.
🏴سبک #زمینه روضه ای شهادت #امام_سجاد علیه السلام
#زمینه_امام_سجاد
#چهل_ساله
🏴بند اول
چهل ساله
به غما مبتلام،میسوزم
که دارم با دعام،میسوزم
دعا واسم شده بهونه
یاد کرب و بلام،میسوزم
داغ هجده عزیزو نصفه روز
من تو صحرای کربلا دیدم
من شهادت میدم غریب بودن
سراشونو رو نیزه ها دیدم
کربلارو یادم نرفته
عاشورارو یادم نرفته
زیر چکمه ی شمر حرومی
من بابارو یادم نرفته
آه و واویلا
یا ابالمظلوم
🏴بند دوم
چهل ساله
که منم بی قرار،میبارم
مثه ابر بهار،میبارم
تا میبینم یه کودکو من
به یاد شیرخوار،میبارم
میخونم روضه یاد قحط آب
چی میشد میرسید یه قطره آب
جای آب اون تیر سه شعبه شد
چاره ی کار طفلک رباب
هنوز اصغر یادم نرفته
تیر و حنجر یادم نرفته
گلوشو گوش تا گوش برید و
تن بی سر یادم نرفته
آه و واویلا
یا ابالمظلوم
🏴بند سوم
چهل ساله
که گرفته صدام،گریونم
زخمیه دست و پام،گریونم
تو اسارت به والله شام
سخت گذشته برام،گریونم
میکنم گریه یاد شهر شام
مارو بردن بین یهودی ها
ردمون کردن از تو بازار و
اونجا میخندیدن به ما اونا
اون روزارو یادم نرفته
شامیارو یادم نرفته
مارو بردن بزم شراب و
نگاهارو یادم نرفته
آه و واویلا
یا ابالمظلوم
#شهادت_امام_سجاد
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇
.
🏴سبک #زمزمه یا #واحد_سنگین ایام اسارت آل الله از کربلا تا #کوفه
#زمزمه_ایام_اسارت
#واحد_ایام_اسارت
#ای_جان_خواهر
🏴بند اول
ای جان خواهر،حسین برادر/چرا به روی،نیزه نشستی
دارم از این غم،میمیرم آخر/چرا به روی،نیزه نشستی
تو رفتیو من خون جگر شدم ای برادر
با قاتلِ تو همسفر شدم ای برادر
همراه تو با راس تو میام ای برادر
بالای نی قرآن بخون برام ای برادر
سالار زینب
غمخوار زینب
ای یار زینب
دلدار زینب
اخا یا مظلوم
🏴بند دوم
تو که نخواستی،قلبم بِرَنجه/چرا به روی،نیزه نشستی
حالا ببین که،میشم شکنجه/چرا به روی،نیزه نشستی
پشت سرت،منو به زور،میارن برادر
برای معجر من نقشه دارن برادر
با حرف بد،مشت و لگد،منو میدن آزار
با دسته بسته بردنم منو بین اغیار
سالار زینب
غمخوار زینب
ای یار زینب
دلدار زینب
اخا یا مظلوم
🏴بند سوم
بُردی توون و،صبر و قرارم/چرا به روی،نیزه نشستی
میخنده دشمن،به حال زارم/چرا به روی،نیزه نشستی
از دشمنت من تازیانه خوردم برادر
از کربلا تا کوفه جان سپردم برادر
مثل سرت من هم سرم شکسته برادر
خون روی پیشانیِ من نشسته برادر
سالار زینب
غمخوار زینب
ای یار زینب
دلدار زینب
اخا یا مظلوم
#اسارت
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
👇👇👇
.
🏴سبک #زمزمه یا #شور روضه ای به بهانه ی شهادت جانسوز #امام_سجاد علیه السلام
#زمزمه_امام_سجاد
#مگه_میشه_گریه_نکنم
مگه میشه گریه نکنم
مگه میشه حالم بد نشه
اونا جلو چشمم بریدن
آخه سر بابامو
مگه میشه آروم بگیرم
مگه میشه حالم خوب بشه
آخه جلو چشمم دزدیدن
انگشتر بابامو
مگه میشه ضجه نزنم
نمیشه که من عذاب نکشم
آخه جلو چشم من زدن
رو نیزه سرهارو
مگه میشه مضطرب نشم
مگه میشه غصه نخورم
آخه میدیدم که میزنن
سیلی دخترارو
🕯🕯🕯🕯
مگه میشه از شام بلا
بگن و من آزرده نشم
آخه مارو بردن اونجا از
بین یهودی ها
مگه میشه از خرابه ها
بگن و من افسرده نشم
نمیشه که از یاد ببرم
رقیه رو اونجا
مگه میشه دردام کم بشه
نمیشه که زخمام خوب بشه
هنوزم از اونروزا رو تن
کبودی رو دارم
مگه میشه خون نبارم و
نمیشه طاقت بیارم و
آخه چجوری بگم من از
شامیا بیزارم
۱۴۰۳/۰۴/۲۷
#شهادت_امام_سجاد
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
.
|⇦•شاهد مقتل همه...
