eitaa logo
امام حسین ع
18.2هزار دنبال‌کننده
397 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحهء زمینه # فراق از کربلا مولا روانه سویِ کربلا شد با یارُ انصار بسوی بلاشد ( آمد خبر ز مسلمِ بی سر گریان حمیده بر سرش می زد مولا حسین نوازشش میکرد ای وای ارباب)2 اشکِ دو چشمش گشته رَوُنه بر غربتِ او روضه می خونه مظلوم حسین جان4 چون واردِ کربلا شد حسینم حسِّ غریبی گرفته حسینم (اعوذُ بِالله مِنَ الکربِ وَلْماتم و بلای این صحرا ناله زند ز ماتمش زهرا ای وای جانم ) زینب به ناله گوید برادر برگرد مدینه ای جانِ خواهر مظلوم حسین جان بیا حسین جان برگرد مدینه قلبِ عدویت شده پُر ز کینه (ترسم شوی بی علیِ اکبر ترسم فدا شود علی اصغر گردد رقیه بی پدر اینجا ای وای آقا)2 ترسم که گردد بی دستُ عباس از بغض اعدا فرقش شود چاک مظلوم حسین جان زینب عزیزم شوم کشته اینجا میگردد این دشت مطافِ شهیدان (زینب مزن به سینه ام آتش این قدر نگو ز اکبر و داغش این‌قدر نگو ز خیمه و آتش ای وای خواهر)2 اصغر در این دشت ذبحِ عظیم است قاسم برایش بلایی عظیم است مظلوم حسین جان زمینه 🔗 فراغِ از کربلا ببین آقا عمری به عشقت اسیرم آقا آرزومه تو صحنت بمیرم من دیوونه ی صحنو سراتم آقا مجنون ایوونِ طلاتم آقا محتاجِ یه نیمه نگاتم آقا ای وای ارباب من رو دریاب از دوریِ تو اشکم روونه نامِ حسینم رمزِ جنونه مولا حسین جان4 / از این دوری آقا دلم شد پریشون اِنقد گریه کردم چشام باز شده خون آقا میبینی که نوکرِ دربارم ازاین حالو هوای دوریت بیزارم نمیدونی که من چقدِ دوسِتدارم ای وای ارباب من رو دریاب بارونِ چشمام مثلِ بهاره دوریِّ از تو بس گریه داره مولا حسین جان 4 ضریحت چه زیباس ،خدایی بهشته با عشق رو سینم حسین جان نوشته میباره بارون از چشایِ من دعا بکن بازم برای من چی شد آقا کربُبلای من ای وای ارباب من رو دریاب از دوری تو قلبم حزینه امّیدم آخر بر اربعینه مولا حسین جان 4 -----------------------
امام حسین ع
. بحر حضرت ابوالفضل(۲) پرده‌ اول مادر آینه و آب، نگاهت شده چون صورت مهتاب،ز تصویر خیالت شده بیتاب همه عالم بالا، ز کرسی و ز لوح و قلم و عرش معلی،سلامم بپذیر از در رحمت، تو ای بانوی عفت، به صد عزت و شوکت، و سپس عبد ابوالفضل علمدار،که گردیده خریدار،چو میثم به سر دار، ویا بر سر بازار،بده پاسخ و آنگه به نوازش نظری کن به سوی عبد خطا کارو بگو اینکه غلام شه بی دست شده،ذاکر ومداح حسین است، و یا اینکه به صد شیون و شین است گرفتار خم طُره‌ی گیسوی عزیز دل زهرا حسین، نور دو عین است، وسپس قصه ایی از شرح ابوالفضل بخوان بر دل پر جوش و خروشم،که در بزم ولا، دُردکش باده فروشم،به درگاه حسین بن علی، نه ،به ابوالفضل تو من حلقه بگوشم پرده دوم بگو مادر دل خسته حدیثی ز جدایی،از آن صبر خدایی،ز کانون ولایی،از آن خانه که هر شب به نوایی،بگو باز بگو از حسن و نوردوعینم،ازارباب حسینم، و یا از همه‌ی هستی حیدر،که گردیده به او زینت دامان و به عالم شده دختر،همانکو که شده ساغر کوثر، و نامش شده شیرازه قرآن پیمبر،همان زن که خدا داده سلامش،ملک محو کلامش،همه ارض و سما مرکب رامش،و زهرای بتول شیر نهاده است به کامش،شیندم که به هنگام ورودت به در خانه‌ی حیدر،اجازت بگرفته ایی و سپس بوسه زدی بر قدم زینب کبری،عزیز دل زهرا،همانکو که شده دخترآزاده زهرا،شنیدم که به دهلیزه در خانه نشستی و زدی برسرو سینه، ز اندوه و محن با دل صد چاک،و گفتی که تو ای یاس مدینه،بر این خانه زمین خورده ای و آتش سوزان به پر و بال تو افتاده و ششماهه‌ی مظلوم تو جان داده و بی یار مددکار، صدا کرده ای ای فضه خذینی،، و من آمده ام تا که شوم یار حسین و حسن و زینب و کلثوم تو ای مادر سادات، و این خانه‌ی تو بر همه شد باب عنایات،تو ای روح عبادات،قبولم بنما من به علی یار و معینم،مرام تو و اولاد تو باشد بخدا مذهب و دینم،در این خانه فقط روی تو بینم و نذرم به دو عالم،که در این خانه، همه لیل و نهارم،همه دار و ندارم، همه ایل و تبارم،که براه علی زینب و کلثوم وحسین و حسنت جان بسپارم،دعایم بنما تا که در این راه سرافراز شوم پیش تو و ساقی کوثر،علی حیدر صفدر ، و به پیش پدرت ختم رسل شافع محشر،،،الا شافعه‌ی روز جزا،حضرت زهرا، که تویی ام ابیها،دعایم بنما، جان حسین و