eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
312 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Alireza Talischi - Alamdaar 128 (MusicTarin)_220820201838.mp3
2.75M
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب نَبوُد صبر و قرارم گره افتاده به کارم نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم من علمدارم علمدار من علمدارم علمدار بر حسینم یار و غمخوار بر حسینم یار و غمخوار نه سری مانده نه دستی نه سری مانده نه دستی کمرم را تو شکستی کمرم را تو شکستی چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد نَبوُد صبر و قرارم گره افتاده به کارم نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم من علمدارم علمدار من علمدارم علمدار بر حسینم یار و غمخوار بر حسینم یار و غمخوار نه سری مانده نه دستی نه سری مانده نه دستی کمرم را تو شکستی کمرم را تو شکستی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5902023017394868200.mp3
39.45M
|⇦•داغ اکبر هنوز برجگر ش.... و توسل به قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ عشق فرمود که لیلای حسین است حسن آی دنیا همه دنیای حسین است حسن بی‌نیاز دو جهان کل نیازش حسن است از خداوند تقاضای حسین است حسن
|⇦•داغ اکبر هنوز بر جگرش.. و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم السلام علی مهدی و علی آبائه اللهم کل لولیک... عشق فرمود که لیلای حسین است حسن آی دنیا همه دنیای حسین است حسن بی‌نیاز دو جهان کل نیازش حسن است از خداوند تقاضای حسین است حسن همه گفتیم حسین و خود او گفت حسن خلق فهمید که آقای حسین است حسن *حدیث از رسول خدا داریم: هرکس این دو تا آقازاده رو دوست داشته باشه پدرشون و مادرشون رو دوست داشته باشه، فردای قیامت هم درجه من است در بهشت...* بیرق خون خدا پرچم سبز حسنی است در قیامت خود معنای حسین است حسن قاب شش گوشه نشسته است به دیدار بقیع دائماً محو تماشای حسین است حسن با دعاهای حسن نور حسین است شروع عاشق دیدن غوغای حسین است حسن یا حسن حک شده بر مشک علمدار حسین ذکر توحیدی سقای حسین است حسن دو حسن داده به شاه شهدا شاه کرم چقدر با دل و جان پای حسین است حسن روضه خوانده است که لایوم کیومک عطشان ذکر پا خورده ی لب‌های حسین است حسن تو ندیدی که چه کردن سُم مرکب‌ها این طرف و آن طرف اعضای حسین است حسن *شب ششم شب یتیم امام حسن مجتبی، حضرت قاسم بن الحسن است...* پنجه‌های او اجل است سیزده تا قصیده و غزل است سفره‌دار کریم این محل است صفتی از صفاتی از لم یزل است آمده در کنار ثارالله وحده لا اله الا الله کاشکی با براده‌های آهن نگذارند لبش دهن به دهان تا نیفتد به دامن دشمن بغلش کرد حسین شکل حسن بغلش کرد همچنان پسرش داغ اکبر هنوز بر جگرش عبایی کرده بر تن از کفنش به به از هیبت جمل شکنش در شگفتم در جنگ تن به تنش قل هو الله قل هو الحسن گرچه در لشکری عذاب افتاد گل در شیشه گلاب افتاد وای از چهره‌اش نقاب افتاد نفسش دیگر از شمارش افتاد تا سراغش کمی عطش آمد خود زهرا حوالیش آمد قمر من پر از قمر شده‌ای پاره پاره‌تر از جگر شده‌ای در چنگ صد نفر شده‌ای چه کشیده کشیده‌تر شده‌ای مژه و پلک تو بریده چرا اسب بر ابرویت دویده چرا ای فدای تو پیچیده شد کاکل تو کنده شد برگ و ریشه تو آه من تا نجف کشیده شدی این طرف آن طرف کشیده شدی قاسم می‌روم پیکر تو می‌افتد بوسه نه حنجر تو می‌افتد سخت تراز غمت بلایی نیست روی دوشم دگر عبایی نیست *اومد اذن میدان بگیره ابی عبدالله اجازه نداد، برگردم برم شب عاشورا اینکه اجازه نداد اشاره‌ای هست، نوشتن شب عاشورا بین لشکر قاسم بلند شد، عمو جان! آیا من از شهادت بهره می‌برم؟ آقا فرمودند "کیف الموت عندک؟" گفت: عمو "اهلی مِن العسل" آقا صدا زد: بله پسرم تو هم از شهادت بهره‌ای می‌بری، به عذاب عظیمی دچار میشی... بعضیا میگن سنگ باران قاسم بلای عظیمی بود، بعضیا میگن زیر سم رفتنش، بعضیا میگن اینکه هیچ وقت قاسم رو به این اندازه ناراحت ندیده بودن، غم به دل قاسم نیفتاده بود، که وقتی اجازه نداد ابی عبدالله بره میدان، رفت پشت خیمه‌ها و زانو بغل کرد، شروع کرد به گریه کردن گفت عمه تو بیا با من بریم عمو رو راضی کن، شنیدید ابی عبدالله دست خط و رضایت نامه برادر رو که براش نوشته بود دید و راضی شد، آقا شروع کردن به گریه کردن چنان قاسم رو بغل کرد، آقا اون زمان پنجاه و هفت سالشونه و قاسم سیزده ساله ،هم قد آقا و هم هیکل ابی عبدالله از اون خیلی بلندتره، تو مقتل نوشته: وقتی امام حسین قاسم رو بغل کرد پاش از زمین بلند شد، خیلی عمو و برادرزاده گریه کردن، اینجا رو نگه دار که گفتم پاش از زمین بلند شد... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦بهم بگو‌ تو‌ قاسمی.. و توسل به حضرت قاسم علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟! الهی،بمیرم... *قاسمم!یادگار برادرم،یه شب من و بابای غریبت ایستاده بودیم. زینب و ام کلثوم یه طرف ایستاده بودند. اسماء آب می ریخت، بابام علی غسل میداد.به ما گفته بود:آروم گریه کنید،کسی صداتون رو نشنوه...اما یه وقت دست از غسل کشید،دستاشو مشت کرده، به دیوار می زد...دستم به بازوی شکسته ش خورد...مادرم همهٔ وجودش درهم شکست..* "صلی الله علیک یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمه الزهراء...لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّك يا أُمي يا سيِّدَتي وَ مولاتي يا فاطمة الزهراء سلام‌الله علیها" *قاسمم!من رو یاد مادرم انداختی. مادرم هم سنی نداشت...مادرم جوان بود...«جوان ننه...یارالی ننه...»* *از ما قبول کن...دهه اول محرم پسرت به شب ششم رسید...ای موجود مقدسی که شب یازدهم وقتی این زائرا میخوان برن خونه، وقتی خادمای پسرت جمع و جور میکنن...به یه عده خداقوت میگی...میگی ازتون قبول شد....* سائلم آب و دانه میخواهم رحمت مادرانه میخواهم آی بی بی! گدا نمیخواهی؟ نوکر بی وفا نمی خواهی؟ کاش میشد ز من سوال کنی؟ پسرم(دخترم) کربلا نمیخواهی؟ «حسییین....» قاسمم! عزیزدل برادرم، تو رو که می بینم یاد خاطرات عزیزدلم، برادر خوبم با مادرم تو کوچه بنی هاشم می افتم.قاسمم!...حال مادر ما این بود:"مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَامُنَهَّدَةَ الرُّكنِ" مادرم منهدم شد...."