eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
427 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بی تو و اکبر مگه میشه یه لحظه زندگی کرد چه بلایی بر سرت آوردن این کُفّار نامرد جای اینکه رَخت دومادی برای تو بیارم حالا باید یه کفن هم واسه تو کنار بذارم دلم خوش بود که بعد اکبرم تو رو دارم حالا دیگه به چی امیدوارم تو هم منو تنها گذاشتی تو هم رفتی نگفتی بدتر می‌کنی پیرم دق می‌کنم از غصه می‌میرم چرا عمو رو جا گذاشتی نشسته خون روی چشمات / شدم شرمنده ی بابات عمو جانم عمو جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یادگاریِ داداشم کشته شد ای دادِ بیداد پیش چشمم جون میدی و کاری از من برنمیاد بی زره بودی بمیرم زخمات اینقَدَر عمیقه قرص ماه بودی و حالا صورتت مثل عقیقه بمیرم که تنت پر از زخم هلالی شد! سهم دلم آشفته حالی شد آهم بلنده از نهادم تو شاهد باش! تمومِ خونواده مُو کُشتن بدجور برادرزاده مُو کشتن آه ای خدا بِرِس به دادم کشیده شد قد و بالات / شدم شرمنده ی بابات عمو جانم عمو جانم ۲ .👇
. 🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تنها خواهشم توو این لحظه فقط یه جرعه آب بود حتی یک قطره اگر آبش می‌دادینَم ثواب بود حرمله آتیش بگیری که با تیر دادی جوابو خیر نبینی که گرفتی دلخوشی های رُبابُو خداوندا تو شاهدی چه پَسته این دشمن تو شاهدی که بچه مو کُشتن نامَردا با تیرِ سه شاخه ببین حالا مُستأصلم میونِ این میدون کجا بِرَم با این تن پُر خون به مادرش چی بگم آخه نمیشه؛ من نمی‌تونم / بخواب آروم علی جونم لالا لالا گل بابا ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با دو چشم خیس و گریون بَذر غم می‌کارم اینجا! قلبم و همراه جسمت زیر خاک می‌ذارم اینجا کاش خدا آروم کُنه قلبی رو که آشوبه امروز فاتحه خونِت میشن سرنیزه ها غروبِ امروز بمیرم که زود بود هنوز غسل و حنوط تو کُشته بابا رو این سکوت تو دیگه برام نَمونده صبری بمیرم که هنوز عزیزم بوی شیر میدی جای کفن قُنداقه پوشیدی بجای گهواره توو قبری برات لالایی می‌خونم / بخواب آروم علی جونم لالا لالا گل بابا ۲ .👇
. 🏴 علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بین مقتل غرق خون افتادی و تشنه ترینی زینت دوش پیمبر واسه چی روی زمینی پیکرت رُو به عصا و نیزه و خنجر سِپُردن خواهرت زینب بمیره که غریب گیرت آوردن به چه جرمی اینجور تنت رو زیر و رو کردن توو دهنت نیزه فرو کردن لگد زدن حتی به پهلوت به چه جرمی با پا تنت رو جابجا کردن توو بدنت نیزه رو تا کردن پنجه کشیدن به سرُ و روت چقد نامرده این دشمن / حسین من حسین من 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ تا رو سینت پا گذاشت با چکمه ، روزم رو سیا کرد التماسم رو شنید اما سرت رو باز جدا کرد فکرشم حتی نمی‌کردم که اینقد وحشیونه اینجوری ذبحت کنن این نانجیبای زمونه به چه جرمی فقط برا بُریدن یک سر دوازده ضربه زد با اون خنجر یه نانجیبِ بی سرُوپا به چه جرمی رگای حنجرت ز هم پاشید اعضای پیکرت ز هم پاشید فقط برای مال دنیا! روی نیزه سَرُ و بُردن / حسین من حسین من 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داره چشمم می‌بینه اما دلم باور نداره دیگه چی می‌خوان از اون جسمی که حتی سر نداره این کجا مرسومه یک لشکر رو یه پیکر بریزه هرکسی که اومده دنبال تاراج یه چیزه به چه جرمی عمامه و عباتو دزدیدن پیراهن و رداتو دزدین عریان رهات کردن توو گودال به چه جرمی تو رو ازم گرفتن این اوباش نبینی این صحنه رو تو ای کاش ... غارت گوشواره و خلخال جلو چشمم تو رو کُشتن / حسین من حسین من 👇
