eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•ما کشته ی توییم... حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── ما کشته ی توییم به جز این گُمان مکن پروانه های سوخته را امتحان مکن القصه ما برای تو باید که جان دهیم فکری برای آخر این داستان مکن اینجا کسی به غیر تو ما را محل نداد ما بنده ی توییم فراموش مان مکن میسوزم از حرارت عشقت مرا ببوس سر رشته ی محبت مان را نهان مکن شرمنده ام که دل سببِ رنجش تو شد صد بار گفته بودمش اینجا فغان مکن از گَرد راه آمده ام، خوش نشسته ام دیگر غبار روبی از این آستان مکن *از امشب دیگه آب رو به روی بچه های حسین میبندن..* از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا ما پای روضه ی عَطَشَت آب می‌شویم ای تشنه، روی خود طرف آسمان مکن تنها پناهِ مانده ی در راهِ یا حسین من سوختم به پای لبت آه یا حسین * بچه وقتی تشنه اش باشه خوابش نمیبره....چند تا خیمه زدن، یه خیمه، خیمه ی زینبه، یه خیمه خیمه ی آقا ابی عبدالله ست، یه خیمه خیمه ی اصحابه، یه خیمه خیمه ی ربابه، اما یه خیمه از همه جلوتره اون خیمه ی ابالفضله...یعنی هر کی میخواد به سمت حسین بره باید از عباس گذر کنه، اما هیچکدومِ این زنا تو خیمه ی خودشون نیستن، همه جمعن تو خیمه ی رباب، یکی میگه علی رو بدید من آرومش کنم....* رقیه نازش می‌کنه، بخواب گلِ بهارم داداش کوچولو آب میخوای از چشام آب میارم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•راه فرات رومون بسته... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── راه فرات رومون بسته درهای آسمون بسته ای طفلک زبون بسته بابات میاد، میبَرَدِت امون بده داری میری، غیرتتو نشون بده لبای خشکت شمشیر تیزته شمشیرو رو به حرمله تکون بده *"اَما تَرَون، کیف یَتَلَظّی عَطَشی" عزیز دل مادر..* میدونم خیلی مَردی، میدونم برمی‌گردی تا برگردی از میدون، عزیزم پیرم کردی چشمای علقمه بسته زخم دل همه بازه آغوش فاطمه بازه خدا میاد دعاتو مستجاب کنه زهرا میاد تا لبتو سیراب کنه از اون طرف حرمله رو صدا زدن اونم میاد که خونه امو خراب کنه میدونی خیلی خسته ام ببین میلرزه دستم *مادر اگه شیر هم نداشته باشه، بچه با مکیدن آرام میشه، اما این مادر آب هم نخورده، روزای بعد یه بار نیمه شب رباب شروع کرد گریه کردن، یه گریه ی جانسوزی سر داد، همه دست و پاشونو گم کردن، داره خواب میبینه، آب به صورتش زدن، به هوش اومد، آخه اون روز بعد از ظهر اینقده این بچه به سینه ی مادر چنگ زد، سینه ی مادر زخم شد... از خواب که پرید حالش بد بود ناله میزد هی دستشو تکون میداد. خانم زینب گفت: عزیزم چی شده؟ به خودش اومد گفت خانم جان، یه دو سه روزه آب خوردم سینه ام پر شیر شده، خواب دیدم علی اصغرمو دارم شیر میدم...* بس کن رباب گهواره نیست دست خودت را تکان مده میدونی خیلی خسته ام ببین میلرزه دستم دخیل اشکامو به پر قنداقِت بستم رفتی با صورت ماهِت سوی سِیر اِلَی اللّهِت دستِ خدا به همراهِت کاش لااقل یکی تنت رو خاک کنه کاشکی یکی خون موهاتو پاک کنه نیزه برا سرت آورده حرمله میخواد باهاش قافله رو هلاک کنه سرت از نِی می افته بمیرم هی می افته *تقریبا دو وجب سرنیزه است سر شیش ماهه چقدره...؟* همش خیره به نیزه ام میدونم کِی می افته .