eitaa logo
🌺ــهـشـتـــ❤️ـــبــهـشــتـــ🌺
481 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
ادبی، مذهبی، تاریخی، شهدا و... ادمین کانال @seyyed_shiraz آیدی 👆جهت انتقادات و پیشنهادات، سوالات شرعی، اعتقادی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 🍃🌷 ﷽ 📝 مهیا سوار ماشین شد. شهاب هم پشت فرمان نشست. ـــ سید... ـــ بله؟! ــــ مامان و بابام فهمیدند؟! شهاب ماشین را روشن کرد. ـــ بله!متاسفانه الانم خونه ما منتظر هستند... ــــ وای خدای من! * **** ــــ مریم مادر، زود آب قند رو بیار... شهین خانم به سمت مهال خانم برگشت. ــــ مهال جان! آروم باش توروخدا! دیدی که شهاب زنگ زد، گفت که پیداش کرده... مهال خانم با پریشانی اشک هایش را پاک کرد. ـــ پیداش نکرده؛ اینو میگید که آرومم کنید. مریم، لیوان را به دست مادرش داد. و با ناراحتی به مهال خانم خیره شد. ــــ دخترم از تاریکی بیزاره خیلی میترسه... قربونت برم مادر! شهین خانم سعی میکرد مهال خانم را آرام کند. مریم نگاهی به حیاط انداخت. محسن و پدرش و احمد آقا در حیاط نشسته بودند. احمد آقا با ناراحتی سرش را پایین انداخته بود و در جواب حرف های محسن که چیزی را برایش توضیح می داد؛ سرش را تکان می داد. مریم به در تکیه داد و چشمانش را بست. از غروب که رسیده بودند، تا الان برایش اندازه صد سال طول کشیده بود. با باز شدن در حیاط چشمانش را باز کرد و سریع به سمت در رفت. با دیدن شهاب با خوشحالی داد زد: ــــ اومدند! اما با دیدن مهیا شل شد... همه از دیدن دست گچ گرفته مهیا و پیشانی و لب زخمی مهیا شوکه شدند. مهیا تحمل این نگاه ها را نداشت، پس سرش را پایین انداخت. با صدای مهال خانم همه به خودشان آمدند. ــــ مادر جان! چه به سر خودت آوردی؟! به طرف مهیا رفت و او را محکم در آغوش گرفت. مهیا از درد چشمانش را بست . شهاب که متوجه قضیه شد، به مهال خانم گفت: ــــ خانم رضایی دستشون شکسته بهش فشار وارد نکنید. مهال خانم سریع از مهیا جدا شد. ــــ یا حسین! دستت چرا شکسته؟! دستی به زخم پیشانی و لب مهیا کشید. ـــ این زخم ها برا چیه؟! با اشاره ی محمد آقا شهین خانم جلو آمد. ـــ مهال جان بیا بریم تو! میبینی مهیا الان حالش خوب نیست؛ بزار استراحت کنه. مهال خانم با کمک شهین خانم به داخل رفتند. احمد آقا جلوی دخترش ایستاد. نگاهی به شهاب انداخت. شهاب شرمنده سرش را پایین انداخت. ــــ شرمنده حاجی! ــــ نه بابا...تقصیر آقا شهاب نیست! تقصیر منه! خودش گفت نرم پایین ولی من از اتوبوس پیاده شدم، بدون اینکه به کسی بگم رفتم یه جا دیگه! با سیلی که احمد آقا به مهیا زد، مهیا دیگر نتوانست حرفش را ادامه بدهد. محمد آقا به سمت احمد آقا آمد. ـــ احمد آقا! صلوات بفرست... این چه کاریه؟! محسن، سرش را پایین انداخت و به دست های مشت شده ی شهاب، خیره شد... ... ✍نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 👇 🆔 @eightparadise 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
