eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. علیه السلام مژده اولسون شیعیانه - دیللره دوشدی ترانه قدرتین خلّاق منّان - گورسدوب اهل جهانه عاشقان اهل بیته/لطف ایدوب حی تبارک روز میلاد امام / عسکری اولسون مبارک یا حسن مولا حسن//یا ابالمهدی مدد واردی نام دلرباسی - عشقینون دیل مبتلاسی گلدی دنیایه بوگونده - حضرت مهدی آتاسی عطر جنت آلدی شیعه / بو گل باغ جناندان کربلا و سامرانی / تز آلار صاحب زماندان یا ابالمهدی مدد(۴) معدن عشق و صفادی - عادتی جود وسخادی عسکری مشهور اولوبدی - بیر آدی ابن الرضا دی بوکریم ابن کریمه / گوز تیکوپ اهل ولایت واریقینیم اهل عشقه / ایلیر مولا عنایت یا ابالمهدی مدد (۴ خسته قلبه بیرصفاویر - دردعشقه گل دوا ویر دعوت ایله سامرایه - بیر برات کربلا ور من گدای کوی عشقم / آدیوا جانیم فدادی (بیکَس) و درماندیم من / گل آدون درده دوادی یا ابالمهدی مدد(۴) ✍ 👇
به خدا قسم فقط حمایت یک بی بی سی و پوشش های خبری یک طرفه و ضد حکومتی آن برای شناخت جبهه حق از باطل کفایت می کند. به خدا قسم آدم اگر عقل داشته باشد می فهمد یک جای کار می لنگد. اگر عقل داشته باشد، با پا به میدان گذاشتن سلبریتی های جهان و تغییر رنگ آبشار نیاگارا به سه رنگ‌پرچم‌ایران و زنجیره های انسانی و این همه هجمه و پوشش اخبار ایران، و در مقابل، سکوت محض در برابر حکم‌های اعدام در عربستان و جنگ یمن و ماجرای فلسطین و اعتراضات فرانسه و هزار کوفت و زهرمار دیگر، می فهمد کار، بالاتر از این حرف هاست. جمله ی: "تو نمی میری، نامت رمز می شود" برای منِ شاعر که کلمات نقل و نبات توی جیبم هستند جمله ای نیست که یکدفعه بر قلب و زبان داغدار یک خانواده جاری شده باشد. این جمله، خروجی یک اتاق فکر بزرگ است. نام هرکسی به این راحتی روی ابرها با هواپیما نوشته نمی شود! نام هرکسی به راحتی روی زبان سرشناس ترین سلبریتی های جهان که تا به حال نام انقلابیون و تاثیرگذاران جریان ها در کشور خودشان را هم بر زبان نیاوره اند جاری نمی شود! پس یا پوشش خبری و مانور رسانه ای بیش از حد سنگین است، یا جریان، خیلی حساب شده و برنامه ریزی شده است. که هر دو حالت مشکوک است. جریانی که به هر نحوی شده حتی با یک شایعه، نمی گذارد یک روز این سر و صدا بخوابد دنبال چه می تواند باشد؟ بیچاره کسی که منطق نمی فهمد! کسی که نمی فهمد پلیس ضدشورش در هیییییییچ جای دنیا با هییییییییچ کس مماشات نمی کند. بیچاره کسی که خانه ی خودش را آتش می زند تا خوراک خبری برای بی بی سی جور شود! حماقتی از این بزرگتر هم وجود دارد؟ یک جوری توی مغز بعضی ها کرده اند که تا با آن ها حرف بزنی می گویند بالاتر از سیاهی رنگی نیست! تا حرف بزنی کلیپ ها و تحلیل های بی بی سی و اینترنشنال را برایت نوشخوار می کنند. از صفر تا صد رسانه های جمهوری اسلامی را کذب و بی پایه و دروغ می دانند و هرچه بی بی سی و اینترنشنال بگوید برایشان حجت است! بعد هم برای این که خودشان را تطهیر کنند در نهایت می گویند ما چکار به بی بی سی و اینترنشنال داریم!؟ پس تحلیل های تان نشات گرفته از مشاهدات تان است؟ چشم جهان بین دارید؟ مغز متفکرید و دانای کل؟ واقعاً نمی فهمید رسانه سوارتان شده است و شما را به هر سمتی که می خواهد می برد؟ بابا خوش فکرها! یک لحظه استُپ کنید و اینترنت های تان را ببندید و لختی فکر کنید! شاید این طرف حق نباشد اما آن طرف باطل اندر باطل است. باطلی که حرف و آرمان حق را مصادره کرد و در این ظرف تمیز هرچه می خواست ریخت توی مغز و حلقوم تان! باطل را نمی شناسید؟ مانعی ندارد. خدم و حشم اش را ببینید! زرق و برق و طبل و دهل اش را ببینید! شما را پیاده نظام خودش کرده! خودتان را از لای این منگنه که یک طرفش دردها و عقده ها و کم کاری های چهل ساله یک عده نالایق است و طرف دیگرش فشار حلقه ی گرگ ها برهانید! بدجایی گیر کرده اید و گیر کرده ایم! زود نجنبیم ضمیمه ی کاغذهایی می شویم که متن شان را دست های کثیفی برای مان نوشته اند! آری! شما فقط و فقط می خواستید لخت شوید! و دارید می شوید! پلیس و حافظان امنیت که جلیقه ی محافظ تان بود را به لطف هزاران دوز و کلک و با شعار "زندگی" باز کردید! همان روسری نصفه و نیمه که نه هویت دینی بلکه هویت آریایی تان بود را با شعار "زن" در آوردید و با دست خودتان سوزاندید! با فحش های رکیک، حجاب از زبان برداشتید و با شعار "آزادی" آزادی خودتان و هم میهنان تان را سلب کردید و اجازه دادید کومله و جیش العدل و موصاد و سیا و داعش و ارتش های کشورهای همسایه و هرچه بی همه چیز دور و برمان داریم به فکر آرایش تازه بیفتند! و در نهایت با "کار خودشان است" و "دشمن فرضی" و "توهم توطئه"، خودتان را از همه چیز مبرا کردید! پوسته ی جمجمه تان را شکافتید تا دیگران برای امیال و مقاصدشان هرچه می خواهند توی آن بریزند! با بازی با کلمات، اصلِ آن چه بود را به قهقرا بردید و کار را به جایی رساندید که با هم مثل جذامی ها برخورد می کنیم و از شنیدن نظر مخالف، فرار می کنیم! ما هیچ کلمه ی تاثیرگذاری برای گفتن نداریم و شما هم گوش های تان را بریده اید و انداخته اید دور. تبریک می گویم! شما لخت شده اید! دنبال مسبب این اتفاقات نگردید دنبال این که چه شد این شد نگردید. شما دفاعیاتی دارید که اکثراً به حق است. بر منکرش لعنت. باد دارد می وزد و این ابرهای باران زا که سال ها برای آمدن شان خون دل خوردیم را می برد جایی دیگر ببارد! ما اشک و خون می ریزیم، مرتع دیگران سرسبز می شود.
