eitaa logo
امام حسین ع
17.6هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
252_7415621022.mp3
3.39M
میدونم تا دنیا دنیاس... کربلایی رضا شیخی
متن:لا یمکن... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 لا یمکن الفرار و من الضرب ذوالفقار هر یل که آمده ، به مصافش کند فرار آن در که با چهل ، نفر از جا تکان نخورد حیدر کند جدا ، به دو انگشت در از جدار گره فقط به دو دستان علی وا شود با مدد از علی افتاده ز جا پا شود اگه شده دشمنش شامل لعنت شده در دو جهان خصم او ضایع و رسوا شود من مسلمان آن زلف چلیپا شدم پای ایوانْ طلا مومن مولا شدم سلطنت میکنم چون که سگ حیدرم بنده‌ی حیدرم بر همه آقا شدم علی حصن حصین ، علی خلد برین علی یعسوب دین ، حیدر کراره علی شاه ولا ، علی شمس الضحی علی شیر خدا ، اباالعلمداره ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ شد پایمال خار و خَسَت آبروی چشم از باده شد تهی ، و پر از خون سبوی چشم شد صرف نحوه‌ی ، نگهت گفتگوی چشم گفتی بسوز و در ، غم من ای به روی چشم خاک‌ سر راهتم نظری یا علی یقینْ یقینْ تو به امت پدری یا علی منم منم متحیر ز مقامت شها علی علی تو خدا یا بشری یا علی بین دیوانگان جا و پناهم بده حسرت دل و با سوز و به آهم بده به یقین هم جنان بی تو جهنم بوَد هر کجا خاطرت هست تو راهم بده علی سر جلی ، علی شاه و ولی علی صد ها علی ، به عشق تو گویم علی دُر نجف ، علی شور و شعف علی یعنی هدف ، علی علی گویم اشهد ان علیا ولی الله کربلایی رضا شیخی .👇
▪️علمداره آقا،سپهداره آقا ▪️ 👇
enc_16892434062745120088309.mp3
3.73M
▪️علمداره آقا،سپهداره آقا ▪️
. گریه در مکتب ما بارش اشک از غم نیست گریه ی ابر به گل هدیه دهد شادابی کربلا یعنی اگر ظلم به هر جا دیدی تو به سر جانب عباس شدن بشتابی کربلا دسته و زنجیر و علم نیست رفیق کهکشانی است که در آن من و تو شب تابی آی درویش به اهداف علی فکر بکن نیست حریت در خوردن صد مهتابی شمر در بعد زمان یکسره در تکثیر است کیست مختار در این گردش اسطرلابی؟! شاعر اهل حرم باشی و چشمانت خشک ؟! بار الهی بفرست ابر پر از سیلابی . .
. به ساحت مقدس اهل بیت س غزل ش ۷۶ مکتب خون ... اگر به مکتب حج از تو آب می خواهد بدان که خالقت از تو حجاب می خواهد تنی به آب بزن تا برون شوی از چاه که رستن از دل ظلمت طناب می خواهد نیاز ما به هدایت شبیه مزرعه ای است که در مسیر نمو آقتاب می‌خواهد به شکل رحل نظر کن که مثل آغوش است بغل گشوده هر آنکس کتاب می خواهد پر از خدایی و در جستجوی او هستی چو ماهی ای که در آب است و آب می خواهد زمان تکاپوی چندین هزار ثانیه است زمانه گشتنش اما شتاب می خواهد برای شه که برد آب ؟!، خوب می دانیم که آسمان ولایت شهاب می خواهد قدم به دیده ی من نه، سوار دلدل شو که زین مرکب شاهی رکاب می خواهد دو بازوی تو قلم شد که حق نوشت افزار برای دفتر یوم الحساب می خواهد حسین معنی حریت است و این واژه محرم است و ز من شعر ناب می خواهد . ✍ .
