|⇦بهم بگو تو قاسمی..
#روضه و توسل به حضرت قاسم علیه السلام اجرا شده #شبِ_ششم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری
بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟!
الهی،بمیرم...
*قاسمم!یادگار برادرم،یه شب من و بابای غریبت ایستاده بودیم. زینب و ام کلثوم یه طرف ایستاده بودند. اسماء آب می ریخت، بابام علی غسل میداد.به ما گفته بود:آروم گریه کنید،کسی صداتون رو نشنوه...اما یه وقت دست از غسل کشید،دستاشو مشت کرده، به دیوار می زد...دستم به بازوی شکسته ش خورد...مادرم همهٔ وجودش درهم شکست..*
"صلی الله علیک یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمه الزهراء...لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّك يا أُمي يا سيِّدَتي وَ مولاتي يا فاطمة الزهراء سلامالله علیها"
*قاسمم!من رو یاد مادرم انداختی. مادرم هم سنی نداشت...مادرم جوان بود...«جوان ننه...یارالی ننه...»*
*از ما قبول کن...دهه اول محرم پسرت به شب ششم رسید...ای موجود مقدسی که شب یازدهم وقتی این زائرا میخوان برن خونه، وقتی خادمای پسرت جمع و جور میکنن...به یه عده خداقوت میگی...میگی ازتون قبول شد....*
سائلم آب و دانه میخواهم
رحمت مادرانه میخواهم
آی بی بی! گدا نمیخواهی؟
نوکر بی وفا نمی خواهی؟
کاش میشد ز من سوال کنی؟
پسرم(دخترم) کربلا نمیخواهی؟
«حسییین....»
قاسمم! عزیزدل برادرم، تو رو که می بینم یاد خاطرات عزیزدلم، برادر خوبم با مادرم تو کوچه بنی هاشم می افتم.قاسمم!...حال مادر ما این بود:"مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَامُنَهَّدَةَ الرُّكنِ" مادرم منهدم شد...."نَاحِلَةَ الْجِسْمِ،مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، بَاكِیَةَ الْعَیْنِ"مادرم سردرد داشت...سرشو می بست...*
*قاسمم! بابای غریبت برگشت خونه، به من نگاه کرد..گفت:حسینم! شرمنده ام؛حمایت من بی نتیجه ماند...*
*اومد بالای سر برادرزاده..."والغلام يَفحَصُ بِرِجلَيهِ..."پا به زمین می کشید.قاسم!خبر داری ساعتی بعد لحظه های آخر عموت یاد تو افتاد؟! آخرین لحظه ها راوی نوشت
"وَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ"عموت پا به زمین می کشید....*
شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری
بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟!
الهی...بمیرم...
آینهی برادرم، چرا پر از ترک شده
این ردّ پاهای کیه، رو بدن تو حک شده...
الهی بمیرم...
لباس تو شد کفنت قاسم
اینا به قصد کشتنت قاسم
تا من بیام می زدنت قاسم
چی شده راه نفست تنگه
نبض تو دیگه ناهماهنگه
لای موهای تو چرا سنگه
«امانت برادرم قاسم...»
«سَیدنَاالغریب حسن جانم....»
کاشکی شبیه اکبرم، میذاشتمت توی عبا
اخه به هم ریخته تنت، به زیر سمِّ مرکبا
الهی بمیرم...
دردی که داره بدنت، فراتر از تصوره
با این همه شکستگی، تکون نباید بخوره
الهی بمیرم...
*راوی میگه نگاه کردم.دیدم نوجوون رو بلند کرد،به سینه چسبانید؛آروم آروم این پیرمرد،نوجوون رو می کشید."و رِجلاه تَخُطّانِ الارض..."پاهای نوجوون رو زمین کشیده میشد...ای حسیین...*
آروم آروم میریم حرم با هم
مثه قدت بلند شده آهم
نمونده جز غم تو همراهم
آروم آروم بسته میشه چشمات
کشیده میشه رو زمین پاهات
دیگه گمونم اومده بابات
«سَیدنَا الغریب حسن جانم....»
