eitaa logo
امام حسین ع
17هزار دنبال‌کننده
389 عکس
1.9هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋مواظب دلم نبودم کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مواظب دلم نبودم که این بلا سرش اومد بارمو سفت نچسبیدم تا غریبه آخرش اومد قول داده بودم کسی رو غیرِ تو راه ندم توی دلم اما بازم زدم زیر قولم کی غیر تو هوامو داشت ارباب تو تنهایی صدامو داشت ارباب دستشو رو سرم میذاشت ارباب حالا تازه میفهمم آقا عشق فقط روضه‌ی مادره تا میگم یاحسین این دلم سمت کرببلا میپره "جونم حسین ، دوا درمونم حسین" چقدر دل تورو شکستم یه بار به روم بیار حسین یه بار شد حتی امتحانی بهم محل نذار حسین ببین که زندگیم میپاشه از هم وقتی که اسم تو نباشه مرهم چیزی نداره واسه شادی قلبم رفیق شیش بچگیمی ارباب والا تموم زندگیمی ارباب لذت خوب بندگیمی ارباب حالا تازه میفهمم آقا کی مثِ سایه پشت منه حالا تازه میفهمه دلم داره واسه حسین میزنه "جونم حسین ، دوا درمونم حسین" سایه‌تو از سرم نگیری کجا دارم برم حسین روضه میام آروم میگیرم میگیره تا دلم حسین دست منو گرفتی آوردی تو روضه‌های هرشبت بردی چقدر آقا غصه برام خوردی آبروتو بردم آقا اما بازم نیاوردی به روم جانا گرفته باز راه گلوم آقا هرجا بهم احترام میکنن محض اینه غلام توام من رو میشناسن آقا به تو چون یه عمره به نام توام "جونم حسین ، دوا درمونم حسین" ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/emame3vom/63805 👇
جونم‌ حسین ، دوا درمونم حسین_۲۰۲۲_۰۶_۲۳_۲۱_۵۵_۲۰_۰۴۳.mp3
5.4M
جونم حسین دوا درمونم حسین ازهرچه‌جدایم‌می‌کنیدعیبی‌نیست.. من‌هیئتیم؛زگریـه‌دورم‌نکنیـد..!:)💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ای ولیّ الله داور، السلام ای سلامت از پیامبر، السلام حجّت خلاق اکبر، السلام زاده ی زهرای اطهر، السلام السلام ای باقر آل رسول چارمین فرزند زهرای بتول ای نبی بر تو فرستاده سلام وی به زین العابدین، ماه تمام هفتمین معصومی و پنجم امام مکتبت تا صبح محشر، مستدام تیغ نطقت می شکافد، علم را روح می بخشد مرامت، حلم را ای سلام ذات حیّ داورت بر تو و نطق فضیلت پرورت علم آرد سجده بر خاک درت حلم گردیده است بر دور سرت نسل نوری هم ز باب و هم ز مام خود امام و مادرت بنت الامام کیستی ای آیت سرّ و علن؟ تو هم از نسل حسینی، هم حسن تو امامت را روانی در بدن ای ولایت را چراغ انجمن علم تو، علم خداوند جلیل وحی باشد بر لبت بی جبرییل از درخت علم، بَر داریم ما وز تو صد دریا گهر داریم ما بس حدیث معتبر داریم ما از شما کی دست برداریم ما؟ یابن زهرا سر برآور باز هم «جابر جُعفی» بپرور باز هم یابن زهرا گر چه با بغض تمام، حرمتت گردید پامال «هشام»، بر تنت آزار آمد صبح و شام، تو امامی، تو امامی، تو امام نور از هر سو که خیزد، دیدنی است چهره ی خورشید کی پوشیدنی است؟ خزانِ باغ زهرا دیده ای تو تن بی سر به صحرا دیده ای گردن مجروح بابا دیده ای بر فراز نیزه سرها دیده ای کاش می دیدم چه آمد بر سرت یا چه کرده کعب نی با پیکرت؟ تو چهل منزل اسارت دیده ای از ستمکاران جسارت دیده ای خود عزیزی و حقارت دیده ای تشنگی و قتل و غارت دیده ای چار ساله، کوه ماتم برده ای مثل عمه، تازیانه خورده ای شام بود و مجلس شوم یزید چشم تو چوب و لب خشکیده دید گه سکینه ناله از دل می کشید گاه زینب جامه بر پیکر درید چشم بر رگهای خونین دوختی سوختی و سوختی و سوختی ای دل شیعه چراغ تربتت دیده ها دریای اشک غربتت سالها بر دوش کوه محنتت روز و شب پامال می شد حرمتت ظلم دیدی در عیان و در خفا تا شدی مسموم از زهر جفا ای به جانت از عدو رنج و عذاب هم به طفلی، هم به پیری، هم شباب قلبت از زهر ستم گردید آب قبر بی زوّار تو، در آفتاب وسعت صحن تو مُلک عالم است لاله ی قبر تو اشک «میثم» است علیه_السلام .
. سلام‌الله‌علیه کای خفته خوش به بستر خون، دیده باز کن‌ احوال ما ببین و سپس خواب ناز کن ای وارث سریر امامت! به پای خیز بر کشتگان بی‌کفن خود نماز کن طفلان خود به ورطه‌ی بحر بلا نگر دستی به دستگیری ایشان دراز کن بس دردهاست در دلم از دست روزگار دستی به گردنم کن و گوشم به راز کن سیرم ز زندگانی دنیا، یکی مرا لب بر گلو رسان و ز جان بی‌نیاز کن برخیز، صبح شام شد ای میر کاروان‌! ما را سوار بر شتر بی‌جهاز کن یا دست ما بگیر و از این دشت پر هراس‌ بار دگر روانه به سوی حجاز کن» پس چشمه‌سار دیده پر از خون ناب کرد بر چرخ کج مدار به زاری خطاب کرد: .
. زینب چو دید پیکر آن شه به روی خاک‌ از دل کشید ناله به صد درد سوزناک: «کای خفته خوش به بستر خون، دیده باز کن‌ احوال ما ببین و سپس خواب ناز کن ای وارث سریر امامت! به پای خیز بر کشتگان بی‌کفن خود نماز کن طفلان خود به ورطه‌ی بحر بلا نگر دستی به دستگیری ایشان دراز کن بس دردهاست در دلم از دست روزگار     دستی به گردنم کن و گوشم به راز کن سیرم ز زندگانی دنیا، یکی مرا     لب بر گلو رسان و ز جان بی‌نیاز کن برخیز، صبح شام شد ای میر کاروان‌! ما را سوار بر شتر بی‌جهاز کن یا دست ما بگیر و از این دشت پر هراس‌ بار دگر روانه به سوی حجاز کن» پس چشمه‌سار دیده پر از خون ناب کرد بر چرخ کج مدار به زاری خطاب کرد: «کای چرخ سفله! داد ازین سرگرانیا     کردی عزیز فاطمه خوار و ، ندانیا خوش در جهان به کام رسید از تو اهل بیت‌     تا حشر در جهان نکنی کامرانیا این کی کجا رواست که دونان دهر را در کاخ زر به مسند عزت نشانیا؟ بستی به قید بازوی سجاد، هیچ رحم‌     نامد تو را بر آن تن و آن ناتوانیا؟ کُشتی به زاری اصغر و هیچت نسوخت دل‌ زان شمع روی دلکش و آن گل فشانیا؟ هرگز نکرده بود کس ای دهر سفله طبع‌! بر میهمان خویش چنین میزبانیا» آتش شو ای درون و بسوزان زبان من‌     ای خاک بر سر من و این داستان من حجةالاسلام نیر تبریزی .