🍃🌷 ﷽ آموزش قسمت 6⃣3⃣ 1⃣ در كـلمـه (بـِئْسَ الاِْسـْمُ) (حـجـرات ، آيـه 11) پـس از حـذف هـمـزه وصـل (اسْم ) چون دو حرف ساكن (لْ‍سْ) كنار يكديگر واقع گرديده اند، جهت امكان تلفّظ (لام ) را مكسور مى خوانند و (بِئْسَ لِسْمُ) خوانده مى شود. 2⃣ كـلمـه (مـَجـْريـهـا) (هـود، آيـه 41) امـاله تـامّ مـى شـود كـه بـايـد فـتـحـه راء، مـيـل بـه كـسـره و الف ، مـيـل بـه يـاء داده شـود و حـرف راء تـرقيق شده و الف بصورت كسره فارسى تلفّظ گردد. 3⃣ در كـلمـه (ءَاَعـْجـَمـِىُّ) (فـصـلت ، آيـه 43) هـمـزه دوّم ، تـسهيل مى گردد كه بايد آن را بين همزه و الف تلفّظ كرد؛ به عبارت ديگر بايد از تيزى و سنگينى و شدّت همزه ، صرف نظر نمود. 4⃣ در كـلمـه (لا تـَاْمـَنـّا) (يـوسـف ، آيـه 11) كـه در اصـل (لا تـَاْمَنُنا) بوده و ادغام كبير،(26) صورت گرفته در هنگام تلفّظ نون مشدّد، لبـهـا را بـصـورت غـنـچـه جـمـع مـى كـنـنـد تـا اشـاره بـه ضـمـّه اى شـود كـه در اصل ، وجود داشته و اين عمل را (اشمام ) گويند. 👇 🌸 @eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ خدایا اگر فراموش ڪردم ڪـہ خداے بزرگے دارم توفراموش نمیڪنی ڪہ بندہ ڪوچڪے دارے با نوازشے یاشایدتلنگرےآرام وجودت را مهربانے و بزرگیت را بہ من یادآورے ڪن 🌟 👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 🌸 سحر هفتم ... ✍ساعت ها خواب نمی مانند ... این منم، که عمريست، در خواب_زیستن را، تجربه میکنم! 🕊ساعت ها،خواب نمی مانند... هر سحر،دور چشمان تو می گردند، و در جذبه مهربانیت، چونان ذره ای فنا شده، گم می شوند. 👈خواب مانده؛منــم که هر رمضان،بوسه بارانم می کنی ... و باز،چونان آهوی رمیده ای، از آغوشت،می گریزم! 🕊هفتمین سحر است؛ که آرام،پلکهایم را باز میکنی ... و خودت اولین لبخندی میشوی، که چشمان تارم،می بیند و به شوق می آید! 🕊راستی ... من مانده ام! تو بنده دیگری،جز من نداری، که حتی یک نگاه هم،رهايم نمی کنی؟ و مــــن ...چنان فراموشت می کنم، که گویی هزار دلبرِ عاشق پیشه، جز تو،احاطه ام،کرده است! 🕊مرا ببخـــش؛دلبرِ همه چیـــز تمامِ من سجاده ام،بوی عطر گرفته است ... عطر"مغفــرت"تـــو را! هفتمین سحر را به نام "مغفــرتت"می گشایم ... 🕊و نام تـــو را، چنان جرعه جرعه، سر می کشم،که نور چشمانت، تمام لجن های قلبم را، به چشم برهم زدنی، تار و مار کند. 💠قنـــوت من ... و نـامِ نـامی تو؛ یا غفــارُ .... یا غفــارُ ... یا غفــار ... 👇 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ امام زمانمــ ❤️ـــــــ نکرده ای تو فراموش لحظه ای ما را نبوده ای تو دمی غافل از محبانت✨ آقا جان ممنونتیمـ💖😍 منتظرانت رو هر چند غفلت می کنند😔 فراموش نمی کنی 🌷🍃💖 همین که تو هر صبح در خیالِ منی؛ حالِ هر روزِ من خـوب است... صبحت بخیر آقایِ خوبی ها ❤️ 🌸 ✋سلام مهربانان همراه صبحتون بخیر در پناه خدا و نگاه (عج) 👇 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze7.mp3
4.22M
🍃🌷 ﷽ (تندخوانی) قرآن کریم 🔊 قاری معتز آقایی 🕐 زمان: ۳۵ دقیقه 🍃🌺خوشبختي یعني بہ نیابت از امام زمانت هر روز قرآڹ بخوني... 🌸 👇 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللّهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ، وَ مَقَالَةِ الْمُتَحَرِّزِينَ، وَ أَعُوذُ بِاللّهِ تَعَالَى مِنْ جَوْرِ الْجَائِرِينَ، وَ كَيْدِ الْحَاسِدِينَ، وَ بَغْيِ الظَّالِمِينَ، وَ أَحْمَدُهُ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ، اَللّهُمَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ بِلا شَرِيكٍ، وَ الْمَلِكُ بِلا تَمْلِيكٍ، لا تُضَادُّ فِي حُكْمِكَ، وَ لا تُنَازَعُ فِي مُلْكِكَ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، وَ أَنْ تُوزِعَنِي مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِي غَايَةَ رِضَاكَ، وَ أَنْ تُعِينَنِي عَلَى طَاعَتِكَ وَ لُزُومِ عِبَادَتِكَ، وَ اسْتِحْقَاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْفِ عِنَايَتِكَ، وَ تَرْحَمَنِي بِصَدِّي [وَ صُدَّنِي ] عَنْ مَعَاصِيكَ مَا أَحْيَيْتَنِي، وَ تُوَفِّقَنِي لِمَا يَنْفَعُنِي مَا أَبْقَيْتَنِي، وَ أَنْ تَشْرَحَ بِكِتَابِكَ صَدْرِي، وَ تَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرِي، وَ تَمْنَحَنِي السَّلامَةَ فِي دِينِي وَ نَفْسِي، وَ لا تُوحِشَ بِي أَهْلَ أُنْسِي، وَ تُتِمَّ إِحْسَانَكَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمْرِي، كَمَا أَحْسَنْتَ فِيمَا مَضَى مِنْهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. 📿💠ترجمه💠📿 به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهرباني اش هميشگى است. به نام خدا كه كلمه پناه جويان و گفتار پرهيزكاران است، و پناه مي برم به خداي بلندمرتبه از ستم ستمگران، و نيرنگ حسودان، و سركشي ظالمان، و او را مي ستايم ستايشي برتر از ستايش ستايشگران، خدايا! تويي يگانه بي انباز، و پادشاه علي الاطلاق، در فرمانروايي ات مخالفت نشوي، و در پادشاهي ات هماوردي نداري، از تو مي خواهم كه بر بنده و فرستاده ات محمد درود فرستي، و سپاس نعمت هايت را چنان قسمت من كن كه مرا به كمال خشنودي ات نائل گرداند، و به بركت عنايت خويش بر طاعت و مداومت عبادت خود و شايستگي پاداشت ياري نمايي، و تا زنده ام به بازداشتن از گناهانت بر من مهر ورزي، و تا پايان عمر بر انجام آنچه بهره ام رساند توفيقم دهي، و به كتاب خود (قرآن) براي پذيرش حق، سينه ام را فراخ گرداني، و بار گناهانم را با تلاوتش از نامه اعمالم فرو ريزي، و ، و كساني كه به آن ها انس گرفته ام از من وحشت زده نكني، و در باقيمانده عمر، احسانت را بر من تمام نمايي چنان كه در گذشته عمرم بر من احسان نمودي، اي مهربان ترين مهربانان. ✅ الهی آمین 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ 🍎چند توصیه‌ پزشکی مخصوص ماه رمضان 🥛شربت های ضد عطش سحر کدامند؟ ✨شربت آبلیمو 🌟شربت خاکشیر ✨شربت بیدمشک ❤️🍃زمان افطار تا سحر از عرقیات خنک مثل شاطره و کاسنی استفاده کنید تا حرارت کبد و قلب فروکش کند و تشنگی برطرف شود 💚🍃بدترین کاری که با بدن خود می توانید بکنید این است که از افطار تا سحر بیدار بمانید و مداوم غذا بخورید این کار آسیب های بسیار جدی به بدن وارد می کند 💛🍃پیشگیری از تشنگی روزه داران نوشیدنی تخم شربتی به دلیل نگه‌داشتن آب در دانه‌های این گیاه در ساعات پایانی سحر توصیه می‌شود 💜🍃نوشیدن سه قاشق گلاب در هنگام افطار گلاب به دلیل خاصیت ضد «سودا» که دارد، خاصیت دارویی داشته و برای تقویت معده مفید است ❤️🍃دوغ افطار ممنوع دوغ موجب بیحالی و بی حسی بیشتر بدن می شود علل نوشیدن آب گرم بعد از افطار به جای آب سرد و یخ جلوگیری از ترک خوردگی دندان ها و سلامت کبد و معده است 💚🍃در ماه رمضان از مصرف میوه غافل نشوید قبل از خواب با مصرف یک عدد سیب می توانید هم به کاهش وزن خود کمک کنید و هم دهان خود را ضد عفونی نمایید. 