حسن و زینب کبری به جان پدرت، جان علی همسر شایسته که شد بال و پرت، منکه به نام تو ادب کرده ام و سربنهادم به قدمهای تو تا صبح قیامت،،،، پرده سوم بعد چندی که گذشت ز آمدن فاطمه در خانه حیدر،در آن بزم معطر، و بخواند است علی فاطمه‌ی خویش مکرر در آن لحظه تمنا بنمود فاطمه‌ی بنت کلابیه به حیدر،که مرا پیش حسین و حسن و زینب کلثوم نخوان فاطمه ای ساقی کوثر،،،،تا که جاری به لبت فاطمه باشد، همگی از حسن و زینب و کلثوم وحسین گشته مکدر، و بیا محض رضای دل زهرا،همان ام ابیها، که بود عصمت کبری،،، و لنگر شده بر عرش معلی، تو بیا نام دگر بر من غمدیده عطا کن،ز غم و غصه رها کن،و به جز فاطمه نام دگری خادمه‌ی خویش صدا کن،،پس از این گفته علی نام ورا ام بنین کرد خطاب از دل و ازجان و سپس مژده‌ی میلاد پسرها که همه مثل مسیحا،ویا همچو کلیمی به تمنا،عصا در کف و راهی شده برسینه‌ی سینا،همه سرو سهی، ماه جبین صورت معنا،یکی ماه بنی هاشمیان نام گرفته که بود ساقی و سقا و به کف جام گرفته، همان کو که علم بر کف بر دوش بود مشک و ز خون چهره‌ی گلفام گرفته، تویی ام بنین مادر عباس علمدار،که در بزم ولا شمع شب تار، به زینب شده غمخوار، و به طفلان برادر همگی یار و مددکار، یکی جعفر و عثمان و محمد که پسرهای رشید تو بود بعد ابوالفضل، همه شیر صفت در صف میدان شجاعت، کنند از شرف و دین خداوند حمایت که شاید بشوند خلق هدایت،،،، پرده چهارم الا ام بنین مادر شیران سلحشور، همه نور علی نور، ز زشتی و بدی دور،به خود فخر کن و شکر خداوند بجای آر و بگو این همه الطاف ز ادعیه‌ی زهرای بتول است، همان دخت رسول است،که از دست همه مرد و زن شهر نبی سخت ملول است دعایش بخدا نزد خداوند قبول است، الا ام بنین مادر عباس دلاور، ز دامان تو این یاس شکفته است،ادب را زتو آموخته با شاه شهیدان سخنی سخت نگفته ، بگرد حرم زینب کبری علی لحظه ای از عشق نخفته، و بسی طعنه ز اغیار شنفته، تویی مادر ایثار، تویی مادر دست و علم و مشک شرربار،تویی مرثیه خوان حرم خیمه بیمار،تویی گریه کن فاطمه و سینه و مسمار،تویی اشک فشان در و دیوار،،، الا ام بنین مژده دهم منتخب فاطمه هستی،به کانون وفا در دل سوزان همه خاتمه هستی، به لبهای علمدارِ عطش زمزمه هستی،تو صاحب کرم حادثه علقمه هستی،،،، الا ام بنین تا که خدا هست بدان کرببلا هست،به محراب به مسجد، به همه عالم ایجاد دعا هست،علمدار وفا هست، اجابت به دعا، سفره‌ی احسان و عطا هست، همه دست توسل به تو دارند ترا واسطه‌ی فیض خداوند نگارند، به ایمان تو سوگند محبان تو و حضرت سقا همه اهل نجاتند ّ.
. بنت الحسین علیه السلام گوشه ی خرابه مون خوش اومدی***** به یتیمان چه عجب تو سر زدی عمه میگفت که بابات رفته سفر***** حالا که تو اومدی منم ببر گوشه ی خرابه مهمونی شده***** بابا جون لبات چرا خونی شده قربون محاسن خونیت بابا * سنگ کی خورده به پیشونیت بابا بابا جون، باباجون ، بابا جون باباجون گوش بده تا برات بگم * قصه ی زندگیمو با درد و غم عمه میگفتش به من که دخترم * میدونی چرا تورا دوست دارم تو که نور دیدگان عمه ای * شبیه مادر من فاطمه ای دخترم ، دخترم ، دخترم دخترم دلم برات غرق غمه * سرگذشتت شبیه مادرمه از روزی که این حدیثو فهمیدم * مشتاق دیدن مادرت شدم وقتی از ناقه به صحرا افتادم * به امید دیدن زهرا بودم پاشدم رو خار صحرا دویدم * یه خانوم قد خمیده رو دیدم صورتش کبود و قلبش خسته بود * مثل اینکه پهلوشم شکسته بود تازه من به حرف عمه رسیدم * با چشام دیدم اونی که شنیدم اون خانوم من رو، دامنش نشوند * دست خسته اشُ روی سرم کشوند بابای خوب منو مهربونم * نمیتونم بی تو زنده بمونم تشنه ی محبتم تورو میخوام * بخدا یتیم شدن زوده برام پاشو بابا موهامو شونه بزن * به روی دختر خود بوسه بزن بابا جون تورو که اینطور می بینم * از یادم رفته خرابه نشینم چرا بابا سرتو خونی و خاکستریه * مزد قرآن خوندنت طعنه و سنگ کوفیه جگرم سوخته از این آمدنت * سرت اینجاست کجا شد بدنت گفته بودم چو بیایی ز سفر * غم دل باتو بگویم یکسر ای پدر بس که زنندم سیلی * رویم از سیلی کین شد نیلی هرکجا نام پدر می بردم * سیلی از شمر و سنان می خوردم بر لب بابا سپس لب بنهاد * گفت ای بابا و شهیده جان داد لب بلبل به لب گل چو رسید * چرخ بر حالت زینب نالید .