#روضه_امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی
●━━━━━━───────
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورَد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقّلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر از عبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها میدید
لحظهی پایکوبیِ سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میان راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت: ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار، احترامش کن
چقدر طول میدهی نامرد
زیر و رویش نکن تمامش کن
#شاعر: حسن لطفی
*خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...*
دارن زنده زنده ترا دفن میکنند
برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند
*اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید...
آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین...
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_سجاد
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#سید_مهدی_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
30569-attachment-shahadat_emam_sajad_hoseyni_2.mp3
3.19M
|⇦•شاهد مقتل همه ...
#روضه و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سید مهدی حسینی
.
#شور
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_شور
لحظه های آخرم ، یاد داغ کربلام
گاهی یاد مقتل و ، گاهی یاد شهر شام
از یادم نمی ره اون ، گودال و مصیبتاش
دیدم تشنه کُشتنش ، بابامو توو ازدحام
ای وای ای وای حسین
چل ساله برا غم ، بابام خون شده چشام
چل ساله که روز و شب ،مرگم رو همش میخام
پیش چشم من سر ، بابام و بریدن و
دیدم توی قتلگاه ، جسمش رو دریدن و
ای وای ای وای حسین
دیدم راس بی سر و ، روی خاک قتلگا
دیدم با چشه خودم ، بابام و به زیر پا
داره روضه های غم ، توو یادم مرور میشه
خاطرات من همه ، زخم دود و آتیشه
ای وای ای وای حسین
با سنگا سرم شکست ، توی کوچه های شام
همراهه مخدرات ، رفتیم بین ازدهام
خندیدن به حال ما ، یک عده حرومیا
جونم روی لب رسید ، توی مجلس حرام
ای وای حسین
از یادم نمیره که ، زد با چوب خیزرون
بابای منو یزید ، میزد خیلی بی امون
کابوسه غمای شام ، دائم پیش چشممه
ما رو عده ای با دست ، میدادن همش نشون
ای وای ای وای حسین
#عباس_قلعه✍
👇
.
#شور
#اسارت_شور
#کوفه
ای یوسف من/ کو پیروهنت
افتاده رو خاک/ اعضای تنت
تو دست سنان/ افتاده سرت
خون می چکه از/ چشمای ترت
هتک حرمت به همه قافله شد
جلو چشمام چه قدر هلهله شد
روی نیزه سر تو رفت کوفه
خواهرت همسفر حرمله شد
(وای من وای من ای حسین۴)
ای شاه غریب/ ای شیب خضیب
کشته شده ای/ با طرز عجیب
دور از وطنی/صد پاره تنی
شُهره شده ای/ به بی کفنی
عده ای زدن تو رو با شمشیر
عده ای با سنگ و چوب و با تیر
عده ی زیادی هم با نیزه
کشتنت با سختی با هر تقدیر
(وای من وای من ای حسین۴)
وای از شبای/ سردِ اسیری
دل خون شدم از / دردِِ اسیری
دیگه چی بگم / از رد طناب!؟
از کوفه و از / بازار و شراب
کوفیا قلب منو سوزوندن
چرا ما رو خارجی می خوندن
تو محلهی یهودی دیدم ...
سر پاکِ تُو رو می چرخوندن
(وای من وای من ای حسین۴)
#حسن_کردی
#روح_الله_نوروزی
👇
.
#تنور_خولی
سلام مادر .... ببین با من چها کردن
لب تشنه ... سرم از تن جدا کردن
ببین موهام .... پر از خاکستر و خونه
سرم اینجاس ... تنم بین بیابونه
سلام مادر ... چرا دیر اومدی مادر
بگو امشب ... به زینب سرزدی مادر
ته گودال ... که غوغا شد کجا بودی
سر نعشم .... که دعوا شد کجا بودی
......
سلام مادر ... چرا پر خونِ موی تو
سلام مادر ... بریده کی گلوی تو
خودم دیدم ... چها بر روزت آوردن
به پیش من ... لباس کهنتم بردن
ته گودال ... برای تو دعا کردم
تو دست و پا ... زدی و من نگا کردم
#عبدالحسین✍
.👇
.
#زمینه
#اسارت
#حضرت_زینب_زمینه
سَلامٌ عَلَی العَطشانِ عِندَ الفُرَات
سَلامٌ عَلَي العُريانِ ذِي الزَّفَرات
سَلامٌ عَلَي الاَبدانِ فِي الفَلَوات
گریهمیکنمصبحوشام بامهدیعلیهالسّلام
تویروضههاتاز خُدا ظُهورِ آقامو میخوام
بِعَطَشِ الحُسَین (ای خدا)۳
فرج آقارو برسون صاحب مارو برسون
مُنتقم حقیقیِ کرببلارو برسون
یا مُنتقم الحسین (العَجَل)۳
حسین جان قسم به رگهای حنجرت
میخواستش بمونه پیش تو خواهرت
ولی داره میره ناچارا با سرت وای من
روی ناقه بی جهاز نشونده منو دشمنت
خداحافظی میکنم با زخمای رو تنت
به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
یاسیدنا الغریب (یاحسین)۳
زیر تیر و نیزه مدفون شد پیکرت
بمیرم که رفت از دستت انگشترت
شنیدم داداش ضجه میزد مادرت وای من
تنترو زمینمونده بود سرت رفتهبود تو تنور
دارم بوسه میدم تورو ولی دیگه از راه دور
راس تورا به روی نی هرچه نظاره میکنم
سیر نمیشود دلم نگه دوباره میکنم
یاسیدنا الغریب (یاحسین)۳
#محمد_قاسمی✍
.👇
.
#زمینه
#اسارت_زمینه
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
نظر به حال من بی پناه کن/حسین جان۲
از روی نیزه خواهر و نگاه کن/حسین جان۲
شده پر از حرامیا
دور و برم حسین من
بیا ببین قاتل توست
همسفرم حسین من
وای حسین....
(حسین من...)
نیستی ببینی خون بر دلم شد/حسین جان۲
حرمله نزدیک به محملم شد/حسین جان۲
داره آتیشم میزنه
نگاه نامحرم حسین
اونکه بریده سرتو
داد کشید سرم حسین
وای حسین
چشماتو رو نیزه ببند برادر /حسین جان۲
نبینی سنگ میزنن به خواهر/حسین جان۲
هرچی که سنگ میزنن
کاش بخوره به خواهرت
ولی یدونه سنگ هم
نیاد به نزدیک سرت
وای حسین...
خیره شده رقیه دختر تو /حسین جان۲
رو نیزه ها به زخم حنجر تو/حسین جان۲
فدای رگهای گلوت
فدای چشمای ترت
تا دلش آروم بگیره
نگاه کن به دخترت
وای حسین...
#عبدالزهرا
#اسارت
.👇
.
#زمینه
#شهادت_امام_سجاد
#امام_سجاد_زمینه
#زمینه_امام_سجاد
تشنه لب کربلا/ یا ابتا یاحسین
کشته سر نیزه ها /یا ابتا یاحسین
گریه کنم روز و شب / بهر تو ای سر جدا
نرفته از خاطرم / مصیبت کربلا
یا ابتا یاحسین /یا ابتا یاحسین
.......
خیمه که آتش گرفت / کار حرم زار شد
بر تن تبدار من / عمه پرستار شد
دامن دردانه ها /در حرم آتش گرفت
رقیه میزد صدا / معجرم آتش گرفت
یا ابتا یاحسین یا ابتا یاحسین
.....
سخت تر از کربلا/ مصیبت شام بود
که جای ناموس ما / در ملا عام بود
کوی یهودی نشین / وای من و وای من
ز نیزه نقش زمین / شد سر بابای من
یا ابتا یاحسین یا ابتا یاحسین
.....
#عبدالحسین ✍
👇
۰
حق ذوی القربی
السلام علیک یا مظلوم یا اباعبدالله
آیا هدف ز خلقت ما معرفت نبود
این آفرینشِ همه جز موهبت نبود
شرح خصال عترت طه نگفتنی است
آدم به عزم و رتبه در این مرتبت نبود
در سال های دعوت و ابلاغ وحی رب
یک لحظه راحتی و دمی عافیت نبود
در آیه های مصحف حق بهر اهل بیت
غیر از فضیلت و سخن از منقبت نبود
اجر رسالت نبی از جانب خدا
غیر از مودّت و کرم و مرحمت نبود
گاهی به ضرب درب و گهی سنگ و نیزه ها
آیا برای عترت او منزلت نبود
آتش زدن به خیمه و دامان دختران
دیگر چنین سزا و چنان عاقبت نبود
حتی عرب به رسم بد جاهلیّتش
این گونه در ستمگری اش بی صفت نبود
بر دختران داغ دیده و رنجیده و اسیر
سیلی و تازیانه دگر تسلیت نبود
شد برترین تقربِ حق اشکِ بر حسین
گریه برای غربت او بی جهت نبود
باید که معرفت به مرام حسین داشت
آیا هدف ز خلقت ما معرفت نبود
چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
یازدهم محرم ۱۴۴۶
..............
فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ.....
.