. 🏴سبک یا روضه ای شهادت علیه السلام 🏴بند اول چهل سال/خونه قلب تبدار/دردم شد غم یار/روزم شد شب تار چهل سال/من با هر بهونه/اشکام دونه دونه/میریزه رو گونه خودم دیدم/خنجر و روی حنجر خودم دیدم/میبرید از بابام سر خودم دیدم/غصب انگشترش رو خودم دیدم/روی نیزه سرش رو امون از کربلا 🏴بند دوم چهل سال/هر شب در عذابم/من در اضطرابم/گریون ربابم چهل سال/هر شب بیقرارم/من آروم ندارم/یاد شیره خوارم خودم دیدم/توی خیمه رباب و خودم دیدم/تو چشاش اضطراب و خودم دیدم/که سه شعبه رها شد خودم دیدم/سر اصغر جدا شد امون از کربلا 🏴بند سوم چهل سال/گوشه گیره غربت/هستم من با محنت/با یاد اسارت چهل سال/تلخه واسم ایام/میگم هر صبح و شام/ای وای از غم شام خودم دیدم/مردای بی حیا رو خودم دیدم/خنده ی شامیا رو خودم دیدم/که دادن مارو آزار خودم دیدم/عمه رو بِین اغیار امون از شام غم ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇👇
. 🏴سبک یا روضه ای شهادت آقا امام زین العابدین علیه السلام 🏴بند اول منی که‌ چل ساله آزگار زجر میکشم این زهر راحتم کرد و من ممنونشم پُرِ از زهر شد همه وجودم پیکرم اما من روضه خونه جسم بی سرم خنجر تیز و حنجر،رو دیدم تو قتلگاه یه پیکر،رو دیدم به سر زنان یه مادر،رو دیدم تو خیمه من یه لشکر،رو دیدم دیدم،که گریه میکنم من دیدم،غارت کهنه پیرهن دیدم،کاش نمیدیدم اصلا واویلا واویلا... 🏴بند دوم منم اون جامونده ای که زخمه سینه ام منم اون که سنگ کین شکست آیینه ام منم اون که اسیر کوفی بودم تو شام رفتم اونجا با دسته بسته بزم حرام اونجا یه عالمه درد،و دیدم چوب یزید نامرد،و دیدم به لب و دندون بابام حسین بی احترامی میکرد،و دیدم دیدم،غصه ی بی امون رو دیدم،گریه ی آسمون رو دیدم،نگاه هرزشون رو واویلا واویلا... ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی 👇👇
. دل‌خسته‌ام، دل‌خسته از تکرار بی‌تو این زندگی یعنی؛ "غم بسیار"، بی‌تو... تو هستی و چشمان من محروم هستند از دیدنت! کی می‌شوم سرشار بی‌تو؟ دنیای من تاریک و سرد و روسیاه است خورشید من دنیاست شام تار بی‌تو من بی‌تو از هفت آسمان سهمی ندارم دنیا شده روی سرم آوار بی‌تو هرگوشه‌ی شش‌گوشه را بستم دخیلی پایین پا...، بالای سر...، انگار بی‌تو... در زیر قبّه عطر تو پیچید و دیدم گل می‌کند مضمون این اشعار بی‌تو از تو نگفتن ضعف‌ِتالیف است در شعر اشکال مضمون دارد این اشعار بی‌تو می‌گفت زینب موقع دفن سه‌ساله من ماندم و یک شهر پرآزار بی‌تو! 🎤 👇
1402050502.mp3
14.79M
مناجات با (عج) روز محرم ۱۴۴۵ پنجشنبه ۵ مرداد۱۴۰۲ | ۹ محرم ۱۴۴۵ مداح : حاج محمدرضا طاهری🎤 ✍ خود را مقیم وادی احساس می کنم دل را خمار بوی گل یاس می کنم تا نام پاک ساقی لب تشنه می برم بوی تو را به میکده احساس می کنم تا وا کنی دگر گرهِ کورِ کارِ من... خود را دخیل حضرت عباس می کنم اشكي كه داده اي به دو دنيا نمي دهم کی اعتنا به گوهر و الماس مي كنم؟ تا که بیایی از سفر ای باغبان عشق یاد گل شکسته قد از داس می کنم امشب برای خواندنِ این روضه های سخت آقا ببخش این همه وسواس می کنم! دست بریده بود و علم بود و مشک بود قد خمیده بود و حرم بود و اشک بود .
. تو برای همه ی مردم دنیا هستی تو حسین همه ای انقدر آقا هستی همه ی خلق اگر پشت به من کرد ، کند جای مردم چقدر فکر غم ما هستی موقع گریه شنیدم که تو هم پیش منی اشک میریزم و تو گرم تماشا هستی من بریدم ز همه تو همه ام باش حسین تو امید دل غمدیده ی تنها هستی کار دنیای من و آخرتم پای خودت مدد هر دم امروزم و فردا هستی از سر نیزه و از شاخه و از طشت و تنور تو دعایم بکن ای شاه ز هر جا هستی نازپرورده ی زینب تو کجا ؟ دیر کجا ؟ نازپرورده ی ما از چه کلیسا هستی ؟ ای تنت مانده رها در دل شن های روان تن مصلوب شده در دل صحرا هستی من بمیرم که تو اینقدر بهم ریخته ای میهِمانِ سحرِ دیر مسیحا هستی ای که از قلب تنور آمده ای ، سوخته ای من بمیرم چقدر در دل گرما هستی سر تو سوخته و قلب همه عالم سوخت ای سر سوخته مانند معما هستی چشم زینب به تو حالا بخورد می‌میرد تو همه زندگیِ زینب کبری هستی فاطمه آمده با هودجی نوری ز بهشت ثمر سینه ی غمدیده ی زهرا هستی پیش هر کس بروی … پیش رقیه نروی زهره اش میترکد چون که تو بابا هستی .
. کوفه را تسخیر کردم با نَفَسهای علی.. در منِ زینب ..تجلّی کرده آوای علی.. خطبه ای خواندم به لحنِ فاتحِ خیبر..سپس فتح کردم کوفه را با لحنِ گویای علی.. زین اَب بودم..شدم زینت برای دینِ حق.. جمع کردم گوهرِ دین را ز دریای علی.. کارِ من بیداری بیچارگانِ کوفی است.. ارث ها دارم خدا را شکر از نای علی اسکتوا گفتم همه غرقِ سکوتِ غم شدند یافتم آموزه هایم را ز لبهای علی.. انتقامِ خون سالارم را گرفتم با کلام... زنده کردم مرده را ..هستم مسیحای علی از ندامت شهر شد یک پارچه..اندوه و درد سر فرود آورد کوفه پای گلهای علی... عالمه دادم لقب ..چارم ولّی شیعیان.. با عقیله بودنم گشتم مصّفای علی.. سرشکسته نیستم در محضرِ پاکِ حسین خوار کردم خصم را با مددهای علی.. .
. علیه السلام ایام اسارت آل الله ➖➖➖ چشامو به آب میدوزم،دائم از غصه میسوزم سی و چند ساله که گریه،شده کار شب و روزم راه خیمه ها رو بستن و دیدم احترامارو شکستن و دیدم نیمه جون بودم و با چشای تار به روی سینه نشستن و دیدم -- غم این قصۀخونبار،میکشه منو هزار بار فکرشم برام محال بود،راهمون بیفته بازار میدیدم با چشمای غرقه به خون بسته بودن طنابو به عمه جون با خودم گفتم توو اون لحظۀ سخت ای خدا مرگمو دیگه برسون --- زن و بچه ها گرفتار، وسط یه قوم بی عار داد میزد سکینه میگفت،پاشو کاری کن علمدار از شراب بگم یا که از خیزرون دندونِ چوب خورده یا قد کمون یا از اون چشای هرزه که همش دخترا رو میدادن به هم نشون ➖➖➖ 👇
2. حامد خمسه.mp3
11.5M
( علیه السلام ) شلاق و زخم سلسله از خاطرم نرفت شام و شراب و هلهله از خاطرم نرفت خیلی به اشک ماتم ما خنده شد ولی آن نیشخند حرمله از خاطرم نرفت
. امان از دل زینب (س) تا به دست غم ایام رسیدم مُردم من به هر داغ سرانجام رسیدم مُردم در غروبی که پی لاله خود می گشتم به گل سرخ دل آرام رسیدم مُردم نه لباسی به تنش بود نه سر در پیکر به شناسایی گلفام رسیدم مُردم پشت سر دشت بلا بود همه زیبایی به سوی کوفه ی بد نام رسیدم مُردم صبر کردم به چهل منزل غم ها اما تا به دروازه ای از شام رسیدم مُردم خصم ما را به کنیزی خودش میپنداشت چون به این طعنه و ایهام رسیدم مُردم شان ما ذکر و درود است که جبریل آورد آه و افسوس به دشنام رسیدم مُردم ✍ .
. یا صاحب الزمان! صاحبِ این روضه ها! جانها فدای چشم تو روضه ی مکشوفِ گودال است پای چشم تو در دو راهی مانده ایم آخر بگِرییم از چه رو! از عزای جَدّ تو یا از عزای چشم تو!؟ صبح که آغاز می گردد بُکائَت بر حسین ساعتی که بگْذرد، زخم است جای چشم تو کربلا یک روضه است و چشم تو یک روضه ای جان، بسوزد بیشتر بر کربلای چشم تو چون که می افتی به یادِ روضه های شهر شام محشری برپا شود در نینوای چشم تو مرثیه می بارد از چشمان تو هر صبح و شب سنگ را هم آب گردانده رثای چشم تو حضرت سجّاد هم حیران شود از گریه ات! قرن ها چون چشم او باشد هوای چشم تو حاجت قلب حسین و قلب زینب! اَلعَجَل حضرت زهراست مبهوت بُکای چشم تو کشته ما را جمله ی حتّیٰ اَموت ِ ناحیه تا ثریّا می رود فریاد های چشم تو تا نیاید رخصت از حَق بر خِتام غیبتت خیمه برپا می کند صبح و مَسای چشم تو لا به لای اشک ها اَمّن یُجیب اَت را بخوان بِشْکند سَدّ ظهورت با دعای چشم تو ✍ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴٠۲ .