#شاعر: محمد رسولی
نغمه: مهدی زنگنه
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_ششم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Shab06Moharram1402[01].mp3
45.69M
|⇦•بهم بگو تو قاسمی..
#روضه و توسل به قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شبِ_ششم_محرم۱۴۰۲ به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری
بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟!
الهی،بمیرم...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#فراق_یار_وجمعه.....
به سبک : دوباره مرغ روحم
دوباره جمعه اومد از تو خبر نیومد
ازهجر روی ماهت صبرهمه سر اومد
آقا دلم گرفته از دست این زمونه
برای دیدن تو هِی می گیره بهونه
یابن الحسن کجایی
داد از غم جدایی
از آسمون قلبم بارون اشک می باره
دیگه ز دوری تو صبر و قرار نداره
دلبر من تو هستی توی دلم نشستی
گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی
یابن الحسن کجایی
داد از غم جدایی
بذار که من گدای در خونت بمونم
تا جون دارم همیشه اسم تو رو بخونم
آقا منو دعا کن برای خود سوا کن
این دل مضطرم رو راهی کربلا کن
یابن الحسن کجایی
داد از غم جدایی
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#مناجات_با_امام_زمان_علیه_السلام
گاهگاهی نگاه من به در است
بر قدمهای یار در سفر است
این گدای قدیمیِ مضطر
سر راهت نشسته منتظر است
چشم امید به لطف تو دارد
ملتمس بر تو در دل سحر است
کاش آقا که دست من گیری
ورنه پایم همیشه در خطر است
هر زمان نام تو به لب آید
از فراقت دو دیده پر گوهر است
گر بیفتم ز چشم تو آقا
همه عمرم فنا و بی ثمر است
کِی شود بر رُخت نظاره کنم
روی تو بِه ز شمس و صد قمر است
زائرم کن به کربلا با خود
ای خوش آن دل که با تو همسفر است
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#قاسم_بن_الحسن_ع
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
#محرم۱۴۰۲
قاسمم گل سرخِ نشکفته ی یاسمنم
گل سیزده ساله ی باغ امام حسنم
نور چشم مرتضی گل پسر مجتبایم
جان ثار عمویم یار شاه کربلایم
گل خوش رنگ و بویم من فدای عمویم
ای عمو جان یا حسین (۴)
گل رعنای حسن شهید گلگون بدنم
مثل پیراهنِ تو پاره پاره می شه تنم
عمو جان بذار برم به سوی میدون بلا
دیگه دل تو دلم نیست برای دیدن بابا
می شوم اینجا پرپر می روم سوی پدر
ای عمو جان یا حسین
بابا حسن دیدی شد غرقه خون از جفا سرم
عمو حسین شکسته شد استخوون پیکرم
شَهدِ اَحلی' مِن عَسَل خوردم و دست و پا زدم
پدری کن برایم چه زیبا شد شهادتم
یتیم مُجتَبایم مَست قالوا بَلایم
ای عمو جان یا حسین
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
ذاکر و شاعر اهلبیت (ع)
کربلایی مرتضی شاهمندی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
محرم رازیم الله - بنده نوازیم الله
اولدی الیمده پرپر - غنچه ی نازیم الله
صود امر بالام - قانه باتوب یارالیدی
اوخلی قربانیم - فاطمه نین مارالیدی
الله الله - الله الله
اولدی بو نازدانه - اوچ پر اوخا نشانه
داغلی اورکله سپدیم - قانینی اسمانه
قانی بوغازدان اخدی - گوزلری عرشه باخدی
یعنی یوخ التماسیم دشمن بی امانه
ایچدی اوز قانین - باخمادی نهر علقمه
چالدی ال ایاق - سالدی ربابی ماتمه
الله الله - الله الله
دوشدی بالام فشاره - اولدی بوغازی یاره
