eitaa logo
امام حسین ع
18.4هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5854969726521838850.mp3
1.06M
. (ع) تموم زندگیم قربون عباس فدای دیده ی پرخون عباس. سرناقابلی داروم که اون هم. کنوم فرش کف ایوون عباس. اباالفضل. ابالفضل. یاابوفاضل. دوای هرچه دردی یاابالفضل. 😭😭😭 طبیب دوره گردی یاابالفضل. ندیدوم مثل تومن دردوعالم. خدایی خیلی مردی یاابالفضل. ابالفضل یاابالفضل. یاابالفضل. 🎧(ع) 🎤 .
. خواهرم ای دختر ایران زمین یک نظر عکس شهیدان را ببین در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن خواهر من این لباس تنگ چیست پوشش چسبان رنگارنگ چیست پوشش زهرا و زینب بهترین بر تو ای محبوبه خواهر آفرین پیش نامحرم تو طنازی مکن با اصول شرع لجبازی مکن یادت آید از پیام کربلا گاه گاهی شرمت آید از خدا در جوارش خویش را مهمان نما با خدا باش و بده دل را صفا یاد کن از آتش روز معاد طره گیسو را مده بر دست باد زلف را از روسری بیرون مریز با حجاب خویش از پستی گریز در امور خویش سرگردان مشو نو عروس چشم نا محرم مشو ❗️خواهر من قلب مهدی خسته است ❗️ از گناه ماست کو رو بسته است شاعر:مرحوم آقاسی .
بسوی خیمه ی عترت بیامد.mp3
1.84M
▪️▪️▪️▪️▪️ به سوی خیمه عترت بیامد اسبی آشفته دگرگون گشته احوالش ز سرهای بخون خفته نگاهش قصه ها از دشت پر رنج و بلا دارد هزاران راز پنهان از شهید کربلا دارد گهی با شیهه می آید گهی نالان و افسرده بدیده چون سوارش را به خاک افتاد پژمرده به درب خیمه هردم خواهری از یار می گوید دو چشمش ‌گشته گریان ‌و عزیزش ‌را همی ‌جوید بگفت با ذوالجناح زینب چرا مغموم و بیماری چرا بنموده ای با شیهه هایت ناله و زاری چرا برگشته‌ای‌ بیکس به من‌گو پس سوارت کو نمی بینم کسی با تو سوار بی قرارت کو سر و یالت شده خونین چرا محزون و بی یاری سرت افکنده و غمگین و می بینم دل افکاری ز میدان بلا برگو برای من چه آوردی خبر از جسم بی جان حسینم هدیه آوردی برایم گو ز عباس درخشان و فروزنده که در شب های تارم بود همچون ماه تابنده ز داغ عون و عبدالله مثال کوره میسوزم نواخوانی شده از بهر آنها کار هر روزم تمام فکر من این است که سر آید شب تارم سیه‌گشته شب ‌و‌ ‌روزم از این خاموشی بیزارم مرا با خود ‌به ‌میدان بر که شاید یار خود بینم ز باغ زاده زهرا نشینم خوشه ای چینم مرا با خود ببر نزدش که گویم درد دل هایم که شاید لحظه ای بیند که من تنهای تنهایم بگیرم در بغل دست علمدار حسینم را در این‌صحرا بریزم من به کامش ‌اشک عینم را به ‌زینب ‌ذوالجناح‌ گفتا‌ که ‌خود زین غم پریشانم چگونه از غمی گویم که آتش کرده برجانم چگونه با تو برگویم جواب این سوالت را جواب این سوالی که کند آشفته خوابت را
. بارها روی تو را دیدم ولی نشناختم لاله از باغ رخت چیدم ولی نشناختم همچو گل کز دیدن خورشید می خندد به صبح بر گل روی تو خندیدم ولی نشناختم کعبه را کردم بهانه تا بگردم دور تو آمدم دور تو گردیدم ولی نشناختم در کنار مسجد کوفه تو را گفتم سلام پاسخ از لب هات بشنیدم ولی نشناختم در حریم ساقی کوثر نگاهم بر تو بود کوثر از جام تو نوشیدم ولی نشناختم در کنار مرقد شش گوشه ی جدت حسین خم شدم دست تو بوسیدم ولی نشناختم ای دل غافل که همچون سایه نزد آفتاب پای دیوار تو خوابیدم ولی نشناختم در منی پیش تو بنشستم ندانستم تویی با تو از هجر تو نالیدم ولی نشناختم در مسیر جمکران عطر دل انگیز بهشت از نفس های تو بوییدم ولی نشناختم غفلت(میثم)ببین یک عمر رخسار تو را در همه آیینه ها دیدم ولی نشناختم
