم زدیم کربلا کربلا اومدیم اومدیم «کربلا کربلا ما داریم میاییم» يا حسينُ يا حسينُ إنِّي، لكَ مشتاقٌ ، فَوَفِّ ظَنِّي یا حسین، یا حسین، من مشتاق شما هستم. پس گمانم را محقق کن أنْ أَجِيءَ الأربعينَ هذا، حيث اَحْظَی بِرضاکَ عَنِّي تا در این اربعین بیایم و به رضایت شما نائل گردم  إنَّهُ الاربعینْ، مُلتقَی العاشِقِینْ اربعین اجتماع عاشقان است یا حبیبی حسین ، نورَ عینی حسین ای عزیز من حسین، نور چشم من حسین كربلا سَتبقَى على مدارِ العُصُور کربلا در همه روزگار باقی خواهد ماند أربعينُ الفِدا علامةٌ للظهورْ فداکاری ها در اربعین، علامت ظهور است کربلاء كربلاء، إليكِ قادمون کربلا کربلا ما داریم میاییم فارسی: میلاد عرفان پور عربی: احمد حسن الحجیری از بحرین .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
meysam_motiee_karbala_ma_darim_miaeim 128 (1).mp3
27.2M
|⇦•اومدیم پای پیاده... و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم‌مطیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین دعای فارسی سفره الهی به این سفره بركت بده به این مائده شكر نعمت بده همه شاد گردیم در این زندگی به بانی این سفره رحمت بده به آشپز و میزبان و هم میهمان تن سالم و شان و شوكت بده نصیب همه دوستان علی‌(ع) ز حق سفره خیر قسمت بده الهی به روز جزا بهر ما طعام بهشتی ز جنت بده دومین دعای فارسی سفره الهی كه این سفره معمـور باد همیشه پر از نعـمت و نــور باد زبان بداندیش و چشم حسود از این سفره و صاحبش دور باد سومین دعای فارسی سفره الهی كه این سفره، معمور باد دمادم پر از نعمت و نور باد بلائی كه باشد در آفاق و دهر از این سفره و صاحبش دور باد چهارمین دعای فارسی سفره الهی که این سفره معمور باد همیشه پر از نعمت و نور باد گزند زمانه و آفات دهر از این سفره و اهل آن دور باد  پنجمین دعای فارسی سفره الهی که این سفره، معمور باد دمادم پر از نعمت و نور باد بلائی که باشد در آفاق و دهر از این سفره و صاحبش دور باد (بلاهای ارضی و آفات دهر/ از این سفره و جمعش دور باد) بعد از دعای فارسی سفره جالسین در پایان نیز صلواتی می فرستند و این گونه به طور رسمی مهمانان از کنار سفره برخاسته و امکان برداشتن سفره برای میزبان فراهم می شود.
👌دعای سفره الحمد لله رب العالمین هنیئا للآكلین و بركة للباذلین زاد الله النعم دفع الله النقم صِحَّةً لِلجالِسین وَ شَفاءً لِمَرضَی اَلمُومِنینَ وَاَلمومِنات وَ سَلامَةً لِسَفَرِ اَلمُسافِرینِ وَ مَغفِرَةً لِاَمواتِ اَلحاضِرینِ سیما اَمواتِ صاحِبِ اَلاطعِمَة وَ اَلاشرِبة بِحَقِّ سَیِّدِ العَرَبِ وَ اَلعَجَم اللهم تقبل هذا الاحسان من محسنها بحرمة محمد و آل محمد و بحرمة سورة الفاتحة مع الصلوات  
14030426-2-17.mp3
4.12M
ریحانه رقیه حنانه رقیه میگم از ته دل جانانه رقیه رقیه اسم یه فرشته است که رو شونه ی حسینه رقیه اسمش نمک سفره ی خونه ی حسینه رقیه ترونه ی حسینه دردونه ی حسین جای زهرا بوسه بزن رو گونه ی حسین دلداده ی حسین شهزاده ی حسین اسم ما رو ببر سر سجاده ی حسین **** طوفانه رقیه بی کرانه رقیه باید حرف حق زد به زبان رقیه رقیه معنیش اینه نهضت حسین داره ادامه رقیه رمز عملیات عقیله توی شامه رقیه کمک حال قیامه تو لشکر علی تو محور علی همتون درس پس میدید در محضر علی ای دختر حسینت با دختر علی تو هم برو خطبه بخون رو منبر علی __________ 🎤حسین طاهری 📝ریحانه رقیه
Rasool Najafian - Rasme Zamoone (320).mp3
11.27M
آهنگ میرن آدما رسول نجفیان عجب رسمیه؛ رسمِ زمونه… قصه ی برگ وُ باد خزونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ کجاست، اون کوچه؟ چی شد اون خونه؟●♪♫ آدماش کجان؟●♪♫ خدا می دونه…●♪♫ بوته ی یاسِ بابا جون هنوز؛ گوشه ی باغچه توی گلدونه●♪♫ عطرش پیچیده؛ تا هفتا خونه…●♪♫ خودش کجاهاست؟ خدا می دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ تسبیح وُ مهرِ بی بی جون هنوز؛ گوشه ی طاقچه توی ایوونه…●♪♫ خودش کجاهاست؟ خدا می دونه…●♪♫ خودش کجاهاست؟ خدا می دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ پرسید زیرِ لب؛ یکی با حسرت… پرسید زیرِ لب؛ یکی با حسرت…●♪♫ از ماها؛ بعد‌ها چه یادگاری می خواد بمونه؟ خدا می‌دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه…●♪♫ پرسید زیرِ لب؛ یکی با حسرت…●♪♫ از ماها؛ بعد‌ها چه یادگاری می خواد بمونه؟ خدا می‌دونه…●♪♫ میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا می مونه●♪♫ کجاست، اون کوچه؟ چی شد اون خونه؟●♪♫ آدماش کجان؟●♪♫ خدا می دونه…●♪♫ ندونستُم موُ؛ قدرش در کنارُم… ولی.. ولی حالا که رفته؛ بی قراروُم…●♪♫ نخندیدوُم دمی؛ بر روی ماهش… چه سود اکنون؛ به خاکش، اشک بارون؟●♪♫ برس! برس بر دادم؛ ای پروردگارُم!●♪♫ ندید از من خوشی… من هم پس از اون ندیدم؛ خوشی در روزگارُم●♪♫ برس! برس بر دادم؛ ای پروردگارُم!●♪♫ شدم تنها؛ به غربت ها فراموش… خدا! رحمی بکن؛ بر حالِ زارُم…●♪♫ رح