.
#شب_هفتم_محرم
222_علی اصغر علیه السلام
به روی برگ گل شبنم نشسته
به سوگ تشنه ای زمزم نشسته
به روی حنجر ششماهه با تیر
سه تا بوسه کنار هم نشسته
**
223_علی اصغر علیه السلام
پر قنداقه را در خون کشیدند
ز دستان سحر، مهتاب چیدند
دل آهن به حال آن گلو سوخت
که با تیر سه شعبه ، سر بریدند
***
225_علی اصغر علیه السلام
عطش را روی لب تفسیر داری
نخوابیدی ، ولی تعبیر داری
نمی دانم چه کرده تیر با تو؟
که بر حنجر ، خط شمشیر داری
*
224_علی اصغر علیه السلام
از فرط عطش نفس بگیرد ،سخت است
رحمی دل دشمن نپذیرد سخت است
این را همه ی حرمله ها می دانند
بر دست پدر ، پسر بمیرد سخت است
***
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#شور
اي نوه ي شاه لافتي قاسم
يوسف زيباي مجتبي قاسم
"فِداكَ عُمّكَ"گفته در عاشورا
به شخص تو شاه كربلا،قاسم
ازآنچه يادت داده است ، ماه بني هاشم،بگو
برو به ميدان باغضب "اِنّي اَناالقَاسِم"بگو
اِنّي انَا القاسم مِن نسل علي
نَحنُ و بيتُ الله اَوليٰ باِلنّبي
مِنْ شِمرِ ذِي الجوشن أوْ اِبنُ الدَّعي
ياقاسم بن الحسن
جانم فداي صداي تكبيرت
لشگر كوفه شده زمين گيرت
جاي تعجّب ندارد اينكه شد
اَزرق شامي طعمه ي شمشيرت
وقت نبرد تن به تن چه كس حريفت مي شود؟
ارث شـجاعت بُردي از قـاتلِ عـمرِ عبـدِ وَد
اِنّي انَا القاسم مِن نسل علي
نَحنُ و بيتُ الله اَوليٰ باِلنّبي
مِنْ شِمرِ ذِي الجوشن أوْ اِبنُ الدَّعي
ياقاسم بن الحسن
#محمد_قاسمی ✍
.👇
.
#دودمه #شب_هفتم_محرم
"دودمه حضرت علی اصغر علیه السلام"
مُهر محسن به روی برگهء اعزام من است
حرمله رام من است
پر قنداقهء من حولهء احرام من است
حرمله رام من است
#محرم
#حضرت_علی_اصغر
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_هفتم_محرم
روزگارم در پناه تکیه ات سر می شود
دست، بر خاک سیاهم می زنم زر می شود
بچهء شاگردِ پرچم دوز را، مردی شده!
خوش بحالش مثل نوکرهات، نوکر می شود
فرش خود را می فروشم خرج هیئت می کنم
برکت ولخرجی ام، صدها برابر می شود
هروله کردم، پس از آن گریه می چسبد فقط
خستگی سینه زن با گریه اش در می شود
عقل را ول کرده ام، خواب و خوراکم روضه است
مجلس دیوانه ها یک جور دیگر می شود
پهلوی هر روضه، چایِ قند، پهلو میخورم
اشک هایم آبِ جوش این سماور می شود
مزه دارد دستپخت آشپزهایت حسین!
بانی دیگ غذایت شخص مادر می شود
چوب و هیزم دیدم و یاد تنور افتاده ام
سوختم از غصهء آن سر که لاغر می شود
دخترم خورده زمین و پای او زخمی شده
از رقیه خواستم!... عشقش مکرر می شود
آب می نوشم ولی در استکانم آتش است
تشنگی کربلا با آب، بدتر می شود
پیش زهرا آب را بستند بر اهل حرم
این خبر دارد به داغی سخت، منجر میشود
گریه کرد و از میان خیمه پا بیرون گذاشت
گفت بابا؛ یاورت این دفعه اصغر میشود
نه حسن داری کنارت، نه علمداری حسین
گر بمانم در حرم، محسن مکدّر میشود
یک علیِّ اکبر تو شد هزار و یک علی
پس علیِّ اصغرت هم چند لشکر میشود
#محرم
#حضرت_علی_اصغر
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شب_هفتم_محرم
شش ماهه ام اما امام تشنه هایم
سرباز آقای غریب کربلایم
نوشیده ام کوثر بجای شیر مادر
امّید زهرایم، یل شیر خدایم
دارم تلظی می کنم اما نه از آب
ای اهل عالم، تشنهء خون خدایم
من دستگیر عالمم مثل ابالفضل
این بند قنداقه نبسته دست و پایم
لالایی من را رقیه خواند و گفته
مثل علی اکبرش میدان بیایم
این گریه هایم آیهء "اِنّا فَتَحنا"ست
کی گفته خشکیده دهان و حلق و نایم
من حاجی و خیمه حریم امن، اما
آغوش بابای غریبم شد منایم
معراج را با خون خود سیراب کردم
بابا گرفت اسم خدا را در ازایم
آقایم و عرشی ام و بالانشینم
همپای بابا بر سر نیزه است جایم
#محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#شور #امام_حسین
#امام_حسین_شور
بند اول:
تنها تویی امیدم
دل از همه بریدم
همیشه گریه کردم
تا اسمتو شنیدم
این قطره های اشکم
که جاری میشه کم کم
یه چشمه میشه واسه
خاموشی جهنم
/ بی روضه ها / بی کربلا/ عمرو میخوام چیکار
با اشک و با / شال عزا / میگیرم اعتبار
ای عشق موندگار
ای عشق موندگار
تاج نوکری تو بر سرم
با لباس سیا شدم محترم
اربعین بذار بیام تا حرم
یاحسین
آبروی عالمین یاحسین ۳
یاحسین یاحسین
بند دوم:
من قلبمو آوردم
به دست تو سپردم
رزق تموم سالو
از سفره ی تو خوردم
چشمم براتو دریاس
خیر منو خدا خواس
دست منو گرفتی
دادی به دست عباس
دل بیقرار / چشم انتظار / موندن همه جهان
تا لحظه ای / که میرسی / با صاحب الزمان
ای عشق بیکران ای عشق بیکران
روز #رجعت شماس با صفا
دیدن جمال تو دلربا
قبله ی جهان میشه کربلا
یاحسین یا حسین
#مرتضی_کربلایی✍
.👇
.
#شور
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
بند اول
من از اون بچگی دمبهدم، میگم، حسن
هم توی شادی و هم تو غم، میگم، حسن
انقده کرم تو زندگیم، دیدم، ازش
که از این به بعد جای کرم، میگم حسن
تو اوج سادگی تو چه نامی شدی
الگوی خُلق هر بامرامی شدی
من مهربونتر از تو ندیدم آقا
وقتی که مهمون یه جزامی شدی۲
حسن، حسن
وجود عالم امکان به خاطر حسن است
خوشابهحال هرآنکس که ذاکر حسن است
تمام خلق شب جمعه کربلا هستند
ولی حسین شب جمعه زائر حسن است۲
" یا کریم بن کریم امام حسن " ۳
بند دوم
گرچه سربهزیر و بیصدا، میاد، حسن
میشه طوفان بهپا هرکجا، میاد، حسن
هر زمان که کار معرکه، بالا، میره
میخوابه تموم فتنه تا، میاد حسن۲
وقتی که به سپاه جمل میزنه
گور تموم فتنههارو میکنه
از بس که ضربههاش، شبیه، باباشه
دشمن نمیدونه علی یا حسنه۲
حسن، حسن
همین که از تب جنگاوری سخن شده است
میان معرکهها صحبت حسن شده است
مگر به خواب ببیند شترسوار جمل
کسی حریف تو در جنگ تنبهتن شده است
" یا امیر بن امیر امام حسن " ۳
بند سوم
یه روزی مقصد راه ما، میشه، حسن
صاحب یه ایوون طلا، میشه، حسن
شلوغی روز هفتم، صفر، یه روز
مث اربعین کربلا، میشه حسن۲
هرچشمی محو روی ملیح توئه
در حیرت از کلام فصیح توئه
روزی که ساخته شد حرمت آقاجون
معلوم میشه که قبله ضریح توئه۲
حسن،حسن
پناه ما علم توست یا امام حسن
امید ما کرم توست یا امامحسن
به دل نشسته هزار آرزو، ولی غم ما
زیارت حرم توست یا امامحسن
" یا غریب بن غریب امام حسن " ۳
✏️شعر :
#مجتبی_خرسندی✍
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
.👇
enc_16900119766480291152060.mp3
3.35M
عاشق اهل البیتیم در پناه قرآنیم
در سپاه موعود و در سپاه قرآنیم
خط به خط ما بی تاب آیه های قرآنیم
جان فدای مولا و جان فدای قرآنیم
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
✳️ #قرآن
#️⃣ #شب_چهارم_محرم
#️⃣ #زمینه
#️⃣ #محرم_۱۴۰۲
عاشق اهل البیتیم در پناه قرآنیم
در سپاه موعود و در سپاه قرآنیم
خط به خط ما بی تاب آیه های قرآنیم
جان فدای مولا و جان فدای قرآنیم
این حسینه همه جا قرآن خونده
جا به جای کربلا قرآن خونده
تو شب عاشورا قرآن خونده
سر روی نیزه ها قرآن خونده
حسین ای جانم ...
ما به فردا ها خوش بین با امید قرآنیم
هان اگر لازم باشد ما شهید قرآنیم
ما همیشه مومن بر وعده های قرآنیم
جان فدای مولا و جان فدای قرآنیم
مولا برا همه قرآن خونده
توی کوچه فاطمه قرآن خونده
سقا تو علقمه قرآن خونده
زینب تو همهمه قرآن خونده
وسیعلم الذین ظلموا
ایَّ منقلب ینقلبون
حسین ای جانم ...
👇
نوحه- عاشق اهل بیتیم.mp3
9.97M
#نوحه (عاشق اهل بیتیم در پناه قرآنیم ...)
هیئتحضرتاباالفضلعلیهالسلام
مداح: #کربلایی_یاسین_زندی 🎤
مراسم #شب_پنجم محرم الحرام ۱۴۴۵
شنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲
4_5904691119798620487.mp3
4.76M
قاسم ز خونت گلگونه صحرا
موندی به زیر شمشیر و تیرا
دردای قلبم تازه شروع شد
وقتی چشمام با تو روبرو شد
🎙 #نریمان_پناهی
#️⃣ #شب_ششم_محرم
#️⃣ #شور
قاسم ز خونت گلگونه صحرا
موندی به زیر شمشیر و تیرا
دردای قلبم تازه شروع شد
وقتی چشمام با تو روبرو شد
جای سالمی نیست روی پیکر تو
معلومه یه لشکر ریختن رو سر تو
واویلا عمو جان ...
خون میچکه هی از چهره و روت
کشته عمو رو زخمای پهلوت
پیش نگاهم قامت کشیدی
واست بمیرم تو خون تپیدی
زیر مرکباشون شد در هم تن تو
له شد استخونات کو پس پیرهن تو
واویلا عمو جان ...
پاشو عمو جون خیلی غریبم
چشماتو وا کن من بی حبیبم
دارن میخندن لشکر به اشکام
قاسم نگاه کن تنهای تنهام
پاشو یادگار داداش غریبم
قلبم رو شکستی غصه شد نصیبم
واویلا عمو جان ...
.
#امام_حسین
در طریق دوست
آمدم تا که شوم یار تو یا ثارالله
بزنم خیمه به دربار تو یا ثارالله
من درین شهر بنا ساخته ام از مهرت
خانه دیوار به دیوار تو یا ثارالله
دارم آئينه ای از جنس ارادت در دل
بُوَد این آینه سرشار تو یا ثارالله
از ره دور سلامی به حضورت دارم
تا شوم راهی و زَوار تو یا ثارالله
ای گل گلشن سرسبز بهشت ای مولا
خوارم و خار به گلزار تو یا ثارالله
آمدم پرده نشین در حرم زیبایت
تا شوم شاهد بازار تو یا ثارالله
لحظه ی دادن جان چشم براهم لطفی
این منم عاشق دیدار تو یا ثارالله
تا به بالین من آیی ز عنایت مولا
شده ام عاشق و بیمار تو یا ثارالله
آمدم تشنه تر از عشق ببین گردیدم
تشنه ی لطف علمدار تو یا ثارالله
گفتی از خویش گذشتی که بماند اسلام
زنده شد عشق ز گفتار تو یا ثارالله
ای به خون خفته ز شمشیر عداوت آقا
عالمی گشت عزادار تو یا ثارالله
روی خورشید تو را خون سرت پوشانده
شد شفق گون ز چه رخسار تو یا ثارالله
نور چشمان تو مهدی ست که خون می گرید
چشم او چشمه ی خونبار تو یا ثارالله
آمدم بر سر بازار غمت چون «یاسر»
شده ام باز خریدار تو یا ثارالله
**
.
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
.
.
#امام_رضا علیه السلام ،
او گفته و من گریستم آه :
------------
یابن الشبیب یابن الشبیب
بر نیزه شد رأس حسین
لرزیده قلب عالمین
شد پاره پاره پیکرش
خون می چکید از حنجرش
مظلوم حسین مظلوم حسین
یابن الشبیب یابن الشبیب
شد از قفا رأس اش جدا
فواره زد خون خدا
دریای خون شد قتلگاه
زینب بُوَد آنجا گواه
مظلوم حسین مظلوم حسین
یابن الشبیب یابن الشبیب
سُم ستوران بر تنش
غارت شده پیراهنش
در پیش چشم خواهرش
از تن جدا می شد سرش
مظلوم حسین مظلوم حسین
یابن الشبیب یابن الشبیب
نیزه به پهلویش زدند
تیغی به ابرویش زدند
دشمن برون شد کینه اش
با چکمه زد بر سینه اش
مظلوم حسین مظلوم حسین
یابن الشبیب یابن الشبیب
تیغ عدو بر گردنش
در غم نشسته شیونش
مظلوم دشت کربلا
در خون خود زد دست و پا
مظلوم حسین مظلوم حسین
یابن الشبیب یابن الشبیب
دشمن جنایت کرده است
زینب حکایت کرده است
دشمن جفاها می کند
خواهر تماشا می کند
مظلوم حسین مظلوم حسین
یابن الشبیب یابن الشبیب
از هرچه غم در عالمین
کن گریه از بهر حسین
لب تشنه او را کشته اند
جسمش به خون آغشته اند
مظلوم حسین مظلوم حسین
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
.
.
#امام_حسین
عرض ارادت
تمام عشق و ایمانم حسین است
همه روح و همه جانم حسین است
خدا داند به هر بزم محبت
فروغ شمع سوزانم حسین است
ندارد تیرگی هرگز دل من
که هر شب ماه تابانم حسین است
ندارم جز وجود او طبیبی
فقط دارو و درمانم حسین است
به دریا گوهر تابان هستی
به صحرا دُر غلتانم حسین است
رهایی بخش دل از هر چه اندوه
میان موج و توفانم حسین است
به روی خاک درگاهش نوشتم
من آن عبدم که سلطانم حسین است
به قبرم چون که بگذارند یاران
طلوعِ صبح رخشانم حسین است
به دشت بی کسی های دو عالم
نه تنها سر که سامانم حسین است
تمام حاصل عمرم همین بود
مرا جان است و جانانم حسین است
پریشانی ندارم جز غم او
غم قلب پریشانم حسین است
بریزم اشک چون «یاسر» که دانم
زلال چشم گریانم حسین است
**
حاج محمود تاری «یاسر»
.
.
#اسارت
سبک یاران چه غریبانه رفتند ازین خانه
تضمین غزل پرویز بیگی
با کاروان اسیران
-------------
بشکسته ز تیر غم دل در غم جانانه
یعنی به شرر افتاد آه دل دُردانه
زینب به فغان گوید در وادی ویرانه
« یاران چه غریبانه رفتند ازین خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه »
از کوفه و از کوفی خون گشته دل مهمان
او ساکن کوی خود ما بی سر و بی سامان
در محفل اشک و غم در بزم جفا یاران
« بشکسته سبوهامان خون است به دلهاما
فریاد و فغان دارد دُردی کش میخانه »
ای دل تو درین سینه لبریز غم و رازی
چون اشک عزاداران از دیده به پروازی
در دایره ی قسمت ، هنگام سرافرازی
« هر سو نظر اندازی صد خاطره می سازی
زآن ها که سفر کردند دلشاد ازین خانه »
روی تو برادر جان آئينه ی من باشد
این قافله را دائم اندوه و محن باشد
بر لعل لب زینب این طُرفه سخن باشد
« تا سر به بدن باشد این جامه کفن باشد
فریاد جگر سوزان ره بسته به بیگانه »
من ابر گرانبارم چون وسعت بارانم
در محفل اشک و غم از آینه دارانم
خفتند به خون یاران با خیل سوارانم
« ای وای که یارانم گلهای بهارانم
رفتند ازین خانه رفتند غریبانه »
**
محمود تاری «یاسر»
.
.
#امام_حسین
این جان و این حسین (ع)
----------
یا کاشِفَ الْکُروب آمد گدای تو
افتاده این دلم اکنون به پای تو
گفتی تو در عطش هَلْ مِنْ مُعینِ خود
بر گوش من رسد اینجا ندای تو
شیواترین سخن نامِ تو یا حسین
زیباترین غزل مدح و ثنای تو
پیچیده در فضا آوای عاشقی
این سو صدای من آن سو صدای تو
دارد همیشه جان شوقِ زیارتت
دارد همیشه دل حال و هوای تو
شش گوشه مرقدت ، شش سمت عاشقی
عِیْنُ الْحَیاةِ من صحن و سرای تو
کوته بُوَد قلم تا آن که آوَرَد
بر روی صفحه ها قَدْر و بهای تو
قرآن من تویی خورشید و ماهِ من
تابیده بر دلم شَمْسُ الضُّحای تو
تفسیرِ هَلْ اَتی جود و کرامتت
مُستغنی ام حسین از هَلْ اَتای تو
من سجده می برم بر تربتت حسین
ای قبله ی دلم کرب و بلای تو
یا سابِقَ النِّعَم ، یا دافِعَ النِّقَم
این عاشقِ حسین این هم عطای تو
یا اَیُّها الْغَریِب اشکم چکد ز غم
در سوز ماتمت در ماجرای تو
خواندم که در بلا افتاده ای حسین
شد نقشِ دیده ام قالوا بلای تو
شب های جمعه دل آید به نینوا
یعنی که ساکنم در نینوای تو
مظلومِ کربلا بُردی دلِ مرا
ناظر سرشک من شاهد خدای تو
آمد به کربلا در بِیْنِ خیمه ها
جا مانده جان من در خیمه های تو
حَیَّ عَلَی الْعَزا تفسیرِ داغ توست
خَیْرِالْعَمَل بُوَد بحثِ عزای تو
خواندی خدایْ را در اوج بندگی
پیچیده در عطش بانگ دعای تو
خود نقشِ بر زمین گردیده ای ولی
شد نقش آسمان یا رَبَّنای تو
آورده «یاسرت» از داغ کربلا
شعری که لاله گون گفته برای تو
**
حاج محمود تاری «یاسر»✍
.
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس
گریز به #حضرت_علی_اصغر
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
🔸سقای حرم سید و سالار نیامد
یاابوالفضل العباس
باب الحوائج... اقا جان....
امشب اومدیم در خونه شما اقای من...
آقا امشب کلیمی ها...
امشب مسیحی ها میان در خونتون...
دست خالی ردشون نمیکنی آقا...
من که یه عمره گدای در خونه شمام....
میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا....
خدا ميدونه ...
اینها همشون عاشق شما هستند...
امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا...
به یه امیدی اومدند آقا...
خیلی ها مریض دارند...
گرفتارند...حاجت دارند...
🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد
روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد...
ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر...
صدازد آقا جانم...
قَدْ ضَاقَ صَدْرِي
دیگه سینه ام تنگ شده...
دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم...
اجازه میدان بده ...
ابی عبدالله فرمودند.. برادرم...
يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي
تو علمدار منی ...
تو پرچمدار منی ..
عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری...
تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم...
این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند...
هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند...
فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم...
صدا زد سمعا و طاعتا مولای...
عباس علمدار مشک و گرفت...
حرکت کرد...
اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده...
هی بچها میگن االعطش العطش...
خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس...
رفت به سمت شریعه ی فرات...
دیدن مشک رو پر از آب کرد ...
دست برد زیر آب...
میخواد آب بنوشه اما...
ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته
یادش اومد از لب تشنه ی حسین...
یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله...
آی عباس تو میخای آب بنوشی...
درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند...
صداشون به ناله بلنده...
هی میگن العطش...
برگشت به سمت خیمه ها...
یه نانجیبی خدا لعنتش کنه...
دست راست حضرت رو قطع کرد...
صدا زد...
وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني
بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم...
یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد...
(یارب مکن امید کسی را تو ناامید)
همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه...
🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن
🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن
🔸من وعده آب تو به اصغر دادم
🔸یک جرعه برای او نگهداری کن
چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند...
هرکسی تیری از کمان رها میکنه...
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد...
آب روی زمین ریخت...
یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد...
آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا...
فَوَقَف متحیرا
متحیر ایستاد...
دیگه دست دربدن نداره...
آب هم نداره...
با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها...
در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک....
ای وای... ای وای...
هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد...
سر رو خم کرد...
نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد...
صدای ناله اش بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا...
هر کسی از بلندی بر زمین میخوره...
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه...
عباس که دست در بدن نداشت...
بمیرم باصورت به زمین افتاد...
تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید...
خودش رو سریع رساند کنار برادر...
خدایا چکار کردن با برادرم...
اومد کنار بدن عباسش نشست...
صدا زد
🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم
🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است
بلند شو ببین بچه ها میگن دیگه آب نمیخواهیم
بگید عموجانمون عباس برگرده
🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید
🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است
نگاه کرد به بدن عباسش...
دید دستهای برادر رو قطع کردن...
عمود آهنین به فرقش زدند...
بدن رو قطعه قطعه کردند...
دستهاش رو گذاشت روی کمر...
اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی
🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود
🔸دشمنم در کربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود
همانطور که میگن عباس سلطانه ادبه، رباب مادر علی اصغر هم همینجوره...
بعضی نقلها نوشتن رباب نشست ته خیمه گفت: نرم جلو شاید حسین من رو ببینه سرش رو از خجالت بندازه پایین. خجالت آقام رو نبینم.نیومد جلو. "رادًوه إلیه" کجا برگردونی؟کجا بهتراز سینه ی حسین.. بذار بچه ام رو سینه ات بمونه. ای جانم فدای این مادر...
توی مدینه بی بی ام البنین گفت
*آخ رباب .. عباسمُ حلال کن .. نتونست برا علی اصغرت آب بیاره رباب .. کاری کردن عباس از خجالت آب شد ..*
.
#زمینه
#حضرت_علی_اصغر
#سبک_حسین_جان
#صدا_گریه_هات
☑️بند اول
علی جان
صدا گریه های تو بد میده اینجا عذابم
لب خشکت اصغر منو بدجوری کرده آبم
واویلا واویلا
علی جان
لالایی لالایی لالایی براتو میخونم
که آروم بخوابی توو آغوشه من نیمه جونم
واویلا واویلا
تلظی نکن انقدر ای شیرخواره
نزن چنگ به چوبهای بین گهواره
عمو رفته زود برمیگرده از علقم
ایشاالله برای ما آبی میاره
علی جان علی جان
☑️بند دوم
علی جان
میسوزه چشای تو از فرط گریه میدونم
همه حرفاتو از توی چشمای تو میخونم
واویلا واویلا
علی جان
ندارم یه قطره ی شیر و یه جرعهٔ آبی
که آروم بگیری یه لحظه کنارم بخوابی
واویلا واویلا
خدایا چی میشه که بارون بباره
که شیرخوارم اصلا تحمل نداره
لباشو که روهم میزاره میـترسم
نکنه بخـــــــواد ما رو تنهام بزاره
علی جان علی جان
☑️بند سوم
علی جان
چه زود از من و مادرت اینجا تو دل بریدی
لب تشنه از پیش ما خیلی زود پرکشیدی
واویلا واویلا
علی جان
چه جوری برم خیمه با این مصیبت بگو تو
که بوسه زد آخر سه شعبه به زیر گلو تو
خدایا شد آتیش قلبم شعله ور
سوزونده منو داغه شیش ماهه اصغر (ع)
حرومی شنید تا که نامش علی اِه
با تیر سه شعبه گلم روکرد پرپر
علی جان علی جان
#شب_هفتم_محرم
#کربلایی_حسین_دلجو
#کربلایی_مجید_مرادزاده
👇