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بعد سی سالِ پُر از غم عاقبت دردم دوا شد بعد عمری درد و غصه حاجت قلبم روا شد سوختم و ساختم به یاد کوچه ها هی گاه و بیگاه من یه عُمره چشم به راهِ لحظه ی مرگم به والله نمی‌دونه / کسی به جز خدا غم من رو معنای اشک نم نم من رو هرشب سرِ مزار زهرا چه خوشحالم / اگرچه این دلم پر از درده چون میشه آرزوم برآوَرده دارم میرم کنار زهرا شدی راحت - از این دنیا علی مولا - علی مولا علی مولا علی مولا ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ توی گوش من هنوزم ناله های همسرم هست زخم دل کاری تره از زخمی که روی سرم هست رَدِّ خونِ خشک شده روی درو دیوار خونه ..‌. باعثِ این شده که تا به ابد یادم بمونه ... پریشونم / هنوز به یاد تن خونینِش جونم دراومد شب تدفینش بعدش چه طعنه ها شِنُفتم! خدا رو شکر / لطفِ بزرگی کرد بهم شمشیر این بود که توو اون لحظه ی دلگیر فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة گفتم می‌ری امشب - پیش زهرا علی مولا - علی مولا علی مولا علی مولا ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غرق خونه دائماً این قلبی که سرای درده خوب می دونستم لگد با پهلوی یارم چه کرده خاطرات خوبمون به درد این دل زده دامن خیر نبینه این مغیره هستیمو گرفتش از من خداحافظ / ای چاهی که همدم من بودی أنیس درد و غم من بودی توو اون شبای بی قراری خداحافظ / ای دختر بلاکِشم زینب تازه شروع میشه غمت امشب می‌بینمت به غم دچاری غروبِ تلخِ عاشورا حسینم وا حسینم وا حسینم وا حسینم وا ۲ .👇
۱۴۴۶ ای‌ دلاور رشیدِ خیمه‌های من اباالفضل کی‌می‌تونه‌جاتو پُر کُنه برای من اباالفضل؟ سی‌وهشت‌ساله‌فقط‌صِدام‌زدی‌سیّدوسَرور مونده‌حسرت‌به‌دلم یه‌بار بهم بگی برادر... علمدارم ماه‌شب‌افروزِ بنی هاشم آرامشه تو خیمه‌ها حاکم تاوقتی تو کنار مایی علمدارم به بودنت گرمه دل زینب قدم بزن مقابل زینب تو جِبَلُ الوِقار مایی کس‌وکارم سپه‌دارم  ابالفضل‌ وفادارم ابوفاضل ____ می‌دونم طاقت‌موندن توی‌خیمه رو نداری بچّه هام منتظرن بری براشون آب بیاری نذار از تشنگی‌ یکی‌یکی‌ جون بِدَن برادر مشک و بردار به قلب شریعه بزن برادر یه بار دیگه از‌ کار بچّه‌ها گِرِه‌واکن مُعجزه‌ای‌شبیه‌موسی‌کن حرم به تو امیدواره برادرجان هوای خیمه‌بی‌تو دلگیره دیر نکنی رقیّه می‌میره رنگ به صورتش نداره بلندبالا مَه‌ِکامل بِنَفسی‌انت‌اَبوفاضل ابوفاضل ___ تاصدای‌ناله‌ی اَدرِک‌ اَخا اومد به گوشم فهمیدم دیگه باید پیرهنِ کهنه‌رو بپوشم خدا نگذره از اونکه دستای‌تو رو قلم کرد یه‌جوری‌پاشیدی‌ازهم‌که‌نمیشه‌توروجَم(ع)کرد نخور غصّه آبم‌نیاری باز تو سقّایی توغرق‌خونم‌باشی‌زیبایی ای ماه در خُسوفِ زینب چقدر سخته بدونِ مَحرم بمونن زنها بی‌من‌وتو قراره که فردا بره به‌سمت کوفه‌زینب غمت‌سنگین غمت‌مشکل پاشواز جات ابوفاضل ابوفاضل _ ✍ .