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•بهونه گیر شد.... علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمود کریمی ●━━━━━━─────── غبار از رووش می گیرم به اشکم سرش، خاکی و خونی و کبوده *ببینن مادرای شام چی میگن؟!نمیگن مادرش مادر نبوده؟! بیا موها تو شونه کنم....* بهونه گیر شد، امروز هی می افتاد نگه داشتن با معجر علیمو نمی‌ذارن که نیزه اش رو بیارم میترسم گم کنن آخر علیمو شب از نیمه گذشته، دیر وقته نبودش تار و پودم رو سوزونده غروبی روی نیزه بود دیدم نمیدونم الان دست کی مونده الهی حرمله آتیش بگیری کبوتر بچمو ازمن گرفتی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•سردار شش ماهه حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── سردار شش ماهه از آن بالا چه می‌بینی ؟ از روی دست خسته ی بابا چه می‌بینی؟ از تشنگی یک خواب خوش چشمت ندید اما با تیر خوابیدی بگو حالا چه می‌بینی ؟ مادر!سفیدیِ دو تا چشمت پر از خون است اصغرم پس با چه می‌بینی ؟ رنج و سفر، داغ و بلا دیدی در این دنیا مادر بگو حالا در آن دنیا چه می‌بینی؟ من که در این صحرا سیاهی می‌رود چشمم فرزندِ دلبندم تو در گرما چه می‌بینی ؟ من که به جز گریه در این پایین نمی‌بینم سردار شش ماهه تو از بالا چه می‌بینی؟ تو دلمه مادر، راز نهفته همش میترسم سرت از نیزه بیفته حتی اگه من بمیرم گهواره اتو پس میگیرم جواب خدا رو چی میدن سر شیرخواره مو بریدن .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•لالالالا گل پونه... علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── لا لا لا لا گل پونه لالایی بخواب مادر دلم خونه لا لایی لا لا لا لا گل شبدر لالایی شاید بارون بیاد مادر لالایی بخواب آروم با این رویا، عزیزم! عموت رفته دل دریا، عزیزم! ای علی اصغر لالالالایی ای گل مادر لالالالایی به جای شیر گرفته رو لب انگشت کبوتر بچه امو سوز عطش کُشت فراتِ بی وفا با ما نسازی چه کردی تو جای مهمان نوازی تو هم ای آسمون همدست رودی تو هم ای بی وفا با ما نبودی ای امون از این کویر و بی وفایی ای علی اصغر لالالالایی تا که دیدی غریبیه باباتو با چه حالی تو وا کردی چشاتو بابا تنها شده تو قلبِ میدون پا شو که وقت جنگت شد علی جون دلم میخواد که پای تو بشینم تو رو تو رخت دامادی ببینم آه! علی پاشو بابات چشم انتظاره آه! توی میدون چشاش دنبال یاره علی لای لای بالام لای لایی علی لای لای بالام لای لای لالایی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇 حذف هشتک نام کانال ممنوع ❌
. |⇦•سری که تا دیشب ... علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی سید امیر حسینی ●━━━━━━─────── سری که تا دیشب رو سینه ام بود حالا روی سر نیزه ها خوابه داره میسوزه جگرم ای وای گلم زیر آتیشِ آفتابه کاکلی که شونه کردم حالا تو دستهای باده حتی گهواره اتو دشمن، برده و پسم داده سفیدی گلوتو دوست داشتم علی ببین نیزه چکارت کرد تو دست و پا میزدی و قاتل قهقهه میزد که شکارت کرد دندون شیریت هم انگار روی سرِ نیزه شکسته ای برات بمیره مادر چه کنم با دست بسته توی هجوم و غارت خیمه لباسهای سفیدت هم بردن گنجِ من و بابا حسینت رو با نیزه از تو خاک در آوردن یه کم از خون گلوت رو کاش میشد برام بیارن مادرای بچه مرده طاقت دوری ندارن *خواب رسول ترک رو دیدن گفت: رسول چه خبر؟