. هفتمِ شاهِ شهیدان - اهلبیتش رفته زندان در دل زندانِ کوفه - جملگی گریان و نالان آن یکی گوید حسینم - دیگری نور دو عینم وان یکی گو ید حبیبی - بهرتودرشوروشینم وان یکی گوید برادر - وان دگر گوید پدر جان من زهجرت دل غمینم - بهرِ تو گریان و نالان آن یکی بهر حسینش - میزند بر سینه و سر وان یکی بهرِ رقیه - دیگری ازبهرِ اصغر آن یکی عباس گوید - دیگری هم جانِ مادر وان یکی از بهرِ قاسم - دیگری از بهرِ اکبر هم نوا زهرایِ اطهر - گشته با خیل اسیران گوشه یِ زندان کوفه - جملگی گریان و نالان مصطفا و مرتضا در- جمعشان گردیده حاضر ادم و عیسی و موسی - نوح هم آزرده خاطر مریم و حوّا و هاجر- هم نوا با آن یتیمان در دلِ زندانِ کوفه – بهرِ سالارِ شهیدان باقری بنگرکه زینب- میزند بر سینه و سر بهرِ فرزندان زهرا – با دل و قلبی مکدر .👇👇
recording-20230802-115917.mp3
2.27M
هفتم شاه شهیدان 🎤کربلایی حسین بابا نیا
285.8K
هفتم شاهِ شهیدان
. : به سمت گودال از خیمه دویدم من ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ هفـت روزه کــه داداش تو رو ندیدم من تو غـــربت کـــوفه چـــه ها کشیــدم من نبــــوده یک روز هـــم ازت جـــدا باشم تـــوی مصیبتـــها غـــریب و تنهــــا شم غریب حسینم وای(۴) نرفتـــه از یــادم وقتـــی توی گــودال سینــهٔ ســـوزانت چگـــونه شــد پامال وقتی که رأسـت شـــد همسفـــر زینب ســـایه شـــدی بر نِـی روی ســرِ زینب غریب خواهــر وای (۴) طعنـــه و دشنـام از کوفـــه شنیـدم من تشت طــلا دیــدم نـالــه کشـــیدم من خمیـــدم از داغت گرچه صبــورم من انگاری هفت ســاله که از تو دورم من غریب خواهــر وای (۴) بس که کتــک خوردم کبــوده بازویـم شبیـــه زهــــرای شکســـته پهلــویـم تیـــربلا رد شــــد از جگــرم هــــر بار ســرت به نی دیدم با چشای خونبــار امــان از این غــربت (۴) گرچه قدش خــم شد عزت و معنا کرد پرچــم و بالا برد غیـــرت و معــنا کرد شعــار زینب شد عـــزت و جــانبــازی پیــروِ این نهضــت ، داره ســرافـرازی ســلام یا زینب (۴) کـرب و بلا بر جــاست با عَلَــمِ زینب غیــرت عباسیــست در حــــرم زینب پیـــام عاشـــورا در حرمش جاریست مدافـــع زینب کــارش علمــــداریست آخــر این نهضت شکست دیوان است وقت ظهـــــور یار در دلِ باران است بیــا ابا صــالح (۴) شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) 👇
. امشب شبِ هفتِ عزا بهرِ حسين است کرببلا غرقِ عزا و شوروشین است حوّا و مریم ، آسیه ، کلثوم و هاجر در کربلا امشب زند بر سینه و سر هم آدم و نوح و خلیل الله و عیسا هم مصطفی و مرتضی وخضروموسا امشب به دشتِ کربلا اندر عزا یند بهر حسین و آن شهیدان در نوایند امشب که شامِ هفتمِ آقا حسین است بهر حسین گریان شهِ بدروحنين است زهرای اطهر بر حسینش گریه دارد بر یاوران و اهلبیتش غصّه د ارد ختم رسل بهر حسین خود عزادار هم غصّه دار زینب و سجّاد تبدار درکربلا بنگر چسان شورونوائیست درهفتمِ آقا بپا امشب عزائیست این هـفـتمين شامِ جد ا يي ازحسین است اندر عزا زین العبا و زینبین است دراین شبِ هفتم همه غرقِ عزایند هم زینب و اهل حرم نوحه سرایند اندر دلِ زندانِ کوفه این شب تار باشند از بهرِ حسین امشب عزادار آل نبی را بین که در تاریکی یِ شب اندر دلِ زندان همه در تاب و در تب نوحه سرا کلثوم و زینب بر شهیدان اندر دلِ زندان همه در آه و افغان دور از نگاهِ آن یزیدیهایِ کافر اندر دلِ زندان زند بر سینه وسر از داغِ هفتاد دو لاله داغدارند از بهرِ آن گلهای پرپرغصّه دارند گلهایِ باغ مصطفا گردیده پرپر از بهرِ آنان درعزاخاتون محشر زندا نِ كوفه جملگي با اشكِ ريزا ن شدذکرشان جانم حسين جا نم حسين جا ن ای باقری آلِ نبی باشد عزادار هم زینب و کلثوم و هم سجاد تبدار .👇
