eitaa logo
نوشته‌های انقلابی
1.4هزار دنبال‌کننده
329 عکس
102 ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖قدرِ پروانگیِ تو دخترم! لحظه‌ای به من گوش‌کن. آری! می‌دانم‌ مدتی است که بندِدل، در گِرو پروانگیِ در مَرزهایِ بی‌مَرز داده‌ای و افکارت در این بی‌مرزیِ پرخار، اسیرِ دلقکانِ‌مستِ بی‌پرواست؛ اما اندکی بامن باش و بگو‌؛ در این بی مرزیِ پرخطر، امنیت را انتخاب می‌کنی یا رهاییِ بی‌اَمنی را، در این هیاهوی مستانه، آرامش و سکون را می‌پسندی یا دغدغه و دلهره را، زیبا ماندن را برمی‌گزینی یا زیبا نمودن را، حیا را دوست‌داری یا بی‌پردگی را، عفت را می‌پذیری یا بی‌حرمتی را، آری! نور چشمم! خوب ‌می‌دانم که سالیانی‌ است گرگانی در لباسِ میش؛ دشمنانی در ردایِ‌ دوست و متجاوزانی طَماع، در پوششِ مشاورانِ دلسوز، در خلوت و جَلوت، چشم و گوش‌ِتو را از رنگهای بی‌رنگی پر‌کرده و در گوشِ جانت نجوای پرواز می‌خوانند، پرواز درحبابی که با تلنگری از هم می‌پاشد. اما ای‌ کاش با چشم‌ِدل می‌‌نگریستی چهرهٔ این شیاطینِ فرشته‌رو را، تا بدانی همانها که تو را به خود‌نمایی و خودفریبی ترغیب ‌می‌کنند؛ آنچنان در کار ِخود مانده‌اند که حتی از عَرضهٔ خود به مَحارِمشان هم بی‌نصیب مانده‌اند؛ چراکه دیگر نه حُرمتی‌ مانده، نه قِداستی، نه عفتی و نه لطافتی. آری! وقتی نِقاب این عروسکانِ پلید باطن را کناربزنی، بویِ تعفنِ گندابشان تمام عالم را پُر‌ خواهد کرد؛ و اینک آنها که هیچ ندارند برای از دست ‌دادن، پس به قِداستِ حَریمِ پیلهٔ ابریشمیِ حیایِ تو، زخمِ کین می‌زنند، تا به‌ بهانهٔ پروانگی تو را پَر دهند تا بیکرانِ ظلمت و سیاهی. اما نوردیده! بدان اگر پروانه‌ای باید در پیلهٔ حیا و نجابت بمانی، تا زمان پرواز فرا رسد؛ که اگر پیله‌ات را بِدَرَند، نه‌تنها هیچ‌گاه رنگ ِ‌آسمان را نخواهی‌ دید؛ بلکه بالهایت فدای این بی‌پرواییِ هَوَس خواهد ‌شد و آنجاست که در قفس شیشه‌ایِ مُلَوَن، اسیر شکارچی ِ‌حریص خواهی‌ شد و این، آغازِ «مُردِگیِ پروانه» است؛ چراکه هم‌ او که در رَثایِ زیباییِ بالهایت ترانه‌ها می‌سرود، اکنون اسیرِ شهوتِ بالهای رنگارنگِ کاغذیِ دیگریست و پَروبال مخمل‌گونِ تو را به دستِ باد سپرده و... و سهم تو از این پرده‌دری، عمری حسرتِ پرواز خواهد شد؛ چراکه آسمان را به «بها» می‌دهند نه به «بهانه» و آن‌کس که بهای ِ‌آسمانی‌ شدن را داد، تا اَبَد در حَریمش جاودانه خواهد ماند. آری! نازنین دخترم، قَدرِ تو اما پروانه شدن در حریمِ قدسِ ملکوتی است؛ آنجا که ملائک سَر‌به سجده فرود آورند به «مقامِ خلیفه اللهی‌ تو»... ✍ آمنه عسکری منفرد @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 دوگانه «کار و تفریح» در فرهنگ متجدد 📌. در عصر تجدد خواسته بشرِ مدرن ایجاد بهشتِ زمینی است که خود او تصمیم به ساخت آن گرفته؛ انسان متجددی که تنها صورتی از اندیشه را صادق می‌داند که از روش علمی و حسی به دست آمده باشد، در جایی به بن‌بست فکری می‌رسد چرا که علم تجربی همه جا نمی‌تواند پاسخگو باشد؛ کسی که مبانی فکری‌اش به درستی پایه‌‌ریزی نشده باشد، نخواهد توانست به سوالاتش پاسخی عقلانی و منطقی بدهد در نتیجه راهی ندارد جز اینکه آن‌ها را به فراموشی بسپارد، لذا در این میان آنچه که اهمیت و ارزش پیدا می‌کند همان است که به فراموشی منجر شود. از اینجاست که تفریح در فرهنگ متجدد اصالت پیدا می‌کند؛ در فرهنگ متجدد غرب، اصالت در «لذت» و لذت در «تفریح» خلاصه می‌شود از این رو هرچیز که مانع ارضای حس لذت‌گراییِ انسان یا سدی برای تفریحاتش شود منجر به نارضایتی، اعتراض شدید، آشفتگی خاطر و پریشان‌حالی او خواهد شد. از آنجایی که انسان طبیعتا برای ادامه زندگی و تلاش در جهت رشد و رفاه مادی و معنوی احتیاج به یک منبع غنی و تمام ناشدنی برای دست یابی به لذت واقعی دارد، درصورتی که لذت را در امور فانی و بی ارزش جست‌وجو کند سرنوشتی تیره و تار در انتظارش خواهد بود. از این جهت ماهیتِ فرهنگ کار و تفریح از دیدگاه اسلام و غرب تفاوت‌هایی اساسی دارد که به دو نوع سبک زندگی منجر می‌شود. در ادامه به تبیین فرهنگ اسلامی برای رفع دوگانه کار/ تفریح می‌پردازیم. [۱]. بندگی، عبادت خداوند و تقرب به او اصلی‌ترین مفاهیم مورد تاکید است که در مقام تبیینِ ارزش و اهمیت کار در آیات، روایات و سیره معصومین مشاهده می‌شود. اسلام برای کار و کارگر ارزش بسیار والایی نهاده است به طوری که از نظر پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌واله)، منزلت کارگران در ردیف انبیاست. از مهم‌ترین راه‌های سعادت، کمال و ورود به بهشت برین را کسب و کار حلال معرفی می‌کند. قرآن کریم کار کردن را با ارزش می‌داند و می‌فرماید:«وان لیس للانسان الا ما سعی. وان سعیه سوف یری. ثم یجزاه الجزاء الاوفی.»(نیست برای انسان، مگر بازتاب عمل و واکنش کارش و قطعا او پاداش عملش را به‌طور کامل دریافت خواهد کرد. نجم/۴۰ و۴۱). نگاه قدسی و عبادی به کار، انگیزه کار کردن را در انسان تقویت می‌کند و مرتبه معنوی و اجتماعی او را بالا می‌برد. در همین ارتباط، در قرآن کریم می‌خوانیم:«ومن یاته مومنا قد عمل الصالحات فاولئک لهم الدرجات العلی.»(درجات و مقامات عالی، ویژه مؤمنانی است که تلاش‌های عملی مثبت و سازنده دارند. طه/۷۵). همچنین در سخنی زیبا از امام صادق(علیه‌السلام) آمده است: سه چیز از اسباب سعادت است. یکی از آن‌ها این است که انسان برای بهبود زندگی و کسب و معیشت خود، صبحگاهان از خانه بیرون رود و شبانگاهان برگردد. اگر در جامعه‌ای بر اساس آموزه های دینی عمل شود و کار ارزش یابد و به عنوان مایه رستگاری و وسیله تقرب به پروردگار به آن نگریسته شود، فرهنگ کار تقویت خواهد شد و البته برآیند چنین اندیشه‌ای؛ ابتکار، خلاقیت و رشد و توسعه به معنای عام خواهد بود. [۲]. تفریح در اسلام به معنای تجدید قوا و کسب آمادگی و رسیدن به انگیزه و روحیه بیشتر برای کار و تلاش و فعالیت است بنابراین از برنامه‌ای هدفمند برخوردار است. در واقع تفریح متشکل از مجموعه فعالیت‌هایی است تا فراهم‌کننده زمینه مناسبی باشد برای اینکه انسان در سایه آن بتواند سرعت خود را در مسیر تلاش برای کسب روزی حلال و عبادت خداوند بیشتر کرده و طریق رشد شخصیتیِ فردی و اجتماعی و کمال را آسان کند؛ با این حساب استفاده از خوشی های دنیا باید مقدمه ای باشد برای ایفای مسئولیت‌های انسان در قبال خداوند و مردم و هر امری که آدمی را از این رسالت مهم و رسیدن به سعادت حقیقی باز دارد نامطلوب و مردود است. تفاوت تفریح و لذت مادی در اسلام و فرهنگ مادی گرای غرب دقیقا از همین‌جا آغاز می‌شود؛ فلسفه تفریح و لذت غربی، از اساس بر ایجاد «غفلت» در مورد «واقعیت‌ها» و‌ «حقایق» زندگی بنا شده است. غفلت و فراموشی موقتی افراد از مشکلات متعدد و آزار دهنده زندگی، غفلت و رها کردن و اعتنا نکردن به مسائل سیاسی، اجتماعی، انقیاد و مطیع بودن در مقابل جنایات «سردمداران» و «استعمارهای» آشکار و پنهان، فلسفه تفریح غرب را تشکیل می‌دهد. بنابر این شاخصه اصلی تفریح و لذت و شادی در اسلام، اصالت نیافتن لذت‌جویی و ‌پیراسته بودن از عنصر غفلت است. 📝 ادامه دارد... ✍ زینب هاشم‌زاده @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
📝 در ادامه... [۳]. مومن زیرک است و همواره به رغم تفریح و استفاده از مواهب دنیایی و در عین نشاط، به فکر دیگران نیز هست و برای روزی خانواده خود تلاش می‌کند و با اشتیاق به داد محرومان می‌رسد. با این تعریف بدون هیچ‌گونه تناقضی لزوم همبستگی و عدم تفکیک بین کار و تفریح ثابت می‌شود؛ تفریح نه تنها با کار هیچ گونه منافاتی ندارد، بلکه اگر طبق‌ موازین و قواعد شرعی و اصول بیان شده توسط اسلام تعیین شود، خود می‌تواند عبادت محسوب شود‌. بنابراین تفریحی که باعث «خفت عقل» و «غفلت قلب» شود یا هدفی جز پر کردن وقت و تضیع آن نداشته باشد یا باعث آزار جسمانی و ‌روحانی خود شخص و دیگران بشود در اسلام نه تنها پذیرفته نیست؛ بلکه شرعا حرام می‌باشد. هر انسانی متناسب با مقدار درک و شناخت عظمت خالق، هدف خلقت و بهره‌مندی از تقوا و تزکیه نفس، نوعی از تفریح را برای خود بر می‌گزیند. در روایتی از امیرالمومنین (علیه‌السلام) فکر کردن، مصداق تفریح مومن برشمرده می‌شود؛ گویی تفکر و حکمت در آیات الهی و‌ معارف رحمانی آن‌قدر برای فرد متقی نشاط آور است که بالاترین لذت را از تفکر می‌برد:«الفکر نزهه المتقین. فکرکردن تفریح متقین است.»(عیون الحکم و المواعظ، حکمت۲۴۳). [۴]. یک وجه از وجوه اومانیسم که زمینه شکل‌گیری تفکر انسان متجدد را فراهم کرده است، مصرف‌زدگی است؛ در مسیر مصرف‌زدگی آدم‌هایی به وجود می‌آیند که فقط زنده‌اند و کار می‌کنند و خانه آ‌ن‌ها در حکم خوابگاه است نه محل زندگی‌. با شکل‌گیری سبک زندگی مصرف زده قهرا تعریف کار و هم تفریح عوض خواهد شد؛ کار تبدیل به امری ضد ارزش می‌شود؛ شری ناگریز می‌شود یعنی انسان مجبور به کار کردن است؛ در اینجا دیگر کار در خدمت انسان نیست بلکه انسان در خدمت کار است چرا که در غیر این صورت تحت چرخ‌های اقتصاد سرمایه‌داری له خواهد شد؛ او‌ مجبور است خود را به دست سرمایه‌داری بسپارد تا پول دربیاورد برای اینکه زندگی کند، در مقابل، فراغت و تفریح و تفنن ارزشی مطلق پیدا می‌کند. در تفکر مادی‌گرا، مردم کار می‌کنند تا در آن دو روز تعطیل زندگی کنند اما در اسلام کار بخشی از زندگی است و «فی نفسه» عبادت محسوب می‌شود. لازم به ذکر می‌باشد که «نیهیلیست‌ها» معتقدند حقایق فی‌نفسه‌ای وجود ندارد که نورش به انسان بتابد و انسان تشخیص بدهد کدام حق است و کدام باطل، بلکه انسان‌ها دور هم جمع می‌شوند و خودشان تعیین می‌کنند چه چیز زشت است و چه چیز زیبا؛ مرجعی وجود ندارد که بتوان به آن اعتماد کرد، مرجع همان نفس خودبنیانِ انسان است. در روایت معروفی از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) آمده است:«اَلْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ.»(عبادت ده جزء دارد، که نُه جزء آن، طلب روزى حلال است.بحارالأنوار، ج ۱۰۳، ص ۹، ح ۳۷). ✍ زینب هاشم‌زاده @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 تقدم اقتصاد یا معنویت؟! [۱]. از منظر رهبر انقلاب، «معنویت» به معنی برجسته کردن ارزش‌های معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکل، ایمان در خود و جامعه است و «اخلاق» به معنی رعایت فضیلت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راست‌گویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به ‌نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. البته اخلاق و معنویت با فرمان به دست نمی‌آید، بلکه محتاجِ جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد بدون همراهی ِحکومت‌ها توفیق چندانی نخواهد یافت. از آن رو بر حکومت‌هاست که خودشان عامل به منش و رفتار اخلاقی و معنوی باشند و زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در این‌باره میدان دهند و کمک برسانند. [۲]. «اقتصاد قوی»، به‌معنای نقطه قوت و عامل مهم سلطه ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و «اقتصاد ضعیف»، نقطه ضعف و زمینه‌ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. نتیجتا فقر و غنا در مادیات و معنویاتِ بشر اثر می‌گذارد. [۳]. از این بیانات به رابطه مستقیمی که بین «اقتصاد و معنویت» در بین آحادِ مردم وجود دارد را نمی‌توان انکار کرد باوجود این‌که از منظر رهبر انقلاب، هدف جامعه اسلامی مسائل اقتصادی نیست اما بالغ ‌بر ۱۰-۱۵ سال است که ایشان شعارهای سال را موضوعاتِ اقتصادی قرار می‌دهند. این تناقض نیست؛ این بصیرت است، این دشمن‌شناسی است، این آگاهی و روشن‌ضمیری است. [۴]. این طرح و بیانات ایشان به طور قطع تأسی یافته و وام‌گرفته از نصّ آیات و روایات است. پروردگاری که در جهت رسیدن انسان‌ها به جایگاه مطلوب خودشان در بستر جامعه سالم نگاه ویژه خود را به دنیا و امور دنیوی فرو نکاستند و دین را تنها به امور اخروی و فردی تقلیل ندادند؛ دینی که انسان‌ها را به رعایت اعتدال فرامی‌خواند و سعادت و بهروزی را در جمع بین بهره‌مندی از مواهب دنیا و اخری به تصویر می‌کشد. [۵]. پیامبری که رهبانیت و زیاده‌روی در شهوات را به یک نسبت محکوم می‌دانست. مسلمانانی که می‌خواستند همه وقت خود را به نماز و روزه سپری کنند و به کارهای زندگی بی‌اعتنا باشند، می‌فرمود: بدن شما و زن و فرزند و یارانتان همگی بر شما حقوقی دارند و می‌باید آن‌ها را رعایت کنید( قشیری، ابوالقاسم، صحیح مسلم ج۳،ص ۱۶۳). [۶]. اولین نکته‌ای که می‌توان از بیانات رهبر انقلاب به آن دست یازید در لوای ارتباط اقتصاد(دنیا) و معنویت(آخرت) می‌توان به پیوند بین دنیا و آخرت یا دین و سیاست و به تعبیرصحیحتر به اهمیتِ دنیا و ارزشمندی آن و نحوه بهره‌برداری از آن جهت آخرت لذت‌بخش‌تر پی‌برد. [۷]. از منظری دیگر با وجود این‌که اخلاق و معنویت در اولویت هستند اما نمی‌توان از نیازهای اولیه مادی گرایانه‌ی آحاد مردم هم چشم پوشید. مردم تا نیازهای اولیه زندگی‌شان مثل خوراک و پوشاک و مسکن تامین نباشد؛ رمقی برای تفکر و اندیشه ورزیدن و اخلاق‌مدار بودن پیدا نمی‌کنند؛ اینجاست که چنانچه زمینه مهیا نباشد، جبهه استکبار و فضای ولنگار و غیر توحیدی رسانه، مجال هجمه و شستشوی مغزی را خوب یافته و درصدد استحاله ذهن و روح جوانان برمی‌آیند. [۸]. شایان ذکر است که این راهکار غالبا برای عموم مردم است نه خصوص آن‌ها، نه اولیا الله، نه کسانی که شهید گونه زیست می‌کند، نه صلحا و متقیان چه‌بسا آنان آن وارستگان مقرب الهی باوجود قلّت معاش و خوراک و فقر و بیماری و هر آن‌چیزی که صبغه مادی بر تن دارد، مؤمنانه می‌زیند و خدا را شاکرند و همین فقر را به تأسی از پیامبر افتخار خود می‌دانند و در جهت تزکیه نفس و تهذیب از آن بهره‌برداری می‌کنند. به همین جهت رهبر انقلاب فرمودند: معنویت و اخلاق جهت‌دهنده همه حرکت‌ها و فعالیت‌های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است، بودن آن‌ها محیط زندگی را حتی با کمبودهای مادی بهشت می‌سازد و نبودن آن حتی با برخورداری مادی جهنم می‌آفریند. [۹]. بنابراین اقتصاد هدف جامعه اسلامی نیست و در رتبه بعدی از اهمیت قرار دارد ؛ بلکه هدف اولیه اخلاق و معنویت می‌باشد. از این رو مطرح کردن شعارهای اقتصادی از جانب رهبر انقلاب نشان از همه‌جانبه بودن و افق گسترده ایشان دارد. از این رو دنیا و مواهب مادی آن را نمی توان نادیده انگاشت و مبرهن است ایشان به همه آحاد مردم با هر اعتقاد و رویکردی توجه داشتند و عدالت اجتماعی را مطمح نظر قرار دادند؛ به جوانان و تعهد و تخصص آنان امیدوار بودند و از نیروی انسانی جوان در جهت اقتصاد مقاومتی بهره بردند. ۱۰- در صورتی که اقتصاد مقاومتی به عنوان نظریه قابل قبول در اجتماع مطرح شود آن‌گاه خوداتکایی و خودباوری، اعتماد به نفس، عدم وابسته به بيگانه، احساس قدرت، نشاط، افزایش ایمان، باور به ما می توانیم و کمک به رشد علم و فناوری و مهارت و تخصص و... را شاهد خواهیم بود. ✍ اکرم اقدسی @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
نقل شده است که علامه امینی فرمودند: شب و روز و ، برای سلامتی امام زمان عج‌الله‌تعالی صدقه دهید، چون قلب حضرت، اندوهناک جد غریب‌شان، حضرت سیدالشهداء است. ◾️ لطفاً صدقات خود را به شماره کارت زیر واریز نمایید: 💳 6273817010167124 ◾️پس از واریز حتماً رسید را به آیدی @mostafavi_h ارسال نمایید. @sh_qasemsoleimani قرارگاه‌جهادی‌شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی (وابسته‌به‌مجموعه‌تبیین منظومه‌فکری رهبری)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖احتمال تکرار عاشورایی دیگر [۱]. در سال دهم هجرت طبق نصِّ صریح وصیت اباعبدالله الحسین علت قیام حضرت، احیاء فریضۂ فراموش‌شدۂ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بود. چنانچه این وَقَعه اتفاق نمی‌افتاد، اکنون رسمی از اسلام که نه اسمی هم از آن نبود. [۲]. به روایت دیگر عدم ظهور و رخداد این وَقَعه به‌معنای تأیید حکومت وقت بود؛ چراکه تمامِ باطل در مقابل تمام حق ایستاده بود. پس می‌بایست تجسم تمام عیار حق و حق باوران در برابر تجسم و نگرش باطل و کافرمآبان تجلی می‌کرد. [۳]. این تجلی در جغرافیایی بنام «کربلا» متجلی شد. «کربلا» فی‌نفسه ارزشمند نبود، بلکه به واسطه قیام اباعبدالله و جاری شدن خون پارۂ تن پیامبر و یاران باوفایش ارج و منزلت یافت و دری از درهای بهشت را به خود اختصاص داد. به فرمودۂ شهید مطهری:«عامل امربه‌ معروف و نهی‌ از منکر ارزش نهضت حسینی را بالا و بالاتر برد و متعاقباً نهضت حسینی ارزش امر به‌ معروف و نهی‌ از منکر را بالا برد.»(حماسه حسینی، ج ۱، ص ۲۴۶) در واقع ارزش والای این فریضه در مقام ثبوت، به مقام اثبات هم رسید. [۴]. اکنون ۱۴۰۰ سال می‌گذرد؛ تاریخ فرازونشیب‌های فراوانی را به خود دیده‌ است: جنگ‌طلبی‌ها، حق کشی‌ها، بی‌عدالتی‌ها، ظلم‌ها و غیره. دوباره این فریضه کم‌رنگ و چه‌بسا به تعبیر رهبر انقلاب فراموش شده‌ است.‌ پس واجب است دوباره احیا شود. توسط چه کسی؟ چه کسانی؟ امام معصومِ غایب؟ ولی‌فقیه زمان؟ ۷۲ تن یا آحاد مردم؟ [۵]. چنانچه دست روی دست بگذاریم و پشت امام و ولیِّ جامعه را خالی کنیم و منتظر باشیم تنها آنان به وظیفه خویش عمل نمایند، بلاشک با استمرار این روال یک عاشورای دیگر در جغرافیای دیگری رقم خواهد خورد. [۶]. پس برای پرهیز از آن وَقَعۂ دهشتناک، وظیفه آحاد مردم است که با کسب آگاهی، بصیرت و قدرت درصدد احیای این واجب برآیند و نه‌ تنها خویش، بلکه سایرین را به فراگیری این عمل، تشویق و ترغیب نمایند. [۷]. به تعبیری دیگر «کل یوماً عاشورا و کل ارض کربلا» را این‌گونه می‌توان تفسیر کرد که هر روزه باید گویی فلسفه قیام اباعبدالله که همان امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر است اقامه شود که اگر نشود عاشورای دهه‌ی ۶۰ هجری با همان مختصات تکرار خواهد شد؛ فرقی نمی‌کند در کجا کربلا! ایران! بیت‌الله‌الحرام! و هر جای دیگر. [۸]. چنانچه نیک بنگریم امروز نیز ندای «هل من ناصر ینصرنیِ» حضرت در گوش تاریخ طنین‌انداز است. نصرت دادن حضرت چگونه است؟ جز با قیام این فریضه؟ جز با حمایت و صیانت از دین و احکام الهی؟ جز با بی تفاوت نبودن از گناهان و دلسوزی برای گنهکاران؟ [۹]. متاسفانه امروز در سال ۱۴۰۱ ه‌. ش و ۱۴۴۴ ه. ق در جامعه ایران و زیر پرچم جمهوری اسلامی شاهد رؤیت قانون‌شکنی، هنجارشکنی و منکرات ریز و درشت و پنهان و آشکار هستیم. پنهان را بنده می‌داند و خدا اما آشکار است که ما را ناگزیر به ورود در عرصه‌های اجتماعی با سِلاحِ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کند. [۱۰]. از طرفی جای خرسندی است که با عنایت الهی و همتِ اندک مسئولان و مردم دغدغه‌مند اکنون نسیم احیای این فریضه شروع به وزیدن گرفته‌است و امید است با درک و ارج‌نهادن همه مسئولان و آحاد مردم به این فریضه بیش‌از پیش شاهد پررنگ شدن اجرای آن تا تحقق تمدن نوین اسلامی و تجلی آیه ۱۱ سوره مبارکه رعد باشیم. ✍ اکرم اقدسی @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 یا حسین 📌. «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا». ای مسلمان هر روزِ زندگیِ تو، جنگ میان حق و باطل است. هر روز، حق و باطل مقابل هم صف‌آرایی می‌کنند و تو باید انتخاب کنی که می‌خواهی در لشکر حسین باشی و یا در لشکر یزیدیان... 📌. حواست به انتخاب‌های هر روز باشد که مبادا از صف حسین جدا شوی؛ که جدا شدن همانا و سقوط به اسفل السافلین همان...؛ البته که هرجا اشتباه کردی و خودت را دور از حسین نگاه داشتی، مأیوس نشو که حسین خود برای زُهیر پیغام می‌فرستد و دست او را از میانه جهنم می‌گیرد. یادت نرود ارباب حسین، حُرّ را نیز در نزد خود و در اعلی علّیین جای داد... 📌. ای مسلمان! حواست به انتخاب‌هایت باشد که مبادا شبیه حرمله شوی... شبیه شمر... شبیه خولی... و شبیه جاماندگان از سپاه حسین که در بزنگاه زندگی‌شان، تاخیر کردند... تاخیر کردند و پشت فرستاده امام زمان‌شان را خالی کردند... و نفهمیدند فرستاده امام حسین، یعنی خود حسین... 📌. امان از مظلومیت مسلم... مسلم را تنها گذاشتند با این بهانه که او معصوم نیست و ممکن است خطا کند... او که حسین نیست... اگر حسین باشد ما جانمان را فدایش می‌کنیم؛ ولی او که حسین نیست!... غافل از این‌که حمایت از او یعنی حمایت از حسین... و دوری از او یعنی جاماندن از سپاه حسین... 📌. ای مسلمان! حواست باشد که فرستاده امام زمانِ خود را تنها نگذاری...که اگر امروز به کمک مسلم زمانت شتافتی، فردا در جبهه صاحب الزمان خواهی بود... حواسمان به انتخاب‌هایمان باشد... ✍ سیده فائزه جعفری @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 فرهنگ ارتجاعی [۱]. امام خمینی می‌فرمایند: «غرب‌زدگی، بدتر از زلزله‌زدگی است... من از همه می‌خواهم، من التماس می‌کنم به ملت ایران، من دست ملت ایران را می‌بوسم، اسلام را می‌خواهند بِبَرند».(صحیفه امام خمینی جلد۸ صفحه ۱۷۶). خاصیت تمدن و فرهنگ غربی چیست که حضرت امام اینگونه التماس کرده، بوسه بر دستان ملت می‌زنند و هشدار می‌دهند؟ شیوه و روش غربزدگان در زندگی چیست که موجب زدودن یا تحریف اسلام میشود؟ اساسا فرهنگ غربی، ماده‌گرا و منفعت‌طلب است و اعتقادی به آخرت ندارد و ضد معنویت و امر الهی و قدسی است. پس امر عقلایی او متوجه به هدف مادی است یعنی از عقلانیتی استفاده می کند که او را به سوی اهداف دنیایی هدایت کرده و انسان را به سوی خود و حیات پست دنیوی می‌خواند. [۲]. غرب، در زمینه‌های مختلف، نسبت به منافع فردی و سیستمی خود متعهد است، نه به پروردگار جهانیان و یا مردم دنیا، حتی مردم تحت سلطۂ خود را به خاطر سود بیشتر‌ در مهلکه‌های عظیم می‌اندازد و دچار مصیبت‌های بسیار می‌نماید. مانند کشتار انسان‌های بی‌گناهِ ده‌ها میلیونی در جنگ جهانی اول و دوم، جنگ‌های علیه ویتنام و منطقه بالکان و افغانستان، جنگ عراق علیه ایران و ده‌ها خون‌ریزی‌ِ دیگر که فقط و فقط به دلیل خدا انگاری انسان که همان فرهنگ تهاجمِ غربی است به وجود آمده و هم‌چنان ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین باید و حتما تمدن غرب یا همان فرهنگِ ارتجاعی که فارغ از معنویت و فضلیت است را از بدنه‌ی نظام اسلامی دور کرد، چون هیچ تطابقی با اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی ندارد؛ زیرا جامعۂ آرمانی اسلام سراسر ندای حیات طیبه را سر می‌دهد و نظام اسلامی در راه رساندن انسان به هدف نهایی، که همان عبودیت و بندگی خدای متعال است تلاش می‌کند. پس اگر جامعه‌ی اسلامی بخواهد به حیات طیبه برسد، باید خود را از اهداف پوچ و باطل و رذائل اخلاقی مُبرا کند، و این مُیسر نیست جز با دور شدن از تفکر و فرهنگ غربی که سرچشمه‌ی همه‌ی بدی‌ها و رذالت‌ها است، به ویژه غرب‌زدگان و مرتجعان که به تبعیت از این فرهنگ، داعیه آزادی، رفاه و زندگی سعادتمندانه بدون معنویت را دارند که متاسفانه این نوع نگاه به جهان هستی و روش زندگی آن‌ها، به نابودی و نیستی ختم می‌شود. [۳]. همانطور که حضرت امام نهیب می‌زنند، مقام معظم رهبری نیز در توصیه‌های خود می‌فرمایند:«نگذارید رگه‌های ارتجاع، نفوذ کنند و جاگیر شوند... مرتجع کسی است که تابع سبک سیاست و زندگی غربی است».(۱۴خرداد۱۴۰۱) بنابراین اگر بر ملتی و مسئولین کشوری معنویت، دین و فضائل اخلاقی غالب باشد، صدق، نورانیت و فلاح در جامعه حاکم خواهد شد و انسان‌ها در مسیر هدایت و رشد قرار خواهند گرفت؛ اما اگر بر مردم و هیئت حاکمه نظامی؛ حرص، خشونت، دنیا طلبی و شهوات غالب شود حرکت اجتماعی آن جامعه، بر مدار ظلمت و ارتجاع پیش می‌رود، این نوع زندگی اگر هم دارای رفاه و زرق و برق باشد در نهایت، در بهترین حالت ثمر و رشدی نخواهد داشت. چه بسا همان‌طور که از روند زندگی به سبک فرهنگ غربی هم در کشورهای اروپایی و آمریکا و هم کشورهایی که تبعیت از آنان دیده می‌شود، روز به روز فجایع سنگینی را به نام آزادی در بُروز شهوات و حرص و طمع می‌بینیم. [۴]. به همین دلیل این فرهنگ و مروجان آن، اسلام را برنمی‌تابند و همیشه بر علیه اسلام ناب و انقلابی توطئه و دشمنی می‌کند. دشمنان قسم خورده‌ی اسلام انقلابی، با هویت زدایی و برگرداندن مردم به قبل از انقلاب، می‌خواهند همان بساط عقب ماندگی در کشور را پهن نموده تا بتوانند از هست و نیست ما بهره برده و به کام خویش بریزند. غافل از این‌که اسلام انقلابی هر روز توانمندتر از قبل، در این چهل وسه سال با این پروژه مبارزه کرده و خود، الگویی برای مبارزه با فرهنگ ارتجاعی غرب در منطقه و بلکه در جهان شده‌ است. این ضلالت، ظلمت، آفت و بلای بزرگ سبکِ زندگیِ غربی در جامعه و احساس حقارت، خاکساری و ذلت غرب‌زدگان در پیشگاه تمدن مادی غرب است که امامین انقلاب، همه‌ی ملت ایران را از غرب‌زدگان و نفوذ آنان در کشور برحذر می‌دارند. امید است با به‌ کار بستن دستورات الهی و تبعیت از فرامین رهبران عزیز انقلاب بتوانیم از چنگال این ستمگران و مفسده‌جویان و شیاطین انسی هم خود و هم مستضعفان عالم را نجات داده و گام‌های استوارتر و پرشتاب‌تری را به سوی تمدن اسلامی برداریم. امام خامنه‌ای: «هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن. امامِ بزرگوارِ ما همچنان ناشناخته است.»(۱۴خرداد۱۴۰۱) ✍ کبرا خالقی @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 نقشِ محوری زنان در استحکام بنیان جامعه [۱]. با نگاهی در سیرِ تاریخی به نقش‌آفرینی زنان در عرصه اجتماع در می‌یابیم، سه نوع جایگاه و منزلت اجتماعی در مورد زنان وجود داشته است؛ بیش از نیم قرن پیش، اغلب زنان محدود به محیط خانه بوده و نه تنها اجازه هیچگونه دخالت در امور اجتماعی را نداشتند، بلکه فضا به گونه‌ای این انگاره را در ذهن‌ها تقویت کرده بود که حتی آن‌ها توان و ظرفیت دخالت در امور اجتماعی و نقش‌آفرینی در صحنه بیرون از خانه را ندارند به طوری که فقط برای فعالیت در خانه و همسرداری آفریده شده‌اند، شایان ذکر است که جایگاه همسرداری و خانه‌داری در آن زمان نه تنها به مثابه منزلتی که امروزه اسلام به آن بها می‌دهد نمی‌باشد، بلکه زنان را بسان «شئی» می‌دانستند که باید در خانه در خدمت شوهر و در جهت رفع نیازهای او باشد بدون داشتن هیچ حق و حقوقی؛ از طرفی چون مورد دسترس، تمتع و بهره‌گیریِ دیگران به جز همسر خود نبوده، از این جهت «ارزشمند» به حساب می‌آمد. بنابر این جایگاه زنان به جایگاهی فراتر از یک «شیءِ ارزشمند» نمی‌رسید. اما با گذشت زمان شاهد یک دگرگونی در جایگاه زنان می‌باشیم، زن از «شیء بودن» خارج شده و تبدیل به «شخصی» می‌شود که دیگر محدود به محیط خانه نیست؛ اجازه فعالیت در عرصه اجتماع را دارد، می‌تواند آزادانه تصمیم بگیرد، توان تحلیل دارد و‌ حتی در عرصه سیاست می‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد، اما یک اشکال اساسی که به وجود آمد و در صدد تخریب او برآمد، این بودکه فعالیت‌های او برای نقش‌آفرینی در اجتماع به رسمیت شناخته شد یعنی به ذهنِ خلاقانه و مبتکرانه زن احترام گذاشته شد و جایگاه او از «شیء» به «شخص» ارتقاء یافت، بدون آن‌که مبانی و معرفتی برای «حرمت»، «عفت» و «شخصیت» او تعریف شود، بدون آنکه «ماهیت» و «باطن» او مورد توجه قرارگیرد. سر انجام هر ذهن مریض و چشم هرزه‌ای می‌توانست او را نشانه بگیرد و به سرعت به او دسترسی پیدا کند، بنابر این «هویت» و «ماهیتِ» زن مضمحل شده و بی‌پناه در معرض نگاه‌های هوس‌آلود و زننده رها شد. لذا زن نمی‌توانست جایگاهی فراتر از یک «شخصِ بی‌ارزش» داشته باشد. سومین دیدگاه که جایگاه زنان را از «شیءِ با ارزش» یا «شخصِ بی‌ارزش» بسیار فراتر می‌داند و جایگاه او را تا «شخصِ باارزش» ارتقاء می‌دهد اسلام است، جایگاه زن در اجتماع از دیدگاه اسلام به گونه ایست که با خانه‌داری، همسرداری ومادری نقش «غیرمستقیم» از طریق «تربیت» و «پرورش نیرویِ انسانیِ تراز»، ایفا می‌کند و هم با فعالیت اجتماعی در بیرون از خانه به طور «مستقیم» اثرگزاری دارد و با حفظ «کرامت»، «عزت» و «حرمت» زن، همزمان با «انسان‌سازی» و «جامعه‌سازی»، خود نیز به تعالی می‌رسد لذا بی‌جهت نیست که پیامبرگرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است:«بهشت زیر پای مادران است.». [۲]. آن چیز که بیانگر جایگاه رفیع زن و «اصالت» و «کرامت» اوست همان «باطن» و «ماهیت» اوست و هر آن چیز که ارزش والای زن را در جسم و ظاهر دلربای او خلاصه کند علاوه بر خیانت به «شخص» زن، خیانت به «شخصیت» او نیز کرده است؛ منظور از شخص زن همان «وجود» اوست و منظور از شخصیت زن، «هویت‌سازندگیِ» اوست؛ بدون شک این زن است که با فراهم آوردن محیطی آرام و امن با هوشمندی و زیرکی تمام فضای خانواده را در دست گرفته و به «تعلیم و تربیت» می‌پردازد، زن هوشیار کسی است که تمام استعدادها و الهامات فطری و درونی خود را به کار می‌اندازد تا فرزندی تربیت کند که خودش می‌خواهد و در جهت پیش‌برد اهداف خود باشد، لذا چه جنبه منفی و چه جنبه مثبت، در هر حال نمی‌توان نقش سازندگیِ زن را انکار کرد، ضمن اینکه این سازندگی فقط متوجه فرزند یا فرزندان نیست بلکه زنان با لطافت و بزرگواری روح خود نقش بسزایی در جهت دادن فکری همسر، پدر و برادران خود نیز دارند و در واقع «هویت‌بخش» آنان نیز هستند، جمله ای معروف از امام راحل(رحمه‌الله‌علیه) که می‌فرمایند: «از دامن زن مرد به معراج می‌رود» را همگان به خاطر دارند؛ منظور ایشان متوجه کدام یک از ابعاد وجودی زن است که به واسطه آن مردان نیز به تعالی می‌رسند؟ آیا ظاهر و اندام و زیبانمایی‌های جسمانیِ زن، می‌تواند مرد را متوجه اهداف والا و با کرامت کند و به تبع آن دخالت مستقیم در استحکام بنیان جامعه داشته باشد؟ خلاصه کردن زن در «زیبایی‌های شهوانی» جز «خیانت» به زن و «ارضای شهوت‌رانی مرد» و «انحرافِ قطار جامعه از مسیر اصلی» نتیجه‌ای دربرندارد. 📝 ادامه دارد... ✍ زینب هاشم‌زاده @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
📝 در ادامه مطلب... [۳]. عده‌ای با مطرح کردن مسئله «آزادیِ» عقیده و «اختیار»، ادعا می‌کنند انسان در انتخاب بین داشتن «حجاب» یا نداشتن آن آزاد است؛ در حالی‌که نه تنها در تفسیر معنای عقیده به خطا رفتند بلکه فلسفه آزادی را نیز درست متوجه نشدند. نظر استاد مرتضی مطهری در کتاب «پیرامون انقلاب اسلامی» به این شرح می‌باشد که «عقیده، در اصل لغت، از اعتقاد است. «اعتقاد»، از ماده عقد و انعقاد به معنای بسته شدن است. دل بستن انسان به یک چیز، به دو صورت است؛ ممکن است مبنای‏ اعتقادِ انسان و دل بستنِ انسان، مبنای انعقاد روح انسان، همان «تفکر» باشد؛ در این صورت عقیده‌اش بر مبنای تفکر خواهد بود. و در صورت دوم گاهی انسان به چیزی‏ اعتقاد پیدا می‏کند و این اعتقاد بیشتر کار «دل» است، کار «احساسات» است‏، نه کار «عقل». در صورتی که انسان به یک چیز دلبستگی بسیار شدید پیدا می‏کند، روحش به او منعقد و بسته می‏شود. حال آیا تفکر آزادِ این آدم، او را به این عقیده و دلبستگی رسانده است یا علت‏ دیگری مثلاً تقلید از پدر و مادر یا تأثر از محیط و حتی علائق شخصی و یا منافع فردی و شخصی؟گاهی عقیده‌ای به بشر تحمیل می‏شود، از هر راهی؛ ولو از راه تقلیدِ آباء و اجداد؛ و بعد انسان به‏ آن عقیده خو می‏گیرد و آن عقیده بدون آنکه با قوه تفکر او کوچکترین ارتباطی داشته باشد، در روح او مستقر می‏گردد. اولین خاصیت و اثر اینگونه عقاید این است که جلوی تفکر آزاد انسان را می‌گیرد و او را اسیر می‌کند. عقیده به این معنا نه تنها راهگشا نیست، که به عکس نوعی‏ انعقاد اندیشه به حساب می‌آید؛ یعنی فکر انسان در چنین حالتی، به عوض اینکه باز و فعال باشد، بسته و منعقد شده است؛ و در اینجاست که آن قوه مقدس تفکر، به دلیل این انعقاد و وابستگی، در درون انسان اسیر و زندانی می‌شود. آزادی عقیده در معنای اخیر زیانبارترین‏ اثرات را برای فرد و جامعه به دنبال دارد. با مشخص شدن معنای آزادیِ عقیده در می‌یابیم که مقوله آزادی حجاب اگرچه مسئله‌ای فردی و خصوصی است وانسان در انتخاب آن آزاد است اما از آنجایی که تاثیرات برهنگی و به دنبال آن بی‌بندباری، گسترش فساد جنسی، بی‌عفتی، هتک حرمت و حیا درجامعه را نمی‌توان انکار کرد، اسلام با نظریه آزادی حجاب در این معنا به طور قطع مخالفت خود را اعلام کرده است چرا که جامعه اسلامی در صدد فراهم کردن فضای عمومی برای هدایت جمعی انسانها و حفظ کرامت و عزت و کمک به رشد و تعالی خانواده است و ازادی برهنگی با این امر منافات دارد، بنابراین جامعه اسلامی اجازه ازادی حجاب را به انسان در عرصه خصوصی خود صادر کرده است نه در عرصه عمومی؛ در حالی‌که با اجرای این طرح توسط تمدن غرب، نه‌ تنها شاهد «تعالیِ زن» و «تحکیم خانواده» و استحکام بنیان جامعه» نیستیم، بلکه روز به روز شاهد جلوه و عشوه گری زنان به عنوان «ابزارِ» زیبایی و دلبری، «فروپاشی» و تنزل جایگاه خانواده ، از هم گسیختگی «فضای خانوادگی»، «افزایش آمار طلاق»، «افزایش فرزندان بی‌هویت و نامشروع»، «رسمیت یافتن ازدواج همجنس‌بازان»، رواج بی‌حد و حصر «ازدواج با سگ» و...، هستیم که این آمار هرگز نمی‌تواند با آزادی انسان قابل جمع باشد. 📝 ادامه دارد... ✍ زینب هاشم‌زاده @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
📝 در ادامه مطلب... [۴]. زن، «محور» خانواده و خانواده «سلولِ اصلیِ جامعه» است، در صورتی که سلول‌ها سالم باشند، بدن نیز در سلامت است و اگر سلول‌ها دچار «پوسیدگی» شوند بدن نیز می‌پوسد، علّت اینکه اسلام تا این حد به نقش زن در داخل خانواده اهمیت می‌دهد، همین است، آیت‌الله خامنه‌ای ضمن بر شمردن اهمیت نقش زن در خانواده بیان میدارند: «اگر زن به خانواده پایبند شد، علاقه نشان داد، به تربیت فرزند اهمیت داد، آنها را شیر داد، آنها را در آغوش خود بزرگ کرد، برای آنها آذوقه های فرهنگی ـ ارزشی و ماجراهای آموزنده، فراهم کرد و در هر فرصتی به فرزندان خود مثل غذای جسمانی چشانید، نسل‌ها در آن جامعه، بالنده خواهند شد. این، هنر زن است و منافاتی هم با درس خواندن و درس گفتن و کار کردن و ورود در سیاست و امثال اینها ندارد. جامعه اسلامی، بدون بهره‌مندی کشور از نهاد خانواده‌ سالم، سرزنده و بانشاط، اصلا امکان ندارد پیشرفت کند. علی الخصوص در زمینه‌های فرهنگی و البته در زمینه‌های غیرفرهنگی، بدون خانواده‌های خوب، امکان پیشرفت نیست. بیانات در نشست اندیشه‌های راهبردی در موضوع زن و خانواده، ۱۴دی۱۳۹۰» [۵]. اشتغال زنان در بیرون از خانه در اسلام امری «مباح» و در صورت رعایت اصول و قوانین امری نیکو و‌مورد «تاکید» نیز می‌باشد؛ اسلام با مورد تکریم قرار دادن شخصیت زنان و احترام به جایگاه او، به درستی نقش‌آفرینی اورا در عرصه اجتماع تبیین کرده و در «نهایتِ» عزت، زن را در جامعه سربلند و سرافراز می‌کند و پرچم تمدن را به دست او می‌سپارد، اسلام این گونه فرصتی در اختیار زنان جهت آبادانی یک تمدن و آبادانی نسل‌ها قرارمی‌دهد؛ اصولی که خط قرمز کارکردن زنان است، اولا حفظ حرمت و عفت و حیا می‌باشد، یعنی کاری که باعث «تحقیر» و «خفت» زن شود و عرصه «تجاوز» به حدود او را باز بگذارد مردود است، ثانیا نقش «همسری» و «مادری» اصل است و در صورتی که کار در اجتماع مانع ایفای این مسئولیت مهم شود باطل است، ثالثا اشتغال زنان باید با «خصوصیات» زنانه آن‌ها منافات نداشته باشد و این اوج تحقیر زن است که به بهانه آزادی زن او را به کارهایی وادار کنند و انگاره‌هایی در ذهن ها ایجاد کنند که مناسب «شأن» و «نیروی جسمانی» آن‌ها نیست‌. اما آن نقش‌آفرینی که غرب برای زنان در اجتماع تعیین کرده کاملا با حقوق زنان و شخصیت آنها منافات دارد؛ ابرسرمایه‌داران و کمپانی‌داران «ثروت‌طلب» به خوبی متوجه شدند از چه راهی می‌توانند به مقصود خود دست یابند؛ قلب جامعه را هدف گرفتند و به کانون خانواده‌ها دست‌برد زده و با سرقت زن از خانه‌ها روز به روز بر سرمایه‌داری خود افزودند؛ کارهایی بر او تحمیل کردند که نه تنها عفت و حرمت او حفظ نشد بلکه زن را به بهانه آزادی از حریم امن خود بیرون کشانده و به عنوان نیروی کار «ارزان» و‌ «کم توقع» از او بهره‌کشی کرده و نقش «مادری» و «همسری» را به‌طور کامل به حاشیه بردند به‌طوری که «تربیت فرزند»، «انسان‌سازی» و «همسرداری» امور ناچیز و بی‌ارزش در ذهن‌ها تلقی شد، سرمایه‌سالاران به اسم دفاع از حقوق زنان بدترین خیانت‌ها را در حقشان مرتکب شدند و بالاترین میزان «مرد‌سالاری» را به اسم خود ثبت کردند؛ همان‌طور که امروزه شاهد سوءاستفاده‌های ابزاری از زنان در «تبلیغات انواع کالاها»، «صنعت مد» و «ترویج بی‌عفتی»، برهنگی، «اباحه‌گری» و «ولنگاریِ» هرچه بیشتر می‌باشیم. ✍ زینب هاشم‌زاده @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 مسیر ظهور 📌. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرموده‌اند:«إنّ لِقَتلِ الحُسینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لا تَبرُدُ اَبَداً.» شهادت امام حسین(علیه‌السلام)، حرارتی در دل مؤمنین است که هرگز به سردی نمی‌گراید.(و هرگز از بین نخواهد رفت).(جامع‌احادیث الشیعه، ج ١٢ ،ص ٥٥٦). راز این سوز و گداز و عشق به حسین(علیه السلام)که محرمِ هرسال از سال قبل شدیدتر و پرشور و شعورتر می‌شود چیست؟ [۱]. «محرم»، ماه حزن و غم آل‌الله و مصائب سیدالشهدا(علیه السلام) و ماه مکتب امام حسین (علیه السلام) و اقامۂ عزا بر او است که دنیا و آخرتِ بشریت را آباد می‌کند و هر سال، حیات تازه‌ای را در جامعه شیعی جاری می‌کند. این عزای حسینی سبب تطهیر قلوب می‌شود و حسین (علیه السلام) کشتی نجاتی است که وسیعتر است و سریعتر انسانها را به «حیات طیبه» می‌رساند. بنابراین، سوز و گداز این مصیبت عُظماء، چگونه می‌تواند سرد شود در حالیکه هنوز، منتقمِ خون آن، «حضرت بقیه الله الاعظم»(عجل‌الله تعالی) در پس پردۂ غیبت است و مومنین در رفع موانع ظهور، به اندازۂ این مصیبت اعظم، اقدامی نکرده‌اند. در حالیکه مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «امام حسین(علیه‌السّلام) برای اعلای کلمه‌ی حق و برای نجات خلق، همه‌ی داشته‌های خود را به میدان آورد».(۶۰ آذر ۱۳۹۰). [۲]. غم بزرگ غیبت به واسطه کوتاهی‌های شیعیان در انجام وظیفه، در رفع موانع ظهور ایجاد شده است. برای رفع این سستی و رخوت در طول قرون متمادی توسط شیعیان، باید از حسین‌بن علی در عاشورا درس بگیریم. مقام معظم رهبری می‌فرمایند:«باید از حسین‌بن‌علی درس آموخت؛ درس حسین‌بن‌علی (علیه‌الصّلاةوالسّلام) به امّت اسلامی این است که برای حقّ، برای عدل، برای اقامۂ عدل، برای مقابلۂ با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد، چرا باید یاد بگیریم».(۲۲خرداد۹۲). هرچند پس از انقلاب اسلامی به سرعت در جهت برپایی اسلام انقلابی و اقامۂ عدالت در حرکت هستیم؛ اما با این‌حال برای رسیدن به این هدف والا خیلی فاصله داریم و باید برای جبران این کوتاهی با استغفار حقیقی و با مجاهدت و مبارزه با کفر و الحاد، راه ظهور را بر آن گوهر یکتای هستی باز کنند. [۳]. بنابراین جامعه شیعی باید در اقامه‌ی عزا در مسیر انتقام خون سیدالشهدا(علیه السلام) و زمینه‌سازی برای ظهور و وفای به عهد حضرت ولیعصر(عجل‌ الله تعالی) قرار گیرد تا تحرکات مومنین بر اساس ظهور رقم بخورد و از این موهبت الهی یعنی اقامه عزا، بهترین استفاده را بنماید. از سویی با ایجاد «روحیه مومنانه» و «تولید عمل صالح» از این فرصت ناب و استثناییِ محرم و صفر، که ظرفیت عظیمی در «تعمیق معرفت توحیدی» و «تبیین اهداف امام حسین( علیه السلام)» و «کمک به مستضعفان جهان» و «رسوا نمودن جامعه کفر و نفاق» است، بهره گیرد وخود را آماده عصر ظهور نماید. [۴]. از سویی دیگر با رفع موانع ظهور، که سبب غیبت آن امام عزیز شده است و موجبات پریشانی و غم و اندوه را برای امام ایجاد کرده است، ازدل امام غائب بزدایند؛ تا به فرمودۂ مقام معظم رهبری:«مأموریّت بزرگ حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه) که عبارت است از «یَملَأُ اللَهُ بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا»؛ مأموریّت بزرگ آن بزرگوار قسط و عدل است». (۲۱فروردین۹۹) انجام گیرد. بنابراین باید با آمادگیِ هرچه بیشترِ خود از لحاظ پیوندهای دینی و عاطفی با مومنین برای مبارزه با زورگویان عالم بتوانیم مسیر ظهور را برای منتقم خونِ خدا که ماموریت آن عزیز درهم شکستن طواغیت و فرعونهای زمان است، هموار کنیم تا پرچم توحید را در سراسر جهان برافراشته کند و به وسیله اقامه عدل، «عبودیت» و «بندگی» در عالم هستی به نحوه احسن جریان یابد. به امید ظهور🌴🍃 ✍ کبرا خالقی @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 و آه حسین... ◾️و چگونه است جدال عقل و عشق، آنجا که عقل می‌گوید بمان و عشق می‌گوید برو... . و حسین عاشقِ‌ «عشق» است که فتح خون می‌کند، آنجا که حتی غنچه را هم به مسلخ برده‌اند تا نورِ حق شعله‌ور نگردد و آسمان نظاره‌گر قربانی ‌شدن خونِ خدا باشد و زمین شاهد این قربانی... آه حسین، و «آه» اسمِ اعظمِ حق است، آنجا که علمدار شرمندهٔ فرزند رباب، بی‌دست بر زمین افتاده و بر مشک التجا می‌کند، که آبرو بخرد عباس را، و آنگاه که ابالفضل ندا برآرد «یا أخا أدرک أخا»... . و «سَلامٌ علی قَلبِ زینب الصَبور»... آنگاه که بوسه بر رگ‌های بریدهٔ حجت‌ِ خدا می‌زند و تنها دستِ‌ ولایت است که سکینهٔ این قلب است و اینک هفتادودو گل پرپر، هفتادودو رأس مطهر، هفتادودو پیکر بی‌سر و آه حسین... و عصر امروز، عقیله بنی‌هاشم مانده است که روایتگر این واقعه است و بارِ امانت بر دوش، امامی تب‌دار، کاروانی از مُخَدراتِ اسیر، پریشان و داغدار، دخترکانی رنجور از داغِ پدر، برادر، عمو و گهوارهٔ بی‌اصغر... و «سَلامٌ عَلی خَدِّ التَّریب و سَلامٌ عَلی شَیبِ الخَضیب»... . و آه حسین...🏴 ✍ آمنه عسکری منفرد @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 عقلانیتِ انقلابی [۱]. جایگاه «تعقل و تفکر» در اسلام آنچنان رفیع است که خدای متعال در قرآن را برترین نعمت از جانب خود به انسانها معرفی کرده، نورانیتی که به عنوان عنصری الهی در وجود انسان نهفته است و به فرموده امام علی(علیه السلام) در خطبه اول نهج البلاغه، پیامبران برای شکوفایی «گنجینه‌های عقول» ظهور کرده اند، «یَثیرو لَهُم دَفائِن العُقول». همچنین می‌‌دانیم ماهیتِ دینِ اسلام با سرشتِ انقلاب درهم آمیخته است، به نحوی که تصور وجودِ اسلام جدا از وصفِ انقلابیِ آن ناممکن است و بعثت پیامبر اکرم نیز، نمونه کاملِ ظهورِ انقلاب علیه ظلم و استبداد و به منظور استقرار حکومتِ عدل الهی به شمار می رود. بر این اساس؛ انقلاب اسلامی ایران یک پدیده مستقل نبوده، بلکه بخشی از انقلاب مداوم، مستمر و جهانیِ نهفته در خودِ اسلام است، که چهارده قرن پیش ظهور کرده و همواره در طول تاریخِ اسلام به صورت مستمر تداوم یافته است. پس می‌توان چنین ادعا کرد که؛ غایاتِ انقلاب اسلامی ایران، همان غایت پیامبران الهی است. پس چرا گاهی مفهوم «عقلانیت» را که جزء جدانشدنی انقلاب است؛ در مقابلِ «انقلابیگری» قرار می‌دهند، چنانکه گویی عقلانیت نقطه مقابل انقلابیگری است؟ [۲]. از آنجا که حرکت انقلاب اسلامی ایران در راستای به فعلیت رساندن اهدافِ بعثت پیامبران الهی در جامعه اسلامی و به سمتِ تحققِ «تمدن نوین اسلامی» است؛ شناخت جایگاه «عقلانیت» به‌عنوان اصلی‌ترین ابزاری که موجب «قوام انقلاب» می‌شود ضروری می‌نماید. «انقلابیگری» از تعقل و عقلانیت جدا نیست و انسان‌ها به برکت خرد می‌توانند پیام «نفی سلطه استکبار» و «اثبات هویت دینی» را که هدف از بعثت انبیاست، به‌عنوان هدف غایی در جهت تشکیل جامعه اسلامی برگزینند. پس اینکه عده‌ای با «نامِ عقلانیت»، با «نامِ اعتدال» و با «نامِ پرهیز از جنجال و دردسرِبین المللی»، دوری از مبانی و اصول انقلاب را تجویز می‌کنند نه تنها عاقل نیستند؛ بلکه به تعبیر رهبر انقلاب این نشانهٔ «بی‌صبری و خسته شدن» آنها از اصول است؛ زیرا «عقلانیت واقعی» در «انقلابیگری» است و باورهای دینی باید در کنار عقلانیت و اعتدال، از «افراطی‌گری» و «شعارزدگی» فاصله گیرد. انقلابی بودن یعنی «التزام فکری و عملی به مبانی،‌ اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی» و «عقلانیت» یعنی انجام کارِ سنجیده برخاسته از به‌کار گرفتنِ خرد و تدبیر، فکر و محاسبات، «توجه به ظرفیت و کارِ کارشناسی»، «مطالعه درست» و ملاحظه جوانب و آثار تبعاتِ اقدام به عمل که این از آغاز، شیوه جمهوری اسلامی بوده‌است. پس این‌که عده‌ای «اسم عقلانیت» را می‌آورند و منظورشان «ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن» است، بزدل هستند و طبق بیان رهبر انقلاب «ترسوها حق ندارند اسم عقلانیت را بیاورند.»(۲۱ مهر ۹۷ ). از طرفی عقلانیت و محاسبه به معنای «محافظه‌کاری» نیز هست؛ اما عاقل‌بودن و به‌کار گرفتن خرد در امور با محافظه‌کاری فرق دارد. « محافظه‌کار» طرفدار وضعِ موجود می‌باشد، از هر تحولی بیمناک است و از دگرگونی می‌ترسد؛ اما «عقلانیت» این‌طور نیست، بلکه محاسبهٔ عقلانی گاهی خودش «منشأ تحولات عظیمی» می‌شود. انقلاب اسلامی ما به رهبری خمینی ‌کبیر نمونهٔ کامل چنین تحولی و براساس «محاسبات منطقی و اصولی» بود نه بر پایه رفتارهای هیجانی و شتابزده . [۳]. انقلاب اسلامی در ایران به دنبال ایجاد یک جامعه «باهویت»، «دارای اصالت»، «خلاقیت» و «حرفِ نو» بود که چنین تحولی با رهبری امام خمینی به‌عنوان رهبری عاقل، اندیشه‌ورز، انقلابی، که دارای روحیه، ذهن و عمل انقلابی بودند ممکن شد و «امروز هم مبنای «اقتدار» در جمهوری اسلامی یک مبنای عقلانیتی است؛ یعنی اقتدار را براساس احساسات، عواطف و توهمات دنبال نمی کنیم.» محاسبه «اقتدار ملی» یک محاسبه عقلانی، درست و منطقی است و لذا برای تحقق آن همگان باید همتشان را برای یک بازسازی انقلابی، درست و منطقی است و لذا برای تحقق آن همگان باید همتشان را برای یک بازسازی انقلابی، عقلانی و فکورانه در همه عرصه‌های مدیریتی؛ فردی و اجتماعی به‌کار گیرند تا در همه بخشهای اقتصادی، سازندگی، سیاست خارجی و دیپلماسی، علمی و فرهنگی و... یک حرکت انقلابی به وجود بیاید؛ حرکتی اندیشه‌ورزانه و عقلانی(بیانات رهبر انقلاب ۶ شهریور ۱۴۰۰) و در این مسیر بهره‌گیری از نیروی جوان؛ متخصص، متعهد به آرمانهای انقلاب در کنار نیروهای باتجربه در هر حوزه‌ای، به «هم‌افزایی» توانِ داخلی، برای ریل‌گذاری تأمین بهینهٔ منافع ملی می‌انجامد. توصیهٔ رهبر انقلاب در این برهه به تشکل‌های انقلابی «آرمان‌گرایی» است؛ چرا که آرمان‌گرایی «عین عقلانیت» است و اگر ملتی «بدونِ آرمان» شود، همانند وضع امروز جوامع غربی از درون «پوچ و تهی» خواهد شد. 📝 ادامه دارد... ✍ آمنه عسکری منفرد @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی
📝 در ادامه مطلب... رسیدن به جامعهٔ عادل، آزاد، پیشرفته، متعبد، مؤمن، مرفه، متحد، قوی، مستحکم و مستقل محسوب می‌شود و اینک ایران اسلامی براساس این آرمان حرکت می‌کند. [۴]. انسانِ «انقلابیِ شجاع» که اهلِ اقدام و عمل است باید «ابتکار ورزیده، بن‌بست‌ها را بشکند، با بهره‌گیری از نیروی خرد «گره‌‌گشایی» کرده و با «امید به خدا» برای رسیدن به «آینده روشن» حرکت کند و باز به تعبیر رهبر انقلاب این همان «روحیه انقلابی و انقلابیگری» است، که به عنوان نیاز امروز کشور باید حفظ شود. اکنون دنیای اسلامی بر پایه حرکت‌های انقلابی در مسیر حرکت به سمت «تمدن نوین اسلامی» است و در این مسیر همواره مورد تهدید استکبار و ابرقدرت‌ها بوده و است. استکبار با روحیه «نفی استبداد و دفاع از آرمان‌های انقلابی» خصومت دارد و آن را مانع پیشبرد اهداف خود می‌داند. بنابراین علت دشمنی‌های او با ملت ما نیز، تاکید ایران بر «نفی سلطه‌پذیری» و «اثبات هویت‌ملی» است. دشمن مستکبر با ایجاد تحریم و فشارهای همه جانبه به دنبال تسلیم کردن ملت است و متاسفانه همان‌طور که در سال‌های اول انقلاب عده‌ای به بهانهٔ عقلانیت از «اصول و مبانی و پایه‌های اصلی انقلاب» صرف نظر کرده و سخن از «بر سر عقل آوردن انقلاب» می‌زدند؛ امروز هم تصور می‌کنند که انقلابی بودن به واسطه «هزینه‌هایی که دارد» عقلانی نیست؛ چرا که باعث «ایجاد چالش» با ابرقدرت‌ها می‌شود و لذا عقلانیت را به «سازش با ابرقدرت‌ها» تعبیر می‌کنند، در حالی‌که باید دانست «چالش» اگر عقلانی و منطبق با منطق و «اعتماد به نفس» باشد، هزینه‌ای به مراتب کمتر از هزینه «سازش» دارد. عقلانیت در این نیست که انسان خود را بعد از رهاشدن از چنبره قدرت آمریکا و استکبار، مجدد به آنها نزدیک کند.» (بیانات رهبر انقلاب ۱۷ شهریور ۹۰)، که در این صورت، «سازش با دشمن» منجر به «عقب‌افتادگی» و «تحجر» یعنی بازگشت کشور به دوران بردگی طاغوت خواهد شد. امروز «انقلابی ماندن» مشکل‌تر و مهم‌تر از «انقلابی بودن» است، چون انقلابی ماندن» هزینه دارد؛ اما ملتِ بیدار ما با مجهز شدن به «سلاح عقلانیت و انقلابیگری»، پرچمدار «بیداری اسلامی» در دنیای اسلام بوده و معتقد است با «کاربست عقلانیت» به «تشکیلِ جامعهٔ ترازِ انقلاب اسلامی» دست خواهد یافت. ✍ آمنه عسکری منفرد @enqelabi_nevesht 📌 کانال نوشته‌های انقلابی