گفت: تا حالا امام حسین چند بار اجازه داده قنداقهٔ علی اصغرش رو بگیرم براش لالایی بخونم.. گفتند چطور همچین اجازه ای بهت داده ؟گفت آخه هر جا میرفتم روضه علی اصغر دستام رو تکون میدادم..هی براش لالایی می خوندم* آغوش خالیمو تکون میدم دستام هنوز عَطر تو رو داره هی دور نیزه ی تو میگردم مادر تو رو تنها نمیذاره غرق خاک و خونی اما روی نیزه میدرخشی کاش با او چشای نازت بگی مادر و میبخشی وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلسِ یزید داغِ دل رباب تازه شد که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید «حسین،حسین ،حسین..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
بخش نهم روضه (1).mp3
10.84M
|⇦•سری که تا دیشب..... علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی
4_5908772506960924516.mp3
22.29M
|⇦•هر چه آمد به سرم..... و علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی
. |⇦•چرا اینقدر بی قرارین.. علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── شب هفتم شیر آوردن نذر اون که شیر نخورده چرا اینقدربی قرارین بچه اتون که تیرنخورده مجلس زنونه امشب روضه رو بهتر میفهمه حرف مادر عزادار رو فقط مادر میفهمه بری از هرکی بپرسی میگه باورم نمیشه بچه ی شیرخواره رو لب تشنه کشتندمگه میشه؟؟ به خدا تصورش هم دل ما رو می سوزونه بچه آب بخواد و بابا نتونه آب برسونه ولی کربلا چه کردندغم ما رو زنده کردند پسر از تشنگی جون داد پدر و شرمنده کردند حرفِ إن ترحمونی جون ِآدمو می گیره هی میگفت آبش بدید یا آبشم ندید می میره یه دفعه صدایی اومد علی اصغر یه تکون خورد خون گرفت صورت شاه و تیر رو دید به استخون خورد اون طرف رباب تو خیمه دنبال خبر می گرده این طرف حسین با گریه هی میره هی برمیگرده بچه رو داد دست زینب روضه رو سر بسته گفته *بچه تیرخورد تنهاکسی که می تونست به ابی عبدالله کمک کنه فقط زینب بود این بچه تیرخورده سر آویزونه برد پشت خیمه زنها...* بچه روداد دست زینب روضه روسربسته گفته زینبم مراقبت کن یه موقع سرش نیفته نمی خوام رباب ببینه خواهرم دل بی قرارم بچه امو محکم بگیرش تیر رو میخوام در بیارم یاد اون ساعتی افتاد که توی مدینه مردن وقتی از سینه ی مادر میخ و با هم می کشیدن *بدجور حسین مستأصل شده بود. میگن عمه سادات تو‌ مصیبتهایی که تو زندگیش دو جا کم آورد چشماشو بست...یکی اون لحظه ای بود که با ابی عبدالله اومد پشت خیمه که وقتی ‌امام حسین گفت: محکم بگیر علی رو، فهمید میخواد تیر رو دراره یهو چشماشو بست هول کرد.. خیلی ترسید چون دید امام حسینم به نفس نفس افتاده... یه جام اون موقعی بود که دید نامرد لگد به در خونه میزد.. صداش تو صدا گم بود هی میگفت جلوتر نیا..* «تو که می سوختی محسن عجب آغوش گرمی داشت از این غم هیچکس مثل رباب آتش نمی گرفت» یا باب الحوائج یاعلی اصغر...لالای لالای لالای لالا لالایی لالایی..لالای لالای لالای لالا لالایی لالایی.. یکم آروم گریه کنید علیم خوابیده خنده رو لباشه مگه چه خوابی دیده خواب دیده برگشته عموش خواب دیده خوب شده گلوش خواب دیده روی صورتش بارون چکیده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•رباب اگر که ببیند.. علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── بلند مرتبه شاهی به مشکل افتاده که گیر قهقه‌های اراذل افتاده لب پدر به گلوی پسر عجب عکسی سه خط سرخ ولی بر شمایل افتاده رباب اگر که ببیند، حسین می‌میرد از این که گردن شش ماهه، مایل افتاده * آخ بمیرم! هی ابی عبدالله میگفت:* روی این دستم تنش بر روی این دستم سرش آه! بفرستم کدامش را برای مادرش حجم تیری که برای جنگ های سخت بود آن چنان آسیب زد چیزی نماند از حنجرش * آخ جانم جانم جانم! بچه بغل باباش آرومه.اما اگه این همهمه ها رو صداها رو وقتی میشنوه بچه ناخودآگاه بهم میریزه.* لالایی لالایی لالایی لالایی لالا... لالایی لالایی لالایی لالایی لالا... * همچین که تیرو زدن دستش ناخود آگاه جمع شد. * رباب اگر که ببیند، حسین می میرد از این که گردن شش ماهه مایل افتاده * این بچه ها رو، رو دست بگیرید چون شیر خوردن، آب خوردن، آب به بدن بچه رسیده، سر روی گردن وایمیسته. اما همینطوریشم شیرخواره هی گردنش این ور و اون ور میره. ابی عبدالله فرمود:ببینید بچه ام داره میمیره. هر طرف این بچه رو بلند میکرد یه طرف گردن میفتاد.* کمی به زیر عبا باز بود پلکِ علی *این عبای ابی عبدالله چقد به دادش رسیده. اولین جایی که بدادش رسیده کنار بدن علی اکبر بود. حالا داره بچه رو میاره. بچه رو زیر عبا گرفته... همه عالم وقتی گرفتار میشن، میرن در خونه حسین ، به حسین رو میزنن. بابا ارباب شما...برا آب نه والا، برا شیرخواره هم نه، برا بار آخر برا هدایت این قوم داره بهشون رو میزنه ، فرمود مُّنوا علینا.. تا گفت مُّنوا علینا یه مرتبه همه هلهله کردن! همه کف میزدن...* *ان شاءالله امشب نباشه چشمی که گریان این روضه نباشه چون سنگ دل ترینه دشمن هم برا این روضه گریه کرد. مختار وقتی کشیدش بیرون، سنگ دل ترین دشمنا بوده، گفت: جایی شد تو دلت به حال حسین بسوزه؟ گفت: امیر فقط یه جا! و الّا من جزو کسایی بودم که همه جا هی کف زدم هلهله کردم. گفت کجا ؟ گفت: دیدم بچه رو زیر عبا گرفته یه قدم میاد سمت خیمه ها دوباره روش نمیشه بر میگرده. هی دور خودش حسین داره میگرده...* کمی به زیر عبا باز بود پلک علی رسید خیمه پدر، دید کامل افتاده دم غروب شده وقت غارت حرم است عروس فاطمه تازه به مشکل افتاده * این مشکل حضرت رباب چی بود؟ اصلاً ابی عبدالله بدنو سریع آورد دفن کرد یه قبر کوچیک کند. میدونه قراره چه خبر بشه! گفت: این بدن دیگه سالم بمونه. دیگه این یدونه رو سرشو جدا نکنن! یه وقت رباب دید نانجیب داره میره پشت خیمه ها. این گنجو نشون کرده. دیدن نیزه رو فرو کرد توی خاک...* لباس، ملحفه، گهواره، بالشِ بچه چقدر بین بیابان، وسایل افتاده *این یدونه رو هم فقط برا حضرت زهرا میخونم. خانم جان! ببین چیکار کردن با عروست..* به جای بستن قنداق، کارِ دست رباب پس از علی، به طناب و سلاسل افتاده بزرگ شد پسرم مرد شد ببین زینب ز نیزه سایه ی اصغر به محمل افتاده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سید مهدی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ خانمایِ حرم بچه م نمیره داره از تشنگی آتیش میگیره کسی اینجا یه ذره آب نداره ؟ روی دستم داره از هوش میره * بالام لای لای .. گُلوم لای لای .. علی م لای لای .. من هیچی نمیخونم روضه هیچی متن روضه نمیخونم دیگه اهل روضه بودی و هستی و حق روضه رو هم ادا کردی فقط زبان حال مادر میخونم* میترسم از غم فردات مادر بمیرم خشکِ دست و پات مادر ندارم مرهمی تو خیمه حالا براِ زخم روی لب هات مادر *قرار شد با رباب آروم بریم جلو* ما گریه کردیمُ دشمن چه شاده چه کاری تشنگی دستِ تو داده بمیره مادرت دارم میبینم ترک رویِ لبات خیلی زیاده چرا این غصه ها آخر نمیشه روزایِ بی کسی مون سر نمیشه بیا زینب ببین هر کاری کردم چرا حال علی بهتر نمیشه *شب هفتمِ به خدا دلم نمیاد بچه رو بغل کنم .. آروم تو بغل فقط میخوام تصور کنی .. شروع کرد با بچه حرف زدن قبل از اینکه بخواد بدش به عمه گفت:* داری میری تو میدون زود برگرد میشه مادر پریشون زود برگرد به دلِ من بد افتاده عزیزم برو اما علی جون زود برگرد میشد ای کاش موتُ می پوشوندم زیر خورشید روتُ می پوشوندم یه جوری کاش میشد قبل رفتن سفیدی گلوتُ میپوشوندم *تا بچه رو روی دست گرفت ... نانجیب تیر رو رها کرد ..* شنیدم آه مادر تیر خوردی یه جرعه خون به جایِ شیر خوردی گلویی رو که من دیدم گمونم عمیقاً ضربه‌ی شمشیر خوردی *آخه گلوی شش ماهه تیر نمیخواد ..* هوا گرمه ولی دستام سرده کمون حرمله با تو چه کرده دعا کردم علی رو دستِ بابا گلوت پاره نشه ، سر برنگرده *خدایا دیگه جلوتر نرم ..* غمت راه نفس میبنده مادر لبت تو حالت لبخنده مادر نمیتونم ببینم بند جونم گلوی تو به مویی بنده مادر *هیچ شهیدی رو خود ابی عبدالله ننشست برای هیچ شهیدی خودش قبر نکند .. تنها شهیدی که خودش دفن کرد .. (خیلی روضه‌ی علی اصغر منحصر به فرده) تنها شهیدی که خودش دفن کرد .. تنها شهیدی که خودش خاک ریخت رو بدن .. (من دلم رفته مدینه) کجای رفته دلم .. همه دیدن رفت پشت خیمه ها کاش مثل باباش امیرالمومنین چهل تا صورت قبر برای علی اصغر درست میکرد .. (زود میگمُ رد میشم هرکی گرفت ..) کاش مثل باباش چهل تا صورت قبر درست میکرد کسی نفهمه قبر مادرش کجاس .. یدونه قبر درست کرد پشت خیمه وقتی لشکر حمله کرد دیدن یه عده رفتن پشت خیمه ها هی با نیزه میزنن تو زمین .. اجازه بدید روضه م رو اینجور جلو ببرم .. مادر .. شما هم شش ماهه از دست دادید .. شما هم محسن از دست دادید .. اما محسنت به دنیا نیومده رفت (مادرا حرف منو بهتر میگیرن) مادری که بچش به دنیا نیومده سقط بشه از دنیا بره سخته ، داغ هر جوری باشه سخته . اما به دنیا نیومده بره راحت تره زود برمیگرده به زندگی زود با این غصه کنار میاد چون تصویری از بچه تو ذهنش نیست .. اما وای به دل مادری که شش ماه بچشُ بغل کنه .. دستاشُ ببینه .. چشماشُ ببینه .. شش ماه بچه شُ شیر بده صدای گریه و خندش تو گوشش باشه .. چیکار کرد رباب ؟!! ببخشید نمیشه نگفت میتونی تصور کنی رباب تو کربلا بالا سر علی گریه نکرد؟! الله اکبر .. تو رو خدا امروز تا صبح فکر کن چرا یه مادر میتونه اینقدر محکم باشه؟! دلیلش چیه جز عشق به حسین ..! جز اینکه نمیخواست امامش اذیت بشه ..! دیدی به داغ دیده میگن گریه کنه سبک بشه آروم بشه داغ دیده گریه نکنه همه میگن نکنه یهو دق کنه ، نکنه سکته کنه . هی زینب میگفت رباب گریه کن .. خیره خیره نگاه میکرد .. رباب گریه کن .. بعضیا میگن شام غریبان گریه کرد . اینی که میگن شام غریبان رباب آب خورد شیر امد تو سینه ش من میگم آب نخورد بعیده از این مادر تا آب آزاد شد آب بخوره .. آخه کسی که تو سایه نرفت بعد حسین .. (چرا ؟!!) چون دیده بود بدن حسینش زیر آفتابه ، آب بخوره ؟! عاشورا گریه نکرد شام غریبان گریه نکرد گلوی پاره دید گریه نکرد هی ریخت تو خودش کجا گریه کرد؟ واسه کی گریه کرد؟ نگاه کرد دید یه سر بریده رو تو تشت .. عبیدالله چوب برداشت ، دیدن از تو جمعیت یه زنی خودشُ انداخت رو سر بریده .. هی سر حسینُ بغل کرد .. حالا گریه کن رباب ..* ــــــــــــــــــ
. |⇦•رباب اگر که ببیند.. علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── بلند مرتبه شاهی به مشکل افتاده که گیر قهقه‌های اراذل افتاده لب پدر به گلوی پسر عجب عکسی سه خط سرخ ولی بر شمایل افتاده رباب اگر که ببیند، حسین می‌میرد از این که گردن شش ماهه، مایل افتاده * آخ بمیرم! هی ابی عبدالله میگفت:* روی این دستم تنش بر روی این دستم سرش آه! بفرستم کدامش را برای مادرش حجم تیری که برای جنگ های سخت بود آن چنان آسیب زد چیزی نماند از حنجرش * آخ جانم جانم جانم! بچه بغل باباش آرومه.اما اگه این همهمه ها رو صداها رو وقتی میشنوه بچه ناخودآگاه بهم میریزه.* لالایی لالایی لالایی لالایی لالا... لالایی لالایی لالایی لالایی لالا... * همچین که تیرو زدن دستش ناخود آگاه جمع شد. * رباب اگر که ببیند، حسین می میرد از این که گردن شش ماهه مایل افتاده * این بچه ها رو، رو دست بگیرید چون شیر خوردن، آب خوردن، آب به بدن بچه رسیده، سر روی گردن وایمیسته. اما همینطوریشم شیرخواره هی گردنش این ور و اون ور میره. ابی عبدالله فرمود:ببینید بچه ام داره میمیره. هر طرف این بچه رو بلند میکرد یه طرف گردن میفتاد.* کمی به زیر عبا باز بود پلکِ علی *این عبای ابی عبدالله چقد به دادش رسیده. اولین جایی که بدادش رسیده کنار بدن علی اکبر بود. حالا داره بچه رو میاره. بچه رو زیر عبا گرفته... همه عالم وقتی گرفتار میشن، میرن در خونه حسین ، به حسین رو میزنن. بابا ارباب شما...برا آب نه والا، برا شیرخواره هم نه، برا بار آخر برا هدایت این قوم داره بهشون رو میزنه ، فرمود مُّنوا علینا.. تا گفت مُّنوا علینا یه مرتبه همه هلهله کردن! همه کف میزدن...* *ان شاءالله امشب نباشه چشمی که گریان این روضه نباشه چون سنگ دل ترینه دشمن هم برا این روضه گریه کرد. مختار وقتی کشیدش بیرون، سنگ دل ترین دشمنا بوده، گفت: جایی شد تو دلت به حال حسین بسوزه؟ گفت: امیر فقط یه جا! و الّا من جزو کسایی بودم که همه جا هی کف زدم هلهله کردم. گفت کجا ؟ گفت: دیدم بچه رو زیر عبا گرفته یه قدم میاد سمت خیمه ها دوباره روش نمیشه بر میگرده. هی دور خودش حسین داره میگرده...* کمی به زیر عبا باز بود پلک علی رسید خیمه پدر، دید کامل افتاده دم غروب شده وقت غارت حرم است عروس فاطمه تازه به مشکل افتاده * این مشکل حضرت رباب چی بود؟ اصلاً ابی عبدالله بدنو سریع آورد دفن کرد یه قبر کوچیک کند. میدونه قراره چه خبر بشه! گفت: این بدن دیگه سالم بمونه. دیگه این یدونه رو سرشو جدا نکنن! یه وقت رباب دید نانجیب داره میره پشت خیمه ها. این گنجو نشون کرده. دیدن نیزه رو فرو کرد توی خاک...* لباس، ملحفه، گهواره، بالشِ بچه چقدر بین بیابان، وسایل افتاده *این یدونه رو هم فقط برا حضرت زهرا میخونم. خانم جان! ببین چیکار کردن با عروست..* به جای بستن قنداق، کارِ دست رباب پس از علی، به طناب و سلاسل افتاده بزرگ شد پسرم مرد شد ببین زینب ز نیزه سایه ی اصغر به محمل افتاده .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