بو یارالی شهیدیم - تحفه دی بزم یاره
ایلدی شیر خواره - سینه می گاهواره
یات دئدیم ای عزیزیم - اچما گوزون دوباره
یومدی گوزلرین - سینه سی داغلی اصغریم
گئتدی جنته - اللری باغلی اصغریم
الله الله - الله الله
**
حرمله گلدی جنگه - قلبی دولاندی سنگه
گوردی مقابلینده - گولدی بالام خدنگه
باخدی منه دوباره گولدی بو روزگاره
یعنی باش اگمز عاشق - ذلت و عار و ننگه
قوزادی بالام - پرچم آل هاشمی
اکبریم کیمی - اصغر اوجاتدی باشیمی
الله الله - الله الله
شعر از استاد حاج کلامی زنجانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
استاد حاج داوود علیزاده
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
YEKNET_IR_shoor_2_shahadat_sardar.mp3
5.87M
ای یار من رفتی
دور از وطن رفتی
شبیه ارباب
صد پاره تن رفتی
#حسین_سیب_سرخی🎙
#شب_ششم #محرم💔
#پنجشنبه_های_شهدایی🌺
#به_یاد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی💔
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#زبان_حال_امام_حسین_ع
خون از لبان چاکچاکش پاک میکردم
با دست خود ششماههام را خاک میکردم
شرمندهی ششماههام هستم خبر دارید؟
چشمان بازش را خودم بستم خبر دارید؟
هرگز نکرده هیچ کس کاری که من کردم
با تکهای قنداقه طفلم را کفن کردم
بالای سر مشغول تلقین دادنش بودم
خیره به رگهای ظریف گردنش بودم
در گوشش استرجاع را با لحن غم خواندم
آنجا به تنهایی نمازش را خودم خواندم
من هم وجودم رنگ و بوی محتضر دارد
بابایِ بچهمرده از حالم خبر دارد
چشم انتظار لحن باباگفتنش بودم
از روز میلادش به فکر جوشنش بودم
حالا تمام هستیام در گور خوابیده
داغش به روی خیمه، خاکِ مرده پاشیده
یادم نرفته آن ترکهایی که بر لب داشت
یادم نرفته روزهای آخری تب داشت
لرز سرش، ضعف تنش، آتش به جانم زد
با هر تلظی کردنش آتش به جانم زد
از مادرش هم نیز کاری بر نمیآمد
از فرط بی حالی صدایش در نمیآمد
از وصلهی جان دلبریدن گریه هم دارد
از این و آن منت کشیدن گریه هم دارد
بیش از بقیه حرمله خیلی عذابم کرد
تیر سه شعبه عاقبت خانهخرابم کرد
از کشتن ما حرمله هرگز نشد خسته
آمد برای کشتن طفل زبان بسته
ای کاش مثل اکبرم من را صدا میزد
طفل عزیزم روی دستم دست و پا میزد
دیگر رباب از فکر او بیرون نمیآمد
راحت سه شعبه از گلو بیرون نمیآمد
در راه دین، ششماهه مثل مادرم دادم
در راه خیمه بود یاد محسن افتادم
با حسرت دیدار او عمری برادر سوخت
محسن، همان که پشت در همراه مادر سوخت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍ #علیرضا_خاکساری
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
وقتی به هم لبهای طفل محتضر میخورد
بر قلب مادر تیر نه، که نیشتر میخورد
در روضههایش آمده مثل علی اکبر
او آب از تسنیم لبهای پدر میخورد
یاقوت لبهای علیاصغر ترک برداشت
یاد لب او، آب هم خونِ جگر میخورد
این شیرخواره مثل شیر نر رجز میخواند
دشمن "شکست" از تشنهکامی بی سپر میخورد
شاهی سخن گفت و سپاهی هلهله کردند
خیلی به کوه غیرت شهزاده بر میخورد
بی شک شفیع برزخ و دنیا و محشر اوست
از این جهت بر نای او تیر سه پر میخورد
هرگز نمیبخشید حلق خویش را تا حشر
تیر سه پر بر قلب بابایش اگر میخورد
داده سلامی بر لب خشکیدهی بابا
از تیرهای آبدیده هر قَدَر میخورد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍ #محسن_حنیفی
.
