|⇦•بین بازار راه میرفتند...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس حاج محمود کریمی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بین بازار راه میرفتند
دست در دست ، دخترو پدری
دخترک گفت میشود بابا
گوشواره برای من بخری
پدر از شوق شادی دختر
رفت تا حجره ی طلا سازی
گوشواره خرید دخترگفت
گوشوار مرا می اندازی؟
پدرش گفت دخترم اینجا
پره نامحرم است عزیز دلم
صبر کن تا به سمت خانه رویم
عمه هم خانه هست عزیز دلم
وقت برگشت سمت خانه ی شان
حجره ی روسری فروشی دید
چندتا روسری گلدارو
گُلِ سرهای دخترانه خرید
حس پرواز،داشت برروی ابر
دخترک روی شانه های پدر
بین پرواز گاه خم میشد
برسد تا به او صدای پدر
در همین حین، یک نفر ناگاه
لگدی زد به پلوی دختر
خواب بود همش
بد زد بی هوا کشیده ای و
ترکی خورد ابروی دختر
دخترک مثل بید میلرزید
*الان بازار بودم...من کجام؟
خوابم رو خراب کرد...*
دخترک مثل بید میلرزید
بین زنجیر بود دستانش
خواب شیرین او خراب شدو
لرزه افتاد در تن و جانش
مردک مست داد میزد هی
دخترک گریه میکرد و میترسید
گِله ها ماند تا زمانی که
سرباباش در طبق میدید
دست خود میکشید بر سر او
بوسه میداد روی بابا را
بود راس پدر در آغوشش
ناز میکرد بوی بابا را
یادان روزهای رؤیایی
بازهم دختر پدر شده بود
هی زبان میگرفت با گریه
روضه خوان سر پدر شده بود
دست خود را گذاشت بر رگها
حنجری ریش ریش را حس کرد
تا که با اشک گفت یاابتا
گلوی پاره پاره خس خس کرد
* رقیه شروع کرد آروم آروم روضه خوندن:*
باپای پُر وَرَمم، دردسر حرمم
همه میگن خیلی، شبیه مادرمم
یادم میاد وداع کردی
چقدر حرم پریشونه
تو خیمه ها که خوابم برد
بابام هنوز تو مِیدونه
از انتظار و از درد
توخیمه رفتم از حال
میگن که آخرکار
کشوندنش تو گودال
میبینم اشکامو بابا
به خنده ها بدل کرده
به هوش میام و میبینم
عمه منو بغل کرده
دیگه شفای دردمو
مگه توخواب ببینم
نه میتونم بخوانم
نه میتونم بشینم
شکایتِ همه بابا
از دست نیزه دارانه
من اما بیشترین ترسم
از ناقه های عریانه
بیا منو بغل کن
بیا منو سوار کن
خدا میدونه دیگه
نه میتونم سوار شم
نه میتونم ببینم
نه میتونم بیدار شم
*عمه جانش از رقیه سئوال کرد: عزیزم! رقیه جانم! همه خوابن تو چرا نمیخوابی؟ گفت: عمه جان از گرسنگی خوابم نمیبره...*
زخانه ها همه بوی طعام بشنیدم
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
*همه صدا بزنید: یا حسین...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#ایام_صفر
#حاج_محمود_کریمی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•دیدی هرجوری بود...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دیدی هرجوری که بود این دفعه هم اومدم و
بین جمعیت این سینه زنا زانو زدم و
اومدم تا وسط گریه ی این گریه کنات
واکنم پیش خودت سفره ی دردِ دلم و
مگه میشُداین شبا رو توی خونه سر کرد؟
مگه میشُدبیخیال از غم تو گذر کرد؟
دست ما نیست کارِ عشقه
عشق ما رو در به در کرد
ما نباشیم هم باز روضه ات هست
پس تو این دو روزه که فرصت هست
واسه روضه ی تو جون باید داد
من دوست دارم به هر قیمت هست
«یا دافعِ البَلا ثارالله...»