recording-20230802-115425.mp3
3.42M
امشب شب هفت عزا بهر حسین است 🎤کربلایی حسین بابا نیا
4_5899936152915284023.mp3
17.81M
امام منی؛ مخاطب سلام منی پناه منی؛ همیشه تکیه‌گاه منی غلام توأم؛ چه خوب چه بد بنام توأم گدای توأم؛ من عاقبت فدای توأم کاش یارت باشم نمی‌خوام دیگه سربارت باشم می‌خوام رونق بازارت باشم؛ حسین این قولم باشه حواسم به تو آقا جم باشه نذار اشکای چشمام کم باشه؛ حسین ای عشق بچگیم؛ حسین رفیق همیشگیم؛ حسین ................................. خدا نکنه؛ آقام منو نگا نکنه خدا نکنه؛ منو یه شب دعا نکنه نمیشه آقا؛ یادت بره منو بخدا به کرببلا قسم نمیشم از تو جدا کل دارایی‌م حسینه همون عشق رؤیاییم رفیق شب و روز تنهاییم؛ حسین عشق طولانی حسین باقیه و دنیا فانی رهام نمی‌کنه حتی آنی؛ حسین ای عشق بچگیم؛ حسین رفیق همیشگیم؛ حسین ✍ .
زمینه عاشورا ۱۴۴۵ حاج محمدرضا طاهری.mp3
8.96M
ای‌وای پر از زخمی، ای‌وای پر از خونی عطشان اگه بودی، عریان نمی‌مونی نترس اگه غارت شده پیرهنت چادرمو می‌ندازم رو بدنت منم شبیه خیمه‌هات می‌سوختم کاشکی خودم برات کفن می‌دوختم خدای من خدای من؛ عریانه بچۀ باحیای من خدای من خدای من؛ ببین چقد تنهان بچه‌های من بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ ........................... دیدم توی مقتل، سینه‌ت پر از تیره شمر از سنان داره، خنجر رو می‌گیره تیرا رو از سینه‌‌ت بیرون می‌کِشه می‌شینه روی سینه تا آماده شه با خنجرش ضربۀ محکم می‌زنه رگای نامرتبت سهم منه خدای من خدای من؛ کشتن بچه‌مو جلو چشای من خدای من خدای من؛ به‌ هیچ‌کسی‌ نمی‌رسه‌ صدای‌ من بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ ........................... گودال پر از خونه، خیمه تُو آتیشه رفتید تو و عباس، زینب غریب میشه با اینکه ریختن سرِ تو قبیله‌ای ولی تو فکر خواهرت عقیله ای ضجر که دخترا رو هر بار می‌زنه سرِ تو روی نیزه‌ها زار می‌زنه خدای من خدای من؛ سربریدن بچه‌مو روی‌ پای‌ من خدای من خدای من؛ قهقهه می‌زنن به ناله‌های من بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ
4_5902366958375932195.mp3
18.33M
نوکر خونوادۀ حسین منم سنگ امامم رو به سینه می‌زنم مثل شهیدای نوجوون منَ‌م پیرو عبدالله‌بن‌حسنم راه حسین یا مسیر شیطون برای من مهمترین تصمیمه حسین انتخابمه؛ برا مثال: پیرهن‌سیاه لباس سربازیمه من؛ امام‌حسینی‌ام ............... تکلیف امروزم مشخصه این پرچم برای من مقدّسه امام‌حسین برای من همه کسه واللهِ امام‌حسین برام بسه هرکس داشته باشه بوی کربلا باهاش رفیق میشم بی‌معطّلی باطل یعنی هرچی غیر حسین حق یعنی راه حسین بن علی من؛ امام‌حسینی‌ام ............... مدرسه و کلاس من سنگرمه مداد من اسلحۀ باورمه مجاهدم دست خدا یاورمه سایۀ سیدعلی روی سَرَمه اگه حواسمو بدم خطا نَرَم منم یه سربازِ درست‌حسابی‌ام با مدد خدا و صاحب‌الزمان نوجوونِ مؤمن انقلابی‌ام من؛ امام‌حسینی‌ام .
. ‍ ❣﷽❣ 🎤 ای چـراغ سحـرم هـوش بردی ز سرم تـو مـرا مـی‌نگری مـن تـو را می‌نگرم من نگویم که غمِ کرب و بلا کشت مرا صوت قرآن تو در طشت طلا کشت مرا 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو ای به خون شسته مدام ای تو خورشید رهم مجــلس شــام شــده گــودی قتــلگهم مـن کـه در طشت طلا بر تو نگه دوخته‌ام اشـک چشمـان تــو را دیـده‌ام و سوخته‌ام 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو مثــل شمـعِ شب تــو آب شـد زینـب تو خیــزران جــای نبـی بوسـه زد بر لب تو ای که پیشانی تـو در ره محبـوب شکست گنهت چیست که دندان تورا چوب شکست 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو ریـزم از دیده گلاب شدم از داغِ تـو آب تـو کجـا طشت طلا مـن کجا بزم شراب اشک در طشت طلا می‌چکد از دیده‌ی تو چـوب هـم گریـه کند بر لب خشکیده تو 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو بحر احساس کجاست اَشجعُ النّاس کجاست سـر پاک تـو بـه طشت سر عباس کجاست اکبـرت کـو کـه ز غـم جامۀ جان پاک کند خـاک و خـون از رخ نورانـی تـو پـاک کند 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو شامیـان بــی دردند همگـی نامــردند دیـده بگشـا و ببین چـه بـه مـا آوردند دل اولاد تـو را یکسره خستنـد حسین ده نفر را به یکی سلسله بستند حسین 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو شامیان بد سِیرَند از خدا بی خبرند دختـرت را مـگذار به کنیزی ببرند چنــد آزار بــه مـا در ملاءعــام دهند در حضور تو به ما این همه دشنام دهند 🥀یا اخا خواهر تو به فدای سر تو (غلامرضا سازگار)✍ .👇
. بانوی محمل نشینم قبله گاهم این سر است(یادگار مادر است) خطبه های آتشینم ذوالفقار حیدر است(یادگار مادر است) حسین،حسین(زیبا هلال آسمان زینب) حسین،حسین(قرآن بخوان آرام جان زینب) وارد کوفه شده جمع اسیران ای خدا(قلب زینب غمسرا) رأس خونین شهیدان جا گرفت بر نیزه ها(قلب زینب غمسرا) تا صدای قاری قرآن به نیزه شد بلند(کوفه شد کرب و بلا) مردم بی دین به استقبال زینب آمدند(کوفه شد کرب و بلا) بر سر نیزه عجب چهره نمایان می کنی(من به قربان سرت) محمل بی پرده ام را خوش چراغان می کنی(من به قربان سرت) زینت دوش نبی آویزه ی دروازه شد(داغ زینب تازه شد) رأس شه با خواهرش در کوفه هم آوازه شد(داغ زینب تازه شد) آفتاب سر تو از افق نیزه دمید(یا شهید ابن شهید) خون تازه ز سر و محمل زینب بچکید(یا شهید ابن شهید) با ادب باشید هان ای ناقه ها ای سنگ ها(کوفیان بی وفا) تا بخوانم خطبه ای هم قافیه با سنگ ها(کوفیان بی وفا) صوت قرآن تو بر نیزه ربوده دل من(ای همه حاصل من) ای هلالم شده ای قبله گه محفل من(ای همه حاصل من) .................. من به خون غلتیدن خون خدا را دیده ام کربلا را دیده ام باغ گلهای خزان و سر جدا را دیده ام کربلا را دیده ام من امام الساجدین هستم که در تاب و تبم آمده جان بر لبم تا ابد ممنون لطف عمه ی خود زینبم آمده جان بر لبم در دیار شام از جور و جفای مشرکین یا اله العالمین دست و پایش روی ناقه بسته با زنجیر کین یا اله العالمین من خزان باغ هفتاد و دو لاله دیده ام اشک و