#زمینه
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
▪️بنداول▪️
وقتِ شه که ببینی، طفل شیر جمل رو
وقتِ شه که بنوشم، شیشه های عسل رو
وقتِ شه که بگیرم، دستت و توو سپاهت
وقتِ شه که بمیرم، مردونه توی راهت
قاسمم دلاور و، یادگاریِ حسن
اومدم مقابلت، بی زره با یه کفن
ای عمو به سینه ام، دستِ رد بیا نزن
دینم و ادا کنم، به نیابت از حسن
حسین اباعبدالله
▪️بنددوم▪️
نه محاله بشینم، خیمه و بشی غارت
ذلّته که ببینم، میشه به تو جسارت
زاده ی حسنم من، ننگه خیمه بشینم،
پیکر تو رو زیر، سُمّ اسبا ببینم
افتخارمه برم، راهِ اکبر تو رو
قبل از اون که بنگرم، روی نی سر تو رو
میرم و مثِ حسن، شرّ ظلم و میکنم
ای فدای غربتت، پاره های این تنم
حسین اباعبدالله
▪️بندسوم▪️
میرم و تا نبینم، سر به زیریِ عمه
یک دقیقه نبینم، من اسیریِ عمه
میرم و تا نبینم، اضطراب خیام و
میرم و که بگیرم، انتقام بابام و
با کفن میرم عمو، من به سوی نیزه ها
تا شبیه تو سرم، باشه روی نیزه ها
ای فدای اون سرت، رأس قاسمِ حسن
هدیه حسن به تو، روی نیزه رأس من
حسین اباعبدالله
شعر و سبک: #وحیدقاسمیان
#قاسم_بن_حسن
#زمینه_محرم_سال۱۴۰۳
#زمینه_ده_شب_محرم
.👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
⚘لینک دعوت به گروه اشعار وروضه حضرت زینب(سلام الله علیها)⚘
#گروه_اشعار_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها
http://eitaa.com/joinchat/1548484627Cc108c80f9e
نوحه سنگین یا واحد علی اصغر۱۴۰۲(شاهمندی).mp3
1.59M
#حضرت_علی_اصغر_ع
#نوحه زمینه ، سنگین ، واحد ، شور
(به همه سبکها خوانده میشود)
کودک جانباز من شیرین زبانم اصغرم
آخرین سرباز من ای نور دیده ی تَرَم
غنچه ی خندان من چرا اینقَدَر بی تابی
خوابیدی یا بی حالی مگر که تشنه ی آبی
ای گل نیلوفرم علی اصغر پسرم
لایی لایی اصغرم (۴)
داغ مرگ تو علی آتیش زده بر جگرم
مادرِ غم دیده ات با ناله گوید پسرم
من جواب مادرت ، رُو چی بدم ای اصغرم
جسم غرق به خونت چطور سوی خیمه بَرَم
تویی گل پرپرم تویی علی اصغرم
لایی لایی اصغرم
با تیر سه شعبه ای سَرِ شش ماهه جدا شد
توی میدون بَلا اصغر تقدیم خدا شد
بر سر شونه ی من هدف تیر بلا شد
ای خُدا تو شاهد باش شهید کرببلا شد
بر سرِ دست بابا می زنی تو دست و پا
لایی لایی اصغرم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوحه_کوردی_در_سوگ_شهادت_علی_اصغر_و_یاران_از_زبان_رباب
وی لاووه لاووه روله ی ، شش مانگه ی نه و بَرِم رو
بیلا ئراد بکم وی ، قطاره ی لشکرم رو (۲)
عمو زرّین سوواری ، چیه ئِرای آو باری
عطش له لیو دراری، حسین چه رّی براری
شیران علی له میدان، هر دو سینه سِپَّر دان
سپای یزید هزارِن ، له ترسه دو پهلوان
وی لاووه ،لاووه روله ، شش مانگه ی نه وبَرِم رو
ای قهرمانه باووه ، یه ی کورپه ی اصغرم رو
بخه ف شیره دیاری ،گل غُنچه ی نه و وُّهاری
له آسمان شه ووه اری ، شاید واران بوواری
وی لاووه لاووه روله ، گافاره گد ، بچینم
تا ماچ بِکه م له لیووه د ، آگر ها له دریونِم
هشکی زوانه د روله هر چَن سانه وه آوو که ی