کربلا دردِ و درمونِ دلِ دیوونمه
راز دلتنگی و چشمای پر از بارونمه
اولین باری که راهم دادی توی حرمت
قاب عکسش هنوزم روی دیوار خونه امه
مگه دنیا، چی برام داره جز دل شکستن
مگه دنیا، دلخوشیم داره واسه ی من
مگه دنیا، جز زیارت ارزشی هم داره اصلاً
راهی پیدا واسه تسکینم کن
فکری واسه بغضِ سنگینم کن
بَرات این دیوونگی چیزی نیست
من و دیوونه تر از اینم کن
«یا دافع البلا ثارالله...»
اومدم زیر همین نور الهی که تویی
دل بریدم که بیام سمت پناهی که تویی
یه نفر بی سر و پا مثل گدایی که منم
کجا راه داره به جز خونه ی شاهی که تویی
دیدی چیشد؟ یا حسین صحبت از آبرومه
دیدی چیشد؟ خاطراتم حالا آرزومه
هر طرف که خیره میشم عکس گنبد روبرومه
واسه بی قراریام کاری کن
تو بزرگی و بزرگ واری کن
اربعین تو راهه و من دلتنگ
بیا امسال آبرو داری کن
«یا دافع البلا ثارالله ...»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#اربعین
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄
|⇦•شنیده بود ...
#روضه و توسل ویژهٔ جاماندگان اربعین حسینی اجرا شده به نفس حاجمهدی رسولی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهاست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهاست، بی سعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
مثلاً الان تو راه کربلام
مثلاً تو نگام کردی
مثلاً تو صدام کردی
مثلاً توجدام کردی
مثلا الان نجفم
مثلاً دارم امین الله میخونم
مثلا قراره فردا راه بیفتم
مثلا زیربارون دارم میرم کربلا
کار ما کشید به مثلا، ارباب من...
اماخدا میدونه فردا قیامت کربلا رفته ها حسرت زیارت کربلا نرفته ها و زیارتِ نرفته ی خیلیا رو میخورن...
مثلا اون پیرزنه گوشه ی خونه تو روستا...همه عمرش به عشق کربلا گذشت... کربلا رو ندید از دنیا رفت....
مثلاً ۱۵ ساله، روخاک جبهه افتاد، سرشو بغل گرفتم؛گفتم چته؟!
گفت دیدی کربلا رو ندیدیم عمرمون تموم شد... یهو مابین این حرفا دیدم حالش،عوض شد یهو دیدم صدا زد: بلندم کن، بهت میگم بلندم کن...میگه تا سینه رو بالا آوردم، دستو گذاشت رو سینه:السلام علیک یااباعبدالله... یه لبخند زد و شهید شد....
شب،شبِ جمعه...شب جامونده ها...
امسال نذر سه ساله بودم جاموندم
سلام به اون نازدانه ای که اربعین جاش خالی بود کربلا...
شب جمعه ست،شب زیارتی اباعبدالله هست...و البته شب زیارتی امیرالمومنینه...
السلام علیک یا امیرالمومنین...
شب جمعه ست...نیت زیارت کنید...
فردای قیامت میبینی نشستند؛صدا میزنن: سال فلان اربعین رفته ها بلند شن،یه عده بلند میشن ...یه عده میرن ؛تو نگاه میکنی ...همینجوری باحسرت نگاه میکنی، یهو یکی میزنه پشت سرت ،آقا مگه باتو نیستم؟
با منی؟!
آره،با توأم، آقا من اون سال کربلا نشد برم... من نمیدونم اسمت اینجا هست بلند شو...
اسم من؟!
تو لیست؟!
مادرش دم در بهشت وایساده... میگه اینا جاموندن... تا اینا نیان من نمیرم...
یکی در گوشت صدا میزنه...مادر بلند شو...
کامل الزیارات میفرماید..
صدیقه ی طاهره ، دیدی مرغ دانه رو چجوری از بین سنگ ریزه ها جدا میکنه... فرمود مادرم فاطمه فردا قیامت اینجوری گریه کنای حسینشو جدا میکنه ...مادر صدات میزنه...
مثلا من کربلام مثلا رسیدم حرمت خودت که میدونی عشقم این بود غروب ،خسته، پای پرآبله، اون آخرای مسیر دیگه لنگان لنگان، کشون کشون، آخرین سیطره رو که رد میکردیم... چشمم می افتاد حرم قمر بنی هاشم... انگار ابالفضل پرچم گرفته برا استقبال اومده...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#اربعین
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•از زیر قرآن رد شدم...
