eitaa logo
Emamezamaan
1.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
361 فایل
اشعار و سرودها و نوحه های امام زمانی @Yaghoubian1349
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محمدحسین شهبازی
شاکرم حضرت دلدار صدا کرده مرا شاکرم بهرِ خودش یار جدا کرده مرا از کجا لطف خدا شامل حالم شده است گوئیا یار سفر کرده دعا کرده مرا 🌹ضمن عرض سلام خدمت شما بزرگواران ان شاءالله با لطف خدای متعال عازم زیارت مضحع نورانی امیرالمومنین، اباعبدالله الحسین، و ائمهٔ کاظمین و سامراء -علیهم السلام اجمعین- هستم. یکی از آداب زیارت این هست که حق الناسی به گردن انسان نباشه؛ فلذا از شما درخواست دارم اگر حقی از شما به گردن بنده هست، اگر خدای ناکرده حرفی، اشتباهی، غفلتی بوده، چه یادمان هست و چه یادمان نیست، چه در خاطرتان هست و چه نه، حلال کنید... چنانچه مورد مهمی هست که باید تسویه بشه، حتما به بنده پیام بدید تا با کمال میل و به دیدهٔ منّت جبران کنم. اگر هم نه، به حرمت صاحب اربعین، بنده رو حلال کرده و بین خودتان و خدایتان، ابراز رضایت قلبی بفرمائید. اینکار برای شما ۵ ثانیه طول می‌کشد اما لطف بسیار بزرگی برای بنده است. بنده هم متقابلاً ۲ رکعت نماز زیر قبهٔ اباعبدالله الحسین علیه‌السلام می‌خوانم به نیّن اجابت خواستهٔ هرکسی بنده را حلال کرده و ۵ صلوات برای عاقبت بخیری من فرستاده. ان شاءالله بنده هم در حریم عشق، نائب الزیارهٔ شما خواهم بود... ملتمس دعای عاقبت بخیری یا علی علیه السلام
🩸اذن انبیاء برای زیارت سیدالشهداء علیه‌السلام 🩸 🥀 حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام يَقُولُ لَيْسَ نَبِيٌّ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ [يَعْرُجُ ] 🥀 امام صادق صلوات‌الله علیه: 🥀 نيست پيغمبرى در آسمان‏ها و زمين، مگر اینكه از خداوند متعال درخواست دارد كه به ايشان اذن داده شود، تا حضرت حسين بن على عليهماالسّلام را زيارت كند، پس فوجى از آسمان نازل شده و به زيارت آن جناب رفته و فوجى پس از زيارت به آسمان مى‏روند. 📕 کامل الزیارات شریف، باب ۳۸ 📌 پا بر سینهٔ کسی گذاشتند، که انبیاء برای زیارت او اجازه می‌گیرند... 🆔 @mosibatoratebah
🥀 | صلوات‌الله علیه 🥀 آن کشته‌‌ای که نیست جزایی، برای او الّا خدای او که بُوَد خون‌بهای او آن کشته‌ای که حیدر و زهرا و مصطفی دارند صبح و شام به جنّت، عزای او آن کشته‌ای که داغ غمش را به باغ خُلد چیزی نمی‌بَرَد ز دل الّا لقای او آن کشته‌ای که شمّه‌ای از شرح ماتمش خوانْد از برای موسی عمران، خدای او آن کشتۀ جفا که جز او هیچ کشته‌ای هرگز نشد جدا، سر او از قفای او از سر چو شد عمامه و از دوش او ردا گردید کبریای خدایی، ردای او کاش آن زمان! که در ره جانان شد او فدا جان جهانیان همه می‌شد، فدای او قربانی منای خلیل است، گر ذبیح هفتاد زآن فزون بُوَد اندر منای او دل تا ز جان بُرید و به جانان خویش بست دل‌های دوستان همه شد، آشنای او بهر لقا چو خویش فنا کرد در بقا شد تا ابد، لقای خدایی، لقای او معراج اوّلش، سر دوش پیمبر است معراج آخرش ز هر اندیشه، برتر است ▫️وفایی شوشتری رضوان‌الله تعالی علیه 🆔 @mosibatoratebah ▫️ ▫️ ▫️ ▫️ ▫️
🩸 حزن جانکاه و جانسوز حضرت صلوات‌الله علیه 🩸 🥀 ابوبصیر از امام صادق صلوات‌الله علیه پرسید: حزن یعقوبِ پیغمبر علیه‌السلام چقدر بود؟! 🥀 حضرت فرمود: به قدر مادرِ طفل رضیع، که سر آن طفل را بر روی سینه مادرش بریده باشند. 🥀 پس عرض کرد: حزن صدیقه کبری، حضرت سلام‌الله علیها چقدر بود؟! 🥀 فرمود: به قدر برابر حزن یعقوب پیغمبر... 🥀 بعد از آن امام صادق علیه‌السلام فرمود: آیا می‌خواهی که خبر دهم تورا به حزن کسی که برابر جدّه‌ام سلام‌الله علیها باشد؟! 🥀 عرض کرد: بلی یابن رسول‌الله... 🥀 حضرت فرمود: جدّم و علیه‌السلام... 📕 مبکی‌العیون، نسخه خطی 📕 بحر المصائب و کنزالغرائب، نسخه خطی، جلد ۳، صفحه ۳۱۱ 🆔 @mosibatoratebah