هر کس منی بکشتا، له ی کاریه سوواو که ی
خزینه ی گل چِنینه ، یه حرمله س چپاو که ی
له خیونه گیانه روله م ،کفار مزه ی کوواو که ی
وی لاووه لاووه روله شش مانگه ی نه وبرم رو (۲)
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#شعر_حترام_یاربیگی
#تاریخ : ۱۴۰۲
238.4K
⏺اللهم عجل لولیک الفرج⏺
⬛️⬛️⬛️ا⬛️⬛️⬛️
#نوحه_واحد_هفتم_محرم #شهادت_حضرت_علی_اصغر_ع #بر_حرمله_لعنت #از_گریه_هات
⬛️⬛️⬛️ا⬛️⬛️⬛️
✔️بند اول
از گریه هات اصغر دل میگیره
از عطش دیگه داره میمیره
گر چه باشد شیرخواره،او تمام لشکرم است
حیدر شش ماه ی من، او سربازه آخرم است
⬜️آه و واویلا⬜️
⚫️ا⚪️
✔️بند دوم
حرمله آتش زدی جگرم
رو دستم پرپر کردی پسرم
بر گلوی کودک من،تیر تو ماننده شمشیر
تا دیدم حلق بریدش از خجالت گشته ام پیر
⬜️آه و واویلا⬜️
⚫️ا⚪️
✔️بند سوم
این قربانی کن قبول خدایا
چی بدم جواب مادرش را
ای علیه اصغره من،سیر شدی با نوک پیکان
من بمیرم واسه ی تو،جان دادی با لعل عطشان
⬜️آه و واویلا⬜️
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍ #الیاس_محمدشاهی
270.2K
▪️اللهم عجل لولیک الفرج▪️
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ #نوحه_واحد_هفتم_محرم #شهادت_حضرت_علی_اصغر_ع #بر_حرمله_لعنت #لایی_لایی
▪️▪️▪️ا▪️▪️▪️
🔳بند اول
لایی لایی،بخواب کودک شیرخواره
ای علی جان،چقدر مادرت بیقراره
خورد ترک لبهای خشکت ای بابا
قحط آب شده در بین خیمه ها
آه،تلظی نکن طفل عطشان
آه،بیآ تا بریم سمت میدان
⏹وای،امان از غریبی⏹
☑️ا☑️
🔳بند دوم
اهل کوفه ، ترحم کنید و اَمانی
قطره آبی،به جسمش نمانده توانی
حرمله ، جوابم را دادی به تیر
اصغرم با سه شعبه گردیده سیر
آه،دادی توی آغوش من جان
آه،شده رأست از پوست آویزان
⏹وای،امان از غریبی⏹
☑️ا☑️
🔳بند سوم
لایی لایی،بخواب ای علی اصغر من
پشت خیمه ، بریم ای گل پرپر من
مادرت ایستاده جلو خیمه گاه
میزند به سینه با صد سوز و آه
وای،تورا در دل خاک نهادم
وای،نری زیره مرکب نگارم
⏹وای،امان از غریبی⏹
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍ #الیاس_محمدشاهی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه شب ششم محرم(2)
#روضه حضرت قاسم بن الحسن(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
🔸الا ای صاحب قلبم کجایی
🔸محرم شد نمی خواهی بیایی؟
🔸کنار علقمه یا خیمه گاهی؟
🔸نمی دانم کجای کربلایی
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
♦️گل من دیده بگشا باغبان آمد برت قاسم
♦️کدامین پنجه ای ،اینگونه کرده پرپرت قاسم
♦️چرا بر زیر دست خود ، سرت را کرده ای پنهان
♦️نی ام قاتل ، عمو هستم به بالای سرت قاسم
♦️پرستوی یتیم مجتبی میسوزم از این غم
♦️که بهر یادگاری هم ، نمانده یک پرت قاسم
♦️چسان بردارمت ای گُل ، ز زیر سُم مرکبها
♦️که چون قلبم هزران پاره گشته پیکرت قاسم
♦️پرستوی یتیم مجتبی می سوزم از این غم
♦️که به یادگاری هم نمانده یک پرت قاسم
♦️به زینب می توان گفت شرح ماجرا اما
♦️نمی دانم چه گویم در جواب مادرت قاسم
⬅️امشب بریم در خانه ابن الکریم...