#سینه_زنی ویژهٔ سال تحصیلی جدید وباز گشایی مدارس اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از زیر قرآن رد شدم دارم میرم به مدرسه
مادر برام آب می ریزه گُلش سلامت برسه
کفشمو دارم می پوشم کیفمو میندازم دوشم
جای یه چیزی خالیه دقیقا بین آغوشم
قدم قدم میرم توی مدرسه بچه ها همه باباشون اومدن فقط منم که تنهام
دست توی دست باباشون اومدن بچه ها، فقط منم بی باباو
کجایی ببینی گلت کلاس اولیه
گفت دبیر بابات کجاست گفتم که توی سوریه
گفت شغل بابات چیه گفتم غلام زینبه
گفتش که الان کجاست گفتم هنوز نیومده
بابایی کجایی دورت بگردم...
منو با دست نشون میدن میگن که بابا نداره
مطمئنم یه روز خدا بابامو واسم می یاره
بابایی امروز واسه من صد آفرین آوردنو
راستی بابایی من دارم یاد میگیرم نوشتنو
الف مثل اشکِ روی گونه ی من
ب مثل بابایی که ندارم
س مثل سوریه مثل سالی که رفتی تو بابایی از کنارم
کجایی که کوه غم ام دیگه عزیز من
کجایی ببینی نقاشی دخترتو
خورشید رو کشیدم سیاه تا اینکه بابایی
نورش نسوزونه یه وقت بابا پیکرت رو
بابایی کجایی دورت بگردم...
دیگه تحمل ندارم خیلی خراب حال من
تو فکر تو بودم یهو مامان اومد دنبال من
یه سری بعد مدرسه می رم به مزار می زنم
وقتی تو نیستی من همش رو قبر گمنام می شینم
درد و دل هامو پیش این مزار شهید های گمنام همیشه من میارم
وقتی می بینم قبرشو به یادت بابایی همیشه مثل بارون میبارم
کجایی ببینی مثل رقیه دلخورم
از عالم و آدم زخم زبون که می خورم
منم بابا دارم بهترینه آی آدم ها
چه آرزو هایی مونده تو تصورم
بابایی کجایی دورت بگردم...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#راهیان_نور
#مدافعان_حرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها┄⊰༻↭༺⊱┄═#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•خواهش کردم پیرهنت ...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خواهش کردم پیرهنت رو پس بدن،ندادن...
نیزه نیزه به کشتنت ادامه دادن...
خواهش کردم وقتی سرُ می بُرن،نباشم
حالا باید چه جوری از بدنت جدا شم
آه به حسین!
دعای هر نیمه شبم الله به حسین
گریه کنید هر سحرگاه به حسین
آه جگرم!
بعد تو سوخت حرمت اهل حرم
زمونه کرده با سرت همسفرم
آه جگرم!
چی به روز خیمه ها آوردند
ای وااای...سرُ بردن...
یادگاری مادرُ بردن
ای وای سرُ بردن
یادم مونده از سر نی سرتُ که دیدم
از رو ناقه از ته دل ناله می کشیدم
قرآن خوندی، مزد کلام تو سنگِ بام شد
بعد از عباس دور و بر خیمه ازدحام شد
آه به حسین!
پاشو بگو اینا همه ش خوابه حسین...
سر تو زیر نورِ مهتابه حسین...
آه تنِ تو...
چقدر نفسگیر شده کشتن تو
من روی سینه میذارم پیرهنتُ
زیر تیغ و شمشیر و سِنان بود
ای وای... نگران بود
خاتمش به دست ساربان بود
ای وای...نگران بود...
نگران کشتنش...
بی امان کشتنش...
ای حسینم!..ای حسینم!
ای ضیاء هر دو عینم
«من زینبِ صبور تو بودم، ولی حسین!
هنگام قتلِ صبرِ تو صبرم تمام شد...»
من و زا به راه نکن...
دست و پا که می زنی مادر و نگاه نکن....