🌸همراهی تون در هشت بهشت باعث افتخاره🌸 👇 💖 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🎁ثواب روزه 👈🏼 حضرت امام باقر (علیه‌السلام) : "يا جابِرُ ! مَنْ دَخَلَ عَلَيهِ شَهرُ رَمضانَ وَصامَ نَهارَهُ وَقامَ وَرْداً مِنْ لَيْلِهِ ، وَحَفِظَ لِسانَهُ وَفَرجَهُ وَغَضَّ بَصَرَهُ وَكَفَّ اذانَهُ ، خَرَجَ مِن الذُّنُوبِ كَيَومٍ وَلَدَتهُ اُمُّهُ . قالَ قُلْتُ : ما احَسنَ هَذا مِنْ حَديث ، جُعِلتُ فِداكَ . قالَ : ما اشَدَّ هَذا مِنْ شَرطٍ". 📝 هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و روزهايش را روزه بدارد و پاسى از شب را به نيايش برخيزد و زبانش را نگهدارد و چشم خود از حرام بربندد و آزار به كسى نرساند، مثل روزی که از مادر متولد می شود، از گناه پاكيزه مى‌شود. گفتم: چه حديث خوبى! حضرت فرمودند: و چه شرايط دشوارى! 📚 من لا یحضره الفقیه ، ج ۲ ، ص ۹۸ . 🌸همراهی تون در هشت بهشت باعث افتخاره🌸 👇 💖 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🔰عنایات ویژه خداوند در ماه رمضان ✨پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند ⭐️به امت من در ماه رمضان پنج چیز داده شده كه به امت هیچ پیغمبری پیش از من داده نشده است: ✅اول هرگاه شب اول ماه رمضان فرا رسد خداوند به سوی آنان نظر می كند و كسی كه خدا به او نظر كرده هرگز او را عذاب نمی كند. ✅دوم بوی بد دهان آنان به هنگام غروب در نزد خدا خوشبوتر از بوی مشك است. ✅سوم ملائكه برای ایشان در شب و روز استغفار می كنند. ✅چهارم خداوند بلند مرتبه به بهشتِ خویش امر می كند كه برای بندگان من استغفار نموده و خود را برای آنان تزیین كن پس چه نزدیك است كه سختیها و اذیتهای دنیا، آنها را در خود فرو ‍ ببرد و به سوی بهشت من و كرامت من بروند. ✅پنجم هرگاه شب آخر فرا رسد، خداوند همه ی آنان را می آمرزد. 📚بحارالانوار ج ۹۶ ص ۳۶۷ 🌸بــفـرمــائــیـد هـــشـــتــ بــهــشـــتــ🌸 👇 💖 https://eitaa.com/eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ بس که خوردم غم تو روزه ی من باطل شد نرخ کفاره ی این خوردن عمدی چند است؟ 🌸 👇 💖 https://eitaa.com/eightparadise
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 🍃🌷 ﷽ 📝 احمد آقا روبه مهیا گفت: ــــ اینو زدم، به خاطر اینکه بهت گفته بودم، حواستو جمع کن و دست از این کارا بردار. اما گوش ندادی و نزدیک بود خودت رو به کشتن بدی! مهیا، نگاهی به چشم های پدرش که از اشک سرخ شده بودند، انداخت. محمد آقا همه را به داخل دعوت کرد. محسن همان جا خداحافظی کرد و رفت. مریم، که از بیرون، شاهد همه اتفاقات بود، اشک هایش را پاک کرد و به طرف آشپزخانه رفت. محمد آقا روبه مریم گفت: ــــ دخترم! مهیا رو ببر بالا، یکم استراحت کنه... مهیا به کمک مریم از پله ها بالا رفت. شهاب می خواست حرفی بزند؛ اما با اشاره پدرش حرفی نزد و با اجازه ای گفت و او هم بالا رفت. مهیا روی تخت نشست. مریم کنارش نشست و صورتش را نوازش کرد. و با صدای لرزانی گفت: ــــ خوبی؟! همین کلمه کافی بود؛ کافی بود که مهیا یاد سیلی پدرش و اتفاق امروز بیفتد. خودش را در آغوش مریم انداخت و هق هق اش را درون آغوش مریم خفه کرد... شهاب که به سمت اتاقش می رفت با شنیدن صدای گریه ی دخترها پشت در ایستاد. به دیوار تکیه داد. چشمانش را بست و برای هزارمین بار خود را لعنت کرد... مهیا از آغوش مریم بیرون آمد. دستی به صورت مریم کشید و اشک هایش را پاک کرد. با خنده گفت: ــــ من سیلی خوردم... تو چرا گریه میکنی؟! مریم خندید! ـــ نگاه کن صداش رو! ـــ همش تقصیر این داداشته دیگه... از بس که صداش کردم! ـــ اااا...من رو داداشم غیرت دارم ها!! مریم شرمنده گفت و ادامه داد: ــــ میدونم که نرجس باعث این اتفاق شده... ـــــ آخ...یادم انداختی من این دختر رو گیر بیارم؛ تک تک موهاشو میکنم. دختره ی بیشعور... من که میدونم از کجا سوخته!!! ــــ از کجا؟! ــــ بابا خره... این به داداشت علاقه داره!! ــــ نرجس؟!؟نه بابا!!! ـــ برو بینم. مطمئنم فکر کرده من هم به داداشت حسی دارم؛ اینکارا رو میکنم. مرده شور خودش و مادرش رو ببرن! ــــ خواهرم! در مورد دختر عمه و عمم داری صحبت میکنی ها! ــــ صحبت کنم، مشکلی داری؟!؟ ــــ نه! من غلط کنم مشکلی داشته باشم! ــــ آها! حالا درست شد. مهیا همراه پدر و مادرش عزم رفتن کردند... همه در حیاط ایستاده بودند و در حال خداحافظی بودند. مهیا قبل از اینکه بیرون برود، نگاهی به پنجره اتاق شهاب انداخت. شهاب پشت پنجره در حالی که دستانش در جیب هایش بود؛ ایستاده بود. مهیا سرش را پایین انداخت، و به سمت در خانه شان رفت... ... ✍نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 👇 🆔 @eightparadise 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 🍃🌷 ﷽ 📝 شهاب نگاه آخر را به بیرون انداخت پرده را کشید و روی تخت نشست. سردردش امانش را بریده بود اتفاقات امروز اصلا باورش نمی شد. از گم شدن مهیا، از کاری که نرجس کرد، از شکستن دست مهیا تا سیلی خوردن مهیا هیچکدام برایش قابل هضم نبود. با صدای در به خودش آمد ـــ بفرما مریم وارد اتاق شد صندلی را برداشت و روبه روی تخت گذاشت ــــ شهاب حالت خوبه ؟ شهاب دستی به صورتش کشید. ـــ نمیدونم مریم امروز خیلی اتفاقات بدی افتاد هضم کردنشون برام سخته مخصوصا کاری که نرجس انجام داد . مریم با ناراحتی سرش را پایین انداخت😔 ـــ میدونم برات سخت بود امروز برای هممون اینطور بود .اما کاری که نرجس انجام داد ،واقعیتش خودمم نمیدونم چی بگم باورم نمیشه نرجس همچین کاری کرده باشه شهاب نیشخندی زد ـــ انتظار دیگه ای از تک فرزند حاج حمید نداشته باش. ــــ شهاب چرا مهیا اینقدر زخمی بود من نتونستم ازش بپرسم . شهاب با یادآوری مهیا و حال نامساعدش چشمانش را محکم روی هم فشار داد. ـــ مریم جان میشه فردا برات تعریف کنم الان خیلی خستم فردا هم باید برم سرکار . مریم از جایش بلند شد ـــ باشه شبت بخیر مهیا با کمک مهال خانم لباس راحتی تنش کرد. مهال خانم پانسمان هایش را برایش عوض کرد بعد از خوردن سوپ مرغ روی تخت دراز کشید. ـــ مهیا مادر من برم برات آب بیارم داروهاتو بخوری . مهیا پتو را روی خودش کشید در باز شد ـــ مامان بی زحمت چراغو خاموش کن . با نشستن احمد آقا کنارش سرش را با تعجب سرش را بالا آورد احمد آقا گونه اش را نوازش کرد ــــ اینو زدم که بدونی خیلی نگرانت بودیم دیگه کم کم داشتم از نگرانی سکته می کردم . مهیا شرمنده سرش را پایین انداخت ـــ وقتی محمد آقا درو زد و مارو به خونش دعوت کرد دلم گواهی بد می داد ولی به خودم دلداری می دادم. چیزی نشده تو موقع رفتن سپردیش به شهدا براش اتفاقی نمی افته اما با دیدن دخترشون مریم که چشماش اشکی بود دیگه خودمو برای شنیدن یه اتفاق بد آماده کرده بودم. اون لحظه هم که بهت سیلی زدم نمیدونم چرا و چطور زدم فقط می خواستم جوری تنبیه ات کرده باشم که دیگه این چیزو تکرار نکنی. مهیا پدرش را درآغوش گرفت ــــ شرمنده من نمی خواستم اینجوری بشه. احمد آقا بوسه ای روی سرش کاشت ــــ دیگه زیاد خودتو لوس نکن من برم تو استراحت کن. ـــ اصلا حاجی معلومه خیلی عذاب کشیدید بیاید یکی دیگه بزن تو صورتم. ـــ بس کن دختر بخواب . احمد آقا چراغ را خاموش کرد ـــ هر جور راحتی حاجی دیگه از این فرصتا گیرت نمیاد احمد آقا سرش را با خنده تکان داد و در را بست مهیا با لبخند به در بسته خیره شد حرف پدرش ذهنش را خیلی مشغول کرده بود " موقع رفتن سپردیش به شهدا براش اتفاق نمی افته" ... ✍نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 👇 🆔 @eightparadise 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
🍃🌷 ﷽ 🌷سید شهیدان اهل قلم : اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر، پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراسد. شادی روح مطهر شهدا خصوصاً شهید سید مرتضی آوینی صلوات ✅لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان خوبتــ😍ــون معرفی کنید👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ 🌸 سحر هشتم ... ✍هفت سفره از ضیافتت،جمع شد ... و تو همچنان،به سفره داری ات،مشغولی 🕊خسته نشدی ...؟خدا از بس آغوش گشودی و ... من،رمیدم! از بس،بوسه بارانم کردی و ... من ساده از کنار بوسه های بی نظیرت رد شدم! از بس،سفره گستردی و ... من به هنر رنگ رنگِ تو،دل ندادم؟ 🕊خودم ...از خودم خسته ام،خدا! از قلبی،که توان دریا شدن ندارد، از بالهایی،که جانِ بال زدن ندارد، از سجده هايي،که به درآغوش کشیدنت، ختم نمی شود، 👈هشت سحر است که؛ زمین را برایم خلوت کرده ای تا مــن، دست در دست تو ... گوشه ای از آسمان را بگیرم و پرواز کنم. امـــــا،سنگینی روح کوچکــم، چنان زمین گیرم کــرده، که حتی هوس پرواز هم، به سرم نمی افتد! 🕊چه کنم، محبـــوبم؟ بی تــو همه آسمان هم، در یک شیشه دربسته،حــبس می شود؛ چه رسد به روح تنــگ من،که عمريست در چهارچوب بدنم،حبس شده است! 🕊امشب برای دریا شدنم،قنوت می گــیرم، برای رها شدنم از زنجیرهایی، که پای دل مرا ســـخت بسته اند. 🕊تــو؛تنها گشاینده گره های کور زمینی. من جز تــو،هیچ گره گشایی را نمي شناسم. 🕊یک سوال؛ خدا ؛ امشب گره های کوری را که همه عمر، به پای قلبم زده ام، باز می کنی؟ 😢 👇 💖 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جزء8.mp3
4.07M
🍃🌷 ﷽ (تندخوانی) قرآن کریم 🔊 قاری معتز آقایی 🕐 زمان: ۳٣ دقیقه 🍃🌺خوشبختي یعني بہ نیابت از امام زمانت هر روز قرآڹ بخوني... 🌸 👇 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ شهید سپهبد علی در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح سازمان مجاهدین خلق در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونی‌اش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش ترور شد. طبق گزارشی از خبرگزاری ایسنا، زهره قائمی، به عنوان مسئول عملیات ترور صیاد شیرازی معرفی شد. در مراسمی با حضور مقام معظم رهبری حفظه‌الله تعالی و مقامات لشکری و کشوری و جمعی از دوستدارانش، علی صیاد شیرازی در قطعه ۲۹ بهشت زهرا به خاک سپرده شد. شادی روح مطهر شهدا خصوصاً این شهید بزرگوار صلوات 🌸 👇 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ قسمت 1⃣8⃣ « در ذکر چند مثلی که موجب تنبه مؤمنان است» ۵- براى دنائت و پستى جهل ، و تحريص بر علم و هنر. ابوالقاسم راغب اصفهانى در كتاب ذريعه آورده كه مرد حكيم دانايى بر مردى وارد شد، ديد خانه اى آراسته و فرشهاى ملوكانه پهن نموده و لكن صاحب منزل مرديست جاهل و نادان ، عارى از حليه علم ، خالى از فضيلت ، به صورت انسان . آن حكيم كه چنين ديد بر صورت او آب دهان انداخت . آن مرد از اين كار حكيم بر آشفت و گفت : اين چه سفاهت و بيخردى بود كه از تو سر زد اى حكيم ؟ حكيم فرمود: اين سفاهت نبود بلكه حكمت بود؛ زيرا كه آب دهان را در جايى كه خسيس تر و پست ترين جاهاى منزل است مى افكنند، و من نديدم در منزل تو پست تر از تو جائى باشد، لاجرم تو را شايسته اين كار ديدم پس آب دهان خود را به صورت تو افكندم . مؤ لف گويد: اين مرد دانا بر قباحت و دنائت جهل او را تنبه فرمود و اينكه قبح و زشتى آن با داشتن منزل خوب و پوشيدن لباسهاى فاخر زايل نخواهد شد. و لكن مخفى نماند كه فضيلت براى علم وقتى است كه با عمل همراه باشد و اين فضيلت با آن خصلت شريفه تواءم گردد. چه خوب گويد شاعر: نیست از بهر آسمان ازل نردبان پایه به ز علم و عمل بهر بالا و شیب منزل را حکمت جان قوی کند دل را اندرین راه اگرچه آن نکنی دست و پایی بزن زیان نکنی هرکه او تخم کاهلی دارد کاهلی کافریش بار آرد هرکه با جهل و کاهلی پیوست پایش از جای رفت و کار از دست قال عيسى بن مريم (ع): اشقى الناس من هو معروف عند الناس بعلمه مجهول بعمله ؛ يعنى حضرت عيسى (ع) فرمود: شقى ترين مردم كسى است كه معروف باشد نزد مردم به علم و مجهول باشد به عمل 📚 👇 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🍂 حزب اللهی واقعی باشید. 🍂 🕋 لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (مجادله/۲۲) ⚡️ترجمه: هيچ قومى را نمى يابى كه به خدا و قيامت مؤمن باشند و در همان حال با كسى كه در برابر خدا و رسولش موضع گرفته است، مهرورزى كنند، حتّى اگر پدران يا پسران يا برادران يا خويشانشان باشند. آنان حزب خدا هستند، آگاه باشيد كه تنها حزب خدا پيروز و رستگارند. ✅ يك دل، دو دوستى بر نمى دارد. دوستى خداوند با دوستى دشمنان دين خدا قابل جمع نيست. ✨ حزب اللهی حقیقی با دشمن خدا دوست نمی شود. 🍁 به امام صادق عليه السلام گفتند: فلانى به شما محبت مى ورزد ولى نسبت به برائت از دشمنان شما ضعيف عمل مى كند. حضرت فرمودند: دروغ مى گويد كسى كه ادّعاى محبت ما را دارد و از دشمن ما دورى نجسته است. بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🍁 با شوهرت مثل یک کتاب رفتار کن. فصل‌های خسته‌کننده آن را اصلاً نخوان! 🍁 اگر از همسرت درخواست یا خواهشی داری، حتماً به زبان بیاور، او که علم غیب ندارد. 🍁 از دیگران در خلوت، انتقاد و در حضور جمع، تعریف و تمجید کن. 🍁 ابراز شادمانی را یاد بگیر، حتی اگر قلباً شاد نباشی. 🍁 كوتاه آمدن از يك گفت‌وگوي رنج‌آور، معنايش کم‌آوردن نيست! 🍁 هميشه طوري رانندگي كن كه دوست داري فرزندانت در آينده آن‌گونه رانندگي كنند. بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise