eitaa logo
نوشته‌های انقلابی
1.4هزار دنبال‌کننده
329 عکس
102 ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 «نفوذ» مرگبارتر از اسلحه [۱]. نهال باریک انقلاب اسلامی از همان ابتدای نشاء در معرض حوادث، گزندها، طوفان‌ها و تندی‌هایی قرار گرفت. آنچه را که از پس حوادث طبیعی و طوفان‌ها بر او رفت، می‌شد به انباشت کمبودها و کمی امکانات مرتبط دانست و چاره کرد؛ اما گاه این تندی‌ها و گزندها از سوی دوستان ما و از روی نادانی، یا از سوی منافقان و منحرفان و از روی عقده، یا از سوی مخالفان اسلام و دشمنان و از روی عمد و کینه وارد می‌شود که در این صورت چون هجمه غیرطبیعی، عامدانه و کین‌مدارانه است باید چاره‌ای بی‌نقص، عاقلانه و کارگشا اندیشید. در اینجا ضروری می‌نماید برای احقاق و اثبات حقّ جمهوری اسلامی ایران، نقاب از چهره دشمنان او برداشت و آنها را شناخت و شناساند. [۲]. انقلاب اسلامی همواره در کنار همه دوستی‌های ناب و همراهان یک‌رو، دوستانی را در کنار خود دیده است که گاه به دلیل نادانی، گاه به دلیل «ضعف در مبانی فکری و معرفتی» و گاه به دلیل «گرایش و علاقه یافتن به تجملات و تشریفات»، هر از گاهی با زبان یا عمل خود نیش‌ها و ضربه‌هایی بر پیکر انقلاب می‌زنند که شاید بتوان تصریح کرد که از نیش و کین دشمن دردآورتر است. این «دوستان نادان» را باید مانند سایه دنباله‌گیری کرد، چراکه هر لحظه ممکن است سنگی در چاه آب ملّت بیندازند که حتی دشمن در خواب چنین نتواند کرد. [۳]. پیش از انقلاب مبارزینی بودند که در کنار دیگر انقلابیون، سرنگونی رژیم شاه را خواهان و در پیروزی انقلاب نیز مؤثر بودند اما بعدها در صف نخستین دشمنان انقلاب قرار گرفتند، چراکه می‌پنداشتند حکومت متعلّق به آنها خواهد شد. آنان از همان ابتدا در مقابل امام و حکومت اسلامی قد عَلَم کردند، به صدام پناهنده شدند و در کنار او با هم‌وطنان خود جنگیدند و بعد زیر پرچم آمریکا درآمدند. اینان همان «منافقین» هستند. منافقین به دلیل «ضعف در مبانی معرفتی و اعتقادی»، «غرور ناشی از نادانی به یافته‌های ذهنی خود» و «تمسّک به ظواهر دین» در مسیر انحراف افتادند. آنان اینک چشم به کارهای دشمن دارند و مترصد فرصتی تا به نظام ضربه بزنند، میان مسئولان و مردم و میان مسئولان با هم اختلاف ایجاد کنند و جوانان را از دین دور و رابطه‌شان را با نظام قطع کنند. [۴]. از طرف دیگر، در داخل کشور «منافقانی» هستند که با «اظهارات/موضع‌گیری/تبلیغات»ِ خود دشمن خارجی را امیدوار می‌کنند. آنان «ترسو»، «کناره‌گزین» و «عافیت‌طلب» هستند؛ وقتی ملت در شدائد و سختی‌ها قرار می‌گیرند، از آنان هیچ خبری نیست اما آن‌گاه که میدان خطری ندارد، زبانشان بر مومنان دراز است»(در دیدار مردم آمل؛ ۲۱ خرداد ۱۳۷۷). از آن سو، افرادی را داریم که مخالف نظام هستند اما در عمل، تحرّکی علیه نظام و انقلاب ندارند. بنابراین، «از آنجایی که تحمل شنیدن حرف مخالف در جمهوری اسلامی بالاست»(در دیدار مدیران مطبوعات کشور؛ ۳ فروردین ۱۳۷۵)، میان افراد معتقد و مخالف نظام، در حقوق شهروندی تفاوتی نیست(در دیدار اعضای مجلس خبرگان؛ ۱۵ شهریور ۱۳۸). [۵]. سرسخت‌تر از همه، آمریکا به سرکردگی استکبار همواره دشمنی آشکاری با ایران داشته است که این دشمنی حتی به پیش از انقلاب نیز برمی‌گردد. آمریکا در سال ۱۳۳۲، با کودتای ۲۸ مرداد، دولت ملّی ایران را ساقط و دولت فاسد و وابسته خود را جایگزین کرد. به این ترتیب، تا انقلاب ۱۳۵۷، بر نیروهای مسلح، نفت، سیاست و فرهنگ کشور تسلّط کامل داشت. پس از انقلاب نیز این دشمنی را با «تهدید/تحریم/بدگویی/مشکل‌تراشی/نفوذ» ادامه داد. در حال حاضر، مهمترین سلاح آمریکا در این دشمنی «نفوذ» است. او تلاش می‌کند تا با نفوذ به مراکز حسّاس و تصمیم‌گیر و نیز تغییر فرهنگ، در عزم ملّی تزلزل و در میان ملّت و دولت تفرقه ایجاد کند. محاسبات تصمیم‌گیران را دستکاری و حضور و ارتباط با آمریکا را حلّال مشکلات قلمداد کند. این از سلاح‌های نظامی، خطرناک‌تر است. 📝 مطلب ادامه دارد... ✍ راضیه شعبان @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
📝 در ادامه مطلب... [۶]. امروز جبهه عظیم فکری و فرهنگی در مقابل ایران صف‌آرایی کرده است که همه آنها با سلاح «نفوذ» در زیر یوغ دشمن گرد آمده‌اند و دانسته و ندانسته برای دشمن کار می‌کنند. دشمن می‌داند که دیگر جنگ نظامی و تحریم، قابلیت بازدارنگی ندارد و اینک به دنبال تغییر ذهنیّت‌ها و هوس‌ها و در یک کلام «نفوذ فکری و فرهنگی» است تا از این طریق همراهانی را در داخل برای خود فراهم آورد تا هر جا که نیاز بود «بی‌دردسر» و «بی‌هزینه» از او حمایت کنند. به این ترتیب، ایران همواره مظلوم بوده اما ضعیف نه و در مقابل همه توطئه‌ها، چه در جنگ، چه در فتنه‌ها و چه در هزار خیانت دیگر، با اقتدار مثل کوه، استوار ایستاده و قوی‌تر شده است. اکنون دشمن و به‌طور ویژه آمریکا، برای مذاکره با ایران اصرار می‌کند؛ چراکه او نیاز خود را در ایران می‌بیند. از آن سو، این ایران بود که در این سال‌ها از مذاکره امتناع می‌ورزید تا راه نفوذ دشمن را ببندد و بر جهانیان بنمایاند که در دنیا ملّتی مقتدر و مستقل وجود دارد که قدرت غاصبانه، طاغوتی و دیکتاتوری آمریکا را قبول نمی‌کند و اگر روزی پشت میز مذاکره با او نشست، هرگز زیر بار زور نخواهد رفت؛ چراکه آنان مصداق این آیه هستند: «کَیفَ وَ إن یَظهَروا عَلَیکُم لا یَرقَبوا فیکُم إلّا وَ لا ذِمَّهً یَرضَونَکُم بِأفواهِم وَ تَأبی قًلوبًهًم وَ اَکثرهًم فاسِقون» چگونه(پیمان مشرکان ارزش دارد) در حالی که اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خویشاوندی با شما را می‌کنند و نه پیمان شما را. شما را با زبان خود خشنود می‌کنند ولی دل‌هایشان ابا دارند؛ و بیشتر آنها فرمانبردار نیستند(سوره توبه، آیه ۸). ✍ راضیه شعبان @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 و اینک «پیغام‌ِ غدیر»... 🕊 وقتی حضرت ِ‌حقّ مُقَدَر کرد، که قَدر دهد بشر را به مقام «خلیفه الهی» در زمین، پس پلی به آسمان زد و «مُحمّد» را خلق‌ کرد؛ تا کهکشانِ هستِ عالَمِ اِمکان را به نیستیِ زمین، راه باشد و به رسالتش مبعوث ‌کرد تا نورِ الهی عالم‌گیر شود. پس آنگاه که «محمّد»؛ واسطه ٔ‌فیض شد زمین را، تا «چشمهٔ‌کوثر» سیراب ‌کند خاکِ فرش و ملکوتِ‌ عرش را؛ پیغامِ حضرت‌ِ حق بلند شد و «ولایت ِ‌ساقیِ‌ حوض‌ِ کوثر» را بشارت آورد و فرمود: 🕊 هان ای‌محمّد! «بَلٍّغ ما ‌أُنزِلَ اِلَیکَ مِن‌ رَبِّک وَ اِن ‌لَم‌ْتَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه»؛ اکنون که خاکیانِ فرش، راهِ صعودِ به آسمان را پیموده‌اند، برای اِکمال ِ‌هدایت و اِتمام ِ‌نعمت، شاهراه‌ِ هدایت را به آسمان، اتصال ابدی بخشیدیم تا «حضرت علیِ‌اعلا»، نقطهٔ وصلِ مُلک و مَلکوت باشد و «علیّ»، «ولیّ» گردد. پس به حکمِ حضرتش، دستِ ولیّ را تا «مَلکوت ِ‌اعلی» بالا بُرد تا همگان بدانند که، «ولیّ» بعد از «نبیّ» شاهراهِ اتصال است، فَرشیان را به عَرش... 🕊 و اکنون که اَنوارِ «شمس» در خورشید و قَمَر در «قُرصِ‌ قمر» پیداست، «غدیر» را «قَدری» پیداشد تا زین‌پس، راهِ زمین و آسمان یکی باشد تا اَهلِ زمین را هم، دَستی به دامانِ حضرتِ آسمان برسد... 🕊 آری، این است قَدرِ «غدیر» و این ‌است پیامِ غدیر که «مَن ڪُنتُ مَولاه فَهذا علےٌ مَولاه»... ✍ آمنه عسکری‌منفرد @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
بسم الله الرحمن الرحیم ✨ن وَالْقَلَم و ما یَسْطُرُون✨ 🍃 رهبر معظم انقلاب: «مباهله؛ صحنه تمایز حق و باطل» کانال نوشته‌های انقلابی🔻 https://eitaa.com/enqelabi_nevesht
🔖 پلی برای وحدت [١] «غدیر»، پلی است بین بعثت و مهدویت. یعنی؛ غدیر در امتداد بعثت است و مهدویت در امتداد غدیر. چرا که فلسفه‌ی هرسه واقعه، یکی است. به عبارتی، به همان دلیل و حکمتی که محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) ٢٧ رجب سال ۴٠ عام الفیل در کوه نور به پیامبری مبعوث شد، امیرالمؤمنین، علی(علیه السّلام) نیز در ١٨ ذی الحجه، سال ١٠ هجری در خم به امامت منصوب گشت و امروز به همان دلیل و منطق، منتظران مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پس از سال‌ها غیبت امامشان، ظهور حضرت را به انتظار نشسته‌اند. حال مسئله این است که آن امر مشترک چیست که این وقایع شکوهمند اسلامی را مانند دانه‌های تسبیح به هم متصل می‌کند؟ [٢] آن امر مشترک، چیزی نیست جز حکومت. در واقع، سعادت بشر در گرو تشکیل بهترین حکومت‌هاست. غایت بهترین حکومت بر پایۂ بهترین، باشکوه‌ترین و باعظمت‌ترین تمدن‌هاست. پیامبر نیز با هدف ایجاد تمدن اسلامی مبعوث شد و برای تأمین آن هجرت کرد، سپس آن را به طول ده سال پایه گذاری کرد و باید امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام) و فرزندانش، یکی پس از دیگری ادامه دهنده‌ی چنین تمدنی می‌شدند که تاریخ به گونه‌ای دیگر ورق خورد. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند:«مسأله‌ی غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (علیه‌الصلاةوالسلام) به‌عنوان ولی‌ امر امت اسلامی از سوی پیامبر مکرم اسلام(صلی الله علیه‌ و آله) یک حادثۂ بسیار بزرگ و پرمعناست؛ در حقیقت دخالت نبی مکرم در امر «مدیریت جامعه» است. معنای این حرکت این است که اسلام به مسألۂ مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه می‌کنند. (بیانات در دیدار مردم پاکدشت۱۳۸۳/۱۱/۱۰) ایشان نیز می‌فرمایند: این پایه‌ها را پیغمبر اسلام بنیان‌گذاری کرد و برای حفاظت از آن، مسألۂ وصایت و نیابت را قرار داد؛ اما تخلف شد. اگر تخلف نمی‌شد، چیز دیگری پیش می‌آمد. «غدیر» این است. در طول دوران دویست‌وپنجاه ساله‌ی زندگی ائمه(علیهم‌السلام) -که عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پیغمبر تا زمان وفات حضرت عسکری، دویست‌وپنجاه سال است- هر وقت ائمه توانسته‌اند و خودشان را آماده کرده‌اند تا به همان مسیری که پیغمبر پیش‌بینی کرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است.(بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق ۱۳۸۴/۱۰/۲٩) [٣] از طرف دیگر اگر ما معتقد باشیم که شعار، فلسفه و غایت اسلام که در «بعثت، غدیر و مهدویت» موج می‌زند چیزی نیست جز پ«لااله الا الله»، و اگر معنای آن «نفی هرگونه سلطه‌گری و سلطه‌پذیری» است؛ بنابراین چنین شعاری، تنها با تشکیل حکومتی محقق خواهد شد که آرمانش «نفی سلطه‌گری و سلطه‌پذیری» باشد و هویت افراد جامعه نیز تحت این شعار شکل گیرد. و روح حاکم بر تمام قوانین و مبانی رفتاری آن، چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی، تنها همین شعار توحیدی باشد. [۴] حال، آیا انقلاب اسلامی ایران، با شعار و فلسفه‌‌ای به غیر از این شعار و فلسفه شکل گرفته‌است؟ آیا نمی‌توان باور داشت که انقلاب اسلامی ایران در امتداد همان «بعثت، غدیر و مهدویت» است؟ آیا ایستادگی پایِ همین آرمانِ انقلاب، ما را جزء غدیریون قرار نمی‌دهد؟ و یک سؤال دیگر این که: اگر مسئلۂ غدیر، مسئلۂ بهترین حکومت است، و اگر مسئلۂ بشر، رسیدن به بهترین حکومت، آیا نمی‌توان معتقد بود که غدیر «وحدت آفرین‌ترین» حادثه در طول تاریخ بشریت است؟ و نه‌تنها نمی‌تواند عاملی برای اختلاف بین مسلمانان باشد بلکه بهترین بهانه و دلیل برای ایجاد وحدت بین همه‌ی انسان‌ها در این کره خاکی ست. آری! درد مشترک وحدت‌آفرین است، امروز درد بشر رسیدن به حکومتی ست که سعادت، آرامش و امنیت آن را تضمین کند. لذا برداشتن هر قدمی برای از بین بردن این درد، دایره‌ی حلقۂ برادریمان را گسترده‌تر می‌کند. بنابراین پای آرمان‌های انقلابت بایست و غدیری بمان تا همانند غدیریانِ سال ده هجری، دست در دست مولایمان بیعت تازه کنیم . ✍زینب نجیب @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 غارتگرانِ حیا 🔹این سخن که پیگیری وضع حجاب، منجر به دوگانه‌سازیِ مردم می‌شود؛ ادعایی بسیار اشتباه است. در این ادعا فرض بر آن است که تعداد قابل توجهی از مردم ایران، مخالفِ حجاب هستند؛ در حالی که واقعیت‌های میدانی خلاف آن را نشان می‌دهد. در درگیری اخیرِ فردی با برخی گرایش‌های کمونیستی با یک خانم محجبه در اتوبوس، نشان داده شد که مردم از طرز برخورد موجود مبهوت و متحیر مانده بوده‌اند. از سوی دیگر، مردم ایران، آنچنان دل در گروی انقلاب و اسلام دارند که بارها هویتِ دینی خود را در تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی و سرود سلام فرمانده و جشن غدیر نشان داده‌اند. 🔹اما، بدخواهانِ این مرز و بوم، به این اقدامات و چهارشنبه‌های کذایی، امید بسته‌اند که از سویی اقلیتی هنجارشکن را با قوۀ جبهۀ سایبری خود در فضای ولِ مجازی اکثریت نشان ‌دهند تا موجب خطای محاسباتی مسئولان در جنگ ادراکی شوند و از سوی دیگر، با قبح‌زدایی و مظلوم‌نمایی، آن‌ها را به اکثریت تبدیل ‌کنند. نمونه‌های استفاده از این روش در اعصار مختلف، بسیار است؛ تبدیل‌ کردن تایلند و فلیپین به قطب‌های توریسم جنسی، تسخیر اندلس، به زیر کشیدن انقلاب الجزایر و... از این موارد است. 🌑 غارتگرانِ حیا، همواره سعی بر وارونۀ‌سازی واقعیت‌ها دارند و می‌خواهند ملت ایران را ملتی معارض و دین‌گریز نشان دهند و با ایجاد خطای محاسباتی در لایۀ تصمیم‌گیران، اباحی‌گری را گسترش دهند؛ چراکه وقتی هوس به‌ جای ارضاء، تهییج و تحریک شود؛ عقل که در نسبت عکس با هوس است؛ ضایع می‌شود و دیوارهای مقاومتِ فرهنگی فرو می‌ریزد و ملتی سلطۀ‌پذیر برای ارائه منابع خود به سلطۀگر آماده خواهد بود. ملتی که زنان آن در منجلاب خودآرایی و خودنمایی و مردانش در منجلاب تنوع‌طلبیِ خسرو پرویزی، فرصتی برای فکرکردن نخواهند داشت. ✍ نساءالعلیه خلیلی @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖قدرِ پروانگیِ تو دخترم! لحظه‌ای به من گوش‌کن. آری! می‌دانم‌ مدتی است که بندِدل، در گِرو پروانگیِ در مَرزهایِ بی‌مَرز داده‌ای و افکارت در این بی‌مرزیِ پرخار، اسیرِ دلقکانِ‌مستِ بی‌پرواست؛ اما اندکی بامن باش و بگو‌؛ در این بی مرزیِ پرخطر، امنیت را انتخاب می‌کنی یا رهاییِ بی‌اَمنی را، در این هیاهوی مستانه، آرامش و سکون را می‌پسندی یا دغدغه و دلهره را، زیبا ماندن را برمی‌گزینی یا زیبا نمودن را، حیا را دوست‌داری یا بی‌پردگی را، عفت را می‌پذیری یا بی‌حرمتی را، آری! نور چشمم! خوب ‌می‌دانم که سالیانی‌ است گرگانی در لباسِ میش؛ دشمنانی در ردایِ‌ دوست و متجاوزانی طَماع، در پوششِ مشاورانِ دلسوز، در خلوت و جَلوت، چشم و گوش‌ِتو را از رنگهای بی‌رنگی پر‌کرده و در گوشِ جانت نجوای پرواز می‌خوانند، پرواز درحبابی که با تلنگری از هم می‌پاشد. اما ای‌ کاش با چشم‌ِدل می‌‌نگریستی چهرهٔ این شیاطینِ فرشته‌رو را، تا بدانی همانها که تو را به خود‌نمایی و خودفریبی ترغیب ‌می‌کنند؛ آنچنان در کار ِخود مانده‌اند که حتی از عَرضهٔ خود به مَحارِمشان هم بی‌نصیب مانده‌اند؛ چراکه دیگر نه حُرمتی‌ مانده، نه قِداستی، نه عفتی و نه لطافتی. آری! وقتی نِقاب این عروسکانِ پلید باطن را کناربزنی، بویِ تعفنِ گندابشان تمام عالم را پُر‌ خواهد کرد؛ و اینک آنها که هیچ ندارند برای از دست ‌دادن، پس به قِداستِ حَریمِ پیلهٔ ابریشمیِ حیایِ تو، زخمِ کین می‌زنند، تا به‌ بهانهٔ پروانگی تو را پَر دهند تا بیکرانِ ظلمت و سیاهی. اما نوردیده! بدان اگر پروانه‌ای باید در پیلهٔ حیا و نجابت بمانی، تا زمان پرواز فرا رسد؛ که اگر پیله‌ات را بِدَرَند، نه‌تنها هیچ‌گاه رنگ ِ‌آسمان را نخواهی‌ دید؛ بلکه بالهایت فدای این بی‌پرواییِ هَوَس خواهد ‌شد و آنجاست که در قفس شیشه‌ایِ مُلَوَن، اسیر شکارچی ِ‌حریص خواهی‌ شد و این، آغازِ «مُردِگیِ پروانه» است؛ چراکه هم‌ او که در رَثایِ زیباییِ بالهایت ترانه‌ها می‌سرود، اکنون اسیرِ شهوتِ بالهای رنگارنگِ کاغذیِ دیگریست و پَروبال مخمل‌گونِ تو را به دستِ باد سپرده و... و سهم تو از این پرده‌دری، عمری حسرتِ پرواز خواهد شد؛ چراکه آسمان را به «بها» می‌دهند نه به «بهانه» و آن‌کس که بهای ِ‌آسمانی‌ شدن را داد، تا اَبَد در حَریمش جاودانه خواهد ماند. آری! نازنین دخترم، قَدرِ تو اما پروانه شدن در حریمِ قدسِ ملکوتی است؛ آنجا که ملائک سَر‌به سجده فرود آورند به «مقامِ خلیفه اللهی‌ تو»... ✍ آمنه عسکری منفرد @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 دوگانه «کار و تفریح» در فرهنگ متجدد 📌. در عصر تجدد خواسته بشرِ مدرن ایجاد بهشتِ زمینی است که خود او تصمیم به ساخت آن گرفته؛ انسان متجددی که تنها صورتی از اندیشه را صادق می‌داند که از روش علمی و حسی به دست آمده باشد، در جایی به بن‌بست فکری می‌رسد چرا که علم تجربی همه جا نمی‌تواند پاسخگو باشد؛ کسی که مبانی فکری‌اش به درستی پایه‌‌ریزی نشده باشد، نخواهد توانست به سوالاتش پاسخی عقلانی و منطقی بدهد در نتیجه راهی ندارد جز اینکه آن‌ها را به فراموشی بسپارد، لذا در این میان آنچه که اهمیت و ارزش پیدا می‌کند همان است که به فراموشی منجر شود. از اینجاست که تفریح در فرهنگ متجدد اصالت پیدا می‌کند؛ در فرهنگ متجدد غرب، اصالت در «لذت» و لذت در «تفریح» خلاصه می‌شود از این رو هرچیز که مانع ارضای حس لذت‌گراییِ انسان یا سدی برای تفریحاتش شود منجر به نارضایتی، اعتراض شدید، آشفتگی خاطر و پریشان‌حالی او خواهد شد. از آنجایی که انسان طبیعتا برای ادامه زندگی و تلاش در جهت رشد و رفاه مادی و معنوی احتیاج به یک منبع غنی و تمام ناشدنی برای دست یابی به لذت واقعی دارد، درصورتی که لذت را در امور فانی و بی ارزش جست‌وجو کند سرنوشتی تیره و تار در انتظارش خواهد بود. از این جهت ماهیتِ فرهنگ کار و تفریح از دیدگاه اسلام و غرب تفاوت‌هایی اساسی دارد که به دو نوع سبک زندگی منجر می‌شود. در ادامه به تبیین فرهنگ اسلامی برای رفع دوگانه کار/ تفریح می‌پردازیم. [۱]. بندگی، عبادت خداوند و تقرب به او اصلی‌ترین مفاهیم مورد تاکید است که در مقام تبیینِ ارزش و اهمیت کار در آیات، روایات و سیره معصومین مشاهده می‌شود. اسلام برای کار و کارگر ارزش بسیار والایی نهاده است به طوری که از نظر پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌واله)، منزلت کارگران در ردیف انبیاست. از مهم‌ترین راه‌های سعادت، کمال و ورود به بهشت برین را کسب و کار حلال معرفی می‌کند. قرآن کریم کار کردن را با ارزش می‌داند و می‌فرماید:«وان لیس للانسان الا ما سعی. وان سعیه سوف یری. ثم یجزاه الجزاء الاوفی.»