من و چشم به راه نذار
* ابی عبدالله آمد وداع آخر و با زن و بچه ها بکنه.هر وقت می آمد دم خیمه ها اول فقط صدا میزد:یا زینب! انگار با هیچکس حسینکاری نداره. همه ی حرفش با زینبه. لحظه ی آخر که اومد وداع کنه دید همه ی سپر ولباسای حسینش خون آلوده، آخرین باری که اومد وداع کنه یه نگاه به قد وقامتش کرد دید این لبها ترک ترک شده بچه ها دارن نگاه میکنن. عمه ی سادات داره چیکار می کنه با ابی عبدالله هر کاری اینخانوم میکنه برا این بچه هادرسه.تا دید این لبها ترک ترک شده این چادرش رو بلند کرد این گرد و غبار و از صورت حسین پاک کرد.با یه پارچه ای این لبهای ترک ترکو خون آلود و محاسن رو دست کشید این خونها رو پاک کرد.حضرت زینب فرمود: ما رو به کی میسپاری حسین؟یه کاری کرد با دل ابی عبدالله که اگر بیشتر میخواست بایسته کار سخت میشد. دست رو قلب عمه سادات گذاشت آرام باش...آرام باش...وقتی که به سمت میدان راه افتاد دید یه صدایی از پشت سر داره بند دل ابی عبدالله رو پاره میکنه.همین جور که داشت می رفت دید یه صدایی داره میاد...مهلاً مهلا..لحظه ای نگذشت بچه ها صدای شِیهه ی ذوالجناح رو شنیدند.هنوز پرده ی خیمه رو بالا نزده بودن گفتن بابا داره برمیگرده عمه ی سادات دید دوید دید ذوالجناح بدون حسین داره میاد....
چه بلایی سر این بچه ها اومد اون لحظه ای که اسب بی صاحب رسید دست و یال اسب غرق خون بود.....یا ابا عبدالله....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_حسینی
|⇦•پاشو از رو خاکا...
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیست_و_سوم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
پاشو از رو خاکا ای سقّای حرم
پاشو نگذار پاشیده تر بشه لشگرم
پاشو ای اِرباً اِرباً تَر از اکبرم
*اله دیردی: ای الیمنن دوتانیم اللرین اللردَقالیب...اباالفضل یک عبا داشتم وخرج علی اکبر شد........ عباسیز گلمشم یوخسا یقیاردیمجسمینی یردن
هردن اوزونن دیردی اصلا عبا اولیدی، عبانی سَرِیدِم، وقتیم اولیدی، خیملرده آدمامیم اولیده، من سنه حوصلینن یردن یقیشترا بیلیدم هرگوشَدَن بیر تیکنی گتیره بیلیدم، اما ابالفضل اوزومنن فیکر الیرم اکبری سنن آپاردیخ، سنی کیمنن آپاروم....گفت: داداش...*
تومثل جون عزیزی، اگر که بَر نَخیزی
رقیه ام و میبره عدو برا کنیزی
بیلیردیلر رقیه انی چوخ ایستر
شامه کیمین رقیه انی ووردُلار
سیلی ییردی دیردی:
سوختم عمو سوختم ...
بابا بابا بابا، منه گولدولر
بابا بابا بابا، منی دویدولر
کرب و بلاده هَلهلهدَن گورخموشام بابا
اضغر اولنده حرملدن گورخموشام بابا
*امشب شبِ دعای آقامونه ..بهکی بگم دردمو غبطه میخورم به اون ملائکی که امشب میبیننش. کجایی آقا؟ شمارو به مادرت برامون دعا کن آقا. ...آبرو دار آبرویم را بخر ..جان زهرا این گدا را بخر ...*
قرآنی اللری سولدو
نه نه امین گوزلری دولدو
اوزوم گوردوم، اوزومگوردوم
نه نه امین لبلری اسکیری
اوزومگوردوم، اوزومگوردوم
گولاخدا گوشواره سیندی..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#ماه_مبارک_رمضان
#کربلایی_مهدی_رسولی
#شب_قدر
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦• از سرمم زیاده ..
#سینه_زنی و توسل به حضرت اباعبدالله علیه السلام ویژه شب جمعه و ایام محرم اجرا شده شب ۲۱ رمضان ۱۴۰۱ به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از سرمم زیاده،
که به من امام حسین مُحبتش رو داده
که با نوکرایِ اون میشم یه خونواده
از سرمم زیاده ..
از سرمم زیاده،
که همه دار و ندارم همین اعتقاده
چندتا اربعین منو بردی حرم پیاده
از سرمم زیاده ..
بهترین یاری
این از آقاییته این بدم دوسش داری
رفقام میرن
تو زیر خاکم منو تنها نمیزاری
تکیه گاه من
که میگیری دستمو تو هر گرفتاری
ابیعبدالله، با این بدم راه میای
ابیعبدالله، همیشه کوتاه میای
ابیعبدالله، سر بزنگاه میای
ـــــــــــــــ
دور سرت بگردم،
شبی نیست که من برات سینه زنی نکردم
گریه تو روضه برات میشه دوایِ دردم
دور سرت بگردم ..
دور سرت بگردم،
داره میتابی یه عمره به شبایِ سردم
از همون بچگیام گریه برات میکردم
دور سرت بگردم ..
بندگی کردم
در خونهی تو عمری زندگی کردم
اگه وقتایی
دلتو به درد آوردم سادگی کردم
ولی با این حال
عشقتو روضهی خونوادگی کردم
ابیعبدالله، تویی که میمونی برام
ابیعبدالله، آخر مردی و مرام
ابیعبدالله، نزاری از روضه درام
ابیعبدالله، با این بدم راه میای
ابیعبدالله، همیشه کوتاه میای
ابیعبدالله، سر بزنگاه میای
ـــــــــــــــ
حال خوشی ندارم،
خیلی وقته نشده پا تو حرم بزارم
بخدا جا داره شب تا سحر ببارم
حال خوشی ندارم ..
حال خوشی ندارم،
میمیرم اگه تو رو حس نکنم کنارم
اگه دردامو بگم اشکتو درمیارم
حال خوشی ندارم ..
گرهمو وا کن
از تو خواهش میکنم راهمو پیدا کن
تو رو به زینب
یه دفعه دیگه برات منو امضا کن
من بدم اما
مثل هر دفعه بیا با من مدارا کن
ابیعبدالله چارهی دردای منی
ابیعبدالله تو دین و دنیای منی
ابیعبدالله رفیق شبهای منی
ابیعبدالله، با این بدم راه میای
ابیعبدالله، همیشه کوتاه میای
ابیعبدالله، سر بزنگاه میای
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_شب_جمعه
#ویژه_ایام_محرم
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•ما همنشین شدیم به افطار..
#توسل ومناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده شب ۲۱ رمضان ۱۴۰۱ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ما همنشین شدیم به افطار این و آن
چون غافلیم از تو گرفتار این و آن
ما شکل روزه داری مان فرق می کند
الگو گرفته ایم ز رفتار این و آن
تکلیفمان اطاعت ِاز سیرهٔ شماست
اما شدیم تابع ِکردار این و آن
دلتنگ دیدن تو نگشتیم ،درعوض
رفتیم عاشقانه به دیدار این و آن
کاری که خواستی تو ،زمینش گذاشتیم
رفتیم با بهانه پی ِکار این و آن
ما جای دستگیری و واکردن گِره
تفریح مان شده فقط آزار این و آن
شرط قبول هر عمل اخلاص بود و ما
یک عده خَیِّریم در انظار این و آن
با معصیت ز چشم تو افتاده درعوض
قیمت گرفتهایم به بازار این و آن
قرآن میان خانه ما خاک میخورد
دل دادهایم بسکه به گفتار این و آن
آقا خلاصه بندگی ما درست نیست
ما تکیه دادهایم به دیوار این و آن
اثبات کرده مادرتان ، هر کسی نشد
یار امام خویش، شود یار این و آن
اما قسم به چادر خاکی مادرت
ما دستِ رد زدیم به اِصرار این و آن
هرکس که شد غبار عبایِ ابوتراب
رو هم نمی کند سوی دربار این و آن
باید شبیه مادرتان لحظه هجوم
سینه سپر کنیم به مسمار این وآن
مسمار گفتم و جگرم سوخت پشت در
فضه به گریه گفت چه خاکی کنم به سر
حیدر زمین که خورد مغیره دلیر شد
وقت تقاص عزت روز غدیر شد
در پنجه های میخ ، لباسی اسیر شد
از آن به بعد شیر خدا سر به زیر شد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•از قوم ما کسی...
#روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام یونس سمیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*آقاجان یابن الحسن!شما خودتون فرمودین: یا جَدّاه! اگه اشک چشمم تمام بشه من برای شما خون گریه میکنم...
امام رضا علیه السلام فرمود: اونقدر ما برا جدمون گریه میکنیم پلک هامون زخم میشه...
گریههای شما کجا و گریه ما کجا؟! عالِمی در عالَم رویا از امام زمان (عج) سؤال کرد، یا صاحب الزمان! فرمودید: خون گریه میکنم، برا کدوم مصیبت کربلا خون گریه میکنید؟ مصیبت علی اکبرِ؟ گفت علی اکبرم خون گریه میکنه. مصیبت عباس ِ؟ فرمود عمو جانمون هم خون گریه میکنه. آقا کدوم مصیبتِ؟ صدای نالش بلند شد، صدا زد: امان از اسیری عمه جانمون زینب…
آخه گفت: داداش! حسینم!*
از قوم ما کسی به اسارت نرفته بود
حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود
*ببین روزگار زینب به کجا رسید! دیدن اُمّ حبیبه داره نذری میده، تا لقمه در دهان این بچه ها گذاشت. سریع گرفت بی بی زینب، گفت: صدقه بر ما حرام است. اُمحبیبه گفت: خانوم من نذر دارم هر اسیری تو کوفه میاد غذا بدم. خانوم فرمودن: براچی نذر کردی؟ گفت نذر کردم یه بار دیگه خانومم زینب رو ببینم. اُمحبیبه کنیز خانه ی زینب بوده، بعد گفت شما را از کجا آوردند؟ بی بی گفت: ما از مدینةُ النبی شهر پیغمبریم. یهو بهم ریخت،گفت: کدوم محله؟ گفت: بنی هاشم، دید این سبد نون رو رها کرد گفت: خانوم! بگو ببینم خانومم زینب رو میشناسی یا نه؟! یه وقت صدا زد اُم حبیبه! حق داری زینبت رو نشناسی، من زینبم. گفت: باورم نمیشه، چرا؟ آخه زینب هرجا میرفت با حسینش میرفت، پس کو حسینت؟! گفت سرت رو بالا بیار اون سری که رو نیزه داره میدرخشه سر حسین منه...
حسین جان! چقدر دلم برا حرمت تنگ شده... از همین جا دلت رو روونه ی کربلا کن.
"اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین."
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_سلام_الله
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حجت_الاسلام_یونس_سمیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•گرفته خون چشمِ....
#روضه و توسل به حضرت عباس علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
گرفته خون چشِ، برادرِ حسین
بال و پر حسین، دلاورِ حسین
غریبی حسین و امشب ببین
اَمون میدن به شیر اُمُ البنین
*فرمود: من امان داشته باشم پسر فاطمه امان نداشته باشه..من یه سر موی حسین رو به همه ی عالم نمیدم..*
دلم گرفته که، بهش اَمون میدن
فرشته ها دارن، تو خیمه جون میدن
دلش گرفته که، بهش اَمون میدن
فرشته ها دارن، تو خیمه جون میدن
میگن دیگه نباش کنارِ حسین
بری کنار تمومه کارِ حسین
بکش کنار تموم شه کار حسین
میگن عباس...
*چه دلاوری هستی،تو فارسی،یکه تازی
چیه فرمانده اینطوری همش دست به سینه ایستادی مثل نوکرا...*
میگن تو اونطرف، همیشه سر به زیر
تو این همه سپاه، بیا بشو امیر
*چه فایده داره کنار حسین...*
تو خیمه شما که قحطِ آب
ولی ماها اَسبامونم سیرابه
غضب تو چشمای، برادر حسین
میگه که زندگیم، فدا سرِ حسین
*میدونین اینجا چه خبره؟..*
من اومدم براش بمیرم فردا
دامن زهرا رو بگیرم فردا
فردا یه امان نامه ای نشونتون بدم
فردا شد فردا شد فردا شد..
قیامتی شده، کنار علقمه
فاطمه اومده، برید کنار همه
*دست ندارم جلو پات بلند شم خانوم جان!
آب ندارم جلو پات بپاشم خانوم جان!
چادرت خاکی شده..من پسر ام البنینم، فاطمه اومده بالا سرم..*
قیامتی شده، کنار علقمه
مادرم اومده، برید کنار همه
*آقا دلشورت برا چیه...*
الهی عباست بمیره مادر
نیزه به پهلوهات نگیره مادر
ای وای...