ناله دیده ام تازیانه خوردن طفل سه ساله دیده ام اشک و ناله دیده ام لرزه افتاده است بر اندام رکن عالمین او حسین را نور عین بعد عمری گریه کردن می رود سوی حسین او حسین را نور عین ای اهل ولا ماتم سجاد به پا شد مدینه کربلا شد آن همسفر زینب غم دیده فدا شد مدینه کربلا شد با دو دست بسته هستم من امیر کاروان الامان از شامیان بر تماشایم همه صف بسته اند این کافران الامان از شامیان سوخت از زهر شرر بار خدایا جگرم من حسین را پسرم رأس پر خون پدر هست به پیش نظرم من حسین را پسرم خون چکد از دست و از پای امام چارمین یا اباصالح ببین در کنارش بر فراز نیزه راس شاه دین یا اباصالح ببین من به دشت کربلا دیدم سرت از تن جدا یا ذبیحاً بالقفا پیکرت روی زمین و راس تو بر نیزه ها یا ذبیحاً بالقفا من به چشم خویش دیدم راس بابم شد جدا یا اباصالح بیا با لب تشنه چه گویم من خدایا از قفا یا اباصالح بیا خیز و بنگر پدرت شد کشته ی زهر جفا مهدی زهرا بیا ناله ی زهرا رسد بر گوش جان در این عزا مهدی زهرا بیا خنده ی اهل جفا می کرد قلبم را کباب وای من از این عذاب یادم آمد نیشخند حرمله اشک رباب وای من از این عذاب من علی بن الحسینم پور شاه سر جدا آه و صد واویلتا دیده ام در کربلا فرق عمویم شد دو تا آه و صد واویلتا کشته دیدم؛ تن عریان تو یادم آمد ای قتیل عریان تشنه دیدم؛ لب عطشان تو یادم آمد ای ذبیح عطشان شد سراپای وجودم شعله از زهر جفا من غریبم ای خدا گه بسوزم من ز زهر کینه گه از کربلا من غریبم ای خدا مادرم فاطمه دریاب مرا جان حسین جگرم پاره شده می زنم ناله به یاد لب عطشان حسین جگرم پاره شده ای صدای گریه هایت تا ابد در گوش ما یا علی بن الحسین ای ضریح قبر ویران تو در آغوش ما یا علی بن الحسین خون تو احیا نمایم با زبان گریه ام یا قتیل العبرات بعد زهرا مادرم من قهرمان گریه ام یا قتیل العبرات بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام بر لبم جان دیده ام مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام بر لبم جان دیده ام من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام بر لبم جان دیده ام خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام بر لبم جان دیده ام حاجی ام را در دل گودال عطشان دیده ام بر لبم جان دیده ام عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام بر لبم جان دیده ام یادگار کربلا با ما بگو از کربلا ای عزیز مصطفی با دو دست بسته ات وا کن گره از کار ما ای عزیز مصطفی گر چه قلبم را شکسته غصه های کربلا وای از شام بلا بر سر بازار شد راز دل من بر ملا وای از شام بلا خطبه هایش ذوالفقارِ کوفه و شامِ بَلاست پای تا سَر مرتضاست دستهایِ بسته یِ سجّاد هم خیبر گشاست پای تا سَر مرتضاست. .
. هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدیم نام حسین آمد و از نو، جوان شدیم گفتند کربلا وطن ماست بر زمین شکر خدا که هموطن آسمان شدیم چون فرش پادری دم مجلس نشسته‌ایم پاخورده‌ایم و آخر عمری گران شدیم هر غم که دیده‌ایم فدای غم حسین عمری به داغ کرببلا امتحان شدیم باید گریست خط به خط عمر رفته را جز او اگر برای کسی روضه‌خوان شدیم .
. حسین جان ... سلام ای کسی که عزیز ِ خدایی تو آقایِ عالم شهِ کربلایی حسین جان ... شب جمعه مادر به قدی خمیده ببوسد به گریه گلوی بریده بنی ... ازاین غم چه خاکی روی سر بریزم شهید ِ غریبم سرت کو ؟ عزیزم حسین جان... به پیش نگاهم به هم خورده مویت شد آخر بریده بریده گلویت حسین جان ... حرم بی اباالفضل ندارد پناهی ببین مانده زینب میان ِ سپاهی علمدار... چه بد با عمودی سرت را شکستند سرت را به زحمت روی نیزه بستند علمدار... زنی با حیاشد اسیر و گرفتار کشیده مسیر عقیله به بازار علمدار... ......‌...... پرمی کشیم از همه جا محضر حسین(ع) پرواز می کنیم به دور سر حسین(ع) عمری شدیم با مدد خواهر حسین(ع) شبهای جمعه هم نفس مادر حسین(ع) فریاد یا بُنَیَ به گوش همه رسید با قد خم به کرب وبلا فاطمه (س) رسید فریاد می زند پسرمن سرت کجاست قدت رشید بود بگو پیکرت کجاست جای لبش که هست ولی خواهرت کجاست سیمین گلو عزیز دلم حنجرت کجاست خنجر که کند شد اثرش این گلو شود مانند گیسوان سرت مو به مو شود ......‌‌‌‌‌‌......... چند خط شعر روضه ... هر شب جمعه صدای مادر آید از حرم من تمام عمر دنبال صدای مادرم میزند ناله بُنَیَّ کو لباس کهنه ات ؟ کو سرت کو حنجرت کو یاورت کو دخترم ؟ بشکند دست کسی که دست بر مویت زده گیسویت خاکی شد و من خاک میریزم سرم هرچه میچینم چرا ترکیب جسمت جور نیست سالها دنبال آن انگشت بی انگشترم مثل من پیشانیت با تیزی سنگی شکست درد میگیرد کنار تو دوباره پیکرم پیش چشمانم تو را با حوصله سر می برید پیکر تو زیر و رو شد پیش چشمان ترم جگرخواهراو ریخت بهم بس کن شمر گیسوان سر او ریخت بهم بس کن شمر آمدی سر ببری تیز کن این خنجر را ازقفا حنجراو ریخت بهم بس کن شمر بی حیا دست که داری به نوک چکمه چرا گیسوی مادر او ریخت بهم بس کن شمر این چه رسمیست عرب نیزه خود میشکند همه پیکر او ریخت بهم بس کن شمر ........... شب جمعه است نگاه همه سوی زهراست بوی سیب از حرم کرببلا می آید مادری با کمری خم شده و موی سپید بادلی سوخته از عرش خدا می آید می زند ناله «بنی» چه بهم ریخته ای هرچه میگردم عزیزم سر تو نیست چرا؟ هرچه می چینم عزیزم بدنت را بر خاک قسمتِ بیشتر از پیکر تو نیست چرا؟ چونکه با ضربه و از پشت بریدند سرت نیمی از حنجر تو روی زمین ریخته است چون کنار تن تو معجر زینب بُردند گیسوی خواهرتو روی زمین ریخته است .......... شبهاي جمعه مادري حزينه ناله زند با زخمهاي سينه برخيز از جا يارِ سربريده پهلو شكسته مادرت رسيده از عرش تا گودال گریه کردم رفتی تو تا از حال؛ گریه کردم دیدم در آن گرد و غبار،مادر آمد کنارت نیزه دار ،مادر با خنده بالای سر تو آمد تا آب گفتی نیزه بر گلو زد ای" نحر" گشته حق بده عزیزم خاک ِ بیابان برسرم بریزم با نيزه سويت تاختند عزيزم حق تو را نشناختند عزيزم ای تشنه لب آبت چرا ندادند بر روی لبهای تو پا نهادند نام علي را تا كه برده اي تو از هر طرف يك ضربه خورده اي تو غصه نخور این ارثِ ماست مادر بر سینه تو جای ِ پاست مادر روضه بخوانم تا سحر...بُنی بوسیدنت شد درد سر بنی می آید از رگهای ِ نا مرتب سوزِ عطشهای لبانِ زینب .............. شب جمعه شب زیارتی است می زنم ناله با دلی بی تاب دست بر سینه رو به کرببلا السلام علیک یا ارباب تا سحر از کنار تربت تو شب جمعه صدای آه آید کوچه وا می کنند تا مادر دم ِ گودال قتلگاه آید می زند ناله ای حسین ِ عزیز گیسوانت کجاست شانه زنم یاد ِ هرضربه ای که خوردی تو درد می گیرد ای حسین ، تنم نیزه ها در قیام و سجده شان اشهد حنجر تو را خواندند عده ای آمدند در گودال صورتت رو به خیمه چرخاندند آتش افتاده بود بر جگرت آسمان را چو دود می دیدی خواهرت را محاصره کردند خواهرت را کبود می دیدی سر اینکه سر تو را نبُرند رو زده خواهر تو بر دشمن هرچه فریاد زد نزن نامرد عمرسعد گفت که شمر بزن دست و پاگیر سر بریدن شد گفت بیرون کنید این زن را با ته نیزه و قلاف زدند بر سر و صورتش چنان زهرا ته گودال تا دم خیمه حرمت چادرش به خاک نشست مثل من که زکوچه برگشتم فضه با پارچه سرش را بست کار از سنگ و چوب و نیزه گذشت پیر مردی عصا زنان آمد شمر و خولی که غارتش کردند نیمه شب تازه ساربان آمد
. شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده بر روی اسرارش خدا پرده کشیده از راه می آید زنی قامت خمیده لب میگذارد روی حلقوم بریده فریادهای یا بنی پا بگیرد حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه ی مادر ندارد گیسوی خود را ریخته روی گلویش مادر بود اینگونه شکل گفتگویش گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ دیدم خودم در عصر عاشورا بنی افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم از تشنگی لبهای عطشانت به هم خورد ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد آیه آیه نذر قرآنت به هم خورد راه تو را در گودی گودال بستند بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند با یک سلام از هر طرف پرباز کردیم تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم راه رسیدن تا خدا تنها حسین است زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد پیراهنی که جا صدها چنگ دارد مادر شکایت ها زروز جنگ دارد گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد گوید مرا با روضه هایت پیر کردی مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت با هر تکان خیزران زینب زمین خورد از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد شب جمعه شد وغوغا شد- روضه خوانِ حرم زهرا شد واویلا واویلا واویلا مادرت روضه بر پا کرده-برایت ظرفِ آب آورده کرده با گریه محشر بر پا واویلا واویلا واویلا بُنَی بُنَی جان من-دورِ تو حلقه میزد دشمن وای از آن غارت پیراهن بر سر جسم تو شد دعوا واویلا واویلا واویلا رویِ نیزه سرت را بردند-باکتک خواهرت را بردند معجر دخترت را بردند وای از آن غروب عاشورا واویلا واویلا واویلا برپا بشود محشر کبری شب جمعه آید ز جنان ناله ی زهرا شب جمعه یک هفته نگه داشته غم های دلش را تا لحظه ی دیدارِ پسر در شب جمعه زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه پیراهن خونی شده بر دست بگیرد آشفته شود عرش معلّا شب جمعه مادر گره ی معجر خود باز نموده در لحظه ی بوسیدن رگها شب جمعه آن موی بهم ریخته که در پَسِ در سوخت گردد ته گودال هویدا شب جمعه این بوسه کجا! بوسه ی گودال کجا و یادی کند از زینبِ تنها شب جمعه شب جمعه ، شب گريه * شب ناله هاي زهراست سينه زنها خوب مي دونن * تو حرم ولوله برپاست آخه مادرش مياد زيارتش تا كه بوسه بگيره ز صورتش يه دفعه داد مي زنه سرت كجاست مي بينه غرق به خون رو نيزه هاست اونقَدَر تو سر و سينه مي زنه هِيْ ميگه حسين من بي كفنه پسرم تشنه بريدن سَرِ تو دراُوردن صداي مادرتو پسرم گلوت چرا پاره شده نگا گن خواهرت آواره شده يا حسين و يا حسين و يا حسين حسین حسین گفتن . افضل ِ اعمال همه به کربلا آید . شب‌های جمعه فاطمه ناله زند ای پسرم زائرت با چشم ترم غریب مادر یاحسین نرفته از یادم . تصویر جان دادن تو کُشد مرا آخر . داغِ عریان ماندن تو مادرجان؛ کو پیرُهنت ؟ عوض شده رنگ تنت غریب مادر یاحسین شبیه من اول . ضربه خورده پهلوی تو به دستهٔ خنجر . گره زده گیسوی تو در آورده داد مرا باپا برگردانده تورا غریب مادر یاحسین توکه زمین خوردی . آواره شد خواهر تو به کوچه و بازار . آمد دنبال سر تو ناقه اش محاصره شد قافله اش مسخره شد غریب مادر یاحسین اززبان حضرت زینب سلام الله علیها جدایی از یارم . پایان تقدیر من است دراین شب غربت . آتش دامن‌گیر من است بااین دخترها چه کنم باخیره سرها چه کنم وای ازغریبی یاحسین .
. هر قطره دریا میشود وقتی بیایی صحرا شکوفا میشود وقتی بیایی رمز تمام قفلهای بستهٔ ما یک لحظه پیدا میشود وقتی بیایی آن پرچمی که عصر عاشورا زمین خورد در کعبه برپا میشود وقتی بیایی .
. تو لحظه های آخر،وقتی دارم می میرم ترسم اینِ که مزدِ نوکریمُ نگیرم ترسم اینِ دم مرگ،چشم انتظار بشینم تنها باشم آقاجون،رویِ تو رو نبینم وصیتی نوشتم،دردِ دلایی داشتم تموم که شد تو جیبِ پیرهن سیام گذاشتم سفارشایی کردم، تا که همه بدونن پیش جنازه ی من روضه هاتُ بخونن منی که عمری خوندم،آقام کفن نداره خیلی بَده برا من کسی کفن بیاره سه روزی پیکرم رو، رها کنید تو آفتاب رویِ لبم بذارید تربت پاک ارباب قبر گِرون نمیخوام،فاتحه خون نمیخوام واسه نشونی داشتن، یه سایبون نمیخوام فقط بالا مزارم، یه شاخه یاس بکارید پرچم یا رقیه، بالا سرم بذارید مظلوم حسین، حسین جان ۴ 🔸شاعر: ____________ .👇
1_5976564876.mp3
706.2K
🎤 . وقتی جنازه ی منو تو خاک غربت میذارن تو دهن بسته ی من یه ذرّه تربت میذارن وقتی همه جنازمو جا میذارن تنها میشم میون تاریکی قبر منتظر مولا میشم وقتی فرشته ها میان من مضطرب روی زمین صدایی از دور می رسه این میّت و رها کنید چرا عذابش میکنید ؛ چیکار دارید با بدنش... گر چه گنهکاره ولی... بوی حسین میده تنش ، بوی حسین میده تنش... با این همه بار گناه شعر حسین و سروده اینو جهنم نبرید آخه ابالفضلی بوده...:(( این که به همراه خودش... باره گناه توشه داره توی دلش آرزوی ضریح شش گوشه داره... https://eitaa.com/emame3vom/82498
. امشب دوباره این دلم رفته به کربلا حسین یاد تو و کرببلا به شورم و نوا حسین عزیز مصطفی حسین غریب کربلا _حسین صحن تو و سرای تو بهشت من بود حسین مهر و ولایَتِ تو در سرشت من بود حسین عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین تمام آرزوم اینه بیام تو بین الحرمین یاد تو و سوز غمت گریه کنم برات حسین عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین تا که میام تو حرمت دردام همه دوا میشه با یک دعای تو حسین حاجت من روا میشه عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین با این دل خون شده ام رو تل زینبیه ام یاد غم زینب تو گریان از این بلیه ام عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین دوباره یاد اکبرم به یاد پاره پیکرم بهر فرج دعا کنم با اشک دیده ترم عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین یاد گلان پرپرم یاد علی اصغرم به یاد گریه رباب یاد گلو و حنجرم عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین افتاده ام به یاد تو آن لحظه حساس تو که دیدی از ستم شده نقش زمین عباس تو عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین بیاد لحظه ای که گفت ادرک اَخا برادرت دیدی فتاده بر زمین دو دست اوبرابرت عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین بیاد لحظه ای که شمر به روی سینه ات نشست این صحنه هایی رو که دید زینب تو دلش شکست عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین به یاد لحظه ای که شمر بی حیا خنجر کشید تو گودی قتلگهت سر تو از قفا برید عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین به یاد لحظه هایی که آتش زدندبه خیمه ها پیکر تو به موج خون سرت زدند به نیزه ها عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین به آن دمی فاطمه دید چشم تر خواهر تو غرق به خون پیکر تو به روی نیزه سر تو عزیز مصطفی حسین غریب کربلا حسین به اون دمی امام رضا گفته سخن به شور و شین در هر مصیبتی کنید گریه به جد من حسین امام رضا امام رضا نگر به اشک چشم من ای همه هست من رضا آقا تمام عمر من گرفتی دست من رضا امام رضا امام رضا گرچه بد هستم روسیاه آمده ام بر تو پناه به حق مولانا جواد به سائلت نما نگاه امام رضا امام رضا ای که تو هستی یا رضا چوفاطمه خیر کثیر امشب به حق مادرت از کرمت دستم بگیر امام رضا امام رضا امام مهربان تویی رحمت بیکران تویی تا صف محشر و جزا هدیه وارمغان تویی امام رضا امام رضا درد مرا دوا نما حاجت من روانما امشب ز لطف و مرحمت آقا مرا دعا نما امام رضا امام رضا .