#تبیین
#انتخابات
🔰رأی اجباری
آیا می دانید ۲۲ کشور در جهان هستند که قانون "رأی اجباری" را تصویب کردهاند؛ و در صورت عدم رعایت، مجازات سختی را برای شهروندان در نظر میگیرند؟!
سوئیس
آرژانتین
بلژیک
استرالیا
برزیل
بولیوی
و ......
مسئولان این کشورها می گویند رأیگیری مانند سایر مسئولیتهای مدنی مثل مالیات و آموزش اجباری است و در صورت عدم مشارکت مشمول جریمه نقدی و منع از سایر حقوق شهروندی مثل صدور پاسپورت و امورات بانکی و.... خواهند شد
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
|#دیداریار|
#حاشیهنگاری حاجرحیم #آبفروش
از دیدار ستایشگران اهلبیت(ع)
با رهبرمعظمانقلاب؛ ۱۴۰۲
🔸(قسمت یازدهم/دو)
«این #حسن! کیست که عالم همه دیوانه اوست...»
#امیر شعر اصلی را شروع میکند:
«بسمالله النور
مثل یک روزنه در ظلمت زندانیها
مثل مهتاب شب تار بیابانیها
میرسد رحمت او وقت پریشانیها
نور او جلوه عطا کرد به نورانیها
پیش خورشید حقیرند چراغانیها
نور تابید و در اطراف خودش عالم ساخت
نور از رانده درگاه خدا آدم ساخت
نور از درد برای دل ما مرهم ساخت
آمد و در دل ایران دو دژ محکم ساخت
خوش بر احوال قمیها و خراسانیها
نور از قید زمان، قید مکان بود رها
نور زهراءاست که بر هر دو جهان داد بها
خلَقَ عزَّوجل جنَّةَ و النارَ لها
فاطمه لیله قدر است وَ «من اَدرکَها»
هر که فهمید رسیدهاست به حیرانیها
با دعای سحرش نمنم باران میساخت
از کنیزان درش حافظ قرآن میساخت
نه فقط چادر او قنبر و سلمان میساخت
چادر خادمهاش نیز مسلمان میساخت
حیف کم بود از این دست مسلمانیها
فاطمه [یک «سلامالله علیها» را هم ساده و مانند جمله معترضه این وسط میگوید] که دو جهان ریزهخور خانه اوست
پسری دارد و رزق همه بر شانه اوست
نمک سفره ما نیز به شکرانه اوست
این #حسن! کیست که عالم همه دیوانه اوست
گوشهای از کرم اوست فراوانیها»
این تغییر نام مبارک امام #حسین به امام #حسن در یک شعر معروف، توجه مخاطب را به مضمون شعر، دوچندان میکند و لحظهای از این شگفتانه، دچار بهت میشود...
«جوهر فاطمه از جوهره معبود است
موقع صحبت از او فلسفه هم محدود است
به ارسطو و به سقراط بگو مشهود است
فاطمه فلسفه خلقت عالم بوده است
تا نگردند دگر این همه یونانیها
متن تاریخ نگفتهاست جنایتها را
آن همه شیعهکشی، حمله و غارتها را
ننوشتهاست مگر طرز شهادتها را
کاش میشد که عوض کرد قضاوتها را
آه! از غصه پرقصه نادانیها!
نمیدانم شاعر عامدانه «قصه پرغصه» را «غصه پرقصه» آورده یا #امیر اشتباه میخواند!
«مثل تاریخ نوشتهاست که در دورانی
وقت سرکوب وقیحانه دژخیمانی
چنگ میزد به سر خویش، زن ایرانی
تا مبادا که بیفتد به همین آسانی
چادر فاطمه از دست رضاخانیها
هر زمان حادثهها مهلک و ویرانگر بود
هر زمان نان، سر این سفره کمی کمتر بود
باز هم رحمت او راهحل آخر بود...»
«چادر فاطمه...» اصلاح میکند: «سایه چادر او بر سر این کشور بود»
«مادری کرده برای همه ایرانیها»
«پیچ تاریخ...» تکرار و اصلاح میکند:
«پیچ تاریخی امروز کمی تندتر است
پیشرو راهزنی هست، خبر معتبر است
شیعه جمعیتش امروز ببین در خطر است
نسل امروز پر از ایده و ذوق و هنر است
حیف، غافل شدهایم از دبستانیها»
این تعداد تپُقزدن از #امیر بعید است... هرچند هر آنکه این معرکه را تجربه کرده است، اقرار میکند بهترینها هم برای اولین اجرا در بیت، بیش از پنجاهدرصد تواناییشان را نمیتوانند بروز دهند...
ادامه دارد...