شرمندمو از شرم، خونی شده اشکم
مادر حلالم کن، که پاره شد مشکم
*این خجالتو کجا ببرم؟*
*چیشده ؟تو که تلاشتو کردی...*
آخه کشته منو خجالت از شیرخواره
فکر طناب و خواهرِ آواره
آخه کشته منو خجالت از شیرخواره
فکر طناب و بچه و گوشواره
حالا که اومدی، مادر قد کمون
حسین داره میاد، یِکَم دیگه بمون
باید ببینه من سرم رو پاته
بازم یکی از پسرات همراته
یه جمله روضه شد، روضهٔ مو به مو
دست رو شونهام بذار، یه یا علی بگو
رو گونه جای دست اون بیدین بود۲
بِشکنه دستش چقدر سنگین بود
*از این دستا زیاد شدتا دیدن سر عباس بالای نیزست اینقده دست بالا رفت سه ساله دیگه چشماش جایی رو ندید
ای وای حسین..*
خونمون اینطرفه کجا میری بیا بیا
چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا
دیگه داریم میرسیم اینقده رو خاکا نشین
بذا تا گوشواره اتو جمع کنم از روی زمین
فضه داره با ناله هاش آتیش به جونم میزنه
هر کی با هر چی دستشه مادر ما رو میزنه
قُنفُذ از راه...
همان لحظه که آمد میزد
تازه میکرد نفس را و مجدد میزد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#حاج_محمود_کریمی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•مظلوم بودی و..
#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مظلوم بودی و، از آب فرات محروم بودی و
تنها بودی و، فکر خیمه زنها بودی و
تشنه بودی و، زیر هجمه ی دشنه بودی و
یکی ته گودال لباستو پرت کرد
شلوغی خیمه حواستو پرت کرد
عذاب کردنت؛منع آب کردنت
شبیه گندم رِی آسیاب کردنت
به خون گلوت خضاب کردنت
شبیه گندم رِی آسیاب کردنت
نمیبرم از یاد نگاه آخر رو
حق بده نشناسم پیکر بی سر رو
*أاَنتَ اَخی.. بعضیا میگن نشناخت...
از گودال بیرون اومد،اما دید از وسط گودال یه صدایی بلند شد،اُخَیَّ اِلَیَّ...*
تمومه حسین روبرومه حسین
خودت بگو که پیکرت، کدومه حسین
اومد تو گودال این نیزه شکسته ها رو کنار زد...گفت :داداش...
تمومه حسین روبرومه حسین
خودت بگو که پیکرت، کدومه حسین
هنوز دیدنت آرزومه حسین
خودت بگو که پیکرت کدومه حسین..کدومه حسین
با یارب یارب کشتی مادرو
با مادر مادر کشتی خواهرو
با بی رحمی زد تیر آخرو
حسین جانم!
آه..ای..مادر!
من بمیرم،میکشی آه،با فرود هر نیزه
من بمیرم دیگه جا نیست شده نیزه در نیزه
نیزه رو نیزه،چشای هرزه
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•نمی خواد علی کبودی...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همچین که علی اومد بالا سر فاطمه دید روپوش رو صورتش کشیده.. همچین که روپوش رو کنار زد دید هنوز، دستش رو صورتشه نمیخواد علی کبودی رو صورتشو ببینه..
علی خیبر شکن،علی عَبدوَدکُش، هی میخورد زمین، بلند میشد میگفت: زهرا! جواب منو بده من علی ام..اینجا میدونی کی به دادش رسید؟..علی داره گریه میکنه یه وقت حس کرد یه دست کوچولو اومد رو شونه اش، برگشت دید زینبه، این دست رو شونهٔ علی تو چهار پنج سالگی اومده، زانوی علی قوت گرفته بلند شده....
این دست رو شونه ی امام حسن اومده وقتی که پاره های جگرش بالا اومد...
رسید کربلا..جَوُونِ حسین بال بال میزد هر چی صدا زد: ولدی!صورت رو صورتش گذاشت، یه وقت دیدن، یه دستی اومد رو شونه اش، برگشت دید زینبه...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#فاطمیه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