نَاحِلَةَ الْجِسْمِ،مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، بَاكِیَةَ الْعَیْنِ"مادرم سردرد داشت...سرشو می بست...* *قاسمم! بابای غریبت برگشت خونه، به‌ من نگاه کرد..گفت:حسینم! شرمنده ام؛حمایت من بی نتیجه ماند...* *اومد بالای سر برادرزاده..."والغلام يَفحَصُ بِرِجلَيهِ..."پا به زمین می کشید.قاسم!خبر داری ساعتی بعد لحظه های آخر عموت یاد تو افتاد؟! آخرین لحظه ها راوی نوشت "وَ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ"عموت پا به زمین می کشید....* شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟! الهی...بمیرم... آینه‌ی برادرم، چرا پر از ترک شده این ردّ پاهای کیه، رو‌ بدن تو حک شده... الهی بمیرم... لباس تو‌ شد کفنت قاسم اینا به قصد کشتنت قاسم تا من بیام می زدنت قاسم چی شده راه نفست تنگه نبض تو دیگه ناهماهنگه لای موهای تو چرا سنگه «امانت برادرم قاسم...» «سَیدنَاالغریب حسن جانم....» کاشکی شبیه اکبرم، میذاشتمت توی عبا اخه به هم ریخته تنت، به زیر سمِّ مرکبا الهی بمیرم... دردی که داره بدنت، فراتر از تصوره با این همه شکستگی، تکون نباید بخوره الهی بمیرم... *راوی میگه نگاه کردم.دیدم نوجوون رو بلند کرد،به سینه چسبانید؛آروم آروم این پیرمرد،نوجوون رو می کشید."و رِجلاه تَخُطّانِ الارض..."پاهای نوجوون رو زمین کشیده میشد...ای حسیین...* آروم آروم میریم حرم با هم مثه قدت بلند شده آهم نمونده جز غم تو همراهم آروم آروم بسته میشه چشمات کشیده میشه رو زمین پاهات دیگه گمونم اومده بابات «سَیدنَا الغریب حسن جانم....» : محمد رسولی نغمه: مهدی زنگنه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
Shab06Moharram1402[01].mp3
45.69M
|⇦•بهم بگو‌ تو‌ قاسمی.. و توسل به قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شکسته اعضای تنت، چقد شبیه مادری بهم بگو تو قاسمی، یا که علیِ اکبری؟! الهی،بمیرم...
.....  به سبک : دوباره مرغ روحم دوباره جمعه اومد  از تو خبر نیومد ازهجر روی ماهت صبرهمه سر اومد آقا  دلم  گرفته  از  دست  این زمونه برای دیدن  تو   هِی  می گیره  بهونه یابن الحسن کجایی داد  از   غم   جدایی از آسمون قلبم  بارون اشک  می باره دیگه ز  دوری  تو   صبر و قرار  نداره دلبر من  تو  هستی  توی  دلم  نشستی گِرِه باعشق نازت به قلب من تو بستی یابن الحسن کجایی داد  از  غم   جدایی بذار  که من   گدای   در  خونت  بمونم تا جون دارم همیشه اسم تو رو بخونم آقا  منو   دعا کن  برای  خود  سوا  کن این دل  مضطرم  رو   راهی  کربلا  کن یابن الحسن  کجایی داد  از  غم   جدایی .
گاهگاهی نگاه من به در است بر قدمهای  یار  در  سفر  است این    گدای    قدیمیِ    مضطر سر راهت نشسته  منتظر است چشم   امید به   لطف  تو  دارد ملتمس بر  تو در دل سحر است کاش  آقا  که  دست   من   گیری ورنه پایم  همیشه در خطر است هر  زمان   نام   تو   به   لب   آید از فراقت دو دیده پر گوهر است گر    بیفتم   ز   چشم     تو     آقا همه  عمرم   فنا  و   بی  ثمر است کِی   شود   بر   رُخت   نظاره   کنم روی تو بِه ز شمس و صد قمر است زائرم     کن    به     کربلا    با    خود ای خوش آن دل که با تو همسفر است .
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) قاسمم گل سرخِ نشکفته ی یاسمنم گل سیزده ساله ی باغ امام حسنم نور چشم مرتضی گل پسر مجتبایم جان ثار عمویم یار شاه کربلایم گل خوش رنگ و بویم من فدای عمویم ای عمو جان یا حسین (۴) گل رعنای حسن شهید گلگون بدنم مثل پیراهنِ تو پاره پاره می شه تنم عمو جان بذار برم به سوی میدون بلا دیگه دل تو دلم نیست برای دیدن بابا می شوم اینجا پرپر می روم سوی پدر ای عمو جان یا حسین بابا حسن دیدی شد غرقه خون از جفا سرم عمو حسین شکسته شد استخوون پیکرم شَهدِ اَحلی' مِن عَسَل خوردم و دست و پا زدم پدری کن برایم چه زیبا شد شهادتم یتیم مُجتَبایم مَست قالوا بَلایم ای عمو جان یا حسین ذاکر و شاعر اهلبیت (ع) کربلایی مرتضی شاهمندی
‍ محرم رازیم الله - بنده نوازیم الله اولدی الیمده پرپر - غنچه ی نازیم الله صود امر بالام - قانه باتوب یارالیدی اوخلی قربانیم - فاطمه نین مارالیدی الله الله - الله الله اولدی بو نازدانه - اوچ پر اوخا نشانه داغلی اورکله سپدیم - قانینی اسمانه قانی بوغازدان اخدی - گوزلری عرشه باخدی یعنی یوخ التماسیم   دشمن بی امانه ایچدی اوز قانین - باخمادی نهر علقمه چالدی ال ایاق - سالدی ربابی ماتمه الله الله - الله الله دوشدی بالام فشاره - اولدی بوغازی یاره بو یارالی شهیدیم - تحفه دی بزم یاره ایلدی شیر خواره - سینه می گاهواره یات دئدیم ای عزیزیم - اچما گوزون دوباره یومدی گوزلرین - سینه سی داغلی اصغریم گئتدی جنته - اللری باغلی اصغریم الله الله - الله الله ** حرمله گلدی جنگه - قلبی دولاندی سنگه گوردی مقابلینده - گولدی بالام خدنگه باخدی منه دوباره گولدی بو روزگاره یعنی باش اگمز عاشق - ذلت و عار و ننگه قوزادی بالام - پرچم آل هاشمی اکبریم کیمی - اصغر اوجاتدی باشیمی الله الله - الله الله شعر از استاد حاج کلامی زنجانی استاد حاج داوود علیزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خون از لبان چاک‌چاکش پاک می‌کردم با دست خود شش‌ماهه‌ام را خاک می‌کردم شرمنده‌ی شش‌ماهه‌ام هستم خبر دارید؟ چشمان بازش را خودم بستم خبر دارید؟ هرگز نکرده هیچ کس کاری که من کردم با تکه‌ای قنداقه طفلم را کفن کردم بالای سر مشغول تلقین دادنش بودم خیره به رگ‌های ظریف گردنش بودم در گوشش استرجاع را با لحن غم خواندم آن‌جا به تنهایی نمازش را خودم خواندم من هم وجودم رنگ و بوی محتضر دارد بابایِ بچه‌مرده از حالم خبر دارد چشم انتظار لحن باباگفتنش بودم از روز میلادش به فکر جوشنش بودم حالا تمام هستی‌ام در گور خوابیده داغش به روی خیمه، خاکِ مرده پاشیده یادم نرفته آن ترک‌هایی که بر لب داشت یادم نرفته روزهای آخری تب داشت لرز سرش، ضعف تنش، آتش به جانم زد با هر تلظی کردنش آتش به جانم زد از مادرش هم نیز کاری بر نمی‌آمد از فرط بی حالی صدایش در نمی‌آمد از وصله‌ی جان دل‌بریدن گریه هم دارد از این و آن منت کشیدن گریه هم دارد بیش از بقیه حرمله خیلی عذابم کرد تیر سه شعبه عاقبت خانه‌خرابم کرد از کشتن ما حرمله هرگز نشد خسته آمد برای کشتن طفل زبان بسته ای کاش مثل اکبرم من را صدا می‌زد طفل عزیزم روی دستم دست و پا می‌زد دیگر رباب از فکر او بیرون نمی‌آمد راحت سه شعبه از گلو بیرون نمی‌آمد در راه دین، شش‌ماهه مثل مادرم دادم در راه خیمه بود یاد محسن افتادم با حسرت دیدار او عمری برادر سوخت محسن، همان که پشت در همراه مادر سوخت
