eitaa logo
امام حسین ع
17.5هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بسم‌الله الرحمن الرحیم امام زمان ،شهادت امام حسن ، شهادت امام رضا علیهم‌السلام روزی دوبار دربِ بقیع باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود روزی دوبار روضه‌ی تو: وا حسن....حسین ای وای  بی حرم حسن  و بی کفن حسین سهمِ دو چشمِ خیسِ شما خونِ تازه است روزی دوبار انیسِ شما خون تازه است این مهرِ مادرِ تو چه‌ها کرده بادلت یعنی که آب شعله به پا کرده با دلت دیدی که آب با جگر فاطمه چه کرد دیدی که آب با پسرِ فاطمه چه کرد تقصیرِ آب شد دل زهرا شراره شد تقصیر آب شد دو جگر پاره پاره شد از کوزه آب تا که حسن خورد آب شد وای از حسین  آب نخورد و کباب شد بعدِ حسین بعدِ حسن سربزیر آب می‌سوزد آنقدر که شود چون کویر آب از آن به بعد آب فرودست می‌رود روزی هزار مرتبه از دست می‌رود از آن به بعد زیرِ سرِ آب آتش است فهمیده‌ام که در جگر آب آتش است سیراب می‌کند همه را ،  تشنه است خود شرمنده است فاطمه را ، تشنه  است خود پیش حسین بغضِ قدیمِ حسن شکست در بینِ خانه قلبِ کریمِ حسن شکست الماس ریزه‌ها جگرش را دو نیم کرد یک ضربِ دست امام حسن را یتیم کرد از سینه داغِ روز و شبش ریخت روی طشت دیدی جگر زِ کنج لبش ریخت روی طشت خونش نه ، پاره پاره زِ لبها جگر چکید بر طشت نه به دامنِ زهرا جگر چکید زینب رسید و گفت که ای وای مادرم "آیا تویی برادر من  نیست باورم" در کربلا به خیمه نیامد عمویِ آب از مَشکِ پاره ریخت زمین آبرویِ آب مجبور شد به خاطرِ آب التماس کرد رو  زد برای طفلِ رُباب التماس کرد بودند دیو و دَد همه سیرابِ آب حیف مَشکی نبود تا که نسوزد رُباب حیف با التماس گفت عزیزم علی بمان از آب هم مضایقه کردند کوفیان اما چه زود آب دوباره شراره شد دیدی که وقتِ گریه‌ی زهرا دوباره شد شد بازهم بساط غمش جور وایِ من شد آب زهر و زهر شد انگور وایِ من انگور شعله شد جگرش را به هم که ریخت آه از دلش که بیشترش را به هم که ریخت   هِی بر زمین نشت نشد چاره ایستاد ای وای من که با جگرِ پاره ایستاد آه ای کبود بال و پَرَت را زمین نزن پیش جوادِ خویش سرت را زمین نزن ... گفتم که اشک از چه چنین رنگ و بو گرفت گفتی زِ چشم گریه کنان آبرو گرفت روزی دوبار درب بقیع  باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود (حسن لطفی ۹۹/۰۷/۲۵) .
‍ . السلام علیڪ ابے عبدالله السلام علیڪ یا ثارالله. وبن ثاره لعن الله امة قتلتکم لعن الله امة دفعتکم.عن مقامکم @emame3vom تو میدوناے کل دنیا همیشه ما به شوروشینیم به قول سردار دلامون ما ملت امام حسینیم لبیڪ ابے عبدالله لڪ لبیڪ https://eitaa.com/emame3vom/32131 👇
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - خداحافظ بساطِ آه و ماتم خداحافظ عزاداری و پرچم خدا قسمت کند قلبم بسوزد دوباره از غمِ ماهِ محرّم .
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه - شهادت امام رضا علیه السلام - سبک یارا دلبر و دلدارا... سلطان علیِ ابنِ موسی رئوفِ آلُ الله کرب و بلایم را بیا و کُن امضا سلطان ای والیِ ایران تو جانی و جانان من تشنه‌یِ عشقم تو نم‌نمِ باران جان اَلسّلطان در حرمت کبوترم بده اجازه بپرم گرفتم از همین حرم براتِ صحنِ دلبرم جان السّلطان غلامِ اباالحسنم شکرِ خدا سینه‌زنم در تب‌وتابِ حسنم گریه کنِ بی کفنم شاهِ سخا سلطان علی موسیَ الرضا کرب‌وبلا بده تو در راهِ خدا آقام آقام سلطان علی موسی الرضا (۲) آقام آقام هر جا گره به کار افتاد پنجره یِ فولاد گره‌گشایی کرد آقا خونهَ‌ت آباد هر جا دلم رضایی شد آره خدایی شد غلامِ دربارت کرب‌وبلایی شد جان السّلطان آخرِ ماهِ صفره بارونی چشمِ نوکره تو دستای رئوفِ تو براتِ صحنِ دلبره جان السّلطان دو ماهه سینه می‌زنم سرخه آقاجون بدنم اگه برم کرب‌و‌بلا توی حرم جار می زنم... شاهِ سخا سلطان علی موسی الرضا کرب‌وبلامو داده در راهِ خدا آقام آقام سلطان علی موسی الرضا (۲) آقام آقام 👇
. کی ام من سـائل دربـار سلطـان خـراسـانم عجب نی گر سلاطین جهان خوانند سلطانم بـه تـوفیق تـولایش شـده تکمیـل ایمــانم رضـا فکـرم رضـا ذکـرم رضـا قلبم رضا جانم سـرم خاک سـر کـویش دلـم دنبال آهویش تنـم ریـگ تـه جـویش لبـم دائم ثناگویش         سر و جان و تن و آباء و ابنائم به قربانش   بـه هـر سـو رو کنم باشد ضریح او در آغوشم صـدای یـا رضـای زائـرش پیوستـه در گوشم محال است ار کند با این همه رأفت فراموشم ز سقـاخانۀ صحنش شـراب نــور می‌نـوشم بلایش راحت جـانم نسیـمش روح و ریحانم ولایـش کـل ایمـانم حـریمش بــاغ رضوانم        هزاران کعبه می‌گردند بر گرد خراسانش   سـزد ایـران بـه اوج آفـرینش سر بـرافرازد و یا هر فرد ایرانی به خاکش جان و سر بازد به فـرق آسمـان گلدسته‌هایش سایه اندازد هنـوز ایـن مملکت بـر پـرچم سبز رضا نازد فلک یـک خشت دربـارش ملک زوار زوارش مسیحـا کیست بیمـارش کلیـم‌الله گرفتارش        اگر خواهد خلیل‌الله می‌جوشد ز دیوانش گنهکاری که غرق جرم و عصیان است پا تا سر بگو گیـرد هـزاران ســال دائم کعبه را در بـر بگـو پــرونـدۀ او را بشـویـد خضــر در کوثر اگر از او رضـا راضـی نبـاشـد در صـف محشر فــزون گــردد گنــاه او نـگــردد بــاز راه او جهنـم جـایگـــاه او شـــرر خیــــزد ز آه او            به دوزخ این ندا آید بسوزانش بسوزانش   شرار نارگل می‌گردد از فیض نسیم او کـریمان‌اند مـرهون عنـایات قدیم او اگر اهل جحیم آیند بر طوف حریم او بهشتی باز می گردند با عفو عظیم او فروغ دیدۀ زهـرا شفیع محشر کبری اگر زوار آن مولا نهد در قعـر دوزخ پا                         تعجب نیست دوزخ سر به سر گردد گلستانش   نه بر مشهد حکومت بر همه ملک خدا دارد کجـا مـانند او سلطـان رفـاقت با گدا دارد کجـا ایـران مـا خـوفی ز سیل فتنه‌ها دارد بدانید ای همه خلق جهـان ایران رضا دارد علی را کشور است این جا امامت محور است این جا ولایت رهبر است این جا شرف را سنگر است این جا    سرود فتح بر می‌خیزد از زخم شهیدانش 👇
@hajmahmoud_karimi 4.mp3
7M
🎵 نوحه های علیه السلام (کیم من سائل دربار سلطان خراسانم) شهادت امام رضا علیه السلام هیئت رایه العباس *علیه‌السّلام* [حاج محمود کریمی ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. (ص) همه جاکربلا گشته مسموم کین خاتم المرسلین فاطمه دخترش گشته ماتم نشین آه وواویلتا۴بار بین بستر پدر دخترش خونجگر اجل ازره رسید فاطمه زدبسر آه ووایلتا تاکه جان دادنش راتماشا کند ازخدا مرگ خود را تمنا کند آه وواویلتا وقت رفتن پدر گفت با فاطمه آیی دیدارمن زودتر از همه آه وواویلتا چراغ عمر باب تا گشته خموش فاطمه ناله زد سوخت رفته زهوش واویلتا بعدبابا زکین خصم بیدادگر دخترش رانهاد بین دیوارودر آه ووایلتا پیش چشم علی همسرش رازدند پیش چشم پسر مادرش را زدند آه ووایلتا... . . . ( سبک همه جا کربلاست) «می کنم گریه من برحسین و حسن» «این یکی بی حرم آن یکی بی کفن» یاحسین یاحسن (۲) پاره قلب حسن شد ز زهر جفا تشنه لب شد حسین سر پا کش جدا هر دوتا جرمشان عشق شیر خدا هم غریب و وحید هم اسیر محن یاحسین یاحسن (۲) در مدینه دل هر دو شد پر شرر چونکه افتاده بود فاطمه پشت در از حسین و حسن گشته پاره جگر فاطمه فاطمه ذکر آن انجمن یاحسین یاحسن (۲) از لبان حسن خون دل می چکید بر لبان حسین خورده چوب یزید این همه غصه را زینب خسته دید کفن خون چکان بدن بی کفن یا حسین یاحسن (۲) .
54.2.mp3
12.45M
🔹 زیارت امام رضا صلوات الله علیه ۲ 🏴
2. استاد حیدرزاده 94 مشهد.mp3
2.18M
ای علمدار سپاه منو ای میر عرب دیده بگشا و نظر که چه آمد به سرم دیده بر هم منه ای سرو به خون غلطیده تا نگویند حسین ، داغ برادر دیده .. به مُحمد به مُحمد به علیٍ به علی و به زهرایِ بتولٍ و به سبطیهُ و شِبلیهُ هُما نَجلُ زکی و به سجادِ و بالباقرِ والصادقِ حق و به موسی و علیٍ و تقیٍ و نقی و بِذِالعسکرِ بِالحُجَتِ نِ القائِم بِالحَق اَلَّذی یَضرِبُ بِالسِّیف بِحُکمِ اَزَلی أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ در کنار علقمه سروی ز پا افتاده است یا گلی از گلشنِ آلِ عبا افتاده است یا حُجَّتِ ابنِ الحَسَن عَجِّل عَلی ظُهورِک آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش .. .
. دل من کبوتر صحن و سرات امام رضا پر می گیره عاشقونه به هوات امام رضا خوش به حال کفتری که از همه زرنگ تره لونه کرده روی گنبد طلات امام رضا هیچکی از در خونت دست خالی رد نمیشه آقا میشه هر کسی که شد گدات امام رضا خستگی ها مو در خونه ت زمین گذاشتم و تو گذاشتی بارمو رو شونه هات امام رضا غریبی خودت ولی غریب نوازی کارته چه گرافتارایی رو میدی نجات امام رضا ضامن آهو شدی دست دل منم بگیر همه عالم میشه صید یه نیگات امام رضا قدمی رنجه کن آقا دم جون دادن من تا که سر بذارم اون لحظه به پات امام رضا غریبونه جون دادی گوشه ی حجره ، الهی بمیرم عزیز فاطمه برات امام رضا گوشه ی دفتر لطفت بنویس اسم ( کمیل ) پیش دعبل و بقیه شاعرات امام رضا کمیل کاشانی .
. خورشید به سوگ مصطفی(ص) میگرید                             مهتاب به حال مجتبی(ع) میگرید،                              در مشهد دل چه کربلایی برپاست                             قومی به شهادت رضا (ع) میگرید. .
. (ع) مثل کبوترهایت آمده ام سویت ضامن من باش آقا(تا شوم آهویت ۳ ) ذکر لب تو عمری بر لب نوکرها تا به قیامت آقا (روضه ی تو برپا ۳ ) دلبسته ی گلدسته ی این صحن و سرائیم ما نان و نمک خورده و مهمان رضاییم "دستم به عبایت،جانم به فدایت" حرف دل زارم را نگفته میدانی ضامن دلهای ما (شاه خراسانی ۳ ) آمده ام تنهاتر از همه در کویت سربگذارم امشب(بر سر زانویت ۳ ) عمریست که ما خادم دربار حسینیم ما دربدر مشهد و بین الحرمینیم "دستم به عبایت،جانم به فدایت" . ............... شاعران: و ▶️ در محل هرجا صدای عبد گریان شد بلند قامت صاحب کرم از روی ایوان شد بلند نوکری سخت است اما سختیش عشق است عشق پای ما با عشق بر خارمغیلان شد بلند من که هرجایی کم آوردم صدا کردم رضا رعیت آنجایی که کم آورد، سلطان شد بلند ما ز اسب افتاده ایم اما ز اصلِ عشق نه پرچم سبز رضا بر بام تهران شد بلند بیشتر از سائل، آقا بی قرار سائل است بیشتر از شهر ما، آهْ از خراسان شد بلند کافری بودم که با شرط تو رفتم بر سجود بسکه ازخاک تو عطر و بوی ایمان شد بلند  خاک ایران قبل تو لطفی برای کس نداشت تو به ایران آمدی و بَخت ایران شد بلند جزر و مدِّ صحن تو یعنی که رو به گنبدت هر مَلَک افتاد روی خاک و انسان شد بلند شانه بر زلف تو زد مِنّای اهل البیت شد بعد مرگش مرد سَلمانی چو سلمان شد بلند هر کسی که سخت دامان جوادت را گرفت با براتِ کربلای خویش آسان شد بلند گریه بی حد می‌کنی و روی زانو میزنی بابت دستی که بر روی عزیزان شد بلند نام زینب را پس از عباس نامحرم که بُرد.. از ته گودال دادِ شاه عطشان شد بلند! ⏹
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روزی دوبار دربِ بقیع باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود روزی دوبار روضه‌ی تو: وا حسن....حسین ای وای  بی حرم حسن  و بی کفن حسین سهمِ دو چشمِ خیسِ شما خونِ تازه است روزی دوبار انیسِ شما خون تازه است این مهرِ مادرِ تو چه‌ها کرده بادلت یعنی که آب شعله به پا کرده با دلت دیدی که آب با جگر فاطمه چه کرد دیدی که آب با پسرِ فاطمه چه کرد تقصیرِ آب شد دل زهرا شراره شد تقصیر آب شد دو جگر پاره پاره شد از کوزه آب تا که حسن خورد آب شد وای از حسین  آب نخورد و کباب شد بعدِ حسین بعدِ حسن سربزیر آب می‌سوزد آنقدر که شود چون کویر آب از آن به بعد آب فرودست می‌رود روزی هزار مرتبه از دست می‌رود از آن به بعد زیرِ سرِ آب آتش است فهمیده‌ام که در جگر آب آتش است سیراب می‌کند همه را ،  تشنه است خود شرمنده است فاطمه را ، تشنه  است خود پیش حسین بغضِ قدیمِ حسن شکست در بینِ خانه قلبِ کریمِ حسن شکست الماس ریزه‌ها جگرش را دو نیم کرد یک ضربِ دست امام حسن را یتیم کرد از سینه داغِ روز و شبش ریخت روی طشت دیدی جگر زِ کنج لبش ریخت روی طشت خونش نه ، پاره پاره زِ لبها جگر چکید بر طشت نه به دامنِ زهرا جگر چکید زینب رسید و گفت که ای وای مادرم "آیا تویی برادر من  نیست باورم" در کربلا به خیمه نیامد عمویِ آب از مَشکِ پاره ریخت زمین آبرویِ آب مجبور شد به خاطرِ آب التماس کرد رو  زد برای طفلِ رُباب التماس کرد بودند دیو و دَد همه سیرابِ آب حیف مَشکی نبود تا که نسوزد رُباب حیف با التماس گفت عزیزم علی بمان از آب هم مضایقه کردند کوفیان اما چه زود آب دوباره شراره شد دیدی که وقتِ گریه‌ی زهرا دوباره شد شد بازهم بساط غمش جور وایِ من شد آب زهر و زهر شد انگور وایِ من انگور شعله شد جگرش را به هم که ریخت آه از دلش که بیشترش را به هم که ریخت   هِی بر زمین نشت نشد چاره ایستاد ای وای من که با جگرِ پاره ایستاد آه ای کبود بال و پَرَت را زمین نزن پیش جوادِ خویش سرت را زمین نزن ... گفتم که اشک از چه چنین رنگ و بو گرفت گفتی زِ چشم گریه کنان آبرو گرفت روزی دوبار درب بقیع  باز می‌شود روزی دوبار گریه‌ات آغاز می‌شود ⏹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 3⃣امام رضا(علیه السلام) و شیعیان ظاهری!👇 ✅نقل شده است که؛ زمانی که امام رضا(علیه السلام) به ولایت عهدی منصوب شد، روزی دربان خانه امام رضا(علیه السلام) خدمت حضرت(ع) عرض کرد : 📋《إِنَّ قَوْماً بِالْبَابِ يَسْتَأْذِنُونَ عَلَيْكَ وَ يَقُولُونَ : نَحْنُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ(علیه السلام)》 ♦️همانا عدّه ای آمده اند و می گویند : ما شیعه علی(علیه السلام) هستیم و می خواهیم خدمت امام رضا(علیه السلام) برسیم! حضرت(ع) فرمود : 📋《أَنَا مَشْغُولٌ فَاصْرِفْهُمْ》 ♦️من کار دارم آن ها را رد کن! آن افراد طبق دستور امام رضا(ع) اجازه ورود پیدا نکردند و رفتند. اما آنان فردای آن روز مجدد آمدند و همان حرف را تکرار کردند و حضرت(ع) دوباره فرمود : 📋《اَصْرِفْهُمْ》 ♦️آن ها را برگردان و آنان نیز رفتند. به این ترتیب برای مدت دو ماه هر روز آن ها می آمدند و درخواستشان را عرضه می داشتند، ولی حضرت(ع) اجازه ورود به آنان نمی داد تا اینکه آنان نا امید شدند و به دربان منزل امام رضا(ع) گفتند : 📋《قُلْ لِمَوْلاَنَا : إِنَّا شِيعَةُ أَبِيكَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(عَلَيْهِالسَّلاَمُ) وَ قَدْ شَمِتَ بِنَا أَعْدَاؤُنَا فِي حِجَابِكَ لَنَا، وَ نَحْنُ نَنْصَرِفُ هَذِهِ اَلْكَرَّةَ، وَ نَهْرُبُ مِنْ بَلَدِنَا خَجِلاً وَ أَنَفَةً مِمَّا لَحِقَنَا، وَ عَجْزاً عَنِ اِحْتِمَالِ مَضَضِ مَا يَلْحَقُنَا بِشَمَاتَةِ أَعْدَائِنَا》 ♦️به امام رضا(ع) بگو : ما شیعیان پدرت علی بن ابی طالب(علیه السلام) هستیم! ما به مدت دو ماه هر روز می آییم و شما اجازه ورود به ما نمی دهید! این مایه شماتت دشمنان شده است. ما از این جا می رویم؛ ولی از شهرمان نیز فرار می کنیم. چرا که وقتی این داستان در آن جا نقل شود، مردم می گویند : حتماً آن ها گناه بزرگی مرتکب شده اند که امامشان آنان را راه نداده است. برو و به حضرت(ع) بگو : ما تلخی شنیدن این شماتت اعداء را دیگر نمی توانیم تحمل کنیم. وقتی کار به این جا رسید، حضرت(ع) فرمود : بگو داخل شوند! 📋《فَدَخَلُوا عَلَيْهِ، فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ، فَلَمْ يَرُدَّ عَلَيْهِمْ، وَ لَمْ يَأْذَنْ لَهُمْ بِالْجُلُوسِ، فَبَقُوا قِيَاماً》 ♦️پس آنان داخل شدند و هنگام ورود سلام و احترام کردند؛ اما حضرت(ع) اعتنایی به آنان نکرد، حتی اجازه نشستن هم به آن ها نداد و همین طور ایستادند. آنان گفتند : 📋《يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! مَا هَذَا اَلْجَفَاءُ اَلْعَظِيمُ وَ اَلاِسْتِخْفَافُ بَعْدَ هَذَا اَلْحِجَابِ اَلصَّعْبِ؟!!》 ♦️ای پسر رسول خدا(ص)! راز این که پس از دو ماه انتظار دیدار، ما را این گونه مورد خفت و خواری قرار می دهید چیست؟!! امام رضا(ع) به آنان فرمود : 📋《لِدَعْوَاكُمْ أَنَّكُمْ شِيعَةُ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ؟!! وَيْحَكُمْ إِنَّ شِيعَتَهُ اَلْحَسَنُ(ع) وَ اَلْحُسَيْنُ(ع) وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ اَلَّذِينَ لَمْ يُخَالِفُوا شَيْئاً مِنْ أَوَامِرِهِ》 ♦️شما ادعا می کنید که شیعه علی(ع) هستید؟ وای بر شما! همانا شیعۀ علی(ع) افرادی مانند حسن(ع) و حسین(ع)، ابوذر، سلمان فارسی، مقداد، عمار و محمد بن ابی بکر هستند، آنان که هیچ گاه، مخالفت با اوامر آن حضرت(ع) نهی نمودند و هیچ گاه کاری که مورد قهر آن حضرت(ع) بود انجام نمی‌دادند.(۱) 📚منبع : ۱)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۴۴۰ .
. پایان ماه روضه شده، غم گرفته ام هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام بعد از دو ماه گرفت صدا های ذاكران تازه دلم شكسته شده دم گرفته ام بعد از دو ماه كه در مطبت هستم ای طبیب از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام مرهم برای درد دلم اشك روضه بود اینگونه بوده اشك دمادم گرفته ام شبها چقدر گم شده ام بین كوچه ها وقتی سراغ هیئت و پرچم گرفته ام از مادرت بپرس ، نوكریم را قبول كرد ؟ آیا برات كرببلا هم گرفته ام ؟ افسوس می خورم كه زخیرات سفره ات از دست مهر مادرتان كم گرفته ام دلتنگ می شوم به خدا بر محرمت خرده مگیریم زچه ماتم گرفته ام * ای روضه خوان ادامه بده اشك و آه را شعر وداع نه ..... شور محرم گرفته ام .
. . به موقع تشییع جنازم به پیرهن مشکیم مینازم ♬♫♪ توخونه ی قبرم یاحسین یه ضریح شیش گوش می‌سازم ♬♫♪ خاکم نکنید بزارید اربابم برسه اونی که واسم همه کسه ♬♫♪ خاکم نکنید دلم فقط آقامو میخوام امام رضا قول داده میاد ♬♫♪ امام رضا قول داده میاد حسین حسین  ♬♫♪ نوکرت با کفن بیگانس @emame3vom  بکشید روی من بوریا ♬♫♪ وقتی که می‌خوام جون بدم رومو بکنید به رو کربلا ♬♫♪ یادم نمیره سحرای ناب روشنی رو بین الحرمین سینه زنی رو ♬♫♪ یادم نمیره شبای بارونی زیارت زیرقبه، لحظه ی اجابت ♬♫♪ خاکم نکنید بزارید اربابم برسه اونی که واسم همه کسه ♬♫♪ خاکم نکنید دلم فقط آقامو میخواد https://eitaa.com/emame3vom/32150 .👇
. «واحد | دست در دست حسن بود» 1398 _ دست در دست حسن بود که بیرون آمد مهر با ماه از اشراق مدینه سر زد سوی مسجد به شکوه و عظمت گشت روان گوییا حیدر کرار رود در میدان  نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و علمی  قصد کرده است کند فتح فدک را به دمی گام مردانه او لرزه به عالم انداخت  گرد و خاک ره او خیبر دیگر میساخت کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال عرش در زیر قدم هاش رسیده به کمال خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر ذوالفقار آخته انگار علی در خیبر محضر هیبت او کوه احد زانو زد  آسمان سجده به خاک قدم بانو زد بانگ زد دست از این خواب گران بر دارید  هرچه دارید همه از من و حیدر دارید  سر این سفره اگر روزی خود را بستید  همگی ریزه خور حیدر و زهرا هستید  گردش چرخ فلک نیز به دستان علی است   در رگ ریشه زهرا به خدا جان علی است اگر از بند به بند تن من جان برود  نگذارم که علی بیکس تنها بشود به رخ سرخ و پریشانی این گیسویم تا زمانی که نفس هست علی میگویم حرمت نان نمک حق علی بود علی غرض از باغ فدک حق علی بود علی آن چنان تیغ کلامش نفس از دشمن برد  عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند با خجالت فدک فاطمه را پس دادند حسنش بود که تکبیر مکرر میگفت  وان یکاد از نفس حضرت مادر میگفت  آفرین بر تو و بر خطبه تو مادر من   همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن   دست در دست حسن بود که بیرون آمد   بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد  گر چه زن بود ولی نیست چو او مرد غیور  کوچه ها از قدمش پرشد از احساس غرور  ناگهان سایه یک پست به دیوار افتاد   بند بند فلک از دست ستم شد فریاد  تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید  دست شب رنگ سیاهی به رخ دهر کشید  کوچه تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند   حضرت حوریه و جنگ خدا رحم کند  میوزید از دل کوچه خبری سرخ کبود   دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود  دور و بر را نظری کرد نباشد خبری   یا مبادا که از این ره گذرد رهگذری  هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد   عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد  ناگهان سایه دستی روی خورشید افتاد   پسرش سینه سپر کرد مقابل اِستاد  جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد دستی از روی سرش رد شد و بر مادر خورد ضربه ای از دو طرف بود و خسوفی پر درد رحم بر بی کسی فاطمه دیوار نکرد آن چنان زد که فلک پر شده از ناله چنین  همه گفتند به هم عرش خدا خورد زمین 💥👇