eitaa logo
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
1.7هزار دنبال‌کننده
837 عکس
198 ویدیو
10 فایل
❞ فلسفه، علوم اجتماعی، شعر ❝ « یک نیمه من شعور افلاطون است یک نیمه دیگرم دل مجنون است» • گروه #شعر و هنر ما : https://eitaa.com/joinchat/1530200446C77195466fb 👥 ارتباط: @taha_mojahed https://virasty.com/Taha_mojahed
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
نقدی بر یاداشت «علیه اعدام، مطلق و بدون شرط» مدعای این پست ، نفی مطلق اعدام است. بیشتر تمرکز بر دولت است اما عبارات کمی ناواضح است که در جایی که خود مردم تقاضای اعدام مجرمی را داشته باشند باز هم این ادعا صادق است یا خیر. به هر حال دلیلی که مطرح می کنند این است که «دولت حق ندارد بُکشد» زیرا حق کشتن «موجب تحکیم قوه ی قهریه ی دولت و تثبیت خشونت قانونی» می شود و باید این خشونت قانونی دولت مهار شود. در تکمیل این حرف می گوید «خشونت قانونی یا خشونت مشروع، وجه خشونت آمیز خود را از نظرها پنهان می کند.» در نقد این دلیل باید گفت اولا تلازمی بین «تحکیم قوه ی قهریه و تثبیت خشونت قانونی» با « لزوم سلب حق خشونت و اعدام» وجود ندارد. یعنی جای پرسش است که چگونه مستدل می خواهد از حد وسط تثبیت خشونت قانونی، برای منفی نشان دادن حق اعدام استفاده کند. تحکیم قوه ی قهریه نه تنها امری مذموم نیست بلکه برای اداره ی جامعه لازم هم هست. مدیریت زندگی اجتماعی تنها به دلسوزی و ترحم نیازمند نیست بلکه در جای خود به قهر و غلبه هم احتیاج دارد. قدرت و اِعمال قدرت برای حاکم نه تنها امری مذموم نیست بلکه محمود هم هست. ثانیا پیش فرض این سوال بر تفکیک کامل دولت با مردم است گویا دولت از فضا آمده و ناخواسته بر خلاف میل و مصالح مردم حکم می کند. این پیش فرض غلط است چرا که دولت برآمده ی از مردم است. دولت خدمت گزاری مردم است و خودش جزئی از مردم است. طبق مبانی لیبرال دموکراسی، حقوق دولت از جانب مردم اعطا شده، پس اگر دولتی خواهان مجازات باشد ، در واقع مردم این حق را به او داده اند و ظاهراً طبق دیدگاه نویسنده خشونت مردم ایرادی ندارد. ثالثا اینکه خشونت قانونی، وجه خشونت را پنهان می کند هم حرف صحیحی نیست: ۱. اتفاقا اعدام نکردن، وجه خشونت قتل ها را مخفی می کند. گویا که قتل یک جرم عادی بوده و هیچ اتفاقی نیفتاده. ۲. اعدام، خشونت است. اما آیا هر خشونتی بد است؟ هذا اول الکلام ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖بخشش قاتل زمانی ممدوح است که منجر به اختلال نظام اجتماعی نشود. 📝 ...اگر ملتى به آن حد از ارتقاء رسيد، و بنحوى تربيت شد كه از عفو لذت ببرد، اسلام هرگز به او نمى‏گويد چرا از قاتل پدرت گذشتى؟ چون اسلام هم او را تشويق به عفو كرده و اگر ملتى هم چنان راه انحطاط را پيش گرفت و خواست تا نعمت‏هاى خدا را با كفران جواب بگويد، قصاص براى او حكمى است حياتى، در عين اينكه در آنجا نيز عفو به قوت خود باقى است... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
• عزیزان بعضا لطف دارن و میان راجع به برنامه اسلامی سازی علوم انسانی سوال میکنن راستش بحث و برنامه ریزی توی این زمینه باید دیالوگ محور باشه یک طرفه واقعا نمیشه حرفی زد مثلا من بیام توی کانال عمومی یه برنامه یا بحث کلی مطرح کنم بگم این راه اسلامی سازی علوم انسانی هست واقعا ممکن نیست... حتی معرفی کتاب هم اینطور کلی نمیشه چه برسه برنامه مهمی مثل اسلامی سازی علوم انسانی. طبیعتا صرفا یک سری کلیات میشه گفت ولی برای بحث عمومی پیرامون این مسئله ساعت و فراغت زیادی لازم داره که از ظرفیت کار رسانه ای فعلی من خارجه. ولی خوب بازم در حد توان در خدمت عزیزان هستم.
• با یک خلط حقیقت و اعتبار آشکار مدعی هستن امتداد حکمت متعالیه و فلسفه صدرا در اقتصاد منجر به پذیرش fatf میشه اما به نظر میرسه خود کالا و ثروت هم یک امر اعتباری هست، اصلا چون ماهیت علم اقتصاد یک علم اعتباریه برای ربط اصالت الوجود با اقتصاد باید جایگاه اعتباریات رو در نظام فلسفی صدرا توضیح داد... اعتباریات که خودشون بالعرض وجودات تصویر میشن هم خارج از اطلاق موجود نیستن در صورتی که ما بدون نظر به اطلاق وجود بخواهیم نظام اعتباری تصویر کنیم یعنی دچار توهم شدیم. یعنی نظام اقتصادی که در صدد نفی غیر وجود نباشد وهمی هست. نظام اقتصادی بازار آزاد چون یک نظام سرمایه داری هست در جایگاه نظام فلسفی صدرا یک نظام اقتصادی وهمی بدون نظر به ثبوت عالم هست. چون سرمایه داری با اصالت نفس مستقل انسان شکل گرفته یک نظام نفسانی هست نه یک نظام وجودی، به نظر میرسه اقتصاد اسلامی در حکمت متعالیه دقیقا نفی fatf باشه نه اثبات اون... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
• با یک خلط حقیقت و اعتبار آشکار مدعی هستن امتداد حکمت متعالیه و فلسفه صدرا در اقتصاد منجر به پذیرش
درسته باید برای اسلامی سازی علوم انسانی یا اصلا برای فهم علوم انسانی چه غربی و چه اسلامی فلسفه خوند.. اما آقایون گویا رمان خوندن رو با فلسفه خوندن گاها اشتباه میگیرن مگر میشه با بیست سی جلسه شرکت توی یه دوره فلسفه رو فهمید بعد اومد توی علوم انسانی ازش استفاده کرد بعد دوسالم بگیم خروجی دادیم؟ واقعا علم رو اینقدر نباید به ابتذال کشید .. اگر وقت و حوصله کافی برای فهم نداریم بهتره با تبیین غلط فجایع اینطوری بار نیاریم.
☕ می‌کشتمت! وساطت ایمان اگر نبود پروای نان و پاس نمکدان اگر نبود بی شانه‌ی تو سر به کجا می‌گذاشتم، ای نارفیق! کوه و بیابان اگر نبود؟! پیراهنم به دادِ منِ تنگدل رسید، خود سینه می‌شکافت، گریبان اگر نبود! در رفته بود این جگر از کوره، بی گمان همراهِ صبر، همتِ دندان اگر نبود! از این جهانِ سفله به یک خیزش بلند، رد می‌شدیم، تنگیِ دامان اگر نبود! می‌گفتمت چه دیده‌ام و چیست در دلم، این ترسِ خنده آورم از جان اگر نبود! ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📝 در مدح توزیع عادلانه عدالت... • عدالت یا هر گزاره دینی زمانی کارکردی است که بتواند در یک نظام منسجم عمل کند. گاهی گرچه یک‌ جزء عادلانه است، اما سوال در کارکرد عدالت در کل است. مسئله این است که وضعیت موجود کشور هرچه هست گرچه بانی و دشمن خارجی دارد اما مقصر داخلی هم کم‌ندارد. • سلبریتی افسار پاره کرده که اکنون از مملکت و شرافت و وطن گریخته خروجی مدیریتی کدامین سیاست است؟ اقتصاد بیمار ما که ولد نامشروعی است، نه چهره لیبرال دارد و نه چهره اسلامی خروجی کدامین تفکر و مجری اقتصادی است؟ • سوال اصلی این است که اگر عدالت برای یک‌ فردِ جزءِ خُرد برقرار است که هست، چرا این چاقو برای کل اینقدر کند عمل میکند؟ سران فتنه ۸۸ که از نظر اقدام علیه نظام و جمهوریت بین خودی ها بدیل نداشتند اعدام نشدند، رئیس جمهور دولت اصلاحات، دولت سازندگی، دولت تدبیر و امید، رئیس مجلس پیشین ووو تا کنون یک بار بازخواست قانونی نشده اند و حال آنکه مگر وضعیت موجود اقتصادی، فرهنگی که چنین محاربین جزء را تربیت کرده غیر از خروجی عملکرد این آقایان بود؟ • قوه قضائیه چرا حتی در برخورد با یک مفسد مشهور که به ظن جامعه سلبریتی شده اینگونه می‌تواند با رأفت برخورد نماید اما با یک لات قاتل غیرمعروف اینقدر با قاطعیت؟ • چاقوی عدالت باید ببرد ولی کاش برای همه برنده بود...عدالت ما توزیع عادلانه ندارد گرچه واقعا عدالت است. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمی ماند چه باید گفت با آن کس که می دانی نمی ماند؟ بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمی ماند … برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست برای اهل دریا شوق بارانی نمی ماند همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری برای غصه خوردن نیز دندانی نمی ماند ! اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو، معذورم ! برای دست های تنگ، ایمانی نمی ماند … اگر اینگونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمی ماند بخوان از چشم های لال من، امروز شعرم را که فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمی ماند … ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
• چندسال قبل برای خرید کتاب مناهج الوصول که کتاب اصلی امام‌خمینی در زمینه علم اصول هست به یک کتاب فروشی قدیمی مراجعه کردم، فروشنده کتاب خود یک پیرمرد روحانی بود. از او که اسم کتاب را پرسیدم با تعجب گفت مگر امام کتاب اصول نوشته است؟ عجیب اینجاست در طی چندین سالی که او کتاب فروشی داشت حتی یک نفر از او کتاب اصولی امام را نخواسته بود... به راستی این تجربه تلخ نمود کوچکی از ذهنیت موجود حوزه نسبت به تفکر معمار انقلاب است، گویی نظام فکری ای پشت سر این انقلاب در اندیشه او برای آغاز این انقلاب شکل نگرفته است که حتی نیاز به بررسی باشد... فکر امام هنوز هم در جامعه حزب الله و حوزوی کاملا ناشناخته است. گمان نمیکنم غالب طرفداران امام حتی بتوانند سه کتاب از او که نوشته است را نام ببرند. این عدم سنخیت بین اندیشه انقلاب و عشق به انقلاب منجر میشود ما در تکمله راه این نظام نتوانیم قدمی برداریم ... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ چتر ها در شرشر دلگیر باران می رود بالا  فکر من آرام از طول خیابان می رود بالا    من تماشا می کنم غمگین و با حسرت خیابان را  یک نفر در جان من مست و غزل خوان می رود بالا   گشته ام میدان به میدان شهر را هر گوشه دردی هست  ارتفاع دردها از پیچ شمیران می رود بالا    خواجه در رویای خود از پای بست خانه می گوید  ناگهان صدها ترک از نقش ایوان می رود بالا   درد من هر چند درد خانه و پوشاک ارزان نیست  با بهای سکه در بازار تهران می رود بالا    گاه شب ها بعد کار سخت و ارزان خواب می بینم  پول خان با چکمه اش از دوش دهقان می رود بالا   جوجه های اعتقادم را کجا پنهان کنم ، وقتی  شک شبیه گربه از دیوار ایمان می رود بالا   فکر من آرام از طول خیابان می رود پایین یک نفر در جان من اما غزل خوان می رود بالا ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ خوب بودن یا بد بودن در رفتار ظاهری، باطن ما را هم تغییر میدهد. 📝 علاج متصف شدن به صفات اخلاقی در بیان بايد دانست كه به واسطه شدت اتصالى كه مابين ملك بدن و روح است- چنانچه در فلسفه اعلا ثابت است كه نفس داراى نشئات غيب و شهادت است، و آنْ عالى در عين دُنُوّ است و دانى در عين عُلُوّ است، و با وحدتْ تمام‏ قوا است- بنابراين، تمام آثار ظاهريه در روح، و آثار معنويه در ملك بدن سرايت مى‏كند. پس اگر كسى در حركات و سكنات مواظبت كند كه با سكونت و آرامش رفتار كند و در اعمال صوريه مانند اشخاص حليم رفتار كند، كم‏كم اين نقشه ظاهر به روح سرايت كند و روح از آن متأثر شود، و نيز اگر مدّتى كظم غيظ كند و حلم را به خود ببندد، ناچار اين تحلّم به حلم منتهى شود و همين امرِ تكلّفىِ زورى امر عادى نفس شود، و اگر مدتى انسان، خود را به اين امر وادار كند و مواظبت كامل از خود كند و مراقبت صحيح نمايد، نتيجه مطلوبه البته حاصل شود، و در آثار شريفه اهل بيت وحى عليهم السلام اين علاج مذكور است. در وسائل، از نهج البلاغه نقل كند كه مولاى متّقيان عليه السلام فرمود: «اگر نمى‏باشى حليم، پس حلم را به خود ببند؛ زيرا كه كم است كه كسى خود را شبيه به قومى كند مگر آن‏كه اميد است از آنان شود» و از حضرت صادق نيز روايت است كه «اگر حليم نيستى، تحلّم كن. شرح حديث جنود عقل و جهل، ص:396 . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ باز هم تسبیح بسم الله را گم کرده ام شمس من کی می رسد؟ من راه را گم کرده ام طره از پیشانی ات بردار ای خورشید من در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده ام در میان عاقلان دنبال عاشق گشته ام در میان کوه سوزن کاه را گم کرده ام زندگی بی عشق، شطرنجی است در خورد شکست در صف مشتی پیاده شاه را گم کرده ام خواستم با عقل راه خویش را پیدا کنم حال می بینم که حتی چاه را گم کرده ام زندگی آن قدر هم در هم نبود و من فقط سرنخ این رشته ی کوتاه را گم کرده ام علیرضا بدیع ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
4_5787196005879386421.mp3
338.4K
‍ 🔊 فایل صوتی آیت الله مساله حجاب با فشار سرنیزه حل نمی‌شود ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ فلسفه کانت 📝 • تمام همّ كانت درنقداول، ارائه ي روشي متقن براي شناخت است. به همين جهت فيشته و هگل تأكيد داشتندكه كانت، سيستمي معرفتي بنانكرده است. نقداول، دوبخشِ كلي دارد؛ تعليم عناصراستعلايي و تعليم روش استعلايي. بخش اول، مقدمه اي است براي بخش دوم كه ذي المقدمه محسوب مي شود. • آنچه درفلسفه ي كانت اهميت دارد، ارائه ي متد است و نه ترسيمِ دستگاه معرفتي. بخش اول به دو بخشِ حسيات استعلايي و منطق استعلايي تقسيم مي شود. درحسيات استعلايي به دو عنصر زمان و مكان، با شرح متافيزيكي و استعلايي مي پردازد. منطق استعلايي هم دوبخش دارد؛ تحليل استعلايي و ديالكتيك استعلايي. در تحليل استعلايي، بحث از مقولات و استنتاج استعلايي مطرح است و در ديالكتيك استعلايي، به متافيزيك و موضوع آن ضمن سه ايده ي خدا، نفس و جهان مي پردازد. • اما بخش دوم كتاب، چهاربخش دارد؛ انضباط عقل ناب كه وجه نگاتيفِ فلسفه رو بخث مي كند و اين بخش براي كانت كليدي است. بخش دوم، كانون و يا قانون عقل ناب است و بحث از فلسفه به نحو پوزيتيف. بخش سوم، معماري يا ساختمان عقل ناب است و بحث ازاينكه چگونه شناختِ متعارف به شناختِ علمي منتهي مي شود و درنهايت تاريخِ عقل ناب كه ديدگاه تجربه گرايان و عقل گرايان را در باب ابژه، روش و موضوع، مقايسه مي كند. • آهنگ كانت در نقد اول، ارائه ي متدي است كه امكان بناء متافيزيك را فراهم مي آورد. به همين جهت، بخش دومِ كتاب نقداول، محور مباحثات كانت در تمام دوره ي نقادي است كه اگر اين بخش فهم نشود، فلسفه ي كانت و دستاورد آن، مغفول مي ماند. طرفه آنكه درمقدمه نقداول، كانت خود به اين مهم توجه مي دهد. اما آنچه درميان ما به غلط شهرت يافته و بعنوان فلسفه ي كانت معرفي شده و مي شود، قسمتهايي از بخشِ اول است. بدتر آنكه اساتيد فلسفه كانت در تقسيم كتاب، از دوبخش ياد مي كنند(حسيات استعلايي و منطق استعلايي) !!!! همين شيوه ي تقسيم كتاب، نشان مي دهد كه ما حتا فهرستِ كتاب نقد اول را نگاه نكرده ايم. درسگفتار کانت ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
آن را که صبح و شام به روی تو مَنظر است در خانه بی‌بهانه، بهشتش مُیسّر است ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
📝 عزیزان علتی که من توی کانال درس گفتار قرار نمیدم یا کتابی رو برای مطالعه پیشنهاد نمیکنم اینکه ما توی خلا نمیتونیم به مخاطب خودمون منبع مطالعاتی معرفی کنیم. بله یک‌ تعداد کتاب ها یا صوت هایی در زمینه علوم انسانی هست که برای غالب مخاطبین عمومی‌ مفید هست ولی اگر بدون نظم فکری، سیر مشخص، مخاطب شناسی ما بیایم برای شما محتوای خام رو قرار بدیم و شما اینارو گوش بدین نه تنها توی افزایش قدرت فکری شما اثر مثبتی نمیگذاره بلکه ممکنه ذهنتون رو شلوغ تر کنه. • همواره یاد دادن تفکر برای انسانی که اندیشه ای نداره راحت تر از یاد دادن فکر برای انسان با یک ذهن شلوغ هست. برای همین لزوما درس گفتار گوش دادن، کتاب خوندن و.. مارو متفکر بار نمیاره و چه بسا باب تفکر رو هم به روی ما میبنده. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
☕ نه مغرورم نه دلسنگم، نه از تحقير ميترسم پر از بغضم ولی از "اشک بی تاثیر" میترسم!! حریفی خسته ام، شطرنج بازی که کم آورده که از پیچیده بازی های این تقدیر میترسم!! میایی، چای مینوشی، برایت شعر میخوانم من از سردرد این رویای بی تعبیر میترسم!! هم از تهران پر جمعیت آشفته بیزارم هم از تنها شدن در خانه ی دلگیر میترسم!" دلم صحرا و دریا را به آتش میکشد روزی ازین دیوانه، این مجنون بی زنجیر میترسم... ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ در باره «علوم انسانیِ اسلامی» و آیت‌الله «محمدتقی مصباح» 📝 علی اصغر  • مرحوم آیت‌الله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب و به خصوص فیلسوفان مدرن و معاصر داشت و نظرات وی در باره علوم انسانی در حدّ سفارش‌هایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود. • مصباح حتی مهمترین نظریهٔ شکل‌گرفته در فلسفه اسلامی معاصر،‌ یعنی نظریه «ادراکات اعتباری علامّه طباطبائی» را که می‌توانست مبنائی فلسفی برای گفتگو در باره علوم انسانی معاصر باشد، به درستی درنیافته‌بود و با استاد خود در این باره مخالفت جدی داشت.    • اگر مراد از «علوم انسانی» در عنوان «علوم انسانی اسلامی»، علوم انسانی (Humanities)  شکل‌گرفته در دانشگاه‌های مدرن باشد، «علوم انسانی اسلامی» هنوز تحقق و تعینی ندارد و این عنوان را یا باید در حدّ یک «تمنا و درخواست»‌ بدانیم و یا آن را ترکیبی متناقض تلقی کنیم. • مهمترین دریافت درست آیت‌الله مصباح از علوم انسانی این بود که «علوم انسانی» نسبتی با قدرت دارند. اما چون قدرت در زمان معاصر را آن‌طور که متفکرانی چون فوکو دریافته‌بودند، درک نکرده‌بود، تصور می‌کرد که با قدرت عریان و فرمایشی می‌توان علوم انسانی را دگرگون ساخت و به خدمت گرفت. •اگر ضرورتاً امر دائر بر تعیین روزی با عنوان روز «علوم انسانی اسلامی» باشد، حضرت آیت‌الله جوادی آملی احقّ عالمان معاصر برای چنین عنوانی است؛ هر چند بر نظریات ایشان در باره علوم انسانی نیز نقدهای جدی وارد است. • کاش به جای تعیین عنوانها، آن هم چنین غیرقابل دفاع، به بحرانهایی توجه می‌شد که ناشی از آسیب‌هایی است که به علوم انسانی دانشگاهی رسیده است. وضع توسعه‌نیافتگی و بحران در محیط‌زیست و آموزش‌وپرورش و اقتصاد و مدیریت و فرهنگ، تا حدّ‌ زیادی ناشی از نحیف و ناکارآ شدنِ علوم انسانی است. • کاش روحانیت محترم به یکی از آزمونهایی که در آن قرار گرفته، توجه بیشتری می‌کرد و در این زمینه تقوا پیشه می‌ساخت. اولین عنوانِ قرین «روحانیون»،‌ «علما»ست و اولین شرطِ عالم، خودآگاهی به قلمرو علم خویش است. عالمان دین در صورتی می‌توانند در علوم انسانی مدرن اظهارنظر کنند که آن علوم را از صاحبان اصلیِ آن آموخته باشند. در غیر این صورت با اعتبار روحانیت که قرنها با زحمت عالمانی چون علامه طباطبائی به دست‌آمده، بازی خواهند کرد. _ پ.ن؛ یادداشت انتقادی مخاطبین برای این نوشته در کانال منتشر میشود . . . ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
❖ در باره «علوم انسانیِ اسلامی» و آیت‌الله «محمدتقی مصباح» 📝 علی اصغر #مصلح  • مرحوم آیت‌الله مصب
❖ نقدی بر کوتاه‌نوشت دکتر مصلح با عنوان «علوم انسانی اسلامی» و «آیت‌الله محمدتقی مصباح» 📝 احمدحسین • جناب دکتر علی‌اصغر مصلح استاد دانشگاه علامه طباطبائی در کوتاه‌نوشتی ضمن اعتراض به نامگذاری روز رحلت یزدی (۱۲ دی ماه) به روز «علوم انسانی اسلامی»، نکاتی بیان کرده است که بررسی آنها نیازمند فرصتی فراخ است. در عین حال، ضمن دعوت از ایشان برای حضور در یک مناظره و گفتگوی علمی در این موضوع، در هر مکانی که صلاح می‌دانند، به اختصار چند نکته را متذکر می‌شوم: نکته اول: نوشته‌اند: «‌آیت‌الله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب داشت» پیشفرض این سخن آن است که شرط طرح ایده این است که درکی عمیق و درست از فرهنگ و تمدن غرب داشته باشیم! روشن است که این پیشفرض، بدیهی نیست!‌ بلکه نیاز به اثبات دارد و ایشان هیچ دلیلی برای اثبات آن بیان نکرده‌اند! همچنین هیچ توضیحی نداده‌اند که به چه دلیل و با استناد به چه شواهدی درک آیت‌الله مصباح را از آنچه که فرهنگ و تمدن غرب می‌نامند، سطحی و مخدوش می‌دانند! ای کاش به جای این سخنان نادقیق و ناسنجیدنی، مورد یا مواردی از سخنان ایشان را برای اثبات مدعای خود ذکر می‌کردند! •نکته دوم: گفته‌اند نظرات آیت‌الله مصباح «درباره علوم انسانی در حدّ سفارش‌هایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.» اولاً، خوب است جناب ایشان بدانند که ایده «علوم انسانی اسلامی» بحثی ناظر به «فلسفه علوم انسانی» است و نه «مسأله‌ای از مسائل علوم انسانی»! ثانیاً نمی‌دانم جناب ایشان چه فهمی از «علوم انسانی» دارند و چه میزان از آثار علامه مصباح را مطالعه کرده‌اند که چنین قضاوتی را درباره ایده‌های ایشان در علوم انسانی دارند. آیا اطلاعی از اندیشه‌های ابتکاری ایشان در انسان‌شناسی اسلامی، حقوق اسلامی، اخلاق اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی، مدیریت اسلامی و امثال آن دارند و با این حال همه آنها را «صرفاً سفارش‌هایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی» می‌دانند؟! فی المثل آیا نظریه تعلیم و تربیت اسلامی علامه مصباح را صرفاً سفارشی اخلاقی می‌دانند؟! • نکته سوم: گفته‌اند علامه مصباح درک درستی از نظریه «ادراکات اعتباری علامه طباطبائی» نداشته‌ است! برای اینکه میزان درستی این سخن را بتوانیم بسنجیم کمترین انتظار از جناب دکتر مصلح این است که اولاً‌، «درک درست» از نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی را مشخص کنند! ثانیاً «معیار درستی درک خودشان» را بیان کنند؛ ثالثاً، معیار نادرستی درک‌های دیگران را تعیین کنند. رابعاً، درک علامه مصباح از این نظریه را تقریر کنند؛ خامساً، معیار درستی فهم خودشان از نظریه علامه مصباح را بیان کنند و در گام ششم مشخص کنند که درک علامه مصباح از نظریه علامه طباطبائی نادرست بوده است! • نکته چهارم: گفته‌اند عنوان «علوم انسانی اسلامی» در حد یک «تمنا و درخواست» است و یا «ترکیبی متناقض»! چنین سخنی نشان می‌دهد که ایشان از ادبیات تولید شده درباره این ایده در چندین دهه اخیر، مطلع نبوده‌ و نیستند. تقاضا می‌کنم دست کم کتاب «رابطه علم و دین» علامه مصباح را، به عنوان یکی از پرشمار کتاب‌هایی که در این موضوع نگاشته شده است، مطالعه کنند و سپس درباره این قضاوت خود به داوری بنشینند! •نکته پنجم: گفته‌اند آیت‌الله مصباح «تصور می‌کرد که با قدرت عریان و فرمایشی می‌توان علوم انسانی را دگرگون ساخت و به خدمت گرفت.» این هم نشان می‌دهد که متأسفانه جناب ایشان هیچ (یعنی هیچ) اطلاعی از اندیشه‌ها و اقدامات علامه مصباح درباره علوم انسانی اسلامی ندارند! این نسبت چه تناسبی با اقدامات و اندیشه‌های کسی دارد که نزدیک به پنج دهه از عمر خود را (از سال ۱۳۵۳ تا واپسین روزهای عمرشان) صرف تأسیس نهادهای علمی و آموزش و پژوهش و تربیت دانشجو و پژوهشگر در این موضوع کرده است؟! • نکته ششم: نوشته‌اند «اگر ضرورتاً امر دائر بر تعیین روزی با عنوان روز «علوم انسانی اسلامی» باشد، حضرت آیت‌الله جوادی آملی احقّ عالمان معاصر برای چنین عنوانی است». این بنده مفتخر به تلمذ در محضر آیت‌الله جوادی آملی بوده‌ام؛ اما این سخن نشان می‌دهد متاسفانه ایشان اطلاعی از اندیشه‌های آیت‌الله جوادی هم ندارند. ای کاش یک بار، فقط یک بار، مهمترین کتاب ایشان در این موضوع یعنی «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» را مطالعه می‌کردند تا متوجه می‌شدند اساساً ایده و دغدغه اصلی ایشان در «علم دینی»، علوم طبیعی دینی است و نه علوم انسانی دینی! • مجدداً آمادگی خود را برای گفتگو و مناظره‌ای علمی با جناب دکتر مصلح در موضوع ایده علوم انسانی اسلامی و بررسی دیدگاه‌های علامه مصباح یزدی اعلام می‌کنم. تعیین مکان و زمان این گفتگو را بر عهده جناب دکتر مصلح می‌گذارم. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
❖ صباح الخير . يا مَن تحييون في نفوسنا أملاً جديدًا."و في قلوبكم دفء العالم كلّه... «صُبح بخیر، ای کسانی که در قَلبِ ما امیدِ تازه‌ای را زنده می‌کنید... و در قلب‌هایتان گرمایِ تمامِ جَهان وجود دارد...» ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
زندگی برای ❞ علوم انسانی ❝
❖ در باره «علوم انسانیِ اسلامی» و آیت‌الله «محمدتقی مصباح» 📝 علی اصغر #مصلح  • مرحوم آیت‌الله مصب
❖ مشفقانه با دکتر مصلح 📝 امیر ۱.من هم از نامگذاری روز وفات آیت الله مصباح به روز علوم انسانی تعجب کردم البته نه به دلایلی که  آقای دکتر مصلح گفته اند، و صد البته من هم مثل ایشان آیت الله جوادی آملی را نماینده بهتری برای نظریه علم دینی می دانم. و باز مانند ایشان حتی ضرورتی بر چنین نامگذاری ای نمی فهمم. ۲.اما در باب بقیه متن انصاف این است که نقد آقای مصلح به مرحوم مصباح سیاست زده و سطحی است. ظاهرا ایشان هم آیت الله مصباح را از روزنه مباحث سیاسی و رسانه ای می شناسند و سری به اندیشه های ایشان نزده اند. بله می توان چشم بسته درباره هر طلبه ای گفت: «درک عمیقی از علوم انسانی و غرب وووووو ندارد» و این حرف البته در بسیاری موارد صادق است. اما وقتی این چشم بندی از سوی عضو با سابقه نظام دانشگاهی ما درباره شخصیتی علمی انجام می شود باید قدری ایستاد و تامل کرد! ۳. ما را خوش بیاید یا نیاید آیت الله مصباح نسبت به هم نسلان خود بیشتر با اندیشه های غربی آشنا بودند، این را نه فقط به قرینه مباحثاتشان با آقای ملکیان یا لنگن هاوزن، بلکه به شهادت دروس جوانی ایشان با عنوان آموزش فلسفه می‌گویم.  در مباحثی که ایشان در جوانی گفته اند و ظاهرا همانها بن مایه کتاب آموزش فلسفه است اطلاعات ایشان و دقت ایشان در بیان مباحث غربی قابل توجه است پس از آن هم مراودات و مباحثاتی که در موسسه امام خمینی شکل گرفت این آشنایی را بیشتر کرده است. نمی گویم ایشان متخصص در فلسفه غرب هستند یا گزارش قابل اعتمادی از فلسفه غرب می کنند، اما قطعا این ادعا که «آیت الله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب و فیلسوفان معاصر داشت» سخن منصفانه ای نیست. ۴. اما درباره نظریه اعتباریات، امروز از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی نه علوم انسانی در می آید و نه اخلاق. اگر کسی دلمشغول این نظریه است تنها چیزی که حق مطلب را ادا می کند روضه خوانی برای نظریه اعتباریات است که همین اندک آورده حوزویان در عرصه اندیشه که می توانست قبسی در مسیر رفع برخی معضلات باشد توسط برخی اصحاب دانشگاه و حوزه به چنان سخافتی دچار شده که امروز نمی توانیم بگوییم نظریه اعتباریات را یک فیلسوف اسلامی ارائه کرده. (قبلا سیاهه ای درباب این فهم از نظریه اعتباریات نوشته ام) تبدیل نظریه اعتباریات به یک بی بند و بار و پرداخت نشده فقط از آکادمی ابتذال زده بر می آمد! ۵.آقای مصلح اگر از راه اندیشه ها و افکار، آقای مصباح را می شناختند می دیدند که اتفاقا ایشان در مساله نظریه پردازی در علوم انسانی اسلامی جزو کم کارترین های حوزه علمیه هستند. آنچنان دغدغه ای که دیگران در بسط نظریه های علم دینی داشتند، در ایشان سراغ نداریم.( نقد غرب و بسط مباحث جدید غیر از بسط نظریه های علم دینی است) کسی که در خود آثار آقای مصباح دقت کند خواهد یافت که ایشان اصلا چیزی به اسم نظریه علم دینی ندارند. آنچه بود راهبردی در جهت تهذیب علوم غربی و کاربست آن بود. وگرنه کسی چون آقای مصباح اگر نظریه علم دینی می داشت قطعا جدی تر از این حرفها وارد میدان می شد و آن را ارائه می کرد. آن کتاب ناکام هم که از گفته های جسته گریخته ایشان در این موضوع جمع شده بر اهل دقت پوشیده نیست که بیشتر نقد نظریهای موجود علم دینی است تا ارائه رویکردی بدیل برای آنها.( قبلا درباره این ادعا چند خطی نوشته ام) لذا اگرچه از آن شورای محترم به دلیل این نامگذاری متعجبم اما مگر از چنین جمع های کم فایده گزارش پرکن چیز دیگری انتظار داریم! اما چنین برداشتی شتابزده از استاد پر سابقه آکادمی را کجای دلمان بگذاریم؟ ۶. آنچه گفته شد فقط از باب حفظ شان علم و عالم بود وگرنه بارها و به شکل های مختلف نقد خودم را نسبت به نظریه های علم دینی و بی ثمر بودن این مسیر نوشته و گفته ام. در آخر از توصیه ای که آقای دکتر مصلح فرمودند استقبال می کنم و همه را دعوت می کنم که اندیشه را از سرچشمه بگیرند نه جای دیگر. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
یلدا و ولایت اجتماعی زنان 📝 • شب یلدا، در ذهن ما ایرانیان، مقارن با میهمانی و محافل انس خانوادگی و دوستانه است. یلدا برای ما، فرصتی است برای جمع شدن و انس گرفتن و متصل شدن؛ فرصتی برای تحکیم روابط با احباب و اقران. زمانی برای سفر جمعی به دنیای عرفانی حافظ؛ مسیری برای همنفس شدن در هوای خاطرات مشترک؛ و ظرفی برای انتقال ارزش‌های خانوادگی از بزرگترها به کوچکترها. یلدا برای ما ایرانیان، الهام بخش همبستگی و پیوستگی است. طبیعتاً این پیوستگی در ظرف خانه شکل می‌گیرد و محور خانه، مادر و بانوی خانه است. حضرت سیدالمرسلین صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «المرأة سیدة بیتها» زن، محور و سرور خانه است و خانواده، در دامنه وجودی او شکل می‌گیرد و به وحدت می‌رسد. اوست که با سرانگشت عاطفه، یکی یکی گره می‌زند و پیوند می‌آفریند. • امروز در شرایطی به سر می‌بریم که در میان اعضای خانواده، نقار و شقاقی افتاده و فرزندان مام میهن، به واسطه تفاوت‌ها و سوء تفاهم‌هایی، روی به گسست نهاده‌اند و هر روز، نمونه‌هایی از شکاف و واگرایی و رویگردانی را در میان اعضای خانواده ایران شاهدیم. راه حل و چاره برای رهایی از این واگرایی‌ها چیست؟ جامعه ایران، چگونه می‌تواند به همدلی برسد؟ • زن، رهبر عواطف جامعه است و ولایت اجتماعی او، همان قدرت خلق پیوند میان اعضای جامعه است. ما امروز بیش از هر زمان دیگری، نیازمند حضور قدرتمند بانوان جامعه برای خلق پیوستگی در جامعه هستیم. چندین دهه پیش از آنکه شعاری مثل «زن، زندگی، آزادی» در جامعه طنین انداز شود، رهبران انقلاب و پیشوایان نهضت، این معرفت را به جامعه اهدا کردند که بانوان، رهبران نهضت اند و کلید تداوم نهضت، در دستان ایشان است. این جمله از امام راحل عظیم الشأن را در سال‌های گذشته زیاد می‌شنیدیم و می‌دیدیم که «از دامن زن، مرد به معراج می‌رود.» • این روزها، شب یلدا، می‌تواند استعاره‌ای باشد از مسیری که باید برای بازسازی و ترمیم پیوندهای اجتماعی‌مان، بپوییم. مادر، محور وحدت و توحّد اعضای خانواده است و میهمانی شب یلدا، به میزبانی مادر است که شکل می‌گیرد و خانواده را دور هم جمع می‌کند. شب یلدا یعنی جمع شدن خانواده در خانه حول محور مادر و در دامنه رحمت مادرانه. وقتی مادر، محور و میزبان باشد، غم‌ها زدوده می‌شود؛ روابط در اوج محبت، پایدار می‌ماند؛ ارزشها و معارف منتقل می‌شود و آرامش، مستولی می‌گردد. • امروز جامعه نیاز به گفتگو دارد و گفتگو در ظرفی از محبت و همدلی می‌تواند به نتیجه مطلوب برسد. و الا خود، باعث غائله‌ای دیگر و فاصله‌ای بیشتر می‌شود. اگر بانوان سرزمین فاطمی مان، محور و میزبان شکل دهی گفتگو باشد، احتمال به نتیجه رسیدن گفتگو، بسیار بیشتر است. هر بانوی ایرانی می‌تواند در خانه خود، میزبان مجالست‌ها و محافل انسی باشد که همدلی بیافریند. دورهمی‌هایی که نه مجلس مناظره است و نه جلسه پرسش و پاسخ بلکه محفل انس است برای بازآفرینی پیوندهای آسیب دیده. وقتی پیوندها دوباره شکل گرفت، آنگاه گفتگوهایی همدلانه برای همفهمی ‌و همقدمی ‌در مسیر پیشبرد جامعه به سمت اهداف نورانی‌اش، شکل می‌گیرد. • چه فرصتی بهتر از ایام فاطمیه برای میدان داری بانوان سرزمین فاطمی‌مان؟ پس‌ای بانوان انقلابی ایران! به میدان درآیید که هنگامه، هنگامه شماست. اما نه برای مجادله؛ بلکه برای بازسازی و نوسازی؛ برای اتصال و انسجام؛ برای ساختن ظرف و زمینه گفتگو. برای خلق فرصت اثرگذاری؛ برای بازکردن مسیر انتقال ارزشها و باورهای ایرانی و اسلامی ‌و انقلابی‌مان. ❞ زندگی برای علوم انسانی ❝ ༺ https://eitaa.com/joinchat/2795962370C57415e19ef
شرح صحیفه‌ی غم ما گر مطوّل است معذور دار، در شب یلدا نوشته‌ایم