وقتی به هم لب‌های طفل محتضر می‌خورد بر قلب مادر تیر نه، که نیشتر می‌خورد در روضه‌هایش آمده مثل علی اکبر او آب از تسنیم لب‌های پدر می‌خورد یاقوت لب‌های علی‌اصغر ترک برداشت یاد لب او، آب هم خونِ جگر می‌خورد این شیرخواره مثل شیر نر رجز می‌خواند دشمن "شکست" از تشنه‌کامی بی سپر می‌خورد شاهی سخن گفت و سپاهی هلهله کردند خیلی به کوه غیرت شهزاده بر می‌خورد بی شک شفیع برزخ و دنیا و محشر اوست از این جهت بر نای او تیر سه پر می‌خورد هرگز نمی‌بخشید حلق خویش را تا حشر تیر سه پر بر قلب بابایش اگر می‌خورد داده سلامی بر لب خشکیده‌ی بابا از تیرهای آبدیده هر قَدَر می‌خورد
. ▪️بنداول▪️ وقتِ شه که ببینی، طفل شیر جمل رو وقتِ شه که بنوشم، شیشه های عسل رو وقتِ شه که بگیرم، دستت و توو سپاهت وقتِ شه که بمیرم، مردونه توی راهت قاسمم دلاور و، یادگاریِ حسن اومدم مقابلت، بی زره با یه کفن ای عمو به سینه ام، دستِ رد بیا نزن دینم و ادا کنم، به نیابت از حسن حسین اباعبدالله ▪️بنددوم▪️ نه محاله بشینم، خیمه و بشی غارت ذلّته که ببینم، میشه به تو جسارت زاده ی حسنم من، ننگه خیمه بشینم، پیکر تو رو زیر، سُمّ اسبا ببینم افتخارمه برم، راهِ اکبر تو رو قبل از اون که بنگرم، روی نی سر تو رو میرم و مثِ حسن، شرّ ظلم و میکنم ای فدای غربتت، پاره های این تنم حسین اباعبدالله ▪️بندسوم▪️ میرم و تا نبینم، سر به زیریِ عمه یک دقیقه نبینم، من اسیریِ عمه میرم و تا نبینم، اضطراب خیام و میرم و که بگیرم، انتقام بابام و با کفن میرم عمو، من به سوی نیزه ها تا شبیه تو سرم، باشه روی نیزه ها ای فدای اون سرت، رأس قاسمِ حسن هدیه حسن به تو، روی نیزه رأس من حسین اباعبدالله شعر‌ و‌ سبک: .👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─┅═༅𖣔༅═┅─ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ ─┅═༅𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه سنگین یا واحد علی اصغر۱۴۰۲(شاهمندی).mp3
1.59M
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) کودک جانباز من شیرین زبانم اصغرم آخرین سرباز من ای نور دیده ی تَرَم غنچه ی خندان من چرا اینقَدَر بی تابی خوابیدی یا بی حالی مگر که تشنه ی آبی ای گل نیلوفرم علی اصغر پسرم لایی لایی اصغرم (۴) داغ مرگ تو علی آتیش زده بر جگرم مادرِ غم دیده ات با ناله گوید پسرم من جواب مادرت ، رُو چی بدم ای اصغرم جسم غرق به خونت چطور سوی خیمه بَرَم تویی گل پرپرم تویی علی اصغرم لایی لایی اصغرم با تیر سه شعبه ای سَرِ شش ماهه جدا شد توی میدون بَلا اصغر تقدیم خدا شد بر سر شونه ی من هدف تیر بلا شد ای خُدا تو شاهد باش شهید کرببلا شد بر سرِ دست بابا می زنی تو دست و پا لایی لایی اصغرم
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وی لاووه لاووه روله ی ، شش مانگه ی نه و بَرِم رو بیلا ئراد بکم وی ، قطاره ی لشکرم رو (۲) عمو زرّین سوواری ، چیه ئِرای آو باری عطش له لیو دراری، حسین چه رّی براری شیران علی له میدان، هر دو سینه سِپَّر دان سپای یزید هزارِن ، له ترسه دو پهلوان وی لاووه ،لاووه روله ، شش مانگه ی نه وبَرِم رو ای قهرمانه باووه ، یه ی کورپه ی اصغرم رو بخه ف شیره دیاری ،گل غُنچه ی نه و وُّهاری له آسمان شه ووه اری ، شاید واران بوواری وی لاووه لاووه روله ، گافاره گد ، بچینم تا ماچ بِکه م له لیووه د ، آگر ها له دریونِم هشکی زوانه د روله هر چَن سانه وه آوو که ی هر کس منی بکشتا، له ی کاریه سوواو که ی خزینه ی گل چِنینه ، یه حرمله س چپاو که ی له خیونه گیانه روله م ،کفار مزه ی کوواو که ی وی لاووه لاووه روله شش مانگه ی نه وبرم رو (۲) : ۱۴۰۲