حضرت ع ای اهل حرم میر علمدار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد فرزند علی ساقی کوثر که به غیرت شد ساقی اطفال عطش دار نیامد آن قامت رعنا که چونان سرو جنان بود آن شاه وفا مامن و دلدار نیامد بر وعده آبی که به طفلان حرم داد چون رعد به دشمن زد و اینبار نیامد خشکیده لبا ن بر لب آب و زمروت هم یک لب از آن بر لب تبدار نیامد خشکیده لب و آن کف پر آب ابالفضل شد جام وفایی که لب یار نیامد دستان جدا مشک به دندان وامیدش آن تیر جفا برد که سردار نیامد تنها اگر عباس به لشکر زده پیداست از کثرت نامردی اغیار نیامد آن ماه بنی هاشم و آن میر سپه دار سردار وفا سرور ایثار نیامد در کرببلا دست علی داشت بر ایتام کان مونس تنهای شب تار نیامد طفلان نه دگر چشم به دستان ابالفضل گویند عمو از چه زپیکار نیامد تا جان به بدن داشت سوی خیمه حسینش هرچند که می برد به اصرارنیامد خورشید وفا ماه بنی هاشم و عباس فرزند علی حیدر کرار نیامد شد نام وفا زین عمل ناب تو سیراب حقا که زکس همت این کار نیامد .
. 🎤 حاج حسین سیب سرخی تمام عالم امکان شود فدای حسین خدا سپرده خدایی خود به پای حسین به عالمی ندهم خاک کربلای حسین به این دلیل که حق گشته خون بهای حسین نوا گرفته نی از سوز نینوای حسین دوباره حال وهوای حرم دلم برده و های هوی حرم عقل از سرم برده خوش آن دلی که به تور شما گره خورده صفاست در حرم قدس باصفای حسین اسیر جذبه ی یاسم شمیم می خواهم دلم گرفته ز کویت نسیم می خواهم تویی امام حرم من حریم می خواهم پرم شکسته پر یا کریم می خواهم که پر زنم به سر گنبد طلای حسین .
اگر چه سخت روز و شب چو ابری زار می گریم نه از اینکه شدم بی یاور و بی یار می گریم شده هر صحنه ای از غربتم یادآور یک غم چو جد خویش مثل حیدر کرار می گریم اگر چه خانه ام آتش گرفت از کینه،تنها من به یاد سینه ی صدیقه و مسمار می گریم به کوچه بد زمین خوردم که زهرا را صدا کردم به یاد صورتی که خورده بر دیوار می گریم مرا در کوچه گرداندند یاد شام افتادم به یاد عمه ام در کوچه و بازار می گریم شنیدم عمه ام را می زدند و خارجی خواندند چو او بوده اسیر خنده ی انظار می گریم کشیده تیغ بر رویم سه بار آن بی حیا و،من به یاد آن لب و دندان که شد خونبار می گریم دلم شد غرق خون وقتی که شد جسمم کفن،شائق بر آن جسمی که دیده زیر نعل آزار می گریم ع .
‍ ختم خوانی روضه امام حسین مناسب برای مجلس جوان و مجلس برادر دوتا داغه که سرامد همه داغ هاست ، یکی داغه جوانه که قلب پدر و مادر رو میشکنه ، هیچ پدر و مادری طاقت نداره داغ اولاد ببینه یکی داغه برادره که کمر خواهر و میشکنه ، اخه خواهرا علاقه خاصی به برادر دارن حالا که دلت شکست ، دلتو ببرم کربلا راوی میگه : عالمی در عالم خواب ، جمال دل ارای اقا اباعبدلله رو میبینه ، میبینه تمام بدن اقا زخمیه ، سوال میکنه اقا مرحم این زخما چیه ، بگید تا ما برآن مرحم بزاریم اقا اباعبدلله فرمودن ؛ مرحم زخمای من اشک شیعیان من است مجلسی گرفتن مثل مجلس امروز ، مصیبت نامه کربلا خوانده شد؛ همه برا غریبی اقا اشک ریختن ، یه چند شب بعد دوباره جمال دل ارای اقا ابا عبدلله رو در خواب میبینن ، میبینن تمام زخمای بدن اقا خوب شده الی دوجای بدن اقا سوال میکنن یا ابا عبدلله ، بگید مرحم این دو زخم چیه تا ما بر آن مرحم بزاریم ، اقا جواب میدن ، این دو زخم من تا قیام قیامت مرحم نداره ، گفتن اقا جان ، لااقل به ما بگو اثر این زخما از چیه اقا جواب دادن : زخمی که بر قلبم دارم از داغ جوانم علی اکبره گریز روضه (ای جوون دارا ، کدوم پدر و مادری طاقت داره داغ جوون ببینه ، پدرو مادر خودشون رو پیر میکنن به عشق اولاد ، افسوس خیلی چیزا رو به دلشون میزارن تا اولادشون کمبودی نداشته باشن الهی به حق علی اکبر امام حسین ع ، مشکلات از زندگی جوونامون برداره خدا سوال کردن اقا جان اثر زخم دیگه شما از چیه اقا جواب دادن : زخمی که بر کمر دارم از داغ برادر جوانم ابالفضله گریز روضه (ای خواهرا ، ای تویی که علاقه خاصی به داداش داری کدوم خواهره بگه من داداشمو دوست ندارم ، خواهرا علاقه خاصی به داداش دارن ، داداش خیلی شیرینه واسه خواهر ، الهی گردن کج هیچ برادری رو خواهر نبینه ، حتی اون برادری که سالیان سال در خونتو نمیرنه ، حتی اون برادری که تو رو میبینه و جواب سلامتو نمیده ، داغش رو دل خواهر نمونه اخه دل بعضی از داداشا خیلی سرده ، اما دل خواهر همیشه پیش داداشه تو یه روز داغ شش برادر رو دل زینب گذاشتن صدای ضعیف یا ادرک اخا میاد ، حضرت زینب صدازد داداش : حسینم عزیز خواهر : برو داداش ابالفضلمو برام بیار ، من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم حضرت زینب کنار خیمه ایستاده ، دل تو دل زینب نیست ، الان داداش حسینش بر میگرده ، داداش ابالفضلو براش میاره یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره داداش پس داداش ابالفضلم کو اقا امام حسین صدا زد خواهرم کمرم از داغ برادرم شکست هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم ، اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم همه بگید یا حسین .. الا لعنه الله علی القوم الظالمین .
مجلس ختم ( روضه پدر ) مناسب برای روز سوم ، هفتم ، چهلم ، سال نام زیبای پدر با سیم و زر باید نوشت خوب و عالی با عیاری معتبر باید نوشت برکت نان و نمک از همت والای اوست اینچنین گویند که نامش تاج سر باید نوشت هر موقع دلتون از زمانه میگرفت ، میگفتید هنوز پدر دارم ، تاج سر دارم ، امید دل دارم بخدا فرق نمیکنه پدر اگر پیر هم باشه عزیزه ، پدر اگر بیمار هم باشه دوست داشتنیه الان قرین ..........(روزه ، هفته ، ماه ، سال ) دخترای داغ دیده ، پسران داغ دیده ، روی ماه بابا رو ندیدن ، الان قرین ......چراغ خانمان خاموش خاموشه بابا ، دلمون برات خیلی تنگ شده ، هر وقت دلمون میگرفت میگفتیم بریم خانه پدر عرض ادب کنیم الان باید بیایم کنار قبرت بشینیم و اشک غریبی بریزیم عزیزان داغدیده عزیز پدر ........... میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خانه و روشنایی خانه است ، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره ، حالا که دلتون شکست بریم درخونه اقا امیر المومنین ، اشکاتو امیخته کن با اشکای حضرت زینب (س) امیر المومنین یک نگاه کرد دید دخترش زینب س گریه میکنه ، دخترم ارام باش ، زینبم صبر کن بابا ، یه روزی وارد شهر کوفه می شوی دیگه نه حسن داری ، نه حسین داری دخترم سر بریده حسین را بالای نی میبینی ، وقتی اهل بیت را وارد کوفه کردند یه مرتبه زینب س دید مردم کوفه دارند با انگشت اشاره میکنند، نفس هایی که با خطبه زینب س در سینه حبس شده کم کم همهمه شروع شد ، خدایا چه شده ، به زینب نگاه کردند دیدند حضرت زینب س خیره به نیزه شده غروب نیست خدایا چرا هلال دمیده هلال را به سر نیزه وقت ظهر که دیده به نیزه دار بگو چند گام پیشتر اید که چند بوسه بگیرم از این گلوی بریده روا نبود که از هم جدا شویم من و تو چرا سر تو ز من زودتر به کوفه رسیده زینب به فدای سر بریده ات حسین جان باورم نمیشد تو را بالای نی ببینم حسین از بچگی هر داغی تو دیدی منم دیدم داداش داغ رسول الله دیدی منم دیدم داغ مادر دیدی منم دیدم داغ پدر دیدی منم دیدم داغ برادر دیدی منم دیدم داغ اولاد دیدی منم دیدم اما باورم نمیشد سر زینب روی بدن و سر تو بالای نیزه همه بگید یا حسین ... .
چه غمگین و چه تنها شد دل من ببین ماتم سرا شد منزل من بابام رفته ز دستم تا قیومت دیگه چاره نداره مشکل من بسوز ای دل به حال روزگارم بنال ای دل کسی را من ندارم بسوز ای شمع امشب در کنارم که درخاکه همه دار و ندارم قسم بر تو که تا دنیاست دنیا فراموشت نخواهم کرد بابا گوای من خدای می و قهار تو رفتی شدم بعد تو بی یار شب از ره میرسد بابا کجایی شدم بی مونس و تنها کجایی به لانه پر کشند مرغان ز گلشن ولی بابا نیاید در پر من بنال ای دل که دائم بی قرارم غریب و بی کس و بیمار و زارم بنال ای دل که مو از داغ بابام هوای های های گریه دارم فلک دیدی چه آوردی به روزم گرفتی بابای خوب و دل سوزم یقین دارم که تقدیرم همین بود سزاوارم خودم تنها بسوزم مسلمونون دل زارم ببینید جدایی من و بابام ببینین نمی خاستم من از بابا جدا شم جدایی با پدر هرگز نبیند التماس دعا
. . در عزای پدر هفتم /چهلم / سال 🔹🔹🔹♦️♦️♦️♦️🔷🔷🔷🔷🔸🔸🔸🔸🌹🌹◾️ رفتی از این دارِ جهان بابا دلم شکسته از بازی این روزگار غم بر دلم نشسته در اشک و آهم / بشنو نواهم بعد تو بابا / من بی پناهم بابای خوبم/بابای خوبم 🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️🔸🔸🔸🔸🌹🌹🌹◾️◾️ شب که میشه تو بسترم چشام به خواب نمیره وقتی یاد تو میکنم چشمامو آب میگیره دردم دواهی / بابا کجایی سرود من شد / آه ازجدائی بابای خوبم/بابای خوبم 🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️🔸🔸🔸🔸🌹🌹🌹◾️◾️ هرشبِ جمعه که میشه میام بابا کنارت با اشک چشم آب می پاشم بابا سر مزارت من نوحه خونم / آزرده جونم بی تو نمی خام / زنده بمونم بابای خوبم ۲ .
در سوگ پدر بارها،مدیون توهستم،پدر ازشراب مهرتومستم،پدر از اوان کودکی تابودنت بارها پیش توبنشستم پدر رفتی ازدستم به سوی سرنوشت قدرتوهرگزندانستم ،پدر بهرجبران کمی ازمهرتو عهدوپیمان باخدابستم،پدر تازمانی که بودجان درتنم عهدبستم تادهم هستم،پدر داغ توسنگینترازکوه است ومن بعدتوصدباربشکستم،پدر خیزازقبروسوی خانه بیا گیر یکباره دگردستم پدر روح همه ی اموات شاد تصنیف مجلس ترحیم پدر بند۱:(به سوی خدایت روانه شدی هم آغوش خاک زمانه شدی..۲) نشدباورمندم رفتن تو پدرجان پدر برایم چوخواب است غم رفتن تو پدرجان پدر ....مروای پدرجان۲مروای پدر... بند۲:(شده قامت ما کمان ازغمت شده دیده خونین دراین ماتمت) ۲ به مهرت اسیرم زبعدتو پیرم پدرجان پدر بدان بعد داغت زدنیا چه سیرم پدرجان پدر مرو ای پدرجان ۲مرو ای پدر... بند۳(زبعد تو بابا شدم دلغمین مده بردل ماعذاب اینچنین)۲ دل خسته ماشده بیقرارت پدر جان پدر شب جمعه آیم کنار مزارت پدرجان مرو ای پدرجان۲مرو ای پدر.... سبک اول درشورعرب اجراشده وسبک دوم دردستگاه شور.لازم به ذکراست که مداحان گرامی بهتراست مقدمه هرتصنیفی رادرهمان دستگاه پیاده کنندتااجرایه تصنیف زیباتربه گوش برسد تصنیف بعدی مورداجرادرمجلس چهلم پدرمیباشدکه دردستگاه شوراجرامیشود که سه سبکدرذیل اجراشده است بند۱:(ای قرارقلب محزونم بیا مرهم چشمان پرخونم بیا)۲ رفتی وشدغم نصیبم ای مه زیبای من بی توسخت است ماندن من مهربان بابای من ای پدرجان ای پدرجان ای پدرجانم پدر...... بند۲:ای صفای منزل وکاشانه ام زینت وزیبائی این خانه ام)۲ رفتی وبارفتنت آمدچه برروزم پدر ناله دارم بهرغمهای تومیسوزم پدر ای پدرجان ای پدرجان ای پدرجانم پدر.... تقدیم به همه ی داغ دیده گان.ازخداوند مهربان برایشان صبری جمیل واجری جزیل مسئلت دارم... ای بهارزندگانی بی توغمگینم،پدر بعدتومن درغم وسوگ توبنشینم،پدر پی نبردم من به قدرت،رهنمای راه من عاقبت رفتی زدستم،یاروتکیه گاه من گریه هاوناله هاکردی توبرخوشبختیم زحمت بیحدکشیدی درمسیرسختیم رفتی وبردی تمام آرزوهایم پدر میشودآیابیائی سوی ما باردگر .تقدیم به پدران سفرکرده به دیاربقا،آن پدرانی که ازخویش زدن تاماباشیم وخودرخ به نقاب خاک کشیدن.روحشان شادویادشان گرامی... شاعر:سیدهادی موسوی نوشاد .
. نوحه یازمزمه ی مراسم ختم (پدر) درفغان و غم هر زمان هردم درفراق تو دارم این ماتم 🌷 ای پدر جان بی تومن غمگین و خسته یک نظر بنگرمرا قلبم شکسته 💦 داغ تو دراین دل من سوزد هردم حاصل من 💦 ای پدرجان ای پدرجان 💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦💦 بنددوم من یتیم هستم کی کنم باور گشته ام اینک بی تو بی یاور 💦 ای تمام هستم و دارو ندارم بنگر این حال بد و این روزگارم 💦 من شدم بی سرو سامان غرق دردم ای پدرجان 💦 ای پدرجان ای پدرجان ✍کربلایی مجید مرادزاده .
. پدر امیر مومنان فرمودند خدا رحمت کنه انسانی را که بداند از کجا آمده در کجا قرار گرفته و به کجا میرود –خدا رحمت کنه مرحوم آقای .....،چقدر زیبا و چقدر لطیف خدا بدون آنکه دل بنده ای امتی قبلیه ای رو بدرد بیاره ،در سوره الرحمن میگه کل من علیها فان ،خانواده ......مرگ مال باباتون نیست –مرگ مال یه قوم و قبیله ای نیست ،آیه بعدش میفرماید و یبقی ربک ذوالجلال والاکرام ،هیچکی باقی نمی مونه جز ذات اقدس الهی ،فلذا مرحوم آقای ....هم ازین پدیده مرگ مستثنی نبوده،هیچکی باقی نمی مونه –سوره مبارکه اعراف و منافقون دوتا آیه مضومنش مثل همه فرقی نمیکنه خدا میفرماید:بنده ی من کجا میخوای بری تو این کره ی زمین یا هرکجا که مرگ دامانت رو نگیره –میفرماد اجل انسان فرا برسه ثانیه ای و لحظه ای تاخیر و پس و پیش نداره –حالا بگو فلانی مریضه بهترین اطبا روز هم جمع بشن با تجهیزات پزشکی بالا بخوان مداوایش کنند –چقدر میتونن؟صد سال؟دویست سال؟میفرماید علم به یه جاهایی میرسه که عقل بشر هم ظرفیت اونو نداره –الانم بعضی از فرزندان شما میگن پدر مادر شما زمان گذشته و قدیم با نبود امکانات چطور زندگی کردید ؟دوست سال دیگه فرزندانمون به ما میخندند میگن اون زمان شما چطوری زندگی کردید ؟همین طور که بریم جلوتر زندگی پیچیده تر میشه –علم به خیلی جاها میرسه –اما یدونه علم هستش نزد خدا باقی مانده هیچکسی ازش خبری نداره میفرمایند اگر بشر میدانست که فلان ساعت فلان جا اینطوری میخوام بمیرم ،هیچکی باقی نمی موند لحظه شنیدن دق میکردند و میمردند –میفرماید علم مرگ نزد خداست حتی پیغمبر خدا هم –قابض الارواح امدند اجازه گرفته فلان ساعت چه جوری پیغمبر خدا هم می رود-مرحوم اقای ......ازین پدیده مستثنی نبوده هیچکسی نیست –وقتی آدم یه نگاه تو این قبرستان میکنه –میگن قبرستان که آدم قدم میزاره –ته دل آدم خالی میشه –چرا؟انسان حالت گریانی(بکاء)پیدا میکنه چون بهترین فرزندان ما ،زیر خروارها خاک آرمیدند یه روزی مرحوم آقای ......جوان بود و زندگی داشت برو بیایی داشت –یه روزی خونواده ای داشت ید و بیضایی داشت –اما همه چیز دنیا رو برا اهل دنیا گذاشت و رفت ... کاروان در کاروان رفتند و از یاران ما عاقبت ما هم پی این کاروان خواهیم رفت یادگاران این پدر –تا این جای مجلس برا مهمونای آقای .......-چهره هایی رو میبینم که از مناطق مختلف تشریف اوردند با قدومشون مرحم به دل عزیزان داغدیده شدند –یه مقداری هم زبانحال بخونم شاید عقده دلی دارند –اشک بریزند برا باباشون –اینو مریض دارا میدونن –بیمار دارا میدونن خدا نکنه پدر خانه مریض باشه –تمام اهل خانه بیمار و ملول میشن یه پا بیمارستان یه پا خونه –یه پا سرکار -یه پا کنار بستر –بین خوف و رجا قرار میگیرند حال بابامون چی شد؟فرزندان بزرگوار ......،خواهران –دختران داغدیده دومادای بزرگوار –عروس خانومای داغدیده –آی همسر داغدار برادران خدا بشما صبر بده –فرزندان بزرگوارش بی بابایی سخته؟نه؟چند روزه الان با زبان بی زبانی میگی بابا بخدا خونه بی تو صفایی نداره –بابا دیگه رختخواب مریضی ات رو جمع کردیم بابا –دیگه راحت شدی بابا –دیگه ازین پهلو به اون پهلو ناله نمیزنی –ای دنیا –هر که داغ بابا دیده از حال و روز بچه های مرحوم .......باخبره –ای بابا چند روزه رفتی و صفا و شادی از خونه ی ما بردی –بابا بیا که خونمون غریبه –الهی لحظه احتضار پدری رو بجه هاش نبینن –امان ازون لحظه ای که این بدن رو اوردند رو به قبله گذاشتند این بچه ها اومدند کنار بابا ای بابا –ارام ارام –خیره خیره –یه جایی رو نگاه میکنه –من نمیدونم کنار بابا بودید یا نه ؟ (این این اشعار مخصوص گیلانی هاست تی خانه د تاسیانه جان بابا پرنده پر بزه از آشیانه آخ روزگار آخ بابا همه گفتید جودایی خیلی سخته آی ننستیم که اجور می سر نوشته آخ بابا تی مهربانی که مره یاد أیه دوری توو هیچ مره باور نیه )))) بزارید بگم به عالم که یتیمی پر درده یتیما با من بخونید اون که رفت بر نمیگرده بابا جونم باباجونم من برات روضه میخونم چند روزه تورو ندیدم نام تو ورد زبونم از درو دیوار خونه بی تو بوی غم میباره چحوری برم بخونه خونمون صفا نداره روی قلب من نوشته که چه ها بهت گذشته واسه ما دادی جوونی بخدا جات تو بهشته دل من دریای خونه اشک من چه لاله گونه چه کنم چه چاره سازم کی تو این دنیا میمونه خانواده مرحوم .....چه مردمان با صفایی داریم –تا شنیدند باباتون از دنیا رفته گفتند این خانواده غصه دارند –اومدند که مرحمی زه زخم دل شما باشن یا اباعبدالله ....◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ .
. يک سال گذشت(تقديم به اولين سالگرد فوت پدرم) در غم دوريت اشک ريختم با خاطراتت جاري شدم از گذر زمان گذشته... روان شدم به سويت... توبا لبخندي که هميشه داشتي مرا خواندي به سويت... تولد محبتم از بيکران محبت تو قطره ام در درياي محبتت... تو که صفاي دلت همه ي راز محبتم دوريت مي کند بي طاقتم... چشمانم به يادت هميشه مهمان اشک اشکي که مي ريخت از صورتم... يک سال گذشت...... صد سال است در خيالم گرمي آغوشت ونبودنت........ چقدر باتو هستم و بي تو غمنامه ام همه در سوگ تو شور عشقم به ياد عشق تو شادمانه به ياد خنده هاي تو کودکانه به ياد نوازش پرمهر تو تنهايي به ياد دور بودن از تو چقدر تنهايم......... با اين همه محبت اطرافم... هيچ محبتي ندارد بوي محبت تو... تو که هميشه وصل مي خواستي پس چرا تنهايم گذاشتي.... کلامت در زمانم جاري است... تو مي گويي:::: هيچ وقت نخواهم خواست تنهايت روحم در پرواز سبزي روحت جاري تا ابديت.......... 6-3-87 سالگرد فوت پدر عزيزم سعيد مطوري(شمع شبستان)
حضرت ام البنین س ----------------------- مدینه من امِّ بنین هستم عباسِ من باشد همه هستم بر تارِ مویش دلِ خود بستم امون از این غم 2 از آهِ خود سوزاندمش هر شب دورِ حسین گرداندمش هرشب غلامِ زینب خواندمش هرشب امون از این غم 2 شب تا سحر بودم به لالائی گفتم سخن از مشک و سقائی امون امون امون امون ای دل2 ~~~~~~~ در علقمه یاسِ مرا دیدند با نیزه ها هر برگِ او چیدند وقتی که چیدند همه خندیدند امون از این غم2 شنیده ام فرقش دو تا کردند شنیده ام دستش جدا کردند ای وایِ من با او چه ها کردند امون از این غم 2 حسینِ فاطمه ز غم تا شد پایِ عدو به خیمه ها وا شد امون امون امون امون ای دل2 سید محسن حسینی
‍ فاطمیه صحبت های آخرِ بی بی،با مولا بیمارم و من جز تو پرستار ندارم جز ناله پیوسته دگر کار ندارم ای باغ وبهارم - شد فصل خزانم من می روم امشب - با قد کمانم مظلوم علی جان - مظلوم علی جان از حادثه کوچه به کس لب نگوشدم بین درو دیوار دعاگوی تو بودم ای من به فدای - چشمان تر تو تاهستم علی جان - هستم سپر تو مظلوم علی جان - مظلوم علی جان سوزانده مرا اشک غریبانه ات ای یار تو شمعی و من سوخته پروانه ات ای یار گرچه همه سوزم - گرچه همه دردم تا لحظه آخر - دور تو بگردم مظلوم علی جان - مظلوم علی جان بیمار تو را سجده آخر بود امشب با دست خودم شانه زدم بر سر زینب پرگشته مشامم - از بوی حسینم من بوسه بگیرم - از روی  حسینم مظلوم علی جان - مظلوم علی جان سید محسن حسینی .
، ‍ وداع علی ع با فاطمه س ای مسیحا نفَسِ من بی تو من نفس ندارم ای همه دارو ندارم. من بجز تو کس ندارم عمرِ من دعا کن عمرم. بی تو طولانی نباشه سر بزانویم= تو را گویم = به اشکم آتشِ دل بنشانم یاسِ صد برگم= جوانمرگم= دعا کن بعدِ تو زنده نمانم ای جوانِ من= کمانِ من= چرا پیشِ منِ تنهانماندی سورهء کوثر = گلِ پرپر= تماشا کن به چه روزم نشاندی سید محسن حسینی .
درشهادت امام جعفر صادق (ع) . . باتدی سراسر بو گون عالمیان ماتمه آغلوری عرش برین شور دوشوب عالمه سسلوری ایوای اوغول فاطمه جناتیده غصه و درد و بکا یوز گتیروب خاتمه . بو غمده آغلور نه آسمان عاشقلر قلبی بیت الحزان . آه و واویلا وا صادقا ... . شرح بیان ایلورم درد و غم و محنتون اهل جفا پوزدولار حالینی اول حضرتون داد و امان جوریدن مظلم منصوریدن ایلوب امامه روا برهم ایدوب حالتون . بو غمده آغلور نه آسمان عاشقلر قلبی بیت الحزان . آه و واویلا وا صادقا ... . . ایلوب اثر زهر کین الدن آلوب اختیار صادق آل عبا قلبینه دوشدی شرار حجت خالق نئجه حسرتیله جان ویروب شهد شهادت ایچوب اولوی عجب کامکار . بو غمده آغلور نه آسمان عاشقلر قلبی بیت الحزان . آه و واویلا وا صادقا ... . . عاقبت اولدی شهید صابر و فاضل امام جدینه ملحق اولوب سید والا مقام اهل و عیالی گلوب همت ایدوب دفنینه خاک بقیعده یاتوب اولسون او قبره سلام . بو غمده آغلور نه آسمان عاشقلر قلبی بیت الحزان . آه و واویلا وا صادقا ... . به . جسمی نه مجروح اولوب نه سویولوب جامه سی نه بویانوب قانینه باشداکی عمامه سی گونلر ایوینده قالوب جسم حسین شهید خیمه سی غارت اولوب سخت اولوب هنگامه سی . ایستی قوملار اوستونده یاتوب اهل و عیالین گوزدن آتوب . آه و واویلا وا حسرتا یا حسین مظلوم کربلا . موعد هجر اولدی تا کوچ ایلسون کاروان جمله عیال حسین مضطر و ناله کنان بیر نچه عریان دوه حاضر ایدوب اهل کین میندیلر اطفالیلر ناقیه آغلوللا قان . کاروان کوفیه یوللانوب زینبون قوللاری باغلانوب . آه و واویلا وا حسرتا یا حسین مظلوم کربلا سسلدی زینب حسین دور بیزی پیشواز ایله باشسیز عیالین یول اوستونده سرافراز ایله سسلیورم بس ندن زینبه سس ویرموسن دور یارالی ویر اذان شوریله اعجاز ایله . کاروان کوفیه یوللانوب زینبون قوللاری باغلانوب . آه و واویلا وا حسرتا یا حسین مظلوم کربلا . . هر نقدر عمری وار (زلفی) اولار نوحه گر سینه ده تا وار نفس شوریله روضه دییر روحی اولوبدور عجین آل علی بزمینه ورد ایلییر بو سوزی اشکین عذاره الر . کاروان کوفیه یوللانوب زینبون قوللاری باغلانوب . آه و واویلا وا حسرتا یا حسین مظلوم کربلا . .
خیلی هوای کربلا را دوست دارم اشک و مناجات و دعا را دوست دارم این حالت خوبِ بکا را دوست دارم من دین خود را از رسول الله دارم زهرا، علی و مجتبی را دوست دارم مشهد، حرم، پائین پا، صحن گهرشاد این گنبد و گلدسته ها را دوست دارم از تو چه پنهان باز دلتنگ حسینم خیلی هوای کربلا را دوست دارم آرام کنج دنج روضه می نشینم هیئت، محرّم، روضه ها را دوست دارم بالا نیاوردم سرم را تا ببینی این گریه های بی صدا را دوست دارم گریان دستّ بسته ی زینب بیا ... آه من گریه کردن با شما را دوست دارم وحید محمدی .
. تک بیت باید برای سوختنِ دل تلاش کرد پروانه نیست آنکه تقلا نمی‌کند .. .
. السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا خُزّانَ عِلْمِ اللّهِ اَلسَّلامُ ... 🔹 داغ تو آب کرده دل سنگ خاره را هم جنس روضه کرده هُشام و زُراره را سوگ تو، صبح صادق دامان فاطمه خاموش کرده نور هزاران ستاره را دارد برای زخم دلت گریه میکند زهری که بسته بر روی تو راه چاره را دارد نفس نفس زدنت شرح می دهد پای پیاده و دل سنگ سواره را قنفذ دوباره آمده فریاد میکشد آورده است بر در خانه شراره را در بین روضه واژه ی "قنفذ" تو را شکست باید دوباره گریه کنی این اشاره را از قطره های اشک تو مرثیه میچکد باید نوشت متن لهوفی دوباره را از شرحه شرحه ی جگر تو نوشته اند شرح مصیبت بدن پاره پاره را از عصر روز گریه، ز غارت سخن بگو از خاتمی که گریه کند گوشواره را محسن حنیفی ع علیه السلام .
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ منسبِ ذرّیه خیرالنّسا را داشتی صادقانه سیره شیرِ خدا را داشتی در تمام عمر، غیر از مسجد و درس و حدیث حضرتِ شیخ الائمه! تو کجا را داشتی؟! شد حسینیّه تمام خانه ات؛ با جان و دل روضه میخواندی و داغ کربلا را داشتی هم محرّم، هم تمام ماه های سال را یاد جدّت بودی و حال عزا را داشتی اشک، جاری میشد از چشمانِ تو بی اختیار داغ سقّا و غم «أدرک أخا» را داشتی عدّه ای نامرد با پایِ پرهنه بردَنت در گلویت آه و بغض بیصدا را داشتی جان سپردی کنج بستر، پیکرت غارت نشد خوب شد انگشتر و بر تن عبا را داشتی! .