eitaa logo
امام حسین ع
18.6هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. شد شب هفتمِ،سوگ شاه غریب آنکه در قتلگاه،گشته شیب الخضیب یا حسین یا حسین... در عزای حسین،آسمان گریه کرد مادرش با دلی،خونفشان گریه کرد یا حسین یا حسین... با لبِ تشنه شد،کشته راه دین از روی ذوالجناح،گشته نقش زمین یا حسین یا حسین... روی او روی نِی،نورِ مکتب بُوَد پرچم ‌نهضتش،دستِ زینب بُوَد یا حسین یا حسین... هدفِ این قیام،قُربِ بر داور است امرِ معروف و هَم،نَهیِ از منکَر است یا حسین یا حسین... ✍ 🎤 .👇
. نوحه ی ¤¤◇◇◇◇¤¤ یک هفته شد از داغ تو زار و نالانم ۲ یک هفته شد از دوری ات غرق حرمانم ۲ می سوزم ، از هجران    حسین جان حسین جان یک هفته شد در ماتمت می زنم بر سر یک هفته شد خون شد دل خستهٔ خواهر در ماتمت ماتم سرا شد جهان یکسر من هم برایت دمبدم نوحه می خوانم می سوزم از هجران حسین جان  حسین جان ▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪ یک هفته شد جا بر سرِ نیزه ها داری یک هفته شد آوارهٔ کوی و بازاری یک هفته شد من می کنم ناله و زاری تا پای جانم بر سر عهد و پیمانم می سوزم از هجران حسین جان   حسین جان ▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪ من زینبم دخت علی خانه بر بادم بشکسته پر افتاده در دام صیادم درس شرافت بر همه کوفیان دادم دیگر ز هجرانت اخا خسته از جانم می سوزم از هجران حسین جان  حسین جان ▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪ از طعنه های کوفیان شکوه ها دارم بر کودکان خسته ات من پرستارم بعد از اباالفضلت ، اخا من علمدارم اندر اسارت حامی دین و قرآنم می سوزم از هجران حسین جان  حسین جان ✍محمدرضامحمدی(ناعم) 🎤 👇
. اشعار حسین با هشتک 👈 🌹 نوحه شب هفت امام به سبک مرحوم ناظم (ره ) شب هفت حسین خامس آل عبا (۲) گشته ام عازم کوفه وشام بلا پی ترویج دین دربر مشرکین واحسینا واشهیدا(۲؟ 🖤❤🏴❤🖤 عصمت کبریا زینب محمل نشین (۲) میرودکوفه با خطابه ای آتشین بهرتبلیغ دین دربر مشرکین(۲) واحسینا. واشهیدا(۲) 🖤❤🏴❤🖤 هرکجامیرویدختر خیرالبشر(۲) خواهر ازمحملت کن تو نگاهی به سر باتودر این سفر میشوم همسفر واحسینا واشهیدا(۲) .
. آسمان و زمین محفل سوز و بُکاست سوّمین شبِ از عزای خون خداست همهٔ عالَمین،ذکرشان یا حسین صاحب عزا زهرا صد آه و واویلا حسین حسین مولا... چه بگویم ازین واقعهٔ پر بلا پر شَراره دل از مَصائب کربلا بر رضای خدا،هستی اش شد فدا صاحب عزا زهرا صد آه و واویلا حسین حسین مولا... تا ابد دیدهٔ اهل سَما خونفِشان اهل بیت حسین کجا و نامَحرمان از هجوم جفا،خونجگر مصطفیٰ صاحب عزا زهرا صد آه و واویلا حسین حسین مولا... ای خوش آنکه زَنَد به گردن خود مدال با حجاب و عفاف وَ کَسبِ رزق حلال او عزیز خداست،پیروِ کربلاست حیدر ثَنا گویش زهرا دعاگویش حسین حسین مولا... 🔴 توجه : اگر در بیتِ دومِ بند اول به جای سومین شبِ بخوانید سومین روزِ این نوحه برای روز سوم امام هم قابل استفاده خواهد بود 🔴 توجه : اگر در بیتِ دومِ بند اول به جای سومین شبِ بخوانید هفتمین شبِ یا هفتمین روزِ ؛این نوحه برای شب وَ روز هفتم امام هم قابل استفاده خواهد بود .
. دل هر شیعه معدن غمهاست شبِ هفتِ حسین ، گل زهراست در عزای امام سوم ما دیده ی عرش همچُنان دریاست آری از ظلم مردم کوفه بنت حیدر دگر تک و تنهاست ناله اندر فراق سالارش بر لبش لحظه لحظه پابرجاست یک طرف جمله آل پیغمبر یک طرف خِیل لشکر اعداست دختری فاطمی نَسَبْ ، در راه سخت دلتنگِ دیدن باباست یکه تاز رَهِ فضیلت و صبر تا دم حشر زینب کبریٰ است گرچه دارد غم علی اصغر گرچه دلخونِ اکبرِ لیلاست گرچه داده به راه دین دو پسر گرچه بی تابِ ماتم سقاست گرچه در بین مقتلی خونین شاهدِ روضه های وا وَلَداست معرفت بین که تا کجا دارد که تمامی به دیده اش زیباست چون برادر به محضرِ الله واصل و وَصل و والِه و شیداست از نگاهش عدو شده لرزان از کلامش به کوفه بس غوغاست جِلوه ی پنج تن ، نهان در او او که خود مَظهر ذَویِ القُرباست با سلاح بُکاء و حَربهٔ صبر چیره بر قوم مُلْحِدِ طُلَقاست خطبه هایش بر آن جماعت کفر ذوالفقاری به جان اهل خطاست از همان خطبه های کوبنده زنده پیغام سیدالشهداست آری آری به هر کجا زینب با خدای حسین در سوداست لیک دارد به دل غم دلدار آن نماز نشسته نیک گُواست سَرِ دلدار او به کنج تنور ناله زن بِینِ مطبخی زهراست در نجف زین عزا حزین حیدر در مدینه به سر زنان طاهاست زین سؤال ثَقیل و عالَم سوز محشری در دلم همیشه به پاست آخر اِی چرخ بی مُرُوّتِ پست کنج زندان چه جای آل عباست؟ ای حسین جان ببین گدایت هم بر تنش در عزات ، رَخت عزاست ۸۵/۱۱/۱۴ مصادف با محرم الحرام ۱۴۲۸ ه.ق موضوع : اهل بیت و و مصائب ................. بسم الله الرحمن الرحیم مصائب کوفه و زندان اهلبیت سلام‌الله دگر پایان ندارد دردِ من هجرانِ من ای داد تو را کم دارد این مَحبَس تو را زندانِ من ای داد تو رفتی شام و ما ماندیم در زندان کنارِ هم شده آب از فراقِ تو  تنِ بی جانِ من ای داد به جایِ مجلسِ دَرسَم عجب بد مجلسی دارم تماشاچیِ من هستند   شاگردانِ من ای داد یتیمت بِینِ راه از ناقه‌اش اُفتاد بد اُفتاد ببین از درد خوابیده  رویِ دامان من ای داد سرم بر چوبِ محمل خورد  تا مثلِ سرت باشد چه می‌شد می‌شکست از سنگ هم  دندانِ من ای داد تنورِ خانه‌ی خولی برای پُخت روشن بود وگرنه کم نمی‌شد از سرت سامانِ من ای داد به ما خرما و نان دادند قدری چادر و روبند به من خیرات می‌شد بارِ نخلستانِ من ای داد حرامی با غضب میزد قضیبی" را به روی تو زد و پاشید از هم صفحه‌ی قرآنِ من ای داد رُبابت دید اُفتادی  بغل کردت در آغوشش نشد افسوس یک لحظه سرت مهمان من ای داد... سر شریف سیدالشهدا با نامه ابن‌زیاد به شام فرستاده شد و اهل بیت علیهم‌السلام  تا رسیدن پاسخ نامه در کوفه زندانی شدند. قضیب دسته‌ تازیانه مَرکب از چوب و فلز (حسن لطفی ۴۰۰/۰۶/۲) .
. دیدگانم گریه کرده هفت روز داغ تو با من چه کرده هفت روز ! هفت روزِ آه تاثیریّ من ترجمانی گشته از پیریّ من از تبسم غنچه ی لب بسته شد تا تو رفتی دست زینب بسته شد بوده ایم دلبند هم دو سینه سوز من جدا از تو ، تو از من ، هفت روز ! نه ، جدایی کی روا باشد چنین ؟ تو به نیزه خواهرت محمل نشین هفت روزِ هر چه آمد بر سرم ای فدای تو عزیزم ، دلبرم هفت روزِ بی تو پرپر میزنم گاهی از محمل به تو سر میزنم نیست آیا مِهر دیرین با مَنت هفت روزِ پیش چشمم کُشتنت !! هفت روزِ در کجایی ذات نور ؟  روی نیزه !  بر طبق یا در تنور ؟ هفت روزی شد به گردون پر زدی با سرت بر عرش داور سر زدی هفت روزِ بوریا بر پیکری بی عبا عمامه ، بی انگشتری آسمان با ابر خونین هفت روز کربلا را کرده آذین هفت روز هفت روزِ خاک را دادی بها کربلا با تو شده کرب و بلا محسن غلامحسینی ..✍ . . شب هفت شب هفت آقامونه دل ما تو کربلاست شب گریه، شب ناله، واسه ی خون خداست شب هفت همگی گلاب و قرآن بیارید روی قبر آقا با گریه همه سر بزارید روضه خونا بخونین اقا رو تشنه کشتنش جلو چشم دخترش با تیغ و دشنه کشتنش شب هفت آقامونه شب سینه زدنه شب هفت گل زهرا شهید بی کفنه میاد از اوج فلک ناله ی زار مادرش آب بیارین واسه ی لبهای خشک و اطهرش شب هفت دو تا دستای قلم شد ای خدا شب هفت ساقی و سردار دشت نینوا شب هفت اربا اربا شبیه پیمبره شب هفت گلوی خونی شیرخوارْ اصغره شب هجر و شب درد و دل ما در محنه شب هفت قاسم و عبدالله ابن الحسنه شب هفت پاره پاره کردن یک بدنه شب هفت غارت و بردن یک پیرُهنه شب ناله ی غریبی حسینی امشبه شب هفت بدن به زیر سم مرکبه شب غربت یه خواهر شب جون سپردنه شب هفت کعب نی با تازیانه خوردنه خواهری تو کوچه های کوفه اشکاش روونه داداشش رو نیزه ها نشسته قرآن میخونه شب هفت بدنی که از سرش افتاده دور شب هفتم سری که سوخت تو آتیش تنور شب هفتم سری خونی توی طشت طلاست وای از اون خواهری که تو مجلس نامحرماست یکی چوب میزد روی لب مطهر حسین تا به کربلا میرفت ناله ی خواهر حسین هی میگفت که چوب نزن جلوی چشم بچه هاش بسه بی حیا نزن ببین شکسته دندوناش حسین کریمی نیا .................. .
. روضه های امروز 👈 👈 . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. .
2. شعر پدرم کرده دعا.mp3
11.87M
حر ، وهب ، جون ، حبیب ، عابس پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم یا جوانمرگ ، شهیدِ سر راهت بشوم مادرم خواسته از مادرتان بعد نماز تا نفس هست فقط خرج عزایت بشوم کیمیایی ست عجب روضه ی جانسوز حسین مددی صاحب عزا تعزیه دارت بشوم کوچه کوچه بزنم حب تو را جار و سپس از روی بام ، پریشان فراقت بشوم کاش میشد گِل تقدیرم عوض گردد تا ظهر عاشور ، سیاهیِ سپاهت بشوم رخصت خیمه ی خود را بده تا مثل زهیر متحول شده از فیض وصالت بشوم مثل حر توبه ی من را بپذیر و بخرم که رها از قفس و بند اسارت بشوم گوشه چشمی که شبیه وهب نصرانی من مسلمان شده ی طرز نگاهت بشوم سر من باشد و دامان تو چون جون سیاه بین آغوش تو نائل به شهادت بشوم گوشه ای از حرمت خاک شوم مثل حبیب من هم همسایه ی نزدیک مزارت بشوم وسط معرکه مجنون بشوم چون عابس پیرُهن پاره کنم مست ز جامت بشوم شاعر ۱۲ شهریور ۱۳۹۸ ، هیئت ثارالله قم .
. ایام نمی گویم ز نوک نیزه با خواهر تکلم کن نگاهت پاسخ من داد، بر طفلت ترحم کن اگرچه غنچه ی بی آب، نشکفد اما درِ فردوس را بگشا، به روی من تبسم کن به چشم خارجی ما را تماشا می کند کوفی به نی قرآن بخوان و رفع این سوء تفاهم کن اگر بهر نماز شکر می خواهی وضو سازی ندارم آب، با خاک سر زینب تیمم کن تو قلب عالمِ امکانی و آگاهی از قلبم به دریا با نگاه خود بگو، کم  تر تلاطم کن نگه با اختیار و اشک من بی اختیار آید ز برج نی نظر ای ماه من امشب به انجم کن اگر چه کاسه ی صبر مرا هم کرده ای لبریز ز بهر حفظ جان کودکت با او تکلم کن ✍حاج علی انسانی از کتاب"دل سنگ آب شد" صفحه۳۶۱ .
. علیه_السلام پدرم کرده دعا پیرغلامت بشوم یا جوانمرگ ، شهیدِ سر راهت بشوم مادرم خواسته از مادرتان بعد نماز تا نفس هست فقط خرج عزایت بشوم کیمیایی ست عجب روضه ی جانسوز حسین مددی صاحب عزا تعزیه دارت بشوم کوچه کوچه بزنم حب تو را جار و سپس از روی بام پریشان فراقت بشوم کاش میشد گِل تقدیرم عوض گردد تا ظهر عاشور سیاهیِ سپاهت بشوم رخصت خیمه ی خود را بده تا مثل زهیر متحول شده از فیض وصالت بشوم مثل حر توبه ی من را بپذیر آقاجان تا رها از قفس و بند اسارت بشوم گوشه چشمی که شبیه وهب نصرانی من مسلمان شده ی طرز نگاهت بشوم وسط معرکه مجنون بشوم چون عابس پیرُهن پاره کنم مست ز جامت بشوم قاسم ابن الحسنی قد بکشم پای غمت زیر بار مِحنت خوش قد و قامت بشوم مثل شهزاده علی در صف میدان جهاد با لب تشنه اذان گوی نمازت بشوم یک سه شعبه ز کمان آید و چون طفل رباب عاقبت با گلوی پاره فدایت بشوم سر من باشد و دامان تو ، چون جون سیاه بین آغوش تو نائل به شهادت بشوم گوشه ای از حرمت خاک شوم مثل حبیب من هم همسایه ی نزدیک مزارت بشوم حضرت عشق به آمال دلم خرده مگیر من بقربان سر نیزه سوارت بشوم بشکند گردنم اما نرسد روزی که لکه ی ننگ شما باشم و بارت بشوم .
. ⚫️ مرثیه حضرت زینب سلام الله علیه علامه مجلسی در بحار این مرثیه را از حضرت زینب (س) نقل می کند: ای زنها برادرم روز عاشورا غريب و تنها با لب عطشان در ميان ميدان ايستاده بود و می فرمود: ای قوم! پدرم حيدر وصی پيغمبر صلی الله عليه و آله و مادرم فاطمه‌ شفيعه‌ محشر است امروز من كه حسينم و ميوه‌ دل پيغمبرم صلي الله عليه و آله يک خواهشی از شما دارم منت بر پسر پيغمبر صلی الله عليه و آله بگذاريد و يک شربت آب به اطفال جگركباب من برسانيد كه از تشنگی مرده‌اند در جواب برادرم گفتند حسين عليه‌السلام تو در نزد ما آب نداری بلكه جواب تو نيزه و شمشير است مگر آنكه سر به حكم يزيد و ابن ‌زياد آوری تا آب بخوری. برادرم فرمود سر به حكم حرامزاده نخواهم آورد جنگ می‌كنم تا كشته شوم. ای زنها! برادرم آنقدر جنگ كرد تا آنكه تيری سه پهلو به طرف او رها كرد همان تير كار برادرم حسين عليه‌السلام را ساخت و لشگر اظهار فرح كردند. 📚منبع: از مدینه تا مدینه، ۹۵۵ ............................. ⚫️ غریب و تنها چون آن مصيبت زدگان وارد حرم شدند تمام زنان معاويه و ابی سفيان آن اسيران را استقبال كردند ليكن همه لباسهای فاخر ملوكانه در برداشتند خود را به حلل آراسته بودند همين كه مخدرات را به آن حالت با لباسهای كهنه و صورت‌های پوست انداخته و بدنهای كبود شده ديدند همگی رقت كرده بنای گريه و نوحه نمودند و آنچه زر و زيور و لباس فاخر داشتند همه را ريختند و بر غريبی و مظلومی ايشان ناله كردند سه روز در حرم يزيد اقامت ماتم بود ليكن ارباب مقاتل می نويسند كه هر چند خواست عليا مكرمه را وارد اطاق و ايوان مفروش بنمايد، آن مخدره قبول نكرد و می فرمود چگونه روی فرش و زير سايه بنشينم و حال آنكه با چشم خود ديدم بدن چاک چاک برادرم روی خاک مقابل آفتاب افتاده همان در صحن خانه نشست اسيران در گرد وی جمع شدند فرمود سر مطهر برادرم را بياوريد آوردند پس يک دست سر برادر و با يک دست بر سر و سينه ميزد و نوحه می ‌نمود و مي‌فرمود ای زنها اين برادرم بود كه ظهر روز عاشورا ميان ميدان كربلا غريب و تنها ايستاده بود . 📚منبع: از مدینه تا مدینه، ص ۹۷۷ .
‍ . ❣﷽❣ ◾️ ◾️ ◾️ ‍شمس مشرقین آمد نور نیرین آمد در عزای مظلومان مادر حسین آمد چون سر پسر را دید دختر رسول‌الله (ناله ای)نعره‌ای کشید و گفت:لا اله إلا الله ◾️ لا اله إلا الله ای حسین مظلومم ای شهید محرومم ای غریب مغمومم لا اله إلا الله برگزیده ی مادر نور دیده ی مادر سربریده ی مادر لا اله إلا الله ◾️ لا اله إلا الله ای غریب سرگردان مصطفی شده گریان مرتضی شده نالان لا اله إلا الله خواهر غمینت کو زین العابدینت کو نعش نازنینت کو لا اله إلا الله ◾️ لا اله إلا الله ای شهید با تمکین تن‌شده‌ به‌خون رنگین خاک کربلا بالین لا اله إلا الله پیکرت به‌خون‌غلطان عرش کبریا لرزان خواهرت شده گریان لا اله إلا الله کشتیت شده طوفان عالمی شده نالان من شوم تورا قربان لا اله إلا الله ◾️ لا اله إلا الله https://eitaa.com/emame3vom/49341 👇
426.5K
نوحه سه ضرب
استمرار بر خواندن زیارت عاشورا ✍دستگاه سیدالشهدا سفینه ی نجات است . زیارت عاشورا پلی است به سوی استجابت دعا و ارتباط معنوی با پروردگار متعال و برائت جستن از اعدای اهل بیت علیه السلام .بر خواندن این زیارت مداومت کنید که آثار عجیبی دارد . آنان که به خواندن زیارت عاشورا استمرار دارند اثر خواندن این دعا را را دیده و می بینند . آیت الله میرزا جواد تبریزی(ره): اگر می توانی هر روز زیارت عاشورا بخوانی، بخوان* 🔹علقمه از حضرت باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود: ای علقمه! اگر می توانی هر روز با زیارت عاشورا حسین بن علی علیه السلام را درخانه ات یا جایی که هستی، یا هر سرزمینی از زمین خدا که هستی، زیارت کنی، انجام بده که تمام ثواب های این زیارت برای تو منظور خواهد شد. 📚مستدرك ‏الوسائل، ج10 ،ص309 به نقل از المزارالقدیم .
. (س)-در مسیر و ای زمین وآسمان مبهوت ایمانت حسین شد فضای کوفه عطرآگین ز قرآنت حسین ای فروزان آفتابم گر هلالت خوانده ام دیده ام یکباره شد مبهوت و حیرانت حسین سخت دلتنگ است زینب، ناطق قرآن بخوان تا شود آرام دل از صوت قرآنت حسین کی شود گرد و غباری مانع از تابیدنت گرشده خاکستری رخسار تابانت حسین چشم درچشم من و طفلان خود داری هنوز صف زده مژگان اشکی روی دامانت حسین تاکنی این کاروان را رهبری از روی نی رهبر بیداری و باز است چشمانت حسین باتو گرم گفتگو بودم که ناگه ازستم سنگ زد سنگین دلی بر روی رخشانت حسین لب گشا حرفی بزن با دختر گریان خود تا نکرده جان خود را او به قربانت حسین همنوا با ناله های من وفائی روز وشب می شود با اشک وگریه مرثیه خوانت حسین .
. ✍ نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بندۀ‌ تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق» که پر شده است جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عبّاس «اجننی» گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر سری  که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب می‌گفت: به پیشگاه تو آورده‌ام خدایا سر میان خاک کلام خدا مقطعه شد میان خاک الف لام میم طاها سر حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر - جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیفتاده است از پا سر صدای آیۀ کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر چه قدر زخم که با یک نسیم وا می‌شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت به چوب، چوب‌ محمل؛ نه با زبان، با سر دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر 🎤 👇
‍ . تو شام پر بلا سهم من از عشقت اسارت شد چقد اینجا به ناموست اهانت شد جسارت شد پای دروازه ی ساعات سه روز مارو دادن آزار چقد خون به دلم کردن میون کوچه و بازار خودم دیدم که چند دفعه سرت از نیزه ها افتاد همه جا ازدحام بود و به زیر دست وپا افتاد امون از شام امون از شام امون از شام امون از شام ........... محله ی یهودیها زدم ناله بیا مادر بازم شعله بازم آتیش بازم دود بود و خاکستر چقد دشمن چقد کینه چقد دادن ما رو زجرو میخواستن تا بگیرن انتقام خیبر وبدرو چقد بی رحمن اینها که به اشک ما میخندیدن به دور محمل زینب میچرخیدن میرقصیدن .......... تو بزم می چقد دشمن به ما زخم زبون میزد تو قرآن خوندی اما به لبت با خیزرون میزد مدینه شهر پیغمبر همش حرف از عزیزی بود ولی اینجا تو شهر شام چرا حرف از کنیزی بود چقد طعنه زدن اینجا تا من رو جون به لب کردن چش عباسو دور دیدن چقد بابامو سب کردن https://eitaa.com/emame3vom/49348 .👇
213.2K
بند ۲