2. شعر اول.mp3
4.91M
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#استاد_حیدرزاده
قسمت اول : شعرخوانی
ای اشک اول و
نفس آخرم حسین (ع)
شب پنجم محرم الحرام
۱۳۹۶ ، هیئت ثارالله ، قم
👇
4. حضرت زهرا س.mp3
9.17M
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#استاد_حیدرزاده
قسمت سوم :
گریز به روضه حضرت زهرا
( سلام الله علیها )
.
3. شعر دوم.mp3
5.44M
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#استاد_حیدرزاده
قسمت دوم :
من یتیمم، ولی پدر دارم
دست لطف عمو به سر دارم
رفته میدان عمو و از دوریش
دل خون و دو چشمتر دارم
دست من را رها کنای عمه
به خدا نیت سفر دارم
نگرانم نباش من مَردَم
من کجا ترس از خطر دارم؟
در رگم خون فاتح جمل است
نوهی شیرم و جگر دارم
میروم تا فدای او بشوم
من برای عمو سپر دارم
سمت میدان دوید، اما، آه...
لشکر بی حیا و عبدالله
دید در انتهای یک گودال
گوییا رفته است عمو از حال
آمد و بر سر عمو افتاد
رجز عاشقانهای سر داد
این عموی من است ،
بی کس نیست
میزنیدش ، مگر گناهش چیست؟
بُرد پیش امام دستش را
تیغ یک بی مَرام دستش را...
باز دستی شکست ، یاالله
روضه را بُرد جای دیگر، آه ...
مادری در مصاف یک نامرد
دست مادر، غلاف یک نامرد
شاعر : #مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/emame3vom/28885
.
#شب_پنجم_محرم
#استاد_حیدرزاده
اگر که رعیت ارباب
رعیت حسن است
بدست سینه زنان
برگ دعوت حسن است
بساط گریه ی هیئت
ز برکت حسن است
تمام ماه مُحرم
روایت حسن است
حُسینیه حَسنیه ست
خانه ی دل ماست
مقام صلحِ حسن
همطراز عاشوراست
سپرده دست حسینش
اگر پسرهارا
برای معرکه
نذر کرده سرهارا ..
چه بهتر است نبندند
این گذرهارا
که شرمسار نسازند
خون جگرهارا
به دست های عقیله ست
دست عبدالله
امیدِ کُل قبیله ست
دست عبدلله ..
به سن و سالِ کمش
غیرت حسن دارد
خلاصه ای ز کراماتِ
پنج تن دارد ..
عجیب حال و هوایی
جمل شکن دارد
کفن برای چه وقتی ؟
که پیرهن دارد
نگاه میکند از تل
تمام قائله را
شنیده از سوی میدان
صدای هلهله را
دوید و دید به مقتل
سروصدا مانده
عموی بی کفنش
زیر دست و پا مانده
هزارو نهصد و پنجاه
زخم جا مانده
چقدر میزند اورا
سنان وامانده ...
عموش در ته گودال
پاره پاره تن شده است
برای غارت پیراهنش
بزن بزن شده است
کسی نشسته به سینه
که خنجری بکِشد
به قصد قرب
به رگ های حنجری بکِشد
درست در جلویِ
چشم خواهری بکشد
نشد حسین ،
نفس های آخری بکِشد
شاعر : #سید_پوریا_هاشمی
#شعر_دوم
حرامیان بی حیا
چند نفر به یک نفر ؟
عمو فتاده از نوا
چند نفر به یک نفر ؟
نفس کشیدنِ عمو
حسینِ من سخت شده
نیزه به حلقش شده جا
چند نفر به یک نفر ؟
شاعر : #محمود_اسدی
👇
2. قسمت اول.mp3
8.91M
#حضرت_عبدالله_بن_حسن
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
قسمت اول : شعرخوانی
اگر که رعیت ارباب ،
رعیت حسن (ع) است
شب پنجم محرم الحرام
۱۳۹۷ ، هیئت ثارالله ، قم
زمزمه۲؛ قُمِ اللَّیلَ.mp3
1.09M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#زمزمه
🔹الهی به حق حسن🔹
شاید زبانحال حضرت عبدالله بن حسن علیهالسلام، در شب عاشورا بعد از اینکه برادرش برات شهادت گرفت:
خدا ای خدا ای خدای حسین
دلم میتپد در هوای حسین
شنیدم که قاسم گرفته برات
مرا هم بگردان فدای حسین
دل نینوایی! برای رهایی،
از این شام غربت، قُمِ اللَّيلَ
شب اشک و زاری، اگر بیقراری
برای شهادت، قُمِ اللَّيلَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از این قافله جا نمان دل من!
شب است و یتیمانه ناله بزن
الهی الهی به حق حسین
الهی الهی به حق حسن
چه بیتابی امشب، نمیخوابی امشب
تو ای قلب مضطر! قُمِ اللَّيلَ
شب ماهتاب و، دعا مستجاب و
کنار برادر، قُمِ اللَّيلَ
شاعر: #حسن_بیاتانی
#شب_پنجم_محرم
زمینه؛ یادگار برادر.mp3
1.93M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#زمینه
🔹یادگار برادر🔹
یاورات همه رفتن و، روز خیمه شده سیاه
هیچکی نیست ببینه غریب، افتادی توی قتلگاه
آخه چرا من، ببینم افتادنت رو؟
چرا من، ببینم جون دادنت رو؟
چرا من، ببینم شیب الخضیبی؟
چرا من، ببینم خد التریبی؟
اگه بابام زمین خوردنِ مادرتو دیده عمو
حالا منم کسی که غمِ کوچه رو فهمیده عمو
«زمین خوردی، من با تو زمین خوردم
تو مقتل کنار تو، اسم مادرو بردم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیمهها شده رنگ غم، قتلگاه شده رنگ خون
اونجا بابا میگه بیا، اینجا عمه میگه بمون
آخه چه جوری، توی این خیمه بشینم؟
چه جوری، تو رو غرق خون ببینم؟
چه جوری، عموجون طاقت بیارم؟
چه جوری، کسی غیر از تو ندارم؟
نمیذارم عمو از سرت، یه تار مو هم کم بشه
نمیذارم تا من زندهام، دل حرم پر غم بشه
امام من، کی از تو جدا میشم
مثل مادرم زهرا، تو راهت فدا میشم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادگار برادرت از حرم دیگه عازمه
جون میدم تو راهت عمو، این وصیتِ قاسمه
آخه چی میشه، نگو من کم سن و سالم
چی میشه، نذا بسته باشه بالم
چی میشه، توی این نهضت سهیم شم
چی میشه، نمیخوام بازم یتیم شم
اگه بذاری من هم میام، تو آغوشت پرپر میشم
خون گلوم جاری میشه، مثل علیاصغر میشم
تویی کعبه، من احرام خون بستم
مثل مادرم زهرا، نذر تو میشه دستم
شاعر و نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
نوحه؛ السلام علی الحسین.mp3
1.33M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#نوحه
🔹عموی من🔹
تنهای تنها شد عموی من
بر خاک افتاده رو به روی من
در خوف و خطر، مانده بیسپر
میمیرم اگر آبروی من...
مانده در سینهام نفس
آزادم کن از این قفس
باید مثل عون و جعفر یاورش شوم
مثل قاسم مثل اکبر پرپرش شوم
«مظلومِ کربلا حسین، یابن الزهرا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از شوق تو پر درمیآورم
از آغوشت سر درمیآورم
تیری سمت تو، گردن کج کند
چون ششماهه حنجر میآورم
در راهت تا فدا شوم
هیهات از تو جدا شوم
چشم زهرا چشم بابا بر نگاه ماست
بعد از گودال عرش نیزه وعدهگاه ماست
«مظلومِ کربلا حسین، یابن الزهرا»
شاعر: #حسین_عباسپور
زمزمه۱؛ عزیزِ جونم.mp3
2.77M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#زمزمه
🔹وا اُمّاه🔹
میون خیمه ذکرم شده عبدالله
میون مقتل ذکرت شده وا اُمّاه
از نالۀ تو من فهمیدم
که با عموت حسین همدردی
اما یادت باشه با مادر
وداع نکردی
حالا که دیگه رفتی از آغوشم
به سینه میزنم سیاه میپوشم، ای نوجوونم
ببر سلام مادرت رو ای ماه
به محضر بابات حسن، عبدالله! آروم جونم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حال دلم رو تنها رباب میدونه
برامون دیگه خیمه مثه زندونه
با تیر حرمله، جا خوش کرد
زخم عمیقی رو دلهامون
زخم عمیقی که تا آخر
نمیشه درمون
دیگه تو آغوش عموت آزادی
بهشته جایی که الان افتادی، غریب و بیبال
اما مواظب خودت باش مادر
وقت هجوم مرکبای لشکر، میون گودال
شاعر: #رضا_خورشیدی_فرد
#شب_پنجم_محرم
زمزمه۲؛ قُمِ اللَّیلَ.mp3
1.09M
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#زمزمه
🔹چگونه بمانم؟🔹
غمت آتشی زد به جانِ عمو
مرا میکشد بیقراریِ او
چگونه بمانم پس از تو علی
چگونه بمانم؟ چگونه؟ بگو!
حرم غرق آه و...، حرم بیپناه و...
عمو بیسپاه و...، عمو تنهاست
خزان گشته باغ و...، حرم غرق داغ و...
هوای فراق و...، جداییهاست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منم دلپریشان و دلنگران
شده سیل اشک از دو دیده روان
مبادا بگوید عمو، تو نرو
مبادا بگوید عمو، تو بمان
چگونه بمانم؟ مگر میتوانم؟
ببینم که جانم عمو تنهاست
دعا کن علی جان، که مثل تو عطشان
برایش دهم جان، عمو تنهاست
شاعر: #یوسف_رحیمی
واحدکند؛ حسینِ غریب.mp3
1.5M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#واحد
🔹یتیمِ حسن🔹
چی تو دلت گذشت ناگاه
که دل بریدی عبدالله
از دست عمه دست کشیدی
کدوم صدا صدات کرده؟
کی از حرم جدات کرده؟
به سوی قتلگاه دویدی
حالا تو قتلگاه تویی و منم
شدی همسفرم دم رفتنم
روی سینۀ من شدی جوشنم
وای، یتیم حسن، رو سینۀ من، بذار سرتو
وای، دلم میسوزه، میبینم آخه، تا حنجرتو
«وای، یتیم حسن»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غمهات الان تموم میشه
دردات الان آروم میشه
تا چشماتو یهکم ببندی
میریم با هم از این دنیا
مهمونمون میشه بابا
وقتش میشه دیگه بخندی
الانه که بیان قوم نابکار
واسه تشییع ما ده نفر سوار
بیا تو بغلم بد به دل نیار
وای، چشاتو ببند، اگه اومدن، بالای سرم
وای، تمومه دیگه، کنار منی، نترس پسرم
«وای، یتیم حسن»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قاسم اومد به استقبال
از دیدنت شده خوشحال
بابات حسن در انتظاره
هم سن و سال تو بوده
دیده خونه پر از دوده
دیده که زهرا بیقراره
چشمو بسته، شنیده که... بگذریم
قد تو بوده دیده که... بگذریم
از غمای شهیده که بگذریم
وای، تازه میرسیم، به تنهایی و غمای علی
وای، میدونی بابات، چه حرفا شنید، برای علی
«وای، یتیم حسن»
شاعر و نغمهپرداز: #محمدجواد_الهی_پور
زمینه؛ قافله نور.mp3
1.5M
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#زمینه
🔹ماه مجتبی🔹
توی سینهش تنگه نفس، دیده صبح محشرو
دیده عروج اکبرو، از میون قتلگاه
شده براش دنیا قفس، آسمونه روبروش
میگرده به دور عموش، با خروش اشک و آه
الحمدلله، میخونه که حاجت گرفته
الحمدلله، برات شهادت گرفته
داره، خدایا شوق پر زدن
پر کشیده روح از بدن
آسمونیا شاهدن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کیه که میاد مثل ماه، میدرخشه صورتش
مثه حَسنه هیبتش، اِن یکاده رو لبا
زره نداره بر تنش، اما داره در عوض
مردونه میخونه رجز، توی میدونِ بلا
«اِن تُنکِرونی، اَنا بنُ حسن» رو لباشه
انگار طنینِ خود علی توی صداشه
میاد، ماه شبهای مجتبی
وارث عزم مرتضی
سورۀ حُسن مصطفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میون دشت کربلا، میپیچه باز بوی یاس
خدایا چقدر آشناس، شمیم این عطر ناب
اما دلم داره میگه، تا که گل، پرپر میشه
همهجا معطر میشه، وقتی گل میشه گلاب
الله اکبر، شکفته بهاری معطر
یا توی میدون، شده دوباره یاسی پرپر
بازم داغ سنگین کوچهها
تازه میشه تو کربلا
حَسنه باز صاحبعزا
شاعر: #یوسف_رحیمی
زمزمه۱؛ عزیزِ جونم.mp3
2.77M
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#زمزمه
🔹داغ یتیم🔹
به روی جسمت داری نشون از این جنگ
هزار تا زخم از شمشیر هزار تا از سنگ
جا مونده از جمل، از صفین
این بغض و کینۀ دیرینه
داغ تو و یتیمیت خیلی
برام سنگینه
چه جوری بیزره دووم آوردی
دیدم که تو چهجور زمین میخوردی؛ آروم ندارم
چیکار کنم با قصۀ محزونت
چیکار کنم با این تن گلگونت؛ آروم ندارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببند چشماتو فکر کن رسیده بابات
تا که بگیره گرد و غبار از موهات
با گریههاش منم بیتابم
جای بابات برات میخونم
افتادی روی خاک صحرا
عزیزجونم
نکش به روی خاک غم پاهاتو
بیا عذاب نده من و باباتو؛ چشاتو وا کن
از داغ تو عمو داره میمیره
رسیدم اما دیگه خیلی دیره؛ چشاتو وا کن
شاعر: #رضا_خورشیدی_فرد
نوحه؛ السلام علی الحسین.mp3
1.33M
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#نوحه
🔹مجتبای کربلا🔹
باران اشکت شد عزای من
ای مجتبای نینوای من
ریزد چشم من، پشت پایت آب
میلرزد عمو شانههای من
جان شیرین من برو
با ذکر یا حسن برو
از اِن یَکاد میپوشانم بر تنت زره
عشق خود را بر بازویت میزنم گره
«ای مجتبای کربلا، ای ماه من»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جان آوردم تا یاورت شوم
میخواهم قربان سرت شوم
تو از کودکی، بابایم شدی
میخواهم علی اکبرت شوم
تیغم پیغامی از اجل
میتازم چون یل جمل
پیش هر تیر، پیش هر سنگ، قد علم کنم
سر آوردم شاید زخمی از تو کم کنم
«مظلومِ کربلا حسین، یابن الزهرا»
شاعر: #حسین_عباسپور
واحدکند؛ حسینِ غریب.mp3
1.5M
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#واحد
🔹هم پدر هم عمو🔹
دلم قرار نمیگیره
موندن نداره این دنیا
بذار فدات شم گل زهرا
قاسم فدای لبخندت
آغوشتو به روم وا کن
خالی نباشه جای بابا
تو بهاری واسه پاییز دلم
تو که اشک میریزی میریزه دلم
غمتو نبینم عزیز دلم
وای، عموجون اگه، زره ندارم، غمت نباشه
وای، فدای سرت، اگه سرم از، تنم جدا شه
«وای یتیم حسن»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نوبتیام اگه باشه
نوبتِ قاسمه حالا
داره صدام میکنه بابا
تو دل مادرم غوغاست
پشت سرم حرم غوغاست
پیش روم اما عمو تنهاست
ممنونم که اجازه دادی برم
حالا پیش یه دنیا بالاس سرم
بغلم میکنی دم آخرم؟
وای، شکسته شدی، خمیده قدت، فدات شم عمو
وای، تویی که یه عمر، برام بودی هم، پدر هم عمو
«وای یتیم حسن»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دارم میبینم از اینجا
میای به سوی من اما
لشکر سر راهتو بسته
نیا عمو برات سخته
ببینی با چشات، دشمن،
بالا سرِ قاسم نشسته
بسکه داره تنم زخمای شدید
دیگه درد نداره زخمای جدید
حلالم کن عمو قاتلم رسید
وای، دلت رو سوزوند، اگه غم من، ببخش عمو جون
وای، ببخش عموجون، که دیگه اجل، نمیده امون
«وای یتیم حسن»
شاعر و نغمهپرداز: #محمدجواد_الهی_پور
.
#حاج_مهـدی_رسـولـی
#شور
یا ایها المومنون
این هوا هوای زائر الحسینه
یا ایها الکافرون
این صدا صدای ناصر الحسینه
ما ملت امام حسینیم ما پلت شهادتیم
بیا حریف تو ما هستیم که سرباز ولایتیم
از قطره خون مظلوم صد سینه سپر میجوشد
در مکتب ابی عبدالله ششماهه کفن میپوشد
(لبیک داعی الله۴)
....................
يا ايها المومنون
كربلا شروع فتح عالمين است
يا ايها الكافرون
فاتح تمام جبهه ها حسين است
ما لشگر امام زمانيم ما از سپاه حيدريم
بيا مرد اين ميدان ماييم كه عمري براين باوريم
پا بر سر جان بگذاريم پا بر سر غيرت هرگز
شيعه بدهد سر اما ، تن را به مذلت هرگز
(لبيك داعي الله۴)
شاعر : محسن عربخالقی
📢 حاج مهدی رسولی
🔶 یا ایهاالمومنون این صدا صدای زائر الحسینه...
#شب_دوم_محرم ۱۴۴۱
#شب_دوم
#محرم۹۹
صوت⬇️⬇️⬇️
.
#زمینه
#مهدی_رسولی
#شب_ششم_محرم
من اومدم برا جنگ تن به تن
انی انا القاسم وارث الحسن
منم فدایی شاه بی کفن
انی انا القاسم وارث الحسن
کریم اهل بیت بابامه
دعای مادرم همرامه
با یه ضربه تموم کار
سر ازرق توی دستامه
نجمه میگه که ماشالله
میگه بابام تبارک الله
میرسه از حرم تکبیر اباعبدالله
(انابن الحسن انابن الحسین)
رجز میخونم من با صوت جلی
انی انا القاسم من نسل علی
مدد میگیرم از والی الولی
انی انا القاسم من نسل علی
اره کم سن و سالم اما
بوده استاد رزمم سقا
حرز بابام دور بازوم
نقش سربند من یا زهرا
فاتح بی بدل هستم من
شیر شیر جمل هستم من
صاحب جمله ی اهلا من
عسل هستم من
(انابن الحسن انابن الحسین)
میلرزه زیر پام خاک کربلا
انی انا القاسم سبط المصطفی
ترسی ندارم از تیر و نیزه ها
انی انا القاسم سبط المصطفی
حالا که نیست علی اکبر
میزنم من به قلب لشکر
@emame3vom
تن دشمن میلرزه وقتی
توی میدون میگم یا حیدر
کربلا پر شد از تکبیرم
قاتل دشمنه شمشیرم
انتقام علی اکبر رو
خودم میگیرم
(انابن الحسن انابن الحسین)
حاج مهدی رسولی
https://eitaa.com/emame3vom/28900
.👇
زمینه | من اومدم برا جنگ تن به تن - حاج مهدی رسولی.mp3
10.61M
زمینه | من اومدم برا جنگ تن به تن...
بامداحی: حاج مهدی رسولی
هیئت ثارالله زنجان
قطعهای از مجموعه "دلواپس محرمیم"
.
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام
متن #روضه
امشب شبیِ که هنوز عاشورا نیومده روضه ی قتلگاه رو می خونیم
شب یه نوجوان ۱۱ ساله ست که مردانه از امامش دفاع کرد...
آیا منو شما هم اینجوری پای امام زمانمون میمونیم....
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
زبانحال باب الحوائج عبدالله بن الحسن...
🔸ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
🔸از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
قربون غریبیش برم...
مثل باباش امام حسن خیلی غریب بوده...
روضه ی جانسوزی داره...
دل هر شیعه ای رو آتیش میزنه...
آخه روضه ی این آقازاده گره خورده به روضه ی اربابمون حسین...
🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
عموی غریبم حسین...
🔸کآستینم را ز دست عمّهام زینب کشیدم
ابی عبدالله یتیمان برادر رو خیلی دوست داشت...
خیلی مواظبشون بود...
مخصوصا عبدالله اش رو ...
صدا زد خواهرم... زینبم ...
مواظب عبدالله ام باش...
خواهرم مواظب یادگار برادرم باش...
زینب جان این نانجیبها رحم ندارن...
دیدی قاسمم شهید کردن...
علی اکبرم قطعه قطعه کردن...
روی دستهام علی اصغرم رو پرپر کردن...
خواهرم اینا رحم ندارن... زینب
مواظب یادگار حسنم باش...
دستهاش رو گذاشت توی دست عمه...
اما عبدالله به عمه جانش یه چیزی گفت که دیگه زینب نتونست این بچه رو نگه داره...
گفت عمه: (وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
🔸دست او در دست های عمّه بود
🔸گوش او پر از صدای عمّه بود
اما...
🔸شیون زن ها دلش را پاره کرد
🔸دید شه تنهاست فکر چاره کرد
دستش به دست عمه جانش زینبه...
بالای تل زینبیه...
یکدفعه نگاه کرد دید عمو جانش حسین داخل گودی قتلگاه است...
دور تا دور عمو رو گرفتن...
شمشیرها بالا میره پایین میاد...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه
🔸دست او از دست عمّه شد جدا
🔸می دوید و بر لبش واویلتا
هی صدا میزد ای وای...
آقای غریبم حسین...
🔸می دوید و گاه می افتاد او
🔸از جگر فریاد می زد ای عمو
(وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
به خدا از عموم جدا نمیشم.
تا رسید کنار ابی عبدلله دید عمو خونین افتاده و یه نانجیبی هم شمشیر به دست...
داره نزدیک میشه...
خودش رو انداخت روی عمو جانش حسین...
نمیذارم آقام رو به شهادت برسونی...
مَردم دفاعه از امام هزینه داره ..
لذا اون نانجیب تا شمشیر رو بلند کرد ...
یاصاحب الزمان...
💧غریب گیر آوردنت
💧با هر چی داشتن زدنت ...
عبدالله.. دست رو جلو آورد ...
مبادا شمشیر به بدن عمو اصابت کنه....
نانجیب آنچنان با شمشیر بر دست عبدالله زد...
دیدن دست به پوست آویزان شد...
صدای ناله اش بلند شد...
يَا عَمَّاه
عموجان حسین به دادم برس...
خدا...حالا ابی عبدالله چکار کنه...
لحظات آخره... امام بی رمق افتاده
عبدالله اش رو در آغوش گرفت...
به سینه چسباند...
🔸حرامیان بی حیا
چند نفر به یک نفر ؟
عمو فتاده از نوا
چند نفر به یک نفر
اما حرمله ملعون هم کمین کرده بود...
چندتا تیر حساس زده.. حلق اصغر ...چشم اباالفضل ...قلبِ حسین اما ول کن نیست....
یاصاحب الزمان....
نانجیب تیر رو از کمان رها کرد...
(فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ فَذَبَحَهُ)
سادات منو ببخشید...
دونفر تو کربلا رو سینه ی حسین...
جان دادن...
یکی ششماهه اش علی اصغر بود...
یکی هم عبدالله بن الحسن...
علی اصغر که سندِ مظلومیتِ اباعبدالله و عبدالله هم ذخیرهء امام حسن برا کربلا بوده...
دیدن عبدالله... داره روی سینهء حسین دست و پا میزنه...
هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین...
🔸ضربۀ محکم یک تیغ که پایین آمد
🔸نذر لبخند عمو کرد یتیمی پَرِ خویش
🔸آخرین تیر خودش را به کمان حرمله برد
🔸گردنش شد سپرش باهمۀ حنجر خویش
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
روضه دفتری عبدالله بن حسن
#دفتری #روضه_دفتری
https://eitaa.com/emame3vom/28902
.
.
#سربند_سبک_تسبحات_حضرت_زهرا
#ارباب_من
ارباب من
رهنمای هر دله گمراه
ذکرتو رو میخونم هر گاه
لبیک یا ابی عبدالله
.....
لبیک یا سیدالشهدا
لبیک یا امیره عالمین
لبیک یا شاه کرب وبلا
سیدُ المظلوم ایهاالحسین(ع)
صل الله علیک یا حسین (ع)
#زمینه
#زمینه_عبدالله_الحسن_ع
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#یا_عبدالله
☑️بند اول
یا عبدالله(ع)
یا ابنُ الکریم بی همتا
ای میوه ی قلب مجتبی (ع)
سلاله ی حضرت زهرا(س)
....
ای نجل زیبای امام حسن (ع)
تو قمر در قمر در قمری
دلخوشیِ عمو حسینی و
آئینه به آئینه حیدری
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
☑️بند دوم
ای عمو جان
مگه مرده باشه عبدالله
ببینه که با غمی جانکاه
رفتی تو گودی قتلگاه
.....
همیشه میگفتم به تو پدر
همیشه میگفتی به من پسر
حالا وقتشه که بشم فدات
دستم و میکنم برات سپر
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
☑️بندسوم
ای عبدالله (ع)
از جور یه لشکر کافر
پیش چشم من زدی پرپر
خنجر خورد به زیر اون خنجر
....
با تیغ شمر و تیرحرمله
روی خاکای داغ کربلا
جون دادی رو دست عمو حسین
پر پر زدی توو گودال بلا
صل اللهُ علیک ابنُ الکریم
💠💠1⃣0⃣0⃣5⃣💠💠
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
👇
روضه شب پنجم محرم
شب پنجم ، شب یتیم نوازی است ، شب روضه های عاطفی و شب بدست آوردن دل امام حسن مجتبی است لذا بر خودم واجب دیدم بهتر است در مورد دو دسته گل امام حسن علیه السلام که هر دو عبدالله نام دارند و کمتر در موردشان صحبت میشود توضیحاتی را ارائه نمایم .
عبدالله بن حسن (عبدالله اکبر)
عالمان علم رجال و تاریخ و نسب درباره مادر عبدالله اکبر بن حسن به اختلاف سخن گفتهاند:
گروهی مادر او را ام ولدی به نام نفیله یا حبیبه دانستهاند. گروهی دیگر او را دختر سلیل یا شلیل بن عبدالله بجلی و نامش را رَمْله نوشتهاند. وبرخی دیگر مادر وی را رباب می دانند. در برخی نسخههای رجال شیخ طوسی، نام مادر عبدالله بن حسن علیه السلام، رباب دختر امریء القیس بن عدی بن اوس بن جابر بن کعب بن علیم، از طایفه بنی کلب بن وبره، آمده است. اما به عقیده شماری از رجالشناسان، این سخن اشتباه است; زیرا رباب- بااجداد مذکور- همسر امام حسین علیه السلام بوده است.
برخی مادر وی را ام رباب دختر امریء القیس خواندهاند.مامقانی در توجیه این نظریه که مادر عبدالله بن حسن علیه السلام، امرباب، بوده است- بدون ذکر سند- چنین مینویسد:
امرئ القیس( پدر امّرباب)، در زمان خلیفه دوم، وارد مدینه شد و سه دختر داشت. امام علی علیه السلام یکی از دختران وی را خود به همسری برگزید و از آن دو دیگر، یکی را به نام« رباب» به همسری امام حسین علیه السلام درآورد; و دختر دیگر را که کنیهاش« امرباب» بود، به همسری امام حسن علیه السلام درآمد. البته بر این نظریه نیز اشکال شده است. در هر حال بیشتر منابع نوشتهاند که عبدالله بن حسن، روز عاشورا و هنگام شهادت (حدود چهارده سال ) نا بالغ بوده است .
برخی شهادت وی را پس از جنگی نمایان در صحنه کارزار دانستهاند. مؤلف الفتوح مینویسد:
پس از شهادت عون بن عبدالله جعفر(فرزند حضرت زینب )، عبدالله بن حسن علیه السلام عازم میدان شد. چهرهاش چون ماه تابان بود. پیراهن و شلواری بر تن، و شمشیری برّان در دست داشت. و چهارده نفر را بدرک واصل کرد (منتهی الامال ) وی در میدان این گونه رجز میخواند:
انْ تُنکرُونی فَانا فَرْعُ الْحَسَن • سِبْطُ النَّبِی المُصْطَفی المُؤْتَمَن
هَذَا حُسَینٌ کاسیرٍ مُرْتَهَن • بَینَ اناسٍ لا سُقُوا صَوْبَ المُزن
اگر مرا نمیشناسید، من فرزند حسنم -علیه السلام-، نواده پیامبر برگزیده و امین.
این حسین -علیه السلام- است; که در میان مردمی، که خدایشان از باران سیراب نگرداند،
چون اسیری گرفتار آمده است.
خوارزمی، رجز دیگری برای عبدالله بن حسن علیه السلام نقل کرده است:
انْ تُنْکرُونی فَانا ابْنُ حَیدَرَه • ضِرْغامُ آَّامٍ وَلَیثُ قَسْوَرَه
عَلَی الأعادِی مِثْلُ رِیحٍ صَرْصَرَه • اکیلُکمْ بِالسَّیفِ کیلُ السَّنْدَرَه
اگر مرا نشناسید، من فرزند حیدرم; چون شیر بیشه زاران تهمتن و دلیرم.بر دشمنان همچو طوفانم و آنان را قتل عام خواهم کرد.
عبدالله پس از کشتن چهارده تن از دشمنان، سرانجام به وسیله هانی بن شبیب حضرمی به شهادت رسید. در کتاب مناقب و منتهی الامال آمده است که قاتل عبدالله بن حسن علیه السلام صورتش سیاه شد.
در تذکره الخواص ، نام قاتل عبدالله بن حسن علیه السلام، سعد بن عمر بن نفیل ازدی گفته شده است وابوالفرج اصفهانی گفته که حضرت ابوجعفر باقر ع فرموده اند حرمله بن کاهل اسدی او را به قتل رسانده است .هنگام شهادتش امام حسین علیه السلام خطاب به او و دیگر اهل بیت فرمود:
ای فرزندم و ای همه خاندانم صبر کنید. به خدا سوگند، پس از امروز هیچگاه سختی و ناگواری نخواهید دید.
در معدودی از منابع نقل شده که امام حسن علیه السلام دو پسر به نام عبدالله و عبدالله اصغر داشته است. اما برخی منابع، وقتی فرزندان شهید امام حسن علیه السلام در کربلا را نام میبرند، فقط از یک عبدالله بن حسن علیه السلام یاد میکنند. اما راه حل این دو قول متفاوت این است که طبق نقل بعضی از تواریخ، حضرت امام حسن علیه السلام دو نفر از پسرانش عبدالله نام داشتند: عبدالله اکبر و عبدالله اصغر. و مرسوم هم بوده که پسوندها اکبر و اصغر استفاده میکردند. مثل علی اکبر و علی اصغر.لذا آن عبدالله که دستش قطع شده و در آغوش حضرت به شهادت رسیده عبدالله اصغر نام داشته و آن که در میدان مبارزه کرده و شهید شده عبدالله اکبر بوده است.
عبدالله بن حسن (عبدالله اصغر)
و اما در حدیث روایت شده از شیخ مفید – رضوان الله علیه – که گفت: عبدالله بن الحسن بن علی هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و فقط یازده سال داشت ، بعد از آنکه امام حسین علیه السلام را محاصره نمودند و حضرت دقایقی قبل از شهادت را سپری می نمود عبد الله پسر امام حسن علیه السلام که بچه ای نابالغ بود از خیمه زنان خارج شد امام حسین علیه السلام به حضرت زینب سلام الله علیها فرمود: (اِحبِسیه یا اُختَ) او را نگه دار ای خواهر.
حضرت زینب خواست م
👆
مانع او شود اما او اصرار می نمود و می گفت: ( وَالله لا اُفارِقُ عَمّی) بخدا قسم از عمویم جدا نخواهم شد. و با عجله خود را به امام حسین علیه السلام رساند ابْجُر بن کلب و طبق روایتی حرمله بن کاهل جلو آمد و قصد زدن شمشیر بر سر امام علیه السلام را داشت که عبد الله فریاد زد: (وَیلَکَ یَابنَ الخَبیثَه آَتَقتُلُ عَمّی؟) وای بر تو ای پسر مادر خبیث(کنایه از حرام زاده بودن) آیا می خواهی عموی مرا بکشی؟
وقتی آن ملعون شمشیر را فرود آورد، عبد الله دست خود را سپر امام حسین علیه السلام قرار داد و دستش چنان قطع گردید که به پوستی آویزان شد عبد الله فریاد زد: عمو جان.ابا عبد الله علیه السلام او را در آغوش گرفت و فرمود:((یَابنَ اَخِی اِصبِر عَلی ما نَزَلَ بِکَ وَ اِحتَسِب فی ذلِکَ الخَیر فَاِنّ اللهَ سَیُلحِقُکَ بِابائِکَ الصّالحین،برسول الله صلی الله علیه وآله و علی و حمزه و جعفر و حسن صلوات الله علیهم اجمعین)) ای پسر برادرم بر این ظلم صبر کن و آن را به حساب خدا بگذار خداوند تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.
حمیدبن مسلم گفته شنیدم در آن موقع حضرت امام حسین فرمودند :
اَللهُمّ أَمسِک عَنهُم قِطَرَ السّماء و َامنَعهُم بَرَکاتِ الأَرضِ اَلّلهُمَّ فَاِن مَتعتَهُم إِلی حین فَفَرّقهُم فَرقا و َاَّعَلهُم طَرائِقَ قَدَدا وَ لاتَرضِ الوُلاهَ مِنهُم اَبَدا فَأنّهُم دَعَونا لِیَنصُرونا ثُمَّ عَدّوا عَلینا فَقَتَلوا ثُمَّ ضارَبَ عَدوا عَلَینا
خدایا باران را از آنها قطع کن و برکات زمین را از آنها منع کن خدایا اگر به آنها زمان معینی مهلت داده ای بینشان جَدایی ینداز ، و آنها را در راههای مختلف پراکنده ساز و هرگز امیری را از آنها راضی مکن چون آنها ما را دعوت کردند که یاریمان کنند سپس با ما دشمنی ورزیدند و ما را کشتند .
و در زیارت ناحیه چنین آمده
السلام علی عبدالله بن الحسن الزکی لعن الله قاتله و رامیه حرمله بن کاهل الاسدی.
«سلام بر عبدالله بن الحسن زکی که خدا قاتل او حرمله بن کاهل اسدی که او را با تیر هدف قرار داد لعنت کند».