. 🏴 علیه السلام ( ) ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روی نیزه خوش نشستی قاری قرآن زینب ای سرِ غرق به خون جونم فدات ای جان زینب بعد تو این زندگیِ غرق اندوه و نمی‌خوام پا به پات هرجا بِری با این قد خمیده میام حسین من ای قاری قرآن رو نیزه برادر گریان رو نیزه یه کم نگاه کن خواهرت رو منم اون که بعد از حسین حافظ این دینم به جان تو از پا نمی‌شینم تا پس نگیرم این سرت رو غمت کرده پریشانم / حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داغ تو منزل به منزل هر کجا مستأصلم کرد پشت دروازه ی ساعات دشمنت معطلم کرد بچه‌هات گُشنه و تشنه توو بیابونا اسیرن عترتت توو دستای این نامسلمونا اسیرن توو شهر شام با قلب خواهرت چه‌ها کردن چه جشنی شامیا به پا کردن به یُمن کشتنت برادر همه دورِ سرای روی نی می‌رقصیدن ما گریه می‌کردیم، می‌خندیدن برای تسلیت به خواهر همه خندان و گریانم / حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چی بگم از طعنه و دشنام و اون حسودی‌هاشون چی بگم از کوچه و محله ی یهودیاشون چی بگم از این همه نامردی و از این پلیدی تو خودت از روی نی وضعیت ماها رو دیدی امان از شام امان از این کوچه و بازارش امان از این مجلس اغیارش از این همه نگاه خیره امان از شام امان از این سنگای روی بام امان از این طعنه و این دشنام امان از این روزای تیره ببین پاره گریبانم / حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین جانم ۲ 👇
. 📋 تو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم 🏴 ............................................ .(بند اول). تو سه سالگی شبیه مادرت زهرا خمیدم دوس دارم زودتر بمیرم خیری از دنیا ندیدم از تمام عُمرِ تو ، تنها سه سالش سهم من شد! طعم بابا داشتن و اونطور که باید نچشیدم بابا جونم سرت رُو که رو نیزه ها دیدم لُکنت گرفتم خیلی ترسیدم شبِ بیابون خیلی سرده بابا جونم منو زدن اونجا به قصدِ کُشت با تازیانه و لگد ، با مُشت چیزی که واسم مونده درده مث زهرا شکست پهلوم ابالمظلوم ابالمظلوم .(بند دوم). مثل شمعی آب شدم چیزی نمونده از تن من هر کجا که اِسمتُ و بُردم زدن تو دهن من تا بهونه می گرفتم می زدن منو دوباره عمه می گفت نزنید که طاقتِ لگد نداره باباجونم نمی‌دونی چقد کتک خوردم اگه نبود عمّه که می‌مُردم به لطف اونه که من اینجام باباجونم با اینکه حال مضطری دارم ولی هنوزم روسری دارم درسته که کَم شده موهام شکست دستم شکست بازوم ابالمظلوم ابالمظلوم .(بند سوم). فکرشم حتی نمی‌کردم بابا از تو جداشم بعد تو همراه عمه راهیِ بیابونا شم خسته شد عمه منو از بس میون راه بغل کرد لحظه های آخر و می‌خوام توو آغوش تو باشم دیگه بابا رقیه ت اونی که تو دیدی نسیت به زنده موندنم امیدی نیست دارم می‌میرم توو خرابه دلم سیر از این زندگیِ سخت و بی رحمه اگه لبم شبیه تو زخمه تأثیر مجلسِ شرابه! شدم از داشتنت محروم ابالمظلوم ابالمظلوم شاعر : ................................................ حاج مسعود پیرایش 👇
. من غریبم جز خدا دردامو هیچکی نمیدونه همسرم شد قاتلم ای داد و بیداد از زمونه لخته ی خون جاریه از روی لب های من ای وای غصه های من شبیه کوهی از ماتم می مونه تنم داره ، میسوزه توو حرارت و توو تب  بیا به بالای سرم زینب ، که لحظه های آخرم شد پریشونم ، غمای من نداره درمونی ، هر دوتا چشمم شده بارونی ، غمم غمای مادرم شد دم آخر ، پریشانم : حسن جانم ، حسن جانم حسن جانم حسن جانم بی قرارم لحظه های آخری برای مادر من که بودم شاهد مصیبت و غمای مادر توی هُرم شعله ها مادر به زیر دست و پا سوخت یادمه که پشت در آتیش گرفت اعضای مادر یه عده پست ، دست غریب عالم و بستن پهلوی مادرم رو شِکستن امان از این همه غم و درد خودم دیدم ، توو کوچه مادرم زمین افتاد روبه روی نگاهه ما ای داد مادر و میزدش یه نامرد دم آخر ، چه نالانم، حسن جانم ، حسن جانم حسن جانم ، حسن جانم .