🔳 آمدن جابر بن عبد الله انصاری در اربعین به کربلا و کیفیت زیارت امام حسین(ع)؛ در كتاب بشارة المصطفی آمده است: عطیه عوفی می‌گوید، به همراه جابر بن عبدالله انصاری به منظور زیارت قبر امام حسین(ع) وارد كربلا شدیم. جابر نزدیك شریعه فرات رفت. غسل كرد و لباس‌های نیكو پوشید، سپس به طرف قبر مطهر حركت كردیم. جابر هیچ قدمی را بر نمی‌داشت، الا اینكه ذكر خدا می‌گفت. تا به نزدیك قبر رسیدیم. سپس به من گفت مرا به قبر برسان. من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش كرد. سپس من مقداری آب روی صورتش پاشیدم وقتی به هوش آمد سه بار گفت: یا حسین. سپس گفت: ای حسین چرا جواب مرا نمی‌دهی؟! سپس به خودش گفت: چگونه می‌توانی جواب دهی در حالی كه رگ های گلوی تو را بریده‌اند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت می‌دهم كه تو فرزند خاتم النبین و سید المؤمنین و پنجمین فرد از ” اصحاب کساء ” هستی درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسین(ع) حركت كرد و گفت: السلام علیكم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین … اشهد انكم اقمتم الصلاة و آتیتم الزكاة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنكر…» 📚منبع بشارة المصطفی، عمادالدین طبری، ص ۱۲۶ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://B2n.ir/m44607
🏴 اربعین و حضور قافله اهل بیت علیهم السلام در کربلا؛ اهل بيت عليهم السلام به سفر خود ادامه دادند تا به دو راهى جاده عراق و مدينه رسيدند، چون به اين مكان رسيدند، از امير كاروان خواستند تا آنان را به كربلا ببرد، و او آنان را به سوى كربلا حركت داد. چون به كربلا رسيدند، جابر بن عبد الله انصارى را ديدند كه با تنى چند از بنى هاشم و خاندان پيامبر براى زيارت حسين عليه السلام آمده بودند، همزمان با آنان به كربلا وارد شدند و سخت گريستند و ناله و زارى كردند و بر صورت خود سيلى زده و ناله ‏هاى جانسوز سر دادند و زنان روستاهاى مجاور نيز به آنان پيوستند(۱) زينب عليها السلام در ميان جمع زنان آمد و گريبان چاك زد و با صوتى حزين كه ‏دلها را جريحه ‏دار مى ‏كرد مى ‏گفت: «وا اخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول الله و ابن مكة و منا! و ابن فاطمة الزهراء! و ابن علي المرتضى! آه ثم آه!» پس بيهوش گرديد. آنگاه ام كلثوم لطمه به صورت زد و با صدايى بلند مى ‏گفت: «امروز محمد مصطفى و على مرتضى و فاطمه زهرا از دنيا رفته ‏اند» و ديگر زنان نيز سيلى به صورت زده و گريه و شيون مى‏‌كردند. سكينه چون چنين ديد، فرياد زد: «وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل بيت تو كرده ‏اند، آنان را از دم تيغ گذراندند و بعد عريانشان نمودند!»(۲) 📚منبع (۱) اللهوف، ابن طاووس، ص ۸۲ (۲) الدمعة الساكبة، دهدشتی بهبهانی، ج ۵، ص ۱۶۲ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://B2n.ir/s64118
◾️ بازگشت کاروان اسرا از شام به کربلا؛ پس از هفت روز كه اهل بيت در شام بودند، به دستور يزيد نعمان بن بشير وسائل سفر آنان را فراهم نمود و به همراهى مردى امين آنان را روانه مدينه منوره كرد(۱) در هنگام حركت، يزيد امام سجاد عليه السلام را فرا خواند تا با او وداع كند و گفت: خدا پسر مرجانه را لعنت كند! اگر من با پدرت حسين ملاقات كرده بودم هر خواسته ‏اى كه داشت، مى ‏پذيرفتم!! و كشته شدن را به هر نحوى كه بود، گرچه بعضى از فرزندانم كشته مى‏ شدند از او دور مى ‏كردم!! ولى همانگونه كه ديدى شهادت او قضاى الهى بود!! چون به وطن رفتى و در آنجا استقرار يافتى، پيوسته با من مكاتبه كن و حاجات و خواسته ‏هاى خود را براى من بنويس!(۲) آنگاه دوباره نعمان بن بشير را خواست و براى رعايت حال و حفظ آبروى اهل بيت به او سفارش كرد كه شبها اهل بيت را حركت دهد و در پيشاپيش آنان خود حركت كند و اگر على بن الحسين را در بين راه حاجتى باشد برآورده سازد و نيز سى سوار در خدمت ايشان مأمور ساخت و به روايتى خود نعمان بن بشير را و به قولى بشير بن حذلم را با آنان همراه كرد. (۳) و همانگونه كه يزيد سفارش كرده بود به آهستگى و مدارا طى مسافت كردند و به هنگام حركت، فرستادگان يزيد بسان نگهبانان گردا گرد آنان را مى ‏گرفتند و چون در مكانى فرود مى ‏آمدند از اطراف آنان دور مى ‏شدند كه به آسانى بتوانند وضو سازند. 📚منبع (۱) قمقام زخار، فرهاد میرزا، ص ۵۷۹ (۲) تاريخ طبرى، فرهاد میرزا، ج ۵، ص ۲۳۳ (۳) قمقام زخار، ص ۵۷۹ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://B2n.ir/n70225
🏴 اربعین و توقف در كربلا؛ خاندان داغديده رسالت پس از ورود به كربلا براى شهيدان خود به عزادارى پرداختند، چون هنگام حركت بسوى كوفه اجازه عزادارى به آنان نداده بودند، و همانگونه كه سيد ابن طاووس در اللهوف نقل كرده است كه «و اقاموا المآتم المقرحة للاكباد»(۱) «ماتمهاى جگرخراش بپا داشتند» ، و تا سه روز امر بدين منوال سپرى شد(۲) 📚منبع (۱) اللهوف، ابن طاووس، ص ۸۲ (۲) ذريعة النجاة، کرمرودی تبریزی، ص ۲۷۱ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://B2n.ir/r75633
📣اگر مردم پاداش زیارت امام حسین(ع) را بدانند، قالب تهی می‌کنند؛ محمد بن مسلم ثقفی از امام باقر (ع) آورده است که فرمودند: «اگر مردم ارزش و پاداش زیارت حسین (ع) را بدانند، از اشتیاق قالب تهی کرده و از حسرت فراوان جانشان متلاشی خواهد شد!» محمد بن مسلم عرضه داشت: مگر فضیلت آن چیست؟ فرمودند: «اگر کسی با شوق به زیارت آن حضرت بشتابد، خداوند پاداش هزار حج و عمره‌ی پذیرفته شده، اجر هزار شهید از شهدای بدر، ثواب هزار روزه دار و هزار صدقه‌ی مقبوله و پاداش آزاد سازی هزار برده در راه خدا را به وی خواهد داد! و تا یک سال از هرگونه گزندی به ویژه شیطان محفوظ خواهد ماند؛ خداوند نیز فرشته‌ای را بر او می‌گمارد که حافظ جان او از چهارسو خواهد بود. اگر در همان سال از دنیا رفت؛ فرشتگان رحمت الهی در غسل و تدفین او شرکت جسته و برای او طلب آمرزش می‌نمایند؛ او را تشییع کرده و تا قبر همراهی می‌کنند و برای او استغفار می‌نمایند؛ قبرش را گشاده می‌کنند و خداوند نیز او را از فشار قبر و ترس از نکیر و منکر ایمن می‌گرداند؛ دری را از بهشت به روی او می‌گشاید و در قیامت نامه ‌ی اعمالش را به دست راستش خواهد داد؛ نورانیتی را در چهره‌ی او قرار می‌دهند که مشرقین را روشن می‌گرداند و هاتفی ندا سر می‌دهد که این شخص از زائران حسین بن علی (ع) است که با شوقی سرشار حضرتش را زیارت نموده است؛ آنگاه همگی آرزو می‌کنند که ای‌کاش از زائرین حسین (ع) بودند.» 📚 منبع کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۴۲ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://B2n.ir/x77829
📣 کسی که امام حسین (ع) را برای رضای خدا زیارت کند؛ قدامة بن مالک از امام صادق(ع) نقل می کند که حضرت فرمود: « مَنْ زَارَ الْحُسَینَ مُحْتَسِباً لَا أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا سُمْعَةً مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ کمَا یمَضَّضُ الثَّوْبُ فِی الْمَاءِ فَلَا یبْقَی عَلَیهِ دَنَسٌ وَ یکتَبُ لَهُ بِکلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةٌ وَ کلَّمَا رَفَعَ قَدَماً عُمْرَةٌ» «کسی که حسین(ع) را برای رضای خدا زیارت کند، نه برای خوش گذرانی و تفریح و نه به جهت کسب شهرت (و فخر فروشی)، گناهانش فرو می ریزد، همان طور که لباس در آب شسته شده (و پاک می شود) و در نتیجه، هیچ آلودگی بر او باقی نمی ماند و با هر گامی که بر زمین می گذارد، حجّی برایش نوشته می شود و با هر قدمی که برمی دارد، عمره ای برایش ثبت می گردد.» 📚 منبع بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج ۹۸،‌ ص ۱۹ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://B2n.ir/y44630
📣 زیارت امام حسین (ع) راه رسیدن به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)؛ از عالم بزرگوار مولا علی رشتی (از شاگردان شیخ اعظم انصاری رحمت الله) نقل شده که می فرمایند: روزی از روزها که از زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بر می گشتم و از راه فرات راهی نجف بودم و بر کشتی های کوچکی که میان طویرج و کربلا کار می کردند سوار شدم، دیدم افرادی سوار کشتی هستند غالبا از اهالی حلّه می باشند و تمام آنها مشغول لهو و لعب هستند مگر یک نفر که در کارهای آنها وارد نمی شد و آثار وقار و افتادگی در او پیدا بوده، آن مرد نه شوخی می کرد و نه می خندید و رفقای او از این کارش خوششان نمی آمد با این حال آن جوان در خورد و خوراک با آنها بود از حالت او بسیار تعجّب کردم ولی برای من امکان سوال کردن از او فراهم نشد تا اینکه به جایی رسیدیم که آب زیاد نبود و امکان حرکت کشتی در آن نبود به همین دلیل صاحب کشتی ما را پیاده کرده و ما در کنار نهر راه می رفتیم اتفاقا در بین راه با یکدیگر هم صحبت شدیم و من علت اینکار او را پرسیدم. او در جواب من گفت: ایشان خویشان من هستند و سنّى می باشند پدر من نیز از ایشان بود ولی مادرم از اهل ایمان می باشد و من نیز قبلا سنّى بودم و به برکت عنایت حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) شیعه شدم. کنجکاو شدم و علت شیعه شدن او را پرسیدم. گفت: اسم من یاقوت و شغلم روغن فروختن در کنار پل حلّه بود. سالی به دلیل خریدن روغن از حلّه به اطراف و نواحی نزد بادیه نشینان از اعراب بیرون رفتم. پس چند منزلی دور شدم و آنچه خواستم، خریدم، و با گروهی از حله برگشتم. در یکی از منازل استراحت کردم و خوابیدم. چون بیدار شدم کسی را ندیدم همه رفته بودند، برخاستم و بار را بر مرکب خویش نهاده و در عقب آنها به راه افتادم ولی چون راه ما از صحرای بی آب و علفی بوده راه را گم کردم. این در حالی بود که تا نزدیکترین آبادی فرسنگها راه بود و من از درندگان و تشنگی در راه ترسان بودم. پس از خلفا و مشایخ یاری خواسته و آنها را نزد خداوند شفیع قرار دادم، ولی هیچ خبری نشد. پس بسیار گریه کردم پیش خودم گفتم: مادرم می گفت: ما امام‌ زنده ای داریم که کنیه اش “ابا صالح” است. او گمشدگان را به راه می رساند و به فریاد درماندگان می رسد و ناتوانان را یاری می دهد، پس با خدای متعال پیمان بستم که اگر به او متوسل شده و او مرا یاری کرده شیعه شوم و به آئین مادرم درآیم پس او را صدا زده و از او کمک خواستم. ناگهان کسی را دیدم که همراه من راه می رود و بر سرش عمامه سبزی که رنگش مانند علفهای سبزی است که در کنار رود روئیده است و اشاره به علفهای کنار رود کرد. آنگاه او ادامه داد که آن بزرگوار راه را به من نشان داد و به من فرمان داد که به آئین مادرم در آیم و کلماتی فرمود که من فراموش کردم و فرمود: «به زودی به قریه ای می رسی که اهل آنجا همگی شیعه هستند.» پس گفتم: ای آقای من شما تا آن قریه همراه من می آیید؟ پس ایشان سخنی فرمودند که معنایش این بود: «خیر چرا که هزار نفر در جاهای گوناگون از من پناه خواسته اند و باید ایشان را نجات دهم.» این را فرموده و از نظر من غایب شدند. من راه زیادی نرفته بودم که به آن قریه رسیدم، درحالی که آن قریه در مسافت دوری بود و جالب اینکه همراهان من یک روز بعد از من به آنجا رسیدند و چون به آنجا رسیدم نزد فقیه بزرگوار سید مهدی قزوینی رحمت الله رفته و قضیه را نقل کردم و او دانستنی های دینم را به من آموخت. از او پرسیدم که چگونه می توان حضرت صاحب الامر را دید؟ پس ایشان گفتند: چهل شب جمعه به زیارت قبر آقا حسین علیه السلام برو. من امر ایشان را اطاعت کرده و از حله هر شب جمعه برای زیارت آقا سید الشهدا علیه السلام به کربلا مشرف می شدم تا اینکه شب جمعه آخر فرار رسید و روز پنج شنبه من حرکت کرده و به دروازه شهر کربلا رسیدم دیدم ظالمان در نهایت سختی از کسانیکه وارد دروازه می شوند درخواست تذکره می کنند و من نه تذکره داشتم و نه پول آنرا پس ناراحت شدم و چند بار خواستم خود را بین مردمی که وارد شهر می شوند مخفی کرده و از میان ایشان بگذرم اما نتوانستم. در این حالت ناراحتی ناگهان مولا و صاحب امر خود را در لباس طلاب عجم دیدم در حالی که عمامه سفیدی بر سر دارند و داخل شهر کربلا می باشند من از ایشان یاری خواستم، پس ایشان از شهر بیرون آمده، دست مرا گرفتند و مثل اینکه تمام چشمها بسته بوده و کسی ما را نبیند مرا داخل شهر کربلا بردند‌ پس چون داخل شهر شدم دیگر وجود آن حضرت را ندیدم. 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص ۱۱۰۹ نجم الثاقب، میرزا حسین نوری، ص ۴۶۹ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://B2n.ir/s16324
🏴 در آغوش گرفتن سر امام حسین(ع) توسط راهب نصرانی؛ مناقب آل ابي طالب، ابن شهرآشوب: هنگامى كه سر حسين عليه السلام را آوردند و در منزلى به نام قِنَّسرين فرود آمدند، راهبى مسيحی از دِيْرش به سوى سر، حركت كرد و نورى را ديد كه از دهان آن، ساطع بود و به آسمان مى رفت. راهب مسيحی، ده هزار درهم به آنان (نگهبانان) داد و سر را گرفت و به درون دِيرش برد و بدون آن كه شخصى را ببيند، صدايى شنيد كه مى‌گفت: «خوشا به حالت ! خوشا به حال آن كه قَدر اين سر را شناخت!» راهب، سرش را بلند كرد و گفت پروردگارا! به حقّ عيسى، به اين سر بگو كه با من سخن بگويد. سر به سخن آمد و گفت: «اى راهب ! چه مى خواهى؟». گفت: تو كيستى؟ گفت: «من فرزند محمّدِ مصطفى و پسر علىِ مرتضى هستم. پسر فاطمه زهرا و مقتول كربلايم. من مظلوم و تشنه كامم» و ساكت شد. راهب صورت به صورتش نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو بر نمى دارم تا بگويى: «من ، شفيع تو در روز قيامت هستم» سر به سخن درآمد و گفت: «به دين جدّم محمّد درآى» راهب گفت: گواهى مى دهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مى دهم كه محمّد پيامبر خداست. آن گاه حسين عليه السلام پذيرفت كه شفاعتش كند. صبحدم آن قوم سر و دِرهم ها را گرفتند و چون به وادى رسيدند ديدند كه درهم ها سنگ شده است. 📚منبع مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ٦٠ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ٣٠٣ لینک کانال در ایتا: eitaa.com/maddahiaalemane لینک کانال در تلگرام: t.me/maddahialemane آدرس مطلب در سایت مقتل: https://B2n.ir/r75821