‍ . |⇦• و توسل به ساحتِ مقدسِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ، با نوایِ گرم حاج سید محمد جوادی ┅═┄⊰༻༺⊱┄═┅ ای که به عشقت اسیر خیلِ بنی آدمند سوختگانِ غمت ، با غم دل خرمند هر که غمت را خرید ، عشرت عالم فروخت با خبرانِ غمت بی خبر از عالمند .. حسینِ من .. حسینِ من .. *ان شالله به همین زودیا کربلا زیارت ارباب بریم ..* ای وارثِ سریر امامت زجای خیز بر کشته گانِ بی کفنِ خود نماز کن *همه ی شهدا ، مدافعانِ حرم همه فیض ببرن ..* برخیز صبح شام شد ای میر کاروان ما را سوار بر شترِ بی جهاز کن شاعر : نيّر تبريزي داد آسمان به بادِ ستم دودمانِ من تا از کدام بادیه پرسی نشان من گردون به انتقام قتیلانِ روز بدر نگذاشت یک ستاره به هفت آسمان من آن سروِ قامتی که تو دیدی ز غم خمید دیدی که چون کشید غم آخر کمان من؟ شاعر : نيّر تبريزي ________ ساربان! تند مران، ورنه، چنان می‌گریم که تو و ناقه و محمل، همه در گل برود سر آن کشته بنازم که پس از کشته شدن سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود باکم از کشته شدن نیست، از آن می‌ترسم که هنوزم رمقی باشد و قاتل برود شاعر : شاطر عباس صبوحی _______ *به خدا میترسم بمیریم دیگه نتونیم براش روضه بگیریم و نوکری کنیم .. اون موقع بگیم بی بی ما تا آخرین نفس برا بچه ت داد زدیم ..* ساربان داد نزن ما کس و کاری داریم ساربان تند مران همسفرم جا مانده .. باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب باز هم آمده این حرمله ی وامانده ... شاعر : سید پوریا هاشمی بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد با نگاه تو گرفته ست زبانم پسرم داغِ تو چون علی اکبر کمرم را خم کرد ناله خواهم زنم از دل نتوانم پسرم .. شاعر : قاسم نعمتی صل الله علیک یا مظلوم یا غریب .. بابی المستضعف بلا ناصر .. به جز حسین مرا ملجا و پناهی نیست در این عقیده یقین دارم اشتباهی نیست ره نجات حسین است و دوستی حسین به سویِ حق به جز این ره طریقُ راهی نیست شهان به جاه و جلال غلام تو نرسند که فوق آن به دوعالم جلال و جاهی نیست شاعر : مرحوم سید ابوالقاسم موسوی ( فانی ) اجازه بدید شبِ جمعه ست ، مریض زیاد ، التماسِ دعا گو زیاد .. دفع بلا از همه ی بلاد مخصوصا کشورِ عزیزمون یه عده این روزها نذر موسی ابن جعفر (ع) کردن .. آخر جلسه امید داریم به سفره موسی ابن جعفر .. یا بابُ الحَوائِج .. السَّلامُ عَلَی الْمُعذَّبِ فی قَعر السُّجُون .. صیدِ غریبِ کنجِ قفس را نمیزنند صیادِ من ولی دلش از جنس خاره است *پشتِ درِ زندانِ بغداد جمع شدن شیعیان .. خبر پیچیده میخوان آزادش کنن .. یکی گفت ببینمش رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم .. هر کی یه حرفی زد .. یه وقت درِ زندان باز شد .. دیدن چهار تا حمال یه بدنِ نحیفُ رو تخته ی در دارن میارن .. هی میگن : هذا إمام الرافضة .. با این که این بدن نحیفه اما چرا انقدر سنگینه؟! عبا رو کنار زدن .. (هر کی گرفتارِ دیگه گریه کنه .. هر کی مریض داره ، هر کی گره به کارشِ .. اومدیم درِ خونه باب الحوائج ..) دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ .. بگو غریب آقا ... ____ •┄┅══༻○༺══┅┄• .
. دلتنگم و حال دل من نیست مناسب در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب- صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد» با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب می خوانمش و معتقدم سورۂ یوسف از عشق تو دارد به خدا سجدۂ واجب این سائلِ هر هفته رسیده ست گداتر پس «أوفِ لَناالکیلْ» به کوریِ اجانب می دیدمت ایکاش زمانی که گرفتم... از دستِ پر از برکتِ تو جیره مواجب شرمندۂ سنگینیِ پروندۂ خویشم شرمنده ام از این همه عصیان و معایب هر بار به یادت گرهی کور گشودم- شد بیشتر از پیش حضورت به مراتب ای آرزویِ بهجت و شیخ احمد کافی ای حسرتِ دیرینۂ ادیان و مذاهب برگرد که چشمانِ به راهم شده کم سو کمرنگ شده تابش ِ خورشید و کواکب شد هر ورق از دفتر من باطله ای محض تا گوشۂ چشمان تو شد لبّ مطالب! ✍ ....................... . با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان شرم دارم خجلم من ز شما آقا جان با چه رویی بنویسم ز غم دوری تو که گناهان من آزرده تو را آقا جان مهربانانه به یاد همه ی ما هستی آه از غفلت روز و شب ما آقا جان صحن چشمان ترم منتظر مقدم توست قدمی رنجه نما ، بهر خدا آقا جان صبح آدینه قلم کوی تو را می پوید می شود همسفر باد صبا آقا جان قلم و دست غلامانه ی من می لرزد با چه رویی بنویسم که بیا آقا جان مرتضی روح افزا عَجّلََ اللهُ تعالی .
5. زمینه.mp3
4.93M
سرتاسرِ مدینه را ماتم گرفته ازداغِ باقرُالعلوم عالَم گرفته ( آجَرکَ الله بقیهَ الله ... ) تکرار از این غم و داغ عظیم آه و واویلا حضرت صادق شد یتیم آه و واویلا ( آجَرکَ الله بقیهَ الله ... ) تکرار یک جهان گُل در درونِ پیرهن دارد بقیع دردِ دلها از برایِ مرد و زن دارد بقیع نام گلهایش اگر خواهی بگویم یک به یک سوسن و نسرین و یاس و یاسمن دارد بقیع گرچه می تابد بر او خورشیدِ سوزان حجاز از پر و بالِ ملائک سایبان دارد بقیع این مبارک بُقعه را حاجت بنور ماه نیست در دلِ هر ذره خورشیدی نهان دارد بقیع شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته اند زائری چون مهدیِ صاحب زمان دارد بقیع راز مخفی بودن قبر تورا با ما نگفت تا به کی مُهر خموشی بر دهان دارد بقیع ؟ سالها بگذشته از این ما جرا اما هنوز داغ هجده ساله زهرای جوان دارد بقیع ... ( شهید وا امامامظلوم وا اماما ) وای حسین ...
روضه امام باقر.mp3
3.11M
🔻روضه و مرثیه🔻 علیه السلام 🔶روضه جانسوز امام باقر علیه السلام 🔻گریز به روضه لحظات آخر سید الشهدا علیه السلام در گودال قتلگاه علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
CQACAgQAAxkDAAFvPn5itwKKksSbCN9NVHjqDP1j98dYQAAC-gcAArtPUFLABOu4n-VJhykE.mp3
7.2M
ویژه (عج) 🍃رویای نیمه شبم تاب و تبم 🍃چرا نمی آیی؟ 🎤 🌷 رویای نیمه شبم تاب و تبم چرا نمی آیی هجر تو می كشدم ،میكِشدم به سوی تنهایی ای تمنای دل من تا بوده بر دیده من همیشه فریادم بمان تو در یادم ز دست من رفتی بگو كجا هستی ای شامم را تو سحر از چه دگر ، از آن من غم شد كی آید از تو خبر ای به سفر كه صبرمن كم شد یوسف گمگشته من بین دل بشكسته ی من من فدای گیسوی تو وان كمان ابروی تو همیشه تنهایی تو مثل زهرایی دلربا و دلبر من خاك پاكت بر سر من بر گدایت در بگشا ای حبیب عقده گشا امید دلهایی ولی به صحرایی به من عنایت كن مرا شفاعت كن .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سلامِ ایزد ‌منّان، سلامِ جبرائیل سلامِ شاه شهیدان، به مسلم_بن_عقیل! . به آن نیابت عظمای «سیّد‌الشّهدا»! به آن جلالِ خدایی، به آن جمالِ جمیل! . شهید عشق که سر در منای دوست گذاشت به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل . زهی مقام! که فرش حریم حُرمت تو شکنج طرّۀ حور است و بال میکائیل . شعاع پرتو مهرت، نسیم پاک بهشت شرار آتش قهرت، حجاره‌ی سجّیل . چنان شعاع که گفتی کنار تیغ کجت ستاده گوش به فرمان، جناب عزرائیل . بر آستان درش، آفتاب، سایه‌نشین به طاق قبّۀ او، ماه آسمان، قندیل . تو بر حقیّ و مرام تو حق، امام تو حق به آیه‌آیه‌ی تورات و مصحف و انجیل! . زهی دنائت دنیا! که از تو بیعت خواست کسی که پیش مقام تو بنده‌ای است، ذلیل . محیط کوفه تو را کوچک است و روح، بزرگ از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل! . شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد ز نطق زینب کبری به شام شد، تکمیل . فراز بام، سلام امام دادی و گفت میان لجّه‌ای از خون، جواب، شاه قتیل . زیارت تو ملائک کنند در ملکوت به جای خواندن تسبیح و گفتن تهلیل . شهید راه امامی که طور سیۀ او‌‌ست ز نور، مهبط جبریل و مطلع تنزیل . مدیحت تو «ریاضی»! کجا و حضرت دوست؟ مگر خدایْ عنایت کند،جزای جزیل. مرحوم سید محمد علی ✍ .
. نوحه‌یِ علیه السلام سبک کارِ دنیا رو ببین..... کارِ دنیا رو ببین آقام شده نقشِ زمین بالا سرِش شمرِ لعین اِی وای کارِ خواهر شده آه چه خبره تو قتلگاه ظالم رویِ سینه‌یِ شاه اِی وای کارِ خنجر بد ُو کُند قلبِ حرم می‌زنه تند سرنیزه‌ها تو سینه موند اِی وای کارِ مادر شده زار رو زمینه تنِ نگار به تاخت میان ده تا سوار ای وای کار‌ِ ما سینه‌زنی کشته‌یِ دور از وطنی چرا نداری کفنی اِی وای کارِ تو از کار گذشت نداره نیزه‌دار گذشت ناموست از بازار گذشت ای وای .👇
. |⇦•بگو که برام گریه کنن، گریه کنا .. و توسل ویژه شهادت امام باقر علیه السلام و ایام مسلمیه به نفس حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بگو که برام گریه کنن، گریه کنا تا ده سال توی منا .. گریه کنن برای من با روضه‌های کربلا .. گریه‌کنن آخه یه عمرِ یاد غمش دل و سوزونده گریه‌کنن برا شهیدی که بدنش رو خاکا مونده شهیدی که شد، چشمای آسمون، غرق اشک عزاش عمریه روضه خوندم براش قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا مظلومٌ عطشانٌ بکربلا .. حالا که نمونده رمقی توی پاهام از اثر زهر هشام یادم میاد مصیبت اسیری کوفه و شام آبله بود، به روی پاها، لاله میریخت به روی خاکا روضه می‌شد دوباره به پا، هر کی می‌گفت کجایی بابا می‌رسید به گوش، از روی نیزه‌ها، آیه آیه صداش عمریه روضه خوندم براش قُتِلَ الحُسَین بِالسَّیفِ وَ السَّنان وَ الحَجَرِ وَ العَصا مظلومٌ عطشانٌ بکربلا .. محمد رضا رضایی *یه عده با سنگ‌ میزدنش .. یهو دیدن دشمن داره کوچه باز میکنه صدا میزدن برید کنار شیخ قبیله داره میاد ‌‌.. دیدن یه عده پیرمرد زورشون نمیرسید از دور بزنن، برا ثوابشم شده قربة الی الله .. عزیز فاطمه رو صورت رو‌خاکا افتاده این محاسنُ رو خاک میکشه این نانجیب پیرمردا باعصا حسین‌ُ میزدن .....* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
14000427-rasuoli-zamine.mp3
1.59M
|⇦•بگو که برام گریه کنن، گریه کنا .. و توسل ویژه شهادت امام باقر علیه السلام و ایام مسلمیه به نفس حاج مهدی رسولی
. |⇦• کوفه دلبستگی اش را .. و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل ویژه ایام مسلمیه و شب اول محرم به نفس حاج حسین سازور* •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ کوفه دلبستگی اش را به تو ابراز نکرد در زدم خانه به خانه، احدی باز نکرد خسته از راه، دعا کن به دو راهی نخورد هیچ مردی به در بسته الهی نخورد غیر از این طوعه در این شهر ندیدم مردی کاش می شد به تو پیغام دهم برگردی کاش می شد به تو پیغام دهم: کوفه نیا به علی اصغر شش ماهه قسم کوفه نیا دیدن حرمله دلشوره به جانم انداخت جملۀ «کوفه نیا» را به زبانم انداخت پینۀ مُهر به پیشانیِ شان توطئه بود قول این طایفۀ چرب زبان توطئه بود پشتِ پایِ بدی از دوست نماها خوردم زخم از نیزۀ تکفیر به فتوا خوردم ان شالله بریم کنارِ حرمش اونجا عرض ادب کنیم .. سر به دیوار غریبی نگذارم چه کنم!؟ دست دشمن پسرانم نسپارم چه کنم!؟ کوچه گردی شده کارم،همه رفتند حسین! راه برگشت ندارم،همه رفتند حسین! حقِ اولاد علی نیست چنین بی مِهری گریه ام بند نمی آید از این بی مِهری روضه هایم به تو بسیار شباهت دارد اشکم از غربت گودال شکایت دارد در دلِ خاک،دلم خون جگرت می ماند سرِ دروازه سرم منتظرت می ماند سرِ دروازه رسیدی،طلب باران کن با لب تشنه مرا فاتحه ای مهمان کن غم نخور ! چون که شنیدی به پرم سنگ زدند به فدای سر زینب به سرم سنگ زدند شاعر: وقتی میان گودال افتاد از هر طرف نیزه بارانش کردن .. اما تفاوت از اینجا به بعدِ .. مسلم رو دست بسته و خاک آلود از گودال بیرون آوردن اما ابی عبدالله دیگه از گودال بیرون نیامد .. وقتی وارد دارالاماره شد، سلام نکرد؛ گفتن چرا به امیر سلام نمیکنی؟ گفت امیری حسین و نعم الامیر .. یا مسلم ابن عقیل .. ای کشتۀ بی وفایی ها .. حضرت رو بردن بالای بام دارالاماره، رو کرد سمتِ مکه یه سلامی به ابی عبدالله داد ..بعضیا فرمودن در همان سلام دادن، نانجیب سر از بدن مسلم جدا کرد .. مردم کوفه پایین دارالاماره اجتماع کرده بودن و دربارۀ مسلم گفت و گو میکردن .. اُف بر شما مردم بی غیرت .. میانِ همهمۀ مردم یه وقت یه صدای مهیبی به گوش آمد .. نگاه کردن دیدن یه بدنِ بی سر از بالای دارالاماره رویِ خاک افتاد .. ای حسین .. امام زمان ببخشید .. بعضیا گفتن اراذل کوفه خبردار شدن، ریسمان به پایِ مسلم بستن .. بدنُ خاک کشیدن تا بازار قصابا بردن .. بدن رو به قناره آویزان کردن .. اینجا به بدنِ سفیرِ ابی عبدالله بی حرمتی کردن .. صلی الله علیک یا اباعبدالله .. با بدنِ اربابتون چه کردن .. امام رضا فرمود جد ما رو فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ منابع: بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۹۷۴م، ج۲، ص۸۱ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۵۰ مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ص۵۳-۶۳ مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۶۵ ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۶۲ عیون اخبار الرضا علیه السلام ۱، ۲۹۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
4_5917968701956557754.mp3
12M
|⇦• کوفه دلبستگی اش را .. و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل ویژه ایام مسلمیه و شب اول محرم به نفس حاج حسین سازور
. ◾نوحه‌ی سینه‌زنی‌شهادت ◾ (ع) ◾بنداول در کوفه من سرگردانم آمد بر لب از کین جانم اسیر رویت تا شدم پریشانم پریشانم ای شاه دشت کربلا ای معنی قالوا بلی جان علی مرتضی کوفه میا کوفه میا ◾بنددوم شمع شب افروزم حسین من با تو پیروزم حسین با کام عطشان روی بام ذکر شب و روزم حسین ای زاده‌ی زهرا حسین ای شاه هر دو عالمین خاک رهت بر ما شفا کوفه‌میا کوفه‌میا ◾بندسوم افتاده از دستم علم دارالعماره مقتلم گفتم بیا کوفه...میا افتاده در رنج و الم بیت‌الحرام تویی روح قیام من تویی ای زینت عرش خدا کوفه میا کوفه میا .👇
. ای جان جهان امام باقر وی قبله جان امام باقر وی کهف امان امام باقر وی فوق بیان امام باقر وی نور عیان امام باقر مولای زمان امام باقر تو باقر علم کبریایی تو اینه خدا نمایی تو قبله جان انبیایی حق است که حجت خدایی ما یکسره درد و تو دوایی ما جسم و تو جان امام باقر تو مظهر رب العالمینی تو هستی زین العابدینی عیسی مسیح افرینی سر تا قدم ایت مبینی سلطان جهان امام دینی در کون و مکان امام باقر ای دوستی تو اعتبارم من ارزوی مدینه دارم تا روی به درگه تو ارم تا چهره به تربتت گذارم شاید به بقیع جان سپارم با اشک روان امام باقر ای قله عرش خاک پایت ای جان جهانیان فدایت گلواژه وحی در صدایت تو پادشهی و ما گدایت چشم همه بر دره سرایت از پیر و جوان امام باقر افسوس که حرمتت دریدند بعد از نبی از شما بریدند در شام غریبی تو دیدند ننگ ابدی به خود خریدند بر قتل تو نقشه ها کشیدند پنهان و عیان امام باقر بودی ز حقوق خویش محروم تا شد جگرت به زهر مسموم با یاد تو ای امام مظلوم گردید قلوب شیعه مغموم از قبر غریب توست معلوم صد رنج نهان امام باقر گریه به عزای تو ثواب است دل ها ز مصیبتت کباب است قبر تو میان افتاب است از کینه دشمنان خراب است این حرمت ال بوتراب است کی بود گمان امام باقر تو جور و جفای شام دیدی خاکستر و سنگ و بام دیدی بر نیزه سر امام دیدی خوشحالی خاص و عام دیدی بیداد و ستم مدام دیدی از خورد کلان امام باقر ای وصف تو بار نخل میثم وی خاک رهت به زخم مرحم وی ریزه خور عطات ادم وی لطف و کرامتت مُسَلَّم در حشر ز اتش جهنم ما را برهان امام باقر ✍ .