میوه دل امام حسن...
🔸همچو عمو ماه بنی هاشمی
🔸چشم و چراغ شهدا، قاسمی
امشب صاحب عزا...
خود امام حسنه...
آقای کریم ماست...
آی اونی که گفتی گرفتارم...
حاجت دارم... مریض دارم...
امشب شفای مریضت رو از امام حسن بگیر...
امشب آقا رو به پاره تنش قسم بده...
مگه ميشه...
برا میوه دلش اشک بریزی...
برا قاسمش اشک بریزی...
آقا دست خالی برت گردونه...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
شاید 13 سال بیشتر نداره...
اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد:
🔸من هوای جبهه دارم ای عمو
🔸غصه های خیمه دارم ای عمو
شب عاشورا اومد کنار عموجانش حسین...
عرضه داشت آقا...
یه سوال دارم...
آیا منم فردا شهید میشم یا نه...
آیا منم میتونم جانم رو فداتون کنم یا نه...
🔸این دلم احساس غمگینی کند
🔸غربتت درسینه سنگینی کند
عزیز دل برادرم...قاسمم...
مرگ رو چطور میبینی...
صدا زد:
احلی من العسل...
آقا مرگ برای من از عسل شیرین تره...
فرمود عزیز دلم...
فردا تو رو به بلای عظیم میکشند...
الله اکبر...
امان از بلای عظیم...
روز عاشورا اومد کنار ابی عبدالله...
صدا زد عموجانم حسینم...
الان ديگه وقتشه اجازه میدان بدید آقا...
دیگه طاقت ندارم...
ابی عبدالله چکار کنه...
صدا زد قاسمم...
عزیز برادرم...
چطوری اجازه بدم...
آخه تو یادگار حسنمی...
تو امانت برادرمی...
اصرار کرد...
هر طوری بود...
اجازه گرفت...
رفت به سمت میدان...
راوی میگه:
یه نوجوانی وارد میدان شد دیدم صورتش مثل ماه پاره میدرخشه...
تا وارد میدان شد...
شروع کرد به رجز خوندن...
چنان با شجاعت رجز میخونه...
همه لشکر دشمن متحیر موندن...
این آقازاده کیه...
آی نانجیبها...
اگه منو نمیشناسید بدانید...
من فرزند قهرمان جنگ جملم...
من فرزند حسن بن علیم...
🔸آیینه ی مرد جمل آمد به میدان
🔸یک شیردل مانند یل آمد به میدان
جنگ نمایانی کرد...
خیلی ها رو به درک واصل کرد...
کسی حریف این آقازاده نميشه...
چه کار کردند...
دور تا دورش رو گرفتند...
اول سنگبارانش کردند...
یه ظالمی صدا زد...
بخدا بهش حمله میکنم...
داغش رو به دل مادرش میگزارم...
یا صاحب الزمان...
تا این نانجیب رسید...
آنچنان با شمشیر به سر مبارک زد...
قاسم با صورت به زمین افتاد...
همینجا بود صدای ناله اش بلند شد...
يا عَمّاه
عموجان حسین به دادم برس...
🔸افتادم از پشت فرس
🔸عمو به فریادم برس
ابی عبدالله مثل باز شکاری خودش رو رسوند...
بگم یا نه...
نگاه کرد...
دید یه قاسمش زیر سم اسبها...
هی صدا میزنه عموجان حسین...
ابی عبدالله این نانجیبها رو کنار زد...
نشست کنار یتیم برادر...
دید شمشیر به سرش زدند...
بدنش رو قطعه قطعه کردند...
سنگبارانش کردند...
داره نفسهای آخرش رو میکشه...
هی پاهاش رو زمین میکشه...
چه کار کنه حسین...
همه دیدند...
وقَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ،
قاسم رو به سینه چسباند..
وای عزیز برادرم قاسم...
یادگار حسنم قاسم...
🔸اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم
🔸جان كَندَنت روي زمين نيست باورم
🔸وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد
🔸هفت آسمان، شكست و فرو ريخت برابرم
🔸پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو
🔸عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️