امام حسین ع
به خدا قسم فقط حمایت یک بی بی سی و پوشش های خبری یک طرفه و ضد حکومتی آن برای شناخت جبهه حق از باطل ک
. و اما صحبتی با بعضی دوستان سکوت شما تا وقتی و زمانی قابل توجیه بود. خود من در اولین متن هایی که نوشتم گفتم نباید به کسانی که سکوت کرده اند خرده گرفت چرا که هر کس شاید دلیلی برای سکوتش داشته باشد. الان هم بر همان باورم. اما اجازه بدهید دلایل احتمالی این سکوت را برای مخاطبان مان و مخاطبان تان بازگو کنم. عزیزان! سکوت این روزهای بعضی صاحبان قلم و شاعران و نویسندگانی که شواهد و قرائن و سبقه و تریبون های مورد استفاده شان نشان می دهد با جمهوری اسلامی ایران هستند دلایلی دارد به شرح زیر: یک. شاید به زعم خودشان در شناخت جبهه حق و باطل به مشکل برخورده اند. یعنی شبهه دارند. پیشنهاد می شود این عزیزان تا زمان برطرف شدن شبهه، لقمه شبهه دار نخورند! دو. فکر می کنند حرف زدن فایده ای ندارد. پیشنهاد می شود "کلمه"، این ابزار تاثیرگذار را برای همیشه زمین بگذارند. ابزاری که به کار نیاید یا جایش توی جعبه ابزار نیست یا کسی که آن ابزار را در اختیار دارد بلد نیست با آن کار کند! سه. پشت روایت هایی از این قبیل که در فتنه چونان شتر دو ساله باش... یا در فتنه سکوت پیشه کن... یا غیره و ذلک پنهان شده اند. پیشنهاد می شود به سکوت شان برای همیشه ادامه دهند. چون اوضاع، فتنه خیز است. این فتنه که تمام شد فتنه بعدی در راه است. آب ها هم که از آسیاب افتاد هرکسی اندازه خودش زبان دارد! لات کوچه خلوت بودن هنر نیست. چهار. می ترسند فحش بخورند. عزیزان! این فحش ها پای شما نوشته شده. بخورید یا نخورید بعداً با شما حساب می شود! پنج. به تعبیری، وسط بازی می کنند. کسی که وسط بازی کند از دو طرف سنگ می خورد. شش. دست شان بند است! یعنی یک دست شان را برای بشکن زدن آماده کرده اند و دست دیگرشان را برای سینه زدن. منتظرند ببیند کدام مجلس عَلَم می شود! هفت: "من سیاسی نیستم!" . این هم سنگر جالبی ست. هرچند می دانم دارید شوخی می کنید، اما باید بگویم حضورهای چشمگیرتان در جلسات و شب شعرها و مجالسی که هر یک به نوعی با سیاست گره خورده این ادعای تان را نشنیده می گیرد! ابی با آن هارت و پورتش از مذمت های به کار بردن این جمله در امان نماند! شما که دیگر فرهنگ‌سازان یک ایدئولوژی هستید! حواس تان باشد. شما چه بخواهید چه نخواهید از دید دیگران سیاسی هستید. چون آن "دیگران ها" معتقدند دین از سیاست جدا نیست. اصلاً به همین دلیل است که سال هاست می گویند دین باید از سیاست جدا شود.‌ هشت: می ترسند. ورق را برگشته می بینند. روی فراموشکار بودن دیگران حساب باز کرده اند. روی فراموش کارها حساب باز نکنید. فراموش کارها یادشان می رود شما روی آن ها حساب باز کرده اید! فراموش کارها معمولا حافظه ی بلند مدت شان خوب کار می کند! گذشته های دورِ دور را به خاطر می آورند! برای حساب باز کردن کمی دیر اقدام کرده اید! آتش نشان ها ساعت ها دور هم می نشینند منچ و ماروپله بازی می کنند و چای می نوشند و والیبال بازی می کنند و می گویند و می خندند و حقوق می گیرند برای روزی که ناگهان زنگ ها به صدا در بیاید و جان شان را کف دست شان بگیرند و بروند وسط آتش. بیچاره نظام که سال ها اسباب مسافرت ها و تفریح ها و هتل گردی ها و رستوران گردی ها و پاکت گرفتن های یک عده را فراهم کرد دلخوش به این روزها! آتش دارد جان و مال یک عده را می سوزاند و آژیرهای خطر به صدا در آمده و آتش نشان ها نشسته اند ماروپله بازی می کنند! درود بر کسانی که جبهه شان را مشخص کردند، با هر نیتی و با هر سطح آگاهی و با هر تفکری. آن ها حداقل با آیینه اتاق شان که خلوت می کنند کسی که در آیینه می بینند را می شناسند! به خودم می بالم که با وجود تمام نقض ها و زشتی های درونم که با پرده ی نفاق از چشم خودم و دیگران پوشاندم، در این یک مورد پرده را کنار زدم و گفتم من هم هستم. کمم ولی هستم. خودم را از این هزارتوی توجیهات بیرون کشیدم و به همه نشان دادم. من سعی کردم آتش نشانی باشم که فقط می خواهد شعله های آتش را کمتر کند. حال، این که کجای این میدانِ بزرگِ غبارآلود ایستاده ام قضاوتش با مردم. محمد حسین ملکیان . مدعیان یاران حسین،‌ با خطر می‌مانند امثال حبیب، بیشتر می‌مانند این‌بار چراغ خیمه خاموش شود از مدعیان چند نفر می‌مانند؟! ✍🏻 🏷 | ؟!! 🇮🇷
. 🏳سرود و میلاد با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام 🏳بند اول بساط عشق و شور و مستی بپاست قبله ی دل یه امشبو سامراست اومده دنیا گل هادی امشب از قدمش دنیای ما چه زیباست خیر فراوون اومده حضرت بارون اومده جانم امام عسکری ماه تو شب تار اومده حسن به تکرار اومده جانم امام عسکری جانم امام عسکری 🏳بند دوم با نور چهرش شده روشن فلک به گهوارش دخیل میبنده ملک دوباره باز اسم قشنگه حسن به روی طاق عرش حق شده حک زکی و پاکیزه رسید میلادشه عید سعید جانم امام عسکری منم گدای سامراش پر میزنه دلم براش جانم امام عسکری جانم امام عسکری 🏳بند سوم ما همه قطره ایم و دریا حسن ما همه بنده ایم و آقا حسن عیدیه ما تو دستای فاطمست به شرطی که بلند بگیم یا حسن خورده به نام حسنم عبد و غلام حسنم جانم امام عسکری میثمه دار حسنم مست و خمار حسنم جانم امام عسکری جانم امام عسکری ۱۴۰۱/۰۸/۰۹ 🙏 ✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی .👇
. طور تجلّی دلی که الفت دیرینه با بلا دارد همیشه دست در آغوشِ اِبتلا دارد دلی که طعم محبت چشیده می‌داند «بلا» چه رابطه‌ای تنگ با «وَلا» دارد دلی که طور تجلّی شده‌ست سینهٔ او چه التفات به جام جهان‌نما دارد کسی که خاک سر کوی اوست منزل او چه اعتنا به طلا و به کیمیا دارد به عجز و زاری و خواری سخن نیالاید کسی که درک درستی ز کربلا دارد حسین گفت که ذلت‌پذیر نیست ولی هنوز شاعر از این گفته‌ها اِبا دارد حدیث واقعه را از عشق بپرس که جاودانه حضوری به نینوا دارد به نیزه‌ها نظر انداخت هر که، با خود گفت: خدا چه آینه‌هایی خدانما دارد بیا که از بدن پاره‌ پاره‌اش پیداست که شوق دیدن یاران جدا جدا دارد به ناامیدی از این در نرفته است کسی عزیز فاطمه دستی گره‌گشا دارد به جز خرابه‌نشین خمار چشم شما خبر ز حال خراباتیان کجا دارد جمیل دیدن سیر جلالی است گواه که از کمال تو زینب چه بهره‌ها دارد همیشه شمع مزار شماست «پروانه» که هر چه شعله به دل دارد از شما دارد .
. خبری آمده که نوبت محشر شده باز خبری آمده که دوره غم سر شده باز خبر از معجزه سوره کوثر شده باز خبری آمده که فاطمه مادر شده باز روزی اهل زمین رحمت بسیار شده هادی فاطمه امروز پسردار شده ای گل حضرت هادی و حُدَیث عرض سلام ای امام بن امام بن امام بن امام ای که با یاد تو شد خانه دل ها آرام دوستی با تو حرام است به اولاد حرام عشق تو جان به همه مرده دلان می بخشد به گدای تو خدا کون و مکان می بخشد تو همان حضرت از عقل فراتر آقا عالم از مقدم تو گشته منور آقا حسن دوم زهرایی و حیدر آقا پدر منتقم آل پیمبر آقا فارغی از همگان و همگان پابندت منتقم پروری و مصلح کل فرزندت سامرای تو سراسر ، خود فردوس خداست سامرای تو نسیمش چه قَدَر روح افزاست سامرا قبله مقصود تمام فقراست کعبه و میکده و خانه امّید ماست باز هم دست تمنا سوی این در داریم ما هوای حرم سامره در سر داریم آسمان مثل زمین منتطر فرمانت برده هوش از همگان معجزه چشمانت بوسه بر خاک قدومت زده زندانبانت جان ما چیست مگر تا که شود قربانت پسر حیدری و حق به تو عزت داده دشمنت هم به بزرگیت شهادت داده من همیشه به دعای سحرت محتاجم سنگ گردیده دلم بر نظرت محتاجم شده آواره و بر بال و پرت محتاجم بی پناهم به ظهور پسرت محتاجم آمدم این شب عیدی بشوم خاک درت آمدم تا که رفیقم بکنی با پسرت ما سیاهیم و چو شب در طلب نور توایم تو سلیمانی و ما ریزه خور مور توایم ما کجا و تو کجا ؟ وصله ناجور توایم اربعین زائر شش گوشه به دستور توایم اربعین گفتم و شد مرغ دل از سینه جدا اربعین گفتم و کردم هوس کرببلا یاد آن دم که رسیدیم به دلدار بخیر یاد آن هروله با لشکر زوار بخیر یاد بین الحرمین و حرم یار بخیر یاد پابوسی ارباب و علمدار بخیر اربعین فارغِ از غصه دنیا بودیم اربعین همسفر زینب کبری بودیم .
. دوباره دفترِ شعرم پر از «حسن جان» است به سرزمینِ غزلواره؛ واژه‌باران است چه ریسه‌ای‌ست، که تسبیحِ نور، بافته‌اند برای ذکرِ من امشب ستاره‌بندان است به عشقِ آمدنِ این سُلاله‌ی رضوی ... نباتِ شعرم، سوغاتیِ خراسان است همانکه چهره‌ی او سُرَّ مَن رأی‌ست *، رسید به نورِ مقدمِ او کور، چشمِ شیطان است کریم‌زاده و مانند مجتباست، کریم هر آنکه در نَزَد این خانه را پشیمان است اگر چه شُهره‌ی خلق‌اند سامرایی‌ها ولی گداییِ او شغلِ اهلِ ایران است به حج نرفت، ولی کعبه نیز، می‌دانست که او مجاورِ هر روزِ صاحبِ خانه‌ست زیارتِ حرمش با ظهورِ فرزندش ... تمام خواسته‌ی ما؛ هم این و هم آن است اگر چه شاد، ولیکن پُر از غمیم، همه و بدترین غمِ این روزگار، هجران است خدا کند که بگویند، در شب میلاد : شب جداییِ از یار، رو به پایان است ✍ * سُرّ مَن رَأیٰ : شاد می‌شود هر که آن را می‌بیند – و همچنین نام قدیم شهر سامرا .
روضه فقط بگو غریب گیرش آوردن.mp3
2.79M
🎤مداح: کربلایی وحید محمدی 🕘دوشنبه ۹ آبان
روضه دو تا دختر گم شدن.mp3
3.91M
🎤مداح: کربلایی وحید محمدی 🕘دوشنبه ۹ آبان
روضه این شهید حجت بود.mp3
3.2M
🎤مداح: کربلایی وحید محمدی 🕘دوشنبه ۹ آبان
زمینه این سینه زنی استغفارمه.mp3
8.67M
🎤مداح: کربلایی 🕘دوشنبه ۹ آبان این سینه زنی ، استغفارمه گریه واسه تو ، هر شب کارمه هر شب / با زینب / گریون توام هرشب / با روضه / مجنون توام منم مجنونت سیدی یا مولا اباعبدالله بشم قربونت سیدی یا مولا اباعبدالله اباعبدالله ......... این چشمای خیس ، هستی منه اسمت که میاد ، قلبم می زنه قلبم / می کوبه / با یاد حرم آقا / می دونی / خیلی نوکرم به ما رحمت کن سیدی یا مولا اباعبدالله حرم قسمت کن سیدی یا مولا اباعبدالله اباعبدالله .......... عشق فاطمه ، دنیای منی من جار می زنم ، آقای منی یک روز / توو روضه / یا توو کربلات جونِ / مادرم / جون میدم برات عزیز الزهرا سیدی یا مولا اباعبدالله شه عاشورا سیدی یا مولا اباعبدالله اباعبدالله وحید محمدی✍ ۳۱ خرداد ۱۴۰۱
زمزمه خواهرت به نفس نفس افتاد.mp3
4.3M
🎤مداح: کربلایی وحید محمدی 🕘دوشنبه ۹ آبان ‍ . سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا عطشان مقتل میگه افتادی آقا جان از روی زین رو خاک و خون غلتان آقایِ من! مقتل میگه از مادر آب خواستی آقا بردند پیرُهنت رو راستی آقایِ من! تنها نذار اُمُّ المَصائب رو خیمه نفرست اسبِ بی صاحب رو مقتل میگه پنجه تو موت کردن بی پیرُهن هی زیر و روت کردن خواهرت به نفس نفس افتاد خیمه دست شمر و شَبَس افتاد ــــــــــــــــــــــــ تنها موندیم بی کربلا موندیم تو روضه ها دسته به دعا موندیم دیدی آقا اربعین جا موندیم (دیدی آقا از حرم جا موندیم) آقای من میشه سایت روی سرم باشه روزیم امشب خواب حرم باشه عشقت سهم این نوکرم باشه آقای من من تو رو از بچگی می شناسم مهربونتر از مادری واسم زیر دین بیرق عباسم آقای من صلی الله علیک یا عطشان مقتل میگه افتادی آقا جان از روی زین رو خاک و خون غلتان آقای من مقتل میگه از مادر آب خواستی آقا بردند پیرهنت رو راستی آقای من تنها نذار ام المصائب رو خیمه نفرست اسب بی صاحب رو مقتل میگه پنجه تو موت کردن بی پیرهن هی زیر و روت کردن خواهرت به نفس نفس افتاد خیمه دست شمر و شَبَس افتاد ............
4_6005628164129164567.mp3
6.58M
مقتل کربلایی مهدی گلپور 🎤 دیگه توونی نداری به تنت  جوونی نداری خواهر تو از غم تو دل خون شده می بینم پر پر زدنت نیزه ای رو تو دهنت قاری قران دهنت پر خون شده شرر تو به جانش نزن چکمه به دندانش نزن بس کن دیگه شمر انقدر زجرش نده سر به سر سرش نزار خنجر رو حنجرش نزار ببین که زهرا مادر من اومده لا اقل تیزش کن خنجر کند که سرو نمی بره لا اقل تیزش کن بزار راحت این گلو رو ببره پا تو بر دار نامرد بو سیده اون سینه رو که مصطفی پاتو بر دار نامرد بزار راحت بزنه که دست و پا وااا.   حسین.    حسین.    حسین   از من نکرد حیا نشست روی سینت با پا نشست به پهلوت نیزه می کنه فرو حسین سر تو از تن می بره از پشت گردن می بره چی کار کنه خواهر تو بگو حسین چقد گیسوت ریخته به هم وضع گلوت ریخته به هم سر تو رو نیزه زدن مقابلم بگو باید چی کار کنم بمونم یا فرار کنم حالا که تنها میونه اراذلم دلم و بد جوری غم و غصه ی تو سوزونده حسین ته گودال تنها پیکر عریانه تو مونده حسین بعد تو من باید تو کوچه بازارا   دربه در بشم بعد تو من باید با شمر و حرمله همسفر بشم ✍ .
. روز را شب می کنم با درد بی بال و پری هیچ دردی نیست از این درد ، درد بد تری ماجرای من شده مانند مرد یخ فروش آب دارد می شود عمر و ندارم مشتری نیمه ی شب از خیابان ها سراغم را بگیر روزگار عاشقی یعنی همین در به دری گریه هایم را بگیرى زیر گریه میزنم هر چه را دارم بگیر از من بده چشم ترى کربلایم دیر دارد میشود کاری بکن بی کسی ام را نکن با دوری ات یادآوری یا ولی الله، کارم لنگ گوشه چشم توست رب نمی بخشد مرا تا از گناهم نگذری نوجوان بودم شدم دیوانه ی کویت حسین آه از آن ساعتی که... روضه های کوثری... تازه میگردد برایم روضه ی عصر دهم چشم من هر بار می افتد به معجر، روسری پیش چشم مادرت پیش نگاه خواهرت حنجرت را ریش ریشش کرد آخر خنجری نعل تازه ساختند و بر تنِ تو تاختند پشت و رویت را یکی کردند از خیره سری مثل نعلی که کمی از پیکرت را کند و برد برد همراه خودش انگشت را انگشتری بچه هاى فاطمه از قافله جا مانده اند ساربان آهسته تر داری مگر سر مى برى زجرهای زجر این ضرب المثل را باب کرد: صد پسر در خون بغلتد گم نگردد دختری”  گروه یا مظلوم ✍ .
. خوشم که دیدۀ ما را پر آب می‌بینی مگو که پای دو چشمم سراب می‌بینی تو اشک می‌دهی و من، از این هراسم که دوباره مستحقم بر عذاب می‌بینی فراری‌ام ز خودم گوشه‌ای پناهم ده اگرچه حال دلم را خراب می‌بینی صفات بنده ندارم که مضطرب هستم چقدر در دل من اضطراب می‌بینی تویی که نیمه شب از بسترم کنی بیدار اگرچه سخت مرا غرق خواب می‌بینی به حُبّ فاطمه نورانی‌ام کنی وقتی دوباره قلب مرا در حجاب می‌بینی قسم به حیدرکرار خاکم از نجف است مرا چو خاک رهِ بوتراب می‌بینی به احترام سحرهای کربلا العفو یقین دعای مرا مستجاب می‌بینی گناهکارم و دانم به اعتبار حسین گناههای مرا هم ثواب می‌بینی شنیده‌ام که به احسان گریه بر ارباب کتاب جرم مرا بی حساب می‌بینی تو خواستی که دلم یاد شاه عطشان کرد همان که بین دوتا نهر آب می‌بینی به شیرخوار عطش دیدۀ حسین قسم همیشه گریۀ ما بر رباب می‌بینی .
41.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 | تو خواستی که دلم یاد شاه عطشان کرد 🔹کربلایی سید رضا نریمانی _ 📅 جلسه هفتگی پنج‌شنبه ۵ آبان ماه ١۴٠١ 🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام
enc_16609935037554886853748.mp3
9.93M
"قبل از من پدرم سینه زن تو شده کربلایی قبل از من پدرم سینه زن تو شده گریون حرم و زخم تن تو شده خوشبختیش اینکه هموطن تو شده ما خانوادتاً عشق و عاشقی را بلدیم ما خانوادتا سینه زن به دنیا اومدیم ما خانوادتا عشق تو توی خونِمون ما خانوادتا نوکری توی جنمون حسین ما با گریه تو بزرگ شدیم حسین با رقیه ی تو بزرگ شدیم حسین سر سفره تو بزرگ شدیم یا رحمه الله اباعبدالله اسم خوشگل تو ذکر محشر ماست اینجا هم علمت بالای سر ماست این اشکا از شیر پاک مادر ماست ما خانوادتن هستیمون فدایی توئه ما خانوادتن شغلمون گدایی توئه ما خانوادتن روزیمونو از تو میگیریم ما خانوادتن آخرش برا تو میمیریم حسین پای منبر تو بزرگ شدیم حسین ما با اکبر تو بزرگ شدیم حسین همه نوکر تو بزرگ شدیم یا رحمة الله اباعبدالله **** باب القبله ی ما این در بوده و هست عشق اولمون حیدر بوده و هست نسلاً در نسل ما نوکر بوده و بس ما خانوادتن هرجا باشه پاکار توییم ما خانوادتن عاشق علمدار توییم ما خانوادتن مست عشق و احساس توییم ما خانوادتن زیر دِین عباس توییم حسین زیر پرچم تو بزرگ شدیم حسین آره با غم تو بزرگ شدیم حسین با محرم تو بزرگ شدیم یا رحمة الله اباعبدالله https://eitaa.com/emame3vom/69742
. سلالۀ غربت آه از خزان این حرم و باغ پرپرش این داغ جانگداز که سخت است باورش آه از غم حرم که غروبی به چشم دید درخون خویش غوطه زده طفل و مادرش یا کودکی که زانوی غم در بغل گرفت با داغ مادر و پدرش هم برادرش زائر نشسته است و در این حجم تیرها تنها ضریح شاهچراغ است سنگرش این بارگاه، شیشه و سنگش درآشتی‌ست هر آینه، گلوله کند دل مکدرش نفرین به دست‌های پلیدی که می‌برید بال کبوتران حرم را به خنجرش آلوده آن‌که دست به خون برادران آیا توان شمرد ز دین پیمبرش؟! بر هر مصیبتی که به فرزند می‌رسد حتما شکسته‌دل‌تر از او هست مادرش زهرا هم از مصیبت این ماجرا گریست بر غربت سلالۀ موسی بن جعفرش اما به انتقام کشد تیغ از نیام دستی که ترس دارد از او خصم خودسرش القصه، قصۀ حرمم بی‌جواب نیست باید که خصم را برسانم به کیفرش ✍🏻 🏷 🇮🇷
. عطر شهادت آن شب که سعدی در گلستان گریه می‌کرد آن شب که حافظ هم غزل‌خوان گریه می‌کرد در مطلع ماه، آسمان رنگ عزا داشت آن شب هلال ماه پنهان گریه می‌کرد بر گنبد شاهِ چراغ آن پرچم سبز یک‌پارچه با کل ایران گریه می‌کرد در هجر زوّاری که دیگر برنگشتند بیش از همه دروازه‌قرآن گریه می‌کرد عطر شهادت با اذان در شهر پیچید گلدسته همدم با شهیدان گریه می‌کرد بر مشهدِ شاهِ چراغ آتش گشودند شیراز با شاه خراسان گریه می‌کرد تا حرمت موسی‌بن‌جعفر را شکستند معصومه در قم دل‌پریشان گریه می‌کرد در آن شب پاییز، ایرانِ غم‌انگیز یک‌ریز چون ابر بهاران گریه می‌کرد حب الوطن ایمان ایران را نشان داد آن‌سان که حتی هفتِ آبان گریه می‌کرد بر جان آذربایجان هم آذر افتاد مازندان هم‌پای گیلان گریه می‌کرد یک ملت از داغ شهیدان حرم سوخت سردار دل‌ها هم به کرمان گریه می‌کرد ترک و لر و کرد و عرب هم‌ناله بودند حتی به سوگ فارس، افغان گریه می‌کرد از این جنایت حزب شیطان خنده می‌زد جن و ملک بر حال انسان گریه می‌کرد مادر کنار کودک بی‌جانش افتاد تا پای جان بر پارۀ جان گریه می‌کرد طفل یتیمی بی‌امان در صحن می‌گشت از دیدن آن صحنه حیران گریه می‌کرد آن شب ضریح از قلب سوزان زار می‌زد هر زائری کنج شبستان گریه می‌کرد هنگامۀ پرواز، پر از دستش افتاد خادم زمین افتاد و دربان گریه می‌کرد آیینه‌های دل‌شکسته غرق خون شد هر آینه، هر خشت ایوان گریه می‌کرد آن شب زیارت‌ها مفاتیح الجنان شد با هر زیارتنامه، قرآن گریه می‌کرد :: با آل یاسین، قلب قرآن گریه می‌کرد با آل طاها، آل عمران گریه می‌کرد یک نوجوان همراه عبدالله و قاسم از شوق جانان با دل و جان گریه می‌کرد هر کس که می‌دید آن غروب غم‌فزا را بر غربت شام غریبان گریه می‌کرد باید که مقتل خواند اما با اشاره خاتم به انگشت سلیمان گریه می‌کرد.. :: آن شب دمید از خون طفل و پیر، لاله از هفت ساله بود تا هفتاد ساله وقتی گلوها با گلوله لاله‌گون شد ذکر حرم «انا الیه راجعون» شد حتی در اوج گریه نستوه ایستادیم ابری ولی محکم‌تر از کوه ایستادیم ما با شهادت افضل‌الاعمال داریم تا مطلع‌الفجر فرج چشم‌انتظاریم ✍🏻 ✍ 🏷 🇮🇷