(نیست برای انسان، مگر بازتاب عمل و واکنش کارش و قطعا او پاداش عملش را به‌طور کامل دریافت خواهد کرد. نجم/۴۰ و۴۱). نگاه قدسی و عبادی به کار، انگیزه کار کردن را در انسان تقویت می‌کند و مرتبه معنوی و اجتماعی او را بالا می‌برد. در همین ارتباط، در قرآن کریم می‌خوانیم:«ومن یاته مومنا قد عمل الصالحات فاولئک لهم الدرجات العلی.»(درجات و مقامات عالی، ویژه مؤمنانی است که تلاش‌های عملی مثبت و سازنده دارند. طه/۷۵). همچنین در سخنی زیبا از امام صادق(علیه‌السلام) آمده است: سه چیز از اسباب سعادت است. یکی از آن‌ها این است که انسان برای بهبود زندگی و کسب و معیشت خود، صبحگاهان از خانه بیرون رود و شبانگاهان برگردد. اگر در جامعه‌ای بر اساس آموزه های دینی عمل شود و کار ارزش یابد و به عنوان مایه رستگاری و وسیله تقرب به پروردگار به آن نگریسته شود، فرهنگ کار تقویت خواهد شد و البته برآیند چنین اندیشه‌ای؛ ابتکار، خلاقیت و رشد و توسعه به معنای عام خواهد بود. [۲]. تفریح در اسلام به معنای تجدید قوا و کسب آمادگی و رسیدن به انگیزه و روحیه بیشتر برای کار و تلاش و فعالیت است بنابراین از برنامه‌ای هدفمند برخوردار است. در واقع تفریح متشکل از مجموعه فعالیت‌هایی است تا فراهم‌کننده زمینه مناسبی باشد برای اینکه انسان در سایه آن بتواند سرعت خود را در مسیر تلاش برای کسب روزی حلال و عبادت خداوند بیشتر کرده و طریق رشد شخصیتیِ فردی و اجتماعی و کمال را آسان کند؛ با این حساب استفاده از خوشی های دنیا باید مقدمه ای باشد برای ایفای مسئولیت‌های انسان در قبال خداوند و مردم و هر امری که آدمی را از این رسالت مهم و رسیدن به سعادت حقیقی باز دارد نامطلوب و مردود است. تفاوت تفریح و لذت مادی در اسلام و فرهنگ مادی گرای غرب دقیقا از همین‌جا آغاز می‌شود؛ فلسفه تفریح و لذت غربی، از اساس بر ایجاد «غفلت» در مورد «واقعیت‌ها» و‌ «حقایق» زندگی بنا شده است. غفلت و فراموشی موقتی افراد از مشکلات متعدد و آزار دهنده زندگی، غفلت و رها کردن و اعتنا نکردن به مسائل سیاسی، اجتماعی، انقیاد و مطیع بودن در مقابل جنایات «سردمداران» و «استعمارهای» آشکار و پنهان، فلسفه تفریح غرب را تشکیل می‌دهد. بنابر این شاخصه اصلی تفریح و لذت و شادی در اسلام، اصالت نیافتن لذت‌جویی و ‌پیراسته بودن از عنصر غفلت است. 📝 ادامه دارد... ✍ زینب هاشم‌زاده @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
📝 در ادامه... [۳]. مومن زیرک است و همواره به رغم تفریح و استفاده از مواهب دنیایی و در عین نشاط، به فکر دیگران نیز هست و برای روزی خانواده خود تلاش می‌کند و با اشتیاق به داد محرومان می‌رسد. با این تعریف بدون هیچ‌گونه تناقضی لزوم همبستگی و عدم تفکیک بین کار و تفریح ثابت می‌شود؛ تفریح نه تنها با کار هیچ گونه منافاتی ندارد، بلکه اگر طبق‌ موازین و قواعد شرعی و اصول بیان شده توسط اسلام تعیین شود، خود می‌تواند عبادت محسوب شود‌. بنابراین تفریحی که باعث «خفت عقل» و «غفلت قلب» شود یا هدفی جز پر کردن وقت و تضیع آن نداشته باشد یا باعث آزار جسمانی و ‌روحانی خود شخص و دیگران بشود در اسلام نه تنها پذیرفته نیست؛ بلکه شرعا حرام می‌باشد. هر انسانی متناسب با مقدار درک و شناخت عظمت خالق، هدف خلقت و بهره‌مندی از تقوا و تزکیه نفس، نوعی از تفریح را برای خود بر می‌گزیند. در روایتی از امیرالمومنین (علیه‌السلام) فکر کردن، مصداق تفریح مومن برشمرده می‌شود؛ گویی تفکر و حکمت در آیات الهی و‌ معارف رحمانی آن‌قدر برای فرد متقی نشاط آور است که بالاترین لذت را از تفکر می‌برد:«الفکر نزهه المتقین. فکرکردن تفریح متقین است.»(عیون الحکم و المواعظ، حکمت۲۴۳). [۴]. یک وجه از وجوه اومانیسم که زمینه شکل‌گیری تفکر انسان متجدد را فراهم کرده است، مصرف‌زدگی است؛ در مسیر مصرف‌زدگی آدم‌هایی به وجود می‌آیند که فقط زنده‌اند و کار می‌کنند و خانه آ‌ن‌ها در حکم خوابگاه است نه محل زندگی‌. با شکل‌گیری سبک زندگی مصرف زده قهرا تعریف کار و هم تفریح عوض خواهد شد؛ کار تبدیل به امری ضد ارزش می‌شود؛ شری ناگریز می‌شود یعنی انسان مجبور به کار کردن است؛ در اینجا دیگر کار در خدمت انسان نیست بلکه انسان در خدمت کار است چرا که در غیر این صورت تحت چرخ‌های اقتصاد سرمایه‌داری له خواهد شد؛ او‌ مجبور است خود را به دست سرمایه‌داری بسپارد تا پول دربیاورد برای اینکه زندگی کند، در مقابل، فراغت و تفریح و تفنن ارزشی مطلق پیدا می‌کند. در تفکر مادی‌گرا، مردم کار می‌کنند تا در آن دو روز تعطیل زندگی کنند اما در اسلام کار بخشی از زندگی است و «فی نفسه» عبادت محسوب می‌شود. لازم به ذکر می‌باشد که «نیهیلیست‌ها» معتقدند حقایق فی‌نفسه‌ای وجود ندارد که نورش به انسان بتابد و انسان تشخیص بدهد کدام حق است و کدام باطل، بلکه انسان‌ها دور هم جمع می‌شوند و خودشان تعیین می‌کنند چه چیز زشت است و چه چیز زیبا؛ مرجعی وجود ندارد که بتوان به آن اعتماد کرد، مرجع همان نفس خودبنیانِ انسان است. در روایت معروفی از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) آمده است:«اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ.»(عبادت ده جزء دارد، که نُه جزء آن، طلب روزى حلال است.بحارالأنوار، ج ۱۰۳، ص ۹، ح ۳۷). ✍ زینب هاشم‌زاده @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 تقدم اقتصاد یا معنویت؟! [۱]. از منظر رهبر انقلاب، «معنویت» به معنی برجسته کردن ارزش‌های معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکل، ایمان در خود و جامعه است و «اخلاق» به معنی رعایت فضیلت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راست‌گویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به ‌نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. البته اخلاق و معنویت با فرمان به دست نمی‌آید، بلکه محتاجِ جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد بدون همراهی ِحکومت‌ها توفیق چندانی نخواهد یافت. از آن رو بر حکومت‌هاست که خودشان عامل به منش و رفتار اخلاقی و معنوی باشند و زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در این‌باره میدان دهند و کمک برسانند. [۲]. «اقتصاد قوی»، به‌معنای نقطه قوت و عامل مهم سلطه ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و «اقتصاد ضعیف»، نقطه ضعف و زمینه‌ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. نتیجتا فقر و غنا در مادیات و معنویاتِ بشر اثر می‌گذارد. [۳]. از این بیانات به رابطه مستقیمی که بین «اقتصاد و معنویت» در بین آحادِ مردم وجود دارد را نمی‌توان انکار کرد باوجود این‌که از منظر رهبر انقلاب، هدف جامعه اسلامی مسائل اقتصادی نیست اما بالغ ‌بر ۱۰-۱۵ سال است که ایشان شعارهای سال را موضوعاتِ اقتصادی قرار می‌دهند. این تناقض نیست؛ این بصیرت است، این دشمن‌شناسی است، این آگاهی و روشن‌ضمیری است. [۴]. این طرح و بیانات ایشان به طور قطع تأسی یافته و وام‌گرفته از نصّ آیات و روایات است. پروردگاری که در جهت رسیدن انسان‌ها به جایگاه مطلوب خودشان در بستر جامعه سالم نگاه ویژه خود را به دنیا و امور دنیوی فرو نکاستند و دین را تنها به امور اخروی و فردی تقلیل ندادند؛ دینی که انسان‌ها را به رعایت اعتدال فرامی‌خواند و سعادت و بهروزی را در جمع بین بهره‌مندی از مواهب دنیا و اخری به تصویر می‌کشد. [۵]. پیامبری که رهبانیت و زیاده‌روی در شهوات را به یک نسبت محکوم می‌دانست. مسلمانانی که می‌خواستند همه وقت خود را به نماز و روزه سپری کنند و به کارهای زندگی بی‌اعتنا باشند، می‌فرمود: بدن شما و زن و فرزند و یارانتان همگی بر شما حقوقی دارند و می‌باید آن‌ها را رعایت کنید( قشیری، ابوالقاسم، صحیح مسلم ج۳،ص ۱۶۳). [۶]. اولین نکته‌ای که می‌توان از بیانات رهبر انقلاب به آن دست یازید در لوای ارتباط اقتصاد(دنیا) و معنویت(آخرت) می‌توان به پیوند بین دنیا و آخرت یا دین و سیاست و به تعبیرصحیحتر به اهمیتِ دنیا و ارزشمندی آن و نحوه بهره‌برداری از آن جهت آخرت لذت‌بخش‌تر پی‌برد. [۷]. از منظری دیگر با وجود این‌که اخلاق و معنویت در اولویت هستند اما نمی‌توان از نیازهای اولیه مادی گرایانه‌ی آحاد مردم هم چشم پوشید. مردم تا نیازهای اولیه زندگی‌شان مثل خوراک و پوشاک و مسکن تامین نباشد؛ رمقی برای تفکر و اندیشه ورزیدن و اخلاق‌مدار بودن پیدا نمی‌کنند؛ اینجاست که چنانچه زمینه مهیا نباشد، جبهه استکبار و فضای ولنگار و غیر توحیدی رسانه، مجال هجمه و شستشوی مغزی را خوب یافته و درصدد استحاله ذهن و روح جوانان برمی‌آیند. [۸]. شایان ذکر است که این راهکار غالبا برای عموم مردم است نه خصوص آن‌ها، نه اولیا الله، نه کسانی که شهید گونه زیست می‌کند، نه صلحا و متقیان چه‌بسا آنان آن وارستگان مقرب الهی باوجود قلّت معاش و خوراک و فقر و بیماری و هر آن‌چیزی که صبغه مادی بر تن دارد، مؤمنانه می‌زیند و خدا را شاکرند و همین فقر را به تأسی از پیامبر افتخار خود می‌دانند و در جهت تزکیه نفس و تهذیب از آن بهره‌برداری می‌کنند. به همین جهت رهبر انقلاب فرمودند: معنویت و اخلاق جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعالیت‌های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است، بودن آن‌ها محیط زندگی را حتی با کمبودهای مادی بهشت می‌سازد و نبودن آن حتی با برخورداری مادی جهنم می‌آفریند. [۹]. بنابراین اقتصاد هدف جامعه اسلامی نیست و در رتبه بعدی از اهمیت قرار دارد ؛ بلکه هدف اولیه اخلاق و معنویت می‌باشد. از این رو مطرح کردن شعارهای اقتصادی از جانب رهبر انقلاب نشان از همه‌جانبه بودن و افق گسترده ایشان دارد. از این رو دنیا و مواهب مادی آن را نمی توان نادیده انگاشت و مبرهن است ایشان به همه آحاد مردم با هر اعتقاد و رویکردی توجه داشتند و عدالت اجتماعی را مطمح نظر قرار دادند؛ به جوانان و تعهد و تخصص آنان امیدوار بودند و از نیروی انسانی جوان در جهت اقتصاد مقاومتی بهره بردند. ۱۰- در صورتی که اقتصاد مقاومتی به عنوان نظریه قابل قبول در اجتماع مطرح شود آن‌گاه خوداتکایی و خودباوری، اعتماد به نفس، عدم وابسته به بيگانه، احساس قدرت، نشاط، افزایش ایمان، باور به ما می توانیم و کمک به رشد علم و فناوری و مهارت و تخصص و... را شاهد خواهیم بود. ✍ اکرم اقدسی @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
نقل شده است که علامه امینی فرمودند: شب و روز و ، برای سلامتی امام زمان عج‌الله‌تعالی صدقه دهید، چون قلب حضرت، اندوهناک جد غریب‌شان، حضرت سیدالشهداء است. ◾️ لطفاً صدقات خود را به شماره کارت زیر واریز نمایید: 💳 6273817010167124 ◾️پس از واریز حتماً رسید را به آیدی @mostafavi_h ارسال نمایید. @sh_qasemsoleimani قرارگاه‌جهادی‌شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی (وابسته‌به‌مجموعه‌تبیین منظومه‌فکری رهبری)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖احتمال تکرار عاشورایی دیگر [۱]. در سال دهم هجرت طبق نصِّ صریح وصیت اباعبدالله الحسین علت قیام حضرت، احیاء فریضۂ فراموش‌شدۂ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بود. چنانچه این وَقَعه اتفاق نمی‌افتاد، اکنون رسمی از اسلام که نه اسمی هم از آن نبود. [۲]. به روایت دیگر عدم ظهور و رخداد این وَقَعه به‌معنای تأیید حکومت وقت بود؛ چراکه تمامِ باطل در مقابل تمام حق ایستاده بود. پس می‌بایست تجسم تمام عیار حق و حق باوران در برابر تجسم و نگرش باطل و کافرمآبان تجلی می‌کرد. [۳]. این تجلی در جغرافیایی بنام «کربلا» متجلی شد. «کربلا» فی‌نفسه ارزشمند نبود، بلکه به واسطه قیام اباعبدالله و جاری شدن خون پارۂ تن پیامبر و یاران باوفایش ارج و منزلت یافت و دری از درهای بهشت را به خود اختصاص داد. به فرمودۂ شهید مطهری:«عامل امربه‌ معروف و نهی‌ از منکر ارزش نهضت حسینی را بالا و بالاتر برد و متعاقباً نهضت حسینی ارزش امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر را بالا برد.»(حماسه حسینی، ج ۱، ص ۲۴۶) در واقع ارزش والای این فریضه در مقام ثبوت، به مقام اثبات هم رسید. [۴]. اکنون ۱۴۰۰ سال می‌گذرد؛ تاریخ فرازونشیب‌های فراوانی را به خود دیده‌ است: جنگ‌طلبی‌ها، حق کشی‌ها، بی‌عدالتی‌ها، ظلم‌ها و غیره. دوباره این فریضه کم‌رنگ و چه‌بسا به تعبیر رهبر انقلاب فراموش شده‌ است.‌ پس واجب است دوباره احیا شود. توسط چه کسی؟ چه کسانی؟ امام معصومِ غایب؟ ولی‌فقیه زمان؟ ۷۲ تن یا آحاد مردم؟ [۵]. چنانچه دست روی دست بگذاریم و پشت امام و ولیِّ جامعه را خالی کنیم و منتظر باشیم تنها آنان به وظیفه خویش عمل نمایند، بلاشک با استمرار این روال یک عاشورای دیگر در جغرافیای دیگری رقم خواهد خورد. [۶]. پس برای پرهیز از آن وَقَعۂ دهشتناک، وظیفه آحاد مردم است که با کسب آگاهی، بصیرت و قدرت درصدد احیای این واجب برآیند و نه‌ تنها خویش، بلکه سایرین را به فراگیری این عمل، تشویق و ترغیب نمایند. [۷]. به تعبیری دیگر «کل یوماً عاشورا و کل ارض کربلا» را این‌گونه می‌توان تفسیر کرد که هر روزه باید گویی فلسفه قیام اباعبدالله که همان امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر است اقامه شود که اگر نشود عاشورای دهه‌ی ۶۰ هجری با همان مختصات تکرار خواهد شد؛ فرقی نمی‌کند در کجا کربلا! ایران! بیت‌الله‌الحرام! و هر جای دیگر. [۸]. چنانچه نیک بنگریم امروز نیز ندای «هل من ناصر ینصرنیِ» حضرت در گوش تاریخ طنین‌انداز است. نصرت دادن حضرت چگونه است؟ جز با قیام این فریضه؟ جز با حمایت و صیانت از دین و احکام الهی؟ جز با بی تفاوت نبودن از گناهان و دلسوزی برای گنهکاران؟ [۹]. متاسفانه امروز در سال ۱۴۰۱ ه‌. ش و ۱۴۴۴ ه. ق در جامعه ایران و زیر پرچم جمهوری اسلامی شاهد رؤیت قانون‌شکنی، هنجارشکنی و منکرات ریز و درشت و پنهان و آشکار هستیم. پنهان را بنده می‌داند و خدا اما آشکار است که ما را ناگزیر به ورود در عرصه‌های اجتماعی با سِلاحِ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کند. [۱۰]. از طرفی جای خرسندی است که با عنایت الهی و همتِ اندک مسئولان و مردم دغدغه‌مند اکنون نسیم احیای این فریضه شروع به وزیدن گرفته‌است و امید است با درک و ارج‌نهادن همه مسئولان و آحاد مردم به این فریضه بیش‌از پیش شاهد پررنگ شدن اجرای آن تا تحقق تمدن نوین اسلامی و تجلی آیه ۱۱ سوره مبارکه رعد باشیم. ✍ اکرم اقدسی @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 یا حسین 📌. «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». ای مسلمان هر روزِ زندگیِ تو، جنگ میان حق و باطل است. هر روز، حق و باطل مقابل هم صف‌آرایی می‌کنند و تو باید انتخاب کنی که می‌خواهی در لشکر حسین باشی و یا در لشکر یزیدیان... 📌. حواست به انتخاب‌های هر روز باشد که مبادا از صف حسین جدا شوی؛ که جدا شدن همانا و سقوط به اسفل السافلین همان...؛ البته که هرجا اشتباه کردی و خودت را دور از حسین نگاه داشتی، مأیوس نشو که حسین خود برای زُهیر پیغام می‌فرستد و دست او را از میانه جهنم می‌گیرد. یادت نرود ارباب حسین، حُرّ را نیز در نزد خود و در اعلی علّیین جای داد... 📌. ای مسلمان! حواست به انتخاب‌هایت باشد که مبادا شبیه حرمله شوی... شبیه شمر... شبیه خولی... و شبیه جاماندگان از سپاه حسین که در بزنگاه زندگی‌شان، تاخیر کردند... تاخیر کردند و پشت فرستاده امام زمان‌شان را خالی کردند... و نفهمیدند فرستاده امام حسین، یعنی خود حسین... 📌. امان از مظلومیت مسلم... مسلم را تنها گذاشتند با این بهانه که او معصوم نیست و ممکن است خطا کند... او که حسین نیست... اگر حسین باشد ما جانمان را فدایش می‌کنیم؛ ولی او که حسین نیست!... غافل از این‌که حمایت از او یعنی حمایت از حسین... و دوری از او یعنی جاماندن از سپاه حسین... 📌. ای مسلمان! حواست باشد که فرستاده امام زمانِ خود را تنها نگذاری...که اگر امروز به کمک مسلم زمانت شتافتی، فردا در جبهه صاحب الزمان خواهی بود... حواسمان به انتخاب‌هایمان باشد... ✍ سیده فائزه جعفری @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 فرهنگ ارتجاعی [۱]. امام خمینی می‌فرمایند: «غرب‌زدگی، بدتر از زلزله‌زدگی است... من از همه می‌خواهم، من التماس می‌کنم به ملت ایران، من دست ملت ایران را می‌بوسم، اسلام را می‌خواهند بِبَرند».(صحیفه امام خمینی جلد۸ صفحه ۱۷۶). خاصیت تمدن و فرهنگ غربی چیست که حضرت امام اینگونه التماس کرده، بوسه بر دستان ملت می‌زنند و هشدار می‌دهند؟ شیوه و روش غربزدگان در زندگی چیست که موجب زدودن یا تحریف اسلام میشود؟ اساسا فرهنگ غربی، ماده‌گرا و منفعت‌طلب است و اعتقادی به آخرت ندارد و ضد معنویت و امر الهی و قدسی است. پس امر عقلایی او متوجه به هدف مادی است یعنی از عقلانیتی استفاده می کند که او را به سوی اهداف دنیایی هدایت کرده و انسان را به سوی خود و حیات پست دنیوی می‌خواند. [۲]. غرب، در زمینه‌های مختلف، نسبت به منافع فردی و سیستمی خود متعهد است، نه به پروردگار جهانیان و یا مردم دنیا، حتی مردم تحت سلطۂ خود را به خاطر سود بیشتر‌ در مهلکه‌های عظیم می‌اندازد و دچار مصیبت‌های بسیار می‌نماید. مانند کشتار انسان‌های بی‌گناهِ ده‌ها میلیونی در جنگ جهانی اول و دوم، جنگ‌های علیه ویتنام و منطقه بالکان و افغانستان، جنگ عراق علیه ایران و ده‌ها خون‌ریزی‌ِ دیگر که فقط و فقط به دلیل خدا انگاری انسان که همان فرهنگ تهاجمِ غربی است به وجود آمده و هم‌چنان ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین باید و حتما تمدن غرب یا همان فرهنگِ ارتجاعی که فارغ از معنویت و فضلیت است را از بدنه‌ی نظام اسلامی دور کرد، چون هیچ تطابقی با اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی ندارد؛ زیرا جامعۂ آرمانی اسلام سراسر ندای حیات طیبه را سر می‌دهد و نظام اسلامی در راه رساندن انسان به هدف نهایی، که همان عبودیت و بندگی خدای متعال است تلاش می‌کند. پس اگر جامعه‌ی اسلامی بخواهد به حیات طیبه برسد، باید خود را از اهداف پوچ و باطل و رذائل اخلاقی مُبرا کند، و این مُیسر نیست جز با دور شدن از تفکر و فرهنگ غربی که سرچشمه‌ی همه‌ی بدی‌ها و رذالت‌ها است، به ویژه غرب‌زدگان و مرتجعان که به تبعیت از این فرهنگ، داعیه آزادی، رفاه و زندگی سعادتمندانه بدون معنویت را دارند که متاسفانه این نوع نگاه به جهان هستی و روش زندگی آن‌ها، به نابودی و نیستی ختم می‌شود. [۳]. همانطور که حضرت امام نهیب می‌زنند، مقام معظم رهبری نیز در توصیه‌های خود می‌فرمایند:«نگذارید رگه‌های ارتجاع، نفوذ کنند و جاگیر شوند... مرتجع کسی است که تابع سبک سیاست و زندگی غربی است».(۱۴خرداد۱۴۰۱) بنابراین اگر بر ملتی و مسئولین کشوری معنویت، دین و فضائل اخلاقی غالب باشد، صدق، نورانیت و فلاح در جامعه حاکم خواهد شد و انسان‌ها در مسیر هدایت و رشد قرار خواهند گرفت؛ اما اگر بر مردم و هیئت حاکمه نظامی؛ حرص، خشونت، دنیا طلبی و شهوات غالب شود حرکت اجتماعی آن جامعه، بر مدار ظلمت و ارتجاع پیش می‌رود، این نوع زندگی اگر هم دارای رفاه و زرق و برق باشد در نهایت، در بهترین حالت ثمر و رشدی نخواهد داشت. چه بسا همان‌طور که از روند زندگی به سبک فرهنگ غربی هم در کشورهای اروپایی و آمریکا و هم کشورهایی که تبعیت از آنان دیده می‌شود، روز به روز فجایع سنگینی را به نام آزادی در بُروز شهوات و حرص و طمع می‌بینیم. [۴]. به همین دلیل این فرهنگ و مروجان آن، اسلام را برنمی‌تابند و همیشه بر علیه اسلام ناب و انقلابی توطئه و دشمنی می‌کند. دشمنان قسم خورده‌ی اسلام انقلابی، با هویت زدایی و برگرداندن مردم به قبل از انقلاب، می‌خواهند همان بساط عقب ماندگی در کشور را پهن نموده تا بتوانند از هست و نیست ما بهره برده و به کام خویش بریزند. غافل از این‌که اسلام انقلابی هر روز توانمندتر از قبل، در این چهل وسه سال با این پروژه مبارزه کرده و خود، الگویی برای مبارزه با فرهنگ ارتجاعی غرب در منطقه و بلکه در جهان شده‌ است. این ضلالت، ظلمت، آفت و بلای بزرگ سبکِ زندگیِ غربی در جامعه و احساس حقارت، خاکساری و ذلت غرب‌زدگان در پیشگاه تمدن مادی غرب است که امامین انقلاب، همه‌ی ملت ایران را از غرب‌زدگان و نفوذ آنان در کشور برحذر می‌دارند. امید است با به‌ کار بستن دستورات الهی و تبعیت از فرامین رهبران عزیز انقلاب بتوانیم از چنگال این ستمگران و مفسده‌جویان و شیاطین انسی هم خود و هم مستضعفان عالم را نجات داده و گام‌های استوارتر و پرشتاب‌تری را به سوی تمدن اسلامی برداریم. امام خامنه‌ای: «هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن. امامِ بزرگوارِ ما همچنان ناشناخته است.»(۱۴خرداد۱۴۰۱) ✍ کبرا خالقی @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 نقشِ محوری زنان در استحکام بنیان جامعه [۱]. با نگاهی در سیرِ تاریخی به نقش‌آفرینی زنان در عرصه اجتماع در می‌یابیم، سه نوع جایگاه و منزلت اجتماعی در مورد زنان وجود داشته است؛ بیش از نیم قرن پیش، اغلب زنان محدود به محیط خانه بوده و نه تنها اجازه هیچگونه دخالت در امور اجتماعی را نداشتند، بلکه فضا به گونه‌ای این انگاره را در ذهن‌ها تقویت کرده بود که حتی آن‌ها توان و ظرفیت دخالت در امور اجتماعی و نقش‌آفرینی در صحنه بیرون از خانه را ندارند به طوری که فقط برای فعالیت در خانه و همسرداری آفریده شده‌اند، شایان ذکر است که جایگاه همسرداری و خانه‌داری در آن زمان نه تنها به مثابه منزلتی که امروزه اسلام به آن بها می‌دهد نمی‌باشد، بلکه زنان را بسان «شئی» می‌دانستند که باید در خانه در خدمت شوهر و در جهت رفع نیازهای او باشد بدون داشتن هیچ حق و حقوقی؛ از طرفی چون مورد دسترس، تمتع و بهره‌گیریِ دیگران به جز همسر خود نبوده، از این جهت «ارزشمند» به حساب می‌آمد. بنابر این جایگاه زنان به جایگاهی فراتر از یک «شیءِ ارزشمند» نمی‌رسید. اما با گذشت زمان شاهد یک دگرگونی در جایگاه زنان می‌باشیم، زن از «شیء بودن» خارج شده و تبدیل به «شخصی» می‌شود که دیگر محدود به محیط خانه نیست؛ اجازه فعالیت در عرصه اجتماع را دارد، می‌تواند آزادانه تصمیم بگیرد، توان تحلیل دارد و‌ حتی در عرصه سیاست می‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد، اما یک اشکال اساسی که به وجود آمد و در صدد تخریب او برآمد، این بودکه فعالیت‌های او برای نقش‌آفرینی در اجتماع به رسمیت شناخته شد یعنی به ذهنِ خلاقانه و مبتکرانه زن احترام گذاشته شد و جایگاه او از «شیء» به «شخص» ارتقاء یافت، بدون آن‌که مبانی و معرفتی برای «حرمت»، «عفت» و «شخصیت» او تعریف شود، بدون آنکه «ماهیت» و «باطن» او مورد توجه قرارگیرد. سر انجام هر ذهن مریض و چشم هرزه‌ای می‌توانست او را نشانه بگیرد و به سرعت به او دسترسی پیدا کند، بنابر این «هویت» و «ماهیتِ» زن مضمحل شده و بی‌پناه در معرض نگاه‌های هوس‌آلود و زننده رها شد. لذا زن نمی‌توانست جایگاهی فراتر از یک «شخصِ بی‌ارزش» داشته باشد. سومین دیدگاه که جایگاه زنان را از «شیءِ با ارزش» یا «شخصِ بی‌ارزش» بسیار فراتر می‌داند و جایگاه او را تا «شخصِ باارزش» ارتقاء می‌دهد اسلام است، جایگاه زن در اجتماع از دیدگاه اسلام به گونه ایست که با خانه‌داری، همسرداری ومادری نقش «غیرمستقیم» از طریق «تربیت» و «پرورش نیرویِ انسانیِ تراز»، ایفا می‌کند و هم با فعالیت اجتماعی در بیرون از خانه به طور «مستقیم» اثرگزاری دارد و با حفظ «کرامت»، «عزت» و «حرمت» زن، همزمان با «انسان‌سازی» و «جامعه‌سازی»، خود نیز به تعالی می‌رسد لذا بی‌جهت نیست که پیامبرگرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است:«بهشت زیر پای مادران است.». [۲]. آن چیز که بیانگر جایگاه رفیع زن و «اصالت» و «کرامت» اوست همان «باطن» و «ماهیت» اوست و هر آن چیز که ارزش والای زن را در جسم و ظاهر دلربای او خلاصه کند علاوه بر خیانت به «شخص» زن، خیانت به «شخصیت» او نیز کرده است؛ منظور از شخص زن همان «وجود» اوست و منظور از شخصیت زن، «هویت‌سازندگیِ» اوست؛ بدون شک این زن است که با فراهم آوردن محیطی آرام و امن با هوشمندی و زیرکی تمام فضای خانواده را در دست گرفته و به «تعلیم و تربیت» می‌پردازد، زن هوشیار کسی است که تمام استعدادها و الهامات فطری و درونی خود را به کار می‌اندازد تا فرزندی تربیت کند که خودش می‌خواهد و در جهت پیش‌برد اهداف خود باشد، لذا چه جنبه منفی و چه جنبه مثبت، در هر حال نمی‌توان نقش سازندگیِ زن را انکار کرد، ضمن اینکه این سازندگی فقط متوجه فرزند یا فرزندان نیست بلکه زنان با لطافت و بزرگواری روح خود نقش بسزایی در جهت دادن فکری همسر، پدر و برادران خود نیز دارند و در واقع «هویت‌بخش» آنان نیز هستند، جمله ای معروف از امام راحل(رحمه‌الله‌علیه) که می‌فرمایند: «از دامن زن مرد به معراج می‌رود» را همگان به خاطر دارند؛ منظور ایشان متوجه کدام یک از ابعاد وجودی زن است که به واسطه آن مردان نیز به تعالی می‌رسند؟ آیا ظاهر و اندام و زیبانمایی‌های جسمانیِ زن، می‌تواند مرد را متوجه اهداف والا و با کرامت کند و به تبع آن دخالت مستقیم در استحکام بنیان جامعه داشته باشد؟ خلاصه کردن زن در «زیبایی‌های شهوانی» جز «خیانت» به زن و «ارضای شهوت‌رانی مرد» و «انحرافِ قطار جامعه از مسیر اصلی» نتیجه‌ای دربرندارد. 📝 ادامه دارد... ✍ زینب هاشم‌زاده @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
📝 در ادامه مطلب... [۳]. عده‌ای با مطرح کردن مسئله «آزادیِ» عقیده و «اختیار»، ادعا می‌کنند انسان در انتخاب بین داشتن «حجاب» یا نداشتن آن آزاد است؛ در حالی‌که نه تنها در تفسیر معنای عقیده به خطا رفتند بلکه فلسفه آزادی را نیز درست متوجه نشدند. نظر استاد مرتضی مطهری در کتاب «پیرامون انقلاب اسلامی» به این شرح می‌باشد که «عقیده، در اصل لغت، از اعتقاد است. «اعتقاد»، از ماده عقد و انعقاد به معنای بسته شدن است. دل بستن انسان به یک چیز، به دو صورت است؛ ممکن است مبنای‏ اعتقادِ انسان و دل بستنِ انسان، مبنای انعقاد روح انسان، همان «تفکر» باشد؛ در این صورت عقیده‌اش بر مبنای تفکر خواهد بود. و در صورت دوم گاهی انسان به چیزی‏ اعتقاد پیدا می‏کند و این اعتقاد بیشتر کار «دل» است، کار «احساسات» است‏، نه کار «عقل». در صورتی که انسان به یک چیز دلبستگی بسیار شدید پیدا می‏کند، روحش به او منعقد و بسته می‏شود. حال آیا تفکر آزادِ این آدم، او را به این عقیده و دلبستگی رسانده است یا علت‏ دیگری مثلاً تقلید از پدر و مادر یا تأثر از محیط و حتی علائق شخصی و یا منافع فردی و شخصی؟گاهی عقیده‌ای به بشر تحمیل می‏شود، از هر راهی؛ ولو از راه تقلیدِ آباء و اجداد؛ و بعد انسان به‏ آن عقیده خو می‏گیرد و آن عقیده بدون آنکه با قوه تفکر او کوچکترین ارتباطی داشته باشد، در روح او مستقر می‏گردد. اولین خاصیت و اثر اینگونه عقاید این است که جلوی تفکر آزاد انسان را می‌گیرد و او را اسیر می‌کند. عقیده به این معنا نه تنها راهگشا نیست، که به عکس نوعی‏ انعقاد اندیشه به حساب می‌آید؛ یعنی فکر انسان در چنین حالتی، به عوض اینکه باز و فعال باشد، بسته و منعقد شده است؛ و در اینجاست که آن قوه مقدس تفکر، به دلیل این انعقاد و وابستگی، در درون انسان اسیر و زندانی می‌شود. آزادی عقیده در معنای اخیر زیانبارترین‏ اثرات را برای فرد و جامعه به دنبال دارد. با مشخص شدن معنای آزادیِ عقیده در می‌یابیم که مقوله آزادی حجاب اگرچه مسئله‌ای فردی و خصوصی است وانسان در انتخاب آن آزاد است اما از آنجایی که تاثیرات برهنگی و به دنبال آن بی‌بندباری، گسترش فساد جنسی، بی‌عفتی، هتک حرمت و حیا درجامعه را نمی‌توان انکار کرد، اسلام با نظریه آزادی حجاب در این معنا به طور قطع مخالفت خود را اعلام کرده است چرا که جامعه اسلامی در صدد فراهم کردن فضای عمومی برای هدایت جمعی انسانها و حفظ کرامت و عزت و کمک به رشد و تعالی خانواده است و ازادی برهنگی با این امر منافات دارد، بنابراین جامعه اسلامی اجازه ازادی حجاب را به انسان در عرصه خصوصی خود صادر کرده است نه در عرصه عمومی؛ در حالی‌که با اجرای این طرح توسط تمدن غرب، نه‌ تنها شاهد «تعالیِ زن» و «تحکیم خانواده» و استحکام بنیان جامعه» نیستیم، بلکه روز به روز شاهد جلوه و عشوه گری زنان به عنوان «ابزارِ» زیبایی و دلبری، «فروپاشی» و تنزل جایگاه خانواده ، از هم گسیختگی «فضای خانوادگی»، «افزایش آمار طلاق»، «افزایش فرزندان بی‌هویت و نامشروع»، «رسمیت یافتن ازدواج همجنس‌بازان»، رواج بی‌حد و حصر «ازدواج با سگ» و...، هستیم که این آمار هرگز نمی‌تواند با آزادی انسان قابل جمع باشد. 📝 ادامه دارد... ✍ زینب هاشم‌زاده @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی