.
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#نوحه
#سربند
ظَلَّ مَنْ فارَقَکُم
مصباح الهدی حسین
میمیرم اگر شوم
از این در جدا حسین
من با همه گفته ام با حسینم
دلخوش یه این گفتن یا حسینم
یا ابا عبدالله
#حضرت_رقیه_نوحه
بند اول؛
تو جان رقیه ای
جانان رقیه ای
امشب بین این طبق
مهمان رقیه ای
دیدی عاقبت حاجتم روا شد
من هم لبم با لبت آشنا شد
وا ابتا
بابا حسین
ـــــــــــــــــ
بند دوم؛
میگیرم تو را بغل
با این دست بی رمق
بر سر می گذارمت
قرآن ورق ورق
ای زخمی ترین سر روی نیزه
رأست هنوزم دهد بوی نیزه
وا ابتا
ــــــــــــــــــ
بند سوم؛
زخم لبهای تو را
هر چه دست کشیده ام
این سر نیست سری که من
روی نیزه دیده ام
در کوفه دیدم زتو سر شکسته
دندان تو از چه دیگر شکسته
وابتا
#علی_سلطانی ✍
👇
.
#زمینه
#حضرت_مسلم
#نوحه ۱۶
#شب_اول_محرم
دست بسته گرم دعایم آقا
چاره ای نمانده برایم آقا
به غیر طوعه اینجا دگر ندیدم مردی
همین دعایم باشد خداکند برگردی
حسین یابن الزهرا (س)
مَردَمو گریه می کنم غمی نیست
اسیری زینب حرف کمی نیست
زینب و نان و خرما ، زینب و این نامردان
زینب و دست بسته ، زینب و کنج زندان
در این کوفه ی غرق حیله بازی
تفاوت می کند مهمان نوازی
سفره اهل کوفه ، ز کینه ها صد رنگ است
اینجا پذیرایی با تیر و سنان و سنگ است
به روی حرمت من پا نهادند
کوفیان به سفیرت جا ندادند
سرم روی دیوار و سر تو آمد یادم
چشمم به خولی افتاد یاد تنور افتادم
#علی_سلطانی
..............
.
#شب_دوم_محرم
#ورود_به_کربلا_نوحه
#نوحه۱۶
کاروان رسید و خیمه به پا شد
کربلا تازه کربُ و البلا شد
نوای یا مظلوم از عرش معلی آمد
محشر کبری برپاست ، زینب کبری آمد
واویلا به کربلا
یکی از عمه گلبوسه به رو داشت
یگی جا بر سر دوش عمو داشت
نه دختری دلگیر است ، نه کودکی بی شیر است
نه حرف چشم و دست و ، نه حرف مشک و تیر است
فلک بنگر دو چشم تر زینب
خاک غم نکن باز بر سر زینب
سینه و زخم مسمار ، مدینه دیده یک بار
سینه و نعل تازه کاش نگردد تکرار
بنی هاشم به احترام زینب
همه صف بسته محو نام زینب
خوشا به حالش امروز ، وای به حالش فردا
گردد تازیانة شمر مدالش فردا
#علی_سلطانی✍
................
.
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_نوحه
#نوحه۱۶
مرهمِ زخم این جگر رسیده
سر بابایم از سفر رسیده
سلام روی زخمی ، سلام ای عطشانم
سلام موی خاکی ، سلام ای مهمانم
یا ابتا یا مظلوم
بسکه بوده زخمت کاری عزیزم
چه سر ِدرهمی داری عزیزم
کُشتة جای چوب و ، شهید زخمِ سنگم
برای یک بوسه از صورت تو دلتنگم
خبر داری ای نور هر دو دیده
دخترت تا خرابه چی کشیده
گلی ز باغ محنت نچیده بودم چیدم
منی که کوچه بازار ندیده بودم دیدم
وعده دادم به این دل کبابم
تو آیی روی دست تو بخوابم
دست نداری بابا که سر بر آن بگذارم
بخواب روی دستم بخواب من بیدارم
#علی_سلطانی ✍
..............
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_حر
#نوحه۱۶
آمدم بر درت با روسیاهی
در بساطم دگر نمانده آهی
تویی کریم عالمین ، بخر مرا آقاجان
به سوی جنت الحسین ببر مرا آقا جان
حسین اباعبدالله حسین اباعبدالله
ندیدم چون تو غفارالذنوبی
بدی را مبدّل کردی به خوبی
تو شاه باشی نوکر، به منصبش می نازد
خوشا به حال آنکه رو ُ به تو می اندازد
زمین خوردم از جا کردی بلندم
نام مادرت کرد آبرومندم
حُرّم و جار میزنم ، فقط تویی آقایم
من آزاد شده ، صدیقه کبرایم
صدای آب دریا کرده آبم
من دلیل اشک طفل ربابم
ندیده ام در عالم ، شبیه تو مظلومی
فرات مهر زهراست ، ولی از آن محرومی
#علی_سلطانی
..................
#اصحاب
#حبیب_بن_مظاهر
#جناب_حبیب_نوحه
#نوحه۱۶
از ازل عبد والی الولیّم
تا ابد با حسین بن علیّم
حبیبم و گردیدم ، یار اباعبدالله
آمده ام دنبال کار اباعبدالله
لبیک یا ثارالله ، لبیک یا ثارالله
شیرم و از کسی نمی هراسم
امیری جز حسین نمی شناسم
من از حدیث عشقش، ندیده ام زیباتر
پرچم آقای ماست ،از همه کس بالاتر
جناب زهیر :
عاشق شاه کربلا زهیرم
درِ این خانه عاقبت به خیرم
حیات با ثارالله ، ممات با ثارالله
بود تنها راه ِ نجات با ثارالله
عمر و بن جناده :
کیم عمر و اِبن جُناده ام من
دل به فرزند زهرا داده ام من
منی که بابایم بود هوایی این آقا
مادر من گفته شوم فدایی این آقا
#علی_سلطانی
....................
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#نوحه۱۶
حرم ذکر واقاسما گرفته
نجمه در خیمه ها عزا گرفته
کرب و بلا غوغا شد ، اسیر کین شد قاسم
خبر رسید از میدان ، نقش زمین شد قاسم
وا قاسما ، واقاسما
زمین و آسمان تیره و تار است
تن قاسم لگد مال سوار است
زیر سم اسب براش ، نه سینه ماند و نه کمر
یکی نگفت کوفیان ، چند نفر به یک نفر
دو تا از پا فتاده را ببینید
عمو و عموزاده را ببینید
به خیمة دارالحرب ، چو گل تنش می بوید
کنار جسم قاسم ، وای حسن می گوید
#علی_سلطانی
#دهه_محرم
...........
#حضرت_علی_اکبر
#نوحه۱۶
خدایا کسی غیر تو ندارم
جوانم را به دست تو سپارم
بود به دیده اشکم ، رود ز سینه آهم
روانه میدان شد ، شبه رسول اللهم
وای علی اکبرم ، وای علی اکبرم
الهی دگر هیچ پدر نبیند
به خون غلطیدن پسر نبیند
داغ جوانم را بر روی دلم بنهادند
لشکر کوفه با تیر به جان او افتادند
نشستم تا کنار او شکستم
شکستم به دستم چشمش که بستم
اشهد خود را پیش پیکر او خواندم من
کاش دگر بعد از او زنده نمی ماندم من
فلک کردی به سر خاک عزایم
تابوت اکبرم شده عبایم
جسم جوانم را با نیزه ز هم پاشیدند
بلند گریه کردم ، بلند می خندیدند
#علی_سلطانی ✍
#سبک_دست_بسته_گرم_دعایم_آقا
.
امام حسین ع
#عاشورا #روز_دهم_محرم #شام_غریبان_امام_حسین ای امان از گودال۲ پسر فاطمه تنهاست میان گودال
.
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_نوحه
#نوحه۷
بند۱
گفته بودم که به ویرانه بزن سر بابا
نه با سر بابا
میهمان باش شبی در بر دختر بابا
نه با سر بابا
رقیه از غمت زپا فتاده
بگو که پیکرت کجا فتاده
یا ابا یا ابا یا حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
بند۲
جای تو دامن زهراست نه این ویرانه
نه أین ویرانه
چه کنم من که در این شهر ندارم خانه
ندارم خانه
بابا دو چشم خویش وا کن ببین
دخترت زارت شده ویران نشین
یاحسین یاحسین یاحسین
بند۳
چقدر زخم تورا روی جبین افتاده
بمیرم بابا
به گمانم سرت از نیزه زمین افتاده
بمیرم بابا
وای من و وای من و وای من
سنگ جفا و سر بابای من
یاحسین یاحسین یاحسین
بند۴
آن چنان زجر به رخساره من زد سیلی
امان از سیلی
چشم من تار شد و صورت ماهم نیلی
امان از سیلی
سه ساله ام ولی قدم تا شده
صورت من شبیه زهرا شده
یا حسین یا حسین یا حسین
#عبدالحسین
...........
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_نوحه
#نوحه۷
بند۱
خیز و بار دگر ای شاخِ گل پرپر من
علی اکبر من
پسرم چند قدم راه برو در بر من
علی اکبر من
حیف از این بدن که صدپاره شد
حسین از داغ تو بیچاره شد
علی جان علی جان علی جان
بند۲
دیدن جسم تو بگرفت رمق از پدرت
چه آمد به سرت
سر زانو کمکم کرد که آیم به برت
چه آمد به سرت
ز داغ تو پیر شدم علی جان
ببین زمینگیر شدم علی جان
بند۳
زودتر کاش که از تو پدرت جان می داد
داد بیداد
تو شدی راحت و من تازه شدم دشمن شاد
داد بیداد
خصم ببین به دور من صف زند
به اشک دیدگان من کف زند
بند۴
جان من در خطر افتاد بلندشو بابا
بلند شد بابا
عمه در دردسر افتاد بلندشو بابا
بلندشو بابا
داغ غمت هست مرا گرفته
عمه ببین دست مرا گرفته
#عبدالحسین
...........
#شب_نهم_محرم
#حضرت_اباالفضل_نوحه
#نوحه۷
بند۱
چشم خود باز کن ای یاور و غمخوار حسین
علمدار حسین
اشک غربت بنگر بر مه رخسار حسین
علمدار حسین
ساقی بی دست حرم اباالفضل
شکسته داغت کمرم اباالفضل
برادر برادر اباالفضل
اباالفضل اباالفضل اباالفضل
بند۲
یا آخا از چه روی خاک چنین افتادی
چنین افتادی
به گمانم ز روی اسب زمین افتادی
زمین افتادی
ببین که ای ماه به خون نشسته
فاطمه بالای سرت نشسته
بند۳
پاسبان حرمم رفت خدایا چه کنم
خدایا چه کنم
گر رود خصم سوی خیمه زنها چه کنم
خدایا چه کنم
پای عدو به خیمه ها واشده
پشت حسین از غم تو تاشده
بند۴
خیز و ای میر سپاه من و یار زینب
قرار زینب
که به بازار نیفتد سر و کار زینب
قرار زینب
خیز زجا ای گل ام البنین
رخت اسیری تن زینب ببین
#عبدالحسین
........
#عاشورا
#قتلگاه
#شام_غریبان
#نوحه۷
پسر فاطمه افتاده میان گودال
(امان از گودال)
خواهرش دید که شد جسم برادر پامال
(امان از گودال)
خون دل فاطمه گشته جاری
یک بدن و این همه زخم کاری
یاحسین یاحسین یاحسین
بند۲
میرسد از ته گودال صدای مادر
(غریب مادر)
شمر در قتلگه آمد به دستش خنجر
(غریب مادر)
فاطمه میزند به سر وای وای
چند نفر به یک نفر وای وای
بند۳
می زند بر روی تل دست به سر خواهر او
(چه آمد سر او)
بی حیا تیغ تو نگذار روی حنجر او
(چه آمد سر او)
یا که مبر دگر سر از قفایش
یا که بکش به سوی قبله پایش
#عبدالحسین ✍
.
.
#حضرت_رقیه_نوحه
#نوحه۱۷
#شب_سوم_محرم
#سربند
منتقم کربلا ، العجل العجل
وارث خون خدا ، العجل العجل
آقا بگو کجا ، نوا گرفته ای
برای جد خود ، عزا گرفته ای
یا صاحب الزمان ، الغوث و الأمان
........
خرابه شد نیمه شب ، طور سینای من
آمده ای با سرت ، وای من وای من
تا به سحر فقط ، نگات میکنم
جان منی و جان ، فدات می کنم
یا ابتا حسین
شکسته دندان تو ، بمیرد دخترت
بوسه چسان از لبت ، بگیرد دخترت
عشق رقیه و ، هستی زینبی
ای سر غرقه خون ، چه نامرتبی
یا ابتا حسین
شبی که از کاروان ، جدا بودی پدر
سوخته موی سرت ، کجا بودی پدر
با توچه کرده است ، خولی بی حیا
چهره ات اینقدر ، عوض شده چرا
یا ابتا حسین
ای سر دور از وطن ، سر و وضعم ببین
دختر پرده نشین ، شد خرابه نشین
کشته مرا پدر ، غربت عمه ام
سایه ما شده ، قامت عمه ام
یا ابتا حسین
#علی_سلطانی ✍
👇
.
#واحد_امام_حسن(ع)
#نوحه #واحد
سفره ی لطفت عظیم
من گداتم ازقدیم
ای گل باغ زهرا
یاکریم ابن کریم
مولاجان.ای همه ی کار و کسم
یک لحظه.نیمه نگاه تو بسم
مولاجان.بی تو اسیر قفسم
یاحسن کریم آل مصطفی
امام بی قرینه
کشته ی زهرکینه
یاحسن ابن علی
ای غریب مدینه
آخرشد.زهرستم حاصل تو
واویلا.یاور تو قاتل تو
آقاجان.امان امان از دل تو
یاحسن کریم آل مصطفی
بسته شد چشم ترم
فکر دیوار و درم
بین کوچه ها شدم
من عصای مادرم
غرورم.شکست میان کوچه ها
دیدم که.یه مرد پست بی حیا
سیلی زد.به روی مادر بی هوا
یاحسن کریم آل مصطفی
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
مشایه سبک زیر خوانده میشود
#هفتم_صفر #شهادت_امام_حسن
#بیست_و_هشتم_صفر
.............
.
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_نوحه (س)
درخرابه غوغاشد
عقده ز دلم واشد
امشب با راس خونین
مهمون من بابا شد
بابایی.ویرانه مهمونی شده
بابایی.وقت پریشونی شده
بابایی.چرا لبت خونی شده
ابتا.من الذی ایتمنی
تنم پراز کبودی
بابایی تو نبودی
بردخترت طعنه زد
دخترک یهودی
با دستش.میکرد منو اشاره ام
میخندید.براین لباس پاره ام
درگوشش.دیدم دوتا گوشواره ام
ابتا.من الذی ایتمنی
بچه های شهرشام
میدادن به من دشنام
سوخته موهای من از
آتیشای روی بام
واویلا.یتیمی اینجا گناهه
واویلا.دختر تو بی پناهه
واویلا.تنم کبود و سیاهه
ابتا.من الذی ایتمنی
رمق نداره پاهام
لگد خورده پهلوهام
دستاشون سنگین بود و
سویی نداره چشمام
بابایی.بد دردیه دربه دری
بابایی.منو توباید ببری
بابایی.برام عروسک بخری
ابتا.من الذی ایتمنی
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)✍
.👇