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
|#دیداریار|
#حاشیهنگاری حاجرحیم #آبفروش
از دیدار ستایشگران اهلبیت(ع)
با رهبرمعظمانقلاب؛ ۱۴۰۲
🔸(قسمت یازدهم/سه)
«میخوام که نوکرش باشم...»
#امیر مسمط را ادامه میدهد:
«سر این اسم اگر فتنه و دعواست نترس
جبهه نور اگر یکه و تنهاست نترس
روبهروی تو اگر هم، همه دنیاست نترس
سایه چادر او روی سر ماست نترس
قصه این است بگویید به سفیانیها
گوش کن دارد از آن سمت خبر میآید
اندکی صبر کنی وقت سحر میآید
صبر این طایفه وقتی که به سر میآید
دیگر از خرد و کلان معجزه برمیآید
پس بترسید از این نسل سلیمانیها»
جمعیت تشویقی میکنند... و ادامه میدهد:
«این نه فرض است، نه حدس است، نه یک تحلیل است
سرنوشت همه ابرههها سجیل است
اندکی حوصله کن آخر عامالفیل است
این صدای نفس آخر اسرائیل است...»
صدای تشویق جمعیت بالا میرود: «ماشاءالله...»
«رد نشو ساده از این غیرت لبنانیها
پیش خورشید روا نیست که سوسو بزنیم
ما محال است به جز او به کسی رو بزنیم
جز نجف جای دگر خم شده، زانو بزنیم
حنجره خلق شده تا که دم از او بزنیم
هر چه هم داغ گذارند به پیشانیها
کهکشانها همه بر گِرد نجف سیارند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
کل ذرات که در چرخ فلک دوّارند
به علیبنابیطالب ارادت دارند»
صدای دستهای پراکندهای بلند میشود، اما بلافاصله همراه با «احسنت» و «بهبه» جمعیت، نغمه «حیدر حیدر...» است که به گوش میرسد و کل فضای حسینیه را در بر میگیرد...
«رشته» اخیر را تکرار میکند تا به «بند» خودش متصل کند:
«نجف اشرف او قبله کیهانیها»
در «مسمط» هر چهار مصرع را که همقافیهاند، «رشته» و تکمصرع انتهای هر رشته را «بند» میگویند که بندها با هم، همقافیهاند...
«کاش میشد که شبی موقع باران نجف
مینشستیم کمی محضر ایوان نجف
سر و جان و نفَسی هست، به قربان نجف
دست ما را برسانید به دامان نجف
روزی ماست در این دستبهدامانیها»
اگرچه اجرای مسمط به نسبت، طولانی شد و زمان از وقت مقرر گذشته، اما #امیر بعد از این بند آخر، بلافاصله سرودی را آغاز میکند که حافظه موسیقایی جمع آن را خوب به خاطر دارد و حال و هوای جلسه متفاوت میشود:
«منی که از تولدم،
تو کشوری بزرگ شدم
که از سر مأذنههاش
اسم علی و بچههاش...»
جمعیت به وجد میآیند، اکثریت همراه میشوند و عدهای هم تشویق میکنند و...
جمعیت درست میخواند:
«پیچیده سمت هر طرف...»
اما #امیر باز هم اشتباه میخواند: «میرسه هم...»، جمعش میکند:
«میرسه هم... ت هر طرف، دل میره ایوون نجف»
«میخوام که نوکرش باشم
غلام قنبرش باشم...»
جمعیت این بیت را تکرار میکنند...
و همه با هم ادامه میدهند:
«با علی، با علی، با علی، تا آخرش باشم»
«علیٌّ حبُّه جُنَّة، قسیم النار و الجَنَّة
وصی المصطفی حقاً، امام الإنس و الجِنة
علی مولا، علی مولا، علی مولا...»
#امیر میگوید: «پرچم رو بیارید بالا» و منظورش دستهای جمعیت است...
مجلس را گرم میکند: «ذکر علیٍّ عبادة... همه همه...»
بعد هم به هر حال به #جهاد_تبیین اشارهای میکند:
«جهاد تبیین اینه! تنها کشوریه تو عالم که مؤذن از سر مأذنههاش میگه علی ولیالله...»
البته هرچه فکر کردم، این جهاد تبیین برام تبیین نشد!
«یکبار دیگه همه با هم...
علی مولا، علی مولا، علی مولا...»
آقا مورد لطف قرار میدهند:
«طیبالله انفاسکم...
خدا حفظتون کنه انشاءالله... عاقبت بهخیرتون کنه...»
هرچه نوشتهها را زیرورو میکنم، نشانی از نام شاعر نمییابم، ظاهراً #حاج_احمد نام شاعر را بیان نکردهاند...
حقیقتاً اتفاق ویژه این بخش، همخوانی پایانی سرود خاطرهانگیز «منی که از تولدم...» بود وگرنه مسمطخوانی نسبتاً طولانی ابتدایی، چیز فوقالعادهای که همه منتظرش بودند، نداشت...
من که اشرافی بر اتفاقات آن جلو نداشتم، اما بعد از دیدار دیدم عدهای ناراحتی و گلایه دارند که #امیر بعد از اجرا، حق ادب را به کمال نرسانده و دست آقا را نبوسیده... ضمن اینکه به نظر حقیر، بوسیدن دست پدر، مادر و هر عالم عاملی، نشانهای از ادب یک جامعه و توفیقی الهی است و اگر آن عالم، از سویی سید جلیلالقدری باشد که در جایگاه مرجعیت تقلید جمع کثیری از مؤمنین هم نشسته است و از سوی دیگر امامت جامعه مسلمین را هم بر عهده دارد و به اقرار دوست و دشمن لکه تاریکی در زندگی شخصی و خانوادگی او یافت نمیشود، ارزش این توفیق به مراتب بالاتر میرود...
اما اصل پرداختن به این مسائل و چنین مواجههای را فروکاست امر ولایت و ولایتپذیری به ادبیات سلطانی و دستبوسی و... میدانم...
نشانه ولایتپذیری، عمل به فرمایشات، دستورات و منویات ولی است که در همین دیدارها بیان کرده است...
امر ولایت در عمل به دستورات اهلبیت(ع) و تحقق احکام و ارزشهای الهی در جامعه محقق میشود و این نزاع را از اساس نشانی غلط و بی راهه میدانم...
ادامه دارد...
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
😭این الطالب بدمالمقتول بکربلا
🔺واکنش یکی از اهالی غزه، بعد از هدف قرار گرفتن ماشین انتقال آب شرب از طرف رژیم صهیونیستی:
(درعجبم)
چطور طعم آب
برای کسی خوشگوار باشد،
بعد از اینکه
آن را از حسین(علیهالسلام) منع کردند...
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#غزه
#مظلوم
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
✅ رُویَ عَنِ النَّبیٌِ صلّی اللّهُ عَلیهِ و آله: أَنَّ مَنْ قَرَأَ فِی یَوْمِ الْجُمُعَهِ مِنْ رَجَبٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مِائَهَ مَرَّهٍ کَانَ لَهُ نُوراً یَوْمَ الْقِیَامَهِ یَسْعَى بِهِ إِلَى الْجَنَّهِ .
✅ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر کس در روز جمعهى ماه رجب، صد بار سورهى توحید را بخواند، نورى براى او در روز قیامت خواهد بود که او را به سوى بهشت راهنمایی می کند.
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۰ ص ۴۸۴
⚠️👈 امروز آخرین جمعه ماه رجب است.
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
|#دیداریار|
#حاشیهنگاری حاجرحیم #آبفروش
از دیدار ستایشگران اهلبیت(ع)
با رهبرمعظمانقلاب؛ ۱۴۰۲
🔸(قسمت دوازدهم/یک)حاشیهنگاری
«تغییر جغرافیای حسینیه امام»
بعد از نوشته قبلی، آقا #محسن_محمدی_پناه پیام داد:
«ظاهراً شاعر شعر(مسمط) اقای #محسن_سلطانی بود.»
گفتم:
«اما جایی بیان نشد، درسته؟»
نظر #محسن این نیست:
«من توی ذهنم هست که #حاج_احمد گفت اسم شاعر رو...
بیرون هم که اومدیم #امیر_کرمانشاهی رو با #محسن_سلطانی دیدم و یه خوشوبشی کردیم و یکی از دوستان از #محسن_سلطانی بابت شعر، مخصوصاً اون قسمت دبستانیها تشکر کرد...»
💠💠💠
#حاج_احمد با دو بیت که باز هم به گمانم از خودش باشد، به استقبال آخرین اجرا میرود:
«با مهر پاک حضرت زهراء که کیمیاست
دنیا بدان که این سخن از عمق جان ماست
ما در کنار رهبر حق ایستادهایم
ای اهل کوفه دوره تنهایی شماست»
بعد هم:
«قراره سرود رو زمزمه کنیم و یواشیواش به انتها...» آری، به انتهای اجراها میرسیم...
#حاج_احمد توضیح میدهد که شعر سرود از حجتالاسلام #محمدزمانی و نغمهپردازی آن کار #حمید_رمی و خود #علی_اکبر_حائری است...
چندسالی هست که شعر سرود دیدار را حجتالاسلام #محمدزمانی میگوید... سالهای قبلتر این زحمت بر عهده استاد #غلامرضا_سازگار بود...
ظاهراً جایی برگه سرود، مثل سالهای گذشته، پخش شده، اما من ندیدهام، برگه را از نفر مجاورم میگیرم...
#علی_اکبرحائری همین که میگوید:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
یک نفر با صدای زمختی داد میزند:
«سلامتی آقا صلوات!»
#علی_اکبر هم همراه جمعیت صلوات میفرستد و آغاز میکند:
«شب آیات سوره فردا شد
باغ از جلوه صد چمن معنا شد
هر ابری به برق ادراک خود
بارانی به مقدم زهراء شد
ای شکوه بیهمتا! یا فاطمةالزهراء
ای کران ناپیدا! یا فاطمةالزهراء
ای فراتر از فردا! یا فاطمةالزهراء»
ویژگی سرود امسال این بود که هوشمندانه به نحوی سروده شده بود که بخشهایی را مداح میتوانست تکخوانی کند، اما بخشهایی هم بود که حتماً باید جمعیت همخوانی میکردند، مانند همین «یا فاطمةالزهراء» پایان بند اخیر یا «بالروح، بالدم...»های پایان هر فراز...
«ای... عطری که بهشت پیغمبر دارد
قرآن، مدح تو به صد دفتر دارد
«انا اعطیناک الکوثر» دارد
هستی سرشار، از جام اعطینا
بالروح بالدم لبیک یازهراء
بالروح بالدم لبیک یازهراء»
سرود در چهار فراز سروده شده و هر فراز با «بالروح، بالدم...» پایان مییابد...
«قرآن، متن و فاطمه تشریحش
خلقت چون قصیده او تلمیحش
عالم چون کلاف سر در گم بود
بی اعجاز رشته تسبیحش
ای صبحِ به تن جوشن! یا فاطمةالزهراء
ای مشرقِ جان روشن! یا فاطمةالزهراء
ای باغترین گلشن! یا فاطمةالزهراء
ای... شوقت بر لب حسین با یا اماه
ای با مرتضی در این مقصد همراه
یا «نعم العون علی طاعة الله»
ای زن! از تو شأن زن شد معنا
بالروح بالدم لبیک یازهراء
بالروح بالدم لبیک یازهراء»
جمعیت به نسبت خوب همراهی میکنند، #علی_اکبر هم با همان نازِ صدا سعی میکند نغمه را مدیریت کند، هرچند به نظرم یکیدوجا نغمه از دستش خارج شد، یا حداقل با آنچه در جلسه کارشناسی اجرا کرده بود، متفاوت شد...
#علی_اکبر محجوب و مأخوذبهحیا است و برای اداره جلسه با همان نجابت، خیلی آرام، لابهلای جمعخوانیها گاهی یک «ماشاءالله»ی به جمعیت میگوید...
«باغ از لالهها مواسم دارد
با داغی به دل مراسم دارد...»
واژه «مواسم» اگرچه جمع «موسم» است اما به نظرم واژه متعارفی نیست، بهویژه برای سرود که کلاً جنبه عمومی بیشتری دارد...
«هر جا نامی از شهادت زندهاست
عطر یاد حاج قاسم دارد
ای صلابت منظوم! قاسم سلیمانی!
ای مقتدر مظلوم! قاسم سلیمانی!
راز تا ابد مکتوم! قاسم سلیمانی!...»
این «قاسم سلیمانی»ها را هم جمعیت با بغضی حماسی تکرار میکنند...
«ای... جان تو فدای رهبر از آغاز
شد عشق خمینیات بال پرواز
حک بر سنگ قبر تو نام «سرباز»
یادت در جان هنگام هم عهدی
بالروح بالدم لبیک یا مهدی
بالروح بالدم لبیک یا مهدی»
فراز آخر را که #علی_اکبر شروع میکند، جمعیت از انتها همه ایستادهاند...
برخی هم در حال حرکت و راهیافتن به جلو... جغرافیای حسینیه برای آغاز صحبتهای آقا، در حال تغییر است!
«برپا شد دوباره محشرمحشر
در میدان سواره لشکرلشکر
ای قدس شریف! النصرالنصر
ای صهیون دون! خیبرخیبر
بر عهد نخستینم، من یار فلسطینم
بر سنت دیرینم، من یار فلسطینم
با جهاد تبیینم، من یار فلسطینم...»
این «من یار فلسطینم...» را جمعیت با همه انرژی ادا میکنند...
«ای... راه سربلند طوفانالاقصی
میبینی رهایی خود را فردا
از چنگال اسراییل و آمریکا
آمد وقت فتح بدر و خیبر
بالروح بالدم لبیک یا حیدر
بالروح بالدم لبیک یا حیدر»
ادامه دارد...
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir